رهبر چه کسی باشد؟
نوشته شده توسطرحیمی 7ام شهریور, 1395
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
وَلَا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ * الَّذِينَ يفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يصْلِحُونَ(الشعراء151/152)
و از فرمان اسراف گران اطاعت نکنید.همانان که در زمین فساد میکنند و به اصلاح گری نمی پردازند.
در اخر نامه امام حسین علیه السلام آمده :
فلَعَمْري ماالامام الّا الحاكمُ بالكتابِ القائِمُ بالقسط الدَّائِنُ بدين الحقِّ الحابسُ نفسهُ علي ذات الله والسلام.
به جان خودم سوگند،تنها شخصی می تواند پیشوا باشد که مطابق با دستور کتاب خدا رفتار کند بر مردم حکومت نماید و عدل و داد را در میان افراد رواج دهد و خود هم بدین حق، متدین و پایبند باشد و خود را مطیع و فرمانبردار خدا بداند والسلام.
منبع:الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد ج۲ ص ۳۸
سلام وادب
روایت ششمین روز حضور
منتظر نظرات منتقدانه ومشفقانه شما هستم
http://sahba98.kowsarblog.ir/?p=260305&more=1&c=1&tb=1&pb=1
فرم در حال بارگذاری ...
زیارت چگونه شکل میگیرد؟
نوشته شده توسطرحیمی 7ام شهریور, 1395
*زیارت رابطه عاشقانهای است که در فوق عقل انسان شکل میگیرد همه انسان ها از یک حقیقت واحد برخوردارند که در بدنهای متعدد از همدیگر جدا میشوند؛ اما همه در ذات خویش کشش به انس و ملاقات محبوب خود دارند، این ارتباطات به شکلهای مختلف مثل نگاه محبت آمیز، سلام دادن، بوسیدن، به کار بردن کلمات محبتآمیز و …. ظهور پیدا میکند که نشان از اکتسابات باطنی انسان دارد؛ یعنی حجم زیادی از عشق و علاقه در قلب یک محبّ به جولان میافتد که با اظهار آن، خنکی دل حاصل میشود. بنابراین، یکی از دلایل زیارت اظهار ارادت و دوست داشتن است که شخص به خاطر ارادت و عشق آسمانی آنها را ظهور میدهد و نمیتواند مخفی کند، این علاقه به معشوق، موجب هنرنمایی میشود، نوآوریهایی که در دین وجود دارد؛ مانند بوسیدن مهر در نماز، تهذیبکاری، کتیبههای زیبا، منبتکاریها، زیبا کردن حرمها و …. اینها مذموم و بد نیست، چون هماهنگی با دین دارد و به خاطر علاقه به معشوق انجام میشوند. دل عاشق است که به خاطر معشقوقش این کارها را میکند و کسی نمیتواند اشکال بگیرد که چرا حرمها از طلا درست شده و مثلاً کسی بگوید باید آن را برای کارهای دیگر مصرف کرد، این نظر درست نیست، چون برای عشق باید هزینه کرد، زیارت و ملاقات اظهار عشقی است که شکلهای مختلف دارد و نیازی است که مربوط به بخش فوق عقلانی است، کسی که بلوغ بخش فوق عقلانی برایش اتفاق نیفتاده، درک و حس درستی از معنویات ندارد.
...
زیارت یک رابطه عاشقانه است که همه بخشهای قوای نفس انسان نیاز به آن دارد. مثلاً در بخش کمالات گیاهی، انسان زیباییها را دوست دارد که آنها را ملاقات و نگاه کند، چون نوعی لذت بصری است که برخی انسانها با آن تخلیه میشوند، مثل رفتن به باغ وحش برای دیدن حیوانات و پرندگان. دیدن برج ایفل، دیدن آبشارها و …. اما کسی که حسهای فوق عقلانیاش سراغش نمیآید، مریض است. از این رو زیارت را نباید امری مستحبی تصور کرد، بلکه امری ضروری، فطری و ذاتی انسان است، چون انسان در زیارت با مظاهر الهی پیوند برقرار میکند و به وسیله آن، تخلیه روحی میشود، گاهی وقتها این حس آن قدر قوی میشود که حتی پردههای حجاب کنار میرود، خاستگاه زیارت، در قلب انسان است، نگاهی که اسلام نسبت به آن دارد، شرک نیست و هر چه ملاقات و عشق و اظهار علاقه بیشتر باشد، حکایت از سنخیت و کمال بیشتر انسان با زیارت شونده دارد./p>
فرم در حال بارگذاری ...
حفظ آبروی دیگران منجر به خودسازی می شود.
نوشته شده توسطرحیمی 7ام شهریور, 1395حجت الاسلام ریاضت:
در روایتی عجیب پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند:
کسی که صفت بدی را در مومنی می داند و بقیه نمی دانند و این صفت بد را باز گو می کند و آبروی مومن را می برد و ناراحتش می کند. اگر بعد از این عمل پشیمان شود و بخواهد جبران کند، هیچ اثری ندارد و اجر هم ندارد. چون پیامبر صلی الله علیه و آله پرده کعبه را گرفت و فرمود:
ای کعبه خیلی آبرو داری و همه به شعاع چهار فرسخی تو باید حرام که هیچ حلال را هم ترک کنند ولی حرمت آبروی مومن و مومنه از تو بالاتر است.
منبع:وارث / سخنرانی حجت الاسلام ریاضت در هیئت پیروان امام حسین (ع) در تاریخ 1394/04/19
فرم در حال بارگذاری ...
اهل نجات
نوشته شده توسطرحیمی 7ام شهریور, 1395حدیثی عجیب از امام باقر علیه السلام:
آن مردمی که تحت ولایت ولی الله زندگی میکنند،اهل نجات هستند؛اگرچه در کارهای شخصی و خصوصی،قصورها و تقصیرها وگناه هایی هم داشته باشند،
آن مردمی که تحت ولایت شیطان و طاغوت زندگی می کنند،اهل بدبختی و عذابند؛اگرچه در کارهای شخصی ،در اعمال خصوصی اهل نیکوکاری و کارهای خوب هم باشند.(کافی کتاب الحجه.باب فی من دان الله عزوجل بغیر امام من الله ج4 )
در توضیح این حدیث باید گفت:
حاکمی که امین باشد.راه بلد باشد و خلاصه امام عادل من الله باشد مردم را به هدف میرساند اگرچه مردم در این مسیر که حاکم تعیین کرده،قدری بدی کرده باشند.البته این بدی ها ی نتایجی دارد ،یک اثاری دارد ،که ان نتایج را مجبورند تحمل کنند اما به هرحال به هدف میرسند.
اما آنجا که حاکم راه بلد نبود،هواپرست بود،و خلاصه حاکم جائر باشد و جامعه با ولایت طاغوت اداره شود.این مردم به هدف نخواهند رسید.هرچند با هم خوب باشند و رفتار انسانی هم در معاشرت باهم داشته باشند.
فرم در حال بارگذاری ...
دوگونه ایمان داریم/ایمان عاریه یی یعنی ایمان آبیاری نشده با عمل صالح
نوشته شده توسطرحیمی 7ام شهریور, 1395فمن الأیمان ما یکون ثابتاً مستقراً فیالقلوب و منه ما یکون عواری بینالقلوب و الصّدور الی اجل معلوم»(۱).
دوگونه ایمان داریم؛ ایمان ثابت و مستقر، و ایمان مستودع و عاریهیی.
ایمان عاریهیی هم ایمان است؛ نه اینکه آن شخص، منافق است؛ ایمانش راسخ نیست؛ لذا زود زایل میشود.
ایمان ثابت و مستقر، یعنی جای گرفتهی در قلب، تکیه کردهی به یک استدلال و یک بینش عمیق، و پشتیبانی شدهی با عمل صالح.
نوع دیگر ایمان این است که با احساسات پیدا شده، با منطق پیدا نشده؛ انسان پای آن، عمل صالح نگذاشته؛ همینطور شعارِ ایمانی داده و گاهی هم خیلی تند شعار داده؛اما پای این، عمل صالحی که بهخاطر آن با نفس ِ خودش مجاهدت و مبارزه کند، خرج نکرده؛ یعنی این ایمان با عمل صالح آبیاری نشده؛ این میشود ایمان عاریهیی.
حضرت میفرماید: «و منه ما یکون عواری بین القلوب والصّدور الی اجل معلوم». آن وقتِ معلوم چه هنگام است؟
تا این ایمان، عاریهیی است؛ تا وقتی که این ایمان از او زایل شود؛ گنجشکی که در سینهی خودش حبس کرده، بپرد و برود؛ چون این ایمان جزو وجود او نشده است.
در چه مواقعی اینگونه ایمان زایل میشود؟
وقتهای امتحان و لحظات هوای نفس. مثلاً اگر کسی پولکی است، هنگامیکه بین پول و حفظ ایمان، سر دو راهی قرار بگیرد، ایمان میپرد و تمام میشود. بعضیها دچار وسوسههای نفسانی و شهوات جنسی هستند؛ بعضیها دچار مقامپرستیاند؛ هر کسی یکطوری است. هر کدام از ماها لغزشگاهی داریم؛ به قول فرنگیها، پاشنهی آشیل و چشم اسفندیاری داریم؛ آنجا گیجگاه و ضربتخور ماست؛ به خدا پناه ببریم که آن ضربتخور پیش نیاید. راهش تقواست.
...
ه من مکرر در همین جلسه و جلسات دیگر راجع به آن صحبت کردهام، یعنی دایم مراقب خود بودن. انسان راز بعضی از تحولهای صدوهشتاد درجهییِ از اول انقلاب تا الان را اینجا میفهمد. از اول انقلاب تا الان بیستوپنج سال میگذرد؛ گاهی میبینید بعضیها صدوهشتاد درجه تحول پیدا کردهاند؛ یعنی از یک مؤمنِ مخلص ِ صادقِ پُرجوش و خروش ِ شعار دهنده، تبدیل شدهاند به یک معاندِ معارض ِ دشمنِ لجوجِ عنودِ بهانهگیر! ما چند نوع دشمن داریم: بعضی دشمنها، دشمن هستند؛ اما دایماً نمیخواهند بهصورت انقلاب پنجه بزنند. بعضیها نه، دایم میخواهند در چشم انقلاب و نظام اسلامی انگشت فرو کنند و پنجه بزنند. وقتی نگاه میکنی، میبینی بعضی از اینها کسانی هستند که بسیار تند و داغ، خیلیها را قبول نداشتند؛ مثل شعلهیی که از روی خس و خاشاک بلند میشود. البته از چوبِ محکم هم گاهی شعلهی مفصل بلند میشود؛ اما از خس و خاشاک هم که هیچ چیز ندارد، شعله بلند میشود، ولی فوراً میخوابد. گاهی ما کسانی از این قبیل داریم؛ ایمان اینها مستقر نیست؛ مستودع و زوالپذیر و بدون تکیهی به یک استدلال محکم است. همانطور که عرض کردیم، این ایمانِ زایل شده اینطور نیست که وقتی بخواهد برود، زنگ بزند و خبر کند و بگوید رفتم و از این ساعت من دیگر کافر میشوم و نماز نمیخوانم؛ بتدریج انسان نمیفهمد و ملتفت نمیشود که چگونه این ایمان از او زایل شد. خیلی باید مراقب بود و به خدا پناه برد.۱۳۸۳/۰۸/۲۰
s="bInf" style="text-align: justify;">ایمان در قلوب مؤمنین به دو صورت نهاده میشود؛ زیرا هرکسی که اقرار به ایمان کند در ایمان ثابت قدم نیست. قرآن نیز به این مطلب هشدار داده که به صِرف اقرار به ایمان، ثبات قدم در این راه ثابت نمیشود؛ بلکه قبولی در امتحان نیز از لوازم ایمان است و هر کس که از این مرحله بگذرد و قبول شود راست گفته است، ولی کسی که در این مرحله لغزش کند، ایمان او از بین میرود و در اقرار به ایمان راستگو نبوده است و علت امتحان از مؤمنین نیز این است که مؤمنِ راستگو، از بیایمانِ دروغگو شناخته شود که مورد اشاره آیه شریفه نیز میباشد:
«أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ (۲) وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذینَ صَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکاذِبینَ (۳)» (عنکبوت / ۲و۳)
به همین دلیل در آیه شریفه
«و هُوَ الَّذِی أَنْشَأَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَهٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ….» (انعام / ۹۸)
و روایات، ایمان در برخی مؤمنین مستقر و ثابت معرفی شده ولی در برخی دیگر ثبات ندارد بلکه عاریهای (مستودع) است که روزی در یک فتنه و یا امتحان و لغزشگاه از قلب صاحبش خارج میشود. خداوند در قرآن میفرماید:
«قالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَکَ مِنْ بَعْدِکَ وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِیُّ» (طه / ۸۵)
«ما قوم موسی را امتحان کردیم و سامری توانست ایمان ایشان را از بین ببرد و گوساله پرست شوند»
در روایات نیز به شخصی چون زبیر تصریح شده که زمانی از ولایت امیرالمومنین علی -علیهالسلام- دفاع مینمود اما بعد از سالیان طولانی به فتنه جمل دچار شد و نتوانست ایمان خود را نگه دارد. [1-1] در روایات علامت کسی که ایمانش ودیعهای (مستودع) است به این صورت بیان شده که عمل وی مطابق گفتارش نیست. یعنی در عمل مخالف علم و گفتار صحیح خود رفتار میکند،[۲] لذا برای در امان ماندن از ودیعه بودن ایمان به ادعیه خاص و تکرار شهادتین و اقرار به عقاید حقه سفارش شدهایم.[۳]
در واقع سرشت برخی مومنین با ایمان آمیخته است اما برای برخی مومنین اینگونه نیست و ممکن است در حوادث و امتحانات، ایمان خود را از دست بدهند؛[۴] چنانکه روزگاری که عصر شبهه باشد، ایمان بسیار متزلزل است و ممکن است کسی در روز با ایمان باشد ولی شب ایمان خود را از دست داده باشد و بالعکس،[۵] به همین دلیل این دسته از مؤمنین باید با دعاء و درخواست از خدا برای اینکه ایمان ایشان را نگه دارد، برای حفظ ایمان خود کوشا باشند.[۶]
بطورکلی منافقینی چون طلحه و زبیر و عناصر اصلی در انحراف مذهبی مانند سران واقفه و غلات همگی از کسانی هستند که روزی ایمان در قلوب ایشان بوده اما ایشان نتوانستند ایمان خود را حفظ کنند[۷] و از جمله امتحانهایی که برای مؤمن در این زمینه صورت میگیرد، لحظه مرگ است که انسان مؤمن باید با دعا و عمل به دستورات خدا از این مرحله نیز بگذرد تا شیطان نتواند او را در آن لحظه، بی ایمان کند. در اسناد دینی به این مرحله «عدیله عند الموت» یعنی برگشتن از حق در هنگام مرگ، گفته میشود و از آن باید به خدا پناه برد و از او مدد جست؛ چنانکه امام صادق-علیه السلام- در سجده از این امتحان به خدا پناه میبردند. [۸]
پینوشت:
فَمِنَ الْإِيمَانِ مَا يَكُونُ ثَابِتاً مُسْتَقِرّاً فِي الْقُلُوبِ وَ مِنْهُ مَا يَكُونُ عَوَارِيَّ بَيْنَ الْقُلُوبِ وَ الصُّدُورِ إِلَى أَجَلٍ مَعْلُومٍ فَإِذَا كَانَتْ لَكُمْ بَرَاءَةٌ مِنْ أَحَدٍ فَقِفُوهُ حَتَّى يَحْضُرَهُ الْمَوْتُ فَعِنْدَ ذَلِكَ يَقَعُ حَدُّ الْبَرَاءَةِ . وَ الْهِجْرَةُ قَائِمَةٌ عَلَى حَدِّهَا الْأَوَّلِ مَا كَانَ لِلَّهِ فِي أَهْلِ الْأَرْضِ حَاجَةٌ مِنْ مُسْتَسِرِّ الْإِمَّةِ وَ مُعْلِنِهَا لَا يَقَعُ اسْمُ الْهِجْرَةِ عَلَى أَحَدٍ إِلَّا بِمَعْرِفَةِ الْحُجَّةِ فِي الْأَرْضِ فَمَنْ عَرَفَهَا وَ أَقَرَّ بِهَا فَهُوَ مُهَاجِرٌ وَ لَا يَقَعُ اسْمُ الِاسْتِضْعَافِ عَلَى مَنْ بَلَغَتْهُ الْحُجَّةُ فَسَمِعَتْهَا أُذُنُهُ وَ وَعَاهَا قَلْبُهُ . إِنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا يَحْمِلُهُ إِلَّا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ وَ لَا يَعِي حَدِيثَنَا إِلَّا صُدُورٌ أَمِينَةٌ وَ أَحْلَامٌ رَزِينَةٌ . أَيُّهَا النَّاسُ سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي فَلَأَنَا بِطُرُقِ السَّمَاءِ أَعْلَمُ مِنِّي بِطُرُقِ الْأَرْضِ قَبْلَ أَنْ تَشْغَرَ بِرِجْلِهَا فِتْنَةٌ تَطَأُ فِي خِطَامِهَا وَ تَذْهَبُ بِأَحْلَامِ قَوْمِهَا .
ترجمه:
از ايمانها ايمانى در دلها ثابت و برقرار، و ايمانى بين دلها و سينهها تا مدتى معين عاريتى و ناپايدار است. پس اگر از كسى به علّتى شرعى براى شما بيزارى حاصل شد او را واگذاريد تا مرگش برسد، آن هنگام (اگر بر حال گذشته باقى بود) مرز بيزارى است. وجوب هجرت بر همان اساس اوليّهاش باقى است. البته خدا را به مردم روى زمين از آنان كه ايمانشان را پنهان دارند يا آشكار نمايند نيازى نيست. نام هجرت بر احدى واقع نمىشود مگر حجت خدا را در زمين بشناسد، كسى كه حجت الهى را شناخت و به او اقرار كرد مهاجر است. و نام مستضعف بر آن كه حجت به او رسيد و گوشش آن را شنيد و دلش آن را حفظ كرد صدق نمىكند. معرفت به ما كارى است سخت و دشوار، آن را جز عبدى كه خداوند قلبش را براى ايمان امتحان كرده تحمل نمىكند، و حديث ما را فرا نگيرد جز سينههاى امين، و عقلهاى متين. اى مردم، پيش از آنكه مرا نيابيد از من بپرسيد، كه من به راههاى آسمان داناتر از راههاى زمينم، بپرسيد پيش از آنكه فتنهاى به شما روى آورد كه چون شتر بىصاحب گام بردارد و مهار خود را لگد كوب كند، و عقول صاحب عقول را زايل نمايد.
[1-1]. مجلسی، محمد باقر؛ پیشین، ج ۶۶، ص ۲۲۳٫
[۲]. کلینى، محمد بن یعقوب؛ الکافی، پیشین، ج۲، ص۴۲۰٫
[۳]. عاملی، شیخ حر؛ پیشین، ج۶، ص۴۶۳٫
[۴]. کلینى، محمد بن یعقوب؛ الکافی، پیشین، ج۲، ص ۴۱۹٫
[۵]. مجلسی، محمد باقر؛ پیشین، ج۶۶، ص ۲۲۶٫
[۶]. کلینى، محمد بن یعقوب؛ الکافی، پیشین، ج۲، ص۴۱۹٫
[۷]. مجلسی، محمد باقر؛ پیشین، ج ۶۶ ،ص۲۲۲و ۲۲۳٫
[۸]. ابن طاوس، علی بن موسی؛ إقبالالأعمال، تهران ، دارالکتب الاسلامیه،۱۳۶۷ش ، ص ۶۳۲و مجلسی، محمد باقر؛ پیشین، ج۴۸، ص ۳۰۴ – اللهم إنی أعوذ بک من العدیله عند الموت.
فرم در حال بارگذاری ...
امام زمان(عج) در روز دحوالارض قیام میکند؟
نوشته شده توسطرحیمی 7ام شهریور, 1395
فرم در حال بارگذاری ...
ادعیه و اعمال مخصوص روز دحوالارض + دانلود
نوشته شده توسطرحیمی 7ام شهریور, 1395در کتب ادعیه آداب و اعمال خاصی برای این روز خاص توصیه شده است که در این گزارش آنها را از کلیات مفاتیح الجنان برای شما کاربران گرامی گردآوری کردهایم.
دانلود فایل صوتی دعای بعد از نماز روز 25 ذیالقعده
1. دعای روز دحوالارض
اَللَّهُمَّ دَاحِيَ الْكَعْبَةِ وَ فَالِقَ الْحَبَّةِ وَ صَارِفَ اللَّزْبَةِ وَ كَاشِفَ كُلِّ كُرْبَةٍ
اى خدا اى كه زمين كعبه را بگسترانيدى و دانه را در جوف زمين شكافتى و سختيها را از بندگان برطرف ساختى و هر غم و اندوه را از دلها زايل نمودى
أَسْأَلُكَ فِي هَذَا الْيَوْمِ مِنْ أَيَّامِكَ الَّتِي أَعْظَمْتَ حَقَّهَا وَ أَقْدَمْتَ سَبْقَهَا
از تو درخواست مى كنم در اين روز از ايام تو كه حق آن را بزرگ شمردى و بر ساير ايام از جهت شرف مقدم داشتى
وَ جَعَلْتَهَا عِنْدَ الْمُؤْمِنِينَ وَدِيعَةً وَ إِلَيْكَ ذَرِيعَةً وَ بِرَحْمَتِكَ الْوَسِيعَةِ
و اين روز را نزد اهل ايمان به وديعت گذاشتى و آن را وسيله خود قرار دادى قسم به اين روز و به رحمت وسيع بى نهايتت
أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ الْمُنْتَجَبِ فِي الْمِيثَاقِ الْقَرِيبِ يَوْمَ التَّلاَقِ فَاتِقِ كُلِّ رَتْقٍ وَ دَاعٍ إِلَى كُلِّ حَقٍ
كه بر محمد صلی الله علیه و آله بنده صالح خود كه تو در عهد و پيمان كه به روز ملاقات نزديك است او را برگزيدى تا بسته را او به روى خلق گشود و عالمى را بسوى حق دعوت فرمود رحمتت بر او
وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ الْأَطْهَارِ الْهُدَاةِ الْمَنَارِ دَعَائِمِ الْجَبَّارِ وَ وُلاَةِ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ
و بر آل اطهارش باد كه آنان هاديان و چراغ علم و معرفت و اركان هدايت بسوى خداى بزرگوارند و حاكم بر بهشت و بر دوزخند
وَ أَعْطِنَا فِي يَوْمِنَا هَذَا مِنْ عَطَائِكَ الْمَخْزُونِ غَيْرَ مَقْطُوعٍ وَ لاَ مَمْنُوعٍ (مَمْنُونٍ)
و اى خدا هم در اين روز از گنج عطاى پر بهاى خود كه مستور و نامقطوع و بى منت است به ما عطا فرما
...
/>تَجْمَعُ لَنَا بِهِ التَّوْبَةَ وَ حُسْنَ الْأَوْبَةِ يَا خَيْرَ مَدْعُوٍّ وَ أَكْرَمَ مَرْجُوٍّ
و بر آن عطا اضافه فرما توفيق توبه و حسن بازگشت به درگاهت اى بهتر از هر كس كه از او حاجت خواهند و باكرمتر كسى كه به او روى آرند
يَا كَفِيُّ يَا وَفِيُّ يَا مَنْ لُطْفُهُ خَفِيٌّ الْطُفْ لِي بِلُطْفِكَ وَ أَسْعِدْنِي بِعَفْوِكَ
اى كفايت كننده امور خلق اى وفادار اى كه لطفش پنهان است به حق لطف و كرمت كه با من لطف و محبت كن و از من درگذر و به عفو و بخششت مرا سعادتمند ساز
وَ أَيِّدْنِي بِنَصْرِكَ وَ لاَ تُنْسِنِي كَرِيمَ ذِكْرِكَ بِوُلاَةِ أَمْرِكَ وَ حَفَظَةِ سِرِّكَ
و به يارى و نصرتت مؤيد فرما و از ياد با شرف و كرامتت بوسيله اميران و نگهبانان خود (انبياء) محرومم مگردان
وَ احْفَظْنِي مِنْ شَوَائِبِ الدَّهْرِ إِلَى يَوْمِ الْحَشْرِ وَ النَّشْرِ
و از آلايش روزگار و مكر و شوائب دهر تا روز محشر و هنگام رستاخيز محفوظ دار
وَ أَشْهِدْنِي أَوْلِيَاءَكَ عِنْدَ خُرُوجِ نَفْسِي وَ حُلُولِ رَمْسِي وَ انْقِطَاعِ عَمَلِي وَ انْقِضَاءِ أَجَلِي
و دوستان و اولياء خود را روز خروج روح و هنگام مرگ و وقت اجل و انقطاع عمل به بالينم حاضر ساز تا با مشاهده آنان از جهان بروم
اللَّهُمَّ وَ اذْكُرْنِي عَلَى طُولِ الْبِلَى إِذَا حَلَلْتُ بَيْنَ أَطْبَاقِ الثَّرَى
اى خدا و مرا زمان طولانى درد و ابتلايم ميان طبقات خاك
وَ نَسِيَنِيَ النَّاسُونَ مِنَ الْوَرَى وَ أَحْلِلْنِي دَارَ الْمُقَامَةِ وَ بَوِّئْنِي مَنْزِلَ الْكَرَامَةِ
كه همه خلايق مرا فراموش كرده اند تو مرا ياد كن و به دار اقامت وارد فرما به آن منزل با كرامت و عزت جاى ده
وَ اجْعَلْنِي مِنْ مُرَافِقِي أَوْلِيَائِكَ وَ أَهْلِ اجْتِبَائِكَ وَ اصْطِفَائِكَ
و مرا با اولياء خود و خاصان و برگزيدگانت رفيق گردان
وَ بَارِكْ لِي فِي لِقَائِكَ وَ ارْزُقْنِي حُسْنَ الْعَمَلِ قَبْلَ حُلُولِ الْأَجَلِ بَرِيئاً مِنَ الزَّلَلِ وَ سُوءِ الْخَطَلِ
و در آن روز لقاء خود را بر من مبارك ساز و توفيق حسن عملى پاك و منزه از خطا و خلل پيش از ورود اجل عطا فرما
اللَّهُمَّ وَ أَوْرِدْنِي حَوْضَ نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ
اى خداو بر حوض پيغمبرت حضرت محمد صلى الله عليه و آله وارد گردان
وَ اسْقِنِي مِنْهُ مَشْرَباً رَوِيّاً سَائِغاً هَنِيئاً لاَ أَظْمَأُ بَعْدَهُ وَ لاَ أُحَلَّأُ وِرْدَهُ وَ لاَ عَنْهُ أُذَادُ
و از آن به شربتى گوارا و خوش چنانم سيراب كن كه ديگر هرگز نه تشنه شوم و نه ديگر از ورود بر آن حوض مردود و رانده شوم
وَ اجْعَلْهُ لِي خَيْرَ زَادٍ وَ أَوْفَى مِيعَادٍ يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ
و آنجا را بهترين زاد و كاملترين منزلگاهم قرار ده در روزى كه شاهدان قيام كنند
اللَّهُمَّ وَ الْعَنْ جَبَابِرَةَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ بِحُقُوقِ (لِحُقُوقِ) أَوْلِيَائِكَ الْمُسْتَأْثِرِينَ
اى خدا و لعنت فرست بر جباران و ستمگران اولين و آخرين و آنان كه حقوق و مقام اولياء تو را (به غصب و تعدى) بخود اختصاص دادند
اللَّهُمَّ وَ اقْصِمْ دَعَائِمَهُمْ وَ أَهْلِكْ أَشْيَاعَهُمْ وَ عَامِلَهُمْ وَ عَجِّلْ مَهَالِكَهُمْ وَ اسْلُبْهُمْ مَمَالِكَهُمْ وَ ضَيِّقْ عَلَيْهِمْ مَسَالِكَهُمْ
اى خدا و بنيان ظلم و بيدادشان را در هم بشكن و پيروان و عامل و مدد كارانشان را هلاك ساز و در هلاكتشان تسريع فرما و كشورهاى آنان را از آنها بگير و راهها را بر آنان تنگ ساز
وَ الْعَنْ مُسَاهِمَهُمْ وَ مُشَارِكَهُمْ
و شريك در منفعت آنها را هم لعنت كن
اللَّهُمَّ وَ عَجِّلْ فَرَجَ أَوْلِيَائِكَ وَ ارْدُدْ عَلَيْهِمْ مَظَالِمَهُمْ وَ أَظْهِرْ بِالْحَقِّ قَائِمَهُمْ
اى خدا و به دوستان و اولياء خود بزودى فرج و آسايش عطا فرما و حقوق آنان را بديشان بازگردان و امام قائم آنها را به حق ظاهر گردان
وَ اجْعَلْهُ لِدِينِكَ مُنْتَصِراً وَ بِأَمْرِكَ فِي أَعْدَائِكَ مُؤْتَمِراً
و بر اقامه دينت به او نصرت بخش و به حكم و فرمان بر دشمنانت اقتدار بخش
اللَّهُمَّ احْفُفْهُ بِمَلاَئِكَةِ النَّصْرِ وَ بِمَا أَلْقَيْتَ إِلَيْهِ مِنَ الْأَمْرِ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ مُنْتَقِماً لَكَ حَتَّى تَرْضَى
اى خدا و به سپاه ملايك او را يارى كن و به آن فرمانى كه در شب قدر بر حكومتش تقدير فرمودى او را به انتقام از دشمنان برانگيز تا خشنود گردى
وَ يَعُودَ دِينُكَ بِهِ وَ عَلَى يَدَيْهِ جَدِيداً غَضّاً وَ يَمْحَضَ الْحَقَّ مَحْضاً وَ يَرْفِضَ الْبَاطِلَ رَفْضاً
و دين و شرع تو كه ضعيف شده از نو به دست او باز گردد و كاملا حق را پاك و خالص (از تصرف باطل) كند و باطل را به كلى محو و نابود گرداند
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَيْهِ وَ عَلَى جَمِيعِ آبَائِهِ وَ اجْعَلْنَا مِنْ صَحْبِهِ وَ أُسْرَتِهِ
خدايا بر او و بر آباء طاهرينش درود فرست و ما را از اصحاب و سپاهيانش قرار ده
وَ ابْعَثْنَا فِي كَرَّتِهِ حَتَّى نَكُونَ فِي زَمَانِهِ مِنْ أَعْوَانِهِ
و ما را در رجعتش برانگيز تا آنكه در زمان دولتش ما از ياوران او باشيم
اللَّهُمَّ أَدْرِكْ بِنَا قِيَامَهُ وَ أَشْهِدْنَا أَيَّامَهُ وَ صَلِّ عَلَيْهِ (عَلَى مُحَمَّدٍ ) وَ ارْدُدْ إِلَيْنَا سَلاَمَهُ
اى خدا ما را به درك حضورش هنگام قيام موفق دار كه دوران سلطنتش را مشاهده كنيم و درود بر او و سلام او را به ما باز رسان
وَ السَّلاَمُ عَلَيْهِ (عَلَيْهِمْ) وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ
و سلام و تحيت و رحمت و بركت بر او و بر آباء طاهرينش باد.
2. نماز مستحبی روز دحوالارض
از جمله اعمال آن (روز دحوالارض) نمازى است كه در كتب شيعه قميين روايت شده و آن دو ركعت است در وقت چاشت در هر ركعت بعد از حمد پنج مرتبه سوره و الشمس بخواند و بعد از سلام نماز بخواند:
لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ
جنبش و توانايى جز به خداى بلند مرتبه بزرگ نخواهد بود
پس دعا كند و بخواند:
يَا مُقِيلَ الْعَثَرَاتِ أَقِلْنِي عَثْرَتِي يَا مُجِيبَ الدَّعَوَاتِ أَجِبْ دَعْوَتِي يَا سَامِعَ الْأَصْوَاتِ اسْمَعْ صَوْتِي وَ ارْحَمْنِي
اى درگذرنده از لغزشها از لغزشم درگذر اى اجابت كننده دعوتها دعوت و دعايم اجابت فرما اى شنواى آوازها صدايم بشنو و به من رحم كن
وَ تَجَاوَزْ عَنْ سَيِّئَاتِي وَ مَا عِنْدِي يَا ذَا الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ
و از بد كرداريم بگذر و از آنچه نزد من است اى خداى صاحب جلالت و بزرگوارى.
3. زیارت امام رضا علیه السلام در روز بیست و پنجم ذی القعده
میرداماد رَحَمهُ اللّهُ در رساله أربعه ایّام خود در بیان اعمال روز دَحْوُالارض فرموده که زیارت حضرت امام رضاعلیه السلام در این روز افضل اعمال مستحبّه وآکَدِ آداب مَسْنُونه است و همچنین زیارت آن حضرت در روز اوّل ماه رجب الفرد نیز به غایت مؤ کّد و مَحْثُوثٌ عَلَیْهِ است.
4. روزه در روز دحوالارض
دحوالا رض یکى از آن چهار روز است که در تمام سال به فضیلت روزه ممتاز است .از حَسَن بن على وَشّا روایت است که گفت من کودک بودم که با پدرم در خدمت امام رضا علیه السلام شام خوردیم در شب بیست و پنجم ماه ذى القعده و فرمود: هر که روزش را روزه بدارد (یعنی روز بیست و پنجم ماه) چنان است که شصت ماه را روزه داشته باشد و به روایت دیگر است که فرمود در این روز حضرت قائم علیه السلام قیام خواهد نمود و در روایتى روزه اش مثل روزه هفتاد سال است و در روایت دیگر کفّاره هفتاد سالست و هر که این روز را روزه بدارد و شبش را به عبات بسر آورد از براى او عبادت صد سال نوشته شود و از براى روزه دار این روز هر چه در میان آسمان و زمین است استغفار کند و این روزى است که رحمت خدا در آن منتشر گردیده و از براى عبادت و اجتماع به ذکر خدا در این روز اجر بسیاریست.
فرم در حال بارگذاری ...
فرم در حال بارگذاری ...
شعرخوانی صابر خراسانی و اشکهای رهبر معظم انقلاب + فیلم
نوشته شده توسطرحیمی 7ام شهریور, 1395
فرم در حال بارگذاری ...
نظر رهبرانقلاب درباره فضای مجازی + فیلم
نوشته شده توسطرحیمی 7ام شهریور, 1395
فرم در حال بارگذاری ...