« دلنوشته : دلتنگی هایم | گذری بر زندگانی مرزدار مکتب اهل بیت(ع) مرحوم علامه سید مرتضی عسکری(ره) » |
چه کنیم که ازپس همه ی عالم بربیاییم.
نوشته شده توسطرحیمی 4ام دی, 1391سخنرانی حجه الاسلام محمد علی جاودان(91/07/03)
حاج آقای حق شناس می فرمود که استخوان آدم آب می شود.برای اینکه آدم به جایی برسد،استخوانش آب می شود. اما بعد که مزدش را دادند، می گوید مجانی دادی.همه آنها فریاد می زنند مجانی بود…
أعوذ باللهِ من الشَّیطانِ الرَّجیم. بسم اللهِ الرَّحمن الرَّحیم. الحَمدُ للهِ رَبِّ العالمین وَ لا حَولَ وَ لا قوَة إلا بالله العَلیِّ العَظیم وَ الصَّلاة وَ السَّلام عَلی سَیِّدِنا وَ نبیِّنا خاتم الأنبیاء وَ المُرسَلین أبِی القاسِم مُحمَّد وَ عَلی آلِهِ الطیِبینَ الطاهِرینَ المَعصومین سِیَّما بَقیة اللهِ فِی الأرَضین أرواحُنا وَ أرواحُ العالمینَ لِترابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لعنة الله عَلی أعدائِهم أجمَعین إلی یَوم الدّین
من فکر می کنم که اگر آدم از پس خودش بر بیاید، از پس عالم هم بر می آید. بستگی به توانایی او دارد، مقداری که توانسته در جنگ با خودش، بر خودش پیروز شود. این کلام که انسان، توانسته در جنگ با خودش موفق شده، پیروز شود را از کجا گرفتیم؟ فرمایش امیرالمؤمنین است. إنّ مِن أحبّ عِباداللهِ عَبداً. از خطبه های درجه اول نهج البلاغه است. إنّ مِن أحبّ عِباداللهِ عَبداً أعانـَهُ الله عَلی نفسِه. معنی اش معلوم است؟ از محبوبترین بندگان خدا، آن بنده ای است که خدای متعال او را در جنگ بر علیه خودش اعانت کرده باشد. أعانـَهُ الله عَلی می دانید که عَلی نفسِه ، علیه یا لـَه؛ خدا او را بر علیه خودش، کمک کرده است إنّ مِن أحبّ عِباداللهِ عَبداً أعانـَهُ الله عَلی نفسِه. اگر انسان در این جنگ بر علیه خودش پیروز شد، می تواند بر عالم پیروز شود. اصلا طرح ما در زندگی، جنگ با خود ما نیست. اصلا. با خودمان، راحت در صلح هستیم. فرمان آن را می بریم. آن را یعنی فرمان نفس را. فرمان نفس را می بریم، هیچ درگیری نداریم. بین ما هیچ اوقات تلخی نیست. اگر این اوقات تلخی اتفاق بیفتد و بین ما درگیری بوجود بیاید، بین ما جنگ بشود و ما بخواهیم در این جنگ پیروز شویم، آن وقت است که انسان، دست به دامن می شود. اصلا آن زمان انسان دست به دامن خدا می شود. بزرگان فرموده بودند، انسان به اضطرار می رسد. البته نه از این اضطرارها. انسان اگر لب جهنم قرار بگیرد اضطرارش چه مقدار است؟ واقعا. مال جهنم. کجاست جهنم؟ جهنم و بهشت وجود ندارد. کجاست؟ حالا شما ها که جوان هستید می گویید وقت زیاد داریم. ما هم که نمی گوییم زیاد وقت داریم، باز همان است. اگر آدم بین جهنم و بهشت قرار بگیرد، به اضطرار می رسد. داستان حر را می دانید دیگر. داشت می لرزید. پرسید: چرا می لرزی؟ من فکر نمی کردم از تو شجاع تر در این لشگر باشد. گفت خودم را بین بهشت و جهنم می بینم. واقعا بین بهشت و جهنم می دید؟ بدن می لرزد. اگر آدم خودش را بین بهشت و جهنم ببیند، البته این سخن که انسان، خودش را بین بهشت و جهنم ببیند، باید این را برای خودتان درست کنید. یعنی حاضرش کنید. باید بهشت و جهنم را برای خودتان حاضر کنید. حالا چکار کنیم که حاضر کنیم؟ اگر بهشت و جهنم را برای خود حاضر کنید، آنوقت به اضطرار می رسید. اگر به اضطرار رسیدید، آن وقت دست به دامن می شوید. آنجا ممکن است عنایت صورت بگیرد. می دانید که در اضطرار خدا به داد می رسد. در اضطرار خدای متعال به داد برسد.
صفحات: 1· 2
با سلام به محضر شما بزرگواران آفرین بر شما در شناخت چنین اساتیدمهذب خداوند شمارا به رضای حضرت ولیعصر نایل فرماید یا علیhttp://farahani313.blogfa.com/
فرم در حال بارگذاری ...