پشت پرده هدیه‌های خارجی به مسئولان دولت اصلاحات

نوشته شده توسطرحیمی 17ام بهمن, 1395
برجسته‌سازی مسأله نفوذ در زمان فعلی اهمیت دارد/پشت پرده هدیه‌های خارجی به مسئولان دولت اصلاحات برای زدن بنیان‌های نظام همایش ملی نظام سلطه و جریان نفوذ؛
رئیس قوه قضاییه گفت:
برجسته کردن مسأله نفوذ در زمان ما بسیار با اهمیت است، اما متأسفانه عده‌ای باور ندارند و عده‌ای هم خود را به عدم باور می‌زنند.


آیت الله صادق آملی لاریجانی در نخستین همایش ملی نظام سلطه و جریان نفوذ که در مرکز همایش‌های بین‌المللی صداوسیما برگزار شد، ضمن گرامیداشت دهه مبارک فجر و سالروز پیروزی انقلاب اسلامی اظهار کرد: بحث نفوذ یک موضوع بسیار جدی است، باید هم خودمان به یک باوری نسبت به این مسئله برسیم و آن را در سطوح مختلف جامعه تبیین کنیم. یک مسئله مهم بحث باور این پدیده است‌. نسبت به اصل نفوذ و وجود آن هیچ تردیدی وجود ندارد و نظام سلطه درصدد این نفوذ هستند و بلکه در جاهایی، نفوذ هم واقع شده است. متأسفانه عده‌ای باور ندارند و عده‌ای هم خود را به عدم باور می‌زنند و تشکیک می‌کنند که این توهم است یا واقعیت.
 
وی ادامه داد: مقام معظم رهبری سال‌ها پیش تشخیص دادند که یک شبیخون فرهنگی در کار است و مسئولان را به شناسایی و مقابله با آن خواندند و آن زمان هم عده‌ای بودند “این یک توهم توطئه است” یا مدعی بودند “شبیخونی در کار نیست". برای ما مثل روز روشن است که جریان نفوذ در کار است، بنابراین اولین وظیفه ما این است که نفوذ را باور کنیم. نفوذ سطح‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، امنیتی و فرهنگی دارد. در سطح فرهنگی کسانی که می‌گویند نفوذ نیست کافی است نگاهی به مجموعه حرکت‌های انجام شده بیندازند. هدف اصلی در این نفوذ، نظام جمهوری اسلامی است.
 

رئیس قوه قضاییه گفت: در سطح فرهنگی آیا ندیدند که یک جریان روشنفکری را برای عبور از خطوط قرمز تبلیغ کردند. در دوره اصلاحات و غیر اصلاحات عده‌ای تز روشنفکران را مطرح کردند و در دوره اصلاحات که مسئولان به مسافرت خارجی می‌رفتند، مجموعه سخنان و مقالات آنها را هدیه می‌گرفتند. کار اصلی‌شان این بود که با رنگ و لعاب زیبا، بنیان‌های فکری نظام جمهوری اسلامی را بزنند مثل بحث ترویج نسبی‌گرایی یا یک آقایی به‌عنوان فیلسوف کتابی به‌عنوان تردید می‌نوشت.

...





آملی‌لاریجانی ادامه داد: تا یک حرفی بر اساس مبانی دینی مطرح می‌شد می‌گفتند “این ایدئولوژیک است و عصر ایدئولوژیک تمام شده است‌."، سکولاریسم را ترویج می‌کردند و در همین کشورمان خودمان هرچه می‌خواستند در این باب نوشتند. در همان زمان، وزیر ارشاد در مقابل رهبر معظم انقلاب اسلامی گفت که “من وظیفه‌ای ندارم و اینها کار حوزه‌هاست". سکولاریسم را ترویج می‌کردند؛ سکولاریسم که جدایی دین از سیاست و نظام‌های دیگر است. سکولاریسم کل جریان دخالت دین در ساحت امور حقوقی را نفی می‌کند. وقتی کسی می‌گوید “سکولاریسم را قبول دارم” یعنی جدایی دین از نظام سیاسی را قبول دارد. برخی از این روشنفکران می‌گفتند “این‌همه وظیفه روی دوش دین نگذارید".

در دانشگاه‌ها، لیبرال دموکراسی را ترویج می‌کردند در حالی که می‌دانستند نظام لیبرال دموکراسی در درون خود تضادهای بسیاری دارد.

وی افزود: یکی دیگر از مدرنترین ایده‌هایشان، عقلانیت ابزاری است، یعنی عقل تبدیل شده به وسیله‌ای برای رسیدن به اهدافی که خود افراد ارزش‌گذاری کرده‌اند. ترویج مصرف‌گرایی و تولید بیشتر از جمله همین ارزش‌هایی است که خلق کرده‌اند. فضایی که ایجاد کرده‌اند به جوانان ما اجازه فکر کردن نمی‌دهد. آیا نظام اسلامی که بر اساس اصول قرآنی تأسیس شده می‌تواند با این فکر کنار بیاید که انسان‌ها خودشان ارزش‌هایشان را خلق کنند در حالی که ما معتقدیم همه چیز به‌سوی خدا می‌رود. چرا نظام سلطه دنبال نفوذ در جمهوری اسلامی است؟ جمهوری اسلامی به قدرت اول در منطقه تبدیل شده است اما نظام سلطه در مسئله نفوذ یک انگیزه بسیار مهمتری فارغ از قدرت نظامی کشور ما دارد. جمهوری اسلامی یک نظام منسجم و تأثیرگذار فکری دارد و یک نحوه حیات منبعث از نظام توحیدی عرضه کرده است و با این موضوع مشکل دارند و از این می‌هراسند زیرا نظام جمهوری اسلامی و این نحوه حیات، بنیان‌های نظری قوی و سابقه تمدنی دارد.

رئیس قوه قضاییه گفت: مشکل برای نظام سلطه این است که رقیبی را می‌بیند که نحوه حیات بنیانی دارد. یکی از دغدغه‌های مهم نظام سلطه برای نفوذ این است؛ داشتن رقیب در منطقه. استقامتی که امام راحل نشان داد از همین نگاه توحیدی بود و غرب از همین می‌ترسد و خوف‌شان هم بی‌جهت نیست. اینها می‌ترسند که اگر این بنیان ایمانی میان یک میلیارد مسلمان سکنی پیدا بکند، چکار باید بکنند. یک زمانی می‌گفتند “جمهوری اسلامی فردا یا پس‌فردا تمام است"، اما امروز از قدرت جمهوری اسلامی ایران می‌هراسند. باید ما بحث سلطه و نفوذش را جدی بگیریم و در تمام سطوح تبیین کنیم که نفوذ یک واقعیت جدی است و پادزهر آن رجوع به قرآن و نگاه توحیدی است.

آملی‌لاریجانی ادامه داد: این‌همه کانال ماهواره‌ای برای زدن زیرآب اعتقاد مردم و رجوع مردم به قرآن و نگاه توحیدی است و نحوه حیات خود را برای ما ترویج می‌کنند. روح و روان ما را مأنوس به زرق و برق‌ها کردند. همین شبکه‌های اجتماعی، مؤمنین ما را هم گرفتار کرده است. شب و روز ذهن ما را با حرف‌های دیگر بمباران می‌کنند در حالی که چقدر از حرف‌هایی که در طول روز می‌شنویم، بیدارباش قرآنی است؛ نفوذ همین است. مجموعه‌ای از فکرها را القا می‌کنند که عقلانیت ابزاری است و عقلانیت توحیدی نیست. نگاه و نحوه حیات توحیدی در ما به بلوغ نرسیده است. اگر می‌خواهیم پادزهری نسبت به نفوذ داشته باشیم، با نگاه توحیدی و یاد حق در تمام مجاری است.

تسنیم


فرم در حال بارگذاری ...

نارفیقی به نام دنیا

نوشته شده توسطرحیمی 17ام بهمن, 1395
امام علی  علیه السلام می‌فرماید:
ای بندگان خدا،هم اکنون عمل کنید که زبان‌ها آزاد و بدن‌ها سالم و اعضا و جوارح آماده‌اند و راه بازگشت فراهم و فرصت زیاد است.
 
امام علی (علیه السلام) در بخشی از خطبه 196 کتاب شریف نهج البلاغه در مورد دل نبستن به دنیا می فرماید:
خداوند هنگامی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) را مبعوث کرد که نه نشانه ای از دین الهی برپا و نه چراغ هدایتی روشن و نه راه حقی آشکار بود.ای بندگان خدا شما را به ترس الهی سفارش می کنم و از دنیا پرستی می ترسانم.زیرا خانه دنیا ناپایدار و جایگاه سختی و مشکلات است.
 
سپس امام در ادامه می فرماید:
ساکنان دنیا در حال کوچ کردن و اقامت گزیدگانش به جدایی محکوم اند.مردم را چونان کشتی طوفان زده در دل دریاها می لرزاند برخی از آنان در دل آب مرده و برخی دیگر روی امواج،جان سالم به دربرده  اند و بادها با وزیدن،آنها را به این سو و آن سو می کشاند و هرجا که خواهد می برد.پس آن را که در آب می میرد نمی توان گرفت و آن که رها شده نیز سوی مرگ می رود.
 
همچنین امام در انتهای این بخش همچون پدری دلسوز، توصیه هایی به امت اسلامی دارد و می فرماید:ای بندگان خدا هم اکنون عمل کنید که زبان ها آزاد و بدن ها سالم و اعضا و جوارح آماده اند و راه بازگشت فراهم و فرصت زیاد است.پیش از آنکه وقت از دست برود و مرگ فرا رسد پس فرا رسیدن مرگ را حتمی  بشمارید و در انتظار آمدنش باشید.
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: ط.جمالی [عضو] 
5 stars

احسنت
عالی بود
موفق باشید

1395/11/19 @ 15:12
نظر از: ستاره مشرقي [عضو] 

عالی بود

1395/11/17 @ 22:48


فرم در حال بارگذاری ...

نماز جعفر طیار

نوشته شده توسطرحیمی 17ام بهمن, 1395

پرسش: جوانی است هر چه برای ازدواج اقدام می‌کند، موفق نمی‌شود، چه دستورالعملی می‌فرمایید؟

پاسخ: نماز جعفر؛ به ترتیب و با دعای زادالمعاد۱.

 »»» دانلود شیوه خواندن نماز جعفر طیار به همراه دعای زادالمعاد (PDF) «««

 نماز حضرت جعفر علیه‌السلام چهار رکعت است با دو تشهد و دو سلام؛ در رکعت اول پس از سوره «حمد»، سوره «زِلزال» و در رکعت دوم، پس از آن [سوره حمد]، سوره «والعادیات» و در رکعت سوم سوره «اذا جاءَ نصرُاللهِ والفتح» و در رکعت چهارم سوره «قل هواللهُ احدٌ» خوانده می‌شود.
در هر رکعت، پس از تمام شدن قرائت سوره‌های یاد شده، پانزده بار گفته می‌شود: «سُبحانَ اللهِ و الحمدُ لِلهِ و لااله‌الا‌اللهُ و اللهُ اکبر» و در رکوع نیز همین تسبیحات ده بار،  و پس از برخاستن از رکوع ده بار، و در سجده اول ده بار، پس از سر برداشتن از سجده ده بار، و در سجده دوم ده بار، پس از سجده پیش از برخاستن برای انجام رکعت رکعت دوم ده بار همین ذکر گفته می‌شود. این ترتیب، در هر چهار رکعت رعایت می‌گردد، که مجموع تسبیحات به سیصد می‌رسد.
پس از اتمامِ این چهار رکعت، این دعا خوانده می‌شود:

سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزَّ وَ تَرَدَّى بِهِ، سُبْحَانَ مَنْ تَعَطَّفَ بِالْمَجْدِ وَ تَكَرَّمَ بِهِ، سُبْحَانَ مَنْ لَا يَنْبَغِي التَّسْبِيحُ إِلَّا لَهُ جَلَّ جَلَالُهُ، سُبْحَانَ مَنْ أَحْصَى كُلَّ شَيْ‏ءٍ بِعِلْمِهِ، وَ خَلْقَهُ بِقُدْرَتِهِ، سُبْحَانَ ذِي الْمَنِّ وَ النِّعَمِ، سُبْحَانَ ذِي الْقُدْرَةِ وَ الْكَرَمِ.

اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِمَعَاقِدِ الْعِزِّ مِنْ عَرْشِكَ، وَ مُنْتَهَى الرَّحْمَةِ مِنْ كِتَابِكَ وَ بِاسْمِكَ الْأَعْظَمِ، وَ كَلِمَاتِكَ التَّامَّاتِ الَّتِي تَمَّتْ صِدْقاً وَ عَدْلًا أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ وَ أَنْ تَجْمَعَ لِي خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ بَعْدَ عُمُرٍ طَوِيلٍ.

اللَّهُمَّ أَنْتَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ الْخَالِقُ الرَّازِقُ الْمُحْيِي الْمُمِيتُ الْبَدِي‏ءُ الْبَدِيعُ لَكَ الْكَرَمُ وَ لَكَ الْمَجْدُ وَ لَكَ الْمَنُّ وَ لَكَ الْجُودُ وَ لَكَ الْأَمْرُ وَحْدَكَ لَا شَرِيكَ لَكَ يَا وَاحِدُ يَا أَحَدُ يَا صَمَدُ يَا مَنْ لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ يَا أَهْلَ التَّقْوَى وَ يَا أَهْلَ الْمَغْفِرَةِ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ يَا عَفُوُّ يَا غَفُورُ يَا وَدُودُ يَا شَكُورُ أَنْتَ أَبَرُّ بِي مِنْ أَبِي وَ أُمِّي وَ أَرْحَمُ بِي مِنْ نَفْسِي وَ مِنَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ يَا كَرِيمُ يَا جَوَادٌ.

اللَّهُمَّ إِنِّي صَلَّيْتُ هَذِهِ الصَّلَاةَ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِكَ وَ طَلَبَ نَائِلِكَ وَ مَعْرُوفِكَ وَ رَجَاءَ رِفْدِكَ وَ جَائِزَتِكَ وَ عَظِيمَ عَفْوِكَ وَ قَدِيمَ غُفْرَانِكَ اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْفَعْهَا فِي عِلِّيِّينَ وَ تَقَبَّلْهَا مِنِّي وَ اجعلنا [اجْعَلْ‏] نَائِلَكَ وَ مَعْرُوفَكَ وَ رَجَاءَ مَا أَرْجُو مِنْكَ فَكَاكَ رَقَبَتِي مِنَ النَّارِ وَ الْفَوْزَ بِالْجَنَّةِ وَ مَا جَمَعْتَ مِنْ أَنْوَاعِ النَّعِيمِ وَ مِنْ حُسْنِ الْحُورِ الْعِينِ وَ اجْعَلْ جَائِزَتِي مِنْكَ الْعِتْقَ مِنَ النَّارِ وَ غُفْرَانَ ذُنُوبِي وَ ذُنُوبِ وَالِدَيَّ وَ مَا وَلَدَا وَ جَمِيعِ إِخْوَانِي وَ أَخَوَاتِيَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِمَاتِ الْأَحْيَاءِ مِنْهُمْ وَ الْأَمْوَاتِ وَ أَنْ تَسْتَجِيبَ دُعَائِي وَ تَرْحَمَ صَرْخَتِي وَ نِدَائِي وَ لَا تَرُدَّنِي خَائِباً خَاسِراً وَ اقْلِبْنِي مُفْلِحاً مُنْجِحاً مَرْحُوماً مُسْتَجَاباً دُعَائِي مَغْفُوراً لِي يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ يَا عَظِيمُ يَا عَظِيمُ يَا عَظِيمٌ.

قَدْ عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِكَ فَلْيَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْكَ يَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ يَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالرَّحْمَةِ يَا نَفَّاحاً بِالْخَيْرَاتِ يَا مُعْطِيَ الْمَسْئُولَاتِ يَا فَكَّاكَ الرِّقَابِ مِنَ النَّارِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ فُكَّ رَقَبَتِي مِنَ النَّارِ وَ أَعْطِنِي سُؤْلِي وَ اسْتَجِبْ دُعَائِي وَ ارْحَمْ صَرْخَتِي وَ تَضَرُّعِي وَ نِدَائِي وَ اقْضِ لِي حَوَائِجِي كُلَّهَا لِدُنْيَايَ وَ آخِرَتِي وَ دِينِي مَا ذَكَرْتُ مِنْهَا وَ مَا لَمْ أَذْكُرْ وَ اجْعَلْ لِي فِي ذَلِكَ الْخِيَرَةَ وَ لَا تَرُدَّنِي خَائِباً خَاسِراً وَ اقْلِبْنِي مُفْلِحاً مُنْجِحاً مُسْتَجَاباً لِي دُعَائِي مَغْفُوراً لِي مَرْحُوماً يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.

يَا مُحَمَّدُ يَا أَبَا الْقَاسِمِ يَا رَسُولَ اللَّهِ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَنَا عَبْدُكُمَا وَ مَوْلَاكُمَا غَيْرُ مُسْتَنْكِفٍ وَ لَا مُسْتَكْبِرٍ بَلْ خَاضِعٌ ذَلِيلٌ عَبْدٌ مُقِرٌّ مُتَمَسِّكٌ بِحَبْلِكُمَا مُعْتَصِمٌ مِنْ ذُنُوبِي بِوَلَايَتِكُمَا أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِكُمَا وَ أَتَوَسَّلُ إِلَى اللَّهِ بِكُمَا وَ أُقَدِّمُكُمَا بَيْنَ يَدَيْ حَوَائِجِي إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَاشْفَعَا لِي فِي فَكَاكِ رَقَبَتِي مِنَ النَّارِ وَ غُفْرَانِ ذُنُوبِي وَ إِجَابَةِ دُعَائِي.

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ تَقَبَّلْ دُعَائِي وَ اغْفِرْ لِي يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.

 ۱. حضرت آیت‌الله‌العظمی بهجت قدس‌سره برای رفع مشکلات در موارد متعددی این دستورالعمل را توصیه می‌کردند. در زادالمعاد آمده است: دعایی دیگر که پس از نماز جعفر علیه‌السلام خوانده می‌شود، به روایت شیخ و سید چنین است:


فرم در حال بارگذاری ...

ولنگاری فرهنگی و دولت اسلامی؛ ریشه‌شناسی یک معضل

نوشته شده توسطرحیمی 17ام بهمن, 1395
  رهبر انقلاب در دیدار با نمایندگان مجلس شورای اسلامی و همچنین اعضای هیأت دولت در سال جاری، تعبیر شفاف و درخور تأمّلی را دربارۀ جهان فرهنگی از نظر چگونگی هدایت‌گری فرهنگی به کار بردند: «ولنگاری فرهنگی». برداشت ایشان این است که جهان فرهنگی ما در زمینۀ تولید کالاهای فرهنگیِ نافع و ممانعت از نشر کالاهای فرهنگی مضرّ، دچار ولنگاری است. ولنگاری بدان معناست که مناسبات فرهنگی در این‌باره، از قواعد و ضوابط مشخصی تبعیّت نمی‌کند و به حال خود، وانهاده و رها است. به بیان دیگر، تولید و عرضۀ کالای فرهنگی، بی‌چارچوب و بی‌معیار است و یا اگر ملاک‌ها و مناط‌هایی وجود دارد، آن‌گونه که باید به اجرا درنمی‌آید و قالب‌های طراحی شده و رسمی، از صفحۀ اسناد و قوانین و یا عرصۀ سخنرانی‌ها و خطابه‌ها، فراتر نرفته و بر جهان فرهنگی سایه نمی‌افکنند.
 
بدیهی است که این وضع ناخوشایند، از یک نقص و ضعف حاکمیّتی حکایت می‌کند؛ چراکه این مسئولیّت بر عهدۀ ناظم سیاسی است و نهادهای فرهنگیِ رسمی باید بر تولید و عرضۀ کالاهای فرهنگی مسلط باشند و به ایفای نقش‌های هدایتی و نظارتی بپردازند، تا جهان فرهنگی دچار ولنگاری و هرج و مرج و اغتشاش نشود. بنابراین، نگاه انتقادی و آسیب‌شناسانه‌ای که از آن سخن رفت، معطوف به عملکرد نهادهای فرهنگیِ حاکمیّتی است و کارنامۀ آن‌ها را به چالش می‌کشد. این مسأله - یعنی عملکرد نهادهای فرهنگیِ حاکمیّتی- در طول دو دهۀ اخیر، همواره محل بحث و مناقشه بوده است و پیرامون آن، جبهه‌بندی‌های مختلفی صورت گرفته است. با این حال، همچنان مجادلات و مباحثات گذشته و مقدّماتی، جاری است و گام‌های بلندی به جلو برداشته نشده است.
 
آن‌چه تاکنون گفته شد، در حکم مقدّمه‌ای است بر مطلب بنیادی‌تری که از پی می‌آید، و آن چاره‌اندیشی برای اصلاح عملکرد نهادهای فرهنگیِ رسمی. دریافتیم که درمان را از کدام نقطه آغاز کنیم، اما پس از این، باید مشخص کنیم که نسبت به این نقطه، چه باید کنیم. پرسش «چه باید کرد؟»، پرسش ابتدایی نیست، بلکه پیش از آن، باید کاستی‌ها و کژی‌های نهادهای فرهنگیِ رسمی را بیابیم و بشناسیم. با چنین شناختی، چاره‌ها و علاج‌ها نیز نمایان می‌شوند و مشخص می‌گردد که باید به این تن رنجور، چه داروی شفابخشی را خورانید.
 


تحلیل انتقادی نهادهای فرهنگیِ رسمی را می‌توان در دو لایه انجام داد: لایۀ ساختاری و لایۀ عاملیّتی. نهادهای فرهنگیِ رسمی، مشتمل بر عاملان و کارگزاران فرهنگی از یک سو، و ساختارها و خُرده‌ساختارها از سوی دیگر هستند. منطق اقتضاء می‌کند که این دو را از یکدیگر تفکیک کنیم و هر یک را به صورت جداگانه، مطالعه نماییم. در این‌جا مقصود از عاملیّت‌های فرهنگی، آن دسته از تصمیم‌گیران و مدیران حاکمیّتی هستند که تدبیر جهان فرهنگی را بر عهده دارند. تحلیل ساختارهای فرهنگی در درون حاکمیّت سیاسی نیز یا نهادها و سازمان‌های فرهنگی را در برمی‌گیرد و یا سیاست‌ها و نظریه‌ها و اندیشه‌ها را. در مقام مطالعۀ انتقادی مدیران و کارگزاران فرهنگی باید به فقراتی اشاره کرد که بر ذهن و عمل آن‌ها سایه افکنده و موجب استقرار وضع ولنگارانه در جهان فرهنگی شده‌اند.

...


 
* آسیب جدایی دین و دولت
نخستین آسیب در این قلمرو، برداشت سکولاریستی از نقش‌آفرینی حاکمیّت سیاسی در جهان فرهنگی است؛ به این معنی که تصور می‌شد دیانت، امری شخصی و خصوصی است و دولت نباید در آن مداخله کند و یا اگر هم امری اجتماعی و عمومی است، بر عهدۀ حوزه‌‌های علمیّه و عالمان دینی است که ارزش‌های اسلامی را در جهان فرهنگی مستقر گرداند و بر تقیّد مردم به آموزه‌های اسلامی بیفزایند. روشن است که چنین برداشتی، صورت مسأله را پاک می‌کند و دین را در جهان فرهنگی، تنها می‌گذارد و میان دین و دولت، شکافی پُرنشدنی ایجاد می‌کند. باور یا عدم باور مدیران فرهنگی به تکالیف دینی دولت، سرنوشت بحث را به صورت بنیادی تغییر می‌دهد و به همین دلیل در سرآغاز بحث، به آن اشاره می‌کنیم. از جمله پُردامنه‌ترین منازعات و کشمکش‌های فرهنگی در طول دهه‌های اخیر، ناظر به همین مقوله بوده است، چنان‌چه برخی از مدیرانی که در قدرت قرار گرفتند چون به باور دست نیافته بودند، اهتمام به مداخلات ارزشی و دین‌گرایانه در جهان فرهنگی و برنامه‌ریزی بر اساس تعریف ایدئولوژیک و اسلامی از نافع و مضرّ نداشتند. اینان به فرهنگ از منظری بوروکراتیک و صوری نگریستند و به غایات و مقاصد دینی، چندان بهایی ندادند.
 
* آسیب برداشت لیبرالیستی از اسلام
آسیب شایع دیگر این است که برخی از کارگزاران فرهنگی، هر چند قائل به این هستند که دولت اسلامی باید به صورت جدّی و مستقیم، نسبت به بسط و تحقّق ارزش‌های اسلامی در جامعه، اهتمام بورزد و وظایف خود را در حوزۀ مسائل مادّی و معیشتی منحصر نسازد، اما تلقی آن‌‌ها از ارزش‌های اسلامی، تساهل‌گرایانه و اباحی‌گرانه است. به عبارت دیگر، برخی از کارگزاران فرهنگی، برداشتی لیبرالیستی از اسلام دارند و اسلام را آن‌گونه تفسیر می‌کنند که با آموزه‌های لیبرالیسم، تا حدّی سازگار و موافق افتد. رهیافت «اسلام رحمانی»، از مصادیق عمده و برجستۀ چنین برداشتی است. به این ترتیب، این قبیل کارگزاران بر ارزش‌های اسلامی تکیه می‌کنند و خود را نسبت به آن‌ها وفادار نشان می‌دهند، اما مقصود آن‌ها از ارزش‌های اسلامی، تلقی لیبرالیستی از اسلام است، نه اسلام ناب و عاری از التقاط و انحراف. اینان تلقی‌های خالص و حقیقی از اسلام را تنگ‌نظرانه و بسته و متحجّر می‌خوانند و معتقدند که باید با اقتضائات جهان جدید و انسان معاصر هماهنگ شد و در گذشته، متوقف نماند، اما آن‌چه که آن‌ها تفاسیر متحجّرانه از اسلام می‌‌خوانند، آن اسلامی است که لیبرالیسم را اصل و معیار نمی‌انگارد و از اصطکاک و ناسازگاری ارزش‌های اسلام با لیبرالیسم نمی‌هراسد و تجدّد سکولار را همچون امری جبری و اجتناب‌ناپذیر تصور نمی‌کند.
 
بر این اساس، می‌توان گفت از آن‌جا که اسلام التقاطی به تمام ارزش‌های اسلامی پایبند نیست و قائل به تطبیق اسلام با لیبرالیسم است، موجبات غلبۀ وضع ولنگاری در جهان فرهنگی را فراهم می‌کند. این واقعیّت به طور خاص از آن جهت اهمیّت دارد که لیبرالیسم به سبب دلالت‌های اباحی‌گرانه و فردمحوارانۀ خویش، جهان فرهنگی را دچار ابتذال و آزادی‌های حیوانی و بی بندوباری می‌سازد.
 
* آسیب عدم ورود نهادهای علمی و معرفتی به مسئله
اما تحلیل در لایۀ ساختاری، بخش دوم از این تحلیل انتقادی است که ساختارهای ذهنی و عینی را دربرمی‌گیرد. مقصود از ساختارهای ذهنی، نظریه‌ها و سیاست‌ها و برنامه‌های فرهنگی است، و ساختارهای عینی نیز حکایت از سازمان‌ها و نهادهای رسمی دارند که در جهان فرهنگی مداخله می‌کنند. در لایۀ ساختارهای ذهنی، ما دچار کاستی‌ها و خلاءهای فراوانی هستیم، به طوری‌که برای فهم جهان فرهنگ و تدبیر و تصرّف در آن، نظریه‌پردازی و تولید فکر انجام نشده است و داشته‌های ما، اغلب از پاره‌ای کلیّات فراتر نمی‌رود. این در حالی است که ساختن جهان فرهنگی به صورت مطلوب و ایده‌آل، به قطع محتاج نظریه و اندیشه است و فارغ از این، هر اقدامی که انجام شود، یا التقاطی و کج‌روانه است، و یا سطحی و قشری. اگر سندهایی نیز در قالب سیاست فرهنگی از سوی نهادهای فرهنگی نگاشته شده است، به دلیل این‌که پشتوانۀ نظری درخور توجهی ندارند و احکام و آموزه‌های مندرج در آن‌ها، آن‌چنان که باید مستدل نشده‌اند با پرسش‌ها و ابهامات و اشکالاتی از سوی منتقدان و مجریان روبرو می‌شوند و از این‌رو، اتقان و استحکام‌شان تا حدّی مخدوش می‌گردد. می‌توان و باید از متن اسلام، سیاست فرهنگیِ دین‌گرایانه را استخراج و استنباط کرد تا دولت اسلامی در مقام عمل، به سراغ مکاتب و ایدئولوژی معارض نرود و از آن‌ها خوشه‌چینی و اقتباس نکند.
 
این تکلیف بر عهدۀ حوزه‌های علمیّه و دانشگاه‌های علوم انسانی بوده است، اما این دو نهاد علمی و معرفتی، از پرداختن به چنین امر ضروری و اساسی‌ای غفلت کرده‌اند. اگر ولنگاری فرهنگی به معنی تولید نکردن کالاهای فرهنگیِ نافع است، در ابتدا باید مشخص شود که ملاک و معیار نافعیّت کالای فرهنگی چیست و کالای فرهنگیِ نافع، چه اوصاف و خصایصی دارد. اگر ولنگاری فرهنگی به معنی جلوگیری کردن از کالاهای فرهنگی مضرّ است، گام نخست این است که این اقدام که ناظر به به اعمال محدودیّت و ممنوعیّت و سلب برخی آزادی‌ها است، توجیه و اثبات شود و روشن گردد که اسلام چه حدود و قیودی را برای آزادی در جهان فرهنگی لحاظ کرده است و آزادی در اسلام، با آزادی در مکاتب و ایدئولوژی‌های دیگر، چه تفاوت‌هایی دارد.
 
* آسیب کم‌تحرکی نهادهای فرهنگی
بخشی از آسیب‌ها نیز برخاسته از ساختارهای عینی و یا نهادها و سازمان‌های فرهنگی است. این قبیل نهادها و سازمان‌های رسمی، به ساختارهای غول‌پیکری تبدیل شده‌اند که با وجود کم‌تحرّکی و کم‌بازدهی، امکانات و مقدورات فراوانی را در اختیار خود گرفته‌اند، در حالی‌که باید فضایی را نیز برای فعّالان و ساختارهای فرهنگیِ غیررسمی و غیردولتی در نظر گرفت و به صورت خاص، تولید کالاهای فرهنگیِ نافع را از آن‌ها مطالبه کرد و ساختارهای رسمی را بر امر سیاست‌گذاری و نظارت متمرکز نمود. در این وضع، استعدادهای خلّاق، شکوفا می‌شوند و علایق و انگیزه‌های اسلامی - انقلابی به میدان می‌آیند و در روندی غیربوروکراتیک و رقابتی، کالاهای فرهنگیِ نافع با محتوایی فاخرتر و کیفی‌تر تولید می‌شوند. دستوری که رهبر انقلاب به شورای‌عالی انقلاب فرهنگی مبنی بر نقش «مکمل» و «تسهیل‌گیر» در فعالیت‌های خودجوش و فراگیر مردمی عرصه‌ی فرهنگ داده‌اند، در همین راستا قابل ارزیابی است.
 
* سخن آخر
انقلاب اسلامی، بر باورها و عقاید ارزشی توده‌های مردم استقرار دارد و از عمق نگاه و علایق دینی آن‌ها برخاسته است. از طرف دیگر، سرنوشت جهان فرهنگی وابسته به کالاهای فرهنگی‌ای است که در این جهان، تولید و بازتولید می‌شوند، به گونه‌ای که مصرف کالاهای فرهنگی می‌تواند بر ارزش‌های فرد، تأثیر سلبی یا ایجابی بنهد و آن‌ها را تثبیت یا دگرگون کند. از این‌رو، مسامحه و سهل‌انگاری در تولید کالای فرهنگی نافع و جلوگیری از تولید کالاهای فرهنگیِ مضرّ، بسیار ویرانگر است و سبب‌ساز شکل‌گیری رخنه در جهان فرهنگی می‌شود. رخنه‌های فرهنگی نیز - آن‌چنان که رهبر انقلاب می‌گویند- به آسانی علاج نمی‌شوند، بلکه زمان و توان فراوانی را می‌فرسایند. بنابراین میان ولنگاری فرهنگی در زمینۀ کالاهای فرهنگی، و پدید آمدن رخنۀ فرهنگی، ارتباط مستقیم وجود دارد، و دشمن نیز برای ایجاد رخنه در جهان فرهنگی ما، چاره‌ای جز به وجود آوردن تغییر در ذائقه و مصرف فرهنگی و رواج دادن کالاهای فرهنگیِ مضرّ و مخرّب ندارد.

"text-align: left;"> مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی


فرم در حال بارگذاری ...

حوزه انقلابی مقابل اسلام ارتجاعی

نوشته شده توسطرحیمی 16ام بهمن, 1395

حوزه انقلابی:

منظور از انقلابی بودن یعنی اسلام کاملی که تمام ابعاد زندگی انسان را بیان می‌کند در مقابل ارتجاعی که فقط مربوط به حوزه فردی و نماز و روزه و مسائل شخصی بود

دانلود حوزه انقلابی مقابل اسلام ارتجاعی در بیان علامه مصباح یزدی

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: ستاره مشرقي [عضو] 

انقلابی بمانیم ان شاإالله

1395/11/17 @ 22:49
نظر از: یه طلبه [عضو] 
5 stars

سلام…
خیلی عالی …

1395/11/17 @ 17:03


فرم در حال بارگذاری ...

انقلابی گری در حوزه

نوشته شده توسطرحیمی 16ام بهمن, 1395

خب، عرض کردیم که طبیعت قم، طبیعت طلّاب، حوزه‌ی علمیّه، طبیعت دین است، طبیعت تبلیغ است، طبیعت قناعت است، طبیعت حضور مرجعیّت است که مرجعیّت خیلی مهم است؛ اینها همه از خصوصیّات حوزه است و همین موجب میشود که پایه‌ی انقلاب در اینجا محکم بشود. اگرچنانچه ما دیدیم تلاشهایی دارد انجام میگیرد برای اینکه از حوزه‌ی علمیّه‌ی قم انقلاب‌زدایی کنند، باید احساس خطر کنیم. عرض من با شما نمایندگان عزیز طلّاب و فضلا این است:

اگر دیدید انقلاب‌زدایی دارد انجام میگیرد باید احساس خطر کنید. خب، احساس خطر کردن کافی نیست، باید به فکر علاج بود؛ علاج هم تدبیر لازم دارد، فکر لازم دارد؛ این اهمّیّت اجتماع شما را نشان میدهد. باید افراد صاحب فکر بنشینند فکر کنند؛ با کارهای سطحی، با فریاد کشیدن که احیاناً در یک جلسه‌ای آدم داد بکِشد و به یکی اعتراض کند، با این حرفها مسئله درست نمیشود. راه، اینها نیست؛ راه، فکر کردن و اندیشیدن و حکمت‌آمیز برنامه‌ریزی کردن، مجموعه‌های برنامه‌ریزی شده را تهیّه کردن و دنبال کردن است؛ بنابراین بینش انقلابی در قم بایستی توسعه پیدا کند، حرکت انقلابی باید توسعه پیدا کند.

...


خب، مخالفت با انقلاب هم دوجور است: یک‌وقت صریحاً کسانی با انقلاب مخالفت میکنند -که این هم در حوزه وجود دارد، نه اینکه وجود نداشته باشد، ما بی‌اطّلاع نیستیم؛ حالا کسانی هستند صریحاً گوشه‌کنار [مخالفت میکنند]؛ البتّه کم هستند- یک‌وقت هست که نه، صریحاً با انقلاب مخالفت نمیشود، [بلکه] با مبانی و مبادی اعتقادی انقلاب مخالفت میشود؛ روی اینها باید حسّاس بود. اینکه ملاحظه میکنید بنده مرتّب روی مسئله‌ی استکبار تکیه میکنم، روی مسئله‌ی آمریکا تکیه میکنم، [به خاطر] این نیست که از روی عادت، آدم دائم بخواهد یک حرفی را تکرار کند؛ نه، اینها احساس خطر است. اگر نظام اسلامی در قبال نظم منحطّ جهانی هویّت خودش را از دست داد، شکست خواهد خورد؛ اهمّیّت نظام اسلامی -که میگوییم دنیا را تکان داد این انقلاب- به‌خاطر این است؛ یک چیز جدید آورد.
خب، این چیز جدید، نظام ظالمانه و غیر عادلانه و مبتنیِ بر ظلم و زور و تزویر و مانند اینها را به چالش کشید؛ جمهوری اسلامی، نظام جهانی ظالمانه را به چالش کشید؛ علّت مخالفت با ما هم همین است. [علّت] اینکه با نظام اسلامی مخالفت میشود این است؛ وَالّا اگر چنانچه اسلام غیر سیاسی، اسلامی که کاری به کار این‌وآن ندارد، اگر یک چنین اسلامی حاکم باشد، نه، هیچ اهمّیّتی هم نمیدهند و مخالفتی هم نمیکنند. شما با آمریکا، با دستگاه استکبار، با صهیونیسم همراه باشید -در کار اقتصادی‌شان، در کارهای سیاسی‌شان، در جهت‌گیری‌هایشان- و مثل آنها فکر کنید، مثل آنها حرف بزنید، مثل آنها مشی کنید، هیچ مخالفتی ندارند؛ اسمتان مسیحی باشد، اسمتان بودایی باشد، اسمتان مسلمان باشد برایشان هیچ اهمیّتی ندارد. (۴) (بله مرگ که حتماً بر آمریکا، امّا حالا اجازه بدهید صحبت بکنیم.) پس بنابراین، مسئله این است.
شما نگاه کنید به بیانات امام؛ امام، خیلی مرد عمیقی بود، خیلی مرد پُرمغزی بود؛ همین‌که معروف است:
آنچه در آینه جوان بیند
پیر در خشت خام آن بیند(۵)
در مورد امام واقعاً صادق بود. آن تحلیلی را که حالا باید جلوی انسان بیاورند، تماشا کند، بخواند، دقّت کند، تا به یک نتیجه‌ی عمقی برسد، این را امام همین‌طور نگاه که میکرد میفهمید؛ مرد پخته، مرد آگاه. شما نگاه کنید ببینید روی چه چیزهایی این مردِ حکیمِ پخته‌ی آگاه تکیه کرده، آنها اساسِ مسئله است، مسائل اساسی آنها است. اینها را نبایستی بتوانند تغییر بدهند؛ یک شکل مخالفت با نظام و مخالفت با انقلاب مخالفت با این چیزها است. اگر چنانچه در کارهای ما، در حرفهای ما، در جهت‌گیری‌ها و رویکردهای تبلیغی ما مخالفت با آن مبانی وجود داشته باشد ضدّیّت با انقلاب و ضدّیّت با نظام اسلامی و ضدّیّت با اسلام سیاسی‌ای است که تحقّق پیدا کرده.
بعد از دوران صدر اسلام، اوّلین باری است که اسلامِ صحیحِ نابِ متّکی به قرآن و حدیث در عالم واقع، دارد تحقّق پیدا میکند؛ حتّی در دورانهایی که مثلًا علما، محترم هم بودند، این‌جور نبوده. فرض کنیم در دوران صفویّه؛ خب علما، محترم بودند؛ محقّق‌کَرکی از شام پا میشود می‌آید در اصفهان یا در قزوین یا در کجا و شیخ‌الاسلام کلّ کشور هم میشود؛ پدر شیخ بهایی، خود شیخ بهایی، اینها همه کسانی هستند که جزو علمای بزرگ بودند، خیلی هم محترم بودند، امّا اینها حدّاکثر کاری که میکردند این بود که مثلاً فرض کنید که دستگاه قضاوت را برعهده بگیرند، آن‌هم تا جایی که منافات با برخی از تندروی‌های دستگاه حکومت و سلطنت نداشته باشد؛ وَالّا شاه‌عباس و شاه‌طهماسب و بقیّه‌ی سلاطین، کار خودشان را میکردند، حکومت اسلامی نبود، حکومت دینی نبود. اینکه منشأ و مبدأ احکام حکومتی کتاب و سنّت باشد، روایات ائمّه باشد، از صدر اسلام -یعنی حالا آن مقداری که صدر اسلام بوده، بعد از آن- تا امروز دیگر سابقه نداشته است. امروز در ایران اوّلین بار است که یک چنین حکومتی به‌وجود می‌آید. معنای اسلام سیاسی این است؛ اسلام سیاسی یعنی اسلامی که سیاست اداره‌ی جامعه را و مدیریّت جامعه را برعهده میگیرد؛ یعنی اسلام میشود مدیر جامعه. این بار اوّلی است که در اینجا اتّفاق افتاده است؛ این را میخواهند از بین ببرند، این را میخواهند نابود کنند؛ نابودکردنش هم به همین شکلی است که عرض کردم. بنابراین مسئله‌ی انقلابیگری در حوزه‌ی قم در معرض خطر است؛ این را باید توجّه کنید؛ باید جزو مسائل اصلی شما باشد.۱۳۹۴/۱۲/۲۵

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(5)
4 ستاره:
 
(1)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
6 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
4.8 stars
(4.8)
نظر از: the best mind [عضو] 
5 stars

سلام عزیزم
ممنون از قرار دادن مطالب مفید و مهم در وبلاگ زیباتون
متظر حضور گرمتون در حریم آسمانی هستم :)
موفق باشید…

1395/11/18 @ 22:48
نظر از:  
5 stars

سلام
احـسنـت
منتظر حضور شما در وبلاگ بازیگران حقیقی هستیم و ایام مبــارکـــ دهه فجر را به شما تـبـریـک می گـویـم
با تشکر فراوان
التــمـــاس دعـــــا
http://bazigaran-haghighi.kowsarblog.ir/

1395/11/17 @ 23:04
نظر از: دهسنگی [عضو] 
5 stars

باسلام وتبریک به مناسبت ایام الله فجر
مطلبتان دوست عزیز زیبابود
همچنان منتظر حضور گرمتان هستیم
یاحق…

1395/11/17 @ 18:36
نظر از: یه طلبه [عضو] 
5 stars

سلام …
دهه فجر بر شما مبارک
از مطلب خوبتان ممنون…
رستگار باشید

1395/11/17 @ 16:41
نظر از: مدیریت استان مازندران [عضو] 
5 stars

با سلام
متن زیبایی بود. سپاسگزارم

1395/11/17 @ 08:38
نظر از: پشتیبانی کوثر بلاگ [عضو] 
4 stars

با سلام و احترام
ضمن تشکر مطلب شما در منتخب ها درج گردید.
سعی بفرمایید مطالب مختصر و کوتاه تر ارائه گردد. غالبا کاربران فضای مجازی از مطالب طولانی استقبالی ندارند هر چند محتوا ارزشمند باشد. بر خلاف همیشه متن نیاز به پاراگراف بندی مناسب تری دارد. از تلاش شما متشکریم.
موفق باشید
———————–
مقام معظم رهبری: (90/11/14)
… ايام مبارك دهه‌ى فجر است. در دهه‌ى فجر، آنچه كه بر اين حقير و امثال اين حقير لازم است، دو تشكر است: اول، شكر الهى. با كمال خشوع، با كمال تواضع، جبهه‌ى شكر بر درگاه الهى ميسائيم كه اين توفيق را نصيب ملت ايران كرد؛… نظام اسلامى تشكيل شد؛ حركت ملت ايران به سمت خدا، به سمت اهداف الهى، به سمت ارزشهاى الهى آغاز شد. هيچ نعمتى از اين بالاتر نيست … و تشكر دوم، تشكر از ملت ايران است؛ وفادارى كردند،

1395/11/17 @ 00:08


فرم در حال بارگذاری ...

انقلابی باید پیچیدگیهای شرائط زمانه را درک کند

نوشته شده توسطرحیمی 16ام بهمن, 1395

نبادا حرکت انقلابی جوری باشد که بتوانند تهمت افراطیگری به او بزنند.

از افراط و تفریط بایستی پرهیز کرد.

جوانهای انقلابی بدانند؛ همان طور که کناره‌گیری و سکوت و بی‌تفاوتی ضربه میزند، زیاده‌روی هم ضربه میزند؛ مراقب باشید زیاده‌روی نشود. اگر آن چیزی که گزارش شده است که به بعضی از مقدسات حوزه، به بعضی از بزرگان حوزه، به بعضی از مراجع یک وقتی مثلاً اهانتی شده باشد، درست باشد، بدانید این قطعاً انحراف است، این خطاست. اقتضای انقلابیگری، اینها نیست.  

انقلابی باید بصیر باشد، باید بینا باشد، باید پیچیدگیهای شرائط زمانه را درک کند. مسئله اینجور ساده نیست که یکی را رد کنیم، یکی را اثبات کنیم، یکی را قبول کنیم؛ اینجوری نمیشود. باید دقیق باشید، باید شور انقلابی را حفظ کنید، باید با مشکلات هم بسازید، باید از طعن و دق دیگران هم روگردان نشوید، اما باید خامی هم نکنید؛ مراقب باشید. مأیوس نشوید، در صحنه بمانید؛ اما دقت کنید و مواظب باشید رفتار بعضی از کسانی که به نظر شما جای اعتراض دارد، شما را عصبانی نکند، شما را از کوره در نبرد. رفتار منطقی و عقلائی یک چیز لازمی است. البته این را هم به همه توصیه کنیم که نیروهای انقلابی را متهم به افراطیگری نکنند؛ بعضی هم اینجوری دوست میدارند.

عنصر انقلابی، جوان انقلابی، طلبه‌ی انقلابی، فاضل انقلابی، مدرس انقلابی در هر سطحی از سطوح را متهم کنند به افراطیگری؛ نه، این هم انحرافی است که به دست دشمن انجام میگیرد؛ واضح است. پس نه از آن طرف، نه از این طرف.

بیانات در دیدار طلاب و فضلا و اساتید حوزه علمیه قم‌۱۳۸۹/۰۷/۲۹


فرم در حال بارگذاری ...

روحیه‌ی انقلابی یعنی اسیر حدود تحمیلی نشدن

نوشته شده توسطرحیمی 16ام بهمن, 1395


حرکت انقلابی بر خلاف القائات افراد خبیث و یک عده از قلم‌به‌مزدهای داخلی که آن را ترویج میکنند و این‌طور القاء میکنند که انقلاب یعنی آشفتگی؛ سردرگمی؛ هیچی به هیچی نبودن و سنگ روی سنگ بند نشدن، نیست، بلکه انضباط انقلابی، برترین و قویترین انضباطهاست. بینظمی‌یی که اول انقلاب دیده میشود، به‌خاطر این است که بنای غلط و کج و پوسیده‌یی وجود دارد، که باید آن را به‌هم ریخت و بنای نویی گذاشت. آن به‌هم ریختگی متعلق به اول انقلاب است؛ انقلاب که آن به‌هم ریختگی نیست؛ انقلاب یک امر مستمر است؛ انقلاب یعنی سازندگی؛ یعنی رویش و بالندگی.

رویش و بالندگی بدون انضباط، بدون قانون و بدون نظم مگر ممکن است!؟

بهترینِ کارها را کسانی کرده‌اند که با روحیه‌ی انقلابی کرده‌اند؛ هم در جنگ، هم در سازندگی و هم در علم و مسائل فرهنگی.

بنابراین، انقلابی بمانید.

روحیه‌ی انقلابی یعنی اسیر حدود تحمیلی نشدن؛ قانع به گیرندگی قطره‌چکانی نشدن؛ با امید دنبال هدف حرکت کردن، و با انگیزه، با نشاط، با اصرار و پیگیری آن را به‌دست آوردن. این، انقلاب و حرکت انقلابی است.

بیانات در دیدار جمعی از مسئولان جهاد دانشگاهی۱۳۸۳/۰۴/۰۱


فرم در حال بارگذاری ...

اسم خودتان را میگذارید انقلابی؟

نوشته شده توسطرحیمی 16ام بهمن, 1395

من خطاب اولم به سران این گروهکهاست، مخصوصاً سران منافقین که نام مجاهدین را بر روی خود نهاده‌اند.

من این سران را میشناسم، سوابق آنها را میدانم، ضعفها و خصلتهای روانی آنها را از نزدیک لمس کردم…

شما میگفتید ما یک گروه مترقی و انقلابی هستیم و با این شعار با چیزی که اسمش را ارتجاع میگذارید میجنگیدید.

من از شما سؤال میکنم، آیا گروههای انقلابی مسلمان و غیر مسلمان ادعای انقلابیگری را از شما باور میکنند در حالی که شما با جناح و جریان گرایش‌دار به غرب و وابسته‌ی به غرب این همه لاف دوستی و محبت میزنید؟

با توده‌های انقلابی مردم در میافتید، با جوانهای انقلابی‌ای که در مرزها جانشان را دارند در راه خدا میدهند در میافتید، به حساب و به نفع جریان متمایل به غرب اسم خودتان را میگذارید انقلابی؟ از شما کسی باور نخواهد کرد.

بیانات در خطبه‌های نماز جمعه تهران۱۳۶۰/۰۴/۰۵

 


فرم در حال بارگذاری ...

شاخصهای انقلابی بودن

نوشته شده توسطرحیمی 16ام بهمن, 1395

جهاد کبیر یعنی تبعیّت نکردن از دشمن

پنج شاخص[انقلابی بودن] که اینها را شرح خواهم داد [عبارتند از]:

شاخص اوّل، پایبندی به مبانی و ارزشهای اساسی انقلاب؛

شاخص دوّم، هدف‌گیری آرمانهای انقلاب و همّت بلند برای رسیدن به آنها که آرمانهای انقلاب و اهداف بلند انقلاب را در نظر بگیریم و همّت برای رسیدن به آنها داشته باشیم؛

شاخص سوّم، پایبندی به استقلال همه‌جانبه‌ی کشور، استقلال سیاسی، استقلال اقتصادی، استقلال فرهنگی -که مهم‌تر از همه است- و استقلال امنیّتی؛

شاخص چهارم، حسّاسیّت در برابر دشمن و کار دشمن و نقشه‌ی دشمن و عدم تبعیّت از او، که البتّه باید دشمن را شناخت، نقشه‌ی او را فهمید و از تبعیّت دشمن سر باز زد -عرض کردیم که قرآن این عدم تبعیّت را «جهاد کبیر» نام نهاده است؛[۱] من این چند وقت دو سه بار دراین‌باره صحبت کردم-

شاخص پنجم، تقوای دینی و سیاسی که این بسیار مهم است. این پنج شاخص اگر در کسی وجود داشته باشد، قطعاً انقلابی است؛ حالا درجات انقلابی بودن، همان‌طور که عرض کردیم، مختلف است.۱۳۹۵/۰۳/۱۴

 
 

...

شاخصهای انقلابیگری


مسئله‌ی شاخصهای انقلابیگری هم خیلی مهم است؛ یعنی واقعاً بدانیم شاخصها چیست، شاخصهای انقلابیگری را درست پیدا کنیم، در ذهن خودمان مشخّص بکنیم، از کسانی که مطّلع‌تر از ما هستند بپرسیم. اگر این کارها انجام بگیرد، این ماندگاری انقلاب، بدون تردید، خواهد بود.۱۳۹۴/۱۰/۱۹

شاخصهای انقلابی بودن: تقوا،شجاعت،بصیرت و صراحت

اگرچنانچه بخواهیم جسارت کنیم و عرض بکنیم ملاک انقلابی بودن در این مجموعه‌ها چیست، بنده به نظرم میرسد ملاک انقلابی بودن، تقوا است، شجاعت است، بصیرت است، صراحت است، نترسیدن از «لَومَةَ لآئِم»(2) است؛ اینها ملاک انقلابی بودن است. اگرچنانچه ما تقوا داشته باشیم، شجاعت لازم را هم داشته باشیم، صراحت لازم را هم -[البتّه‌] در جایی که صراحت لازم است؛ آنجایی که تَکنیه لازم است، نه؛ آنجا صراحت مضر است- داشته باشیم، اگر توانستیم اینها را انجام بدهیم [انقلابی هستیم‌]. شناخت درست از دشمن داشته باشیم. دشمن یک جبهه است؛ دشمن یک فرد که نیست، یک دولت خاص که نیست، یک جبهه است؛ ما باید این جبهه را بشناسیم و ببینیم چه کسی وابسته‌ی به این جبهه است و از کجا این جبهه، جوری حرکت میکند که میتواند ما را نسبت به خودش مشتبه کند. جبهه‌ی دشمن را بشناسیم، شیوه‌های دشمنی را هم بشناسیم؛ بدانیم [دشمن‌] چه جوری دشمنی میکند. گاهی هست که دشمن وارد میشود، یک کاری را شروع میکند به قصد یک هدف خباثت‌آمیز و ما درست نمیدانیم آن هدف چیست؛ ظاهر کار را نگاه میکنیم می‌بینیم کار خوبی است و از آن استقبال میکنیم؛ درحالی‌که او دارد آن هدف [خودش‌] را دنبال میکند. داشته‌ایم؛ از این قبیل در کشور داشته‌ایم و داریم مواردی را که آنها یک کاری را شروع کردند با یک هدفی، ما هم ظواهر کار را نگاه کردیم گفتیم عجب! خب اینکه کار خوبی است، اینکه اشکالی ندارد؛ درحالی‌که اگر بصیرت داشته باشیم، اگر اهداف دشمن را بشناسیم، این‌جوری گول نمیخوریم.۱۳۹۵/۰۳/۰۶

بیانات در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری

2 ) سوره مبارکه المائدة آیه ۵۴
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا مَن يَرتَدَّ مِنكُم عَن دينِهِ فَسَوفَ يَأتِي اللَّهُ بِقَومٍ يُحِبُّهُم وَيُحِبّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى المُؤمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الكافِرينَ يُجاهِدونَ في سَبيلِ اللَّهِ وَلا يَخافونَ لَومَةَ لائِمٍ ۚ ذٰلِكَ فَضلُ اللَّهِ يُؤتيهِ مَن يَشاءُ ۚ وَاللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ
ترجمه:
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هر کس از شما، از آیین خود بازگردد، (به خدا زیانی نمی‌رساند؛ خداوند جمعیّتی را می‌آورد که آنها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر کافران سرسخت و نیرومندند؛ آنها در راه خدا جهاد می‌کنند، و از سرزنش هیچ ملامتگری هراسی ندارند. این، فضل خداست که به هر کس بخواهد (و شایسته ببیند) می‌دهد؛ و (فضل) خدا وسیع، و خداوند داناست.
 

 


فرم در حال بارگذاری ...


 
مداحی های محرم