بندگان برگزیده
نوشته شده توسطرحیمی 14ام دی, 1395
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
أُولَئِكَ يجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُوا وَيلَقَّوْنَ فِيهَا تَحِيةً وَسَلَامًا(الفرقان/75)
(آري،) آنها هستند که درجات عالي بهشت در برابر شکيباييشان به آنان پاداش داده ميشود؛ و در آن، با تحيت و سلام روبهرو ميشوند.
نکته ها:
1- بهشت را به بها دهند، نه بهانه. «یُجزون… بما صبروا»
2- بنده ى خدا شدن، به صبر و پشتكار نیاز دارد. «بما صبروا»
بهشت را به بها دهند، نه به بهانه
أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا یَأْتِکُم مَّثَلُ الَّذِینَ خَلَوْاْ مِن قَبْلِکُم مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء وَزُلْزِلُواْ حَتَّى یَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللّهِ قَرِیبٌ (بقره/214)
می پندارید که به بهشت خواهید رفت؟ و هنوز آنچه بر سر پیشینیانِ شما آمده بر سر شمانیامده؟ به ایشان سختی و رنج رسید و متزلزل شدند تا آنجا که پیامبر و مؤمنانی که با اوبودند گفتند: پس یاریِ خدا کی خواهد رسید؟ بدانید که یاری خدا نزدیک است.
«بَأساء» از مادّة «بَأس» به معنای سختی و ناپسند است؛ و «بَأساء» سختیهایی است که به بدن مربوط نباشد، مثل گرفتاری مالی و غیر آن.
«ضَرّاء» از مادّة «ضَرر» ساخته شده و در اصل به معنای زمین گیری و سختی و نقص اموال و انفس است و ضد «سَرّاء»؛ اما اگر با کلمة «بَأساء» بیاید، گرفتاریهای بدنی، مانند مرض، از آن اراده می شود.
...
در این آیه خداوند تصریح فرموده که صِرف اظهار ایمان برای ورود به بهشت کافی نیست، باید برای بهشتی شدن تلاش کرد. بهشت نتیجة تلاشهای مثبت و کرده های نیک انسان و صبر در برابر مشکلات و پایداری است: «اَم حَسِبتُم اَن تَدخُلُوا الجَنَّةَ وَ لَمّا یَعلَمِ اللهُالَّذینَ جاهَدُوا مِنکُم وَ یَعلَمَ الصّابِرینَ.» (آیا چنین پنداشتید که تنها با ادعای ایمان وارد بهشت خواهید شد، در حالی که خداوند هنوز مجاهدانِ شما و صابران را مشخص نکرده است؟) صرف آرزو داشتن و تمنای بهشت موجب کمال نمی شود: «وَ قالُوا لَنیَدخُلَ الجَنَّةَ اِلاّ مَن کانَ هُوداً اَو نَصاری تِلکَ اَمانِیُّهُم قُل هاتُوا بُرهانَکُم اِن کُنتُم صادققینَ.»(آنها گفتند هیچ کس جز یهود و نصاری هرگز داخل بهشت نخواهد شد. این آرزوی آنهاست.بگو اگر راست میگویید، دلیل خود را بیاورید.) آری، بهشت بها می خواهد و بهشتیان باید به همراه خود برهان بیاورند؛ و برهانشان بندگی خدا و بهای بهشت تسلیم محض بودن در برابراوامر خدا و دین اوست:«بَلی مَن اَسلَمَ وَجهَهُ للهِ وَ هُوَ مُحسِنٌ فَلَهُ اَجرُهُ عِندَ رَبِّهِ وَ لا خَوفٌعَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنُونَ.» (آری، کسی که روی خود را تسلیم خدا کند و نیکوکار باشد پاداشاو در نزد پروردگارش ثابت است نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین میشوند.)
امام علی علیه السلام فرمودند: «لا تَحصُلُ الجَنَّةُ بِالتَمَنّی.» (بهشت با آرزو به دست نمی آید.)
حضرتش در حدیث دیگری فرمودند: «بِالمَکارِهِ تُنالُ الجَنَّةُ.» (با ناملایمات وسختیهاست که بهشت به دست می آید.)
رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز در این باره فرموده اند: «اَلا وَ اِنَّ عَمَلَ الجَنَّةِ حَزنٌ بِرَبوَةٍ اَلا وَ اِنَّ عَمَلَالنّارِ سَهلٌ بِشَهوَةٍ» (بدانید که کار بهشت به سبب بلندی سربالایی اش دشوار است وکار دوزخ به سبب اینکه خواهشهای نفسانی است آسان و هموار است.)
قرآن نیز اشاره به همین حقیقت دارد، آنگاه که می فرماید: «وَ اَمّا مَن خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَنَهَی النَّفسَ عَنِ الهَوی’ فَاِنَّ الجَنَّةَ هِیَ المَأوی.» (و آن کس که از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس خود را از هوا بازدارد قطعاً بهشت جایگاه اوست.)
و نیز از بهشت به عنوان «بیع و شراء» یاد کرده است: بایع انسان و مشتری خدا و ثمنآن اموال و انفس: «اِنَّ اللهَ اشتَری مِنَ المُؤمِنینَ اَنفُسَهُم وَ اَموالَهُم بِاَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ.»
در حدیث است که سه چیز است که اگر خداوند شخصی را در روز قیامت با آن سهخصلت ملاقات کند از هر دری که بخواهد وارد بهشت می شود: «مَن حَسُنَ خُلقُهُ وَ خَشِیَ اللهَ فِی المَغیبِ وَ المَحضَرِ وَ تَرَکَ المِراءَ وَ اِن کانَ مُحِقّاً.» (هر کسی اخلاق نیک داشته باشد و در نهان و آشکار از خدا بترسد و بحث و جدل را ترک کند، گرچه حق با او باشد.)
رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز به جناب ابوذر فرمودند: «اَتُحِبُّ اَن تَدخُلَ الجَنَّةَ؟» (آیا دوستداری بهشتی شوی؟) او گفت به فدایت شوم، آری. حضرت فرمودند:
«فَاَقصِر مِنَ الاَمَلِ وَاجعَلِ المَوتَ نُصبَ عَینِکَ وَ استَحِ مِنَ اللهِ حَقَّ الحَیاءِ.» (آرزوهایت را کوتاه کن و مرگ راپیش رویت ببین و حق شرم و حیا را در مقابل خداوند به جای آور.)
فرم در حال بارگذاری ...
زندگی با لبخند، زندگی بهشتی
نوشته شده توسطرحیمی 14ام دی, 1395«لبخند یکی از نیازهای زندگی انسان است.» ۱۳۷۱/۱۰/۰۱ این مسأله در نگاه حضرت آیتالله خامنهای از اهمیت ویژهای برخوردار است اما برای برنامههایی که از سوی رسانهها درباره شادی ساخته میشود، الزاماتی بیان کردهاند. پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR اهمیت شادی و الزامات ساخت برنامههای سرگرمی را براساس نظرات رهبر انقلاب اسلامی مرور میکند.
ضروری بودن لبخند و شادی برای جامعه
یکی از مقولههای بسیار مهم و یقیناً یکی از ضرورتهای جامعه، لبخند است. لبخند یکی از نیازهای زندگی انسان است. زندگىِ بیشادی و بیلبخند، زندگی دوزخی است. زندگی بهشتی، زندگی با لبخند است. حضرت علی فرمود:
«المؤمن بشره فی وجهه و حزنه فی قلبه»؛
اگر غصهیی دارید، باید در دلتان نگه دارید؛ مؤمن اینطوری است. لبخند و شادی مؤمن در چهرهی اوست. اصلاً چهرهها باید شاد باشد. اگر با چهرهی خودتان میتوانید به جامعه شادی بدهید، باید این کار را بکنید.
بیانات در دیدار گروه «ورزش و سرگرمى» صدا۱۳۷۱/۱۰/۰۱
...
جهنم شدن زندگی درصورت نبودن تفریح سالم
راجع به موضوع تفریحات، چیزی که میتوانم بگویم این است که موضوعی بسیار مهم و اساسی است. اگر چه در جامعه، خیلیها هستند که ممکن است آن را جدی نگیرند و فکر کنند که یک زندگی جامد و خشک و بیانعطاف و بیلبخند، میتواند زندگی موفقی باشد. اما چنین نیست. اگر در زندگی تفریح سالم نباشد؛ اگر آن لبخند طبیعی که ناشی از نشاط است بر لب انسان ننشیند، زندگی برخود انسان و بر معاشران او، جهنم خواهد شد. مادیات، مقدمهی زندگی خوبند؛ و تفریح، عنصر اساسی زندگی خوب است.
فرض کنیم کسی در آمدهای مالی بسیار کلانی داشته باشد، اما در زندگی دل خوشی نداشته باشد. این، زندگی نیست که دارد! تفریح، از باب تفعیل است؛ یعنی فرح آوردن؛ یعنی ایجاد فرح. اگر فرح و شادمانی در انسانی نباشد، ولو خیلی هم در آمد داشته باشد؛ مقام بسیار عالی داشته باشد یا نفوذ اجتماعی داشته باشد، این اصلاً برای او زندگی نیست و حتی نمیشود با او زندگی کرد.
بیانات در دیدار گروه «ورزش و سرگرمى» صدا۱۳۷۱/۱۰/۰۱
غلط بودن تصوّر چهرهی اخمو و بداخلاق از اسلام
تفریح، یک کار اسلامی است. من قبول ندارم کسی چهرهی اسلام را یک چهرهی خشمگین و اخمو و بد اخلاق تصور کند. بههیچوجه، اسلام این نیست. چهرهی اسلام، چهرهی یک انسان جدی است؛ یک انسان متین. یک چهرهی جدی و متین را شما تصور کنید! این، چهرهی اسلام است. یک چهرهی جدی، در هر جای زندگی، آن کار بایسته را انجام میدهد. یک جا باید شادمانی کرد؛ یک جا باید تلخی نشان داد؛ یک جا انسان با دشمن روبهروست؛ یک جا با غریبه روبهروست؛ یک جا با خودی روبه روست و یک جا با یک مشتاق و دوست رو به روست. اینها با هم فرق میکند. یک انسان متین، چهرهاش همه جا یکسان نیست. آنجا که با یک دشمن روبهروست، طبیعی است که چهرهی دیگری خواهد داشت. آنجا که با یک انسان غریبه رو به روست - که دشمن هم نیست، اما غریبه است - یکطور روبهرو میشود، و با یک دوست و محبوب و عزیز و نزدیک و دلسوز، یک طور دیگر روبه رو میشود. اسلام اینگونه است و هر جایی یک برخورد دارد.
بیانات در دیدار گروه «ورزش و سرگرمى» صدا۱۳۷۱/۱۰/۰۱
شاد بودن محیط زندگی در زمان پیغمبر(صلّیاللهعلیهوآله)
محیط زندگی پیغمبر، محیط شادی هم بود؛ با افراد شوخی میکرد، مسابقه میگذاشت و خودش هم در آن شرکت میکرد. آن مردمی که ده سال با او زندگی کردند، روزبهروز محبت پیغمبر و اعتقاد به او در دلهایشان عمیقتر شد. وقتی در فتح مکه، ابوسفیان مخفیانه و با حمایت عبّاس - عموی پیغمبر - به اردوگاه آن حضرت آمد تا امان بگیرد، صبح دید که پیغمبر وضو میگیرد و مردم اطراف آن حضرت جمع شدهاند تا قطرات آبی را که از صورت و دست ایشان میچکد، از یکدیگر بربایند! گفت: من کسری و قیصر - این پادشاهان بزرگ و مقتدر دنیا - را دیدهام؛ اما چنین عزّتی را در آنها ندیدهام.
بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران ۱۳۸۰/۰۲/۲۸
سعی دشمن در وارد کردن تفریحهای منحرف در کشور
درس خواندن، پاکدامنی و پرهیزِ از سرگرمیهای عاطل و باطل، جزو وظایف جوانهاست. البته من با سرگرمی و تفریح و شادی جوانها خیلی موافقم؛ اما بعضی از سرگرمیها و تفریحهای منحرف را دشمن به قصد غافل کردن ما و جوانان عمداً وارد جامعهی ما میکند. این، مخصوص جامعهی ما نیست؛ در خیلی جاهای دیگر هم این کار را میکنند. در یکی دو سال گذشته خبرهای متعددی داشتیم که در کشورهای مختلف آسیایی - مثل مالزی و چین و … - و حتّی کشورهای اروپایی، سیدیهایی که به صورت قاچاق وارد کشورشان شده بود و آنها برای جوانها گمراهکننده و مضر تشخیص داده بودند، جمعآوری و منهدم کردند. در واقع با این سیدیها مثل مواد مخدر - که دوروبر اینها گشتن، برای جوانها گناه است - برخورد کردند. کسانی هم که این محصولات را قاچاق میکنند، غالباً صهیونیستهای خبیث هستند؛ اینها عامل گمراهی و فساد جوانها در خیلی از کشورها، بخصوص در کشورهای اسلامی، و بهطور ویژه در ایران هستند. چرا؟ چون از آیندهی ایران میترسند.
بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمنهای اسلامی دانشآموزان ۱۳۸۳/۱۲/۲۴
عبادت بودن ساخت برنامه تفریحی برای مردم
در چهرهی اسلام، تفریح و ادخال سرور - دیگران را مسرور کردن، خشنود کردن، خوشحال کردن، شاد کردن و امیدوار کردن - جای بسیار حساسی دارد. بنابر این، شما همینطور که یک کار تفریحی را انجام میدهید، یک نمایش اجرا میکنید، یک ماجرای طنزآمیز را بیان میکنید، یک شعر اجرا میکنید و میخوانید یا یک مسابقه اجرا میکنید، در همان حال احساس کنید که یک عبادت انجام میدهید. مثلاً وقتی آقای شیشه گران مطلبی مینویسند، باید احساس کنند که یک عبادت انجام میدهند. حقیقتاً همین است. این یک واقعیت است. احساس کنید که بخشی از آن مجموعهای را که زندگی اسلامی برای انسانها در نظر گرفته، متعهد میشوید و انجام میدهید.
بیانات در دیدار گروه «ورزش و سرگرمى» صدا۱۳۷۱/۱۰/۰۱
الزامات برنامههای تفریحی:
۱) حفظ جهتگیری ارزشهای اسلام و انقلاب
باید نگاه کنید ببینید ارزشهای اسلام و انقلاب چیست؛ این ارزشها را بهدست بیاورید؛ شوخی و خندهمان هم باید در این جهت باشد؛ سرگرمی و تفریحمان هم بایستی در این جهت باشد؛ کار روی افکار عمومی مردم همه باید در این جهت باشد. باید مراقب باشیم که اشتباه نکنیم. مثلاً فرض بفرمایید ما سوار ماشینی شدهایم و داریم راهی را میرویم و به سمتی حرکت میکنیم؛ خیلی خوب، قهوهخانه است؛ آدم پیاده میشود و چای میخورد، یا تفریحی میکند؛ یک وقت هم مثلاً پا را روی گاز میگذارد و با سرعت صد و چهل کیلومتر میرود؛ یکجا انسان کند میکند؛ یکجا سنگین است، بارها را یک خرده پایین میآورد؛ یکجا یک نفر پیاده دارد میرود، انسان سوار میکند؛ شکلها و نحوههای گوناگونی هست؛ اما آنچه که هرگز گم نمیشود، این است که ما داریم به کجا میرویم. ممکن است در جایی به طور طبیعی جاده پیچ بخورد؛ مثلاً طرف شرق داریم میرویم، اما این جاده به طرف شمال میرود؛ حتّی طرف غرب میرود - یعنی علیالظاهر در خلاف جهت داریم حرکت میکنیم - اما آن چیزی که در متن و بطن کار مضمَر است، این است که ما داریم به طرف شرق میرویم؛ به همان طرفی که مورد نظرمان است؛ این باید گم نشود؛ این در همهی برنامههاست؛ فرق هم نمیکند؛ این از آن چیزهایی است که نسبت به آن با هم رودربایستی نداریم؛ نه من با شما رودربایستی دارم، نه شما باید با من رودربایستی داشته باشید.
بیانات در دیدار اعضای گروه اجتماعی صدای جمهوری اسلامی ایران۱۳۷۰/۱۱/۲۹
۲) اصل بودن شادی در برنامهها
نباید نمایشنامههایی پخش کنید که فضای زندگی را تلخ میکند. ایجاد نگرانی، اضطراب و دلهره، لزومی ندارد… ما متأسفانه در صدا و سیما - بخصوص بیشتر سیما - از این چیزها زیاد داریم. تلویزیون را باز میکنیم، میبینیم دعوای خانوادگی است و دو نفر دعوا میکنند. شما در خانهتان هم که نشسته باشید، اگر از خانهی همسایهتان صدای دعوا بیاید، ناراحت نمیشوید؟ مگر آدم دعوا را خودش باید راه بیندازد یا جلوی چشم خود انسان باشد تا ناراحت شود؟ فیلم، طبیعتش این است که انسان را در فضای حادثه ببرد؛ والّا فیلم نیست. وقتی انسان میرود در آن فضا، میبیند این فضا، فضای دعواست؛ فضای جنگ و جدل است و زن و شوهر با هم دعوا میکنند. این را چرا منتقل میکنید؟… از هر چیزی که مأیوس کننده است، باید به کلی پرهیز شود. برنامهها باید شاد باشد. شادی را، فرح را و سرور را، اصل قرار دهید. هر پیامی هم که میخواهید بدهید، در لابهلای این شادی بیاید. چرا پیامها در لابه لای موضوعی ناامید کننده باشد؟
بیانات در دیدار گروه «ورزش و سرگرمى» صدا ۱۳۷۱/۱۰/۰۱
۳) آسایش و آرامش به روح، مقصود خنداندن مردم
این نکتهی بسیار مهمی است که اصلاً از تفریح مقصودمان چیست؟ شما انسانهای برگزیدهای هستید. آنجا ننشستهاید که فقط مردم را بخندانید. فقط خنده که نیست. مقصود این است که این خنده، آسایش به روح بدهد و آرامشی ببخشد. همانطور که گفتیم، جامعه مثل کارخانهی عظیمی که از فولاد درست شده و یک میلیون قطعه فولاد را حرکت میدهد؛ سایش دارد، استهلاک دارد، لذا گاهی مقداری روغن لطیف و خوشرنگ، تمام سایشها را از بین میبرد و کار، تندتر، روانتر و بهتر انجام میگیرد. تفریح، چنین نقشی دارد و باید به حرکت کلی جامعه کمک کند. شما باید با برنامههای تفریحیتان، امید ببخشید. اگر مجموعهی کار شما، از اول تا آخر ناامید کننده باشد، از ارزش ساقط خواهد شد؛ یعنی همهی آن چه که انجام شده، هیچ میشود. مثل اینکه شما با بهترین ابزارهای نقاشی، یک تابلو بد بکشید.
ما باید کاری کنیم که در دل مردم، نور امید بدرخشد. انتقاد و طنز، همهاش خوب است؛ تا این حد اثر دارد و شما میتوانید کار را به این شکل هدایت کنید. باید امید ایجاد شود و نور امید در دلها بدرخشد…
بیانات در دیدار گروه «ورزش و سرگرمى» صدا۱۳۷۱/۱۰/۰۱
۴) پرهیز از تضعیف ایمان مردم
بعضىها خیال کردهاند براى اینکه حالت افسردگى را در این مردم از بین ببرند، باید به اینجا بیایند و سازوآواز و بزن و بکوب راه بیندازند؛ این اشتباه است؛ گرهها و عقدههاى روانى را باید باز کرد. اگر گرهى افتاده باشد، با این چیزها باز نمىشود؛ جز اینکه مردم و جوانها همان مایهى ایمانى هم که در مصیبتها سنگر و تکیهگاه آنهاست، از دست مىدهند. بنده با هر کارى که ایمان جوانها را در تهدید کند، بجد مخالفم. نباید سرمایهى ایمان و روحیهى دینى مردم را با خوشخیالى دست کسانى سپرد که به اینجا بیایند و آن را غارت یا تهدید کنند. هرچه مىتوانید، ایمان مردم را زیاد کنید. گاهى اوقات غصهى دل با خنده برطرف نمىشود؛ با گریه خیلى بهتر برطرف مىشود. البته نمىگوییم مردم را وادار کنید همیشه گریه کنند- دوستان سلیقهى بنده را مىدانند- اما این هم که بیایند به عنوان بازسازىِ روحیهى مردم، مایههاى ایمانى آنها را تضعیف و یا تهدید کنند، مطلقاً کار شایسته و درست و بحقى نیست. البته بخشى از بازسازى روحیهى مردم به عهدهى بهزیستى است؛ بخشى هم بهعهدهى دستگاههاى فرهنگى است.
بیانات در دیدار مسئولان بازسازى شهرستان بم ۱۳۸۴/۰۲/۱۳
۵) پرهیز از ابتذال برای شادی دادن به مردم
شادی لازم است و باید آن را برای مردم تأمین کرد؛ منتها این کار برنامهریزی میخواهد… مراقب باشید شادی در مردم با لودگی و ابتذال و بیبندوباری همراه نشود؛ از این طریق به مردم شادی داده نشود. همهجور میشود به مردم شادی داد؛ از نوع صحیح آن شادی داده شود. گاهی اوقات یک لطیفه یا یک تعبیرِ بجا مخاطب را شاد و خوشحال میکند؛ گاهی هم ممکن است یک آدم لوده با ده جور ادا درآوردن، نتواند آنطور شادی را ایجاد کند. شادی کردن و شادی دادن به مردم، بهمعنای لودگی نیست… طنز فاخر و برجسته، یکی از هنرهاست. طنز، هنر خیلی بزرگی است… طنازهای واقعی را تقویت کنید، پرورش دهید و کمک کنید تا طنز بیاورند. طنز، یعنی مطلب مهمِ جدی که با زبان شوخی بیان میشود؛ محتوا و معنایی در آن هست، منتها به زبان شوخی.
بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما۱۳۸۳/۰۹/۱۱
۶) رعایت متانت و پرهیز از کارهای سبک
یک نکته موضوع متانت است. یک برنامهی شوخی و تفریح سبک، با یک شوخی و تفریح متین و سنگین فرق میکند. هر دو هم میتواند شوخی یا تفریح باشد. هر دو میتواند در درجات مختلفی از شوخی و تفریح و مزاح باشد. اینطور نیست که یک تیپ متین، حتماً مایهی تفریحی و شوخی کمتری داشته باشد، یا یک تیپ سبک، حتماً مایهی تفریحی و شوخی بیشتری داشته باشد؛ نه. مواظب باشید در برنامههای تفریحی، کارهای سبک، انجام نگیرد. از قهقهههای مستانه و صداهای مستانه در همخوانیهای جمعی، به کلّی جلوگیری کنید. گاهی اتفاق میافتد که با هم شعری را میخوانند و حرکت مستانهای انجام میدهند که سبک است و لزومی ندارد… تشخیصم این است که هیچ کار هنری، در هر رتبهای از هنر که باشد، با متانت هیچ منافاتی ندارد و نقشهای مختلف میتواند با متانت همراه باشد، که بسیار مهم است.
بیانات در دیدار گروه «ورزش و سرگرمى» صدا۱۳۷۱/۱۰/۰۱
فرم در حال بارگذاری ...
عالم ِ عامل
نوشته شده توسطرحیمی 14ام دی, 1395
فرم در حال بارگذاری ...
جوانان مؤمن و انقلابی را بسیار دوست دارم...
نوشته شده توسطرحیمی 14ام دی, 1395برای دیدن فیلم اینجا کلیک کنید
گزيده بيانات
عکس دیدار
رهبر معظم انقلاب در دیدار نخبگان و دانشجویان بسیجی مدالآور دانشگاه شریف:
جوانان مؤمن و انقلابی را بسیار دوست دارم و از آنان پشتیبانی میکنم
از افراد متزلزل در راه دین و انقلاب باید حذر کرد
رهبر انقلاب اسلامی گفتند:
من جوانهای مؤمن و انقلابی را بسیار دوست دارم و از آنها، در هر کجا باشند پشتیبانی میکنم و وظیفه رؤسا و مسئولین دانشگاهها و وزرای مربوطه، حمایت مضاعف از جوانان مؤمن و انقلابی در دانشگاهها است.
حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح روز (دوشنبه13-10-95 ) با جمعی از نخبگان و مدال آوران علمی دانشگاه صنعتی شریف دیدار کردند و در این دیدار، مدالهای کسب شده از سوی نخبگان در مسابقات و المپیادهای کشوری و جهانی به رهبر معظم انقلاب اسلامی اهدا شد.
رهبر انقلاب اسلامی، دیدار با جمعی از نخبگان جوان علمی کشور را، باز شدن پنجرهای به سوی یک باغ دلگشا و ورود هوای تازه، و فروزانتر شدن امیدها به تحقق اهداف والای نظام و کشور، توصیف کردند و گفتند: من شکرگزار خداوند متعال به سبب وجود جوانهای خوب، صالح و نخبه کشور هستم و این جوانان نیز باید شکرگزار نعمت نخبگی و ظرفیتها و استعدادهای بالای خود باشند.
حضرت آیت الله خامنهای مطالب مطرح شده از جانب نخبگان علمی را مطالبی پخته، صحیح، دقیق و منطبق با آرمانها خواندند و تأکید کردند: هستههای نخبگی که همچون گلخانههایی در سراسر کشور پراکنده هستند، قطعاً آینده کشور را سرشار از عطر علم و تجربه و استعداد و تدین و انقلابی گری خواهند کرد.
...
ایشان با اشاره به فراگیر شدن گفتمان تولید علم در کشور و پدیدار شدن نتایج عملی آن، افزودند: تلاش و حرکت علمی در کشور به هیچ وجه نباید کُند یا متوقف شود بلکه باید با شتاب بیشتری ادامه یابد.
رهبر انقلاب اسلامی مدالهای نخبگان علمی را بسیار با ارزش و نماد استعداد درونی و هویت والای این جوانان دانستند و خاطرنشان کردند: ارزش معنوی این مدالها بسیار بالاتر از ارزش مادی آن است و به همین دلیل من مدالهای اهدایی جوانان نخبه را با کمال میل و با افتخار می پذیرم اما بعد به خود آنان باز خواهم گرداند.
حضرت آیت الله خامنهای، موضوعِ تعهد دینی و انقلابی را در کنار تلاش علمی بسیار مهم ارزیابی و تأکید کردند: پیشرفت علمی به تنهایی یک ملت و کشور را سعادتمند نخواهد کرد بلکه همراه شدن حرکت علمی با آرمانهای والای معنوی و انقلابی، زمینهساز به سامان رسیدن مسائل کشور و الگو شدن آن برای منطقه و دنیای اسلام و جهان خواهد بود.
ایشان دلیل شکافها، کمبودها و سستیهای کنونی بنیان تمدن غرب را با وجود پیشرفتهای فراوان مادی آن، نبود معنویت و آرمانهای الهی دانستند و گفتند: انحرافهای گوناگون فکری، عملی و اخلاقی، متلاشی شدن بنیان خانواده، خشونت روزافزون، فساد اخلاقی و خودکشیها در جوامع غربی بهویژه آمریکا، ناشی از همین موضوع است، برخی از متفکرین و اندیشمندان آمریکایی صراحتاً به این شکافها و آسیب ها و نبود اخلاق، اذعان میکنند.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به خشونتهای روزافزون در جامعه امریکا و کشتار بهوسیله سلاح، افزودند: آدمکشی و رواج اسلحه در آمریکا به یک مشکل جدی تبدیل شده است که علاج آن، توقف استفاده از سلاح در میان مردم است اما به دلیل سلطه مافیای کمپانیهای اسلحهسازی در آمریکا، هیأت حاکمه این کشور جرأت غیرقانونی کردن استفاده از سلاح را ندارد.
حضرت آیت الله خامنهای، «اهتمام جدی به آرمانهای دینی و الهی و تعهد انقلابی» را لازمه پیشرفت واقعی کشور دانستند و تأکید کردند: این موضوع باید در همه عرصههای کشور اعم از اقتصاد، سیاست، کار علمی، اداره کشور و گزینش مدیران مورد توجه ویژه قرار گیرد.
ایشان سومین عامل برای پیشرفت کشور را، «ثبات و ایستادگی در راه دین و انقلاب» برشمردند و گفتند: انجام کارهای بزرگ همچون پیروزی انقلاب اسلامی و یا موفقیت در ۸ سال دفاع مقدس و همچنین مقابله با فشارها و تعارضها علیه نظام اسلامی، به دلیل انسانهایی بوده است که دارای ثبات قدم و ایستادگی بودند و در مسیر دین و انقلاب دچار انحراف و تزلزل نشدند و از افراد متزلزل در راه دین و انقلاب باید حذر و پرهیز کرد.
رهبر انقلاب اسلامی، «حضور جهادی» در عرصههای گوناگون، خصوصاً میدانهای تأثیرگذار برای آینده کشور را از دیگر عوامل موفقیت و پیشرفت دانستند و افزودند: اقدام جهادی به معنای خسته نشدن در مقابل سختیها و موانع، و ایمان به مسیر و حرکت براساس فکر و منطق است.
حضرت آیت الله خامنهای نسل جوان کنونی را بسیار تواناتر، آگاهتر و هوشمندتر از نسل اول انقلاب برشمردند و با اشاره به جنبش دانشجویی تأکید کردند: جنبش دانشجویی به معنای حرکت جهادی در مسیر و در خدمت آرمانهای انقلاب است و نه بر ضد آرمانها سخن گفتن.
رهبر انقلاب اسلامی گفتند: من جوانهای مؤمن و انقلابی را بسیار دوست دارم و از آنها، در هر کجا باشند پشتیبانی میکنم و وظیفه رؤسا و مسئولین دانشگاهها و وزرای مربوطه، حمایت مضاعف از جوانان مؤمن و انقلابی در دانشگاهها است.
ایشان همچنین با اشاره به سخنان یکی از دانشجویان نخبه درخصوص ایجاد شرایط لازم برای بانوان نخبه خاطرنشان کردند: مسئولان دانشگاهها باید تسهیلات و شرایطی را فراهم کنند که زنان دانشجو و محقق، علاوه بر انجام کارهای علمی خود، بتوانند وظیفه همسرداری و نگهداری از فرزندان را نیز انجام دهند و مجبور به کنار گذاشتن مسیر علمی خود نشوند.
حضرت آیت الله خامنه ای به سخنان یکی از نخبگان علمی درخصوص اقتصاد مقاومتی اشاره کردند و گفتند: اقتصاد مقاومتی یک اندیشه تجربه شده در دنیا است و فقط اختصاص به ما ندارد.
ایشان چگونگی بهره برداری از اقتصاد مقاومتی را منوط به اهداف کشورها دانستند و افزودند: جدای از نحوه جهت گیری و بهره برداری، این موضوع که اقتصاد مقاومتی کشور را در برابر تکانه های گوناگون جهانی اعم از بدخواهانه یا غیربدخواهانه، حفظ خواهد کرد یک اصل پذیرفته شده است.
رهبر انقلاب اسلامی دلیل پیشرفتهای علمی و صنعتی امریکا در یکصد و پنجاه سال گذشته را، بکارگیری اقتصاد مقاومتی دانستند و خاطرنشان کردند: البته امریکاییها این اندیشه را در جهت مادی گری و پول بکار گرفتند اما همین تجربه پذیرفته شده جهانی را می توان با جهتگیری متعالیتری بکار گرفت.
حضرت آیت الله خامنه ای، امکانات و ظرفیت های طبیعی کشور را بسیار متنوع و گسترده و البته ناشناخته خواندند و تأکید کردند: وجود چنین ظرفیت هایی یک اقبال بلند برای نسل جوان است که با بهره گیری از آنها، کشور را به پیشرفت همزمان مادی و معنوی برسانند.
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، دکتر فتوحی رئیس دانشگاه صنعتی شریف با اشاره به نقش برجسته این دانشگاه در پیروزی انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و اقتدار و شکوفایی علمی کشور و با بیان گزارشی از دستاوردها و برنامههای دانشگاه صنعتی شریف گفت: دانشگاه صنعتی شریف تلاش دارد در پیشرفت و ارتقای علمی پایدار و درونزای کشور و مشارکت در حل مسائل ملی، نقش موثر داشته باشد.
در ابتدای این دیدار نیز آقایان:
- مرتضی حسنی مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی شریف و دارنده مدال برنز المپیاد کشوری فیزیک
- محمدسعید سرافراز دانشجوی دکترای مهندسی برق دانشگاه صنعتی شریف و دارنده مدال طلای المپیاد ریاضی
- مهدی یوسفی برگزیده و فعال اقتصادی جهان اسلام
و خانم سارا مشحون دانشجوی دکترای نانوفناوری و دارنده مدال طلای المپیاد نجوم و نیز تعداد دیگری از دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف دیدگاهها و دغدغههای خود را بیان کردند.
مهمترین محورهای سخنان دانشجویان به این شرح است:
- انتقاد از تعارض ساختارهای علمی کشور با جهتگیری توحیدی انقلاب اسلامی و لزوم قرار گرفتن حداکثری دانشگاه بر روی ریل انقلاب اسلامی
- امکانپذیر بودن تحول در دانشگاه با تکیه بر هستههای خودجوش انقلابی و ضرورت اعتماد به جوانان مؤمن
- انتقاد از میدان ندادن به جوانان انقلابی توسط مسئولان
- لزوم اتحاد کشورهای اسلامی و کاهش اتکاء به نظام سلطه با اشتراکگذاری مدل اقتصاد مقاومتی
- لزوم انعطافپذیری بیشتر نظام دانشگاهی در رابطه با دانشجویان متأهل و ضرورت فراهم آوردن زمینههای تحصیل و اشتغال این دسته از دانشجویان
- ضرورت برنامه ریزی برای ارائه آموزشهایی که دانشجویان را برای زندگی توانمند میکند
- انتقاد از عدم توازن در انتخاب رشته و ضرورت برگزاری المپیادهای معتبر در همه رشتهها
- پیشنهاد راهاندازی دانشگاهی در تراز انقلاب اسلامی
- ضرورت اصلاح و تجدید نظر در برخی ساختارها و مبانی برنامهریزی کشور
فرم در حال بارگذاری ...
بصیرت چیست؟
نوشته شده توسطرحیمی 13ام دی, 1395بصیرت به چه معناست و راه دست یابی و حفظ آن کدام است؟
بصیرت یا بینش، نوعی دید درونی است که با دید چشم ظاهری، متفاوت است و اصلاً با چشم یا اندام های ظاهری بدن، قابل دریافت نیست. بصیرت، قوّه و نیرویی قلبی است که به مدد نور الهی، پدید آمده، حقیقت و باطن امور را - چنان که هست - در می یابد. با دید بصیرت، انسان، درست را از نادرست و حق را از باطل، به آسانی تشخیص می دهد.
اهل بصیرت با امداد نیروی قدسی که به آنها عطا شده، می شنوند؛ می اندیشند؛ نگاه می کنند؛ می بینند و از عبرت ها، بهره می گیرند و آن گاه راه های روشنی را می پیمایند و بدین ترتیب، از افتادن در پرتگاه ها و لغزش گاه ها در امان می مانند.1 در واقع، بصیرت و بینش، نوری درونی است که شخص با آن نور، در میان مردم، زندگی می کند؛ چنان که قرآن کریم فرموده است: «وجَعَلنا لَهُ نُوراً یمشِی بِهِ فِی النّاسِ».2 انسان به سیر بصیرت، راه را از بی راهه و حقیقت را از امر غیرحقیقی، باز می شناسد و نیز درگرفتن اطلاعات و داده ها، درست گزینی می کند و نیز در ارائة نظر و رأی، درست گویی می کند و به فرمودة امام علی علیه السلام، آن که بصیرت و بینش نداشته باشد، رأی او، نادرست و بی ارزش است.3
...
بصیرت، نوعی به کارگیری عقل در مسیر هدایت انسان و استفاده از روشن گری آن است. قرآن کریم با ترغیب به بینا کردن دل ها با نور عقل، آنهایی را که از این نیرو استفاده نمی کنند، کوران واقعی معرفی می کند. خداوند می فرماید: آیا در زمین سیر نمی کنند؛ تا صاحب دل هایی گردند که بدان تعقل کنند و گوش هایی که بدان بشنوند؟ پس همانا چشم ها کور نمی شوند؛ بلکه دل هایی که در سینه ها جای دارند، کور می شوند.4چه بی فایده است دیدة سر، هنگامی که دیدة دل، نابینا باشد. امام علی علیه السلام در این باره فرموده است: «هرگاه دیدة بصیرت، کور باشد، نگاه چشم، سودی ندهد».5
آن کس که دیدة بصیرت دارد، نگاه هایش به سوی خوبی ها کشانده شده، از بدی ها دور داشته می شود. دارندة بصیرت و بینش درونی، پیش از آن که در پی عیب های دیگران باشد، عیب های خود را می جوید و می بیند و از گناهان و خطاهای خود، دست می شوید. او می داند که دیدة کور داشتن، بهتر از دل کور داشتن است، بنابراین، دیده بر نارواها بسته، گوش را از شنیدنی های ناروا و پا را از رفتن به جایگاه های ناپسند و دست را از انجام کارهای ناشایسته و دل را از خطور گناه و اندیشه را از هر چه غیر خداست، پاک می کند.
کسانی که با دیدة بصیرت به عالم و عالمیان می نگرند، از هر عاملی که موجب نابینایی دیدة بصیرت و کوری آن می گردد، پرهیز می کنند. اینان از غفلت ها و عوامل ایجاد غفلت، دوری می ورزند؛ زیرا امام علیعلیه السلام فرموده است: «دوام یافتن غفلت، موجب کوری بصیرت می گردد».6
کسی که بصیرت الهی نصیبش شده است، محبت دنیا را از دلش خارج می سازد. امام علیعلیه السلام فرموده است: «به خاطر دنیادوستی، قلب ها از نور بصیرت، کور گشته اند».7
پی نوشت ها:
1. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 9، ص 158.
2. انعام، آیة 122.
3. غررالحکم و دررالکلم، ح 6548.
4. حج، آیة 46.
5. غررالحکم و دررالکلم، ح 9972.
6. همان، ح 5146.
7. همان، ح 4878.
مجله پرسمان بهمن 1388 - شماره 85
![](https://mohadese-borojerd.kowsarblog.ir/htsrv/getfile.php/azmezohoor_20_.jpg?root=user_86&path=profile_pictures/azmezohoor_20_.jpg&mtime=&size=crop-top-64x64)
سلام دوست عزیز
احسنت
منتظر حضورتون هستیم
فرم در حال بارگذاری ...
زندگی نامه شهید آلبرت الله دادیان
نوشته شده توسطرحیمی 13ام دی, 1395در جنگ تحمیلی ارامنه ایران برای پاسداشت و حفاظت از مرزهای کشور جان فشانی های بسیاری انجام داده و شهدای بسیاری را تقدیم مام میهن کرده اند.
شهید «آلبرت الله دادیان»، دومین فرزند «تادِئوس» و «هاسمیك» در بهار 1345 در تهران متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در مدارس ارامنه «آرارات» و «نائیری» گذراند.
بعد از اتمام تحصیلات راهنمایی در مجتمع تحصیلی «حضرت مریم مقدس» (انستیتو مریم)، به دنبال فراگیری حرفه فنی رفت. وی در عین حال عضو تیم فوتبال «آرارات» نیز بود. با هوش ذاتی فوق العاده ای كه داشت، در كوتاه ترین زمان ممكن به مكانیك ماهری تبدیل شد، به نحوی كه در تعمیرگاه شماره (1) «ب.ام.و»، مشغول به كار گردید. پس از رسیدن به سن خدمت، بلافاصله خود را به مركز نظام وظیفه معرفی نموده و دوره آموزشی را در «عجب شیر» به پایان رساند. بعد از آن برای گذراندن دوره تكاوری به كرج منتقل گردید. لازم به ذكر است كه «اِدوین شامیریان»، دیگر شهید ارمنی نیز در طی دوره تكاوری با او همراه بود. در این مدت، به منظور دیدار از خانواده، دو نوبت به مرخصی آمد. پس از اتمام دوره، وی به جبهه «سومار» اعزام گردید. سرانجام بعد از شش ماه خدمت، تكاور «آلبرت الله دادیان» در اثر اصابت تركش توپ دشمن بعثی در منطقه جنگی «سومار» به شهادت رسید.
**خاطرات شهید «الله دادیان» به روایت پدر؛
من{پدر} هر چه از «آلبرت» بگویم، كم گفته ام. او پسر بسیار باهوش و زرنگی بود. علاقه زیادی به ورزش داشت. پست دروازه بانی را دوست داشت. با گذشت 16-17 سال از شهادت پسرم، هنوز هم نمیتوانیم این مسئله را باور كنیم. ما دو پسر و یك دختر داشتیم كه «آلبرت» به شهادت رسید. او فرزند بسیار فعال و دلسوزی بود و همیشه دوست داشت به دیگران كمك نموده و برایشان مفید باشد. «آلبرت» میگفت كه من باید بروم سربازی و برگردم و زندگی خود را سروسامان بدهم. او چیز زیادی {از خدمت}برای ما تعریف نمیكرد. فقط میگفت: وضعیت ما خوب است. در زمان آموزشی آن قدر از «آلبرت» راضی بودند كه به او گفته بودند: اگر بخواهی، میتوانی وارد كادر ارتش شوی. بسیار وظیفه شناس و مرتب بوده و دوست داشت چیزی را كه به او محول شده، بخوبی انجام دهد. آخرین باری كه«آلبرت» به «سومار» اعزام شد، دیگر هرگز برنگشت…
شبی، بعد از اینكه به خانه آمدم، سربازی آمد دم در و شماره تلفنی را به ما داد و گفت تا با این شماره تماس بگیرم. اطلاعات دقیقی نداد. من هم تماس گرفتم و فهمیدم كه «آلبرت» شهید شده و جنازه او را به پزشكی قانونی آورده اند. من پیكر پسرم را ندیدم. روی كارت نوشته شده بود كه او بر اثر اصابت تركش به شهادت رسیده است. روز دوم از شورای خلیفه گری ارامنه جنازه را به سردخانه قبرستان ارامنه بردند.
در روز چهلم «آلبرت» نامه ای با دست خط «آلبرت» به من دادند كه در آن «آلبرت» اسامی همه بستگانش را با شماره تلفن آنها یادداشت كرده بود. انگشترش هم بود. كیف و نامه او نسوخته و سالم مانده بود. من و مادرش هنوز امیدواریم كه آلبرت زنده باشد. ممكن است روزی برگردد…».
![زندگی نامه شهید آلبرت الله دادیان زندگی نامه شهید آلبرت الله دادیان](http://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1395/10/12/5644243_501.jpg)
**مشروح دیدار مقام معظم رهبری با خانواده الله دادیان؛
ماشین توقف میکند. از ماشین پیاده میشویم و زنگِ طبقه دومِ ساختمان سفید رنگی را که منزل شهید اللهدادیان است، میزنیم. پدر شهید تا از آیفون صدایم را میشنود، مرا بهجا میآورد و با خوشحالی، و با گفتن «خیلی خوش آمدید» در را به رویمان باز میکند. به خودم میگویم بنده خدا از آمدن من این همه خوشحال شده، اگر بفهمد مهمان اصلیاش حضرت آقاست، دیگر ببین چه حالی خواهد شد!
...
فقط پنج دقیقه وقت داریم موارد حفاظتی را بررسی کنیم و به خانواده اطلاع بدهیم که مهمانشان چه کسی است. معمولاً تا یکی دو دقیقه قبل از ورود حضرت آقا، خانوادهها اطلاع ندارند که قرار است چه اتفاقی بیفتد. چون از قبل به آنها میگوییم که یکی از مسئولان قرار است بیاید خانهتان. یا مثلاً میگوییم که قرار است بیاییم درباره شهیدتان مصاحبه کنیم. آن اولها، حتی قبل از ورود آقای خامنهای هم بِهِشان نمیگفتیم قضیه چیست. و آقا که وارد میشدند، مات و مبهوت میماندند که چه اتفاقی افتاده! بعد، به سفارش خود حضرت آقا، قرار شد چند دقیقه قبل از ورود ایشان که منع حفاظتی هم ندارد، به خانوادهها اطلاع بدهیم تا وقتِ ورود ایشان هول نشوند و لااقل بدانند مهمانشان چه کسی است.
با دسته گل و قاب عکسی از امام خمینی، چهار نفری، وارد منزل شهید میشویم. پدر و مادر شهید در منزل هستند، به همراه یک نوجوان چهارده پانزده ساله و یک عاقله مردِ چهلساله ـ که یا برادر شهید است، یا داماد خانواده. رفقای همراه موارد امنیتی را بررسی میکنند و من، بهعنوان سرتیم حفاظت، بعد از کمی چاقسلامتی، برای پدر شهید قضیه را توضیح میدهم. در این سالهای خدمتم بهعنوان محافظ حضرت آقا، یکی از جالبترین لحظات، همین لحظاتی است که راز آمدن حضرت آقا را برای خانوادههای شهدا فاش میکنم. و واکنشِ خانوادههای ارامنه برایم جالبتر از خانوادههای مسلمان و شیعه بوده. بالاخره دینِ ارامنه با دین ما فرق میکند و نگاهشان با نگاه ما به حضرت آقا، تفاوت دارد.
پدر شهید خیلی عادی میگوید «قدمشان سر چشم!» بعد توضیح میدهد که در این سالها، از مسجد محله و بنیاد شهید و هیئتهای عزاداری و شورای خلیفهگری و کجا و کجا به منزلشان آمدهاند. اما وسط توضیحاتش، یکلحظه، مثل کسی که یک لیوان آب به صورتش پاشیده باشند، یکهو جامیخورد! انگار تازه متوجه شده چه گفتهام! میپرسد: گفتید چه کسی قرار است بیاید؟
ـ مقام معظم رهبری. آقای خامنهای!
پدر شهید همینطور مرا نگاه میکند. دست میگذارم روی شانهاش.
ـ الان میرسند ها! به مادر شهید و این آقا هم بگویید چه کسی قرار است بیایند.
بچههای فیلمبرداری و عکاسی که از راه میرسند، به پدر شهید اشاره میکنم که دو دقیقه دیگر مقام معظم رهبری میرسند. پدر و مادر شهید برای استقبال از ایشان، میخواهند به حیاط خانه بروند که اجازه نمیدهم و میگویم راضی نیستند. اما پدر شهید راضی نمیشود و میگوید باید به دم در برود، و میرود.
در راهپلهها، با استرسِ تمام، کنار مادر شهید میایستم و لحظه ورود حضرت آقا و سلام علیک پدر شهید با ایشان را نگاه میکنم. هرچه احوالپرسی پدر شهید و حضرت آقا بیشتر طول میکِشد، ضربان قلب من هم تندتر میزند! حیاط خانه جای مناسبی برای احوالپرسی نیست و این، یک موردِ ضدامنیتی است!
بعد از یک دقیقه، حضرت آقا از راهپلهها بالا میآیند و با مادر شهید هم احوالپرسی گرمی میکنند.
پسرک نوجوان که هنگام ورود ما، پیراهنِ ورزشی رکابی پوشیده بود، با شنیدن سروصداها، سریع از اتاق بیرون میآید. این بار گرمکنی آستین بلند پوشیده. البته این کار را به تشخیص خودش انجام داده، نه به توصیه ما؛ ما بهعنوان تیم حفاظت، هیچوقت در پوشش خانوادهها دخالتی نداشته و نداریم. آنها خودشان وقتی میفهمند مهمانشان چه کسی است، به تکاپو میافتند که به احترام ایشان، لباسی بپوشند که مناسب باشد.
حضرت آقا تشریف میآورند و روی مبلهای اتاق پذیرایی مینشینند. این قضیه مبل و صندلی هم از نکات جالب زندگی ارامنه است. در این سالهایی که خدمتشان رسیدهایم برای عرض ارادت، حتی یک مورد هم نبوده که خانوادهها مبل یا صندلی نداشته باشند. حتی خانوادههایی بودند که وضع مالیشان خوب نبود و فقط یک اتاق برای زندگی داشتند؛ اما وسط همان یک اتاق، میز ناهارخوری گذاشته بودند! اصلاً عادت ندارند روی زمین بنشینند و صندلی و مبلمان، ظاهراً جزء جداییناپذیر زندگی ارامنه است.
مثل تمام دیدارها، حضرت آقا، قبل از هر چیز، عکس شهید را میطلبند و چند دقیقه ابتدایی صحبت را از شهید و محل و نحوه شهادتش میپرسند.
پدر شهید توضیح میدهد که پسرش، آلبرت، در جبهه تکاور بوده و در منطقه سومار بر اثر ترکش گلوله توپ به شهادت رسیده.
پدر شهید از خصوصیات منحصربهفرد شهیدش میگوید، که هم خیلی باهوش و زرنگ بود، هم ورزشکار بود، دروازهبان تیم آرارات؛ هم مکانیک درجه یکی بود، و هم عشقش این بود که بتواند به دیگران کمک کند و برای مردم مفید باشد. و از خاطرات دوران سربازی آلبرت میگوید.
ـ آلبرت وقتی مرخصی میآمد، چیز زیادی از دوران خدمتش برای ما تعریف نمیکرد. فقط میگفت «نگران نباشید! وضعیتمان خوب است و همه چیز رو به راه است!»
در زمان آموزشی آنقدر از آلبرت راضی بودند که پیشنهاد دادند وارد کادر ارتش بشود؛ بس که وظیفهشناس و مرتب بوده این پسر.
بعد از توضیحاتِ پدر شهید، دقایقی از جلسه، به خوش و بش حضرت آقا با اعضای خانواده میگذرد. ایشان حتی با پسرک نوجوان هم احوالپرسی میکنند و مقطع تحصیلیاش را میپرسند و برایش آرزوی موفقیت در درس خواندن میکنند. در این سؤال و جوابها، مکشوف میشود که آن آقای چهل ساله، داماد خانواده است.
ـ زمان شهادت، شما داماد خانواده بودید؟
ـ آن وقتها تازه آشنا شده بودیم!
ـ خانمتان کجاست؟
ـ خانمم رفته بیرون برای خرید. نمیدانست شما تشریف میآورید حاجآقا.
ـ این آقازاده هم پسر شماست؟
ـ بله حاجآقا.
اکثر ارامنه آقای خامنهای را «حاجآقا» صدا میزنند. هم پدر و مادر، و هم خواهران و برادران شهدا. حاجآقا را لفظی احترامآمیز میدانند که درباره هرکسی استفاده نمیکنند. برعکسِ ما که حاجآقا ورد زبانمان است. من حتی پدر شهید این خانواده را با اینکه ارمنی است، برحسبِ عادت، حاجآقا صدا زدم!
روحش شاد و راهش پررهرو باد
زیبا بود، ممنونم.
روح شهید عزیز شاد
عمر رهبر عزیزمان مستدام که واقعا رهبری برازنده ایشان است.
فرم در حال بارگذاری ...
پیامی که "مانیفیست کمونیست" را به موزههای تاریخ سپرد!
نوشته شده توسطرحیمی 13ام دی, 1395به بهانه روز ابلاغ نامه تاریخی امام خمینی(ره) به گورباچف:
نامه معروف امام خمینی(ره) که در آن فروپاشی بلوک شرق و زوال مارکسیسم بپیشبینی شده بود، در 13 دی ماه 1367، به آخرین رئیس جمهور شوروی، میخائیل گورباچف، ابلاغ شد.
![رهبری که مانیفیست کمونیست را به موزه های تاریخ سپرد! رهبری که مانیفیست کمونیست را به موزه های تاریخ سپرد!](http://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1395/10/12/5645836_719.jpg)
پس از گذشت سه سال از صدور پیام تاریخی حضرت امام(ره)، در حالی که بدبینترین مخالفان گورباچف هم فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را تصور نمیکردند، پیشبینی امام به حقیقت میپیوندد و دیوار پولادینی که آنها را از جهان معاصر جدا میساخت فرو میریزد و پانزده جمهوری مستقل هر کدام به عنوان کشوری تازه و دولتی نو، سر برمیآورند.
...
![پیام تاریخی که بلوک شرق را لرزاند پیام تاریخی که بلوک شرق را لرزاند](http://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1395/10/12/5645569_564.jpg)
![پیام تاریخی که بلوک شرق را لرزاند پیام تاریخی که بلوک شرق را لرزاند](http://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1395/10/12/5645572_543.jpg)
![پیام تاریخی که بلوک شرق را لرزاند پیام تاریخی که بلوک شرق را لرزاند](http://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1395/10/12/5645518_997.jpg)
![پیام تاریخی که بلوک شرق را لرزاند پیام تاریخی که بلوک شرق را لرزاند](http://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1395/10/12/5645513_747.jpg)
![پیام تاریخی که بلوک شرق را لرزاند پیام تاریخی که بلوک شرق را لرزاند](http://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1395/10/12/5645570_138.jpg)
![](https://mohadese-borojerd.kowsarblog.ir/media/users/f.balochi/profile_pictures/_evocache/_.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1489408133)
تكان دهنده بود
فرم در حال بارگذاری ...
عبد خدای بود و مقامش عظیم بود
نوشته شده توسطرحیمی 13ام دی, 1395نام گرامیش اگر عبدالعظیم بود
عبد خدای بود و مقامش عظیم بود
گر از کرامتش همه کس فیض می برد
از نسل خاندان امامی کریم بود
عطر حدیث آل رسول از لبش چکید
در مکتب فضیلت و تقوا فهیم بود
تنها نبود پیک خوش الحان باغ عشق
پرهیزگار و عابد و زاهد، حکیم بود
آموخت درس بندگی از اهل بیت نور
محبوب پیشگاه خدای علیم بود
غیر از خدا نداشت نیازی به هیچ کس
در عمر خویش صاحب طبعی سلیم بود
لبخند مهربانی و گرمش چو آفتاب
دست نوازشی به سر هر یتیم بود
گل سیرتان عشق به مدحش سروده اند
اخلاق او لطیف تر از هر نسیم بود
پیوسته او به منزل مقصود می رسید
زیرا صراط زندگی اش مستقیم بود
هفتاد و نه بهار ز عمرش گذشت و باز
در سایه امید و ولایت مقیم بود
در گلشن همیشه بهار حریم او
هر گل که دیده ایم به ناز و نعیم بود
هر کس که رو نمود بر این آستانه گفت
این بوستان عشق بهشتی شمیم بود
پروانه بهشت به دستش دهد خدا
هر کس که زائر حرم این کریم بود
عبد حقیر اوست “وفایی” اگر چه باز
دل در جوار حضرت عبدالعظیم بود
سید هاشم وفایی
![](https://mohadese-borojerd.kowsarblog.ir/media/users/11091m/profile_pictures/_evocache/img_20200219_121852_422.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1582102173)
سلام
هوا آکنده از عِطرِ نسیم است
پُر از آیاتِ رَحمان و رَحیم است،،
دلا امشب توسُل کُن که امشب
شبِ میلاد شاه عبدُالعظیم است
استاد منوچهر سوری
فرم در حال بارگذاری ...
پاداش عمل صالح
نوشته شده توسطرحیمی 13ام دی, 1395بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
فَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ(الحج/50)
آنها که ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، آمرزش و روزي پر ارزشي براي آنهاست!
نکته ها:
1- ایمان از عمل صالح جدا نیست، (هر دو با هم شرط بهره گیرى از پاداش هاى الهى است). «آمنوا و عملوا الصّالحات لهم مغفرة …»
2- پاداش معنوى، بر پاداش مادّى مقدّم است. «مغفرة - رزق كریم»
3 - رزقى ارزش دارد كه با كرامت و تكریم باشد. «رزق كریم»
رزق كریم چیست؟
“رزق کریم” در چندین آیه قرآن آمده است از جمله :
أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَّهُمْ دَرَجَاتٌ عِندَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ ﴿أنفال/۴﴾
آنان هستند كه حقا مؤمنند براى آنان نزد پروردگارشان درجات و آمرزش و روزى نيكو خواهد بود.
فَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ﴿حج/۵۰﴾
پس آنان كه گرويده و كارهاى شايسته كردهاند آمرزش و روزى نيكو براى ايشان خواهد بود.
لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُوْلَئِكَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ﴿سبأ/۴﴾
تا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند به پاداش رساند آنانند كه آمرزش و روزى خوش برايشان خواهد بود.
الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ أُوْلَئِكَ مُبَرَّؤُونَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ﴿نور/۲۶﴾
زنان پليد براى مردان پليدند و مردان پليد براى زنان پليد و زنان پاك براى مردان پاكند و مردان پاك براى زنان پاك اينان از آنچه در باره ايشان مى گويند بر كنارند براى آنان آمرزش و روزى نيكو خواهد بود .
منظور از رزق کریم در آیات قرآن علامه طباطبایی (ره) می فرمایند:
« رزق كريم » نعمتهاى بهشتى است كه نيكان از آن ارتزاق مى كنند. ترجمه تفسير الميزان،ج 9 ،ص 12.
ایشان در جای دیگر می فرمایند: رزق كريم يعنى بهشت با همه نعمتهاى آن (بهشت و هر چه در آن است رزق کریم است.) ترجمه تفسير الميزان ،ج 14 ، ص 552 ؛ترجمه تفسير الميزان ،ج 16 ،ص538
...
توضیح : ((رزق كريم )) (با توجه به اينكه كريم به معنى هر موجود شريف و پر ارزش است ) مفهوم وسيعى دارد كه تمام نعمتهاى گرانبهاى معنوى و مادى را شامل مى شود.آرى خداى كريم در آن سراى كريم ، انواع نعمتهاى كريم را به بنده هاى مؤ من و صالحش ارزانى مى دارد.
راغب در كتاب ((مفردات )) مى گويد: ((كرم )) معمولا به امور نيك و پر ارزشى گفته مى شود كه بسيار قابل توجه است ، بنابراين به نيكي هاى كوچك كرم گفته نمى شود. و اگر بعضى ((رزق كريم )) را به معنى روزى مستمر و بى عيب و نقص ، و بعضى به معنى روزى شايسته ، تفسير كرده اند همه در آن معنى جامع و كلى كه اشياء پر ارزش و قابل توجه است جمع مى شود. تفسير نمونه ،ج 14 ،صص 136-135.
به بیان دیگر ؛ ((رزق كريم )) به معنى هر روزى ارزشمندى است ، و گسترده گى مفهوم آن به حدى است كه همه مواهب الهى را شامل مى شود، حتى «نعمتهائى كه هيچ چشمى نديده و هيچ گوشى نشنيده و از فكر كسى نگذشته است ». و به تعبير ديگر بهشت با تمام نعمتهاى معنوى و ماديش در اين كلمه جمع است . گر چه بعضى از مفسران ، كريم را به عنوان دو چيز خوب و بى دردسر تفسير كرده اند ولى به نظر مى رسد كه مفهوم آن از اين هم گسترده تر باشد. تفسير نمونه ،ج 18 ،ص 16.
تفسیر نمونه:
از آنجا که همواره رحمت واسعه خدا بر عذاب و کیفرش پیشى دارد نخست، از بشارت، سخن مى گوید:
«کسانى که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، آمرزش خدا و روزى پر ارزشى در انتظار آنها است»
فَالَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ.
نخست، با آب آمرزش و مغفرت الهى شستشو داده و پاک مى شوند، خاطرى آسوده و وجدانى آرام از این ناحیه پیدا مى کنند.
آن گاه مشمول انواع الطاف و نعمت هاى ارزشمند او مى گردند.
«رزق کریم» (با توجه به این که «کریم» به معنى هر موجود شریف و پر ارزش است) مفهوم وسیعى دارد که تمام نعمت هاى گران بهاى معنوى و مادى را شامل مى شود.
آرى، خداى کریم در آن سراى کریم، انواع نعمت هاى کریم را به بنده هاى مؤمن و صالحش ارزانى مى دارد.
«راغب» در کتاب «مفردات» مى گوید: «کرم» معمولاً به امور نیک و پر ارزشى گفته مى شود که بسیار قابل توجه است، بنابراین به نیکى هاى کوچک، کرم گفته نمى شود.
و اگر بعضى «رزق کریم» را به معنى روزى مستمر، بى عیب و نقص، و بعضى به معنى روزى شایسته، تفسیر کرده اند، همه در آن معنى جامع و کلى که اشیاء پر ارزش و قابل توجه است جمع مى شود.
فرم در حال بارگذاری ...
شعر اعتراضی حاج حسین سازور با انتقاد به دولت
نوشته شده توسطرحیمی 12ام دی, 1395ابیاتی از شعر اعترضی حاج حسین سازور با انتقاد عملکرد ضعیف دولت در موضوعات مذاکره آمریکا و حمایت از سران فتنه منتشر شد.
حسین سازور، مداح و شاعر اهلبیت(علیهم السلام) در هفتمین همایش هماندیشی ذاکران نخبه اهلبیت(علیهم السلام) که در مشهد برگزار شد با انتقاد از عملکرد ضعیف دولت در موضوعات مذاکره با آمریکا و حمایت از سران فتنه به ایراد چند بیت شعر اعتراضی پرداخت.
وقت آن آمد که اسرار مگو
گفته گردد با رفیقان موبهمو
وقت آن شد حرف را حالا زنیم
پردهها را یککمی بالا زنیم
پرده از اعمال مردم نه! نه!
پرسوجو از حال مردم، نه! نه!
پرده عُمال فتنه کیش را
گرگهای در لباس میش را
ناکسانی که دم از یاری زدند
دم ز دین و دم ز دینداری زدند
ناکسانی که پس از روح خدا
خطشان از خط رهبر شد جدا
کینههاشان یکبهیک سر باز کرد
دربهای فتنهها را باز کرد
دولت سازندگی بر روی کار
آمد و شد رابطهها برقرار
دولت سازندگی با صد فریب
داد میدان را به دستان رقیب
راه ترک ماهیت را باز کرد
نغمه اشرافیت را ساز کرد
...
pan style="color: #000080;">در مصاف با عدو درجا زدندهر نهاد انقلابی را زدند
دل به دنیا داده و میتاختند
نردبانها از ریاست ساختند
هرچه ملت معنویت داشتند
ناکسان دزدیدند و برداشتند
چنگ بر فرهنگ ما انداختند
پل برای دشمن دین ساختند
راه بر طاغوتیان هموار کرد
خیل حزباللهیان را خار کرد
هی فراریها به ایران آمدند
هی به ما خندیدند و طعنه زدند
پولداران مست و واله میشدند
هی فقیران زیر پا له میشدند
هاشمی این بار کج را بنهاد
هرچه ما اندوختیم بر باد داد
بعد از او اسباب فتنه جور شد
خائنی دیگر رئیسجمهور شد
خاتمی فتنهگر تا پا گرفت
آمد و آشوبها بالا گرفت
نغمه بیبندوباری ساز کرد
رابطه با اجنبی آغاز کرد
قدر حزباللهیها را کم نمود
پیش هر طاغوت سر را خم نمود
گفت این دولت اساسش بردگی است
امتداد دولت سازندگی است
هر سیاست را که او دنبال کرد
هاشمی با آن سیاست حال کرد
فتنه 78 چون پا گرفت
خاتمی در متن آن مأوا گرفت
هاشمی با خاتمی همدست شد
وضع اصلاحات هم یکدست شد
خاتمی بنیاد باران میزند
خیمه در عمق جماران میزند
روز عزل چشم بصیرت باز کردیم
تا قلههای معرفت پرواز کردیم
ما را خمینی تربیت کرد از ولادت
یار امام هستیم حتی تا شهادت
ما بصیرت دیده بینا گرفتیم
سرمشق خود از حضرت زهرا گرفتیم
ما روز عاشورا حماسه آفریدیم
شمر 9 دی را به خاک و خون کشیدیم
ما عرصه را بر دشمن دین تنگ کردیم
ما بایزیدیان ظالم جنگ کردیم
دیدیم آنها بغض دل را چاره کردند
قرآن ثاراللهیان را پاره کردند
ظلم و ستم با احمد و با آل کردند
نام حسین را چون تنش پامال کردند
از عطرت و قرآن و پیغمبر بریدند
بار دیگر خون خدا را سر بریدند
سربندهای سبز را بر سر که بستند
پیشانی سرخ ولایت را شکستند
سوزاندن قرآن و پرچم یادتان هست
رقاصی ماه محرم یادتان هست
عکس امام و صد جسارت یادتان هست
فحاشی اهل شرارت یادتان هست
سوزاندن محراب و منبر یادتان هست
صدها اهانت بر پیامبر یادتان هست
تکبیرهای خائنانه یادتان هست
نیرنگهای آن زمانه یادتان هست
روزهخوری در ماه روزه یادتان هست
خیل خواصان رفوزه یادتان هست
نه غزه نه لبنان شنیدن یادتان هست
ظلم و جنایت را ندیدن یادتان هست
خون بهناحق ریختن را یادتان هست
اصل جنایت در روز روشن را یادتان هست
جشن عدو در جنایت یادتان هست
کوبیدن اصل ولایت یادتان هست
بیدارباشید مردمان اکنون زمان غفلت است
بیدارباشید مردمان اکنون ایام فتنه است
بیدارباشید مردمان برجام فتنه است
دشمن نقاب دوستی بر چهره دارد
امروز جور دیگری برنامه دارد
امروز حیلههای مکاران بروز است
دشمن به هر شکلی در حال نفوذ است
امروز دشمن دست خود را بازکرده
یک فتنه پیچیدهای آغاز کرده
امروز دشمن از خودی ها یاد دارد
با اصل اسلام حقیقی کار دارد
امروز اسلام حقیقی رهبر ماست
هر حرف غیرازاین کلاهی بر سر ماست
مظهر اقتدار شد 9 دی، سند افتخار شد 9 دی
در هیاهوی ظلمت فتنه ماه شبهای تار شد 9 دی
همچنان بیست و دوم بهمن تا ابد یادگار شد 9 دی
وحدت و همدلی که غوغا کرد در زمستان بهار شد 9 دی
در مسیر دفاع از اسلام، رژهای ماندگار شد 9 دی
چهرههای پلید را رو کرد، لطف پروردگار شد 9 دی
هر منافق که داشت وجهه دین، چهرهاش آشکار شد 9 دی
ریشه نهروانیان را کند، غرش ذوالفقار شد 9 دی
با حضور حسینیان غیور، بهتر از انتظار شد 9 دی
هرکسی که مطیع آقا بود، آمد و جاننثار شد 9 دی
انقلاب بصیرت و غیرت ، عزت این دیار شد 9 دی
زن و مرد و جوان و پیر همه
حرفشان یک شعار شد 9 دی
ما همه از تبار زهراییم
همگی جاننثار مولاییم
منبع: سازمان بسیج مداحان
فرم در حال بارگذاری ...