گزيده احاديث حضرت عبدالعظیم علیه السلام

نوشته شده توسطرحیمی 30ام تیر, 1395

به مناسبت وفات جانسوز حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام، گزیده احادیثی که از ایشان نقل شده اند را می خوانیم.

گزيده احاديث حضرت عبدالعظیم علیه السلام

 

حضرت عبد العظيم‏ عليه السلام روايت مي‏ کند :
مولايم امام رضا عليه السلام براي من پيامي فرستاد و فرمود: سلام مرا به دوستانم برسان و به آنان بگو: . . .
و إقبالُ بَعضِهِم عَلي بَعضٍ و المُزاوَرَةُ فَإنَّ ذلِكَ قُربَةً إلَي اللَّهِ.
[به آنان دستور بده] به هم روي آورند و با يكديگر ديدار كنند ، كه موجب نزديكي به خداوند است.الاختصاص ،ص ۲۴۷ .

حضرت عبد العظيم ‏عليه السلام از امام رضا چنين روايت مي‏ كند:

المُسلِمُ الَّذي يَسلَمُ المُسلِمونَ مِن لِسانِهِ و يَدِهُ ولَيسَ مِنّا مَن لَم يَأمَن جارُهُ بَوائِقَهُ.

مسلمان كسي است كه مردم از دست و زبان او آسوده باشند و از ما نيست آن كه همسايه‏ اش از شرّ او در امان نباشد.عيون أخبار الرّضاعليه السلام ، ج ۱ ، ص ۲۴ .


حضرت عبد العظيم‏ عليه السلام از امام جواد عليه السلام چنين روايت مي‏ كند:


مَن رَضِي بِالعافِيَةِ مِمَّن دُونَهُ رُزِقَ السَّلامَةَ مِمَّن فَوقَهُ.

هر كس از عافيت زير دستانش خشنود باشد ، از بالا دستش در امان مي‏ ماند.

عيون أخبار الرّضاعليه السلام ، ج ۱ ، ص ۵۴ .


حضرت عبد العظيم‏ عليه السلام از امام جواد عليه السلام چنين روايت مي‏ كند:

أفضَلُ أعمالِ شيعَتِنَا انتِظارُ الفَرَجِ.

برترين اعمال شيعيان ما انتظار فرج [ظهور امام زمان‏عليه السلام] است.كمال الدين ، ص ۳۷۷ .


حضرت عبد العظيم‏ عليه السلام از امام هادي ‏عليه السلام چنين روايت مي‏ كند:

إنَّمَا اتَّخَذَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إبراهِيمَ خَليلاً لِكَثرَةِ صَلاتِهِ عَلي مُحَمَّدٍ و أهلِ بَيتِهِ عليهم السلام

خداوند متعال ، ابراهيم ‏عليه السلام را دوست خود برگرفت ؛ زيرا او بر محمّد و اهل بيت او بسيار درود مي‏ فرستاد.علل الشرائع ، ج ۱ ، ص ۳۴ .
نظر از: سیده فوزیه موسوی [عضو] 

با سلام
مطلب بسیار خوبی است.

1395/04/30 @ 19:16
نظر از: سیده فوزیه موسوی [عضو] 

با سلام
مطلب بسیار خوبی است.

1395/04/30 @ 19:16
نظر از: سیــده الهام عزتی [عضو] 

سلام
ممنون بابت مطالب مفیدتون
http://seyyedehelham.kowsarblog.ir/

1395/04/30 @ 18:17


فرم در حال بارگذاری ...

«ری» تجلی‌‌گاه نور حسینی علیه السلام

نوشته شده توسطرحیمی 30ام تیر, 1395

بسیاری از بزرگان و علما معتقدند خدا به واسطه حضور حضرت عبدالعظیم علیه السلام در تهران، بسیاری از بلاها را دفع و حتی ارزاق مادی و معنوی بسیاری را به واسطه ایشان بر مردم تهران جاری می‌کند؛ چراکه «ری»، تجلی‌گاه کربلای حسینی علیه السلام است.

«ری» تجلی‌‌گاه نور حسینی (ع) این روزها، بلکه در تمام روزهای سال شوق زیارت امام حسین علیه السلام از دل عاشقان و محبان آن حضرت نه تنها ذره‌ای کم نمی‌شود، بلکه لحظه به لحظه به آن نیز افزوده می‌شود. بسیاری از محبّان در مناسبتهای ویژه‌ای چون محرم، اربعین، عرفه، نیمه‌شعبان و … یا به هر بهانه‌ دیگری خودشان را به سرزمین کربلا می‌رسانند. آن دسته از کسانی هم که نمی‌توانند به هر دلیلی در این سفر آنان را همراهی کنند، با دیدن زائران دلتنگیشان بیشتر و بیشتر، اشک در چشمان‌شان جمع و از گونه‌هایشان سراریز می‌شود.

خدا دنبال بهانه بود
انگار خدا برای آن عاشقان دلتنگ هم برنامه داشت، انگار خدا فکر اینجا را هم کرده که اگر به هر دلیلی عده‌ای نتوانستند خود را به کربلا برسانند، از فیض آن مرکز نور آنان را هم بهره‌مند سازد. خدا کربلایی را در ایران قرار داد که با حضور در آنجا، ثواب زیارت خلیفه‌اش، حسین بن علی علیه السلام را به بندگانش عطا کند. خدا دنبال بهانه بود تا همه را با نور امام حسین علیه السلام آشنا کند، شاید خداوند سکونت عبدالعظیم علیه السلام در ایران را بهانه قرار داده تا بهره‌مندی از نور امام حسین علیه السلام را سهل‌تر کند، آن چیزی که به وضوح قابل درک است، این است که خدا می‌خواهد همه از امام حسین علیه السلام نور بگیرند که نمود این رفتار بسیار زیبای خدا را در سلام خاصه به امام حسین علیه السلام می‌بینیم.

در سلام به امام حسین علیه السلام عرضه می‌داریم:

«َلسَّلامُ عَلَیْکَ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکُمْ مِنّى جَمیعاً سَلامُ اللَّهِ …»

سلام خدا از سوی ما بر امام حسین علیه السلام و این یعنی خدا می‌خواهد ما بهره ببریم.

خدا حالا شهر «ری»، عبدالعظیم حسنی علیه السلام ، فرزند عبدالله بن علی و از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام را در آغوش گرفته است.

...

«ری»، تجلی‌گاه امام حسین علیه السلام

خدا خودش محبت امام حسین علیه السلام را در دلهایمان قرار داد و بهتر از هر کسی می‌داند که چقدر دلهای مومنان دلتنگ و محتاج نور کربلاست، حالا خدا جلوه‌ای از نور مولایمان را در نزدیکی‌مان «ری» قرار داده و با این کار بُعد منزل را کم کرد تا بهره بیشتری از نور امام حسین علیه السلام نصیب بندگانش کند.

او «ری» را سرزمینی قرار داد که تجلی‌گاه امام حسین علیه السلام باشد و حالا در تمام ایام به ویژه شبهای جمعه به یاد شبهای جمعه کربلا، حرم حضرت عبدالعظیم علیه السلام زائران پر شور حسینی را به خود می‌بیند. اینگونه شد که پاره‌ای از عترت رسول‌الله (صلی الله علیه و آله) وارد ایران شد و در شهری به نام «ری» سکونت کرد و این منطقه قیمت و ارزش دیگری یافت.

حال که ما در جوار ایشان و مملو از شوق کربلا هستیم، چرا آنطور که باید و شاید از این توفیق استفاده نمی‌کنیم؟ خدا او را به ایران و در منطقه‌ای به نام «ری» آورد تا این مشعل در این نقطه از ایران نورافشانی کند، خدا می‌خواست دلهای مسلمانان و مومنان را به وسیله نور ایشان که از انوار اهل‌بیت علیه السلام است، روشنایی بخشد.

ابن‌قولویه نقل می‌کند که شخصی از اهل ری گفت: بر امام هادی علیه السلام وارد شدم، آن جناب از من پرسید در کجا بودی؟ عرض کردم: به زیارت سیدالشهداء علیه السلام رفته بودم، فرمود: آگاه و متوجه باش که اگر قبر عبدالعظیم علیه السلام را که نزد شما هست، زیارت کرده بودی، مثل این بود که حسین بن علی علیه السلام را زیارت کرده باشی.

عبدالعظیم علیه السلام فرزند عبدالله بن علی از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام است، نسبش با چهار واسطه به آن حضرت می‌رسد و به همین جهت به «حسنی» لقب گرفت؛ مادر ایشان فاطمه دختر عقبه بن قیس است.
تاریخ دقیق تولد و وفات حضرت عبدالعظیم علیه السلام مشخص نیست، اما در برخی از منابع متأخر، اینگونه آمده است: حضرت عبدالعظیم علیه السلام که کنیه‌اش ابوالقاسم و ابوالفتح نیز بوده است، در روز پنج‌شنبه، چهارم ماه ربیع‌الآخر سال 173 هجری قمری، مطابق 25 تیرماه، در زمان هارون‌الرشید، در مدینه  و در خانه جدش امام حسن مجتبی علیه السلام متولد شد و پس از مدت 79 سال و شش ماه، در روز پانزدهم شوال سال 252 هجری قمری در زمان معتز عبّاسی ملعون وفات یافت.

رفع بلاها و جذب نعمات به واسطه حضرت عبدالعظیم علیه السلام

ایشان از جمله شخصیتهایی است که تاکنون به مطالعه ابعاد علمی و معنوی او پرداخته نشده است و همین امر می‌طلبد تا در شناختن و شناساندن کسی که امام علیه السلام زیارتش را معادل زیارت امام حسین علیه السلام می‌داند، توجه و همت بیشتری داشته باشیم.

خدا برنامه زندگی ایشان را به گونه‌‌ای سوق داد که ایشان وارد ایران شود و سالهای پایانی عمرشان را در جمع ایرانیان باشند. این امر زمینه بهره‌مندی بیشتر مسلمانان و شیعیان را از کسی که محضر امام معصوم علیه السلام را درک کرده، فراهم کرد و این اتفاق بزرگی و قیمتی‌ای برای ایران و ایرانیان بوده است.

بسیاری از بزرگان و علما قائل بر این هستند که خدا به واسطه حضور حضرت عبدالعظیم علیه السلام در تهران بسیاری از بلاها را دفع می‌کند و حتی بسیاری از ارزاق مادی و معنوی به واسطه ایشان بر مردم تهران جاری می‌شود.

آبروی ری
مقام معظم رهبری در کنگره حضرت عبدالعظیم علیه السلام فرمودند: ری مرکز بسیار مهمّی از لحاظ علمی و فرهنگی در تاریخ ماست و سرسلسله‌ بزرگان هم ـ جناب عبدالعظیم ـ اینکه اهل ری نیست، اما حقّاً و انصافاً به ری و تاریخ ری آبرو داد و حقّ عظیمی به گردن همه‌ی تهرانیها و اهل ری دارد.


منبع: خبرگزاری تسنیم

 

 


فرم در حال بارگذاری ...

آبروی ری

نوشته شده توسطرحیمی 30ام تیر, 1395

در بخشی از زیارت‌نامه عبدالعظیم علیه السلام خطاب به آن حضرت عرض می‌کنیم:

سلام بر تو‌ای سرورِ پاک، و پاکیزه برگزیده؛

سلام بر تو‌ای فرزند سروران و پاکان؛

سلام بر تو‌ای فرزند برگزیدگان و نیکان؛

سلام و رحمت و برکات خدا بر رسول خدا و ذریه پیامبر؛

سلام بر تو‌ای بنده شایسته و فرمانبردار خدا و فرمانبردار رسول خدا و امیرمؤمنان؛

سلام بر تو‌ای ابوالقاسم، فرزند امام مجتبی؛

سلام بر تو‌ای آنکه با زیارت تو، پاداش زیارت سیدالشهدا امید می‌رود…

پیام امام رضا علیه السلام به حضرت عبدالعظیم خطاب به شیعیان

امام رضا علیه السلام به حضرت عبدالعظیم فرموده‌اند:

«ای عبدالعظیم، سلام مرا به یارانم برسان و به ایشان بگو که شیطان را به دل خود راه ندهند.

آنان را فرمان‌ده به راستی در گفتار و ادای امانت.

آنها را امرکن که در آنچه به کارشان نمی‌آید خاموشی گزینند، و ستیزه‌جویی را کنار نهند، و به یکدیگر روی آورند، و به دیدار هم روند که این مایه نزدیک شدن به من است.]

به آنان بگو[ با در افتادن با یکدیگر خود را مشغول نسازند، چراکه من با خویش پیمان بسته‌ام هر کس چنین کند و یاری از یاران مرا به خشم آورد، از خدا بخواهم او را در دنیا به سخت‌ترین عذاب گرفتار سازد و در آخرت در شمار زیانکاران باشد.

نیز ایشان را آگاه ساز که خداوند نیکوکارِ آنها را بخشیده و از بدکارشان در گذشته است، مگر کسی که به خدا شرک ورزیده یا دوستی از دوستان مرا آزرده است یا در دل برای او بد خواسته است؛ که اگر چنین کند، تا از این اندیشه باز نگردد، خداوند او را نمی‌بخشاید. اگر بازگشت، ] خدا او را می‌آمرزد[ و‌گرنه روح ایمان از دلش رخت برمی‌بندد، و از ولایت من بیرون می‌رود، و از دوستیِ ما [ اهل بیت] بهره‌ای نخواهد برد. به خدا پناه می‌برم از این [فرجام بد]».بحارالانوار، ج 7، ص230، ح27.


فرم در حال بارگذاری ...

چرا رهبر انقلاب در پدیده حقوق های نجومی قاطعانه موضع گرفتند؟

نوشته شده توسطرحیمی 30ام تیر, 1395
 
وقتی رهبر انقلاب صحبت از پدیده ای چون «مستیِ اشرافی گری» می کنند در واقع به یک «روحیه» و «شیوه و سبک حکومت داری» اشاره دارند. روحیه ای که پدیده ی زشت حقوق های نجومی ناشی از آن است: «آسیب های ناشی از مستی اشرافی گری را کأنّه درست نمی شناسیم؛ وقتی اشرافی گری، اسراف، و تجمّل در جامعه وجود داشته باشد و ترویج بشود، این قضایا به دنبالش پیش می آید و به وجود می آید و همه دنبال این هستند که یک طعمه ای به دست بیاورند و خودشان را از آن سیر کنند، شکم ها را از این مال های حرام پُر کنند»روحیه ی اشرافی گریِ مسئولان از همین نگاه مادی و طاغوتی به قدرت نشأت می گیرد و آفت ها و مصیبت های زیادی را برای جامعه ی اسلامی تولید می کند: «از جمله چیزهایی که روند حرکت به سمت عدالت را در جامعه کُند میکند، نمود اشرافی گری در مسؤولان بالای کشور است… عیب اوّلِ اشرافی گری، اسراف است… عیب دوم بدتر است و آن این است که فرهنگ سازی میکند؛ یعنی چیزی برای مسابقه دادن همه درست میکند..


 

خیانت اشرافی گری

توجه دادن مسئولان نظام به خدمت صادقانه و دوری از منفعت جویی ها و بهره برداری های شخصی و نگاه مادی به قدرت و تذکر نسبت به دوری از روحیه اشرافی یکی از توصیه ها و مطالبات جدی رهبر انقلاب در طول سالیان متمادی بوده است. در سال های پس از پایان دفاع مقدس و ورود کشور به دوران سازندگی نیز شاهد تأکیدات مکرر ایشان در زمینه ساده زیستی، مردم داری، پرهیز از تجمل گرایی و…کاملا مشهود بوده است.

...

وظیفه رهبر انقلاب: جلوگیری از انحراف در مسیر نظام

اکنون نیز زمان زیادی از مطرح شدن بحث «حقوق های نجومی» در جامعه نمی گذشت که رهبر معظم انقلاب اسلامی نسبت به این مسئله موضع گیری کرده و آن را «هجوم به ارزش ها»[1] دانستند. رهبر انقلاب چند روز پس از این و در خطبه های عی دفطر به شکل صریح تری به این موضوع پرداخته و ضمن «نامشروع و گناه» دانستن این برداشت ها، از آن به عنوان «خیانت به آرمان های انقلاب اسلامی»[2] تعبیر کرده و خواستار عزل و برکناری افراد متخلف شدند. اما چرا رهبری نسبت به این موضوع که مسئولیت آن به دولت و دستگاه های اجرایی و…برمی گردد، اینگونه واکنش نشان داده و موضع گیری و مطالبه گری کردند؟ فهم درستِ «وظیفه رهبری» در نظام اسلامی پاسخ این سوال را روشن می سازد: «وظیفه رهبری آنجایی است که احساس کند یک حرکتی دارد انجام می گیرد که این حرکت، مسیر نظام را دارد منحرف می کند. اینجا وظیفه رهبری است که بیاید در میدان و به هر شکلی که ممکن است بِایستد و نگذارد؛ ولو مورد جزئی باشد»[3] در واقع اگر با پدیده حقوق های نجومی و برداشت های نامشروع به شکل صحیح و قاطعانه مبارزه نشود این مسئله می تواند موجب انحراف در مسیر حرکتیِ نظام اسلامی شود. برای درک بهتر توجه به برخی نکات ضروری است:

۱. دونگاه به قدرت: خدمت یا طعمه

در یک تقسیم بندی کلان در حکومت های گوناگون دو نوع جهت گیری و نگاه نسبت به «قدرت» وجود دارد. در حکومت اسلامی «قدرت» فرصتی برای «خدمت به بندگان خدا» است، هیچ کارگزار نظام اسلامی حق ندارد خود را با «اشراف» مقایسه کرده و بدتر از آن با «روحیه ی اشرافی گری و کاسبی» با مسئولیت برخورد کند. در این نگاه قدرت به هیچ عنوان «طعمه» و انقلاب به مثابه “سفره” و فرصتی برای بهره برداری شخصی نیست: «پذیرفته نیست که مامور عالی رتبه ی نظام جمهوری اسلامی، مثل بقیه ی کاسبیها، مسوولیت خود را یک کاسبی حساب کند. مسوولیتهای والا در نظام جمهوری اسلامی، کاسبی و سرمایه نیست که انسان برای اداره ی دنیای خود به دنبال آن برود. مسوول نظام جمهوری اسلامی حق ندارد به اعیان و اشراف و پولدارها نگاه کند و زندگی خود را با آنها بسنجد… در نظام اسلامی، این ماموریت، طعمه نیست؛ یک مسوولیت و یک خدمت و یک وظیفه بر گردن انسان است[4] در این نگاه: «قدرت، هدف نیست؛ وسیله یی است برای این که انسان بتواند به اهداف والا برسد[5] و مسئولان «نوکر مردم» هستند: «فلسفه وجود بنده و امثال بنده و دیگرمسؤولان، خدمت است. ما نوکر و خدمتگزار مردم هستیم. اعتبار و آبروی ما به این است. اسلام این را برای ما معیّن کرده است»[6]این نگاه درست بر خلاف نگاهِ حاکم بر حکومت های طاغوتی است که در آنها «یک وزیر، یک مدیر کل و یک رئیس، از زندگیهای آن چنانی برخوردارند»[7]نگاهی که امروزه در حکومت های لیبرال سرمایه داری تجلی یافته است. باتوجه به این مبانی اعتقادی است که برخورد با «روحیه ی اشرافی گری» و «نگاه مادی و منفعت جویانه به قدرت» از سالیان دور مورد توجه رهبری قرار گرفته است؛ چنانکه پس از دوران دفاع مقدس نیز نسبت به این موضوع هشدار داده اند: «عدّه ای، سازندگی را با مادّیگرایی، اشتباه گرفته اند. سازندگی چیزی است، مادّیگری چیز دیگری است»[8]

۲- اشرافی گری مانع تحقق عدالت

وقتی رهبر انقلاب صحبت از پدیده ای چون «مستیِ اشرافی گری» می کنند در واقع به یک «روحیه» و «شیوه و سبک حکومت داری» اشاره دارند. روحیه ای که پدیده ی زشت حقوق های نجومی ناشی از آن است: «آسیب های ناشی از مستی اشرافی گری را کأنّه درست نمی شناسیم؛ وقتی اشرافی گری، اسراف، و تجمّل در جامعه وجود داشته باشد و ترویج بشود، این قضایا به دنبالش پیش می آید و به وجود می آید و همه دنبال این هستند که یک طعمه ای به دست بیاورند و خودشان را از آن سیر کنند، شکم ها را از این مال های حرام پُر کنند»[9] روحیه  اشرافی گریِ مسئولان از همین نگاه مادی و طاغوتی به قدرت نشأت می گیرد و آفت ها و مصیبت های زیادی را برای جامعه اسلامی تولید می کند: «از جمله چیزهایی که روند حرکت به سمت عدالت را در جامعه کُند می کند، نمود اشرافی گری در مسؤولان بالای کشور است…عیب اوّلِ اشرافی گری، اسراف است…عیب دوم بدتر است و آن این است که فرهنگ سازی می کند؛ یعنی چیزی برای مسابقه دادن همه درست می کند[10]

۳- پیشرفت کشور یا کاهش اعتماد مردم؟

پیشرفت انقلاب و کشور با اتکاء به روحیه ی انقلابی و کار جهادی بوده: «ما از اول انقلاب، هر کار بزرگی که توانسته ایم انجام بدهیم، به برکت اعتماد به نفس و بلندپروازی و کار جهادی بوده است»[11] و تنها راه پیشرفت ایران اسلامی نیز همین روحیه است: «راه پیشرفت ایران اسلامی، احیاء روحیّه ی انقلابی و احیاء روحیّه ی مجاهدت است»[12] البته «هرجور کاری، جهادی نیست»[13] بلکه: «روحیّه ی جهادی یعنی کار را برای خدا انجام دادن، کار را وظیفه ی خود دانستن، همه نیروها را در راهِ کارِ درست به میدان آوردن»

[14]حال دو راه پیش روی خواص، مسئولان و کارگزاران کشور است. اگر مسئولان اشرافی گری را در پیش بگیرند، علاوه بر توقف روند پیشرفت کشور باید بیش از پیش شاهد پدیده هایی چون حقوق های نجومی و «کاهش اعتماد مردم به نظام

[15] بود؛ در صورتی که با انقلابی گری و روحیه و کار جهادی علاوه بر پیشرفت کشور اجر «بالاترین عبادت ها» را کسب می کنند: «شاید هیچ عبادتی بالاتر از عبادت مسئولی نیست که به خاطر تلاش و خدمت به مردم، از راحت و آسایش و امنیت خود صرف نظر می کند»[16]

منبع : دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای ,

پی نوشت ها:

[1] ۱۳۹۵/۰۴/۰۲

[2]۱۳۹۵/۰۴/۱۶

[3]۱۳۹۵/۰۴/۱۶

[4]۱۳۸۰/۰۹/۱۶

[5]۱۳۸۴/۰۵/۱۰

[6]۱۳۸۲/۱۱/۱۵

[7] ۱۳۸۰/۰۹/۱۶

[8] ۱۳۷۱/۰۴/۲۲

[9]۱۳۹۵/۰۴/۱۶

[10] ۱۳۸۰/۰۶/۰۵

[11] ۱۳۸۴/۱۰/۱۴

[12] ۵/۴/۹۵

[13] ۱۳۹۴/۰۷/۲۲

[14]  ۱۳۹۴/۰۷/۲۲

[15] ۱۳۹۵/۰۴/۱

[16] ۱۳۸۴/۰۵/۱۲





فرم در حال بارگذاری ...

استخر‌های مختلط مهدکودک در تهران

نوشته شده توسطرحیمی 30ام تیر, 1395

یک قدم تا پایان پرونده استخر‌ مختلط مهدکودک “ش"/ هنوز خانم مدیر انکار می کند!

چند ماه و یا حتی چند سالی می شود که خبر وجود استخر های مختلط در سطح شهر تهران به گوش می رسد، خبری که بسیاری از مسئولان مربوطه آن را کذب و حتی زحمت جست و جو و تحقیق بیشتر را در این خصوص به خود ندادند.
اما گویا ماجرا تنها به استخر های مختلط بزرگسال ختم نمی شود و این روزها تصاویری مبنی بر حضور مختلط کودکان در استخرهای مهدکودک ها منتشر شده است، تصاویری که بدون حتی لحظه ای تامل در سایت رسمی مهد کودکی در یکی از نقاط شمالی پایتخت منتشر و پس از آن در کانال های تلگرامی دست به دست شد.
حضور کودکان 5 یا 6 ساله ای که بدون هیچ پیشینه ذهنی و عدم اطلاع والدین خود و با نظارت مربیان مهد با همسالان خود بازی می کردند.

...

pan style="font-family: tahoma,arial,helvetica,sans-serif; color: #000000;"> این بار پیگیری خبرنگاران، مسئولان مربوطه را به کند و کاو موضوع وادار و این امر منجر به تعطیلی یک مهد کودک شد.
شب گذشته و پس از حضور  مسئولان بهزیستی مهد کودک(ش) واقع در خیابان آفریقا بسته شد، اما در کمال ناباوری و البته به گفته غفاری معاون بهزیستی استان تهران مدیریت مهدکودک موضوع حضور این کودکان در یک استخر را نمی‌پذیرفت و با بررسی های به عمل آمده، تمام شواهد موجود در تصاویر با مهد‌کودک مذکور تطابق داشت.
ابراهیم غفاری در گفتگو با خبرنگار گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان درباره برخورد سازمان بهزیستی تهران با مهدکودک «ش» در خیابان آفریقا که اقدام به برگزاری استخر مختلط کرده بود، اظهار کرد: سازمان بهزیستی نسبت به اینگونه تخلفات حساس است و در این مورد در پی انتشار خبر تسنیم، به محض اطلاع از این تخلف، به‌صورت سرزده به مهدکودک نام برده رفته و گزارش تهیه شد.
غفاری تصریح کرد: روز گذشته پس از بررسی‌های انجام شده، ساعت 18 امروز کمیسیون فوق العاده ماده 26 تشکیل و پس از ارائه گزارش کارشناسان اعضا به دلیل استفاده غیر مجاز مهد کودک از استخر و وجود خطرات جانی برای کودکان رای به تعطیلی موقت مهد دادند.
معاون امور اجتماعي-فرهنگي بهزيستي استان تهران ادامه داد: پرونده تخلف این مهد کودک برای تصمیم گیری نهایی فردا به کمیسیون عالی ارسال می شود.
غفاری یادآور شد: چند روز برای سازماندهی کودکان و اعلام به والدین آنها به مهدکودک مهلت داده شد تا پس از آن مهدکودک را تعطیل کنند و در غیر این صورت به پلمب مهدکودک توسط «پلیس اماکن» اقدام می‌شود.

تعطیلی و یا بسته شدنی که گویا نوشداروی پس از مرگ سهراب بود، چرا که با گپ و گفتی دوستانه با والدین این کودکان از همه جا بی خبر متوجه شدیم که وجود استخر های مختلط در این خیابان و محله های اطراف امری بدیهی است، موضوعی که بسیاری از والدین از آن خبر نداشتند اما با پیگیری خبرنگاران در این حوزه گویا مطلع شده و در جهت بیرون آوردن فرزندان خود از مهد های یاد شده اقدام کرده اند.
حال پرونده استخر مختلط مهدکودک “ش” در شمال تهران با حکم تعطیلی وارد فاز جدید از بررسی‌ها شد و هم اکنون این مرکز در یک قدمی پلمپ کامل قرار گرفته است، پلمپی که ای کاش با پرداخت جریمه و یا میانبرهای دیگر به تعویق و یا منتفی نشود.

منبع:باشگاه خبرنگاران جوان

 

نظر از: سیده فوزیه موسوی [عضو] 

باسلام
خداقوت التماس دعا

1395/04/30 @ 10:58


فرم در حال بارگذاری ...

"غلطی از صهیونیست‌ها سربزند، با خاک یکسان خواهند شد" / دیدار در تلاویو؛ 7دقیقه بعد از پرتاب+ تصاویر

نوشته شده توسطرحیمی 30ام تیر, 1395

صدها هزار موشک حزب الله در زمین کاشته شده و هرجا در سرزمین های اشغالی را لازم باشد هدف قرار می دهد.

 در سال ۱۳۶۱ گروه های اسلام گرای جنوب لبنان با الهام از اندیشه های امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی، با یکدیگر متحد و جنبشی به نام حزب الله را پایه گذاری کردند. در نیمه اول خرداد ۶۱، تهران میزبان کنفرانس نهضتهای آزادی‌بخش بود و نیروهای اسلام گرا و شخصیت های روحانی لبنان که در این کنفرانس شرکت کرده بودند، خواستار کمک فوری ایران به مردم لبنان گردیدند.

 
** چگونگی تشکیل حزب الله لبنان
 
پس از آن زمینه برای مذاکره این مجموعه های اسلام گرا فراهم شد که منجر به تشکیل کمیته ۹ نفره متشکل از روحانیون شیعه، شخصیت های وابسته به جنبش امل اسلامی، حزب الدعوه لبنان، کمیته های یاری انقلاب اسلامی و بعضی از شخصیت های مستقل، گردید.
 
کمیته ۹ نفره ماموریت داشت تا برای این جریان های اسلامی متفرق، تشکیلات سیاسی جدیدی را بر اساس “پایبندی به ولایت فقیه” و “نبرد با اسرائیل” پی ریزی کند. پس از اتمام ماموریت، یک شورای پنج نفره از میان آنان انتخاب گردید که ریاست تشکیلات جدید را بر عهده گرفت؛ این شورای جدید به “شورای لبنان” نامگذاری گردید.
 
همزمان با گسترش عملیات مقاومت علیه اشغالگران توسط شورای لبنان، شعارهایی حاوی عبارت “حزب الله” در لبنان ظهور یافت به طوریکه شورای لبنان در ماه مه ۱۹۸۴ (اردیبهشت ۱۳۶۳) تصمیم گرفت نام ثابت خود را “حزب الله انقلاب اسلامی در لبنان” بنامد.
 
بعد از آن گروه‌ها و شبکه‌های کوچک مقاومت به حزب الله پیوستند و پایه‌های اولیه گسترش حزب الله در جنوب لبنان را راه اندازی کردند. پس از راه اندازی دوره های آموزش نظامی در بقاع، به تدریج هسته های مقاومت تشکیل شد و ابتدا به بیروت که در محاصره بود، اعزام شدند.
 
 
شروع حرکت نظامی حزب الله همزمان با فرصتی که اسرائیل به یاسر عرفات و رزمندگان فلسطینی برای خروج از لبنان در اوت ۱۹۸۲ داده بود آغاز شد و حزب الله در ابتدای فعالیت مقاومت،علیه ارتش اسرائیل روش مسامحه و گذشت را در برخورد با افرادی که به گونه ای در ارتباط با ارتش اسرائیل بودند، در پیش گرفت.
 
بدین ترتیب، حرکت نظامی حزب الله در قالب “مقاومت اسلامی” ، بدون اینکه هویت سیاسی رزمندگان حزب الله مشخص شود،تشکیل شد و به تدریج تشکیلات و سازماندهی حزب الله و مقاومت (شاخه نظامی آن)، قوام لازم را پیدا کرد. حزب الله دریافت که باید هویت مقاومت اسلامی را اعلام نماید زیرا کتمان این مسئله در واقع یک شمشیر دو لبه بود.

...

 
** دبیر کل حزب الله رهبر"شجاع” و “مومن”

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب با اشاره به شکست رژیم صهیونیستی از حزب‌الله لبنان در جنگ ۳۳ روزه و مقایسه‌ی این پیروزی با شکست ارتش‌های قوی سه کشور عربی از رژیم صهیونیستی، تأکید کردند: حزب‌الله و جوانان مؤمن آن همچون خورشید می‌درخشند و مایه‌ی افتخار دنیای اسلام هستند.
 
 
درجریان جنگ ۳۳ روزه مقام معظم رهبری بیانیه ای خطاب به سیدحسن نصرالله صادر کردند و آن را با این عبارت به آخر رساندند: سلام بر"رهبر بزرگ عربی سیدحسن نصرالله”

سید حسن نصرالله در ۳۱ اوت سال ۱۹۶۰ در شهرک البازوریه از محله‌های فقیر نشین شرق صور در جنوب لبنان به دنیا آمد. نصرالله كه پدرش سید عبدالكریم و دیگر اعضای خانواده‌اش از ساكنان روستای “البازوریه” در جنوب لبنان هستند، به دلیل مقاومت در جنگ 33 روزه با رژیم صهیونیستی، به جایگاه رهبری مردم جهان عرب دست یافت.
 
نصرالله در پایان دوره دبیرستان وارد مبارزه ضد اسرائیلی شد و با وجود سن كم، به عنوان مسوول سازمانی جنبش شیعی “امل” در روستای البازوریه برگزیده شد.
 
وی از آغاز جوانی علاقه زیادی به تحصیل در علوم اسلامی داشت و به‌شدت تحت تاثیر افكار و اندیشه‌های امام “موسی صدر” رهبر ربوده شده شیعیان لبنان بود.
 
نصرالله در مدت حضور در جنوب لبنان با سید “محمد غروی” امام جمعه وقت شهر شیعه‌نشین “صور” آشنا شد و وی دبیركل حزب‌الله را به پیوستن به حوزه علمیه نجف اشرف تشویق و یاری كرد.
 
وی در لبنان به حوزه امام منتظر (عج) در شهر شیعه‌نشین بعلبک در استان بقاع در شرق این كشور كه سید عباس موسوی آن را تاسیس كرده بود، پیوست.
 
نصرالله دراین حوزه افزون بر ادامه دادن به تحصیلات دینی فعالیت سیاسی و سازمانی خود در جنبش امل در شرق لبنان را ادامه داد و سپس به عضویت دفتر سیاسی این جنبش درآمد.
 
وی همراه برخی از مقام‌های جنبش امل به سبب اختلاف‌های اساسی با رهبران این جنبش در مورد چگونگی رویارویی سیاسی و نظامی با پیامدهای ناشی از اشغال لبنان توسط اسراییل از امل خارج شد و مقدمات تاسیس حزب‌الله را با دوستان داخلی و خارجی‌اش فراهم كرد.
 
پس از تاسیس این حزب، نصرالله مسوولیت‌های مختلفی را برعهده گرفت تا این كه پس از عزیمت به بیروت عهده‌دار منصب‌های مهمتری کردید. نصرالله پس از  تاسیس كمیته اجرایی حزب‌الله به ریاست این كمیته و نیز عضویت در شورای تصمیم‌گیری حزب رسید.
 
نصرالله در پی ترور سید عباس موسوی به وسیله بالگردهای اسراییلی در روستای “تفاحتا” هنگام بازگشت از روستای “جبشیت” در جنوب لبنان، از طرف شورای تصمیم‌گیری حزب‌الله به عنوان دبیركل این حزب انتخاب شد.
 
نیروهای “مقاومت اسلامی” شاخه نظامی حزب‌الله در زمان دبیركلی نصرالله دست كم با سه جنگ شدید ارتش رژیم صهیونیستی روبرو شدند كه خسارت‌های انسانی و مادی فراوان بر این رژیم اشغالگر تحمیل کردند.
 
حزب‌الله به دبیركلی نصرالله به دلیل شرایط خاص سیاسی حاكم بر لبنان، در انتخابات مجلس این كشور نیز شركت كرده و توانسته نمایندگانی را به این مجلس بفرستد.
 
شكست‌های مفتضحانه رژیم اشغالگر در برابر مقاومت حزب الله در جنگ‌های اخیر، علاوه بر استحكام بخشيدن به مواضع حزب‌الله، مبتني بر مقاومت، باعث شد تا سيد حسن نصرالله به موفقيتي بي‌سابقه در ميان اعراب دست يابد، تا اين كه به عنوان مهم‌ترين شخصيت جهان عرب شناخته شود. 
 
** حزب الله لبنان هشتمین قدرت برتر موشکی دنیا 
 
حزب الله در جنگ 2006، حدود 14 هزار موشک به سمت سرزمین های اشغالی شلیک کرد و ارزیابی های کنونی بیانگر آن است که بیش از 100 هزار موشک در لبنان در اختیار دارد.
 
این در حالی است که اطلاعات منتشره از سوی رژیم صهیونیستی در تعداد موشک های حزب الله بسیار ناقص است، چرا که مقاومت اسلامی لبنان پس از جنگ 2006 به سامانه های پرقدرت موشکی و تجهیزات جدید و قوی نظامی برای دفاع دست یافته که در حد تصور کارشناسان نظامی صهیونیست ها نیست و فقط یک خطا از سوی این رژیم می تواند موجب بروز و ظهور قدرت بازدارندگی نظامی حزب الله شود، اقدامی که برای صهیونیست ها پشیمانی بزرگی به همراه خواهد داشت.
 
 
طبق برآورد کارشناسان نظامی، حزب الله از لحاظ قدرت موشکی و دراختیار داشتن موشک ها و راکت ها درجهان در رتبه هشتم است، و همچنین زرادخانه ای را از انواع راکتها در اختیار دارد. توان حزب الله ازآمادگی مبارزه مستقیم فراتر رفته، گفت که حزب الله گروهی زیرک و شبیه به ایران است؛ این گروه مانند ایران وارد دنیای سایبر شده و در حال استفاده از پهپاد است، و اخیرا هم وارد دنیای فناوری های پیشرفته شده است.
 
روزنامه رای الیوم در گزارشی به قلم “زهیر اندراوس” به بررسی اظهارات اخیر مسؤولان رژیم صهیونیستی درباره قدرت حزب الله و روند تحولات آینده در صورت بروز جنگی احتمالی پرداخت و نوشت: “اظهارات مقامات اسرائیل درباره حزب الله در برهه اخیر رو به افزایش است.” خطر حزب الله به دلیل قدرت آن در وارد کردن ضربه سنگین نظامی به اسرائیل با یکصد هزار موشک یعنی میانگین 1.200 موشک در روز است، که از سکوهای پرتاب موشک پنهان شده در دهها روستای جنوب لبنان شلیک خواهند شد. اگر درگیری روی دهد، احتمالا منطقه شمال (فلسطین اشغالی) روزانه با صدها موشک هدف قرار خواهد گرفت.
 
روزنامه الديار چاپ لبنان نوشت ناتو قدرت حزب الله را در لبنان بررسي كرد و وابستگان امنيتي را مامور كرد در اين باره از مردم عادي و غير عادی سوال كنند .
 
بر اساس این گزارش این سازمان نظامی به چند طريق اطلاعاتي از نيروهاي امنيت داخلي، دستگاه اطلاعاتي و احزاب نزديك به حزب‌الله بدست آوردند مبني بر اينكه قدرت حزب الله به ۶۵ هزار نيروی سازماندهی شده مي‌رسد كه ۱۵۰۰۰ نفر از آنها نظامي و آموزش ديده هستند و بقيه ارتش مردمی قوی و آموزش ديده و مجهز هستند که قدرت  ايمان شان بسيار قوي است.
 
 «موشه آرنس» وزیر جنگ پیشین رژیم صهیونیستی با درج مقاله‌ای در روزنامه صهیونیستی هاآرتص توانمندی‌های حزب‌الله لبنان را برای این رژیم «خطرناک» خواند و تصریح کرد: «حزب‌الله لبنان 100 هزار موشک در اختیار دارد که قادرند شهرهای اسرائیل را هدف قرار دهند.» وی افزود: «موشک‌های حزب‌الله هر ساله دقت و برد بیشتری پیدا می‌کنند و تمامی این موشک‌ها اسرائیل را در معرض خطر قرار می‌دهند.» آرنس خاطرنشان کرد که به غیر از موشک‌های حزب‌الله، موشک‌های حماس و توانمندی هسته‌ای ایران نیز امنیت اسرائیل را تهدید می‌کنند.
 
سردار سرتیپ “حسین سلامی” جانشین فرمانده کل سپاه در این زمینه اظهار داشت: صدها هزار موشک حزب الله در زمین کاشته شده و هرجا در سرزمین های اشغالی را لازم باشد هدف قرار می دهد.
 
 
** جملاتی از مقام معظم رهبری درباره مواضع ایران نسبت به رژیم صهیونیستی


*برخلاف آرزوی احمقانه‌ی اقتدار و استحکامی که سیاستبازان خبیث برای رژیم صهیونیستی در سر می‌پروراندند، این رژیم روزبه‌روز به اضمحلال و نابودی نزدیکتر شده است. 

*رژیم صهیونیستی در واقع یک رژیمی است که پایه‌های آن بشدّت سست است، رژیم صهیونیستی محکوم به زوال است.

*اگر غلطی از سردمداران رژیم صهیونیستی سر بزند، جمهوری اسلامی «تل‌آویو» و «حیفا» را با خاک یکسان خواهد کرد.

*صریح میگوئیم. ما در قضایای ضدیت با اسرائیل دخالت کردیم؛ نتیجه‌اش هم پیروزی جنگ سی و سه روزه و پیروزی جنگ بیست و دو روزه بود. بعد از این هم هر جا هر ملتی، هر گروهی با رژیم صهیونیستی مبارزه کند، مقابله کند، ما پشت سرش هستیم و کمکش میکنیم و هیچ ابائی هم از گفتن این حرف نداریم. این حقیقت و واقعیت است. 

 
ایران بارها نشان داده که قدرت برتر موشکی در منطقه و چه بسا جهان است در حالیکه دکترین نظامی جمهوری اسلامی ایران کاملا دفاعی بوده و همیشه از محور مقاومت دفاع خواهد کرد. مقاومت مردمی در منطقه باعث پیروزی‌های اخیر این جبهه در مقابل استکبار شده است و ما درآینده شاهد نابودی بیشتر دشمنان جهان اسلام و اضمحلال آنها خواهیم بود.
 
منبع: باشگاه خبرنگاران گزارش از مهدی شهرودی

 

 


فرم در حال بارگذاری ...

زیارت نامه حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام + دانلود متن,ترجمه و صوت+فیلم

نوشته شده توسطرحیمی 29ام تیر, 1395

امام زاده لازم التعظيم، جناب عبد العظيم، كه نسب شريفش به چهار واسطه، به سبط جليل حضرت خير الوری امام حسن مجتبى عليه السّلام به اين طريق منتهى می گردد: عبد العظيم بن عبد اللّه بن علىّ بن الحسن بن زيد بن الحسن بن على بن ابى طالب.

دانلودفایل صوتی زیارت نامه حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام(1)

دانلودفایل تصویری زیارت نامه حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام(2)

دانلودفایل صوتی زیارت نامه حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام(3)

 

قبر شريفش در منطقه رى معلوم و مشهور، و مأوى و پناهگاه عموم مردم است، و بلندى مقام و جلالت شأن آن حضرت، روشن تر از آفتاب است، چه آن جناب علاوه بر آنكه از دودمان حضرت خاتم النبيين صلى اللّه عليه و آله می باشد از بزرگان راويان و اعاظم علما و زاهدان و عابدان و صاحب تقوا و پرهيز و از اصحاب حضرت جواد، و حضرت هادى عليهما السّلام است، و به خدمت ايشان، نهايت توسّل و انقطاع را داشته است، و ازآن بزرگواران، احاديث بسيار روايت كرده.

صاحب كتاب «خطب امير المؤمنين» و كتاب «يوم و ليله» است و اوست كه دين خود را بر امام زمانش حضرت هادى عليه السّلام عرضه كرد و حضرت او را تصديق كرد و فرمود:

يَا أَبَا الْقَاسِمِ هَذَا وَ اللَّهِ دِينُ اللَّهِ الَّذِي ارْتَضَاهُ لِعِبَادِهِ فَاثْبُتْ عَلَيْهِ ثَبَّتَكَ اللَّهُ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ

اى ابا القاسم، اين است به خدا قسم دين خدا، كه براى بندگانش پسنديده، پس بر آن پايدار باش، خدا تو را در دنيا و آخرت بر گفتار پايدار، پاينده بدارد.

...

صاحب بن عبّاد، رساله مختصرى در حالات آن جناب نوشته كه شيخ ما، مرحوم ثقة الاسلام نورى، در خاتمه مستدرك، آن را نقل كرده در آن كتاب و در رجال شيخ نجاشى آمده: حضرت عبد العظيم از سلطان زمان خود ترسيد، و گريخت، و به عنوان آنكه قاصد و پيك است، در شهرها گردش می كرد تا به رى آمد، و در ساربانان مخفى شد، و بنا بر روايت نجاشى در سردابى در خانه يكى از شيعيان، در سكّة الموالى پنهان گشت، و در آنجا عبادت خدا می كرد و روزها را روزه می داشت و شبها به نماز می ايستاد، و پنهان از ديد مردم بيرون می آمد، و قبرى را كه برابر قبر او به فاصله يك راه رو است زيارت میكرد، و می گفت: اين قبر مردى از فرزندان موسى بن جعفر عليه السّلام است، و پيوسته در آنجا بود و يكى دو نفر از شيعه، از احوال او با خبر می شدند، تا آنكه بيشتر مردم رى او را شناختند، پس شخصى از شيعيان، حضرت رسالت پناه را در خواب ديد، كه فرمود: مردى از فرزندان مرا، از سكّة الموالى برخواهند داشت، و كنار درخت سيب، در باغ عبد الجبّار بن عبد الوّهاب، دفن خواهند كرد، و اشاره فرمود به همان مكانى كه در آنجا دفن شد، بيننده خواب نزد صاحب باغ رفت، تا آن درخت و جايش را از صاحب باغ بخرد، مالك باغ به او گفت: اين درخت و جايش را برای چه می خرى؟ خريدار خوابش را تعريف كرد، صاحب باغ گفت: من نيز چنين خوابى ديده ام، و جاى اين درخت را با تمام باغ وقف بر آن سيّد، و ساير شيعيان كرده ام، كه اموات خود را در آنجا دفن كنند.

حضرت عبد العظيم پس از مدتى بيمار شد، و بر اثر آن بيمارى به رحمت ايزدى پيوست، چون او را براى غسل دادن برهنه كردند، در جيب لباسش ورقه اى يافتند، كه نسب شريف خود را در آن نوشته بود: منم ابو القاسم عبد العظيم فرزند عبد اللّه فرزند على، فرزند حسن، فرزند زيد، فرزند امام حسن، فرزند على بن ابى طالب عليهم السّلام.

صاحب بن عبّاد، در وصف دانش عبد العظيم فرموده: ابو تراب رويانى روايت كرده كه گفت: از ابو حمّاد رازی شنيدم كه میگفت: در شهر سرّ من رأى بر حضرت امام علىّ النقى عليه السّلام وارد شدم، پس پاره اى از مسائل حلال و حرام خود را، از آن حضرت پرسيدم.

سؤالات مرا پاسخ دادند، زمانی كه براى بيرون آمدن از سرّ من راى، با آن حضرت وداع كردم به من فرمودند: اى حمّاد هرگاه چيزى از امور دينت بر تو مشكل شد، در ناحيه خود، يعنى در شهر رى، از عبد العظيم بن عبد اللّه حسنى بپرس، و سلام مرا به او برسان.

محققّ داماد در كتاب «رواشح» گفته، احاديث بسيارى در فضيلت زيارت حضرت عبد العظيم روايت شده، از جمله آمده است: هركه قبر او را زيارت كند، بهشت بر او واجب میشود، و شيخ بزرگوار شهيد ثانى در حواشى كتاب «خلاصه» همين روايت را از بعض نسب شناسان نقل فرموده، و ابن بابويه و ابن قولويه به سند معتبر روايت كرده اند، كه مردى از اهل رى، خدمت حضرت امام علی النقى عليه السّلام رفت، حضرت پرسيد كجا بودى؟ عرض كرد به زيارت امام حسين عليه السّلام رفته بودم، فرمود: اگر قبر عبد العظيم را كه نزد شماست، زيارت می كردى، هرآينه مانند كسى بودى كه امام حسين عليه السّلام را زيارت كرده باشد.

فقير گويد: علما براى آن بزرگوار زياراتى نقل نكرده اند، مگر فخر المحققين آقا جمال الدين، كه در كتاب «مزار» خود فرموده زيارت آن حضرت به اين صورت مناسب است:

 

متن:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

اَلسَّلامُ عَلی آدَمَ صِفْوَة اللهِ اَلسَّلامُ عَلی نُوحٍ نَبِیِّ اللهِ اَلسَّلامُ عَلی اِبْراهیمَ خَلیلِ اللهِ اَلسَّلامُ عَلی مُوسی كَلیمِ اللهِ اَلسَّلامُ عَلی عیسی رُوحِ اللهِ اَلسَّلام عَلیكَ یا رَسولَ اللهِ اَلسَّلامُ عَلیكَ یا خیرَ خَلْقِِ اللهِ اَلسَّلامُ عَلیكَ یا صَفِیَّ اللهِ اَلسَّلامُ عَلیكَ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِاللهِ خاتَمَ النَّبیّینَ اَلسَّلامُ عَلیكَ یا اَمیرَالْمُؤمِنینَ عَلِیَّ بْنَ اَبیطالِبٍ وَصِیَّ رَسُول اللهِ اَلسَّلامُ عَلیکِ یا فاطِمَة سیِّدَة نِسآءِ الْعالَمینَ اَلسَّلامُ عَلیْكُما یا سِبْطَیِ الرَّحْمَة وَ سیِّدیْ شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّة اَلسَّلامُ عَلیْكَ یا عَلیَّ بْنَ الْحُسیْنِ سیِّدَ الْعابِدینَ وَ قُرَّة عیْنِ النّاظِرینَ اَلسَّلامُ عَلیْكَ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلیٍّ باقِرَالْعِلْمِ بَعْدَالنَّبی اَلسَّلامُ عَلیْكَ یا جَعْفَرَبْنَ مُحَمَّدٍ الصّادِقَ الْبـآرَّ الْـاَمینَ اّلسَّلامُ عَلیْكَ یا مُوسی بْنَ جَعْفَرِ الطّاهِرَالطُّهْرَ اَلسَّلامُ عَلیْكَ یا عَلیَّ بْنَ مُوسَی الرِّضَا الْمُرْتَضی اَلسًّلامُ عَلیْكَ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلیٍّ التَّقیّ اَلسَّلامُ عَلیْكَ یا عَلی بْنَ مُحَمَّدٍ النَّقِیَّ النّاصِحَ الْـاَمینَ اَلسَّلامُ عَلیْكَ یا حَسَنَ بْنَ عَلیّ اَلسَّلامُ عَلی الْوَصیِّ مِنْ بَعْدِهِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی نُورِكَ وَ سِراجِكَ وَ وَلِیِّ وَلیِّكَ وَ وَصِیِّ وَصیِّكَ وَحُجَّتِكَ عَلی خَلْقِكَ اَلسَّلامُ عَلیْكَ ایُّهَا السّیِّدُ الزَّكِیُّ وَ الطّاهِرُ الصَّفِیُّ اَلسَّلامُ عَلیْكَ یَا بْنَ السّادَة الْاَطْهارِ اَلسَّلامُ عَلیْكَ یَا بْنَ الْمُصْطَفیْنِ الْـاَخیارِ اَلسَّلامُ عَلی رَسُولِ اللهِ وَ عَلی ذُریَّةِ رَسُولِ اللهِ وَ رَحْمَة اللهِ وَ بَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ عَلی الْعَبْدِ الصّالِحِ الْمُطیعِ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِاَمیرِ الْمُؤمِنینَ اَلسَّلامُ عَلیْكَ یا اَبَاالْقاسِمِ ابْنَ السِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ الْمُجْتَبی اَلسَّلامُ عَلیْكَ یا مَنْ بِِزِیارَتِهِ ثَوابُ زِیارَة سَیِّدِ الشُّهَداءِ یُرْتَجی اَلسَّلامُ عَلیْكَ عَرَّفَ اللهُ بیْنَنا وَ بیْنَكُمْ فی الْجَنَّة وَ حَشَرَنا فی زُمْرَتِكُمْ وَ اَوْرَدَنا حَوْضَ نَبیِّكُمْ وَ سَقانا بِكَاْسِ جَدِّكُمْ مِنْ یَدِ عَلِیِّ بْنِ اَبیطالِبٍ صَلَوات اللهِ عَلیْكُمْ اَسْئَلُ اللهَ اَنْ یُرِیَنا فیكُمُ السُّرُورَ وَ الْفَرَجَ وَ اَنْ یَجْمَعَنا وَ ایّاكُمْ فی زُمْرَةِ جَدِّكُمْ مُحَمَّدٍ صَلی اللهُ عَلیْهِ وَ آلِهِ وَ اَنْ لایَسْلُبَنا مَعْرِفَتكُمْ اِنَّهُ وَلیٌّ قَدیرٌ اَتَقَرَّبُ اِلی الله بِحُبِّكُمْ وَ الْبَرائَةِ مِنْ اَعْدائِكُمْ وَ التَّسْلیمِ اِلی اللهِ راضیاً بِهِ غیْرَ مُنْكِرٍ وَ لامُسْتَكْبِرٍ وَ عَلی یَقینِ ما اَتی بِهِ مُحَمَّدٌ نَطْلُبُ بِذلِكَ وجهک یا سیِّدی اَللّهُمَّ و رِضَاکَ وَالدّارَ الاخِرَةَ یا سَیِّدی وَ ابنَ سَیِّدی اِشفَع لِی فِی الجَنَّةِ فَاِنَّ لَکَ عِندَاللهِ شَأناً مِنَ الشَّأنِ اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ اَن تَختِمَ لی بِالسَّعادَةِ فَلا تَسلُب مِنّی ما اَنَا فیهِ وَ لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ اِلّا بِاللهِ الْعَلیِّ الْعَظیمِ اَللّهُمَّ اسْتَجِبْ لَنا وَتَقَبَّلْهُ بِكَرَمِكَ وَ عِزَّتِكَ وَ بِرَحْمَتِكَ وَ عافیَتِكَ وَ صَلّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَجْمَعینَ وَ سَلَّمَ تَسْلیماً یا اَرْحَمَ الّراحِمینَ.


ترجمه:

سلام بر آدم برگزيده خدا، سلام بر نوح پيامبر خدا، سلام بر ابراهيم دوست خدا سلام بر موسى هم سخن خدا، سلام بر عيسى روح خد، سلام بر تو اى رسول خدا سلام بر تو اى بهترين خلق خدا، سلام بر تو اى برگزيده خدا، سلام بر تو اى محمّد بن عبد اللّه خاتم پيامبران، سلام بر تو اى امير مؤمنان على بن ابى طالب، جانشين رسول خدا سلام بر تو اى فاطمه سرور بانوان جهانيان، سلام بر شما اى دو فرزندزاده پيامبر رحمت، و دو سرور جوانان اهل بهشت، سلام بر تو اى على بن الحسين سرور عبادت كنندگان، و نور چشم بينندگان، سلام بر تو اى محمد بن على، شكافنده دانش، پس از پيامبر، سلام بر تو اى جعفر بن محمد راستگوى نيكوكار امين،
سلام بر تو اى موسى بن جعفر، پاك و پاكيزه، سلام بر تو اى على بن موسى الرضا، امام پسنديده، سلام بر تو اى محمد بن على پرهيزکار، سلم بر تو اى على بن محمد النّقى، خيرخواه امين، سلام بر تو اى حسن بن على، سلام بر جانشين پس از او، پروردگارا درود فرست بر نورت و چراغت، و نماينده نماينده ات، و جانشين جانشينت، و حجّتت بر آفريدگانت، سلام بر تو اى سرور پاكيزه و پاك و برگزيده، سلام بر تو اى فرزند سروران پاك، سلام بر تو اى فرزند برگزيدگان و خوبان، سلام و رحمت و بركات خدا بر رسول خدا و بر فرزندان رسول خدا.
سلام بر بنده شايسته، فرمان بُردار پروردگار جهانيان، و پيرو رسول او و امير مؤمنان، سلام بر تو اى ابا القاسم فرزند سبط نجيب برگزيده، سلام بر تو اى كسی كه به زيارتش، ثواب زيارت سيد الشهدا اميد می رود، سلام بر تو، خدا ميان ما و شما در بهشت، شناسايى برقرار كند، و در گروهتان محشور فرمايد، و به حوض پيامبرتان وارد سازد، و به ما با جام جدّتان از دست على بن ابيطالب بنوشاند، درود خدا بر شما، از خدا می خواهم كه به ما درباره شما، خوشحالى و گشايش بنماياند، و ما و شما را در گروه جدّتان محمد درود خدا بر او و خاندانش گرد آورد، و معرفت شما را از ما باز نگيرد، به درستى كه او سرپرست توانايى است،من با دوستى شما، و بيزارى از دشمنان تان، و تسليم بودن به خدا، تقرّب به خدا می جويم، با خشنود بودن به آن، بدون انكار و تكبّر، و به يقين به آنچه محمّد آن را آورده، به اين امر و خاطر تو را میجويم اى سرور من، خدايا خشنودى تو، و خانه آخرت را می خواهم، اى سرور من و فرزند سرور من، برايم درباره بهشت شفاعت كن، زيرا براى تو نزد خدا مقامى از مقامات والا است.
خدايا از تو می خواهم كه سرانجام كارم را به خوشبختى ختم كنى، و آنچه را در آنم از دستم نگيرى، جنبش و نيرويى جز به خداى والاى بزرگ نيست.
خدايا براى ما اجابت كن، و آن را به كرم و عزّتت، و رحمت و عافيتت بپذير، و درود خدا بر محمّد و خاندان او و بر آنان سلام باد، سلامى كامل، اى مهربان ترين مهربانان.

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر [عضو] 
5 stars

با سلام
استفاده کردیم

1396/09/28 @ 17:00


فرم در حال بارگذاری ...

اساسی‌ترین راه درک وجود خدا

نوشته شده توسطرحیمی 29ام تیر, 1395

اگر خدا وجود دارد؛ چرا هیچ وقت نشانه روشن و مستقیم برای هدایت بنده‌ها نمی‌دهد؟

چرا برای نسل ما هیچ دریایی را نمی‌شکافد تا ما هم ببینیم و عبرت بگیریم؛ چرا هیچ آتشی گلستان نمی‌شود؟

اساسی‌ترین راه درک وجود خدا در پاسخ به این سوال به طور مختصر می توان گفت:

اساسی‌ترین راه درک وجود خدا، همان عقل و فطرت انسانهاست؛ و گرنه اگر عقل به کار گرفته نشود، حتی مشاهده روشن‌ترین دلایل از جمله معجزاتی که پیامبران آورده‌اند نیز نمی‌تواند آنها را هدایت کند، همان‌گونه ‌که افرادی که در زمان انبیای الهی زندگی کرده و معجزات و نشانه‌های آشکار را مشاهده می‌کردند، نیز همگی ایمان نیاورده بلکه برخی از آنها چنین معجزاتی را سحر و جادو می‌خواندند.

منبع: اسلام کوئست


فرم در حال بارگذاری ...

چرا فقها خواندن با فریاد را مبطل نماز می‌دانند؟

نوشته شده توسطرحیمی 29ام تیر, 1395

بر اساس حدیث زیر انسان هر چقدر نماز را با صدای بلندتر بخواند بهتر است و بیشتر از آتش جهنم دور می‌شود:
«وَ أَمَّا الِاجْتِهَارُ فَإِنَّهُ یَتَبَاعَدُ لَهَبُ النَّارِ مِنْهُمْ بِقَدْرِ مَا یَبْلُغُ صَوْتُهُ وَ یَجُوزُ عَلَى الصِّرَاطِ وَ یُعْطَى السُّرُورَ حِینَ یَدْخُلُ الْجَنَّةَ».(روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج ‏2، ص 335، ط القدیمة).
اما بر اساس فتوای مجتهدین، بلندخوانی اگر به حد فریاد برسد، نماز را باطل می‌کند. این موضوع چگونه قابل جمع است؟!

چرا فقها خواندن با فریاد را مبطل نماز می‌دانند؟

بله. روایتی وجود دارد که اعلام می‌کند قرائت در نماز این ویژگی را داراست که لهیب و شراره آتش را به همان اندازه که صداى شخص مى‏رسد از او دور کرده و نمازگزار براحتى از پل صراط مى‏گذرد و با وارد شدن به بهشت، شادمانى بسیار به او دست مى‏دهد. [1]

در مورد این روایت باید گفت:

اولاً: این روایت مرسل است و در اندک منابع روایی نقل شده است.

ثانیاً: با فرض پذیرش روایت، محتوای آن ناظر به بلند کردن صدا تا میزان پذیرفته شده در عرف است، نه بلند کردن صدا تا حد امکان؛ زیرا در غیر این صورت، مخالف با صریح قرآن خواهد بود که می‌فرماید: «وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِکَ وَ لا تُخافِتْ بِها وَ ابْتَغِ بَیْنَ ذلِکَ سَبیلا»؛[2] و نمازت را زیاد بلند، یا خیلى آهسته نخوان و در میان آن دو، راهى (معتدل) انتخاب کن.[3]

بر همین اساس، فقها با استناد به صریح آیه قرآن حکم به ممنوعیت فریاد در نماز داده‌اند و این منافاتی ندارد با آنکه در نمازهای جهریه، انسان مقداری صدای خود را بلندتر کند تا جایی که خلاف عرف نباشد.
 

[1] . فتال نیشابورى، محمد بن احمد، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج 2، ص 335، قم، رضى، چاپ اول، 1375ش.
[2] . اسراء، 110.
[3] . ر. ک: پاسخ 15403.

منبع: اسلام کوئست

ote>


فرم در حال بارگذاری ...

چرا ثواب زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السلام برابر با ثواب زیارت امام حسین علیه السلام است؟

نوشته شده توسطرحیمی 29ام تیر, 1395

 

حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام ، یکی از شخصیت‌های بزرگ علمی و جهادی است که تاکنون آن‌گونه که شایسته شناخته نشده است.

نسبت وی با چهار واسطه به امام حسن مجتبی علیه السلام باز می‌گردد به همین علت حسنی شهرت یافت، در بین علما به عنوان محدث مطرح هستند، محدث کسانی‌اند که فن جمع آوری احادیث و طبقه بندی روایات را می داند، آن را جمع می‌کند یا می‌نویسد یا شاگرد تربیت می‌کند.

 

  پانزدهم شوال مصادف با سالروز وفات حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام ؛ این سفیر سیار ائمه علیهم السلام ، از دانشمندان شیعه و راوی حدیث ائمه معصومین علیه السلام است و از چهره‌های بارز و محبوب و مورد اعتماد، نزد اهل بیت عصمت علیهم السلام و پیروان آنان بود و در مسایل دین آگاه به معارف مذهبی و احکام قرآن، شناخت و معرفتی وافر داشت به همین مناسبت در این گزارش به مختصری از زندگی نامه،آثار ومنزلت ایشان می‌پردازیم:

...

 

تولد و زندگی‌نامه حضرت عبدالعظیم علیه السلام

 عبدالعظیم علیه السلام فرزند عبدالله بن علی، از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام است و نسبش با چهار واسطه به آن حضرت می‌رسد. پدرش “عبدالله” و مادرش “فاطمه” دختر عقبه بن قیس نام داشت.

محقق بزرگ مرحوم علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی درباره تاریخ ولادت با سعادت حضرت عبدالعظیم علیه السلام می‌نویسند «بنابر نقل کتاب الخصائص العظیمیّه ولادت حضرت عبد العظیم علیه السلام در روز پنجشنبه چهارم ربیع الثانی سال 173 ق در مدینه واقع شده است» و مدّت 79 سال عمر با برکت او با دوران امامت چهار امام معصوم یعنی امام موسی کاظم علیه السلام ، امام رضاعلیه السلام ، امام محمّدتقی علیه السلام و امام علیّ النّقی علیه السلام مقارن بوده و احادیث فراوانی از آنان روایت کرده است.

آن یادگار امام مجتبی علیه السلام تا آخر عمر در ری ماند و منشأ برکات بسیاری برای شیعیان ائمه شد و بالاخره در 15 شوال سال 253 هجری قمری رحلت کرد.

 آستان مقّدس حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السلام ، با بارگاه شریف حضرت امامزاده حمزهعلیه السلام و امامزاده طاهرعلیه السلام در شهرری و از قرن سوّم تاکنون ،به عنوان یکی از مشهورترین اماکن زیارتی و سیاحتی ایران مورد توجّه و عنایت دوست داران اهل بیت عصمت و طهارت علیه السلام بوده.

سرشارترین و حساس‌ترین مقطع حیات عبدالعظیم علیه السلام ، دوران امام هادی علیه السلام بود که آخرین بار که به دیدارامام شرفیاب شد، حضرت به او دستور داد که از عراق هجرت کند و به ری برود. در ری در منزل یکی از شیعیان ساکن شد و در سرداب خانه اقامت کرد. او روزها را روزه می‌گرفت و شب‌ها رابه نماز می‌ایستاد و گاهی اوقات از مخفیگاه خود بیرون می‌آمد و به زیارت قبر حضرت حمزه ( برادر امام رضا علیه السلام که الان مدفنش در حرم خود حضرت است) می‌رفت.

 

آثار علمی حضرت عبدالعظیم علیه السلام

یکی از ابعاد مهمّ در شخصیّت حضرت عبدالعظیم علیه السلام مقام و منزلت علمی و دانش و خدمات علمی اوست. وی علاوه بر نقل احادیث از ائمه معاصر خود کتاب‌هایی نیز تالیف نموده است که این دو اثر از آن جمله است:

* خطبه‌های امیرالمومنین علی علیه السلام : این اثر مشتمل بر چند خطبه مولای متقیان امیرالمومنان علی علیه السلام است.

* کتاب یوم و لیله: در این اثر درباره وظایف و اعمال مستحب و اخلاقی افراد در هر شبانه روز مطالبی عرضه شده است. با کمال تاسف اصل این اثر همانند بسیاری از آثار ارزشمند اسلامی در طول تاریخ از بین رفته است. در هر حال توضیحات علمای تاریخ و سیره به خوبی گویای این حقیقت است که حضرت عبدالعظیم علیه السلام علاوه بر تلاش برای آموزش عقاید سالم و مراقبت بر عبادات و اعمال فردی و دفاع از اهل بیتعلیه السلام ، به منظور ارشاد تعلیم و تربیت صحیح دینی مردم آثاری را تألیف کردند که هر یک در نوع خود بسیار مفید و موثر بوده‌اند.

منزلت حضرت عبدالعظیم علیه السلام

حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام در دانش و تقوا به منزلتی رسید که همواره مورد احترام و اعتماد امام معصوم زمان خویش بود. نقل شده است که شخصی به نام اَبا حَمّاد رازی با تحمّل زحمت‌های فراوان خود را به سامرّا می‌رساند تا از امام علی النقی علیه السلام مسائلی را بپرسد. امام علیه السلام پس از پاسخ گفتن به پرسش‌های حمّاد فرمودند: «ای اباحمّاد، هرگاه با مشکلی از مشکلات دینی یا پرسشی از مسائل اسلامی روبه رو شدی آن مشکل و سئوال خود را با عبدالعظیم حسنی در میان بگذار و از او بخواه تا پاسخ سؤالات تو را بیان نماید». امام هادی در جای دیگر به شخصی از اهالی ری می فرمایند: «اگر قبر عبدالعظیم علیه السلام را که در نزد شماست زیارت می‌کردی مانند کسی بودی که امام حسین علیه السلام را در کربلا زیارت کرده است.»

 

چرا ثواب زیارت حضرت عبدالعظیم برابر با ثواب زیارت امام حسین علیه السلام است؟

در ابتدا باید گفت که باید توجه داشت که آن ثواب ها که برای زیارت عبدالعظیم ذکر شده در مقایسه با زیارت ائمه علیه السلام نیست، زیرا هیچ کسی با آنان قابل مقایسه نیست از این رو امیر مومنانعلیه السلام فرمود:“هیچ کس از این امت را با آل محمد نمی‌توان مقایسه کرد. آنان که ریزه‌خوار خوان نعمت آل محمد اند و با آن ها برابری نمی‌ کنند”(1)

با توجه به این نکته حال باید گفت در مورد دلیل اینکه چرا ثواب زیارت عبدالعظیم حسنی علیه السلام به مثابه زیارت سیدالشهداعلیه السلام در کربلا عنوان شده است، باید بدانیم حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام حلقه وصل شیعیان در شهرهای مختلف بودند و می توان از ایشان به عنوان سفیر سیار ائمهعلیه السلام یاد کرد.

ایشان از جمله محدثین و علمای برجسته شیعه است که به دلیل مجاهدت‌های علمی و تلاش برای رساندن معارف اهل بیت علیهم السلام به شیعیان مورد توجه و تأیید ائمه معصوم قرار گرفته است.

 نکته بعدی که باید به آن اشاره کرد این مطلب است که ممکن در مورد سایر امامزادگان بزرگوار نیز روایاتی بوده، اما به دست ما نرسیده است چون ما هر یک از این امامزادگان را به نیت ائمه زیارت می کنیم و ثواب آن محفوظ است. اما روایت ثواب زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام به ما رسیده است.

جنبه دیگر در حق حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام می تواند بحث مأموریتهای ایشان باشد. چرا که حضرت بین شیعیان که در جای جای خطه اسلامی نمی توانستند با هم ارتباط داشته باشند، حلقه اتصال بود. چون ائمه ایشان را قبول داشتند و ممکن است این ثواب ناظر به همین مجاهدتهایی باشد که در راه ارتباط بین شیعیان و رساندن پیام ائمه باشد که از ایشان می توان به عنوان سفیر سیار ائمه یاد کرد.

 این مساله لزوم پایگاه سازی و تشکیل مراکز تجمع نیروها و اجتماعات، موضوعی است، که به طور کلی از اخبار و احادیث به دست می آید، روشن می شود که ائمه اطهار علیه السلام دوست داشتند، شیعیان با هم باشند، گرد هم جمع شوند، مذاکره کنند، و برای حفظ کیان تشیع و نشر معارف و گسترش مکتب، فعالیت های دینی و تبلیغی و اجتماعی داشته باشند.

ثانیا ممکن است شرائط خاص زمانی و مکانی، سبب گردیده باشد، که آن همه فضیلت برای زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السلام ذکر شده آن را مانند فضیلت زیارت سیدالشهداء علیه السلام محسوب داشته و این درک فضیلت را مخصوص آن زمان قرار داده باشد؛ زیرا متوکل عباسی و برخی دیگر از حکام جور، پس از تخریب بارگاه امام حسین علیه السلام ، برای جلوگیری از زیارت آن بزرگوار، مأموران دژخیم و جلادی را، به مراقبت و نگهبانی گماشته بودند، که به صغیر و کبیر رحم نمی کردند و جان افراد در خطر کشته شدن قرار می گرفت و حتی زائرین زیادی را، بی رحمانه به خاک و خون کشیده بودند.

 

منابع: پایگاه اطلاع رسانی حرم عبد العظیم حسنی علیه السلام زندگانی حضرت عبدالعظیم علیه السلام نوشته محمّد علی سلطانی نهج البلاغه، نشر موسسه امیر المومنین قم 1375 ش، خطبه 2(1) مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی

 

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: متین [عضو] 
5 stars

سلام .
ممنون از مطلب زیبای شما .

1395/04/29 @ 22:51


فرم در حال بارگذاری ...