ده برابر پاداش در مقابل یک نیکی

نوشته شده توسطرحیمی 14ام آذر, 1398

 

قرائت ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

 

مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا ۖ وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَىٰ إِلَّا مِثْلَهَا وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ [انعام–160]

 

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Whoever comes with a good deed will have ten times the like thereof , and whoever comes with an evil deed will not be recompensed except the like thereof; and they will not be wronged.

 

تفسیر نور (محسن قرائتی)

مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجْزى‌ إِلَّا مِثْلَها وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ «160»

هر کس کار نیکی بجا آورد، ده برابر آن پاداش دارد، و هر کس کار بدی انجام دهد، جز بمانند آن، کیفر نخواهد دید؛ و ستمی بر آنها نخواهد شد.

 

سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره انعام- آیه ۱۶۰

...

نکته ها
از كلمه‌ى‌ «جاءَ» استفاده مى‌شود كه پاداش و كيفر مورد بحث در اين آيه، مربوط به دادگاه قيامت است. وگرنه چه بسا خلافى كه با توبه محو يا به نيكى تبديل شود. «يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ» «1»، يا مورد عفو قرار مى‌گيرد. «يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ» «2»، و چه بسا نيكى‌ها كه‌


«1». فرقان، 70.

«2». مائده، 15.

جلد 2 - صفحه 593

با ريا و عُجب و گناهان ديگر محو و حبط شود. پس عملى ملاك است كه به صحنه‌ى قيامت آورده شود. جاءَ بِالْحَسَنَةِ … جاءَ بِالسَّيِّئَةِ

گرچه آيه‌ى مربوط به عمل‌نيك و بد است، ولى طبق روايت، آنكه نيّت خير كند پاداش دارد ولى نيّت‌سوء تا به مرحله عمل نرسد، كيفر ندارد واين فضل‌الهى است.

در روايات آمده است: هر كه در ماه، سه روز روزه بگيرد، گويا همه‌ى ماه را روزه گرفته است، زيرا هر روزش ده روز حساب مى‌شود. «عَشْرُ أَمْثالِها»

پاداش ده برابر، حداقلّ است. بعضى اعمال، در بعضى شرايط و براى بعضى افراد، پاداش تا هفتصد برابر بلكه پاداش بى‌حساب هم دارد.

از ده پاداش الهى، فقط يك قسمت «مزد» است و نُه قسمت ديگر «فضل». «فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ» «1»

سؤال: اگر كيفر گنهكار، به اندازه‌ى گناه اوست، پس چرا يك روز روزه خوردن، شصت روز روزه كفّاره دارد؟

پاسخ: مقصود از «مثل» در آيه، از نظر عدد نيست، بلكه كيفيّت و چگونگى است. اهميّت يك روز، روزه ماه رمضان، برابر با 60 روز در غير ماه رمضان است. مثل شب قدر كه در اهميّت، بيش از هزار ماه است. اين بيان اهميّت است، نه برترى عددى.

پیام ها
1- در شيوه‌ى تربيتى اسلام، تشويق ده برابر تنبيه است. «عَشْرُ أَمْثالِها»

2- تشويقِ چند برابر، ظلم نيست ولى كيفر بيش از حد ظلم است. «فَلا يُجْزى‌ إِلَّا مِثْلَها وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ»

3- خداوند، در پاداش با فضل خود رفتار مى‌كند، ولى در كيفر، با عدل. عَشْرُ أَمْثالِها … إِلَّا مِثْلَها


«1». نساء، 173.

جلد 2 - صفحه 594

4- عمل انسان هميشه و همه جا همراه انسان است. مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ … وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ



 
 


فرم در حال بارگذاری ...

فرصت را مغتنم بشمارید

نوشته شده توسطرحیمی 14ام آذر, 1398

 

?آیت الله بهجت(ره):

خوب است انسان در هر کار خیری که پیش می‌آید

 

و می‌تواند آن را انجام دهد،

 

فرصت را مغتنم بشمارد

 

و خود را از آن محروم ننماید …

 

زیرا فردای قیامت به هر یک از آنها شدیداً محتاج خواهیم شد.

 

? در محضر بهجت، ج۱، ص۶۳


فرم در حال بارگذاری ...

چرا امام زمان فراتاریخی نیست؟

نوشته شده توسطرحیمی 13ام آذر, 1398

 

امام زمان در تاریخ، تاریخمند و تاریخ‌ساز است. او «جهان‌تاریخی» است اما فراتاریخی نیست.

امام زمان در تاریخ، تاریخمند و تاریخ‌ساز است. او «جهان‌تاریخی» است، اما فراتاریخی نیست. انسان تاریخ‌ساز نیز فراتاریخی نیست.

پیش‌تر شنیده‌ایم آموزه‌های قرآن، فراتاریخی است و این خصلت را به عنوان امری مثبت دست‌کم نزد برخی قائلان دین سیاسی و مؤمنان به جامعیت و کمال دین یافته‌ایم. فراتاریخی‌بودن با وصف مذکور، مفروض گرفته شده است. اما من در اینجا معنایی منفی از  فراتاریخی‌بودن را مطرح کرده و مرفوض و مردود می‌دانم.

...

فراتاریخی‌بودن قرآن به معنای غیرتاریخی‌بودن آن نیست. قرآن ابتدا به صورت یکباره و یکجا بر رسول‌الله (ص) نازل شده و سپس به تدریج و بنا به تناسب زمانی و مکانی دوباره و تدریجاً نازل شده است. قرآن نه تنها ناظر به نزول ثانویه، که ناظر به نزول اولیه نیز تاریخی است و اما در عین حال، وجه فراتاریخی دارد. حتی عزل نظر از شأن نزول آیات، قرآن بنا به مفاهیم قابل‌عمل و تمایزساز خود، تاریخی است. بنابراین، قرآن، فراتاریخیِ تاریخی است؛ نه فراتاریخیِ غیرتاریخی. به یک معنا، فراتاریخی‌کردن قرآن یعنی بیرون‌گذاشتن آن از جهان و جامعه انسانی و این یعنی جواز سکولاریسم فلسفی و سیاسی.

در این لحظه، بر مفهوم انسان فراتاریخی به عنوان موضوع این مکتوب تمرکز می‌کنم تا عمق فاجعه انسانی پیرامون این مفهومِ مصداق‌یافته، شکار و آشکار شود.

اغلب ما، انسان‌های فراتاریخی هستیم. بدین‌معنا که شبیه هم شده و همان امیال، آرزوها، اهداف و تقلاهای انسان‌های دیگرِ پیرامون و حتی انسان‌های دیگرِ عصر (معاصر) خود را پیگیری می‌کنیم؛ آن هم به نحوی که اگرچه ظاهراً ارادی و اختیاری است، اما در حقیقت ما را چونان موجوداتی بی‌اراده فرای تاریخ (بیرونِ تاریخ) می‌نهد. این وضعیت انسان را به حیوان و حتی گیاهان و جمادات نزدیک می‌کند که می‌توان از آن به مسخ، فسخ و نسخ انسان یاد کرد.

کافی است تا انسان و فرهنگ انسانی بدل به چیزهایی رسخ شده (ثابت) شوند تا اتفاقات و استحاله منفی او رخ دهد. اکنون وقت طرح یک پرسش است: اگر انسان‌های امروز تفاوت جدی با انسان‌های نسل قبل خود نداشته باشند، به حیوانات نزدیک نشده‌اند؟ چه تفاوت مهمی میان حیواتات امروز و حیوانات دیروز وجود دارد؟ درست است که میان نسل‌ها تفاوت‌هایی دیده می‌شود تا حدی که جامعه‌شناسان بعضاً از شکاف نسلی سخن به میان می‌آورند، اما نگاهی عمیق‌تر نشان می‌دهد که در پرتو سرمایه‌داری و فرهنگ دوران مدرن، با وجود تغییراتی همچون سبک زندگی، اغلب انسان‌ها همواره در پی اهداف و آرمان‌های دم‌دستی همچون رفاه و شادی هستند و این فرآیند انسان را بدل به فرآورده‌هایی مشابه و نسبتاً  یکسان می‌کند؛ نوعی یکسانی که نه تنها توافق و وفاق را در پی ندارد، که حتی سبب تنازع می‌شود.

باری، جستجوی اهداف مشترک لزوماً به نزدیکی انسان‌ها و گفت‌وگوی آنها منتهی نمی‌شود. برای نمونه، وقتی انسان‌ها همه در پی سود شخصی خود باشند، این موجب خودانگاری و نفی دیگری توسط آنها خواهد شد.

به بحث اصلی برگردیم. بدل شدن ما به موجوادتی ثابت، به فراتاریخی‌شدن ما می‌انجامد و اینجاست که انسان تاریخ‌ساز کسی است که در تفاوت با دیگران قرار دارد و سرمشقی نو یا متمایز برای زندگی‌اش برمی‌گزیند. تبدیل‌شدن ما به موجودانی ثابت، سبب فراموشی ما خواهد شد و برخلاف آنچه ما از واژه ثابت انتظار داریم، نه تنها به ماندگاری ما منجر نمی‌شود که اسباب نسیان و فراموشی یا غیرتاریخی‌شدن ما و دیگران را پی می‌افکند.

انسان تاریخی، تاریخ‌ساز است و اوست که صاحب زمان است؛ نه زمان، صاحب او. انسان فراتاریخی، گرفتار تاریخ و زمان است. این انسان آرمان والا را ترک گفته و در بهترین حالت، تبدیل به ماشینی هوشمند و خدمتگزار می‌شود. به بیان دیگر، سرمایه‌داری از طریق ماشینیسم و ماشینی‌کردن یا خودکارکردن امور، انسان را از انسان‌واربودن، خلاقّیت، تفاوت و اختیار دور کرده و تبدیل به قطعه‌ای از یک دستگاه بزرگ‌تر می‌کند.

امام زمان، نمونه یک والاانسان تاریخی است. فراتاریخی‌نبودن‌اش (فراتاریخی غیرتاریخی اگرنه امام معصوم نیز همچون قرآن مصون فراتاریخی تاریخی است) همسو با تاریخ‌سازبودن اوست و جاودانگی‌اش نیز همسو با همان تاریخی‌بودن‌اش. او گرفتار افزاروارگی و بروکراسی نیست. همچنین یک آرمان موجود یا موعود موجود است که انسان امروز می‌تواند با توسل به او، از بند زمان و مکانِ برنامه‌ریزی‌شده‌ی مکانیکی برهد.

 تعامل و تلائم ایده و موقعیت به منزله تاریخی‌بودن

انسان متوسل به انگاره ظهور و باور حضور غایب نیز در عین زمانمندی، فرازمانی می‌شود؛ بی‌آن‌که فراتاریخی باشد و دچار تعطیلات و غیاب تاریخی شود. این انسان لازمان و لامکان نیست؛ بلکه مکان لا و زمان لا است؛ به این معنی که این انسان توانایی نه گفتن به ماشین غول‌آسای بروکراتیک سرمایه‌داری را دارد؛ بی‌آن‌که بی‌سرمایه باشد. به بیان دقیق‌تر، این انسان مالک ثروت مادی و پولی خود است؛ نه آن‌که ثروت مالی اش، مالک او باشد.

این انسان بدل به یک شیء نمی‌شود؛ حتی اگر آن شیء، تاریخی باشد؛ بل او جاودانگی را تجربه کرده و همواره رو به آینده دارد. گذشته نه پشت سر او که زیر پایش است. از این رو، به تاریخ خیانت می‌کند و بدینسان وارث شهامت و شهادت تاریخ‌سازان است. این انسان اهل حصار کشیدن و رهبانیت و ماندن در میان دیوارها نیست. او مکان‌مند و فضامند است، اما مکان او محصور نیست و قلمروی او قلمروزدوده و نه تنها جهان‌تاریخی، که کیهان‌تاریخی است.

تصور کنید جنگل‌های انبوه بی‌سکنه و بی‌آثاری از شهر و روستا را. این جنگل‌ها بی‌تاریخ‌اند، همچون اعماق تاریک اقیانوس‌ها. چون در اینجا انسان زندگی نکرده است و تاریخ، همواره انسانی است و انسان تاریخی. این آن چیزی است که تعریف متعارف به ما می‌گوید. اما امام زمان و انسان صاحب زمان که پیشوا و دست‌کم پیشروی زمان است و پیشِ روی زمان، جنگل‌های بی‌تاریخ و حتی سیارات بی‌حیات را حیاتی تاریخی می‌بخشد (انسانی می‌کند و به حیوان و گیاه  نه همچون ابژه، بلکه فراتر از دگرسوژه، سوژه یا انسان می‌انگارد) درست با فرا رفتن از زمان و مکانی که آرمان آن امنیت و رفاه است. قلمروزدایی او والاترین امپراتوری است که برخلاف جهانگیری‌ها و جهانگستری‌های متعارف و اخیراً امپریالیستی ـ استعماری، نه تنها به تخریب مکان و زمین منتهی نمی‌شود که آنها را استعلا داده و انسانی می‌کند. این انسانی‌کردن بر خلاف ماشین و به‌طور خاص ربات، حاصل دست او نیست؛ بلکه حاصل دست‌کشیدن و نظر کردن در آن است. او به این جهان و مکان‌های آن دست می‌کشد، اما دست نمی‌اندازد.

این حقیقتِ انسان صاحب‌زمان و والاترین از این، امام زمان است. حکومت او حکومت رهایی و رها ساختن است. این رها ساختن، نه در اثر بی‌اعتنایی و به حال خود گذاشتن، که در اثر توجه و لطفی لطیف و ناقیم‌مآبانه و آزاد رخ می‌دهد. او به حال خود نمی‌گذارد بل به حال خود می‌رساند. این، پیوند حال و محل، به حال، محل‌دادن و به محل، حال‌دادن است. او آشتی زمان و مکان است. او فرازمانی است، اما لازمان نیست؛ فرامکانی است، اما لامکان نیست. او تاریخمند است و تاریخ‌ساز، اما فراتاریخی نیست.

 او ماشین را هم دوست دارد. اما ماشین را دنباله‌روی تاریخ و انسان می‌سازد و نه انسان را دنباله‌روی ماشین. او صاحب اصیل زمان و زمین و مکان و مکین است. اگر امام زمان صاحب یک فرد شد، آن فرد هم صاحب زمان و زمین می‌شود و آزادی را در تمامیت خود می‌چشد. آزادی در معنای والا و نهایی خود، توانستن (قدرت) است. توانستن، خواستن است.

آزادی متعالی وقتی است که انسان آزادی دیگران را مخدوش نکند. مخدوش‌کردن آزادی دیگران، آزادی خود فرد را نیز مخدوش خواهد ساخت. زندانبانی را تصور کنید که مجبور است مدام زندانیان را رصد کند. این زندانبان، آزاد است؟ خیر، او زندانی مراقبت از زندانیان‌اش است. یک حکومت هم وقتی آزاد خواهد بود که شهروندان را آزاد بگذارد. این حکومت می‌گذرد و روان است. این حکومت، موقعیت‌مند و تاریخی است و ثابت نیست. برای همین هم انسانی است و هم دوام می‌آورد و می‌تواند دست‌کم سایه‌ای یا قطره‌ای از جام جاودانگی را بچشد.

بدل‌شدن حکومت به یک ایده (ایده به منزله امری ثابت) نه انسانی است نه اسلامی و نه عقلانی. همچنان که نگه‌داشتن انسان‌ها در دوره خاص، نه انسانی است و نه اسلامی و نه عقلانی. این عمل انسان‌ها را بدل به ماشین و یا حیواناتی خواهد کرد که طی فراتاریخی‌کردن، آزادی، خلاقیّت و تفاوت خود را از دست داده‌اند.

چگونه انسان فراتاریخی، همیشگی است اما جاودانه نیست

رضای خدا و نصرت جاودانه‌شدن انسان، در گرو فراتاریخی‌نبودن اوست. مهدی، موعود موجود و همبری غیاب و حضور است؛ آن هم در جهانی که حضور به سبب بی‌رغبتی و رخوت غیاب، بی‌ظهور شده و از روشنایی و شادمانی اصیل محروم شده است. این جهان به همین سبب توانایی سابق‌اش در رشد دادن و روییدن انسان‌های تاریخ‌ساز، قهرمان و جهان‌تاریخی را از دست داده است. این جهان است که گرفتار ارزش‌های تنانه (نه حتی تن‌سالار)، روزمرگی و تولید انبوهی از انسان‌های تنک‌مایه و میان‌مایه و عافیت‌طلب و بی‌عاقبت شده است. این جهان است که آرمان را فراموش کرده و در تخت بند زمان و مکان غیرتاریخی و غیرانسانی حبس شده است.

غیاب امام زمان به منزله مهم‌ترین نمونه انسان تاریخی، پیوند دوگانه‌ها را مقابل دیده می‌نهد: پیوند و حتی انطباق غیاب و حضور (غیب و شهود)، موعود و موجود (آرمان و واقعیت)، انسان و خدا، انسان و طبیعت، انسان و ماشین، وحدت و کثرت، آزادی و حقیقت، تغییر و ثبات و گذشته و آینده و ….

تغییر و ثبات از طریق تاریخی‌شدن یک بار به منزله تغییر یا تحول و یک بار به منزله جاودان‌شدن، همساز می‌شوند.

غیاب و شهود، همچون مرگ و زندگی در آرمان شهادت یا تفاوت و تشابه عصری در آرمان شهامت (انسان صاحب‌زمانی که متفاوت بوده و بنابراین تاریخی است و به سبب درک کل یا تمامیت هستی مشابه می‌شود)  همساز می‌شوند.

موعود و موجود در استعلای خود در شاکله خود امام زمان همساز می‌شود: او هم موعود است و هم موجود. به طریقی مشابه، گذشته و آینده، در انسان تاریخی هم‌وند و هم‌ورز می‌شود.

انسان تاریخیِ صاحب زمان، حقیقت به منزله امری فرازمانی اما زمانمند را درک می‌کند. همین تلاقی امر فرازمانی و زمانمندبودن، همچون مقارنه ایده و موقعیت، موجد آزادی اوست.

او به سبب آزادی و تفاوت از یک‌سو و انسانی‌کردن کل هستی (مثال جنگل‌ها و اقیانوس‌ها را به یاد آوریم) از دیگر سو، مقارنه کثرت و وحدت خواهد بود.

هنر کودک‌بودن به جای کوک‌بودن

باز هم می‌پرسم که آیا زمان آن رسیده است که وقت فراغت یابیم؟ نه، وقت آن است تا از «وقت» فراغت یابیم. وقت آن است که زمان را فراتر از ساعت ارج نهیم و دریابیم که زمان، ساحتی دارد؛ فراتر از ساعت. گاهی به ساعتمان نگاه نکنیم تا صاحب وقت، صاحب اصیل و اصلی زمان نرنجد و نرود. او از ما نمی‌رنجد، بل برای ما می‌رنجد. نمی‌گویم ساعتمان را دور بیندازیم یا حتی کم به آن نگاه کنیم. انسان تاریخی تاریخ‌ساز انسانی معمولاً منظم است، اما از نظم ساعتی فرارفته آن‌سان که او زمان را تغییر می‌دهد؛ چنان که مکان را هم تغییر می‌دهد. برای زمان و مکان تعیین تکلیف می‌کند.

 ساعتمان را کوک کنیم، اما نگذاریم ساعتمان ما را کوک کند. ضمن آن که نیازی نیست بدانیم ساعت چند است تا گرفتار آن شویم. همچنین نیازی نیست برای تاریخی‌شدن ساعت را کنار گذاشت. آری، ساعتمان را کوک کنیم اما کوک نشویم، بلکه کودک شویم. حال باید بدانیم این کودک چگونه کودکی است که می‌توان هم توصیه بدان کرد و هم توصیه به تاریخی‌شدن و تاریخ سازبودن؟ این کودک، رها از ساعت است. کودکان بیش از هر کسی از زمان لذت می‌برند. باده زمان را سر می‌کشند. زندگی برای آنها زمانِ بازی و زمان‌بازی است. اینجاست که انسان تاریخ‌سازی شکل می‌گیرد که دیگر محدود به اسکندر کبیر و حتی صلاح‌الدین ایوبی نیست و این انسان از قساوت دور است و این انسان توانسته با ساحت الهی امام زمان راه یابد و این انسان شبیه انسان کامل است. این انسان به سبب کودکی‌ا‌ش نه کوک است و نه کودک‌کُش.

میان تمایلات درونی کودک و عمل بیرونی او شکافی نیست یا دست‌کم کم‌تر از بزرگسالان شکاف وجود دارد. به یاد آوریم که در دوران کودکی، تقریباً به هیچ چیز دیگر جز بازی فکر نمی‌کردیم. امروز هم در بزرگسالی حین بازی، چندان به چیزی دیگری جز بازی فکر نمی‌کنیم. با الهام از فردریش شیلینگ، می‌توان گفت در بازی، میان خواست درونی ما و فعل بیرونی‌مان فاصله‌ای وجود ندارد و این دو، همبر و منطبق بر یکدیگرند.

اجازه ندهیم خودکار و کوک شویم. اجازه ندهیم قطعه‌ای از ماشینی بزرگ باشیم.

تکمله:

انسان تاریخیِ تاریخ‌ساز، الزاماً انسانی مشهور و نام‌آشنا نیست. شاید ذکر نام کسانی چون سلطان صلاح‌الدین ایوبی (قهرمان آزادی بیت‌المقدس در جنگ‌های صلیبی) این شائبه را متبادر سازد که مقصود از انسان تاریخی تاریخ‌ساز، چهره‌های ماندگار تاریخ است. انسان تاریخی تاریخ‌ساز، سازنده زندگی و تعالی‌بخش آن است. او ریه‌های تنفسی تاریخ و شجره انسانیت است و اجازه نمی‌دهد تاریخ انسانی تعطیل شود. چه بسا او گمنام باشد و گمنام بماند (اوج  ماجرا، شهید گمنام است). چه بسا دهقانی پیر و پرکار در مزرعه‌ای فراموش‌شده و دوردست باشد و یا حتی کارگر در کارخانه‌ که مجبور است برای انجام کارش مدام به ساعتش نگاه کند. بنابراین آنچه درباره مفاهیمی چون انسان تاریخی، انسان تاریخ‌ساز، ساعت و …گفته شد، نیاز به تفسیر و حتی تأویل دقیق‌تری دارد.

جاودان‌بودن انسان تاریخی، ناظر به شهرت او نیست، بلکه ناظر به مرگ و تمایز اوست. این ماشین و یک نوشته در اینترنت است که می‌تواند همیشگی باشد، اما انسان تاریخی (به منزله یک فرد خاص)، انسانی است که دیگر متولد نمی‌شود. انسان‌های تاریخی همواره از راه می‌رسند، اما انسان تاریخی به منزله یک فرد خاص، متمایز بوده و تکرار نمی‌شود. درست به همین دلیل او جاودان است. او جاودان است، چون که میرا و تاریخی است. البته این مرگ، مرگ روحی نیست؛ بلکه مرگ کالبدی است. انسان تاریخی، شیءوار و جسمانه نیست و به سبب روحی‌بودن است که می‌تواند ماشین نباشد و یا جماد و نبات و حیوان، بلکه انسان باشد؛ انسان تاریخی.

همچنین مفهوم انسان تاریخی را می‌توان با زیست‌نوع انسانی ملاصدرایی و فهم انسان نزد او به مثابه فصل ـ و نه نوع ـ تکمیل کرد.

فارس - محسن سلگی

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: طوباي محبت [عضو] 
5 stars

متشكرم از مطلبتون. گرچه كامل نخوندم ولي بخشهايي رو خوندم و جالب بود.
ولادت امام حسن عسگري هم بر شما مبارك:)

1398/09/13 @ 22:23


فرم در حال بارگذاری ...

به روحانی رای دادم اما اگر کسی بخاطر حمایت‌های من به روحانی رای داده، معذرت می‌خواهم

نوشته شده توسطرحیمی 13ام آذر, 1398

 

فیلم اصلی

اشکان خطیبی:

به روحانی رای دادم

اما اگر کسی بخاطر حمایت‌های من به روحانی رای داده،

معذرت می‌خواهم

 

دانشجو


فرم در حال بارگذاری ...

«رائفی‌پور: احتمال وقوع مرحله دوم آشوب‌ها

نوشته شده توسطرحیمی 13ام آذر, 1398
 
علی‌اکبر رائفی‌پور گفت:
باید هوشیار بود. تحرکات اخیر رسانه‌ای محور عبری-غربی-عربی و نخاله‌های داخلی شان نشان می‌دهد آن‌ها دارند خود را برای مرحله دوم آشوب‌ها آماده می‌کنند.
 
 
علی‌اکبر رائفی‌پور در حساب کاربری خود در توئیتر نوشت:
باید هوشیار بود. تحرکات اخیر رسانه‌ای محور عبری-غربی-عربی و نخاله‌های داخلی شان نشان می‌دهد آن‌ها دارند خود را برای مرحله دوم آشوب‌ها آماده می‌کنند. زیر ساخت‌ها (خطوط مخابراتی، خطوط انتقال برق و ایستگاه‌ها و لوله‌های گاز) و همچنین پروژه قدیمی جوش (جستجو و شکار) هدف اصلی است.
 
«رائفی‌پور» از احتمال وقوع مرحله دوم آشوب‌ها گفت
 
 اشاره علی‌اکبر رائفی‌پور به ماجرای تیراندازی شادگان است. بنابر اعلام مرکز اطلاع رسانی ناجا، حین استقرار واحد گشت کلانتری ۱۱ مرکزی در میدان اصلی شهر شادگان فردی مسلح به سوی مأموران تیراندازی کرد. در پی این تیراندازی یکی از مأموران ناجا مجروح و پس از انتقال به بیمارستان به درجه رفیع شهادت رسید.
 دانشجو
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(2)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
2 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: یا کاشف الکروب [عضو] 
5 stars

با سلام و احترام. ان شاء الله هر چه سریعتر آتش فتنه ها و آشوب ها خاموش شود. موفق باشید التماس دعا یاحق

1398/09/14 @ 13:54
نظر از: طوباي محبت [عضو] 
5 stars

بله واقعا بايد به خواب خرگوشي نريم.
شبكه هاي معاند دائما دارن تلقين مي كنن كه الان آتش زير خاكستره وضعيت ايران.
فقط خدا كنه باز مسئولين بهانه رو درست نكنن.

1398/09/13 @ 22:21


فرم در حال بارگذاری ...

دولت لهستان "آموزش جنسی کودکان" را جرم تلقی می‌کند

نوشته شده توسطرحیمی 13ام آذر, 1398

 

مسئولان لهستانی آموزش جنسی به کودکان را «جنسیت‌زده‌شدن» قلمداد می‌‌کنند؛ به همین منظور لایحه‌ای توسط دولت پیشنهاد شده که خواهان جلوگیری از “آموزش جنسی کودکان” در مدارس این کشور است.

چندی است که مسئله “آموزش جنسی کودکان" در کشورهای جهان جزو مباحث پررونق به‌حساب می‌آید؛ سؤال اصلی بسیاری از کشورها این است که آیا “آموزش جنسی” به کودکان در جهت آگاهی مناسب آنان است و یا آثار سوء و منفی بر ذهن و رفتار آنها دارد!

 بسیاری از کشورها نسبت به این مسئله حساسیت‌هایی داشته و سعی می‌کنند به آن از مجرای قانونی و آگاهانه بپردازند؛ این کشورها بیان می‌کنند “آموزش جنسی کودکان” اثرات مخربی بر آنها می‌گذارد و آینده کودکان و نوجوانان را در خطر قرار می‌دهد.

...

یکی از این کشورها، “لهستان” است که حساسیت بسیاری بر این مسئله دارد؛ مسئولان این کشور می‌گویند آموزش جنسی به کودکان منجر به «جنسیت‌زده شدن» آنها می‌شود و آثار سوئی بر آینده‌شان دارد؛ به همین منظور لایحه‌ای توسط دولت در پارلمان لهستان پیشنهاد شده است که خواهان جلوگیری از "آموزش جنسی کودکان” در مدارس این کشور است.

پایگاه خبری “euronews” در گزارشی می‌نویسد؛ این لایحه که توسط دولت لهستان به پارلمان پیشنهاد شد، این آموزش را معادل «ترویج فعالیت جنسی زیر سن قانونی» در نظر می‌گیرد؛ بر اساس این لایحه، آموزش جنسی در مدارس لهستان معادل "پدوفیلی” در نظر گرفته می‌شود.

پدوفیل‌ها افرادی هستند که به فعالیت جنسی با کودکان تمایل دارند.

قانونگذاران در پی آن هستند تا آموزش جنسی برای دانش‌آموزان را به‌عنوان ترویج فعالیت‌های جنسی زیر سن قانونی، اقدامی مجرمانه در نظر بگیرند.

این لایحه که با عنوان «پدوفیلی را متوقف کنید» شناخته می‌شود هدفش این است که مربیانی که آموزش‌های جنسی را به دانش‌آموزان ارائه می‌کنند به زندان بفرستد؛  معلمانی که به آموزش به دانش‌آموزان بپردازند با مجازاتی تا حداکثر 5 سال مواجه خواهند شد.

حزب حاکم محافظه‌کار لهستان آموزش جنسی برای دانش‌آموزان را محکوم و ادعا کرده این اقدام تلاش برای «جنسیت‌زده کردن کودکان» است.

“مارسین اوسیپیا"، از نمایندگان پارلمان حزب حاکم لهستان می‌گوید که چیز بدی در این قانون وجود ندارد و تنها می‌خواهد تشویق جوانان زیر 15 سال به داشتن رابطه جنسی و فعالیت جنسی را ممنوع کند.

مدرسه ,

 

ote>

 


فرم در حال بارگذاری ...

ماجرای رویارویی انتظار و ابتذال در آخرالزمان/ فلسفه «أَيْنَ»‌های دعای ندبه

نوشته شده توسطرحیمی 12ام آذر, 1398

 

مرور روایات آخرالزمانی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهم السلام، دغدغه آن حضرات علیهم السلام را نسبت به این عصر و زمان که امام عصر(عج) به حسب ظاهر حضور ندارند و عصر غیبت امام امت محسوب می شود، نشان می دهد.
دغدغه هایی که شرایط امروز جامعه و انحرافاتی که منتظران را تهدید می کند، بجا و بحق بودن آنها را ثابت می کند.

حجت‌الاسلام سیدضیاء عُلیانسب، دانشیار گروه معارف اسلامی دانشگاه علوم پزشکی تبریز  در این باره، اظهار کرد:

«در روایات نقل شده از رسول خدا صلی الله علیه و آله به اندازه ای به موضوع آخرالزمان و ظهور پرداخته شده که سوای از منابع شیعی، فقط درباره فتنه‌های آخرالزمان در منابع اهل سنت 150 جلد کتاب مستقل تدوین شده است.

اولین کتاب در این باره «الفِتَن» ابن حمّاد مروزی متوفای سال 228 قمری است که همزمان با امام رضا علیه السلام تدوین شده که مربوط به «فتنه‌های» آخرالزمان است. مسئله «الفتن»نویسی میان دانشمندان اهل سنت باب بوده است.»

در حدیث از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است که فرمودند:

 «زمانی خواهد آمد که نگه داشتن دین مانند نگه داشتن گلوله آتش در دست است.» (مستدرک، ج12، ص33)

و نیز از ایشان درباره شرایط آخرالزمان است که:

«دين و آئين آنها درهم و دينارشان است، آنها بدترين خلايق هستند براي آنها نزد خدا ارج و مقامي نيست.»

و نیز می فرمایند:

«مردم به انجام منكرات تظاهر می كنند … و اموال فراوان براي غنا و موسيقی خرج می شود.»

...

 

در بحارالانوار، جلد 77، صفحه 369 آمده است:

پیامبر صلی الله علیه و آله در اواخر عمر خود اصحاب را جمع کردند و فرمودند: زمانی بر مردم بیاید که اخلاق انسانی از آنان رخت بربندد چنانکه اگر نام یکی را بشنوی به از آن بود که آن را ببینی یا اگر او را ببینی به از آن است که او را بیازمایی. چون او را بیازمایی، حالاتی زشت و ناروا در او مشاهده کنی .دینشان پول و قبله گاهشان زنانشان شود. برای رسیدن به اندک نانی پیش هرکسی کرنش کنند نه خود را در پناه اسلام دانند و نه به کیش نصرانی زندگی کنند . بازرگانان و کاسبان شان رباخوار و فریبکا ، و زنانشان خود را برای نامحرمان بیارایند. در آن هنگام اشرارشان بر آنها چیره گردند و هر چه دعا کنند به اجابت نرسد.

 این احادیث به شرایط بحرانی آخرالزمان و عصر غیبت اشاره دارد.

 حجت الاسلام والمسلمین «ناصر رفیعی» طی سخنانی با این محور، با بیان اینکه دو جریان در آخرالزمان وجود دارد، اظهار کرد: ائمه علیه السلام برای دوران غیبت یعنی الان که دوره غیبت کبری تقریبا نزدیک به 1200 سال می شود، نگران بوده اند. لذا در روایات اهل بیت علیه السلام ، دو فرهنگ و دو جریان برای این دوران تعریف شده است: فرهنگ انتظار و فرهنگ ابتذال.

 این استاد اخلاق ادامه داد: یعنی در دوران غیبت که نمی توان به محضر امام(عج) رسید، پیش بینی روایات این بوده که مردم (منظور شیعه است) در عصر غیبت خود به خود در پی دو جریان می روند، یکی انتظار که افضل اعمال امت است و دیگری جریان و فرهنگ مقابل انتظار یعنی ابتذال که همان مسیر انحراف و سقوط است.

 وی تصریح کرد: این جریان انواع ابتذال چه عقیدتی، چه اخلاقی، چه ابتذال فرهنگی و اقتصادی را شامل می شود از این رو، دائماً اگر روایات را رصد کنیم می بینیم ائمه علیه السلام برای این دوره گریه و دعا داشته و چنین اتفاقاتی را پیش بینی کرده اند.

 حجت الاسلام رفیعی تاکید کرد: از «اصبغ‌بن نباته» نقل است که: روزی محضر امیرالمومنین علیه السلام رسیدم و دیدم ایشان روی خاک نشسته اند و گریه می کنند، دلیل را پرسیدم، فرمودند: چقدر دلم می خواهد مهدی(عج) را ببینم، چقدر دلم می خواهد یاران او را ببینم، سپس ادامه دادند(نقل به مضمون): گریه ام برای آن است که در ان دوران شرایط حفظ دین سخت می شود، عده ای ایمان شان را از دست داده و سست می شوند.

 این استاد حوزه علمیه در ادامه بیان کرد: نقل است امام صادق علیه السلام در روز عیدی گریه می کردند و وقتی دلیل را از ایشان جویا شدند، ایشان نیز چنین بیاناتی داشتند و بیان کردند در آن دوران جریان های انحرافی فعال می شوندريال یکی عقیده ها را مورد هجمه قرار دهد، یکی می خواهد فرهنگ مردم را مورد هجمه قرار دهد و … .

 حجت الاسلام رفیعی ابراز کرد: با این جریان های فراوان انحرافی فرهنگ ابتذال کار خود را می کند، در مقابل این شیعه است که باید فرهنگ انتظار را روز به روز گسترش دهد با دعاهای ندبه، با مطالعه، با ارتباط با علما و … تا ابتذال به انتظار لطمه نزند.

 وی با بیان اینکه در دعای ندبه 38 «اَینَ» وجود دارد، گفت: چند مورد آنها مربوط به فرهنگ ابتذال است، یعنی بخش عمده فعالیت امام زمان(عج) هنگام ظهور صرف مبارزه با ابتذال می شود چنان که در این دعا می خوانیم: «أَیْنَ طَامِسُ آثَارِ الزَّیْغِ وَ الْأَهْوَاءِ» کجا است آقایی که با زیغ و انحراف مبارزه کند، «أَيْنَ مُبِيدُ أَهْلِ الْفُسُوقِ وَ الْعِصْيَانِ وَ الطُّغْيَان‏» کجا است آقایی که بیاید و با فسق و گناه و طغیان مبارزه کند، کجاست آقایی که بندهای کذب و دروغ و افتراء را نابود کند و … این فرازها معلوم می کند بناهای شرک و نفاق و عصیان و طغیان زیاد است.

 حجت الاسلام رفیعی اضافه کرد: آنهایی که می خواهند فرهنگ ابتذال را در جامعه افزایش دهند، فعال هستند و این مسئله مربوط به امروز نیست؛ حضرت موسی علیه السلام 40 روز به میقات رفت، سامری قوم ایشان را گوساله پرست کرد؛ حضرت لوط حضور داشت و عده ای قوم ایشان را به همجنس‌گرایی آلوده کردند، حضرت شعیب بود و گناه کم فروشی در جامعه رایج شد، عیسی بن مریم علیه السلام حضور داشت که عده ای قائل به اولوهیت وی شدند.

 این استاد اخلاق ابراز کرد: امام رضا علیه السلام بودند که عده ای واقفیه را ایجاد کردند، امام کاظم علیه السلام در حیات بودند که اسماعیلیه تاسیس شد، در زمان حیات امام باقر و صادق علیهماالسلام زیدیه و کیساینه شکل گرفتند. امروز هم که ما به امام مهدی(عج) دسترسی ظاهری نداریم این جریان های انحرافی بیشتر می شوند به ویژه آنکه غیبت زمان برده است.

 حجت الاسلام رفیعی با بیان اینکه طولانی شدن عصر غیبت بر رواج بیشتر ابتذال می افزاید، خاطرنشان کرد: عمر امامت 11 امام 250 سال بوده چنان که امیرمومنان علیه السلام در سال 11 هجری به امامت رسیدند و امام حسن عسکری علیه السلام در سال 260 هجری به شهادت رسیدند، عمر امامت برخی از آن حضرت علیه السلام شش بود و در بیشترین موارد مثلا امام صادق علیه السلام 35 سال امامت کردند که در مقایسه با عمر غیبت حضرت حجت(عج) بسیار کم است.*

 

انتظار پادزهر ابتذال ها

 اگرچه در روایات چهره زشتی ها و تاریکی های آخرالزمان ترسیم شده اما درباره انتظار و برکات آن نیز احادیث تصریحاتی دارند که با تمسک به نوع اصیل و پویای آن می توان بر ابتذال ها پیروز شد؛ امام صادق علیه السّلام می فرمایند: «نزدیک ترین جایی که خدای متعال به بندگانش هست و نیز بیشترین زمانی که از ایشان راضی است، وقتی است که حجّت الهی را از دست بدهند و او بر ایشان ظاهر نشود و جایش را ندانند؛ در عین حال یقین دارند که آن حجّت باقی است و باطل نشده است. پس در آن هنگام، هر صبح و شام، منتظر فرج باشید…»(کمال الدین، ص 337، ح 10)

 

«انتظار»، ظرفیت و توانایی فراوانی برای تحقّق جامعه آرمانی اسلام ایجاد می کند و رفتارها و برنامه ها را بدان سمت سوق می دهد. این والاترین عبادت و بهترین عمل است؛

چنان که امام علی علیه السّلام فرمود:

«افضل عبادة المؤمن انتظار فرج الله» بحار الانوار، ج 52، ص 146.

شبستان 


فرم در حال بارگذاری ...

مولودی میلاد امام حسن عسکری ، با نوای حسین طاهری

نوشته شده توسطرحیمی 12ام آذر, 1398

 

 

مولودی میلاد امام حسن عسکری ، با نوای حسین طاهری

 

برا پسرت دعا کن ، مُردیم از صبوری

 

دانلود صوت

متن

گم کردم دست و پامو ،شب شب مراده

سامرا امشب آقا،باز گدا زیاده

تویی ، تویی معجزه ی هستی

تویی ،تویی صاحب این عالم

تویی     تویی اهل کرم آقا

تویی ،تویی وارث این پرچم

برا پسرت دعا کن ،  مُردیم از صبوری

همه موهامون سفید شد، بسه دیگه دوری

____________

غوغا میشه مدینه ، از تو و قدمهات

مثل حیدر می مونه ، خیلی برق چشمات

تویی ، تویی جلوه ی نور حق

تویی ، تویی ثلاله ی زهرا

منم ، منم  عاشق و دلداده

تویی، تویی دلبر بی همتا

مدینه از آسمونش ، گل میباره امشب

ستاره رو دامن ماه ، سر میزاره امشب

برا پسرت دعا کن،مُردیم از صبوری

همه موهامون سفید شد ،بسه دیگه دوری

____________

 

بر میگردی یه روزی ، با دعای زهرا

کاش سرباز تو باشیم ، تو سپاهت آقا

بیا ،بیا تا که نفس مونده

بیا  ، بزا ببینمت آقا

بیا ، بیا خیلی دلم تنگه

بیا ، بیا ای نفس زهرا

آرزوی من همیشه، دیدن نگات   

خودت اینو خوب میدونی، جون من فدات

برا پسرت دعا کن ، مُردیم از صبوری

همه موهامون سفید شد ،بسه دیگه دوری

 

 باب الحرم 


فرم در حال بارگذاری ...

نکته‌های اسلامی درباره رعایت حریم خصوصی همسران

نوشته شده توسطرحیمی 12ام آذر, 1398

 

وقتی موضوع مهم سبک زندگی مطرح می‌شود باید همه نکات و زیر و بم‌های آن در نظر گرفته شود. بحران‌ها، مسائل و نکات مهمی در سبک زندگی اسلامی به خصوص در حوزه خانه و خانواده مطرح است که پرداختن به آن‌ها ضرورتی انکارنشدنی است. یکی از این مسائل ورود همسران به حریم خصوصی یکدیگر است.

سؤال‌های مهم و سرنوشت سازی در این مبحث مطرح است که اساس خانواده را تعیین کرده و خانواده را به سمت نابودی یا سعادت سوق می‌دهد. سؤال‌هایی مانند طبق آداب اسلامی و در مدل سبک زندگی دینی، زن و شوهر تا چه اندازه حق ورود به حریم یکدیگر را دارند؟

آیا همسران می‌توانند به عنوان مثال گوشی تلفن یکدیگر را چک کنند؟

آیا همه سرک کشیدن در حریم خصوصی همسران بنای آزاردهنده و حسادت داردیا پای محبت در میان است؟

اگر شخصی به همسر خود شک کرد، واکنش مناسب و خداپسندانه در برابر او چه می‌تواند باشد؟

آیا مفهوم شریک زندگی در مورد حریم خصوصی هم صدق می‌کند؟

 در گفت‌وگویی که با دکتر طاهره محسنی، استاد حوزه و دانشگاه، به بررسی مسائل در حوزه حریم خصوصی در خانواده پرداخته ایم. آن طور که این پژوهشگر قرآنی توضیح می‌دهد، امتحان کردن با کنکاش کردن بی‌مورد تفاوت دارد.

...

خدای متعال در عین حال که اجازه ورود به حریم شخصی را به مردم نداده، به زن و شوهر دستور داده با یکدیگر صادق و روراست باشند و با هم یکی باشند. اگر بخواهیم دستورات اسلامی را در نظر بگیریم تا بدانیم چطور باید سبک زندگی اسلامی داشته باشیم باید به این نکته دقت کنیم که از یک طرف باید با همسر خود روراست و صادق باشیم و چیزی از امور را از او پنهان نگه نداریم و از سوی دیگر حق نداریم بدون اجازه و اطلاع او وارد حریم خصوصی‌اش شویم و کنکاش بی‌مورد داشته باشیم. این عدم وجود جواز ورود به حریم همسر به دلیل این است که امنیت و آرامش خانواده بر جای بماند و اساس خانواده با صداقت و راستی حفظ شود.

ورود ممنوع شرعی

در ابتدای امر یک نکته را مشخص کنیم. آیا از منظر قرآن و دین اسلام، زن و شوهر حق اجازه ورود به حریم خصوصی یکدیگر را دارند؟ درواقع می‌خواهیم بدانیم به عنوان مثال آیا همسران حق دارند گوشی تلفن دیگری را چک کنند؟

برای جواب دادن به این سؤال باید به قرآن رجوع کنیم. خدای متعال در آیه دوازدهم سوره مبارکه حجرات بر رعایت حریم خصوصی بین همه افراد تأکید فرموده است: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، از گمان‌ها جدّا بپرهیزید، زیرا که (پیروی) برخی از گمان‌ها (گمان بدی که مخالف واقع باشد) گناه است و تجسس و کاوش نکنید.» دقت کنید که مخاطب آیه همه مردمی هستند که به خدا یکتا ایمان آورده و این تعبیر «ای اهل ایمان» است. بنابراین حکمی که در آیه آمده به همه انسان‌های مؤمن تعلق دارد، نه گروه خاصی از آن‌ها. استثنایی هم در کار نیست که بگوییم فلان گروه مستثنا هستند یا می‌توان در کار و امور گروهی دیگر از مردم کنکاش و جستجو کرد. درواقع حکم آیه مربوط به همه مؤمنان شده و شامل تمام انواع حریم‌های شخصی می‌شود.

زن و شوهر هم استثنا نیستند

با این توضیحات زن و شوهر هم در این میان مستثنا نخواهند بود؟

همین طور است. حکم آیه به همسران هم تعلق می‌گیرد. یعنی نه شوهر و نه زن حق ورود به حریم شخصی دیگری را ندارد.

راهکاری به نام صداقت

با این تعبیر، اگر شخصی به همسر خود شک کند، اجازه ندارد او را امتحان کند و یا در کارهایش دقیق شود تا جواب شکخود را پیدا کند؟

امتحان کردن با کنکاش کردن بی‌مورد تفاوت دارد. خدای متعال در عین حال که اجازه ورود به حریم شخصی را به مردم نداده، به زن و شوهر دستور داده با یکدیگر صادق و روراست باشند و با هم یکی باشند. اگر بخواهیم دستورات اسلامی را در نظر بگیریم تا بدانیم چطور باید سبک زندگی اسلامی داشته باشیم باید به این نکته دقت کنیم که از یک طرف باید با همسر خود روراست و صادق باشیم و چیزی از امور را از او پنهان نگه نداریم و از سوی دیگر حق نداریم بدون اجازه و اطلاع او وارد حریم خصوصی‌اش شویم و کنکاش بی‌مورد داشته باشیم.

آیا این حکم در مورد جستجو درباره گذشته همسر هم صدق می‌کند؟

بله. به عنوان مثال بعضی از آقایان حق مسلم و طبیعی خودشان می‌دانند که همه چیز را در مورد همسرشان بدانند. آن‌ها حتی گاهی به شدت در مورد گذشته همسر خود کنکاش و جست و جو می‌کنند تا از همه زیر و بم زندگی او سر دربیاورند و ناگفتنی‌ها را هم بشنوند و بدانند. البته گاهی هم بعضی از خانم‌ها چنین رویکردی نسبت به همسر خود دارند و آن را حق قانونی خودشان تلقی می‌کنند.

به عنوان مثال اصرار برای آگاه شدن و افشای دارایی خانم که با کار و تلاش خودش به دست آورده، ورود به حریم خصوصی او محسوب می‌شود. اما نکته در اینجاست که هر انسانی برای خودش حریمی دارد که هیچ کسی نه همسر، نه پدر و مادر و نه خواهر و برادر یا حتی صمیمی‌ترین دوستان اجازه ورود به آن ندارند.

به همین علت باید بدانیم که زن و شوهر برای بازگو کردن جزئی‌ترین موارد خصوصی و شخصی خودش الزام ندارد بلکه گاهی لازم است اسرار شخصی بین خود شخص و خدا بماند و بازگو کردنش حرام محسوب می‌شود. اینکه این اتفاق‌ها در اثر رضایت و مدارا اتفاق می‌افتد و حریم‌ها و حرمت حفظ می‌شود جای خود دارد، اما شاید خواندن شوخی‌های دوستان خانم با او برای آقا مجاز نباشد و بالعکس.

یادآوری این نکته هم ضرورت دارد که خداوند در آیه 187 سوره بقره درباره زن و شوهر می‌فرماید: «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ؛ آن‌ها لباس‌اند برای شما و شما لباسید برای آن‌ها.» از این تعبیر می‌توان این گونه نتیجه گرفت که زن و شوهر در برابر نقص‌ها و عیب‌های دیگر به منزله لباسی هستند و عیب را پنهان می‌کند و از حریم شخصی او حفاظت می‌کند. بنابراین زن و شوهر نه‌تنها بدون اجازه در حریم یکدیگر وارد نمی‌شوند بلکه مانع از ورود دیگران به حریم همسر خود هستند.

مهر میان همسران

با این وجود حتی در خانواده‌های متدین هم گاهی پیش می‌آید که به عنوان مثال خانمی به همسر خود شک می‌کند. آیا این نوع شک‌ها غیر اسلامی است؟ و در هیچ موردی حق نداریم نسبت به همسر خود شک و شبهه‌ای داشته باشیم؟

جواب این سؤال را باید از کلام امام معصوم علیه السلام بدهیم. در کتاب کافی به نقل از امام محمدباقر علیه السلام نوشته شده که آن حضرت فرمودند: «آزاری که گاهی زنان نسبت به شوهر با نسبت دادن هوو و رقیب برای خود روا می‌دارند، ناشی از حب آن‌ها به شوهر خویش است.»

بر اساس روایت‌های اسلامی اینکه بعضی از زنان به کارهای شخصی همسر خود سرک می‌کشند و در اثر ورود بیش از حد در حریم خصوصی او نسبت به هووهای خود و حتی هووهای خیالی که هنوز وجود هم ندارند به جوش می‌آیند، یا در اثر خواسته‌ها و القائات شیطانی است و یا از روی محبت و دوست داشتن همسر. به همین دلیل لازم نیست همیشه خانم یا آقا از اینکه همسرش در کارهای خصوصی او سرک می‌کشد احساس بدی داشته باشد. بلکه اگر بداند همسرش این کار را از روی محبت و علاقه داشتن نسبت به او انجام می‌دهد پذیرش و درک ورود بی مجوزش در حریم خصوصی او راحت‌تر خواهد شد و زمینه مشاجره‌ها و دعواهای بعدی از بین می‌رود.

بنابراین وقتی زنی در برابر شوهر خود اظهار نگرانی می‌کند و ترس از داشتن رقیب را به او بازگو می‌کند و از زیر و بم کارها و رفت و آمدش می‌پرسد، نباید همیشه به معنای آزار دادن از طرف او برداشت شود. چراکه در بعضی از موارد، زن آن‌قدر به شوهرش علاقه دارد که می‌خواهد او را برای همیشه در کنار خود داشته باشد.

واکنش‌های خداپسندانه

در مقابل چنین برخوردی چه باید کرد؟ درواقع می‌خواهیم بدانیم روش و واکنش خداپسندانه در این مورد چیست؟

در چنین مواردی مراعات و مهربانی از طرف مرد می‌تواند حس اعتماد را در او زنده کرده و او را به این باور برساند که تمام تلاشش برای فراهم کردن زندگی آرام و مناسب برای اوست. از طرف دیگر زن هم در چنین شرایطی وظیفه دارد که به جای سرک کشیدن و کنترل کردن مداوم همسر و اظهار نگرانی‌ها، با یادآوری گذشت‌ها و مهربانی‌های همسرش آرامش را به زندگی مشترکشان وارد کند. چراکه همین ورود در حریم‌های خصوصی ممکن است به مرور زمان به مشکلی جدی تبدیل شده و امنیت خانواده را تهدید کند.

در حقیقت فرد با این نوع رفتارها قصد دارد تا محبت و علاقه نسبت به همسرش را با ورود مداوم به حریم شخصی او نشان دهد و به این روش خودش هم مطمئن شود که همسرش به او علاقه دارد. در چنین شرایطی است که به خانم‌هایی که کنترل‌گر هستند، توصیه می‌شود که به جای جستجوی راه‌حل مشکل، در درون خودشان در پی راه حل باشند تا با ذهن باز با قضیه برخورد کرده و با در نظر گرفتن خوبی‌ها و تلاش‌های همسر، شک و تردید را در ذهن خود از بین ببرند.

پاسخ دادن به حس کنجکاوی

اگر این نوع سرک کشیدن‌ها در اثر حس کنجکاوی همسران در امور یکدیگر باشد، چه باید کرد؟

سرک کشیدن به کارهای شخصی همسر، چه از طرف مرد اتفاق بیفتند و چه از طرف زن، می‌تواند دلایل گوناگونی داشته باشد. گاهی اوقات این اتفاق بر اساس یک حس کنجکاوی روی می‌دهد. به عنوان مثال خانم دوست دارد تمام جزئیات کاری همسرش را بداند و وقتی در صورت‌حساب‌های شرکت محل کار همسرش سرک می‌کشد و آن‌ها را مرور می‌کند قصدی جز برآورده کردن احساس کنجکاوی خودش ندارد. حتی گاهی اوقات خانم‌ها این کارها را از روی دلسوزی برای همسرشان انجام می‌دهند و می‌خواهند ریشه مشکلات کاری همسر خود را پیدا کنند تا بتوانند برای کمک کردن و مشورت با او موفق باشند. درواقع نیت اصلی این نوع افراد دلسوزی برای همسر است.

نکته‌ای که در این مورد هم باید مورد توجه باشد این است که عموم افراد بر اساس تمایل به حفظ حریم شخصی خود، دوست ندارند همسرشان در کارهای شخصی آن‌ها سرک بکشند. به همین دلیل حتی اگر نیت اصلی و حقیقی همسری دلسوزی برای او باشد، باز هم امکان ایجاد دلخوری و مشاجره وجود دارد. چون بعضی افراد به هیچ وجه نمی‌توانند قبول کنند که همسرشان حتی از روی دلسوزی وارد حریم خصوصی‌شان شوند. البته این اتفاق بیشتر از طرف آقایان اتفاق می‌افتد. چون مردها روحیه مستقل‌تری نسبت به خانم‌ها دارند.

شک؛ موریانه‌ای که به جان خانواده می‌افتد

گاهی هم جواز ورود به حریم خصوصی همسران از شک میان آن‌ها نشاءت می‌گیرد. نظر اسلام در این مورد چیست؟

شک، همان موریانه پنهانی و قدرتمندی است که وقتی به جان کسی بیفتد تا به طور کامل زندگی او را از هم نپاشد و ویران نکند دست از کار برنمی‌دارد. همین شک و تردید نسبت به همسر است که گاهی جواز ورود به حریم خصوصی همسران می‌شود و جار و جنجالی به پا می‌کند و آرامش زندگی‌شان را به باد می‌دهد. به عبارت دیگر گاهی اتفاق می‌افتد که مرد یا زنی به کارهای خصوصی همسرش سرک می‌کشد و در رفتار با او هم سخت‌گیری‌های بی‌جا و بی‌مورد دارد. اما این کار اشتباه خود را به حق داشتن در برابر نسبت به همسرش توجیه می‌کند.

راهکار مقابله با شک بی‌مورد چیست؟

در این مورد باید دانست احترام گذاشتن به خواسته‌ها و حقوق همسر یکی از خصلت‌های اخلاقی مورد تأکید و سفارش شده در دین اسلام است در حالی که شک و تردید در دین اسلام مضموم و ناپسند دانسته شده است. در این مورد ماجرایی در کتاب مشکات الانوار نوشته شده با این مضمون که حمزه بن عمران که یکی از معاصران امام صادق علیه السلام بود، تعریف کرده است که در سفری همراه با کنیزان خود به شهر مدینه رسیدم. کنیزانم را در خانه‌ای ساکن کردم و درب خانه را به روی‌شان قفل کردم و خودم به دنبال کارهایم از خانه بیرون رفتم. همان موقع برای دیدار و زیارت امام جعفر صادق علیه السلام به خدمت آن حضرت رفتم و در حین گفتگو، این مطلب را برای ایشان بازگو کردم. امام جعفر صادق علیه السلام به من فرمودند: «گاهی شخص برای چیزی که ندیده و هنوز اتفاق نیفتاده است، غیرت ورزی می‌کند. اگر آن‌ها به تو ظلم کنند بهتر از این است که به آن‌ها ظلم کنی.»

پیامد شک به همسر

از طرف دیگر در کتاب اعلام الدین روایتی نوشته شده با این مضمون که مرد یا زنی نسبت به همسر پاک‌دامن خود غیرتمندی بی‌جا داشت و مدام با سوءظن و تردید او را آزار می‌داد و بر او سخت‌گیری می‌کرد. حضرت علی علیه السلام درباره رفتار او فرمود: «از غیرت بی‌جا و بی‌مورد در مورد همسر خود پرهیز نما و دوری کن. زیرا چه‌بسا این کار تو باعث به وجود آمدن زمینه انحراف در او شود.»

غیرت ورزی

گاهی افراد کنکاش‌ها و جستجوهای خود در امور همسرشان را به غیرت داشتن تعبیر می‌کنند. آیا چنین تعبیری درست است؟

دلیل دیگری که می‌تواند زمینه‌ساز وارد شدن افراد به حریم شخصی همسرشان شود غیرت ورزی نسبت به اوست. به این معنا که گاهی اوقات خانم یا آقایی آن‌قدر نسبت به رفتارها و برخوردهای همسرش غیرت ورزی می‌کند که به خودش اجازه می‌دهد وارد حریم شخصی او شود. مثلاً ایمیل‌هایش را چک می‌کند با این توجیه که «من همسر و شریک تو هستم و باید از تمام نامه‌ها و کارهای پنهانی‌ات باخبر باشم.»

این نوع غیرت داشتن هم دلیل موجهی برای شکستن حریم‌ها نیست و به نوعی از روی تردید و بدگمانی سرچشمه می‌گیرد. چون وقتی زن و شوهری یکدیگر را دوست دارند، در کنار هم به خوبی و خوشی زندگی می‌کنند و به هم اعتماد دارند. اما از زمانی که غیرت بی‌مورد را در وجود خود تقویت می‌کنند محبت و دوستی میانشان به مرور زمان کم و کمتر شده تا جایی هیچ اثری از دوست داشتن در زندگی باقی نمی‌ماند و مدام به دنبال فرصتی هستند تا پیامک‌های یکدیگر را بررسی کنند.

البته اگر زن و شوهر از روی غیرت صحیح و سفارش شده در دین اسلام با هم برخورد کنند، دوباره می‌توانند به یکدیگر نزدیک شوند و دوستی و محبت را از سر بگیرند. به این علت که غیرت داشتن از روی فطرت و محبت به هیچ وجه با نیت‌های منفی و سرک کشیدن‌های بی‌مورد و زیاده از حد یکسان نخواهد بود.

 تسنیم 

 
 
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: طوباي محبت [عضو] 
5 stars

مطلب بجايي بود كه الان واقعا دونستن اين مطلب و ميزان حريم زن و شوهر براي همسران لازمه.
متشكرم از انتخاب خوبتون.

1398/09/12 @ 22:22


فرم در حال بارگذاری ...

بررسی نظریه اختیاری بودن ظهور در اندیشه آیت‌الله العظمی خامنه‌ای

نوشته شده توسطرحیمی 12ام آذر, 1398

 

کرسی ترویجی «نظریه اختیاری بودن ظهور در اندیشه آیت الله العظمی خامنه ای» به همت پژوهشکده مهدویت و آینده پژوهی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار می شود.
 

بنابر این گزارش، این کرسی با حضور حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسین الهی نژاد به عنوان ارائه دهنده برگزار می شود.

 گفتنی است، این کرسی پنجشنبه، ۱۴ آذرماه ساعت ۱۰ تا ۱۲ در سالن کنفرانس مرکز همایش های غدیر واقع در قم، خیابان معلم برگزار می شود.

وارث


فرم در حال بارگذاری ...