گزیده ای از نامه های شهید بابایی به همسرش

نوشته شده توسطرحیمی 6ام خرداد, 1395

 گزیده ای از نامه های شهید بابایی به همسرشاین نوشته ها حرف های یک جوان 22 ساله - که تازه از آمریکا بازگشته - خطاب به یک دختر 15 ساله است که هنوز چندروزی از مراسم نامزدی آنها نمی گذرد.

     گزیده ای از نامه های شهید بابایی به همسرش را در میخوانید، آنچه که بیشتر در این نامه ها تاکید شده، صداقت، ایمان، احترام به والدین و توکل به خداست و اینکه عبادت تنها به نماز و روزه نیست، بلکه خدمت به مردم و تفکر در مورد عملی که انجام می دهیم نیز عبادت محسوب می شود. این حرف ها شاید در نگاه اول چندان فوق العاده به نظر نرسد، اما اگر بدانیم که این نوشته ها حرف های یک جوان 22 ساله - که تازه از آمریکا بازگشته - خطاب به یک دختر 15 ساله است که هنوز چندروزی از مراسم نامزدی آنها نمی گذرد و نیز توجه به زمان نگارش نامه ها که سال 52 و روزگار رژیم فاسد پهلوی است، آن وقت خواهیم پذیرفت که خیلی قابل تامل است
 
… ملیحه جان همان طوری که میدانی احترام مادر واجب است. اگر انسان کوچکترین ناراحتی داشته باشد اولین کسی که سخت ناراحت می شود مادر است که همیشه به فکر فرزند یعنی جگرگوشه اش می باشد…

...

br /> ملیحه جان اگر مثلاً نیم ساعتی فکر کردی راجع به موضوعی هرگز به تنهایی فکر نکن حتماً از قرآن مجید و سخنان پیامبران - امامان استفاده کن و کمک بگیر- نترس هر چه می خواهی بگو.

البته درباره هر چیزی اول فکر کن . هر چه که بخواهی در قرآن مجید هست مبادا ناراحت باشی همه چیز درست می شه ولی من می خواهم که همیشه خوب فکر کنی . مثلاً وقتی یک نفر به تو حرفی می زند زود ناراحت نشو، درباره اش فکر کن ببین آیا واقعاً این حرف درسته یا نه البته بوسیله ایمانی که به خدا داری.

ملیحه جان به خدا قسم مسلمان بودن تنها فقط به نماز و روزه نیست البته انسان باید نماز بخواند و روزه هم بگیرد . اما برگردیم سرحرف اول اگر دوستت تو را ناراحت کرد بعد پشیمان شد و به تو سلام کرد و از تو کمک خواست حتماً به او کمک کن . تا میتونی به دوستانت کمک کن و به هر کسی که می شناسی و یا نمی شناسی خوبی کن. نگذار کسی از تو ناراحت بشه و برنجه. هر کسی که به تو بدی می کند حتما از او کناره بگیر و اگر روزی از کار خودش پشیمون شد از او ناراحت نشو. هرگز بخاطر مال دنیا از کسی ناراحت نشو. ملیحه جان در این دنیا فقط پاکی، صداقت، ایمان، محبت به مردم، جان دادن در راه وطن، عبادت باقی می ماند. تا می تونی به مردم کمک کن . حجاب ، حجاب را خیلی زیاد رعایت کن . اگه شده نان خشک بخور ولی دوستت ، فامیلت را که چیزی نداره، کسی که بیچاره است او را از بدبختی نجات بده. تا می تونی خیلی خیلی عمیق درباره چیزی فکر کن. همیشه سنگین باش. زود از کسی ناراحت نشو از او بپرس که مثلاً چرا اینکار را کردی و بعد درباره آن فکر کن و تصمیم بگیر… …

ملیحه به خدا قسم به فکر تو هستم ولی می گویم شاید من مردم باید ملیحه ام همیشه خوشبخت باشد . هرگز اشتباه فکر نکند . همیشه فقط راه خدا را انتخاب بکند . چون جز این راه، راه دیگری برای خوشبختی وجود ندارد . ملیحه باید مجدداً قول بدهی که همیشه با حجاب باشی. همیشه با ایمان باشی . همیشه به مردم کمک کنی . به همه محبت کنی . در جوانی پاک بودن شیوه پیغمبری است و راه خداست…

اگه می خواهی عباس همیشه خوشحال باشد باید به حرف هایم گوش کنی . ملیحه هرچقدر می تونی درس بخون . درس بخون درس بخون . خوب فکر کن . به مردم کمک کن . کمک کن . خوب قضاوت کن . همیشه از خدا کمک بخواه . حتماً نماز بخون . راه خدا را هرگز فراموش نکن… … همیشه این کلمات بسیار شیرین و پر ارزش را به خاطرت بسپار: ” کسی که به پدر و مادرش احترام بگذارد ، یعنی طوری با آنها رفتار کند که رضایت آنها را جلب نماید ، همیشه پیش خداوند عزیز بوده و در زندگی خوشبخت خواهد بود.” ملیحه مهربانم هروقت نماز می خونی برام دعا کن.    
شاهد یاران/ شماره 33/ مرداد ماه سال 1387/شهید عباس بابایی

منبع: دفاع پرس



فرم در حال بارگذاری ...

شراب بهشتی | سوره واقعه آیه ۸۰ تا ۸۷

نوشته شده توسطرحیمی 6ام خرداد, 1395

 

مدت فیلم : 2 دقیقه و 35 ثانیه

فیلمی جذاب و تامل برانگیز… توصیه می کنیم دیدن این ویدیو را از دست ندهید ، چرا که مشابه آن را تا کنون ندیده اید.

 (قرآن) از سوي پروردگار عالميان نازل شده. (۸۰) آيا اين سخن را سست و كوچك مي‏ شمريد؟ (۸۱) و به جاي شكر روزيهائي كه به شما داده شده آن را تكذيب مي‏ كنيد؟ (۸۲) پس چرا هنگامي كه جان به گلوگاه مي‏ رسد (توانائي بازگرداندن آن را نداريد)؟! (۸۳) و شما در اين حال نظاره مي ‏كنيد (و كاري از دستتان ساخته نيست). (۸۴) و ما از شما به او نزديكتريم ولي نمي‏ بينيد. (۸۵) اگر هرگز در برابر اعمالتان جزا داده نمي‏ شويد، (۸۶) پس او را بازگردانيد اگر راست مي‏ گوئيد. (۸۷)

تَنزِيلٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۸۰﴾ أَفَبِهَذَا الْحَدِيثِ أَنتُم مُّدْهِنُونَ ﴿۸۱﴾ وَتَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ ﴿۸۲﴾ فَلَوْلَا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ ﴿۸۳﴾ وَأَنتُمْ حِينَئِذٍ تَنظُرُونَ ﴿۸۴﴾ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنكُمْ وَلَكِن لَّا تُبْصِرُونَ ﴿۸۵﴾ فَلَوْلَا إِن كُنتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ ﴿۸۶) تَرْجِعُونَهَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ (87)

 

لینک دانلود این ویدیو با کیفیت بالا HD : لینک دانلود نسخه HD 

منبع: شراب بهشتی

ote>

 


فرم در حال بارگذاری ...

راه پیشرفت و مقابله با نفوذ اقتدار و جهاد کبیر است.

نوشته شده توسطرحیمی 6ام خرداد, 1395

رهبر انقلاب در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان:

 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای «نفوذ» را ادامه جنگ نرم برشمردند و تأکید کردند: استکبار در راهبرد نفوذ چند هدف اصلی را دنبال می کند: تأثیرگذاری در مراکز تصمیم ساز و تصمیم گیر، تغییر باورهای مردم و تغییر محاسبات و مواضع مسئولان.

 حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (پنج‌شنبه) در دیدار رئیس و نمایندگان منتخب ملت در پنجمین دوره مجلس خبرگان، این مجلس را پدیده ای واقعاً عظیم خواندند و با تبیین «هویت و مسیر انقلابی» این مجلس، تأکید کردند: تنها راه بقا و پیشرفت نظام و تحقق اهداف انقلاب، «اقتدار حقیقی کشور» و «جهاد کبیر» یعنی تبعیت نکردن از دشمن است.

ایشان با سپاسگزاری به درگاه پروردگار برای انتخابات خوب، استقبال وسیع مردم و تشکیل مجلس وزین و محترم خبرگان افزودند: مجلس خبرگان موهبتی الهی است و حتی صرف نظر از وظایف خود در قانون اساسی، پدیده ای عظیم و تأثیرگذار به شمار می رود.

هدف دشمن از نفوذ تهی کردن نظام از عناصر قدرت/ راه پیشرفت و مقابله با نفوذ اقتدار و جهاد کبیر است

...

رهبر انقلاب، شکل گیری مجموعه «منتخب و مورد وثوق مردم» از علما و صاحبنظران دینی و علمی را فی نفسه حائز اهمیت فراوان دانستند و افزودند: این مجموعه برجسته و متعالی دارای ظرفیتی عظیم برای تبادل نظر، هماهنگی و فعالیت تأثیرگذار است.



حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به ارتباط علما و فضلای عضو مجلس خبرگان با قشرهای مختلف مردم در سراسر کشور و قدرت تأثیرگذاری آنها در افکار عمومی خاطرنشان کردند: نباید این مجموعه تا هنگام سر رسیدن زمان لازم برای ایفای وظایف مصرح در قانون اساسی بی تحرک بماند.

ایشان، «هم اندیشی درباره مسائل مختلف»، «تمرکز بر مسائل مورد نظر»، «اعلام مواضع و خواسته ها» و «شکل دهی نوعی گفتمان و مطالبه عمومی» را از ظرفیتهای مجلس خبرگان برشمردند و افزودند: در صورت تحقق این هدف، قوای مختلف و مسئولان و مجریان نیز به طور طبیعی برای تأمین آن مطالبه حرکت خواهند کرد.

رهبر انقلاب با تأکید بر اینکه مسیر و اهداف مجلس خبرگان باید همان مسیر و هدفهای انقلاب باشد، افزودند: «حاکمیت اسلام»، «آزادی»، «استقلال»، «عدالت اجتماعی»، «رفاه عمومی»، «ریشه کنی فقر و جهل»، «مقاومت در مقابل سیل بنیان کن فسادهای اخلاقی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جاری در غرب» و «ایستادگی در مقابل سلطه جبهه استکبار» از مهمترین اهداف انقلاب اسلامی ملت ایران است.

ایشان، سلطه گری را ذات و طبیعت استکبار خواندند و خاطرنشان کردند: جبهه استکبار ذاتاً به دنبال فراگیر کردن سلطه بر ملتهاست و هر کشور و ملتی مقاومت نکند، در دامهای آن اسیر می‌شود.

حضرت آیت الله خامنه ای، اسلام را بدون تردید، قلع و قمع کننده ظلم و استکبار خواندند و افزودند: البته آن اسلامی می تواند در مقابل زورگویان جهانی مقاومت و جبهه سلطه را نابود کند که به صورت یک نظام حکومتی استقرار یافته و دارای ابزارهای قدرت نظامی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و رسانه ای باشد.

ایشان، حفظ انقلاب را دشوارتر از ایجاد آن خواندند و در تشریح چگونگی مواجهه صحیح با جبهه ظالمان جهانی افزودند: دشمنان ملت ایران ابتدا تهاجم سخت را در دستور کار قرار دادند؛ جنگ تحمیلی ۸ ساله، شورشهای اوایل انقلاب، حمایت از گروهکهای تروریستی، حمله به سکوهای نفتی ایران و سرنگون کردن هواپیمای مسافربری از نمودهای این تهاجم بود که به یاری پروردگار و در پرتو هیبت الهی امام خمینی و صبر و مقاومت ملت، به شکست دشمنان انجامید.

هدف دشمن از نفوذ تهی کردن نظام از عناصر قدرت/ راه پیشرفت و مقابله با نفوذ اقتدار و جهاد کبیر است


رهبر انقلاب، «حمله نرم» را مرحله دیگری از تهاجمات بی وقفه زورگویان جهانی خواندند و خاطرنشان کردند: تحریم مستمر اقتصادی، حملات پیوسته سیاسی، تبلیغات اغواگر و زدن عقبه های جمهوری اسلامی در دیگر کشورها از روشهای مرحله دوم تهاجم دشمنان است که به فضل الهی و پایداری ملت و مسئولان به نتایج مورد نظر آنان منجر نشده است.

حضرت آیت الله خامنه ای مرحله سوم تهاجم دشمنان یعنی «نفوذ» را بسیار خطرناک و ادامه همان جنگ نرم برشمردند و تأکید کردند: استکبار در راهبرد نفوذ چند هدف اصلی را دنبال می کند: «تأثیرگذاری در مراکز تصمیم ساز و تصمیم گیر»، «تغییر باورهای مردم» و «تغییر محاسبات و مواضع مسئولان».

ایشان، حمله به مبانی و نهادهای انقلاب از جمله سپاه پاسداران، شورای نگهبان، جوانان حزب اللهی و روحانیون انقلابی را از جمله روشهای جاری بیگانگان خواندند و تأکید کردند: هدف اصلی دشمنان در این مرحله از جنگ نرم، زمینه سازی برای تهی شدن نظام از عناصر درونی قدرت است.

رهبر انقلاب خاطرنشان کردند: اگر این هدف محقق و جمهوری اسلامی از عناصر قدرت تهی شود، از بین بردن آن، یا تغییر اساسیِ جهتِ حرکت آن، کار دشواری نیست، به همین علت است که تأکید می کنیم تبعیت نکردن از دشمن و مقاومت در برابر خواسته های آن، «جهاد کبیر» است.

حضرت آیت الله خامنه ای پس از تبیین مسیر حرکت انقلابی مجلس خبرگان افزودند: نوآوریهای منضبط دینی به وسیله عناصر با سواد و دارای قدرت استنباط و التیام بخشیدن به زخمهایی که دشمن وارد می کند از جمله «تفرقه مذهبی و طائفی»، «اختلافات جناحی» و «ایجاد دو قطبی های مصنوعی در کشور»، از دیگر وظایف مجلس خبرگان است.

ایشان، خطاب به منتخبان ملت در مجلس پنجم خبرگان تأکید کردند: ایستایی جایز نیست؛ اصل تحول و پیشرفت را برای تحقق اهداف اسلام و انقلاب همواره به طور جدی مورد نظر داشته باشید.

بخش پایانی سخنان رهبر انقلاب به تشریح وظایف عمومی مسئولان در این برهه زمانی اختصاص داشت.

ایشان، مقتدر شدن حقیقی کشور را تنها راه «بقا، پیشرفت و تحقق اهداف انقلاب و ملت» برشمردند و افزودند: همه مسئولان و دستگاهها در این مسیر وظایفی دارند که باید به طور جدی به آن عمل کنند.

رهبر انقلاب، اقتدار کشور را موجب امتیازگیری حتی از قدرتهای اصلی جهان خواندند و خاطرنشان کردند: در غیر این صورت، حتی دولتهای ضعیف و حقیر هم طلبکار ملت ایران می شوند.

حضرت آیت الله خامنه ای در تشریح یک نمونه از امتیازگیری از دشمن در پرتو اقتدار کشور افزودند: دوستان عزیز ما می گویند در مذاکرات هسته ای امتیاز گرفتیم و طرفهای مقابل صنعت هسته ای ایران را پذیرفتند؛ این مسئله البته بعد از عینی شدن اقتدار ایران یعنی غنی سازی ۲۰ درصد حاصل شد، چرا که همه می دانند در غنی سازی، رسیدن به ۲۰ درصد دشوارترین مرحله کار است.

رهبر انقلاب، «تولید ۱۹ هزار سانتریفیوژ نسل اول»، ]به کارگیری ده هزار سانتریفیوژ»، «تولید نسلهای دوم، سوم و چهارم سانتریفیوژ» و «کارخانه تولید آب سنگین» را از دیگر نمودهای قدرت هسته ای ایران خواندند و افزودند: دشمن که زمانی حاضر نبود وجود حتی یک سانتریفیوژ را در ایران بپذیرد، پس از مواجه شدن با قدرت هسته ای کشور، مجبور به پذیرش شد؛ در واقع این امتیاز را امریکایی ها ندادند بلکه ما در پرتو قدرت خود گرفتیم.

رهبر انقلاب افزودند: ان شاء الله با عینی شدن نتایج اقتصاد مقاومتی و قدرت گیری اقتصاد کشور، دشمن بی اثر بودن حربه تحریم را نیز درک خواهد کرد.

حضرت آیت الله خامنه ای، مطالبه و پیگیری تحقق عناصر درونی اقتدار از مسئولان و دستگاهها را از جمله ظرفیتهای مجلس خبرگان برشمردند و افزودند: این جمع با عظمت می تواند در این روند نیز تأثیرگذار باشد.

حضرت آیت الله خامنه ای همچنین تقوا، شجاعت، بصیرت، صراحت به وقت لازم، نهراسیدن از سرزنش دیگران و شناخت صحیح و دقیق از جبهه دشمن و سازوکارهای آن را از ملاکهای اصلی انقلابی بودن برشمردند.

ایشان خاطرنشان کردند: گاهی دشمن با هدف خاصی، کارهایی با ظاهر مثبت انجام می دهد که در داخل ایران با استقبال روبرو می شود اما اگر هدف واقعی او را درک کرده باشیم، فریب نخواهیم خورد.

توصیه آخر رهبر انقلاب به منتخبان مردم در مجلس خبرگان اعتماد به نفس درونی و مراقبت از انهزام روحی بود.

ایشان خاطرنشان کردند: مراقب ترس و انهزام درونی خود باشید، زیرا در این صورت در صحنه عمل هم شکست خواهید خورد.

رهبر انقلاب همچنین در ابتدای سخنانشان با خوش‌آمدگویی به اعضای جدید مجلس خبرگان به خصوص مجتهدان جوان و پرنشاط، یاد در گذشتگان این مجلس به ویژه مرحوم آیت الله واعظ طبسی را گرامی داشتند.

پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، آیت‌الله جنتی رئیس مجلس خبرگان با قدردانی از پیام الهام‌بخش رهبر انقلاب به مناسبت آغاز به کار مجلس خبرگان، فضای این مجلس را آرام و منضبط خواند و با اشاره به جایگاه ویژه مجلس خبرگان گفت: این مجلس در افکار عمومی دارای وجاهت است.

رئیس مجلس خبرگان با بیان اینکه باید در هر مسئولیتی رسالت خود را به گونه‌ای انجام دهیم که موجب رضایت خداوند و مردم شود، خاطرنشان کرد: «رویکرد انقلابی» را در همه ابعاد پیگیر خواهیم بود.

آیت‌الله هاشمی شاهرودی نایب رئیس دوم مجلس خبرگان نیز در گزارشی با اشاره به نطق‌های نخستین اجلاس مجلس خبرگان، گفت: «لزوم انقلابی بودن، انقلابی فکر کردن و انقلابی عمل کردن»، «تاکید بر تحرک همه دستگاه‌ها در اجرای رهنمودهای رهبر انقلاب» و «ضرورت پرهیز همگان به ویژه مسئولان از بیان مطالبی که در جامعه القای دو قطبی می‌کند» از مهمترین مباحث نطق‌های اعضای مجلس خبرگان بود.

آیت‌الله هاشمی شاهرودی افزود: اعضای مجلس خبرگان نسبت به معضلات کشور از جمله کاستی‌های فرهنگی، مشکلات معیشتی و اقتصادی، اشتغال جوانان، رکود، قاچاق، محقق نشدن اقتصاد مقاومتی، اجرایی نشدن بانکداری اسلامی، بروز تفکرات انحرافی و افراطی، آسیب‌های فضای مجازی و مشکلات استان‌های مرزی دغدغه و مطالبه داشتند.


>

 

 


فرم در حال بارگذاری ...

​مردم نسبت به رستاخیز و معاد، چند دسته هستند؟

نوشته شده توسطرحیمی 6ام خرداد, 1395

 مردم نسبت به رستاخیز و معاد، چند دسته هستند:

1⃣ گروهى به قیامت شك دارند: «ان‏كنتم فى‏ریب من البعث» (حج،5)
2⃣ گروهى به قیامت گمان دارند: «یظنّون انّهم ملاقوا اللَّه» (بقره،46)
3⃣ گروهى به قیامت یقین دارند: «و بالاخرة هم یوقنون» (نمل،31)
4⃣ گروهى منكر قیامت هستند: «و كنا نكذب بیوم الدّین» (مدّثر،46)
5⃣ گروهى ایمان دارند ولى فراموش مى ‏كنند: «نسوا یوم‏الحساب» (ص،26)

قرآن براى رفع شك استدلال كرده و از مؤمنین وگمان دارندگان ستایش كرده است و از منكران، برهان خواسته كه دلیل انكار شما چیست؟

و براى گروه پنجم دائماً تذكّراتى داده كه انسان فراموش نكند.

نماز، هم شك ‏زدایى مى ‏كند و هم غفلت‏ ها را به «یاد» تبدیل مى‏ سازد. در نماز با گفتن «مالك یوم الدّین» در هر شبانه روز حداقل ده بار، انسان مسئله قیامت را به خود تلقین مى‏ كند و تذكّر مى‏ دهد.

منبع:کتاب 114 نکته درباره‌ی نماز


فرم در حال بارگذاری ...

اهميت معنويت و عدالت

نوشته شده توسطرحیمی 6ام خرداد, 1395

قرآن دعوت به معنويات تا حدي كه بشر مي‌تواند به او برسد و فوق او [كرده] و بعد هم اقامه عدل.

پيغمبر هم و ساير كساني كه لسان وحي بودند، آن‌ها هم اين دو رويه را داشتند.

خود پيغمبر هم عملش اين‌طور بود، تا آن روزي كه حكومت تشكيل نداده بود، معنويات را تقويت مي‌كرد. به مجرد اين‌كه توانست حكومت تشكيل بدهد علاوه بر معنويات اقامه عدل كرد، حكومت تشكيل داد و اين مستمندان را از زير بار ستمگران تا آن‌قدر كه اقتضا داشت وقت، نجات داد و اين سيره مستمره انبيا، بايد كساني كه خودشان را تابع انبيا مي‌دانند اين سيره مستمره باقي باشد. هم جهات معنوي كه اشخاصي كه با معنويات آشنا هستند، آن‌ها بايد تقويت بكنند و همه مردم را، خود مردم هم همين طور، جهات معنويات را تقويت بكنند و هم آن مسأله دوم كه اقامه عدل است. حكومت اسلام بايد اقامه عدل بكند، در عين حالي كه معنويات را تصحيح مي‌كند و ترويج مي‌كند. و ما اگر تابع اسلام هستيم و تابع انبيا هستيم اين سيره مستمره انبيا بوده است، و اگر تا ابد هم فرض كنيد انبيا بيايند باز همين است، باز جهات معنوي بشر تا آن اندازهاي كه بشر لايق است، و ادامه اقامه عدل در بين بشر و كوتاه كردن دست ستمكاران؛ و ما بايد اين دو امر را تقويت كنيم.

صحيفه نور، ج17، ص528


فرم در حال بارگذاری ...

40 راهکار اُنس کودکان با حضرت ولیّ عصر (عج)

نوشته شده توسطرحیمی 6ام خرداد, 1395

 

 
الگوهای شرقی و غربی، امروزه کودکان ما را در محاصره خود قرار داده اند. این الگوهای ساختگی و افسانه ای که با جذاب ترین و اثربخش ترین روش های علمی و فنی به خانه های ما وارد شده اند، دل و جان فرزندان مان را تسخیر کرده و ذائقۀ روانی آن ها را تحت تأثیر خویش قرار داده اند. قاب شیشه ای که از درون آن کودکان ما به تماشای فیلم ها، بازی های رایانه ای و اطلاعات انبوه اینترنتی می نشینند، می تواند دل و جان فرزندان ما را وام دار خود کند. در چنین هجمه همه جانبه ای، لازم است طرحی نو در انداخت و قبل از آن که گمراهان به دنیای کودکان وارد شوند، چشمه های جوشان معنویت و احساس خوش همراهی با امام معصوم را در وجودشان نشاند. با داشتن پیشوایانی کامل و اسوه هایی جامع برای یک زندگی سراسر موفقیت و آرامش، نیازی به الگوهای کاذب و نمادین نیست؛ به شرط آن که نسل نو، امام و پدران معنوی خود را به نیکی بشناسند و ارتباط عاطفی شایسته را تشکیل دهند. راهکارهای ایجاد انس میان کودکان و آخرین ذخیره خدا که هماهنگ با روان شناسی کودک طراحی شده اند.


 
 *اطلاعات خود را درباره حضرت افزایش دهید.

*برنامه مطالعه منظمی برای شناخت بیشتر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف داشته باشید.

*بخشی از کتابخانۀ شما و کودک تان را کتاب هایی با موضوع مهدویت تشکیل دهد.

*اطلاعات کودک خود را درباره امام معصوم علیه السلام افزایش دهید.

* نرم افزارهای مهدوی مناسب را شناسایی کرده و خریداری نمایید.

*نواها و نغمه های مهدوی را در تلفن همراه و خودرو خود داشته باشید و به تناسب از آن ها استفاده کنید.

...

*داستان کسانی که با حضرت ارتباط داشته اند را بخوانید و برای فرزندان نقل کنید.

*احترام به امام را به کودکان خود یاد دهید. مانند بلند شدن به احترام نام خاص حضرت.

* خودتان را آماده پاسخ گویی به سؤالات کودکان درباره امام شان نمایید.

* امام را به عنوان پدری مهربان که به همه کودکان توجه دارد، معرفی کنید.

* از کودک خود بخواهید که برای امام خویش دعا کند.

* زمینه ای را فراهم کنید تا کودک برای سلامت حضرت، به دست خود صدقه بدهد.

 *از تابلوها و پوسترهای زیبای مهدوی در اتاق کودک استفاده کنید.

* به کودک خود بیاموزید که امام در هر زمانی قابل دسترسی است و سلام و دعای او را می شنود.

* به کودک خود بگویید که در مقابل دعای تو، امام هم برایت دعا می کند.

* به هیچ وجه کودک را با جملاتی که ترس از امام و نگرانی جدا شدن از حضرت را تداعی می کند، روبرو نکنید: مانند: دیگر امام به تو توجه نمی کند؛ دیگر تو را دوست نخواهد داشت!.

* زمانی آموزش شما درباره امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف سودمندتر خواهد بود که خود، پدر و مادری مهربان و آگاه باشید.

* با تأمین دیگر نیازهای کودک مانند نیاز به بازی و هیجان، آموزش های خود را اثربخش تر کنید.

* با فراهم کردن یک زندگی خوب و زیبا، مهدویت را برای کودکان دلنشین کن.

* از زیاده روی در آموزش و ایجاد انس پرهیز کنید.

* ظرفیت کودک را در همراهی با این موضوع در نظر بگیرید.

* از افراط های کودک در ارتباط با امام خود جلوگیری کنید.

* بگذارید همیشه عطش مهدوی در کودک زنده بماند.

* از طولانی کردن جلسه های مهدوی پرهیز کنید.

 *در محفل های مهدوی مانند پایان دعای ندبه و جشن های نیمه شعبان یا روز امامت حضرت، به کودکان هدیه دهید.

* در مهمانی ها و محفل های خانوادگی، از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هم یاد کنید.

* از کودک بخواهید در برخی مناسبت ها، شعر یا داستانی کوتاه درباره امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بخواند.

* به کودک خود در تهیه روزنامه دیواری با موضوع مهدوی کمک کنید.

* از سفرهایی با موضوع مهدوی مانند جمکران استفاده کنید.

 *به کودک خود بیاموزید که راه دوستی با امام زمان علیه السلام، انجام کارهای خوب و خوب بودن است.

* از کودک بخواهید که نامه ای برای امام خود بنویسد و به او اطمینان دهید که امام از محتوای نامه باخبر می شود.

*از روزهای ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و زندگی خوش آن دوره برای کودکان حرف بزنید.

* زندگی روزمره کودک را با موضوع مهدویت پیوند زنید؛ به عنوان مثال: وقتی خوب درس می خوانی، یک قدم برای کمک به امام خود نزدیک تر می شوی؛ چون یاران امام باید دانا باشند.

* دوستانی همسو و خانواده هایی با گرایش های مهدوی را شناسایی و با آنان ارتباط بگیرید.

 *از محبت های امام به یاران و شیعیان خود که در کتاب های معتبر آمده است، صحبت کنید.

* برخی از سخنان امام را حفظ کنید و برای کودک درباره آن توضیح دهید.

 *به کودک فرصت دهید تا درباره احساس خود نسبت به امام زمان علیه السلام صحبت کند.

*از نام های حضرت برای نامگذاری کودکان خود استفاده کنید و معنای آن را برای کودکان توضیح دهید.

* به گونه ای رفتار کنید که کودک از داشتن نام انسانی کامل مانند امام عصر علیه السلام، به خود افتخار کند.

* به کودک خود یاد دهید که هر روز هدیه ای برای امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بفرستد. هدیه کودک شما می تواند این جمله زیبا باشد که شما معنا و اثر آن را برایش توضیح داده اید: «اللّهم صلّ علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم»

منبع : افق حوزه , حجت الاسلام ابراهیم اخوی روانشناس


 

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از:  

سلام خیلی عالی بود

1395/03/06 @ 23:42
نظر از: متین [عضو] 
5 stars

سلام و احترام .
واقعا استفاده کردم .
ممنون

1395/03/06 @ 19:40


فرم در حال بارگذاری ...

برات کرب و بلا رفتن مرا بدهید

نوشته شده توسطرحیمی 6ام خرداد, 1395

السلام علیک یا صاحب الزمان

عجل الله تعالی فرجه الشربف

***

شبی دم سحری در دعایتان آقا

کنید اندکی یاد گدایتان آقا

مرا به نیمه ی شب ها برای نافله ها

صدا کنید… فدای صدایتان آقا

شکسته بال ترینم ولی مرا ز کرم

پرم دهید میان هوایتان آقا

دلم گرفته خدا خیرتان دهد یکبار

دهید اجازه بیفتم به پایتان آقا

به روی پنجه قد افراشتم به جلب نظر

سوا کنید که باشم برایتان آقا

ره ثواب بجوی زلف بخت مرا

گره زنید به شال عبایتان آقا

حدید زنگی قلب مرا جلا دهید

مریض عشقم و لنگ دوایتان آقا

شرر به سینه زده غصه ی مدینه تان

نمک به زخم زده کربلایتان آقا

برات کرب و بلا رفتن مرا بدهید

شبی دم سحری در دعایتان آقا

نظر از:  

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

1395/03/06 @ 23:47


فرم در حال بارگذاری ...

دل آدم باید پاک باشه! ظاهر مهم نیست!/پاسخ به شبهه

نوشته شده توسطرحیمی 6ام خرداد, 1395

 

«کسی نیست بگوید من خدا را دوست ندارم؛ همه دوست دارند، اما شرط دوست داشتن تبعیت است.»

برخی معتقدند؛ ایمان افراد به ظاهر آن ها هیچ ربطی ندارد، مهم این است که ایمان و اعتقاد در دل انسان باشد. دل انسان باید با خدا باشد.

برخی می گویند: «چرا براساس ظاهر افراد قضاوت می کنید؟ ایمان به دل آدمه! خدا خودش می دونه من چقدر عاشقش هستم، ولی نمی تونم حجابو قبول کنم!» این افراد معتقدند؛ ایمان افراد به ظاهر آن ها هیچ ربطی ندارد، مهم این است که ایمان و اعتقاد در دل انسان باشد. دل انسان باید با خدا باشد.

نشانه های ایمان داشتن به خداوند چیست؟

در صدر اسلام نیز عده‌ای می‌گفتند؛ عمل اصلاً هیچ دخالتی در ایمان ندارد و همین که انسان تصدیق قلبی به وجود خدا و حقانیت اسلام و پیغمبر اسلام داشته باشد، هر گناهی هم که مرتکب شود ضرر به ایمان او نمی‌زند. در اصطلاح کلام به این طایفه «مرجئه» می‌گویند.
خلفای بنی‌امیه بیشتر از مرجئه حمایت می‌کردند تا هر گناهی می‌خواهند مرتکب شوند و با این حال، متهم به کفر نشوند. در روایات ما سفارش شده که قبل از این‌که مرجئه به سراغ نوجوانان شما بیایند به تعلیم آن‌ها بپردازید. مرجئه که به فرهنگ إباحه‌گری دامن می‌زدند زودتر مورد قبول واقع می‌شدند. فرهنگ إباحه‌گری زود رواج پیدا می‌کند، چراکه مروّج آزادی به معنای بی‌بندوباری است. لذا ائمه علیهم‌السلام تأکید می‌کردند که قبل از این‌که تبلیغات سوء مرجئه در جوانان شما اثر کند به فریادشان برسید و به آن‌ها بفهمانید که ارتکاب گناه بی‌عقاب نیست و حتی ممکن است ارتکاب گناه موجب سلب ایمان شود.

...

pan style="font-family: tahoma,arial,helvetica,sans-serif; font-size: small; color: #000000;">مذهب شیعه معتقد است که عمل اگر عملی صالح باشد ایمان را تقویت می‌کند و اگر عملی فاسد باشد ایمان را تضعیف می‌کند. اگر ایمان تقویت شود کم‌کم مراتب ایمان مؤمن بالاتر می‌رود.
بنابراین این قول که «دل آدم باید پاک باشه، ظاهر مهم نیست» هیچ مقبولیتی در دین ندارد. بلکه در جای جای قرآن کریم در کنار ایمان، عمل صالح مطرح شده است. در آموزه های قرآنی، عمل صالح، بازتاب بیرونی ایمان واقعی است. هر کس به ایمان واقعی دست یافته باشد در منش و کنش خویش نیک کردار خواهد بود.
وَعَدَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لَهُم مَّغْفِرَهٌ وَأَجْرٌ عَظِیمٌ (سوره مائده، آیه ۹)
«خداوند کسانى را که ایمان آورده و عمل ‏هاى شایسته کرده ‏اند وعده داده که آن ها را آمرزش و پاداشى بزرگ است.»
عمل صالح در اصطلاح، عملی است که در شرع به عنوان واجب یا مستحب معرفی شده است. ایمان و عمل صالح درحقیقت مانند دو کفه ترازویی هستند که سنجش بدون یکی از آن دو، ممکن نیست و ایمان بدون عمل صالح، سودی نخواهد داشت. اگر کسی بدون آنکه به برنامه های اسلام عمل کند، ادعای ایمان داشته باشد، ایمانش صوری و ادعایی است و هیچ سودی به حال او نخواهد داشت.
الْإِیمَانُ تَصْدِیقٌ بِالْجَنَانِ وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَان‏ «ایمان، تصدیق با دل و اعتراف با زبان و التزام در عمل است.» (بحارالانوار، ج۶۶ ص۷۴)

پس می توان همه ی اعمال را کنار گذاشت

اگر بپذیریم که با داشتن دل پاک و عشق به خدا می توانیم برخی اعمال را انجام ندهیم، پس اعتبار همه اعمال دینی ساقط می شود زیرا هر کس می تواند این توجیه را در مورد هر حکمی از دین که باب میلش نیست بکار ببرد، مثلا” بگوید: «من نماز نمی خونم، روزه هم نمی گیرم اما خدا خودش می دونه دلم پاکه و عاشقش هستم. خدا خودش می دونه من چقدر دوسش دارم اما من نمی تونم به پسرعموم دست ندم.»
خداوند در آیه ۱۵۰ سوره نساء می فرماید:
إِنَّ الَّذینَ یَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ یُریدُونَ أَنْ یُفَرِّقُوا بَیْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ یَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ وَ یُریدُونَ أَنْ یَتَّخِذُوا بَیْنَ ذلِکَ سَبیلاً
«کسانى که خدا و پیامبران او را انکار مى‏ کنند، و مى خواهند میان خدا و پیامبرانش تبعیض قائل شوند، و مى‏ گویند: به بعضى ایمان مى‏ آوریم، و بعضى را انکار مى کنیم‏» و مى ‏خواهند در میان این دو، راهى براى خود انتخاب کنند…»

از کوزه همان برون تراود که در اوست

اگر یک فرد ایمان واقعی داشته باشد، باید عمل او نیز نشان دهد که این فرد به خداوند و دستورات او ایمان دارد یا نه. در هیچ جایی از دین اشاره نشده است که ظاهر یک مؤمن اهمیتی ندارد و مهم ایمان او در قلب و دل است بلکه بر عکس در روایات توصیه های بیشماری در خصوص ویژگی های پوشش یک مسلمان آمده است.
یک انسان صادق نمی تواند ادعا کند با اعتقاد است اما در ظاهر طور دیگری جلوه کند، و او توقع داشته باشد که دیگران از روی علم غیب، باطن او را بینند و بر اساس ظاهرش از او شناخت پیدا نکنند. ضرب المثل قدیمی می گوید؛ از کوزه همان برون تراود که در اوست.
فرض کنید همسرتان شما را دوست دارد و به شما ابراز عشق هم کرده است در جایی اورا می بینید که با زنان دیگر گرم شوخی و خنده است، وقتی به او اعتراض می کنید در جواب می گوید: من قلبا” تو را دوست دارم فقط در ظاهر با این خانم ها شوخی می کنم اما در دلم هر لحظه به یاد تو هستم. آیا این توجیه قابل قبول است؟ آیا ظاهر رفتار ما می تواند با باطن عمل ما ارتباطی نداشته باشد؟
وقتی برخی زنان و دختران در جامعه با پوشش های زننده رفت و آمد می کنند بطوریکه نه تنها نگاه های مردان بلکه حتی نگاه های زنان نیز به سمت آن ها خیره می شود، چگونه می توان پذیرفت که این زنان، زنان با ایمان و دل پاکی هستند؟

روانشناسی زن و مرد و دل های پاک آنان

همه می دانیم که از نظر علم روانشناسی مردان از طریق چشم تحت تأثیر جنس مخالف قرار می گیرند و زنان از طریق شنوایی. به دلیل همین ویژگی مرد است که از زنان به صورت عکس ها، مجلات و فیلم های مستهجن و… مورد بهره برداری قرار می گیرند.
به همین دلیل است که یک زن برای جلب نظر همسر خویش بر اساس فطرت به خودآرایی در خانه می پردازد و توقع دارد که همسر او نیز در مقابل به او ابراز محبت کند.(شنوایی)
وقتی نوع پوشش افراد در خانه برای اطرافیان پیام هایی را به دنبال دارد پس چگونه می توان ادعا کرد که نوع پوشش در جامعه و بین افرادی که هیچ شناختی هم از یکدیگر ندارند پیامی ندارد. وقتی در جامعه زنان طوری لباس می پوشند که دائماً پیام های جنسی را به مردان ارسال می کنند چگونه توقع دارند که مردان پیامی غیر از آنچه که می بینند دریافت کنند؟
وندی شلیت فارغ التحصیل فلسفه از آمریکا می گوید: چگونه می توانیم انتظار داشته باشیم مردان محترمانه رفتار کنند در حالی که تعداد زیادی از زنان دائماً پیام می فرستند که لازم نیست اینگونه باشند؟! (فمینیسم در امریکا، ص۳۳)
طبق آزمایشات دانشمندان آلمانی، امواج نامرئی الکتریسیته مثبت از مردان و الکتریسیته منفی از زنان ساطع می شود و بر طبق آن یکدیگر را جذب می کنند و هیچ عاملی نمی تواند از آن جلوگیری کند. وجود حجاب و پوشش در روابط زن و مرد مانند عایق برای سیم های مثبت و منفی برای جلوگیری از خطر است. (برای چشم هایت، ص ۳۱)

دستور حجاب برای “زنان با ایمان” آمده است

اتفاقاً آیه ی مخصوص به حجاب، خطاب به زنان با ایمان است، کسانی که قلباً به خداوند و پیامبر او ایمان آورده بودند.
سیوطى (۸۴۹ـ۹۱۱ ق) به سند خود از ام سلمه نقل مى کند که بعد از نزول آیه «یدنین علیهن من جلابیبهن» زنان انصار از منازلشان با پوشش هاى مشکى خارج مى شدند. (طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان، بیروت، موسسه الاعلمى للمطبوعات، ۱۴۱۵ ق.)
در کلام دیگرى آمده است که نزد عایشه از برترى زنان قریش سخن به میان آمد. او گفت زنان قریش صاحبان فضیلت اند اما به خدا قسم من در پاى بندى به کتاب خدا و ایمان به قرآن کسى را برتر از زنان انصار ندیدم. وقتى آیه «ولیضربنّ بخمرهنّ على جیوبهنّ» نازل شد و مردان این آیه را در خانه ها بر زنان خود خواندند، بعد از آن هر یک از آن زنان با لباس خود، سر و کناره هاى صورتش را مى پوشاند. آنان وقتى صبح پشت سر رسول خدا به نماز ایستادند سر و گردن خود را پوشانده بودند به گونه اى که خیال مى کردى بر سر آن ها کلاغ نشسته است. (حلى، حسن بن یوسف، مختلف الشیعه، قم، موسسه النشر الاسلامى، ۱۴۱۲ ق.)
آیت الله ناصری می فرمایند: «کسی نیست بگوید من خدا را دوست ندارم؛ همه دوست دارند، اما شرط دوست داشتن تبعیت است.»
بنابراین وقتی برخی می گویند ما در دل و قلب خود ایمان به خدا داریم و عاشق خدا هستیم اما ضرورتی برای حجاب نمی بینیم، در جواب باید گفت اتفاقاً پرروردگار مهربان خواسته است شما زنان با ایمان را با حجاب ببیند.

منع:  با حجاب

 


فرم در حال بارگذاری ...

نخستین مرحله پذیرش عمل

نوشته شده توسطرحیمی 6ام خرداد, 1395

آیت الله جاودان:

 
از اعمال خود مواظبت کنیم .
مواظبتی بر اساس ترس از خدا . مهم این است که یک خط در میان عمل نکنیم.

قبولی نماز به درست بودن رکوع و سجود نماز است . اولین مرحله برای قبولی عمل ، درست بودن ظاهر و پوسته عمل خواهد بود . ما اگر بخواهیم به مقصدی برسیم باید از درستی عمل شروع کنیم . بعد به قبولی عمل خواهیم رسید .

عمل صالح یعنی عمل درست . اگر آدم مقبول باشد ، نمی توان فرض کرد که این آدم عملی انجام دهد که در پیش خداوند قبول نگردد .

 

منبع: وارث/بخشی از سخنرانی آیت الله جاودان در هیئت هفتگی میثاق با شهدای گمنام دانشگاه امام صادق  علیه السلام


فرم در حال بارگذاری ...

نامه عرفانی و اخلاقی آیت الله آقا محمد بیدآبادی به میرزای قمی

نوشته شده توسطرحیمی 6ام خرداد, 1395

این نامه یکی از مهم ترین نامه هایی است که بیدآبادی در سیر و سلوک نگاشته است و به همین جهت «آداب سیر و سلوک» و «رساله سیر و سلوک» نامیده شده است. مخاطبِ این نامه فقیه بزرگ سده سیزدهم میرزا ابوالقاسم قمی رحمه الله مشهور به میرزای قمی (م 1231 ق) است، که شرح حالش در ضمن شاگردان بیدآبادی ذکر گردید. میرزای قمی خود استادی وارسته و انسانی شایسته بوده و هنگامی قصد زیارت عتبات عالیات (کربلای معلی، نجف اشرف، کاظمین و سامرا) را داشته، از بیدآبادی تقاضای دستور العملی برای زیارت و درک بهره های معنوی بیشتر از مشاهد مشرفه می نماید. بیدآبادی نیز رساله حاضر را در جواب وی و مسائل متعدد و آداب ظریف زیارت و حضور قلب در عبادت را برای میرزای قمی تشریح می کند. بین میرزا قمی و بیدآبادی صمیمیت کامل وجود داشته و میرزا از مریدان آن مرحوم به شمار می رفته است. چون طرف خطاب بیدآبادی در این نامه فقیه بزرگ و آگاهی مانند میرزای قمی بوده لذا نامه را به عربی نگاشته و در آن عصاره اندیشه ها و نظرات خویش را در سیر و سلوک بیان نموده است. و چون واقف بوده که مخاطبش از فقها است و ممکن است برخی اصطلاحات رایج در عرفان و سیر و سلوک را قبول نداشته باشد از آوردن اصطلاحات عرفانی خودداری نموده است. با توجه به این ویژگی ها این نامه از سایر نامه های وی، بیشتر مورد توجه اندیشوران قرار گرفته، و نمونه کاملی از یک دستور سیرو سلوک عرفانی شیعی است.

1- ستایش و ثنا پروردگاری را سزاست که فطرت انسان ها را با اسمای جمال و جلال خود در چهل صباح بسرشت [1] و رازهای اسمای خود را در نهاد وی به ودیعت نهاد. و درک معانی و قدرت بیان آن ها را به وی بیاموخت.

2- و سپس با دادن توانِ بکارگیری دلیل و برهان و نحوه کسب یقین وی را گرامی داشت. تا او با استفاده از دلیل و برهان به درک حقایق قرآن و احادیث با عنایت الهی نائل آید.

3-پروردگاری که نعمت هایش را بر مؤمنان با فرستادن پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم تکمیل نمود و نعمت هدایت را به اتمام رسانید تا آن حضرت آیات الهی را بر ایشان بخواند و آنان را تربیت نموده و کتاب و حکمت را یادشان دهد[2]. تا آنچه را که عقول ایشان یارای درک و رسیدن به آن را نداشته به واسطه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم یاد گیرند. و مردمان را در روز بازپسین حجّتی بر خدا نباشد و نگویند: خدایا اگر پیامبری می فرستادی ما اطاعت وی را کرده رستگار می شدیم.

4-خدایی که ظاهر بیانات پیامبران را برای هدایت عموم مردم که خواهان نعمت های ظاهری می باشند شریعت و قانون؛ و حکمت ها و رازهای پوشیده در کارهای آنان را برای مرض های قلبی و بیماری های روانی شفا و نجات؛ و حقیقت های ظاهره از حالات درونی آنان را برای رسیدن اهل حقیقت به بارگاه قدس خویش سبب و وسیله قرار داد.

5-پس قلب ها و دل هایمان از درخشش کلمات پرنور آن حضرت نورانی گشت و با تابش ستارگان هدایت و حکمت های پرنور وی، از تاریکی مناقشه های علمای علم کلام و از اشتباهات سخنان همسان حکیمان مشّائی و اشراقی رهایی یافت.

...

6- خدایی که با حکمت های الهی ایمانی قرآن کریم، عقاید و باورهای ما را استوار و اصلاح نمود و از استدلال های علوم طبیعی و ریاضی و عقاید بافتگی معتزله و اشاعره بی نیازمان ساخت. و به وسیله احادیث صحیح نبوی و آثار متعالیه علوی ما را از مرض های درمان ناپذیری که از سخنان فیلسوفان یونانی و ارتکاب کارهای طبیعی حیوانی و تقلید پدران و گذشتگان پدید آمده بود، در ظاهر و باطن شفا بخشید.

7- پس برترین و پاک ترین درودهای خداوند بر آن حضرت و آل اطهارش باد و خداوند به آن حضرت بهترین پاداش را که برای انبیای خود کرده عنایت فرماید چرا که او راه رسیدن به حقیقت را با التزام به شریعت و پیمودن راه مستقیم خود را، برای ما روشن ساخت. و برای ما بیان نمود که پند و موعظه، مؤمنان را سود بخشد و متّقیان را یادآوری است. همچنین به ما آموخت که خیرخواهی خالصانه برای برادران ایمانی از استوارترین ارکان دین است اگر چه مردم خیرخواهان را دوست نداشته باشند.

8- پس در پاسخ درخواست شما می گویم:

ای برادر ایمانی! شخص فهیمی مانند جناب عالی به خوبی واقف است که توجه و دلبستگی به دنیا و علاقه به ماندگار شدن در آن و بند و بارهای گران بر نفس نهادن با روی آوردن به ابزار طبیعی و جسمانی و مشغول شدن به لذت های نفسانی و خواهش های پست حیوانی مانع از رشد و ترقی و رسیدن به مرتبه والای معارف حقیقی و الهی هستند.

9- بلکه بالاتر از آن، صرف نمودن تمام لحظات عمر در تدریس علوم رسمی و چشم پوشی از طریقه تهذیب و تزکیه نفس با ریاضت های شرعی و تقلید از پدران و استادان در مسائل اصلی و فرعی نیز مانع از عروج به آسمان معارف حقیقی و رسیدن به واقعیات هستی است.

10- پس از میان علوم رسمی بهترینِ آن ها را انتخاب کن و از آن نیز تنها به اندازه ای که مورد نیاز و لازم است فراگیر و از جدل و مناقشه در تحصیل علم که موجب بیماری روح و روان است، بپرهیز.

11- بعد از آن که از علوم لازم به اندازه نیاز تحصیل کردی به پاکسازی روح و روانت بپرداز، زیرا که علم بستگی به زیادی تحصیل ندارد بلکه آن نوری است که در قلب ها و دل های مستعد که صلاحیت افاضه آن را داشته باشند می تابد[3] و همچنین نهاد دل ها و قلب ها با علم سرشته شده، اگر به آداب شایسته الهی آراسته شوی آن را خواهی یافت. [4]

12- گرسنگی بسان ابری است که باران حکمت و معارف از آن فرو می ریزد. بنده ای که چهل شبانه روز برای خدای تعالی اخلاص ورزد و همه کارهای خود را با اخلاص انجام دهد، چشمه های حکمت در قلبش جوشیده و بر زبانش جاری می گردد.

13- والاترین علوم اهل بیت علیهم السلام آن است که بر قلب ها الهام گردد و بر گوش ها القا شود. و علم آن است که لحظه به لحظه و روز به روز حادث می شود. [5]

14- پس گرد و غبار رسوم و عادات را از خود بزدای و راه و روش اهل شهادت و حضور را که به دنبال حقیقت هستند در پیش گیر، زیرا هر چیزی را حقیقت و ظاهری و مغز و پوسته ای است، پس پوسته را کنار انداز و حقیقت را بگیر.

15- بر حذر باش که فقط ظواهر آیات و روایت را بگیری و غیر آن را انکار کنی؛ چون برای هر آیه از کلام الهی ظاهری است و باطنی و حدّی است و مطَّلعی. [6]

16- نسبت به دنیا و زینت های آن بی رغبت باش زیرا دنیا جایگاه فریفتگی و خودنمایی انس و جن است و حیات آن به تصریح قرآن کریم بازیچه و سرگرمی است پس آن را بر اهلش که زنان و کودکان هستند واگذار و خود مانند مردان در طلب آخرت و حیات ماندگار باش که در نزد اهل معنی زندگی حقیقی و دائمی و واقعی در سرای بازپسین است.

17- دنیا چیست؟! آیا جز لقمه غذایی است که خورده می شود یا تکه لباسی است که پوشیده می شود یا زنی است که به نکاح درمی آید و همه این ها نزد صاحبان عقل چیزی جز وهم و پندار نیست.

کلّ مافی الکون وهمٌ أو خیال

او عکوسٌ فی المرایا أو ظلال

همه چیز که در عالم هستند یا وهم و خیال هستند یا عکس ها و نقش هایی که در آینه یا به صورت سایه نمودار می شوند یعنی نمود هستند نه بود.

18- آنچه در توان داری جانب خدای را آن چنان که در شأن اوست پاس دار و از او یاری بخواه و مجاهدت کن اولًا در راه خدای و سپس برای خدا، چون جهاد برای خدا سبب رسیدن و نیل به مقصد می باشد همان طوری که خدای تعالی خود در قرآن فرمود:

آنان که برای ما جهاد می کنند، آنان را بر راه های خودمان هدایت می کنیم. [7]

19- امام زین العابدین علیه السلام نیز به آن اشاره فرموده در این دعا:

«مَن وفا بعهدک و تعبَ نفسَه فی ذلک و اجهدها فی مرضاتک فاهلٌ للبشارة».

الهی آن که به عهد و پیمان تو وفا نموده و خود را در آن به سختی و مشقت انداخته و برای جلب رضای تو کوشش نموده، سزاوار بشارت و پاداش است.

و سرّ آن که جهاد برای خدا موجب نیل به مرام و مقصد است این است که بنده مخلص را بدون فنای تمامی وجود و تسلیم نمودن امور به ولی خود، راه نجات دیگری در این دنیای مادی متصور نیست.

20- با به جای آوردن نمازهای نافله به خدای تقرّب جوی تا آن که حق چشم و گوش تو گردد[8] و در زمره مردانی باش که بر پیمان و عهد خدا وفادار مانده.

21- و امانت را به صاحب آن برگدانیده و به سوی خدای خویش که سرور و مولای حقیقی آنان بوده بازگشت نموده اند. در زیر آسمان های خدا، اولیا و بندگان محبوبی می زیند که کسی غیر حق آنان را نمی شناسد.

22- اگر بر این اندازه قادر نبودی- و البته بدون توفیق الهی و قطع تعلقات و تحمل سختی های طاقت فرسا قادر نخواهی بود- پس راه اصحاب یمین را در پیش گیر و سعی کن داخل آنان باشی که در حدیث وارد شده که:

اکثر بهشتیان را صاحبان عقل های ناقص تشکیل می دهند آنان که به زنان و دختران و غلامان و نعمت های بهشتی بسنده کرده و از رضوان جمال الهی و قرارگاه صدیقین در بارگاه حق تعالی چشم پوشی نموده اند. [9]

23- آگاه باش که اکثر اهل دنیا در غفلت به سر می برند نه خیر و نفعی در آن ها هست و نه چاره ای از معاشرت با آن ها وجود دارد. پس باید جایگاه و مرتبه آنان را بشناسی و تا زمانی که در منزل و مأوای آنان هستی با آن مدارا نمایی و هر کدام را در رتبه شایسته خویش قرار دهی.

البته در این مدارا و رعایت حال آنان نباید دینت را سرسری بگیری یا به اهل ظلم و ستم اعتماد و تکیه کنی. پس باید اذیت و آزار اهل دنیا را تحمل کنی، زیرا آسایش و نعمت های سرای بازپسین به سختی ها و شداید این عالم مادی پیچیده شده است؛ تا این شداید را تحمل نکنی به آن نمی رسی. پس همراه آنان که ایمان آورده اند صبر و پایداری نیکو بنما و بر خدایت اعتماد کن و او را وکیل و کارگزار خود قرار ده. [10]

24- هشیار باش که لجام و افسار نفست را در چراگاه رخصت های [11]

شرعی آزاد نگذاری زیرا آن رخصت ها و اذن ها از جانب شارع برای اهل زمان بوده که همان صاحبان عقل های ضعیف و زنان و اطفال و ناآگاهان می باشند.

25- زندگی و گذران مولایت، پیشوای جن و انس حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را یادآور باش که چگونه این دنیا را سپری نموده، از نان جوینی آغشته به روغن پرهیز نمود و تناول نکرد.

26- و مبادا که با خود بگویی چه کسی نعمت های الهی را حرام نموده؟![12] زیرا این خیال باطل از وساوس ابلیس و موجب بازماندن از رتبه های عالی اهل عرفان و یقین است چرا که بین حرام شدن با محروم ماندن نفس از رتبه های عالی فرق آشکار و روشن وجود دارد [یعنی آن چنان نیست که هر چیزی که حرام نباشد ارتکاب آن جایز است. بلکه آنان که خواهان مراتب عالی هستند از خیلی امور که حرام نیست اجتناب می کنند].

27- به همین دلیل خاتم رسل و راهنمای اهل حقیقت حضرت

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در مورد عسل مخلوط با شیری که ام ایمن آورده بود، فرمودند:

می توان به یکی از این ها کفایت کرد، نه آن ها را می نوشم و نه تحریم می کنم. [13]

28- و آن حضرت هنگامی که از خوردن حلوا اجتناب نمود، فرمودند:

که می ترسم در قیامت به من گفته شود که: خوشی هایتان را در دنیا سپری کردید. [14]

29-و هم آن حضرت فرموده اند: حذر کیند از تن آسایی و تن پروری و مشغول شدن به کارهای بیهوده و خوشگذرانی و عادت به خوردن میوه های لذیذ.

30-و هم در بعضی دعاها فرموده اند: خدایا به تو پناه می برم از خو گرفتن به خوردنی ها و نوشیدنی های لذیذ و گوارا.

31- پس خوشی های خود را در دنیا سپری نکن [15] و بهره و نیازمندی خویش را در آخرت فراموش منما، زیرا که لذت های سرای بازپسین ماندگار و نفعش بیشتر است.

32- زینهار از صرف لقمه های مشکوک و شبهه دار، و فرو رفتن در مباهات، که موجب قساوت قلب و مایه محرومیت از درک لذت مناجات است.

33- زینهار از طلب ریاست، مبادا در خیالت ریاست جاگیر شود، زیرا کسی که بدون داشتن صلاحیت، ادعای ریاست کند از رحمت خدا به دور است و همچنین کسی که در آرزوی رسیدن به آن باشد باز از رحمت الهی به دور است.

ریاست جز برای کسانی که شایستگی آن را داشته باشند روا نیست و کسانی که شایستگی آن را دارند مؤمنانی هستند که خواهش های نفسانی را مهار نموده و نفس خود را رام ساخته و دل های خود را به یاد آخرت و با ذکر و یاد الهی زنده نموده، و ضمیر خود را از غیر خدا پالایش کرده و لحظات زندگی خود را در جلب رضای حق صرف کرده اند چندان که قلب ها و دل های آنان محل جلوه مشیت و خواست الهی گردیده و جز خواست خدا چیزی نمی خواهند.

34- از مجالست با ریاست طلبان برحذر باش، خصوصاً کسانی که علاوه بر ریاست طلبی- بدون داشتن نشانه ای از علم- ادعای علم نیز می کنند، زیرا آن ها خدای خویش را از یاد برده اند و همین موجب گردیده که خود را نیز فراموش کرده [16]. و به دنبال لذت های پست حیوانی باشند و در توجیه کار باطلشان به آیات متشابه استناد کنند. آگاه باش که آنان به زودی در اثر این کارهای ناروا به عذاب الهی و آتش قهر او گرفتار خواهند شد و به سزای عمل خویش خواهند رسید.

35- بعد از پاکسازی قلبت از غبار معصیت و خواهش های نفسانی، به دل خود رجوع کن. حاصل کلام آن که بر تو لازم است که عقاید و باورهای خود را از ره استدلال و حقیقت های الهی و عرفانی درست گردانیده و استوار سازی و درونت را به خلق و خوی شایسته و پسندیده و اوصاف فرشتگان زیور دهی، و آداب شرعی و عبادت های بدنی را با شرطی که بر آن ها مقرر شده به جای آری، تا آن که صحت و راستی و حقیقت آن ها را با چشم بصیرتت و دل پاکت به عیان ببینی.

36- البته این مراتب والا، با آرزو و هوس حاصل نمی گردد و با ظاهرسازی از قبیل عبا و قبا بر دوش انداختن و انگشتر عقیق به دست کردن و عصا برداشتن و جامه عالمان و عابدان و پارسایان پوشیدن و یا خود را از نظر نسب به سلسله پاکان نسبت دادن به دست نمی آید بلکه برای کسب آن باید از دنیا بگذری و دوستی آن را از دل بیرون کنی.

37- آگاه باش که انسان لذت ایمان را وقتی خواهد چشید که به دنیا بی اعتنا باشد و دوستی آن را از دل بیرون کند و به این فکر نباشد که دنیا به کام چه کسی شد و نیز نشستن در حلقه شاگردان و تفاخر به آنان و یاد مدرسه و شاگردان آن را فراموش کند. بعد از آن هم در تمام کارهایی که انجام می دهد یا ترک می کند نیت پاک و اخلاص کامل داشته باشد. و وقتی که ترک دنیا و خارج نمودن دوستی آن از دل، برای کسی حاصل شد، آن وقت است که اشک ها از چشم ها جاری خواهد گردید و دل به یاد خدا نرم خواهد شد.

38- البته برای این منظور، در اول کار باید عمل هایی را که تحمل آن بر نفس سنگین است انجام دهد، تا تکه گوشتی که به نام قلب در درون انسان نهفته است اصلاح شود، که اگر قلب به صلاح آید باقی اعضا و جوارح نیز به صلاح خواهد گرایید که رمز ماندگاری بهشتیان در بهشت و دوزخیان در دوزخ به سبب همین نیت های قلبی است. البته این رشته سرِ دراز دارد.

39- پس دلت را به دستورات قرآن و حدیث مشغول دار، که اگر تو او را به کار نگیری او تو را با وسوسه های درونی مشغول خواهد ساخت.

نفست را در خواهش هایش رها و آزاد نگذار چون نفس همیشه در پستی و خواری خود سعی و تلاش دارد. و رستگار کسی است که نفس خود را بپالاید و او را از آرزوها و خواهش های باطل بازدارد.

40-اما در مورد زیارت: بر تو لازم است که تلاش و همت کنی که شرایط و آداب زیارت را به نحو شایسته و کامل به جای آری و آن کس را که به زیارتش رفته ای تعظیم نمایی و حریم حرمتش را نگهداری، و زائران را مساعدت و یاری نمایی.

41- برحذر باش که در خواندن زیارت نامه، در این گفته ات دروغگو نباشی، آن جا که می گویی: شهادت می دهم و اعتراف می کنم که (ای امام بزرگوار) شما جایگاه مرا ناظر هستی و به گفته های من واقفی و می شنوی. و از گردش در رواق ها و صحن ها و تماشای آئینه کاری ها و چلچراغ ها و گفتگو با این و آن و توجه به مردم در حرم مطهر پرهیز کن که این کار لایق و شایسته بندگان پاک و برگزیده نیست.

42- تا زمانی که شوق و میل باطنی به زیارت و دعا داری در حرم باش و زمانی که میل تو، به سستی گرایید بلافاصله از حرم خارج شود که ذکر

نگفتن بهتر است از ذکری که با غفلت و بی توجهی به محتوای ذکر همراه باشد.

43- در حرم مطهر برای پدر و مادرت و نیز کسانی که حقی بر تو دارند [مانند بزرگان دین و اساتید، خویشاوندان و دوستان ] دعا و طلب رحمت نمای.

44- این راه و روشی است که هر کس را که تبعیت مرا بکند او را به سوی آن دعوت می کنم [17] و البته توفیق اجابت از خداست و خداست که حق را بیان می کند و به راه راست هدایت می نماید. [18] و کسی را که خداوند او را بنابر مقتضای عمل های بدش گمراه نماید برای او هدایت گری نخواهد بود[19] و کسی را که خداوند واعظ درونی و راهنمای قلبی برایش قرار ندهد او سرپرست و راهنمایی نخواهد داشت [20] و هدایت فقط از جانب خداست و در دست اوست و هیچ کس نمی تواند آن کس را که دلش می خواهد هدایت کند. [21]

45- این یادآوری است برای کسانی که بخواهند راه [درست ] را به سوی پروردگار خویش در پیش گیرند. [22][والسلام ][23]

منبع : تذکرة السالکین؛ ص68 , صداریی خویی،علی

پی نوشت ها:

[1] . اشاره به حديثى كه در كتب روايى اهل‏سنّت از حضرت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نقل شده كه ‏فرموده‏ اند:« إن الله خَمَّرَ طينةَ آدم بيده أربعين صباحاً» رساله سير و سلوك منسوب به بحرالعلوم با مقدمه و شرح علامه محمدحسين طهرانى، ص 24 به نقل از احياء العلوم، ج 4، ص 238 و مرصادالعباد، ص 38 و عوارف‏المعارف، ص 260.

[2] . سوره جمعه، آيه 2.

[3]. اشاره به حديثى كه در بحارالانوار، ج 1، ص 225 به اين صورت نقل شده: « ليس‏العلم بكثرة التعليم بل هو نور يقذفه في قلب مَن يشاءُ» يعنى علم به فزونى درس و تحصيل نيست بلكه آن نورى است كه خداوند در قلب هر كس كه بخواهد مى‏ افكند.

[4] . از بعضى پيامبران نقل شده كه خطاب به پيروان خود چنين فرمود: « … لا تقولوا العلم في السماء مَن ينزِلُ به و لا في تُخُوم الارض مَن يَصعَدُ به و لا من وراء البحار مَن يعبُرُ به، العلم مجعولٌ في قلوبكم تأدّبوا بين يديّ بآداب الروحانيين و تخلّقوا بأخلاق الصديقين اظهر العلمَ من قلوبكم».  مپنداريد كه علم در آسمان است، كيست كه آن را از آسمان فرو بياورد، مگوييد كه علم در اعماق زمين است، كيست كه آن را بيرون بياورد، مگوييد كه علم در آن سوى درياهاست كيست كه آن را از درياها به اين سو بياورد؛ بلكه علم در دل خود شما نهفته است، نزد من به آداب روحانى و اخلاق صديقان تربيت شويد تا علم را از درون شما آشكار سازم.( مصباح الهدايه و مفتاح الكفايه، عزالدين محمود كاشانى، ص 60).

[5]. اشاره به حديثى كه در اصول كافى، كتاب الحجه، باب جهات علوم الائمه عليهم السلام وارد شده است:« عن أبي الحسن الاوّل موسى عليه السلام قال: قال: مَبْلَغُ علمنا على ثلاثة وجوهٍ: ماضٍ و غابرٍ و حادثٍ، فأمّا الماضي فَمُفَسّرٌ و أمّا الغابرُ فمزبورٌ و أما الحادث فقذف في القلوب و نقرٌ في الأسماع و هو أفضل علمنا و لا نبىَّ بعد نبيّنا».

حضرت موسى بن جعفر عليه السلام فرمود: علم ما به سه جهت رسايى دارد: گذشته و آينده و پديد شونده؛ اما گذشته براى ما تفسير شده است و اما آينده نوشته شده و اما پديد شونده از راه الهام به دل و تأثير در گوش باشد و آن بهترين دانش ماست و پيغمبرى بعد از پيغمبر ما نيست.( اصول كافى، با ترجمه مصطفوى، ج 1، ص 393).

[6] . اشاره به حديثى كه در مقدمه چهارم تفسير صافى از حضرت على عليه السلام نقل شده:

« ما من آية إلاولها أربعة معانٍ: ظاهرٍ و باطنٍ و حدٍ و مُطَّلعٍ، فالظاهر التلاوة و الباطن الفهم و الحدّ هو الأحكام الحلال و الحرام و المُطَّلع هو مراد الله من العبد بها».

[7] . سوره عنكبوت، آيه 19.

[8] . اشاره به حديثى كه در وسائل‏الشيعه( چاپ آل‏البيت، ج 4، ص 72) نقل شده:« عن‏ابي‏جعفر عليه السلام- فى حديث- ان الله جل جلاله قال: و … انّه ليتقرّب إلىّ بالنافلة حتى أحبّه، فإذا أحببته كنت سمعه الذي يسمع به و بصره الذي يبصر به و لسانه الذي ينطق به، و يده التي يبطش بها، إن دعاني أجبته و إن سألَنى أعطيتُه».

… بنده من با نمازهاى نافله چنان مقرّب درگاه من مى‏گردد كه او را دوست مى‏دارم، وقتى كه او را دوست داشتم گوش او و چشم او و زبان و دست او مى‏شوم و اگر دعا بكند اجابت مى‏كنم و اگر چيزى بخواهد عطا مى‏كنم.

[9] . اين حديث با عبارات مختلف نقل شده، در بحارالانوار، ج 5، ص 128 آمده:« أكثر اهل الجنة البُلْه»  و در جلد 70، ص 9 آمده: « دخلتُ الجنة فرأيت أكثر أهلِها البُلْه». در تفسير« بلهاء» اختلاف شده، بر فرض صحت سند حديث، تفسيرى كه مرحوم بيدآبادى در متن براى آن ذكر نموده قريب به واقع به نظر مى‏رسد و آن اين كه منظور از« بلهاء» در حديث، كسانى هستند كه در عبادات و طاعات خود مقصودى جز رسيدن به نعمت‏هاى مادى الهى در نظر ندارند و در حقيقت عبادات را نوعى داد و ستد براى رسيدن به نعيم بهشتى قرار داده‏اند.

[10] . مؤلف در اين عبارت مضمون و عبارات چند آيه را جمع كرده و عبارات آن‏ها را با هم تلفيق نموده است.( كهف( 18): 28؛ معارج( 70): 5؛ احزاب( 33): 30؛ مزمل( 73): 9.

[11] . رُخَص در مقابل عزايم، يعنى امورى كه با تسهيل مقرر شده و مسامحه و سهل‏انگارى‏در آن‏ها جايز است. برخلاف عزايم كه مقررات قطعى است و شبهه و تأويل در آن‏ها راه ندارد. بزرگان فرموده‏اند كه الزام نكردن شرع مقدس در بسيارى از مكروهات و مستحبات به جهت رعايت حال مردم عادى بوده است، پس كسانى كه به دنبال رضاى الهى و مراتب عاليه قرب هستند بايد آن‏ها را رعايت نمايند و همين‏جا فرموده‏اند كه حسنات الابرار سيئات المقربين. براى توضيح بيشتر به رساله الولايه علامه طباطبايى، ص 17- 21 مراجعه شود.

[12] . سوره اعراف، آيه 32، واضح است كه آيه شريفه در مقام نهى از تشريع و نسبت دادن‏حرمت به شارع بدون دليل شرعى است، اما اين آيه نمى‏تواند مستندى براى تن‏آسايى و خوشگذرانى و توجه نكردن به وضع مسلمانان باشد اساساً اكثر مباحث آداب و اخلاق اسلامى مانند ايثار، احسان، اطعام فقير و … موردشان جايى است كه حرمتى در بين نيست يعنى انسان مالى دارد و شرعاً مى‏تواند آن را مصرف كند اگر به ديگرى ببخشد احسان است والّا از مالى كه محظور شرعى دارد نمى‏شود احسان نمود. براى توضيح بيشتر پيرامون اين آيه به تفسير الميزان، ج 8، ص 79 مراجعه شود.

[13] . در كتاب مكارم الاخلاق روايت شده كه: و لقد جاءه صلى الله عليه و آله و سلم« ابن خولى» باناء فيه عسل و لبن فأبى أن يشربه فقال: شربتان فى شربة، و اناء ان فى اناء واحد، فأبى أن يشربه ثم قال: ما احرّمه ولكنى أكره الفخر و الحساب بفضول الدّنيا غداً، و أحب التواضع فانّ مَن تواضَعَ لله رفعه الله.( سنن النبى صلى الله عليه و آله و سلم، علامه طباطبايى، ص 184).

[14] . اين حديث در كتاب محاسن چنين نقل شده: عن جعفر صلى الله عليه و آله و سلم قال: أتى صلى الله عليه و آله بخبيص، فأبى‏أن ياكله، فقيل: أَتحرمه؟ قال: لا ولكنّى أكره أن تتوق اليه نفسى، ثم تلا الآيه: أذهبتم طيباتكم فى حياتكم الدّنيا. سوره احقاف، آيه 20.( مدرك سابق، ص 192).

[15] . اشاره به سوره احقاف، آيه 20.

[16] . اشاره به آيه 19 سوره حشر.

[17] . اقتباس از آيه 108 سوره يوسف.

[18] . اشاره به آيه 4 سوره احزاب.

[19] . اشاره به آيه 33 سوره غافر.

[20] . اقتباس از آيه 17 سوره كهف.

[21] . اشاره به آيه 56 سوره قصص.

[22] . اقتباس از آيه 29 سوره انسان.

[23] صدرايى خويى، على، تذكرة السالكين، 1جلد، انتشارات خويى - قم - ايران، چاپ: 1، 1390 ه.ش.


فرم در حال بارگذاری ...