پیآمد انحراف از ولایت و دوری از عترت در بیانِ زَهرای اَطهَر سلام الله علیها
نوشته شده توسطرحیمی 21ام اسفند, 1394روزگار، رفتارش با باقی ماندهها مثل رفتارش با گذشتگان است.
آنچه در پی میآید متن کامل بیانات حضرت آية الله سيّد محمّد رضا مدرّسي طباطبايي يزدي است که در آغاز درس خارج اصول به مناسبت ایّام فاطمیّه سلام الله علیها در تاریخ 92/1/20 ایراد گردیده است.
أعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان اللّعین الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و صلّ الله علی محمّد و آله الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین
عن فاطمة صلوات الله و سلامه علیها: أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ تَرَكُوا الْحَقَ عَلَى أَهْلِهِ وَ اتَّبَعُوا عِتْرَةَ نَبِيِّهِ لَمَا اخْتَلَفَ فِي اللَّهِ اثْنَانِ؛(1)
به خدا سوگند اگر حقّ را بر اهلش واگذارده بودند و از عترت پيغمبرشان پيروى كرده بودند دربارهی خداوند و احکام خداوند، دو نفر (با هم) اختلاف نمىكردند.
در روایت جالبی که پدر جناب صدوق رحمهما الله (ابو الحسن على بن الحسين بن بابويه القمى معروف به صدوق اوّل) نقل میکند: راوی خدمت حضرت زهرا صلوات الله و سلامه علیها نزد قبر حضرت حمزه سلام الله علیه میرسد و آن حالت بکاء و انکساری که برای حضرت بوده مشاهده میکند منقلب میشود و بعضی مسایل را در آن ملاقات از خدمت حضرت سؤال میکند. سپس آن فرد دربارهی نص پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله بر خلافت امیر المؤمنین علیه السلام سؤال میکند، حضرت هم مطالبی را میفرمایند تا اینکه میفرمایند:
أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ تَرَكُوا الْحَقَ عَلَى أَهْلِهِ وَ اتَّبَعُوا عِتْرَةَ نَبِيِّهِ لَمَا اخْتَلَفَ فِي اللَّهِ اثْنَانِ.
یعنی اگر زمام حکومت به دست ولیّ خدا قرار میگرفت و آن کسیکه از هر نظر شایستهی خلافت بود و وصیّ پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله بود بر مسند ولایت، استوار میشد آنچنان حقّ فراگیر میشد که دو نفر در آن اختلاف نمیکردند.
این تعبیر چه علی وجه الحقیقة یا علی وجه کنایهی از غلبه باشد ـ هر کدام که باشد ـ مطلبِ بسیار مهمّی را بیان میکند که به واسطهی انحراف از مسیر حقّ و سرپیچی از فرامین خداوند و پیروی از شهوات و مقام پرستی، آنچنان ضربهای به بشریّت وارد شده که اینهمه اختلافات و نزاعها و درگیریها و ضلالتها و ظلمها و تجاوزها ناشی از آن انحراف است. و اگر آن انحراف واقع نمیشد اینهمه مصیبت، اینهمه گمراهی، اینهمه ستم واقع نمیشد.
و چقدر انسانها بدبختند که گاهی بر ای برآورده نمودن هوسهای دنیاییشان و برای رسیدن به مطامع چهار صباح این زندگانی گذرایِ قصیرِ بیارزشِ بیریشهیِ بیدوام، منشأ اینهمه جنایت میشوند و متحمّل اینهمه جنایت میگردند.
...
اینها درس عبرت برای انسانهاست در همهی زمانها و همهی مکانها که گاهی فرد ـ نستجیر بالله ـ برای رسیدن به چیزهای تافه و بیارزشی، بارهای سنگینی از گناه را بر پشت خودش میگذارد که چه بسا جهنّم ابدی را برای خودش بخرد که:إِنَّ الدَّهْرَ يَجْرِي بِالْبَاقِينَ كَجَرْيِهِ بِالْمَاضِين؛(2)
روزگار، رفتارش با باقی ماندهها مثل رفتارش با گذشتگان است.
همهی ماها مورد ابتلا هستیم. هر کسی به مقدار و موقعیّت خودش و ظرفیتی که دارد. جامعهی امروز ما، شرایط دنیای امروز ما، وضعیت جمهوری اسلامی، شرایطی که بر کشور ما حاکم است، شرایط بسیار حسّاسی است که چه بسا بعضی افراد به خاطر رسیدن به أطماع نفسانی خودشان حرکتهایی را انجام میدهند، کلماتی را میگویند، مواضعی را اتّخاذ میکنند که به آن أطماع دنیوی برسند در حالیکه منشأ ضررهای عظیم، ضایعات جبران ناپذیری برای مردم، اسلام و تشیّع میشوند.
و اینکه حضرت صلوات الله و سلامه علیها فرمودند:
أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ تَرَكُوا الْحَقَ عَلَى أَهْلِهِ وَ اتَّبَعُوا عِتْرَةَ نَبِيِّهِ لَمَا اخْتَلَفَ فِي اللَّهِ اثْنَانِ.
مطلب بسیار قابل تأمّلی است و جای تدبّر است و این کلام از فردی صادر شده است که رسول اکرم صلّی الله علیه و آله دربارهی او فرمود:
… وَ أَمَّا ابْنَتِي فَاطِمَةُ فَإِنَّهَا سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ هِيَ بَضْعَةٌ مِنِّي وَ هِيَ نُورُ عَيْنِي وَ هِيَ ثَمَرَةُ فُؤَادِي وَ هِيَ رُوحِيَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَي …؛(3)
فاطمه دختر من برترين زنان از اوّلين تا آخرين است. فاطمه زهرا پاره تن من است. زهرا نور چشم من است. زهرا ميوه قلب من است. زهرا روح و جان من است.
حضرت میفرمایند: زهرا بَضعهی من است، پارهی تن من است، روشنایی چشم من است، میوهی دل من است باز هم آرام نمیشود میفرماید: جان من است:
وَ هِيَ رُوحِيَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيّ.
امیدواریم که خداوند متعال ما را به وظایف خودمان آشنا کند و از شیعیان حقیقی فاطمه و اولاد فاطمه علیهم السلام قرار بدهد که در همان روایت دارد که خداوند متعال ملائکه را شاهد میگیرد که:
أُشْهِدُكُمْ أَنِّي قَدْ آمَنْتُ شِيعَتَهَا مِنَ النَّار؛
شما را شاهد میگیرم که من شیعهی فاطمه را ایمن از آتش قرار دادم.
خداوند، همهی ما را از شیعیان حقیقی حضرت صلوات الله و سلامه علیها و عجّل الله تعالی فرج ابنها الحجة ابن الحسن قرار بدهد.
————————————————————————
پینوشت:
1. الإمامة و التبصرة من الحيرة (صدوق اوّل رحمه الله)، النص، ص1؛ كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر (ابو القاسم على بن محمد بن على خزاز قمى رازى رحمه الله)، ص199؛ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج36، ص352:
كفاية الأثر، عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ الْكُوفِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ زَكَرِيَّا عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الضَّحَّاكِ عَنْ هِشَامِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَاصِمِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ مَحْمُودِ بْنِ لَبِيدٍ قَالَ:
«لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله كَانَتْ فَاطِمَةُ صلواة الله و سلامه علیها تَأْتِي قُبُورَ الشُّهَدَاءِ وَ تَأْتِي قَبْرَ حَمْزَةَ وَ تَبْكِي هُنَاكَ فَلَمَّا كَانَ فِي بَعْضِ الْأَيَّامِ أَتَيْتُ قَبْرَ حَمْزَةَ فَوَجَدْتُهَا صلواة الله و سلامه علیها تَبْكِي هُنَاكَ فَأَمْهَلْتُهَا حَتَّى سَكَنَتْ فَأَتَيْتُهَا وَ سَلَّمْتُ عَلَيْهَا وَ قُلْتُ: يَا سَيِّدَةَ النِّسْوَانِ! قَدْ وَ اللَّهِ قَطَعْتِ نِيَاطَ قَلْبِي مِنْ بُكَائِكِ.
فَقَالَتْ: يَا بَا عُمَرَ! وَ لَحَقٌّ لِيَ الْبُكَاءُ فَلَقَدْ أُصِبْتُ بِخَيْرِ الْآبَاءِ رَسُولِ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله وَا شَوْقَاهْ! إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ثُمَّ أَنْشَأَتْ صلواة الله و سلامه علیها تَقُولُ:
إذا ماتَ یَومَاً مَیِّتٌ قَلَّ ذِکْرُهُ و ذِکْرُ أبِی مُذْ ماتَ وَ اللهِ أکْثَرُ
قُلْتُ: يَا سَيِّدَتِي! إِنِّي سَائِلُكِ عَنْ مَسْأَلَةٍ تَتَلَجْلَجُ فِي صَدْرِي.
قَالَتْ: سَلْ.
قُلْتُ: هَلْ نَصَّ رَسُولُ اللَّهِ قَبْلَ وَفَاتِهِ عَلَى عَلِيٍّ صلواة الله و سلامه علیه بِالْإِمَامَةِ؟
قَالَتْ: وَا عَجَبَا! أَ نَسِيتُمْ يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ!؟
قُلْتُ: قَدْ كَانَ ذَلِكَ وَ لَكِنْ أَخْبِرِينِي بِمَا أُشِيرَ إِلَيْكِ.
قَالَتْ: أُشْهِدُ اللَّهَ تَعَالَى لَقَدْ سَمِعْتُهُ يَقُولُ: عَلِيٌّ خَيْرُ مَنْ أُخَلِّفُهُ فِيكُمْ وَ هُوَ الْإِمَامُ وَ الْخَلِيفَةُ بَعْدِي وَ سِبْطَايَ وَ تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِ الْحُسَيْنِ أَئِمَّةٌ أَبْرَارٌ لَئِنِ اتَّبَعْتُمُوهُمْ وَجَدْتُمُوهُمْ هَادِينَ مَهْدِيِّينَ وَ لَئِنْ خَالَفْتُمُوهُمْ لَيَكُونُ الِاخْتِلَافُ فِيكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.
قُلْتُ: يَا سَيِّدَتِي! فَمَا بَالُهُ قَعَدَ عَنْ حَقِّهِ؟
قَالَتْ: يَا بَا عُمَرَ! لَقَدْ قَالَ: رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله مَثَلُ الْإِمَامِ مَثَلُ الْكَعْبَةِ إِذْ تُؤْتَى وَ لَا تَأْتِي أَوْ قَالَتْ: مَثَلُ عَلِيٍّ ثُمَّ قَالَتْ: أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ تَرَكُوا الْحَقَ عَلَى أَهْلِهِ وَ اتَّبَعُوا عِتْرَةَ نَبِيِّهِ لَمَا اخْتَلَفَ فِي اللَّهِ اثْنَانِ وَ لَوَرِثَهَا سَلَفٌ عَنْ سَلَفٍ وَ خَلَفٌ بَعْدَ خَلَفٍ حَتَّى يَقُومَ قَائِمُنَا التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ وَلَكِنْ قَدَّمُوا مَنْ أَخَّرَهُ اللَّهُ وَ أَخَّرُوا مَنْ قَدَّمَهُ اللَّهُ حَتَّى إِذَا أَلْحَدُوا الْمَبْعُوثَ وَ أَوْدَعُوهُ الْجَدَثَ الْمَجْدُوثَ اخْتَارُوا بِشَهْوَتِهِمْ وَ عَمِلُوا بِآرَائِهِمْ تَبّاً لَهُمْ أَ وَ لَمْ يَسْمَعُوا اللَّهَ يَقُولُ: (وَ رَبُّكَ يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ يَخْتارُ ما كانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ)(القصص : 68) بَلْ سَمِعُوا وَلَكِنَّهُمْ كَمَا قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ: (فَإِنَّها لاتَعْمَى الْأَبْصارُ وَلكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ)(الحجّ : 46) هَيْهَاتَ بَسَطُوا فِي الدُّنْيَا آمَالَهُمْ وَ نَسُوا آجَالَهُمْ (فَتَعْساً لَهُمْ وَ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ)(محمّد : 8) أَعُوذُ بِكَ يَا رَبِّ مِنَ الْحَوْرِ بَعْدَ الْكَوْرِ؛
چون رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله از دنيا رفت، فاطمه سلام اللَّه عليها نزد قبر شهدا (احد) و قبر حمزه مىآمد و در آنجا مىگريست؛ روزى آن حضرت را ديدم كه بالاى قبر حمزه آمده و گريه مىكند؛ او را به حال خود گذاردم تا آرام شد، (آنگاه) نزدش آمدم و بر او سلام كردم و عرض كردم: اى بانوى زنان! شما كه (با اين گريهی خود) شاهرگ قلب مرا پاره كردى؟
فرمود: اى ابا عمر! گريه بر من سزاوار است؛ زيرا به فقدان بهترينِ پدران يعنى رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله گرفتار شدم. سپس اين شعر را انشا فرمود:
وقتی شخصی میمیرد، کمتر در یادها میماند، در حالیکه به خدا قسم، یاد پدرم از زمانیکه از دنیا رفته است بیشتر شده است.
عرض كردم: اى بانوى من سؤالى دارم كه در سينهی من خلجان كرده و مىخواهم از شما بپرسم؟
فرمود: بپرس.
عرض كردم: آيا رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله پيش از مرگش به امامت على عليه السّلام تصريح فرمودند؟
فرمود: بسيار عجيب است! آيا روز غدير خم را فراموش كردهايد؟
عرض كردم: بلى (قصّهی غدير خم) صحيح است ولى به آنچه در پنهانى (رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله) به شما خبر داده مرا آگاه فرما.
فرمود: خدا را گواه مىگيرم كه شنيدم مىفرمود: على بهترين كسى است كه او را پس از خود در ميان شما مىگذارم؛ و او امام و خليفهی بعد از من مىباشد، و پدرِ دو سبط من است، و نُه تن از صُلب حسين، امامان نيكوكارند كه اگر پيرويشان كنيد ايشان را راهنمايانى هدايتكننده و هدايتشده مىيابيد، و اگر مخالفتشان كنيد اختلاف تا روز قيامت در ميان شما باشد.
عرض كردم: اى بانوى من پس براى چه از گرفتن حقّش خوددارى كرد؟
فرمود: اى ابا عمر! رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: مَثَل امام (يا آنكه فرمود: مَثَل على) همانند كعبه است كه به سوى او روند و او به جانب كسى نيايد؛ سپس فرمود: به خدا سوگند اگر حقّ را بر اهلش واگذارده بودند و از عترت پيغمبرشان پيروى كرده بودند دربارهی خداوند، دو نفر (با هم) اختلاف نمىكردند و گذشتگان و آيندگان، (امامت) را از هم ارث مىبردند تا قائم ما كه نهمين فرزند حسين است قيام كند، ولكن آنكس كه خدايش به عقب انداخته، مقدّم داشتند و آنكس كه خدايش مقدّم داشته به عقب انداختند تا آنگاه كه فرستادهی حقّ (رسول خدا) را در لحد نهاده و به خاك سپردند، و خواستهی دل خود را برگزيده (و پيرويش كردند) و به رأى خود عمل نمودند، نابودى بر آنها باد! آيا نشنيدهاند كه خداى تعالى میفرمايد: «و خداى تو بيافريند و برگزيند آنچه خواهد و براى ايشان برگزيدن نيست» بلى شنيدهاند ولى اينان همچنانند كه خداى تعالى فرموده: «همانا كور نشوند ديدگان ولكن كور شوند دلهايى كه در سينههاست» هيهات! اينان آرزوهاى خود را در دنيا گسترش داده و اجلهای خود را فراموش كردند «نگونسارى بر آنان باد و (خدا) اعمالشان را بر باد داد».
بار پروردگارا! از گمراهشدن پس از هدايت به تو پناه مىبرم.
2. نهج البلاغة (تصحیح صبحي صالح)، خطبه157، ص221.
3. الأمالی (شیخ صدوق رحمه الله)، النص، ص113.
حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُوسَى الدَّقَّاقُ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ النَّخَعِيُّ عَنْ عَمِّهِ الْحُسَيْنِ بْنِ يَزِيدَ النَّوْفَلِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ:
وَ أَمَّا ابْنَتِي فَاطِمَةُ فَإِنَّهَا سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ هِيَ بَضْعَةٌ مِنِّي وَ هِيَ نُورُ عَيْنِي وَ هِيَ ثَمَرَةُ فُؤَادِي وَ هِيَ رُوحِيَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيَّ وَ هِيَ الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِيَّةُ.
مَتَى قَامَتْ فِي مِحْرَابِهَا بَيْنَ يَدَيْ رَبِّهَا جَلَّ جَلَالُهُ ظَهَرَ نُورُهَا لِمَلَائِكَةِ السَّمَاءِ كَمَا يَظْهَرُ نُورُ الْكَوَاكِبِ لِأَهْلِ الْأَرْضِ وَ يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمَلَائِكَتِهِ: يَا مَلَائِكَتِي! انْظُرُوا إِلَى أَمَتِي فَاطِمَةَ سَيِّدَةِ إِمَائِي قَائِمَةً بَيْنَ يَدَيَّ تَرْتَعِدُ فَرَائِصُهَا مِنْ خِيفَتِي وَ قَدْ أَقْبَلَتْ بِقَلْبِهَا عَلَى عِبَادَتِي أُشْهِدُكُمْ أَنِّي قَدْ آمَنْتُ شِيعَتَهَا مِنَ النَّارِ.
وَ أَنِّي لَمَّا رَأَيْتُهَا ذَكَرْتُ مَا يُصْنَعُ بِهَا بَعْدِي كَأَنِّي بِهَا وَ قَدْ دَخَلَ الذُّلُّ بَيْتَهَا وَ انْتُهِكَتْ حُرْمَتُهَا وَ غُصِبَتْ حَقَّهَا وَ مُنِعَتْ إِرْثَهَا وَ كُسِرَ جَنْبُهَا [وَ كُسِرَتْ جَنْبَتُهَا] وَ أَسْقَطَتْ جَنِينَهَا وَ هِيَ تُنَادِي يَا مُحَمَّدَاهْ فَلَا تُجَابُ وَ تَسْتَغِيثُ فَلَا تُغَاثُ فَلَا تَزَالُ بَعْدِي مَحْزُونَةً مَكْرُوبَةً بَاكِيَةً تَتَذَكَّرُ انْقِطَاعَ الْوَحْيِ عَنْ بَيْتِهَا مَرَّةً وَ تَتَذَكَّرُ فِرَاقِي أُخْرَى وَ تَسْتَوْحِشُ إِذَا جَنَّهَا اللَّيْلُ لِفَقْدِ صَوْتِيَ الَّذِي كَانَتْ تَسْتَمِعُ إِلَيْهِ إِذَا تَهَجَّدْتُ بِالْقُرْآنِ ثُمَّ تَرَى نَفْسَهَا ذَلِيلَةً بَعْدَ أَنْ كَانَتْ فِي أَيَّامِ أَبِيهَا عَزِيزَةً.
فَعِنْدَ ذَلِكَ يُؤْنِسُهَا اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ بِالْمَلَائِكَةِ فَنَادَتْهَا بِمَا نَادَتْ بِهِ مَرْيَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ فَتَقُولُ:
يَا فَاطِمَةُ! (إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمِينَ)(آلعمران : 42)
يَا فَاطِمَةُ! (اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَ اسْجُدِي وَ ارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ)(آلعمران:43).
ثُمَّ يَبْتَدِئُ بِهَا الْوَجَعُ فَتَمْرَضُ فَيَبْعَثُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهَا مَرْيَمَ بنْتَ عِمْرَانَ تُمَرِّضُهَا وَ تُؤْنِسُهَا فِي عِلَّتِهَا فَتَقُولُ عِنْدَ ذَلِكَ:
يَا رَبِّ! إِنِّي قَدْ سَئِمْتُ الْحَيَاةَ وَ تَبَرَّمْتُ بِأَهْلِ الدُّنْيَا فَأَلْحِقْنِي بِأَبِي فَيَلْحَقُهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِي فَتَكُونُ أَوَّلَ مَنْ يَلْحَقُنِي مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فَتَقْدَمُ عَلَيَّ مَحْزُونَةً مَكْرُوبَةً مَغْمُومَةً مَغْصُوبَةً مَقْتُولَةً فَأَقُولُ عِنْدَ ذَلِكَ:
اللَّهُمَّ الْعَنْ مَنْ ظَلَمَهَا وَ عَاقِبْ مَنْ غَصَبَهَا وَ ذَلِّلْ مَنْ أَذَلَّهَا وَ خَلِّدْ فِي نَارِكَ مَنْ ضَرَبَ جَنْبَهَا حَتَّى أَلْقَتْ وَلَدَهَا فَتَقُولُ الْمَلَائِكَةُ عِنْدَ ذَلِكَ آمِين؛
فاطمه دختر من برترين زنان از اوّلين تا آخرين آنهاست. فاطمه زهرا پاره تن من است. زهرا نور دو چشم من است. زهرا ميوه قلب من است. زهرا روح و جان من است. زهرا حوريّهاى است كه به قيافهی انسان در آمده.
هنگامىكه فاطمه در مقابل پروردگار خود در ميان محراب عبادت مىايستد نور او براى ملائكه آسمان نظير نور ستارگان از براى اهل زمين مىدرخشد. خداوند به ملائكه خود مىفرمايد: اى ملائكهی من! به فاطمه كه برترين كنيزان من است نظر كنيد كه چگونه در مقابل من قرار گرفته است. اعضاء و جوارح او از خوف من مىلرزد. فاطمه با توجهِ قلبى، مشغول عبادت من شده است من شما را شاهد مىگيرم كه شيعيان وى را در امان مىگذارم.
سپس پيامبر خدا فرمود: هر گاه زهرا را مشاهده مىكنم آن ستمهايى به يادم مىآيد كه بعد از من در حقّ او خواهد شد. گويا مىبينم كه ذلّت، داخل خانه وى شده باشد. احترامش از دست رفته باشد. حقّش را غصب كرده باشند. از دريافت ارث خود ممنوع شده باشد. پهلوى او شكسته شده باشد. جنين وى سقط شده باشد و او فرياد مىزند: وا محمّداه! ولى كسى به دادش نمىرسد، استغاثه مىكند ولى كسى به فريادش نخواهد رسيد. لذا بعد از من دائما محزون، غصّهدار و گريان خواهد بود. گاهى يادآور مىشود كه وحى از خانهاش قطع شده، گاهى مفارقت مرا به خاطر خواهد آورد، شبها براى اينكه صداى تلاوت قرآن مرا در نماز شب نمىشنود دچار وحشت خواهد شد. سپس خويشتن را بعد از آنكه در ايام پدر، عزيزترين افراد بود ذليل خواهد ديد.
در همين زمان است كه خداى رئوف ملائكه را مونس فاطمه قرار مىدهد. ايشان فاطمه را به همانگونه ندا مىكنند كه حضرت مريم را ندا كردند و به وى مىگويند:
اى فاطمه! «خداوند تو را از ميان زنان جهانيان انتخاب كرده است».
اى فاطمه! «فرمانبردار پروردگار خويش باش و با افراد سجدهكننده و ركوعكننده سجود و ركوع نماى».
سپس درد و بيمارى بر او غلبه خواهد كرد. آنگاه خداوند سبحان، مريم بنت عمران را مىفرستد تا پرستار و مونس فاطمه باشد. در همين حال است كه فاطمه مىگويد:
پروردگارا! من از زندگى سير شده و از مردم دنيا بيزارم، مرا به پدرم ملحق نما! خداى توانا او را به من ملحق مىنمايد، زهرا اوّل كسى است از اهلبيت من كه به من ملحق خواهد شد. فاطمه در حالى كه محزون، غصّهدار، مغموم، با حقّى غصب گشته و شهيد شده، بر من وارد خواهد شد. من در آنهنگام مىگويم:
بار خدايا! هر كسى را كه به فاطمه ظلم كرده باشد لعن كن! آن كسى را كه حقّ زهرا را غصب نموده باشد عقاب و عذاب كن! آن كسى را كه فاطمه را ذليل كرده باشد، ذليل كن! آن كسى را كه ضربه به پهلوى فاطمه زد به طورىكه بچهی خود را سقط نمود، او را در دوزخ جاودانى كن! ملائكه مىگويند: آمين!
منبع:مؤسّسه علمي، پژوهشي، فرهنگي پرتو ثقلين
فرم در حال بارگذاری ...
مداحی حاج مهدی سماواتی عزاداری حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) بیت رهبری+دانلود
نوشته شده توسطرحیمی 21ام اسفند, 1394مداحی جناب آقای سماواتی
۲۰ /اسفند/ ۱۳۹۴
اولین شب از مراسم عزاداری حضرت فاطمهی زهرا سلاماللهعلیها، با حضور حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی، مردم دلدادهی اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام و جمعی از مسئولان کشوری و لشکری در حسینیهی امام خمینی رحمهالله برگزار شد.
فرم در حال بارگذاری ...
فضیلت حضرت علی علیه السلام و فاطمه سلام الله علیها بهنقل عایشه
نوشته شده توسطرحیمی 21ام اسفند, 1394ذکر دو روایت از منابع اهلسنت
عامه از عایشه نقل میکنند که از پیغمبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلم شنیدم که فرمود:
«أَحَبُّ الرِجّالِ إِلَیّ عَلِی وَ مِنَ النِّسَاءِ فاطِمَةُ؛
محبوبترین مردان در نزد من، علی علیهالسلام و از زنان فاطمه علیهاالسلام میباشد».۱
و نیز از او نقل میکنند که درباره حضرت فاطمه علیهاالسلام گفته:
«کأَنَّ مِشْیتَها مِشْیةُ أَبیها؛
راهرفتن او درست مانند راهرفتن پدرش بود».۲
۱. الغدیر، ج۹، ص۳۶۵؛ امالی طوسی، ص۳۳۲؛ مناقب ابنشهرآشوب، ج۳، ص۱۱۱؛ بحارالانوار، ج۳۲، ص۲۶۸، به نقل از عامه.
۲. صحیح مسلم، ج۷، ص۱۴۳؛ سنن ابنماجة، ج۱، ص۵۱۸؛ المعجمالکبیر طبرانی، ج۲۲، ص۴۱۶.
فرم در حال بارگذاری ...
مداحی حاج منصور ارضی اولین شب مراسم عزاداری حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) بیت رهبری+دانلود
نوشته شده توسطرحیمی 21ام اسفند, 1394مداحی حاج منصور ارضی اولین شب مراسم عزاداری حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)
دریافت فیلم مراسم: mp۴ ۳۴mb مدت : ۰۹:۲۸
۲۰ /اسفند/ ۱۳۹4
فرم در حال بارگذاری ...
مدت حیات حضرت زهرا سلام الله علیها بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله
نوشته شده توسطرحیمی 21ام اسفند, 1394روایت ۷۵ روز یا ۹۵ روز؟
ابوالفرج اصفهانی ـ که زیدیمذهب است ـ در کتاب مقاتلالطالبیّین راجع به زمان وفات حضرت فاطمه علیهاالسلام اقوال متعددی را نقل میکند، و آخرین آنها را شش ماه بعد از رحلت رسول خدا صلیاللهعلیه و آله و سلم، و اولین آنها را چهلم حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلم که تقریباً هشتم ربیعالثانی است، ذکر میکند.۱
مرحوم شربیانی [از آیات عظام نجف] هم، چهلم را وفات حضرت فاطمه علیهاالسلام میدانستند.
گویا چنانکه مکان دفن و قبر آن حضرت مجهول است، زمان فوتش هم باید مجهول و ناشناخته باشد؛ البته شاید علت مجهولبودن زمان وفاتش این باشد که معمولاً ضبط و کتابتِ وقایع تاریخی را اشخاص باسواد و اهل دقت در نویسندگی، بر عهده نمیگرفتند؛ لذا در ولادت حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلم هم بین شیعه و سنی اختلاف است.
در هرحال، در مدت حیات حضرت صدیقه طاهره علیهاالسلام بعد از رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم اختلاف است، آیا ۴۵ روز بوده و یا ۷۵ روز و یا ۹۵ روز؟! مرحوم نوری نوشته است: ۷۵ و ۹۵ به خط کوفی خیلی بههم شباهت دارند، لذا روایت ۷۵ روز۲ با روایت جمادیالثانی۳ قابل جمع و تطبیق میباشد و منظور از آن، همان ۹۵ روز است. افزون بر این، ۳ جمادیالثانی دور از اشتباه است. شاید در این مدت (فاصله ۷۵ ـ ۹۵) حضرت زهرا علیهاالسلام بستری بودهاند و یا راوی اشتباه نقل کرده و به جای عدد ۹۵، عدد ۷۵ را ضبط نموده است، ولی ۳ جمادیالثانی هیچ اشتباهی در آن تصور نمیشود.
درهرحال، مرحوم میرزا حسین نائینی هم روایت ۹۵ روز را ترجیح میدادند و روز سوم جمادیالثانی را روضه داشتند؛ ولی مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانی فاطمیه اول، یعنی ۷۵ روز را وفات میگرفتند و روضهخوانی داشتند. بعضی از بیوت مراجع و علمای نجف، از جمله بیت سید بحرالعلوم علیهالسلام در ایامفاطمیه مثل دهه محرم عزاداری و روضهخوانی داشتند.
...
۱. در اینباره ر.ک: الذکری، ص۷۳؛ الحبلالمتین، ص۷۶؛ کشفالغطاء، ج۱، ص۱۲؛ بصائرالدرجات، ص۱۷۳؛ اصول کافی، ج۱، ص۲۴۱ و ۴۵۸؛ کافی، ج۳، ص۲۲۸؛ فتحالباری، ج۷، ص۳۷۸؛ الطبقاتالکبری، ج۸، ص۲۸؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۳، ص۱۵۹.
۲. ر.ک: بحارالانوار، ج۴۳، ص۹؛ دلائلالامامة، ص۹ و ۴۵. نیز ر.ک: مناقب ابنشهرآشوب، ج۳، ص۳۵۶.
۳. ر.ک: بحارالانوار، ج۴۳، ص۹ و ۱۷۰؛ دلائلالامامة، ص۹ و ۴۵؛ مناقب ابنشهرآشوب، ج۳، ص۳۵۶.
فرم در حال بارگذاری ...
یکی شدن موسیقی لس آنجلسی وتهرانجلسی!
نوشته شده توسطرحیمی 21ام اسفند, 1394نامه اعتراضی یک خواننده به مدیران صدا و سیما
حامد زمانی: من سلبریتیام، پس هستم
مگه ما حرف از «هنر متعهد» نمیزدیم؟ مگه ما محتوامحوری و جریانسازی فرهنگی رو دم ازش نمیزدیم؟ مگه بنا نبود از تز هنر برای هنر عبور کنیم؟ مگه…
این روزها برنامه «سهستاره» از شبکه 3 سیما هر شب بهروی آنتن میرود. این برنامه میخواهد بهترینهای تلویزیون در سال 1394 را از دیدگاه مردم انتخاب کند و برای این کار کاندیداهایی معرفی کرده است. در بخش خوانندگی تیتراژ سریالها هم نام 8 خواننده به چشم میخورد تا مردم از میان آنان بهترین خواننده تلویزیون در سال 93 را انتخاب کنند.
میان کاندیداهای بهترین خواننده نام کسانی چون علیرضا قربانی، احسان خواجهامیری، سالار عقیلی، رضا صادقی، علی زندوکیلی، مهدی یغمایی، رضا یزدانی و میثم ابراهیمی به چشم میخورد.
در این میان نام برخی از خوانندگان دیگر هم میتوانست جای داشته باشد که اینگونه نشده است. حامد زمانی یکی از خوانندگانی است که تیتراژ برخی از برنامههای تلویزیون در سال 94 را خوانده و به نبود نامش میان کاندیداهای بهترین خواننده، اعتراض دارد. زمانی این اعتراض را با نوشتن نامهای ابراز کرده که متن این نامه در ادامه میآید:
میخوام حرف بزنم اما نمیدونم به کی!! توی زمونهٔ شونه خالی کردنا!
همون کسی که بهم یاد داد و اذن داد اینجوری بخونم! و پای حرفم وایستم! همونم بهم یاد داد که حرف حق رو باید زد
فقط دو تا گوش میخوام! دو تا همدرد! دو تا مرد!
نه صدتا! نه صدهزارتا!
والله اونروزی که شروع کردم و یه جوون یهلاقبای پاپتی بودم با هزار تا گناه هیچی نداشتم جز خودت،
همینو داشتم و این چیز کمی نبود!
...
> امروز هزار بار همه چیزو مرور کردم! همهٔ این پنج سالو، منی که با خودت اومدم با خودتم جلو میرم، ننگه برام اگه دل خوش کنم به دو تا سایت و مجله و شبکه!
برای این چیزا نیومدم پس اگه هیچکدوم اینا هم نباشه باز ادامه میدم!
عقیدهام رو با این چیزا به دست نیووردم که بهخیال کسی با یه نظرسنجی خراب بشه!
نمونش همین پارسال:
پارسال هم با وجود اینهمه تیتراژ و آهنگهای موفق و تأثیرگذار وقتی حتی اسمم بین کاندیداها نبود! کلمهای حرف زدم؟ نزدم!
اما الآن میگم چون اینجا دیگه مسئله شخص و حامد زمانی و… نیست، مسئلهٔ اصلی اینه که ما کیایم؟ کجا وایسادیم؟ هدفمون چی بود؟ رسانهمون مال کیاس؟ و صدتا سؤال دیگه…
همیشه فکر میکردم چرا فلسفه هنر توی رسانههای ما مترادف با محبوبیت و مخاطبمحوری صرفه، چرا از خیلی فاکتورها بهنفع این محبوبیته کناره میگیریم!
واقعاً الآن برا من مسئلهست که چرا اسم و رسم خواننده و بازیگر و… اینقدر برامون مهم شده؟ چرا بهسبک هنر مدرن خیلی راحت به سلبریتیگری تن دادیم، سلبریتیگریای که کلاً خودشو داره با فلسفهاش تعریف میکنه، این گزاره داره خودشو به ما و فرهنگمون تحمیل میکنه که «من سلبریتیام، پس هستم»…!
مگه ما حرف از «هنر متعهد» نمیزدیم؟ مگه ما محتوامحوری و جریان سازی فرهنگی رو دم ازش نمیزدیم؟ مگه بنا نبود از تز هنر برای هنر عبور کنیم؟ مگه…
الآن که نگاه میکنیم گویا نهتنها این اتفاقات نیفتاده بلکه خیلی راحت داریم در قالب محبوبیتمحوری و سلبریتیگرایی ادعای خنثی بودن هنر رو فریاد میکشیم…
فریادی که صرفاً شعاره و واقعیتش اینه که اصلاً اینجوری نمیتونه باشه که هنر «جهتدار» نباشه.
هنر جهت داره چون داره حرف میزنه، چون زندهاس، چون داره حرکت میکنه…
اصلاً نمیتونه جهت نداشته باشه…
گناه تک تکتون گردن من اگر ذرهای نظرسنجیها و تعداد رأیها و فالوورها برام مهم باشه! چه پارسال! چه امسال و چه صد سال دیگه!
چه جشنوارهٔ موسیقی بهظاهر فجر!! و چه جشنوارهٔ موسیقی بهظاهر مقاومت!!!
برای من یه چیز مهمه و همین باعث شده که امروز بهپشتوانهٔ انقلابی که سی و هفت سال ازش میگذره و خونها براش ریخته شده! فریاد بزنم!
برای من یه چیز مهمه! و این همون چیزیه که انگار برای خیلیا مهم نیست!!!
محتوا عقیده و جهاد در راه اون.
یه روزی برای ما عار و ننگ بود که واردات موسیقی لسآنجلسی داشته باشیم، اما امروزه افتخارمون اینه که موسیقی خودمان رو صادر کردیم به قلب لسآنجلس!!!
آیا فرقی هست بین آن موسیقی #لس_آنجلسی و این موسیقی #تهرانجلسی؟
تکلیفمون با ارشاد که مشخصه! اما آهای رسانهٔ ملی!
رسانهای که رسانهٔ همه هستی! حتی اونی که یک ماه پیش روی صندلیهای من و تو نشسته بود و حالا روی صندلیهای تو! آفرین! این خیلی خوبه!
برای همه مادری! اما برای ما…؟!!
این چه تعاملیه؟
که روزهایی که هیچکس جرأت خوندن از اصول انقلاب و اصول شهدا رو نداره، دهه فجر، روز قدس، جنگ غزه، انتخابات و… و روزهایی که همهٔ آقایونی که توی اعیاد و روزای گل و بلبل پیداشون میشه بهخاطر ترس از ریزش مخاطب تو هفتا سوراخ قایم میشن نوبت استفاده از موسیقی ارزشی میشه!
اما بعد از گذشت پنج سال! حتی یک بار در یکی از اعیاد، و برنامههای آن چنانیتان جایی ندارد؟ اینها بماند حتی در سریالها و فیلمهایی که مختص این ژانر است هم این موسیقی جایگاهی ندارد؟ و اینجا هم اتفاقاً چون بحث سریال است و تعداد مخاطب بالا باز هم نصیب این موسیقی جز «هیچ» نیست…
گفتم تکلیف ارشاد و مجلهها و روزنامهها بماند که هرکدام از سلبریتیها دهها بار از روی جلدی به جلد دیگر میروند و از سایتی به سایت دیگر!
خیلیهایشان که رادیو جوان را دارند، «من و تو» را دارند، «بیبیسی فارسی» و «جم تیوی» و کلیپ روی پیامسی را دارند!! ما چه کنیم که فقط رسانهٔ ملی را داریم و نداریم؟!!!
رسانهٔ ملی تکلیف خودش را مشخص کند! آیا با هنر جهتدار موافق است یا با هنر خنثی و سکولار؟ هنری که حتی اگر از وطن هم بخواند حتی اپسیلونی بوی آرمان انقلاب و شهدا را نمیدهد!!
اگر با هنر جهتدار موافق است پس بیاید جهت خودش را مشخص کند!! اگر ما داریم اشتباه میکنیم پدرانه بیاید بگوید!
اگر خط موسیقی ارزشی مشکل دارد پس چرا صداوسیما در مواقعی گذرا از آن حمایت میکند و اگر اینگونه نیست چرا در بزنگاههای مهمی آن را تنها میگذارد؟
بیاید بگوید بلد نیستی جوری حرف بزنی که به هیچکس برنخورد و همه دوسنت داشته باشند!
و اگر نه! اگر داعیهدار اسلام ناب محمدی(ص)، اسلام مستضعفین و پابرهنههای تاریخ است پس این رفتارها و این موضعها دیگر چیست؟!
بله رسانهٔ ملی است! مال همه است! ولی آیا نمیبینید اینهمه مردمی رو که توی هر شهر، توی هر اجرا همه رو با حضور و تکرار آهنگها شگفتزده میکنند؟
نمیبینید اینهمه مردمی که عاشقانه طرفدار موسیقی انقلابیاند؟ نمیبینید اینهمه مردمی که آزادانه اعلام میکنند از این موسیقی چه تأثیرها که نگرفتهاند!!
آقای رسانهٔ ملی!! ملاکتان چیست؟
قرار بود «من و تو» را از مردم بگیرید و بهجایش «من و تو» تحویلشان دهید؟!
چرا خیلی چیزهایمان با آنور آبیها یکی شده است؟
حتی بعضاً آهنگهایمان! گزینههای توی نظرسنجیهایمان با آنها یک سمت و سو دارد؟
اگر رسانه این روزها فقط دنبال فرم و مخاطب است! و در هنر همان سیاستی را دنبال میکند که در فوتبال دنبال میکند که این روزها حتی بین تیمهای اروپایی هم نظرسنجی برگزار میکند پس در موسیقی هم همین سیاست را دنبال کند! و به گزینههایش جاستین بیبر و لیدی گاگا را هم اضافه کند!
هیچکس منکر کار قوی و شاد و سرگرمی و دکور زیبا و حضور همهٔ اقشار در رسانهٔ ملی نیست!
اما آیا ما یکدهم هنرمندان و جامعهٔ مخاطب تلویزیون هم نیستیم؟
وقتی همهٔ شبکهها اختیار و عنان کار برای نظرسنجی یک سال کار رسانه را در اختیار یک برنامه قرار میدهند!
وقتی این برنامه ادعا میکند که کارشناس دارد و کار دقیق و کارشناسی شده است که حتی از شبکههای پنجگانه هم نه! که از شبکههای دیگر هم کاندیدا دارد!
شما و کارشناسهایتان دو سال است نمیبینید اینهمه آهنگ و تیتراژ را؟ واقعاً نمیبینید؟
من این حرفهایم را به کجا ببرم؟ به مسئولینی که حتی بعد از پنج سال با هیچکدامشان حتی یک بار سر میزی ننشستهام که از من حتی احوالپرسی کنند که در این پنج سال چه میکنی؟! به مسئولینی که حتی شمارهٔ هیچکدامشان را نداشتم که امروز با آنها حرف بزنم؟
از اولش خدا بود و شما ایستادهها… الآن هم به شما حرفم را میزنم…
از یک چیز توی این ماجرا میترسم، اون اینکه در آستانه پایان دهه چهارم انقلاب، قرار بر این بشه که امروز شاگردان آوینی داغ توقیف «خنجر و شقایق»ها و ترشرویی مدعیان «سازندگی» در برابر «روایت فتح» رو دوباره ببینن و خون دل بخورن…
داستان همون داستانه و جبهه همون جبههست…
منبع: خبرگزاری تسنیم،
فرم در حال بارگذاری ...
تجاوز به یمن، سوریه و عراق حق عربستان است!
نوشته شده توسطرحیمی 21ام اسفند, 1394ترکی الدخیل: آنها که دلیل افزایش نفوذ ایران را با نبود طرحی عربی توجیه میکردند، اما اکنون طرحی با رهبری سعودی پایهگذاری شد، پس چرا مواضعشان همراستا با ایران است و حامی طرح ویرانگر انقلابیاش باقی ماندند!؟
به نقل از جام نیـوز، “ترکی الدخیل” مدیر معزول شبکه “العربیه” (Alarabiya) وابسته به آل سعود در یادداشتی با عنوان «آیا حلال ایران… برای سعودی حرام است!؟» در روزنامه “البیان” چاپ امارات به مسئله طرح جدید سعودی برای تقابل با جمهوری اسلامی ایران پرداخته است.
ترکی الدخیل در ابتدای یادداشت خود با اشاره به یکی از سخنان نویسنده، روزنامه نگار و اندیشمند مصری مینویسد: «"فهمی هویدی” از تکرار این مساله که دلیل قدرت گرفتن طرح ایرانی در منطقه، به نبود طرح عربی جامع برای منطقه باز میگردد، با برخی از اندیشمندان اخوان و نویسندگان و مولفان همنظر است.»
مدیر معزول العربیه خاطرنشان میکند که «بر این اساس که مساله اصلی این است که نبود طرح سیاسی در جهان عرب، باعث شد ایران در منطقه نفوذ کند. آن هنگام نظام حسنی مبارک را متهم به ضعف و عقبنشینی در برابر موج نفوذ ایران میکردند.»
وی با تعریف از هویدی به عنوان یکی از برجستهترین نویسندگان و اندیشمندان اخوان المسلمین، میافزاید: «چشماندازی به تاریخ او، ریشه اصلی نظریه “توجیه افزایش نفوذ ایران” را نشان میدهد، شاید یکی از کسانی او را در مقالات بسیاری رصد کردهاند، استاد “علی العمیم” است. او در کتابش “نقدی به بخشی از تاریخ” نوشته است: هویدی در خلیج کار کرد و در مجله العربی، روزنامه الشرق الاوسط، مجله المجله، روزنامه الیوم، روزنامههای قطری و خلیجی دیگر طی دو دهه نوشت. او در مصاحبهای که آن را روزنامه ایرانی الشهاده منتشر کرده، گفته است که پدرش عبدالرزاق، عضو شورای موسسان گروه اخوان المسلمین و از دوستان حسن البنا بود، در مصاحبه با الشرق الاوسط هم از روابط شخصیاش با سید قطب صحبت کرد و در ابتدای فعالیتهایش در نشریه هفتگی اخوان المسلمین که سردبیریاش به عهده سید قطب بود مطلب مینوشت.»
...
>ترکی الدخیل به روابط هویدی با ایران که از اوایل دهه هشتاد مستحکم شد میپردازد و مینویسد: «او بارها به ایران سفر کرد و در سال ۱۹۸۶ کتاب “ایران از داخل” را نوشت. او مسحور احمدی نژاد شد و مقالهای درباره او که نشانگر اعجاب است نوشت. مقالهای تحت عنوانی انجیلی: “چنین گفت احمدی نژاد!” که این مقاله در ۱۰ مارس ۲۰۰۰ منتشر شد.»
مدیر سابق العربیه میافزاید: «این پیشینه تاریخی، به طور کلی به فهم نقطه نظرهای هویدی کمک میکند که در آن پرچم توجیه افزایش نفوذ ایران را مقابل ضعف عربها و نبود طرح عربی برافراشت و در این باره کتابی با عنوان “عربها و ایران” نوشت.»
ترکی الدخیل در ادامه به نفوذ گسترده جمهوری اسلامی ایران در کشورهای منطقه و عربی اعتراف کرده و در تشریح عمق نفوذ انقلاب اسلامی در کشورهای عربی مینویسد: «در این مساله بحثی نیست که ایران پس از حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳، قدرت بیشتری گرفت. سعودی جنگ را روندی برای تسلیم همه عراق به ایران بر روی سینی طلایی توصیف کرد، آنگونه که سعود الفیصل وزیر امور خارجه فقید سعودی تعبیر کرد.
وی در ادامه به تبعات نفوذ ایران در منطقه برای آل سعود و اعراب مرتجع میپردازد و مدعی میشود که «از آن هنگام ایران اقدام به تاسیس بیش از شصت گروه شبهنظامی تحت نظر سپاه پاسداران کرد. ایران اقدام به تاسیس شبکههای تلویزیونی و روزنامههایی با هدف پیشبرد اهداف خود کرد و بازویهای خود را به سمت خلیج دراز کرد.»
قلم مدیر پیشین العربیه که از عمق نفوذ انقلاب اسلامی به سطوح آمده است، در ادامه با ادبیاتی تفرقه افکنانه به اتهام زنی به جمهوری اسلامی پرداخته و مینویسد: «بیروت را در ماه می ۲۰۰۸ اشغال و لبنان و باقیمانده یمن را ویران کرد. در آفریقا نفود کرد، بنیانگرایی سیاسی و دینی را نشر داد و باعث تشدید تنشهای فرقهای شد. این بخش کوچکی از آن چیزی است که توجیهگران ایران از آن با عنوان “طرح” یاد میکنند.»
وی در ادامه ماجراجویی های خطرناک عربستان در منطقه را مورد اشاره قرار داده و میافزاید: «ماجرا امروز متفاوت است، پنجههای ایران در حال کوتاه شدن است، سعودی ماه مارس ۲۰۱۵ اقدام به تاسیس بزرگترین ائتلاف بین المللی از زمان جنگ خلیج اول در سال ۱۹۹۰ با هدف پشتیبانی از مشروعیت در یمن و مقابله با شبهنظامیان حوثی ایران کرد که قصد داشتند قدرت را بربایند.»
این در حالی است که اقدامات مداخله جویانه و سخت سعودی در یمن، سوریه و عراق بارها مورد اعتراض مردم و دولت های این کشورها قرار گرفته و در افکار عمومی جهان و برخی دولت های غیر عربی محکوم شده است.
۱۵ترکی الدخیل در ادامه به پوشالی بودن عنوان ضد تروریسم ائتلاف عربستان اعتراف کرده و هدف از تشکیل آن را کاهش گسترش نفوذ ایران در منطقه میداند.
وی با حمله به فهمی هویدی می نویسد: «دسامبر ۲۰۱۵، بزرگترین ائتلاف نظامی اسلامی برای جنگ با تروریسم با مشارکت چهل کشور تاسیس شد و در چارچوب طرحی عربی برای حمایت از نظامها در برابر نفوذ ایران، از آفریقا گرفته تا سوریه و لبنان، گام برداشت. این یک طرح اصیل عربی و مستحکم است که فهمی هویدی نه تنها آن را به رسمیت نمیشناسد بلکه علیه توفان قاطعیت موضع گرفت و مشارکت در ائتلاف را “ننگ” نامید.»
مدیر سابق العربیه که میکوشد تا هویدی را تحقیر کند، در ادامه یادآور میشود که «این همان هویدی است که در مصاحبه با احمدی نژاد مسحور شد و او را اینچنین توصیف کرد: “بسیار از مردی شنیدهایم که ناشناس بود، بسیاری را در داخل شگفت زده کرد و بسیاری را در خارج خشمگین".»
ترکی الدخیل در پایان یادداشتش در البیان با مواخذه و شماتت هویدی و همفکرانش بخاطر حمایت ایدئولوژیک از انقلاب اسلامی ایران، مینویسد: «آنها که دلیل افزایش نفوذ ایران را با نبود طرحی عربی توجیه میکردند، اما اکنون طرحی با رهبری سعودی پایهگذاری شد، پس چرا مواضعشان همان مواضع همراستا با ایران است و حامی طرح ویرانگر انقلابیاش باقی ماندند!؟»
لازم به ذکر است که یادداشت ترکی الدخیل در وب سایت العربیه فارسی به زبان فارسی ترجمه و پس از عزل وی از مدیریت این شبکه، در وب سایت فارسی العربیه منتشر گردیده است.
فرم در حال بارگذاری ...
و این جمعه هم گذشت...
نوشته شده توسطرحیمی 21ام اسفند, 1394گل نرگس چه شود بوسه به پایت بزنم
تا به کی خسته دل از دور صدایت بزنم
گـل نرگـس نکنــد مــهر ، زمــن بــرداری
داغ دیـــدار رخـــت را بـه دلـم بگــــذاری
اللهم عجل لولیک الفرج
فرم در حال بارگذاری ...
دانلود عزاداری فاطمیه دوم با نوای حاج سید مهدی میرداماد/18 اسفند 94
نوشته شده توسطرحیمی 21ام اسفند, 1394
فرم در حال بارگذاری ...
تواضع نادرست، مایه قدرت یافتن متکبران
نوشته شده توسطرحیمی 20ام اسفند, 1394تواضع این نیست که آدم خود را در برابر دیگران و یا نسبت به آنها ضعیف بداند؛ این عجز است.
تواضع ارزشش به آن است که قدرتمند باشی و از امتیازات خود آگاه باشی و تکبر نکنی.
آدمهایی که در اثر احساس ضعف تواضع میکنند، مانند متکبرین از چشم خدا میافتند و موجب قدرتگرفتن متکبران میشوند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✅ استاد پناهیان
فرم در حال بارگذاری ...