آیا شما هم حجاب ناقصی دارید؟

نوشته شده توسطرحیمی 14ام اسفند, 1394
 آیا شما هم حجاب ناقصی دارید؟ به دختر جوانی که حجاب اسلامی را رعایت نمی کند، نمی توان به زور مقنعه و چادر پوشاند، بلکه باید او با رغبت و میل باطنی حجاب را بپذیرد و به آن باور درونی پیدا نماید.

نهی از منکر وقتی تأثیر دارد که اعتماد طرف مقابل جلب گردد.
بنابراین قبل از آموزش باید جذب صورت گیرد.

در خصوص نحوه رابطه با افرادی که حجابشان مطابق شرع نیست نوشت:

وظیفه اصلی و اساسی نهی از منکر است، ولی این مسئولیت باید به طور شایسته و صحیح انجام گیرد تا نتیجه مطلوب حاصل شود. در انجام این وظیفه، احکام و شرایطی را که در این زمینه بیان شده، بدانیم و فرا گیریم، زیرا چه بسا انسان بی اطلاع کارهایی انجام می دهد که ضرر آن بیشتر از نفع است. این احکام و شرایط در رساله مراجع معظم تقلید و بعضی از کتاب ها و جزوه ها بیان شده است.

به دختر جوانی که حجاب اسلامی را رعایت نمی کند، نمی توان به زور مقنعه و چادر پوشاند، بلکه باید او با رغبت و میل باطنی حجاب را بپذیرد و به آن باور درونی پیدا نماید. وقتی برای خانمی، زیبایی، فضیلت، فواید و آثار حجاب جا نیفتاده باشد، طبیعی است که آن را نمی پذیرد و فشار و تحمیل خارجی اثر دراز مدت ندارد. در این راستا لازم است کتاب هایی را که درباره حجاب است، در اختیار او قرار داد.

...

نحوه برخورد با دوستان کم حجاب

در برخورد با دوستان کم حجاب لازم است این نکات را حتماً مورد نظر داشته باشیم:

اعطای شخصیت

هرگز به خاطر بدحجابی نسبت به کسی بی احترامی نکرده و آمرانه و قلدرمآبانه برخورد نکنیم، بلکه خواهرانه و دوستانه برخورد کنیم و با گفتن جملاتی مانند: این عمل در شأن شما نیست یا شأن شما بالاتر از این ها است، او را راهنمایی نماییم. به طور کلی به صورت پیشنهادی باشد، نه دستوری.

جلب اعتماد

نهی از منکر وقتی تأثیر دارد که اعتماد طرف مقابل جلب گردد. بنابراین قبل از آموزش باید جذب صورت گیرد. امام علی علیه السلام می فرماید: “قلوب الرجال وحشیة فمن تألّفها أقبلت علیه؛ دل های مردم وحشی است. پس هر کسی آن قلوب را جذب کند، به او روی خواهند آورد".[1] سعی کنیم با رفاقت با او دلش را به دست آوریم.

در نظر گرفتن وضع روحی و روانی

در نهی از منکر باید به این نکته روان شناختی توجه داشت که حرف در زمانی که احتمال تأثیر آن می رود، زده شود. بدیهی است انسان همیشه حال و حوصله سخن گوش دادن را ندارد. امام علی علیه السلام می فرماید: “دل ها برای قبول نصیحت اقبال(روی آوردن) و ادبار (نپذیرفتن) دارند؛ پس در مواقع پذیرش، آن ها را دریابید، زیرا اگر دل نسبت به چیزی اکراه داشته باشند، در آن مورد کور بوده، چیزی را نمی بیند".[2]

رعایت نزاکت و ادب

قرآن مجید درباره نحوه برخورد می فرماید: “ادفع بالّتی هی أحسن السیئة؛ ای رسول ما، تو آزار و بدی های امت را به آن چه نیکوتر است، دفع کن".[3]انسان در مقابل خشونت و یا ملایمت، واکنش مناسب با اوضاع را بروز خواهد داد. اگر به یک نفر با عصبانیت بگویید: حجابت را رعایت کن، ممکن است در جواب بگوید: چرا، چنین کنم؟! اگر با احترام از او چنین تقاضایی داشته باشید، قبول می کند.

محترم شمردن عقاید افراد

خانمی که با بدحجابی وارد جامعه می شود و آن را نشانه عظمت و تمدن می داند، این ها را ارزش تلقی می کند و نشانه شخصیت می پندارد. واضح است که هیچ گونه اهانت و تحقیری را نسبت به فکر خود نمی پذیرد. در برخورد با این افراد باید به آنها فهماند که به عقیده و نظرشان احترام می گذارید، ولی این انتخاب را صحیح نمی دانید.

پافشاری بر نکات مثبت:

از ابتدا نباید کار خلاف دیگران را مطرح کرد، زیرا زمینه پذیرش وجود ندارد و چه بسا واکنش نشان داده می شود. در آغاز باید طرف مقابل را به خاطر صفات مثبت ستود تا از این طریق احساس کرامت کند و در مقام تلافی و ستیزه جویی بر نیاید.

برخورد با علل

برای رفع ناهنجاری ها باید علل را بازشناسی کرد. بی حجابی یا بد حجابی دختران قطعاً علل مختلفی دارد، مانند عدم تربیت صحیح، بی محبتی پدر و مادر، معاشرت با نااهلان و اوضاع نابسامان سیاسی و اجتماعی و اقتصادی. با ریشه یابی و عکس العمل مناسب با آن می توان با این پدیده ناپسند مبارزه کرد.

منبع : مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی ,

پی نوشت ها:

[1] نهج البلاغه، قصار 47.

[2] همان، قصار 184.

[3] مؤمنون/96.



فرم در حال بارگذاری ...

ماجرای یک رؤیای صادقه درباره آینده رهبری

نوشته شده توسطرحیمی 14ام اسفند, 1394
 

 

 

 
بین علمای اسلام کسی را به جامعیت آقا نداریم اکنون زیر آسمان نداریم انسانی را که مثل آقا در مسائل سیاسی به صورت ریز این مطالعات و این نظرات تصدیقی اعم از اثباتی و نفی ای را داشته باشد. آیت الله حاج آقا مرتضی تهرانی، به بررسی منزلت معنوی و علمی رهبر معظم انقلاب اسلامی پرداختند.مشروح این گفتگو که در تازه ترین شماره ماهنامه “پاسدار اسلام” به چاپ رسیده، به شرح زیر است:

عالم عامل و عارف واصل، حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ مرتضی تهرانی همراه با برادر کوچک ترشان، مرحوم آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی ازجمله برجسته ترین و قدیمی ترین شاگردان حضرت امام خمینی به شمار می آیند. ایشان دوران کودکی و نوجوانی را در دامان و مکتب پدر بزرگوارشان، مرحوم آیت الله میرزا عبدالعلی تهرانی تربیت یافتند. پدری که از اخیار روزگار خود و تربیت شده بزرگانی همچون مرحوم آیت الله سید علی قاضی(ره) بود.

آیت الله حاج آقا مرتضی تهرانی دوره سطح علوم حوزوی را در نوجوانی گذرانید و در سن 18 سالگی با مهاجرت به قم در زمره جوان ترین شاگردان درس خارج مرحوم آیت الله العظمی بروجردی و حضرت امام خمینی قرار گرفت. هنگام عزیمت ایشان به قم، باوجودآنکه پدر بزرگوارشان با عموم مراجع وقت، مراوده داشتند، اما به مرتضایش، پیوند خاص با حاج آقا روح الله را توصیه کرد.

حاج آقا مرتضی در طول سالیان اقامت در قم همپای دوست صمیمی اش مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی از مائده حکمت، معرفت و اخلاق امام خمینی بهره مستوفی می گیرد. اما انس و محبت متقابل بین حاج آقا مرتضی و حضرت امام خمینی فراتر از استاد و شاگردی بود. تا آنجا که حتی در برخی تابستان ها که امام در روستای امام زاده قاسم تهران مستقر می شدند، حاج آقا مرتضی از بیشترین انس و مجالست با مراد محبوب خود برخوردار بود و گاهی با اشاره امام به طور شبانه روز در محضر معظم له ماندگار می شد.

عشق و علاقه به امام، حاج آقا مرتضی را در نیمه دوم دهه 40 نیز به نجف اشرف کشاند و در همان فرصت راقم این سطور توفیق یافت تا 47 سال پیش به طور خصوصی بخشی از کفایه الاصول را در محضر ایشان به شاگردی بنشیند.

...

بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم. اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِ الْعالَمین. وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحمَّدٍ وَ آلهِ الطّاهِرین و لَعنةُ اللهِ عَلَی أعدائِهِم أجمَعین.

با آن که ضربان قلبم چهل تا چهل وپنج در دقیقه است اما صحبت درباره موضوع مورد نظرم را لازم می دانم بنده این طور فکر کرده ام که ابتدا اشاره ای داشته باشم به ذاتیات آیه الله خامنه ای «سلام الله علیه» که تقریباً از پانزده شانزده سالگیِ ایشان اطلاعِ نزدیک دارم و تصورم بر این است که ایشان اگر ازاین صحبت مطلع شوند یکی دو نکته را تعجب خواهند کرد که بر حسب ظاهر جز خودشان اطلاع نداشته اند و این در حافظه و اطلاعات من هست.

و بعد وارد تصمیم های ایشان می شوم و مأخذ حرکت ایشان را هم عرض می کنم که کدام یک از این ذاتیات است و بعد هم اشاره ای می کنم به آنچه که به عنوان نقیصه در جامعه دیده می شود و این را با استدلالی که در ذهنم هست بیان خواهم کرد.

اشاره حاج آقا مرتضی تهرانی به رؤیای صادقه آیت الله خامنه ای درباره آینده رهبری

البته این نقیصه ای که در جامعه وجود دارد منحصر به زمان ایشان نیست و از زمان امیرالمؤمنین«صلوات الله علیه» و بلکه از زمان رسول اکرم «صلوات الله علیه» بوده است و در زمان ما هم بوده و مواردش هم در ذهنم هست که اشاره می کنم. یعنی فاعل در فاعلیت خودش تام است، ولی قابل در قابلیت خودش تمامیت ندارد و قهراً این نقایص به چشم می خورند و کسانی که قدرت تحلیل مسئله را آن طوری که صحیح است، ندارند، به اشتباه در نسبت مبتلا می شوند.

بنده در حدود 62- 63 سال پیش به تبعیت از مرحوم والدم «رضوان الله تعالی علیه» از تهران به مشهد مقدس هجرت کردم. آن زمان در مدرسه مروی تهران حجره داشتم و در سطح مشغول تحصیل سطح بودم.

در مشهد یکی از علما و مدرسین رسمی بود که شنیدم در لمعه خیلی مسلط است. مرحوم حاج سید احمد مدرس یزدی. فرزندی هم داشت به نام آقا سید جلال که بعد از پدر بزرگوارش مرد فاضلی شد و در مشهد مدرس بود که هر دو را بزرگان می شناختند. من اخوی بزرگ آقا را در درس آقای مدرس یزدی دیدم. تقریباً مشخص بود که بنده در معیت مرحوم حاج آقا از تهران آمده ام و از طلبه های مشهد نیستم. ایشان اظهار لطف کردند و چیزی نگذشت که انس ما بیشتر شد. گاهی اوقات پنج شنبه ها ایشان به منزل ما تشریف می آوردند که در اواسط بازار سرشور مشهد، کوچه ای بود به نام کوچه بانک شاهی. در آنجا بودیم.

آقا هم به اتفاق اخوی بزرگشان آقای سید محمد یک پنج شنبه به منزل ما تشریف آوردند. آن موقع حدود شانزده سال داشتند. در همان جلسه اول توجهم به ایشان جلب شد. علتش هم این بود که شواهدی را در چهره مبارک ایشان دیدم. ایشان از نظر بیت هم متعلق به یک بیت باتقوا بود، به گونه ای که من هر وقت می خواستم نماز ظهر و عصر را به جماعت بخوانم، به مسجد گوهرشاد نمی رفتم؛ بلکه نماز مرحوم آسید جواد خامنه ای، ابوی بزرگوار ایشان می رفتم. در بازار سرشور، مسجد آذربایجانی ها. ایشان مرد بزرگواری بود و در منزل لمعه تدریس می کرد.

بنده لمعه را در تهران خوانده بودم، ولی درس مرحوم آسید احمد مدرس یزدی بسیار پخته بود و ایشان کمال تسلط را به فروع مسئله داشت و لذا به این درس رفتم. در تهران رسائل را هم خوانده بودم. یک مقدار از مکاسب مانده بود که درس مرحوم آمیرزا هاشم قزوینی رفتم و شش ماه هم بیشتر مشهد نبودم و بعد به قم آمدم.. ایشان هم بعد به قم مشرف شدند و خدمتشان ارادت داشتیم و زیارتشان می کردیم. خدای متعال این بزرگوار را در حوزه درس مرحوم آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری سوق داد.

هرچند من از اول هم کم معاشرت می کردم و در سیزده سالی که در قم بودم، معاشرتم عمدتاً با مرحوم حاج آقا مصطفی [خمینی] بود اما سیادت، تقوا وپاکیزگی ایشان را هم شاهد بودم. بنده ایشان را از آن زمان صاحب ذاتیات مثبت یافتم.

 مسئله دیگری که عرض کردم شاید ایشان اطلاع ندارند که من در جریان هستم، خوابی بود که ایشان در مشهد دیدند و این خواب را به کسی که معروف بود خوب تعبیر می کند، عرضه کردند و جوابی که آن شخص داد ـ خدا رحمتش کند. آدم خوبی بود و در تهران هم به منزل ما هم می آمد ـ یک تعبیر اجمالی بود و به آقا عرض کرد که این رؤیای صادقه است و نشان می دهد آینده فوق العاده دارید. آن روزها مرجع داشتیم، ولی به نظر معبّر نیامده بود که بالاتر از مرجعیت هم هست.

پیدا بود که رؤیای صادقه است. ایشان خواب را گرفتند و اجمالاً کشف کردند که یکی از مقدرات حق تعالی این است که مسیر ایشان در زندگی یک مسیر استثنایی و غیرمشابه با دیگران شود.

یکی از ذاتیات ایشان که اشاره می کنم، بلندهمتی ایشان است. یعنی آن قدر این روح پاکیزه و لطیف و بزرگ است که وقتی ایشان این تعبیر را شنید، از آن موقع تدریجاً خودش را برای فعلیت این منزلت آماده کرد و از این حرکت اختصاصی و استثنایی هم هیچ غفلت نورزید.

آیت الله خامنه ای نسبت به والدین تأدب، تواضع، فروتنی و اطاعت بسیار زیادی داشتند

خصیصه دیگر ایشان این بود که نسبت به والدین تأدب، تواضع، فروتنی و اطاعت بسیار زیادی داشتند. خیلی زیاد که از عرفیت خارج است، به خصوص نسبت به پدر بزرگوارشان. عجیب بود. آنها هم حتماً اثر وضعی دارد و پیدا بود که حق تعالی تعبیر همان خواب را برای ایشان تقدیر کرده است و باید منتظر باشیم که خدا ایشان را به آن منزلت برساند.

ایشان قم هم که مشرف شد، ازجمله درس مرحوم آقای حائری که می رفتند، کمال دقت را داشتند و کار می کردند و دریافتی ایشان از درس خارج، به خصوص درس خارج مرحوم آقای حائری که خارج دقیقی بود و خارج مکاسب بود، اگر کسی مانند آقا «سلام الله علیه» شش ماه درس ایشان می رفت، کافی بود که روش استنباط و تلاش و کار و کوشش در فقه و مبادی فقه را کاملاً بیاموزد. من معتقدم که این گونه است و شاید سایر ارادتمندان ایشان اطلاع نداشته باشند و خود ایشان هم شاید اطلاع نداشته باشند که خدا این دریافت را به من لطف کرده است.

آنچه که من در ایشان ادراک کردم، تصمیم و همت ایشان بود که بر حسب فضایل انسانی، ایشان دو کار را شروع کردند. یکی زحمت کشیدن در فقه و اصول، و دیگری زحمت کشیدن برای تهذیب نفس و ایجاد اخلاص در اعمالشان. در این دو مسیر تا الان متحرک بوده اند. چرا می گویم تا الان؟ برای اینکه بنده فرمایشات ایشان را مرتب گوش می کنم. هر وقت به هر مناسبتی ایشان صحبت می کنند، من گوش می کنم. ایشان وقتی نماز مغرب را شروع می کنند، نگاه می کنم و می بینم روز به روز غلظت اخلاص ایشان در باطنشان بیشتر می شود.

در مراجع قطعاً چنین فردی با این جامعیت نداریم. یعنی وقتی به سراغ مسائل سیاسی می روند و مطالعه و جمع آوری و مقایسه می کنند، یک نفر غیر از ایشان نیست. در مسائل فقهی که وارد می شوند و جواب می دهند، کاملاً پیداست که سراپا اخلاص و تقواست. آن قدر احتیاط می کنند که یک سر سوزن بر خلاف تقوا و احتیاط حرکت نکرده باشند. این را من تا الان لمس کرده ام و معتقدم دیگران به این صورت به ایشان نگاه نمی کنند.

شب و روزی نیست که من از ایشان 20 مرتبه یاد و برای ایشان دعا نکنم

در این جامعیتی که خدا این بزرگوار را رشد داده است، هیچ در بین علمای شیعه واسلام نداریم.

کسانی که به نظر بنده خیلی جالب و استثنایی می آمدند، مرحوم آقا موسی[صدر] بود، مرحوم آقای بهشتی بود و مرحوم آسید محمدباقر صدر بود. اینها را از نزدیک دیده بودم. مرحوم آقای بهشتی با من مأنوس بود، ولی هیچ کدام در ذاتیات به این بزرگوار نمی رسند و نرسیدند.

من این جور فکر می کنم که حق تعالی اراده فرموده است که وجود ایشان را از دیگران متمایز کند و با این همت عالی در این مسیر قرار بگیرد.

امام «رضوان الله تعالی علیه» راست می گفت. همت ایشان عالی و غیرعادی بود. قبل از انقلاب بنده پای منبر امام نشسته بودم که فرمود: «والله من به عمرم نترسیده ام.» این از روحی عادی نیست. از روحی است که به قدری عظمت دارد که دیگر موجودات مادی را کوچک تر و ضعیف تر از خودش می داند.

این بزرگوار هم خدای متعال اراده فرموده است که مسئولیت سنگینی را به ایشان عطا کند که عطا کرده است. با ظرفیتِ فوق ادراک اشخاص عادی. این ذاتیات ایشان است. و ایشان کار کرد و من اطلاع داشتم که در فقه و اصول و رجال و لغت و… کار می کرد. و در کنار همه اینها کار روحی می کرد. حتماً الان هم دارد. من حتی چند شب پیش آثار حرکت در تهذیب نفس و تشدید اخلاص را وقتی ایشان داشت نماز می خواند در ایشان دیدم؛ می پرسید: چگونه دیدی؟ با همین چشم؟ می گویم خیر، با آن چشم دیگری که خدا به من عطا کرده است و یقین دارم. لااله الاالله.

شب و روزی نیست که من از ایشان 20 مرتبه یاد و برای ایشان دعا نکنم و به خدای متعال التماس نکنم که خدایا! این نعمت را برای شیعه مستدام بدار. معتقدم شکر و سپاسگزاری این نعمت الهی را شیعه اعم از علما و غیرعلما به جا نیاورده اند، چون درک نکرده اند، ولی خدای متعالی چنانچه بخواهد با عمل من و امثال من نعمت را بگیرد که دیگر چیزی برای ما باقی نمی ماند.

رویای صادقه آیت الله خامنه ای درباره آینده رهبری/ در جامعیت رهبر انقلاب بین علمای شیعه و اسلام نداریم/ خدا به این بزرگوار نعمت شناخت دشمن را عطا کرده است

اگر خدای متعال این بزرگوار را در این سمت قرار نداده بود، هیچ یک از علما تا سال های طولانی هم این همت و اراده را نداشت

ایشان در مقطعی که خودشان مستقیماً این مسئولیت الهی را به عهده داشتند، کارهای بزرگی انجام دادند، آن قدر بزرگ که نمی شود حجم آن را تعیین کرد.

اگر خدای متعال این بزرگوار را در این سمت قرار نداده بود، هیچ یک از علما تا سال های طولانی هم این همت و اراده را نداشت که آنچه را من خیال هم نمی کردم که در عمرم آن ابعاد معنوی، الهی، شرعی و انسانی را ببینم شاهد باشیم.

این عرایض من به بحث سوم منتهی می شود که باید برای مردم حل شود. مردمی که دین و شعور و ایمان دارند و تاریخ می دانند. در زمان ایشان وقتی کمبودهایی را احساس می کنیم، باید بفهمیم آنها را به چه کسانی باید نسبت بدهیم. عین این کمبودها در زمان امیرالمؤمنین «صلوات الله علیه» هم بود. آیا می توانیم نتیجه بگیریم که حضرت -نعوذ بالله- تقصیر کرده است؟ نمی توانیم. حضرت در فاعلیت، عصمت، علم و قدرت خودش بی نظیر بوده و انسان عادی نبوده است، پس چرا تا وقتی که ایشان زنده بود شریح را نتوانست از کوفه بیرون کند؟ این شریح بود که در قضیه کربلا فتوا داد. نبود؟

این را به چه کسی نسبت بدهیم؟ اصلاً ربطی به حجت الهی اعم از معصوم و غیر معصوم ندارد. غیر از کمال فاعلیت فاعل، قابلیت قابل هم باید به کمال برسد. که نرسیده بود. الان علت غیبت چیست؟ نعوذ بالله نقصی در وجود مقدس حضرت بقیه الله «ارواحنا له الفداه» هست؟ ایشان همین طوری نمی دانند دلیلش چیست و منتظر مانده اند که خدای متعال اراده بفرماید؟ این حرف غلط است. جامعه هنوز قابلیت ندارد.

مطلبی را عرض کنم که قصه است، ولی حکمت دارد. فردی نقل می کرد شب خواب دیدم حضرت تشریف آوردند و فرمودند: «خیلی منتظر ما بودی؟» عرض کردم: «بله.» فرمودند: «من آمدم و حکمم را بگویم. این زن تو با اینکه پنج بچه از او داری زن تو نیست. تمام این بچه ها ولد شبهه هستند. پول هایی که به دست آورده ای شرعاً مال تو نشده اند. کارهایی که کرده ای صحیح نبوده اند.» و حضرت یکی یکی موجودیت مادی این مرد را زیر سئوال برد. در این قصه نقل می کنند این شخصی که در این قصه این قدر منتظر قدوم ایشان بود، دید هیچ راهی ندارد، الا اینکه دستش را روی گوش هایش بگذارد و چند بار فریاد بزند: «آی دزد!» جوری فریاد زد که خودش از خواب بیدار شد.

آیت الله خامنه ای از طرف حق تعالی مأمور است که این مردمی که انتظار مصلح را می کشند، ببینند که با کوچکش چگونه برخورد می کنند

مرحوم حاج شیخ محمدتقی آملی مدتی شاگردی مرحوم آقای قاضی را کرده بود، از اصحاب نجف و علمایی است که هم خود و هم پسرش درس مرحوم میرزای نائینی می رفتند.

ایشان هم غیر از فقه و اصول چیزهایی داشت که از طریق مرحوم آقای قاضی«رضوان الله تعالی علیه» به دست آورده بود، یعنی چون لیاقت داشت، خدای متعال به ایشان عنایت کرده بود. از ایشان نقل شد که فرموده بود خیلی نسبت به زیارت حضرت بقیه الله «ارواحنا له الفداه» مشتاق بودم و دائماً در خواب و بیداری از خدای متعال می خواستم. یک شب خواب دیدم که به من گفتند آن نور را از دور می بینی؟ حضرت دارند به آنجا تشریف می آورند. می گوید که من آن قدر نگاه کردم تا آنجا که شبح یک اندام را در نور دیدم، ولی چهره شان را ندیدم. آن قدر به من فشار آمد که لرزه در بدنم افتاد. بیدار شدم و دیدم خیس عرق هستم و متوجه شدم من توان زیارت ایشان را ندارم. عوام آن طور که باید از مقام امامت و ولایت آگاهی ندارند.   

این آقای بزرگوار «سلام الله علیه» از طرف حق تعالی مأمور است که این مردمی که انتظار مصلح را می کشند، ببینند که با کوچکش چگونه برخورد می کنند. مثل حضرت مسلمی که حضرت سیدالشهدا«صلوات الله علیه» از مکه به کوفه فرستاد. حضرت مسلم که معصوم نبود. فاصله بین مقام عصمت و غیرعصمت خیلی زیاد است. بر حسب نوشته ها امام فرمود که اگر زمینه را مساعد دیدی، برای من نامه بنویس می آیم. حضرت مسلم«سلام الله علیه» همین کار را انجام داد و آن شد که همه بارها شنیده ایم.

انسان باید خیلی مواظب خودش باشد که فریب شیطان را نخورد. بنده یکی از کارهایی که بر دوش خودم می بینم، این است که با کسانی که در شک و شبهه هستند و پایشان می لنگد یک جلسه و چند جلسه بنشینم و آنها را روشن کنم که در تکلیف شرعی استقرار پیدا کنند. هر کسی این حوصله را ندارد ولی من برای افراد زیادی این کار را کرده ام.

آثاری که به عنوان برکات الهیه از آقا به جا مانده، خیلی بیش از زمان امام خمینی است. نه اینکه امام نمی توانستند. خدای متعال از آن بزرگوار آنچه خواسته ایشان عمل کرده، از این بزرگوار هم آنچه خواسته دارند عمل می کنند. ما الان زیر آسمان نداریم انسانی را که مثل آقا در مسائل سیاسی به صورت ریز، این مطالعات و این نظرات تصدیقی اعم از اثباتی و نفی را داشته باشد. این مقدار توفیق را که خدای متعال به ایشان داده به خاطر این است که شایستگی اش را داشته است. هر کسی که دلش بخواهد که به این نمی رسد.

خدا به این بزرگوار این نعمت – شناخت دشمن– را عطا کرده است

آنچه بنده در این عرایضم به عنوان محور دارم، مسئله اخلاص است. ایشان مرتب دارد زحمت می کشد که این اخلاص را بیشتر، پررنگ تر، لطیف تر و حساس تر کند. اگر شما بگویید فقط دارم حرفش را می زنم، عرض می کنم من همه بحث اخلاص «محجه البیضا»ی مرحوم فیض کاشانی را در کنار همه بحث های اخلاص مطالعه کرده ام وبه طور خصوصی برای60، 70فارغ التحصیل خارج یک سال تمام بحث اخلاص را تدریس کرده ام.

آن مقداری که شریعت، برای تبعیت از شخص شرط دانسته است، خدا بیش از آن به این بزرگوار عطا کرده است. فقه، اصول و سایر علومی که به آن ارتباط و بستگی دارد. آگاهی های جنبی ای که خدای متعال به ایشان داده است، بنده گمان ندارم که تا کنون کسی این مقدار آگاهی های ریز داشته باشد، به خصوص در دشمن شناسی.

 بنده 50 سال پیش، خیلی قبل از انقلاب بعد از فوت مرحوم حاج آقای والد دوازده شب محرم در منزل ایشان منبر می رفتم. یکی از حرف هایی که زدم این بود که همان گونه که انسان باید دوست شناس باشد و بعد ارتباط برقرار کند، باید دشمن شناس هم باشد. بعد تصریح می کردم که به خصوص مراجع و علما باید این گونه باشند و بدانند کجا چه مقدار باید فاصله بگیرند، چه مقدار بایستی صلابت به خرج بدهند و خودشان را به دشمن نزدیک نکنند.

این جمله دربسته ای است که به نظر من خیلی عمق دارد و خدا به این بزرگوار این نعمت – شناخت دشمن– را عطا کرده است. کسانی که خیال می کنند ایشان دارد تند می رود اشتباه می کنند. خدا این شناخت را به ایشان عطا کرده است و دارد جلوی پای خودش و جلوی پای ملت، چاه ها و چاله ها را می بیند.

به فرمایش های امیرالمؤمنین «صلوات الله علیه» به زبیر بعد از اینکه جدا شد، دقت بفرمایید. اینها در کلمات امیرالمؤمنین «صلوات الله علیه» هست.

این عالم بزرگوار را اگرچه می گوییم در مقام عصمت نیست، اما وقتی مؤید عندالله شد و آثار و علائم تأیید الهی را در ایشان دیدیم، آن هم نه یکی، نه دو تا، نه صد تا، می دانیم که آنقدر لطف خدای متعال شامل حال ایشان هست وظیفه ما این است که قدردان ایشان باشیم.

گاهی شایع می کنند که ایشان بیمار شده است، یا شیطنت های دیگر، اما ایشان کسی نیست که با این چیزها نقصان و ضعفی در او به وجود بیاید

وظیفه بنده این است که آنهایی را که در شبهه هستند و می خواهند احتیاط کنند، روشن کنم و به آنان بفهمانم در این جا احتیاط معنی ندارد. این شبهه واحتیاط را شیطان در کله شما کرده است.

مهم ترین وجهه همت بزرگ ایشان که فوق متعارف و فوق بیان است، توجه و باور و آماده کردن خود و روح خود برای آن منزلت است. در این صورت است که انسان دیگر خستگی را نمی فهمد.

گاهی شایع می کنند که ایشان بیمار شده است، یا شیطنت های دیگر، اما ایشان کسی نیست که با این چیزها نقصان و ضعفی در او به وجود بیاید. تا نفس داشته باشد کار می کند. علتش هم آن دید و رؤیتی است که از واقعه دارد و برحسب آن واقعه حرکت می کند. ما هم باید قدرش را بدانیم.

باقی میماند مسئله سوم که مسئله خلاءهایی است که به نظرمان می آید. عرض می کنیم در زمان امیرالمؤمنین «صلوات الله علیه» مشابه اینها بوده است. در زمان امام «رضوان الله تعالی علیه» این مسائل بوده است. هنوز گاهی رسانه ها فرمایشات امام را که پخش می کنند، ایشان می فرمایند سال گذشته این جور گفتم، اسفاً عمل نشده است. اسفاً یعنی با تأسف انجام نشده. اگر انجام شده بود که ایشان می فرمود بحمدالله. نمی فرمود اسفاً. آقا از امیرالمؤمنین«صلوات الله علیه»، جد مطهرش که بالاتر نیست. پایین تر هم هست. در عین حال تا آنجایی که قدرت عقلی دارد، ایشان دارد عمل می کند. آمادگی در قابل به صورت کامل وجود ندارد. ایشان دارد کار خودش را می کند، کسر هم نمی گذارد تا آن وقتی که ان شاءالله خدای متعال اراده بفرماید و حضرت بقیه الله «ارواحنا له الفداه» ظهور کنند یا برنامه هایی که ایشان تنظیم کرده اند قابلیت اجرا پیدا کند.

خدا را شاکرم قدری موفق شدم در باره این موضوع صحبت کنم، بنده در حق ایشان مبالغه نکردم. عین اعتقاد قطعی من است. ایشان همه شرایط شرعی را دارد و خصوصیاتی که ایشان دارد، در عالم بی نظیر و این نعمت بزرگی است که خدای متعال نه فقط به همه مسلمان ها و شیعیان بلکه به همه انسان ها عطا کرده است.

 من آن وقتی که کسی در این مسیر نمی آمد کار خودم را کردم و خودم را به خطر انداختم. حالا که الحمدلله نظام روی روال خودش هست و خدا دارد این نظام را پیش می برد. این پیشرفت ها الهی هستند و عادی نیستند. آنچه این ملت را پیش برده اعتقاد و ایمانش بوده است به اضافه رهبر شایسته الهی. بدون رهبر نمی شود. امکان ندارد. یک کشور 100 سال هم دائماً کشته بدهد، بی رهبر موفق نمی شود. در تاریخ دیده ایم. الجزایر 25 سال کشته داد. رئیس جمهور روی کار آمد، حداکثر چهار سال توانست رئیس جمهور مستقل داشته باشد. بعد از آن تمام شد. چرا؟ چون رهبر نداشت. این باور قطعی من است. و همواره در انتظار قسمت های آخر رؤیا هستم که فعلیت یابد.

*خود آن رؤیا را نفرمودید.پاسدار اسلام

نه، نمی شود گفت. اما خوابی را مربوط به امام «رضوان الله تعالی علیه» نقل می کنم. خواب آقا را شاید راضی نباشند، لذا نمی گویم، اما امام چون مرحوم شده اند عرض می کنم. بزرگواری نزدیک به 80 سال سن داشت، در منزل یکی از منسوبین ما که خوزستانی بود، حضور داشت. روز چهل و یکم [رحلت] مرحوم آیت الله بروجردی بود. وارد شدم که آن منسوبمان را ببینم و بعد هم به قم مشرف شوم. صاحبخانه بنده را معرفی کرد که پسر فلانی و شاگرد فلانی است. این اولاد پیغمبر که از شاگردان مرحوم آیت الله حائری بود گفت من 30، 35 سال پیش خوابی دیدم. آن زمان این آقا-امام- در حوزه آیت الله حائری که می آمد، از نظر من خیلی تلخ و نچسب بود. می گفت می دانستیم فاضل است، ولی جوری بود که با او ارتباط برقرار نکردم. در همان ایام یک شب خواب دیدم که بیابانی است و جمعیت کثیری، مثلاً یک میلیون نفر دایره وار ایستاده اند و در مرکز این دایره هم کارهایی انجام می شود که من از دور نمی بینم. جمعیت را شکافتم و تا مرکز دایره پیش رفتم. در مراکز دایره دیدم به اندازه ده دوازده متر جا هست. در یک طرف رسول اکرم«ص» تشریف دارند و شمشیری در دستشان است. مقابل ایشان هم محمدرضا پهلوی ایستاده است. حضرت رسول«ص» چند بار فرمودند آیا کسی هست که بیاید و این شمشیر را از من بگیرد و حد خدا را بر این مجرم جاری کند؟ هیچ کسی نیامد. این کسی که داشت این حرف را می زد، خودش با امام «رحمه الله علیه» موافق نبود و با تعبیر تلخ و نچسب از ایشان یاد کرد. گفت حضرت دو سه مرتبه فرمودند و کسی نیامد. یک وقت دیدم جمعیت دارد شکافته می شود و کسی دارد جلو می آید. از دور نمی دیدم. نزدیک که آمد متوجه شدم حاج آقا روح الله است.

جلو آمد و به حضرت سلام و عرض کرد: «یا رسول الله! من آماده هستم.» بعد هم شمشیر را گرفت. گفت حاج آقا روح الله شمشیر را بلند کرد و با یک ضربت سر شاه را پراند، اما تن بی سر جلو آمد و یقه ضارب را گرفت و مقداری با هم دست به یقه بودند تا سرانجام حاج آقا روح الله که دید این تن بی سر نمی افتد، لذا دست راستش را انداخت و امحا و احشا ی او را بیرون کشید. از خواب بیدار شدم.

اطلاعیه ها، بیانیه ها و مطالبی که امام می نوشت با دست راست بود و به وسیله آنها امحا و احشای شاه را از داخل این مملکت بیرون کشید. این را چون امام مرحوم شده اند عرض کردم.

 ان شاءالله خدای متعال 120 سال و هر چه بیشتر به این بزرگوار عمر با برکت عطا بفرماید. هر چقدر خدا به ایشان عمر طولانی عطا فرماید، باز عرض می کنیم که خدایا! کم است. یا ما را ببر یا جامعه را خالی از ایشان نبینیم؛ و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.

 

منبع : ماهنامه پاسدار اسلام , آیت الله تهرانی،مرتضی


فرم در حال بارگذاری ...

قلب سلیم و راه به دست آوردن آن

نوشته شده توسطرحیمی 14ام اسفند, 1394

وَلَا تُخْزِنِي يوْمَ يبْعَثُونَ

يوْمَ لَا ينْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ

إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ(الشعراء87/88/89)

و روزي که [مردم] برانگيخته مي‏شوند رسوايم مکن

روزي که هيچ مال و فرزندي سود نمي‏دهد

مگر کسي که دلي پاک به سوي خدا بياورد.

یکی از اصطلاحات قرآنی قلب سلیم است که منظور از آن قلبی است که آینه تمام نمای رخ جمال و جلال الهی باشد.

از این رو در آیات و روایات بر سلامت قلبی که همه حقیقت انسان است تاکید شده است. در مطلب حاضر مراد از قلب در آیات و روایات تشریح و به برخی راه های حفظ سلامت قلب اشاره شده است.

  قلب سلیم و راه به دست آوردن آن

 مراتب سلامت و مرض قلب

 براساس آیات قرآن، قلب که عبارت است از حقیقت وجودی انسان، نامی از نام های نفس انسانی است؛ زیرا برای نفس انسانی با توجه به مراتب ظهوری و کارکردها و آثار وجودی نام و مرتبه ای است. از همین رو در قرآن فهم و ادراک و تفقه به قلب نسبت داده می شود.[1]

 

از نظر قرآن سلامت و بیماری حقیقت وجودی انسان به قلب نسبت داده می شود. این گونه است که وقتی در قرآن از بیماردلی و سلامت دل سخن به میان می آید مراد سلامت و مرض حقیقت وجودی انسان یعنی نفس اوست. قلب بیمار، قلبی است که دیگر آینه ای از حقایق هستی نیست و نمی تواند مظاهر الهی را بازتاب دهد؛ در حالی که قلب سالم و سلیم از چنین توانایی برخوردار است. قلب بیمار، گرایش به فسق و فجور می یابد و تحت تاثیر وسوسه های شیطانی به مردم آزاری و تجاوز از حدود می پردازد.[2]

...

 این که گفته شد در اصطلاح قرآنی مراد از قلب همان نفس انسانی الهی است که حقیقت وجود انسانی را شکل می دهد، به سبب آن است که خداوند در برخی از آیات یک امر را به نفس نسبت می دهد و در آیاتی دیگر به قلب نسبت می دهد. به عنوان نمونه گرایش به خیر و شر و تقوا و فجور را گاه به قلب و گاه به نفس نسبت داده است.[3]

 از همین روست که قلب آدمی شگفت انگیزترین چیز در آدمی معرفی می شود. امیرمؤمنان علی(ع) می فرماید: شگفت ترین عضو انسان قلب اوست و قلب مایه هایی از حکمت و ضد حکمت دارد. اگر آرزو به آن دست دهد، طمع خوارش می گرداند و اگر طمع در آن سر بکشد، حرص نابودش می کند و اگر ناامیدی بر آن مسلط شود، اندوه، او را می کشد… هر کوتاهی برایش زیانبار است و هر زیاده روی برایش تباهی آفرین.[4]

پیامبر(ص) نیز می فرماید: بهترین قلب ها، قلبی است که ظرفیت بیشتری برای خوبی دارد و بدترین قلب ها، قلبی است که ظرفیت بیشتری برای بدی دارد، پس عالی ترین قلب، قلبی است که خوبی را در خود دارد و لبریز از خوبی است. اگر سخن بگوید، سخنش در خور پاداش است و اگر سکوت کند، سکوتش در خور پاداش است.[5]

 پس این قلب همان نفس یا روح انسانی است که خداوند در انسان پس از ساختن کالبد در آن دمیده است و به عنوان روان در فارسی از آن یاد می شود.[6]

 از نظر قرآن قلب یا روان یا نفس آدمی همواره در حال تغییر و انقلاب است؛ زیرا افکار و رفتارها در حقیقت انسانی تاثیر می گذارد همان طوری که غذا در بدن انسان تاثیر مثبت و منفی می گذارد.

هر کاری که انسان انجام می دهد نوعی تغییر مثبت و منفی در قلب و حقیقت آدمی ایجاد می کند. به عنوان نمونه کسی که خطا و اشتباه می کند و از آن درس نمی گیرد و عذر نمی خواهد و توبه نمی کند، گرفتار زنگار قلب می شود[7] و سپس گرفتار گناه نهان شده و قلب وی تیره و تار گشته و طبیعت آن عوض می شود[8] آنگاه این قلب دفن می شود[9] به طوری که آن قلب ممهور شده، راهی برای ورود حقایق به آن باقی نمی ماند.[10]

 در یک کلمه باید گفت که با فجور و عبور از مرزها و حدود شرعی و تجاوز از آن، قلب می میرد، به طوری که شخص به ظاهر زنده است ولی دل مرده است.

 

قلب سلیم، قلب متقین

 همان طوری که قلب با گناه و فجور می میرد، با حفظ تقوای تکوینی و فطری که در نهاد همه انسان ها سرشته شده و خوب و بد و حق و باطل و خیر و شر را می شناسد و نسبت به خیر و حق گرایش و از شر و باطل گریزش دارد، و نیز تقوای تشریعی که براساس عمل به آموزه های اسلام به دست می آید، قلب سلامت خویش را حفظ کرده و به رشد و بالندگی اش ادامه می دهد به طوری که آیینه تمام نمای جمال الهی می شود.

 از همین رو خداوند در آیات 89 و 90 سوره شعراء قلب سلیم را به متقین نسبت می دهد که همواره در تقوای فطری و تشریعی هستند و صفت تقوا، حقیقت وجودی آنان شده است. خداوند می فرماید: الا من اتی الله بقلب سلیم و ازلفت الجنهًْ للمتقین؛ مگر آن کس که با قلبی سالم و رسته از شرک به نزد خدا بیاید و بهشت برای پرهیزگاران نزدیک شود. پس این قلب سلیم از آن متقین است که بهشت به استقبال و پیشواز آنها می اید.

 با توجه به اینکه انسان های اهل خشیت و خداترس و متقی، همواره از هرگونه خطا هراسان و گریان و در حال انابه و توبه هستند، خداوند، قلب سلیم را به این دسته از انسان ها نسبت می دهد و می فرماید: من خشی الرحمن بالغیب و جاء بقلب منیب؛ آنکه در نهان از خدای بخشنده بترسد و با دلی توبه کار و مطیع و رام باز آید.[11]

 همچنین خداوند حضرت ابراهیم(ع) را به خاطر قلب سلیم می ستاید؛ زیرا تنها برای خداوند عبادت کرد و از هرگونه شرکی در هر مرتبه، پاک و سالم ماند و قلبش سرشار از توحید محض بود. اذ جاء ربه بقلب سلیم،[12]

 با توجه با این مطالب باید گفت اصولا کسانی دارای قلب سلیم هستند که از نظر اعتقادی گرایش به توحید داشته و از هرگونه شرک در هر مرتبه ای در امان باشند[13] و از نظر رفتاری از هرگونه گناه و آلودگی پاک بوده و از آن پرهیز داشته و با دلی توبه کار به سوی پروردگار می روند تا اگر خطایی کرده اند ببخشد و آنان را بیامرزد[14] و تلاش می کنند تا قلب و دل از هرگونه امراض روحی و اخلاقی پاک و طاهر شود[15]

دارنده چنین قلبی از نظر قرآن از پاداش ویژه ای برخوردار است به طوری که بهشت به استقبال و پیشوازش می آید[16] و از رسوایی و خواری قیامت در امان می ماند.[17]

 

راه حفاظت و مراقبت بر سلامت قلب

 چنانکه گفته شد قلب آدمی اساسا سلیم و سالم است[18] و این خود انسان است که با گناه و فجور و بی تقوایی آن را بیمار می کند. گاه انسان با مباحات نیز به قلب خود آسیب می زند، یعنی همان طوری که پرخوری موجب می شود که قلب صنوبری بیمار شود، همین پرخوری موجب می شود تا قلب باطنی و ملکوتی نیز دچار قساوت و سنگدلی شود. در همین رابطه پیامبر(ص) می فرماید: من قل طعمه صح بدنه و من کثر طعمه سقم بدنه و قسا قلبه؛ هرکس کم بخورد، سالم می ماند و هرکس زیاد بخورد تنش بیمار می شود و قساوت قلب پیدا می کند.[19]

 در روایات راه هایی برای حفاظت و مراقبت از سلامت قلب بیان شده که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

 

1.موعظه و نصیحت:

  یکی از راه های حفظ سلامت قلب بهره مندی از مواعظ و نصایح است. مواعظ، کلی گویی و در ارتباط با مسایل عمومی و فراگیر است، اما نصایح درباره شخص و مشکل خاص است. پس گاهی در مقام موعظه گفته می شود که از غیبت کناره گیرید تا قلب نمیرد؛ و گاه در مقام نصیحت به شخص می گویند شما در حال غیبت کردن هستید و این سخن شما مصداق غیبت است و از این توبه کنید. به هر حال، این دو، ابزار کارآمدی است که می تواند قلب را در سلامت خود حفظ کند.

 امیرمومنان(ع) درباره موعظه فرموده است: دلت را با موعظه زنده گردان.[20] و نیز فرموده است: المواعظ صقال النفوس، و جلاء القلوب؛ اندرزها صیقل بخش جان ها و جلا دهنده دل هاست.[21]

 

2.محافظت بر تقوا و ترک گناه:

  در آیات و روایات بر این اصل تاکید شده است؛ زیرا تقوا و پرهیز از گناه و فسق موجب می شود تا قلب، همچنان سالم بماند. امیرمومنان درباره نشانه قساوت قلب به خشک شدن چشم از اشک به سبب زیادی گناه اشاره می کند و می فرماید: چشمها خشک نمی شود مگر به خاطر قساوت قلب و دلها قساوت پیدا نمی کند مگر به سبب زیادی گناه.[22]

 

3.حکمت آموزی:

  مهم ترین علم در هستی، علم حکمت است. حکمت به دانشی گفته می شود که اهداف غایی هر کار و چیزی را بیان می کند.

 بسیاری از مردم کاری را انجام می دهند یا چیزی را می خواهند ولی نمی دانند که غایت اصلی آن چیست. به عنوان نمونه غایت از زندگی و آفرینش انسان را نمی دانند؛ اما کسی که دنبال حکمت می رود می داند و می فهمد که حکمت آفرینش انسان عبادت و کسب تقوا از این راه است.[23] پس کسب دانش حکمت بسیار مهم است تا انسان هدف و فلسفه وجودی هر چیزی و هر کاری را بشناسد.

 پیامبر(ص) نابودی قلب و سلامت آن را به ترک دانش حکمت دانسته است. ایشان می فرماید: دلی که در آن حکمتی نیست، مانند خانه ویران است پس بیاموزید و آموزش دهید، بفهمید و نادان نمیرید. براستی که خداوند، بهانه ای را برای نادانی نمی پذیرد.[24]

4.ترک محبت دنیا و مال دوستی:

  محبت به مال و نه بهره گیری از مال از مهمترین آفات و آسیب هایی است که در روایات به آن توجه داده شده است. پیامبر(ص) می فرماید: و خدای عزوجل به موسی(ع) وحی کرد: ای موسی! به زیادی ثروت شاد مشو و در هیچ حالی مرا فراموش مکن، زیرا با زیادی ثروت گناهان فراموش می شود و از یاد بردن من قساوت قلب می آورد.[25]

 

در آیات و روایات راه های دیگری برای سلامت قلب یا همان روح آدمی از قبیل صمت و سکوت، روزه، شب بیداری و نماز شب و عمل به مستحبات و ترک متشابهات و شبهات و مانند آنها بیان شده که برای جلوگیری از اطاله کلام به همین میزان بسنده می شود.

 پی نوشت:

[1] اعراف، آیه 179؛ توبه، آیات 87 و 127؛ کهف، آیه 93

[2]  احزاب، آیه 32

[3] نگاه کنید؛ شمس، آیات 7 تا 10؛ احزاب، آیه 32

[4] علل الشرایع ج1، ص 109

[5] جعفریات ص 168

[6] حجر، آیه 29؛ سجده، آیه 9

[7] مطففین، آیه 14

[8] اعراف، آیات 100 و 101؛ توبه، آیات 87 و 93

[9] شمس، آیات 7 تا 10

[10] بقره، آیه 7

[11] ق، آیه 33

[12] صافات، آیات 84 و 85

 

[13] صافات، آیات 89 تا 93

 

[14] شعراء آیات 89 و 90

 

[15] صافات، آیه 84

 

[16] شعرا آیات 89 و 90

 

[17] شعراء، آیات 86 تا 98

 

[18] شمس، آیات 7 تا 10

 

[19] نهج الفصاحه، ص 728، ح 2779

 

[20] نهج البلاغه، صبحی صالح، نامه 31، ص 392

 

[21] تصنیف غررالحکم و درر الکلم ص 224، ح 4524

 

[22] وسائل الشیعه ج 16، ص 45

 

[23] ذاریات، آیه 56؛ بقره، آیه 21

 

[24] نهج الفصاحه ص 600، ح 2095

 

[25] کافی، کلینی، الاسلامیه، ج2، ص 497


فرم در حال بارگذاری ...

سؤالات شب اول قبر با قیامت چه تفاوتی دارند؟

نوشته شده توسطرحیمی 13ام اسفند, 1394

پس از پاسخ به این سوالات اصحاب یمین و اصحاب شِمال دسته‌بندی خواهند شد و به سوی برزخ برده می‌شوند.

 حضور دو فرشته نکیر و منکر از وقایع حتمی و غیر قابل انکار پس از مرگ در عالم برزخ است و امام صادق(ع) در این خصوص فرموده‌اند: «هر کس سه چیز را انکار کند از شیعیان ما نیست: معراج، سؤال قبر و شفاعت»
 
شیخ مفید از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل می‌کند «ملائکه‌ای نازل در قبر می‌شوند که دو عدد آنها به نام نکیر و منکر است و از میت سؤالاتی می‌کنند از پروردگارش و از پیغمبر و دین و امامش، اگر درست جواب داد او را تسلیم ملائکه‌ نعیم می‌کنند و اگر لرزید و جواب  نداد او را تحویل ملائکه عذاب خواهند کرد.»
 
در برخی روایات اشاره شده که همراه با نکیر و منکر، حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) نیز در شب اول قبر حاضر می‌شوند و از میزان توحید، نبوت و معاد، امامت و عدل افراد سئوال می‌پرسند.
 
نکیر و منکر یا بشیر و مبشر، کدام‌ها بر شما وارد می‌شوند؟
 
امام صادق(ع) می‌فرماید: فرد چون در قبر خود داخل شود، دو فرشته قبر نزد او آیند درحالی که موهای خود را به زمین می‌کشد و با پاهای خود زمین را می‌شکافند و صدای ایشان مانند صدای سخت رعد و برق چشمهایشان همچون برق خیره کننده است و به میت می‌گویند «کیست پروردگار تو و چیست دین تو و کیست پیغمبر تو؟» فرد می‌گوید: خداوند پروردگار من و اسلام دین من و محمد(ص) پیغمبر من است پس به او می‌گویند خداوند تو را در آنچه که دوست می‌داری و به آن راضی و خشنودی ثابت و استوار گرداند. (طرائف الحكم یا اندرزهاى ممتاز ترجمه‏ ج‏2،152 )

...

 
البته این تعریف در رابطه با مؤمنان خالص و حقیقی صدق می‌کند اما حال و روز افرادی که اعتقادات دینی آنها سطحی‌تر است یا در زمره کافران قرار دارند، چگونه خواهد بود؟
 
حجت‌الاسلام محمد مهدی حاتمی، کارشناس امور دینی و مذهبی در گفت‌وگو با خبرنگار قرآن و عترت باشگاه خبرنگاران جوان با اشاره به شکل ظاهری و نحوه وارد شدن نکیر و منکر بر افراد می‌‌گوید: این فرشتگان با ظاهر و هیبتی بسیار ترسناک و وحشت‌آور بر میت نازل می‌شوند و رعب و وحشتی که بر میت وارد می‌شود، باعث بند آمدن زبان و لرزش اندام او خواهد شد و این در حالی است که تلقین که بر فرد خوانده می‌شود به او می‌گویند «اگر ملکان مقرب الهی آمدند و سؤال پرسیدند نترس و پاسخ را بدون واهمه بگو و هر چه از خدای تو پرسیدند بدون ترس پاسخ بده».
 
وی افزود: البته این ترس برای همه نیست ونکیر و منکر نیز به یک شکل بر همگان وارد نخواهند شد بلکه برافراد با ایمان و مؤمنان خالص، بشیر و مبشر وارد می شوند و هیچ رعب و وحشتی در میان نخواهند بود به این دلیل که اگر مؤمن خالص با ترس و لرز وارد برزخ شود عدالت الهی زیر سؤال خواهد رفت.
 
حاتمی در پاسخ به این سؤال که نکیر و منکر با بشیر و مبشر  چه تفاوتی دارند، گفت: بشیر و مبشر برای بشارت مؤمنان به بهشت و نعمتهای پیش‌رو بر مؤمنان خالص وارد می‌شوند اما نکیر و منکر برای اثبات انکار فرد و دین پذیر نبودن فرد در دنیا خواهند آمد.
 
پس می‌توان گفت اعمال ما در دنیا تعیین‌کننده‌ نحوه حضور نکیر و منکر در قبر خواهند بود و تفاوت حضور این دو ملائکه به مراتب ایمانی افراد بستگی دارد.
 
سئوالاتی که برزخ هر فرد را مشخص خواهد کرد
 
حاتمی در رابطه با تفاوت سؤالات شب اول قبر و روز قیامت اظهار داشت: سؤالات روز قیامت بسیار دقیق و جزئی هستند اما در شب اول قبر به مسائل کلی و اولیه پرداخته خواهد شد.
 
وی افزود: در شب اول قبر چند سئوال از عموم افراد درباره مسائل اعتقادی و اعمال آنها پرسیده می شود اما کافران و مؤمنان مطلق باید به سیزده پرسش در خصوص خدا، پیامبر، دین، کتاب، عُمر، اموال، دوستان، قبله، نماز، زکات، حج و روزه پاسخ دهند و همه علما بر این روایت اتفاق نظر دارند که جواب این سئوالات برزخ هر فرد را تعیین خواهند کرد.
 
در همین راستا حجت الاسلام سرلک، کارشناس امور دینی با اشاره به حضور نکیر و منکر پس از قبض روح کامل خاطرنشان کرد: هنگامی که دو فرشته الهی بر بالین میت حاضر می‌شوند سوالاتی خواهند پرسید که پاسخ به آنها فقط به صورت شفاهی و لفظی نخواهد بود، بلکه فرد تا به صورت کاملا وجودی و حقیقی به موضوع مورد سوال عمل نکرده باشد نمی‌تواند پاسخگوی آن باشد.
 
وی افزود: پرسش هایی از قبیل اینکه پروردگار تو چه کسی است؟ پیامبر تو چه کسی است؟ به کدام کتاب الهی معتقد هستی؟ امام تو چه کسی است؟ در دنیا به وظایف دینی‌ات چگونه عمل کردی؟ آیا نماز می‌خوانی؟ چه زمانی نماز می‌خواندی؟ عمر خود را چگونه گذراندی؟ به وظایف انسانی‌ات عمل کرده‌ای؟ مال و ثروتت را از چه راهی کسب کرده و در چه راهی مصرف نموده‌ای؟ سئوالات شب اول قبر را شامل می شوند.
 
 این کارشناس مذهبی گفت: پس از پاسخ به این سوالات اصحاب یمین و اصحاب شِمال دسته‌بندی خواهند شد و برخی با چهره‌های خندان و دسته‌ای دیگر با چهره‌هایی عبوس و ناراحت به سوی برزخ برده می‌شوند.
 
در پایان باید گفت که اگرچه ما از ادراک جهان آخرت عاجزیم و اطلاعات دقیقی از دنیای بعد از مرگ نداریم اما قبر و سرای باقی بنا بر کارنامه اعمال ما می‌تواند باغی از باغهای بهشت یا چاهی از چاه های آتش باشد. اما مهم‌ترین امری که باعث می‌شود، قبر برای ما، نه تنها جایگاه تنهایی و وحشت نباشد؛ بلکه خانه روشن و باغ بهشت گردد، همان ایمان و عمل صالح است که محبت پیامبر گرامی(ص) و ائمه اطهار(ع) را در پی دارد و سرمایه‌ای بس عظیم برای طول سفر و گذر از این مرحله به شمار می‌رود.

 گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛

 

نظر از: مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر [عضو] 

سپاس از مطلب خوب شما

1394/12/15 @ 16:49
نظر از: خادم المهدی [عضو] 

با سلام ممنون از مطلب مفیدتون

1394/12/15 @ 08:29
نظر از: پشتیبانی کوثر بلاگ [عضو] 

با سلام و احترام
ضمن تشکر مطلب شما در منتخب ها درج گردید
موفق باشید.
—————–
http://farakhan.kowsarblog.ir/fatemiye

1394/12/14 @ 00:58


فرم در حال بارگذاری ...

برگزاری کارگاه آموزش وبلاگ نویسی برای طلاب فعال استان لرستان

نوشته شده توسطرحیمی 13ام اسفند, 1394

http://i63.tinypic.com/p93sy.jpg

کارگاه آموزشی آسیب شناسی فضای مجازی و وبلاگ نویسی از سوی معاونت محترم فرهنگی - تبلیغی مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران کشور و مسئولین سامانه کوثربلاگ(سامانه جامع وبلاگی طلاب خواهر سراسر کشور) در تاریخ شنبه 15 اسفند و در محل مدرسه زینبیه خرم آباد برگزار خواهد شد.

در این کارگاه که به درخواست مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران استان لرستان برگزار می شود،60 نفر از طلاب فعال حوزه های علمیه سراسر استان لرستان شرکت خواهند کرد.

با توجه به ضرورت تبلیغ در فضای مجازی در شرایط فرهنگی فعلی،هدف از برگزاری این دوره ، آشنایی طلاب با نحوه ایجاد و مدیریت وبلاگ ، نحوه تبلیغ و رفع شبهات دینی در فضای مجازی ، شناخت آسیب ها و فرصت های تبلیغ در فضای مجازی و تولید محتوای اثرگذار مرتبط با عرصه دینی در فضای مجازی است.

شایان ذکر است که از مدرسه محدثه بروجرد 5 نفر از طلاب مبلغه و فعال در عرصه مجازی شرکت خواهند کرد.


فرم در حال بارگذاری ...

چه کسانی بی دین هستند؟

نوشته شده توسطرحیمی 13ام اسفند, 1394

 

حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام در روایتی سه گروه را بی دین معرفی کرده اند.

عَنْ أَبِي جَمِيلَةَ قَالَ: سَمِعْتُ عَلِيّاً علیه السلام عَلَى مِنْبَرِ الْكُوفَةِ يَقُولُ أَيُّهَا النَّاسُ ثَلَاثٌ لَا دِينَ لَهُمْ لَا دِينَ لِمَنْ دَانَ بِجُحُودِ آيَةٍ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَ لَا دِينَ لِمَنْ دَانَ بِفِرْيَةِ بَاطِلٍ عَلَى اللَّهِ وَ لَا دِينَ لِمَنْ دَانَ بِطَاعَةِ مَنْ عَصَى اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى‏

 

أبی جمیله نقل می کند از امام على عليه السلام بر منبر کوفه شنیدم:

اى مردم! سه دسته دين ندارند:

 

*كسى كه به انكار يك آيه از قرآن اعتقاد داشته باشد

 

*كسى كه به افتراى باطلى بر خداوند اعتقاد داشته باشد

 

* آنكه به اطاعت از كسى كه خداوند متعال را نافرمانى مى ‏كند، اعتقاد داشته باشد.

 

المحاسن، ج‏1، ص: 5. (برقى، احمد بن محمد بن خالد)

 

 حدیث روز/ خبرگزاری حوزه/ بی دین/ امیرالمومنین(ع)/ انکار قرآن/  افترا


فرم در حال بارگذاری ...

تعطیلات عید، بهترین فرصت تبلیغی است

نوشته شده توسطرحیمی 13ام اسفند, 1394

استاد قرائتی گفت: طلاب باید از هر فرصتی برای خدمت استفاده کنند؛ مواقعی چون عید نوروز که بهترین فرصت تبلیغی است، نیابد از کف طلاب برود، زیرا این فرصت از فرصت تبلیغی محرم و صفر نیز بهتر است.

به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین محسن قرائتی در نشست بصیرتی ویژه طلاب بسیجی قم که در مسجد امام موسی کاظم(علیه السلام)  قم برگزارشد، گفت: تعطیلات عید نوروز، بهترین فرصت برای تبلیغ است؛ زیرا جامعه ای که پیش روی مبلغان است؛ همه اقشار جامعه را تشکیل می دهد.

وی افزود: مهمترین دلیلی که نمی توانیم از ظرفیت هایی که خداوند درما به ودیعه نهاده، استفاده کنیم، این است که هنوز عزم و اراده و توانی که باید را در خود بارور نکرده ایم.

رئیس ستاد اقامه نماز کشور خاطرنشان کرد: امروزه حوزه علمیه قم ظرفیت های استثنایی دارد که طلاب باید با تفکر بیشتر در توانایی های خود و سرمشق قراردادن مبلغان برجسته و مراجع عظام راه آنها را ادامه دهند و این مسیر را به بهترین شکل طی کنند.

این معلم قرآن بیان کرد: افرادی مثل مرحوم حجت الاسلام ابوترابی در شرایط سختی که در آن قرار گرفت و آزمونی که با سربلندی پشت سر گذاشت، توانست به مقامی برسد که در زندان های عراق ایشان را به سید آزادگان می شناختند و این گونه بزرگان باید سرمشق طلاب باشند.

حجت الاسلام والمسلمین قرائتی بیان کرد: یکی از آداب طلبگی، کیاستی است که باید در مسایل اجتماعی و سیاسی به خصوص مسایل درون حوزوی رعایت کنند؛ طلاب نباید به شکلی عمل کنند که کسی بتواند آنها را به یک گروه و جناح و یک فرد خاص منتسب کند؛ زیرا آزادگی طلبه او را از اینکه خود را به شخصیت های سیاسی و اجتماعی و… منتسب کند.

...

وی افزود: پیامبر اکرم(ص) در مساله سکونت در مکه، بهترین درس را به طلاب این عصردادند، زیرا اجازه ندادند از یک مساله ساده یک جنگ سیاسی در جامعه ایجاد شود؛ طلاب نباید کاری کنند که کسی برای رسیدن به قدرت سیاسی از آنها سوء استفاده کند.

این معلم قرآن بیان کرد: طلاب باید تحول را از درون خود آغاز کنند تا خداوند نیز آنها را در خارج، یاری کند و دست آنها را بگیرد؛ همه کسانی که از ابتدا مسیر درست را طی کردند، مشمول لطف و عنایات خداوند قرار گرفتند.

حجت الاسلام والمسلمین قرائتی بیان کرد: طلاب باید از هر فرصتی برای خدمت استفاده کنند؛ مواقعی چون عید نوروز که بهترین فرصت تبلیغی است، نیابد از کف طلاب برود؛ زیرا این فرصت تبلیغی از فرصت تبلیغی محرم و صفر نیز بهتر است.

وی خاطرنشان کرد: یکی از فعالیت هایی که طلاب می توانند در این ایام انجام دهند شناسایی ظرفیت های عالی در خانواده ها و محلات است، چون اصلاح ذات البین و تهیه جهیزیه و هزینه های کار و ازدواج با شناسایی ظرفیت های مردمی قابل انجام است و به طور کلی می تواند حضور طلاب را اثربخش گرداند.

این معلم قرآن بیان کرد: امروز می توانیم از طلاب غیر معمم به بهترین شکل استفاده کنیم ، زیرا این افراد بیشتر در بین مردم هستند و می توانند تاثیرگذاری بیشتری به حسب جوانی داشته باشند.

حجت الاسلام و المسلمین قرائتی بیان کرد: تبلیغ ظرافت های بسیاری دارد که طلاب باید با استفاده از تجربیات بزرگان خود و مبلغان موفق از آن استفاده کنند؛ تبلیغ چند دقیقه ای و به خصوص منبرهای یک دقیقه ای تاثیراتی دارد که ممکن است ساعت ها تبلیغ، چنین ظرفیتی نداشته باشد.

وی خاطرنشان کرد: نباید خط سیاسی باعث دین فروشی شود؛ اگر کسی مشکلی از نظر سیاسی داشت، نباید او را به شکلی طرد کرد که به دشمن این کشور تبدیل شود؛ با این حال امروز برخی خط کشی ها باعث شده به خاطر یک مساله سیاسی، کل خاندان یک فرد مورد تهمت و جسارت قرار گیرد.

این معلم قرآن بیان کرد: متاسفانه در یک انتخابات ساده دین های بسیاری فروخته می شود و دین های بسیاری از دست می رود و انسان های بهشتی جهنمی می شوند.


فرم در حال بارگذاری ...

برنامه‌های دفتر مقام معظم رهبری در ایام فاطمیه

نوشته شده توسطرحیمی 13ام اسفند, 1394

 

مراسم سوگواری و عزاداری ایام شهادت حضرت فاطمة‌الزهرا (سلام‌الله‌علیها)، طبق روال همه‌ساله، از سوی رهبر معظم انقلاب به مدت پنج شب، برگزار می‌شود.

 

به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری؛ این مراسم از شب اول تا شب پنجم جمادی‌الثّانی برابر با پنج‌شنبه ۹۴/۱۲/۲۰ تا دوشنبه ۹۴/۱۲/۲۴ پس از نماز مغرب و عشاء، در حسینیه‌ امام خمینی (رحمت الله‌علیه) واقع در تهران، خیابان فلسطین جنوبی، تقاطع آذربایجان برپا خواهد بود. همچنین پیش از آغاز مراسم، حجت‌الاسلام فلاح‌زاده به بیان احکام شرعی خواهند پرداخت.

از عموم مردم عزیز و عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم‌السّلام) دعوت می‌شود تا در این مراسم شرکت فرمایند.

 

برنامه‌ این مراسم به شرح زیر است:

 

برنامه‌ مراسم عزاداری ایام فاطمیه در حسینیه‌ امام خمینی

 


فرم در حال بارگذاری ...

در رثای حضرت زهرا، سلام الله علیها

نوشته شده توسطرحیمی 8ام اسفند, 1394

مرا به خانه زهرای مهربان ببرید

به خاک بوسی آن قبر بی نشان ببرید

اگر نشانی شهر مدینه را بلدید

کبوتر دل ما را به آشیان ببرید

کجاست آن درِ آتش گرفته تا که مرا

برای جامه دریدن به سوی آن ببرید؟

مرا اگر شَوَم از دست، برنگردانید

به روی دست بگیرید و بی امان ببرید

کجاست آن جگر شرحه شرحه تا که مرا

به سوی سنگ مزارش، کِشان کِشان ببرید؟

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(2)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
2 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: [عضو] 
12059m

فاطمه! ای که غم از داغ تو، سر می شکند
زیر بار غم تو، کوه کمر می شکند
مرغ حقّ بودی و رفتی سوی باغ ملکوت
جبرئیل است که از داغ تو، پر می شکند
شهادت حضرت فاطمه(س) تسلیت باد

1394/12/11 @ 12:20
نظر از:  

سلام علیکم

یا صاحب الزمان ▪️

بی شک غم مادر برایت فرق دارد
فاطمیه شکل عزایت فرق دارد

درد گلو داری ز سوز ناله هایت
آه می کشی،لحن صدایت فرق دارد!

رخت سیه داری به تن از داغ مادر
فاطمیه رنگ عبایت فرق دارد

️ای مرد تنهای زمین جانم فدایت
این یک دهه درد و بلایت فرق دارد

این روزها را در بقیع هستی عزادار
حال و هوای کربلایت فرق دارد

مادر حرم می خواهد و آقا یقینأ
این روزها ذکر دعایت فرق دارد!

جای حسن می گی به زهرا پاشو از جا
مادر منم مهدی!،عصایت فرق دارد!!

1394/12/10 @ 23:46
نظر از: مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر [عضو] 
5 stars

یا زهرا

1394/12/10 @ 17:45
نظر از: تســـنیم [عضو] 
تســـنیم
5 stars

یا فاطمه زهرا سلام الله علیها…
إن شاء الله خودش اون دنیا شفاعتمون را بکنه ….

1394/12/09 @ 12:42


فرم در حال بارگذاری ...

رگ غیرت..

نوشته شده توسطرحیمی 7ام اسفند, 1394

شطرنج باز نوجوان تونسی از رقابت با حریف صهیونیست خود در مسابقات بین المللی شطرنج در آلمان کنار کشید.

به گزارش مصاف، شطرنج باز ۱۳ ساله تونسی از رقابت با حریف صهیونیست خود در مسابقات بین المللی شطرنج در آلمان کنار کشید و در نامه‌ای به هیات داوران نوشت، با قاتل برادرانم مسابقه نمی‌دهم، مبارزه من با وی در قدس خواهد بود.

«محمد حمیده» در این نامه افزود: نشستن من با وی بر سر یک میز، عادی سازی روابط محسوب می‌شود.

این اقدام نوجوان تونسی، سیلی محکمی به صورت کسانی بود که تلاش می‌کنند چهره زشت رژیم اشغالگر قدس را در برابر ملت‌های عرب زیبا جلوه دهند.

سه سال پیش نیز وی ترجیح داده بود که از مرحله نهایی مسابقات کنار رود ولی بر اساس قوانین بازی‌ها با رقیب صهیونیست خود دست ندهد.

محمد حمیده در آن زمان در مصاحبه‌ای گفته بود: مسابقات شطرنج باید با دست دادن شروع شود و با دست دادن نیز پایان یابد اما من حاضر نیستم با اشغالگران قدس دست دهم.

نامه محمد، نشان می‌دهد که موضوع فلسطین همچنان در قلوب ملت‌های عرب وجود دارد و همه تلاش‌ها برای از بین بردن فرهنگ مقاومت، بیهوده بوده و نتوانسته است آن را از ذهن ملت‌ها پاک کند

 

نظر از: [عضو] 
12059m

سلام علیکم ان شاالله از این نوجوانهای فهیم بیشتری در جامعه ما رشد پیدا کنند
موفق و موید باشید

1394/12/10 @ 11:23


فرم در حال بارگذاری ...