ابهام در قوه اجتهاد رئیس جمهور

نوشته شده توسطرحیمی 5ام بهمن, 1394

نامه جمعیت طلاب انقلاب اسلامی خطاب به فقهای شورای نگهبان؛

  • ابهام در قوه اجتهاد رئیس جمهور
  • آقای روحانی نه تالیف فقهی دارد،
  • نه کرسی درس و نه تاییدیه اجتهاد

«جامعه ما در دوسال اخیر شاهد اظهار نظرات و اعلام مواضع متعددی از ایشان بوده كه به صراحت با مباني ديني و فقهي منافات دارد…»

جمعیت طلاب انقلاب اسلامی در نامه‌ای به فقهای شورای‌نگهبان خواستار بررسی اجتهاد حسن روحانی شد.

در این نامه آمده است که علیرغم اینکه حضور در دوره‌های قبلی مجلس خبرگان به معنای تایید اجتهاد افراد است، اما ممکن است «با مرور زمان به علل مختلفی نظیر دوری از فضای درس و بحث، تغییر نگرش در افکار و… ملکه اجتهاد زائل شده يا تضعيف گردد».

از سوی دیگر در «سوابق سياسي و اجرايي ايشان منصبي كه لازمه آن اجتهاد باشد موجود نيست» و در سابقه علمی‌اش هم «هیچ گونه تأییدیه‌ای دال بر اجتهاد» وجود ندارد. همچنین «کرسی درس و بحث یا تالیفی فقهی و اصولی از ایشان که مورد بررسی اهل خبره قرار گیرد» هم وجود ندارد. جمعیت طلاب انقلاب اسلامی با توجه به این مسائل از فقهای شورای‌نگهبان درخواست‌کرده‌اندبا بررسی مجدد «وجود شرط اجتهاد در ایشان مجدداً احراز شود.»

متن کامل این نامه به شرح زیر است:

باسمه تعالی

محضر مبارک فقهای محترم شورای نگهبان (دامت توفیقاتهم)

سلام علیکم ورحمة الله

طبق قانون یکی از شرایط حضور در مجلس خبرگان رهبری داشتن ملکه اجتهاد است. همانگونه که مستحضر می باشید، در بدو امر ممکن است شخصی دارای این ملکه باشد اما با مرور زمان به علل مختلفی نظیر دوری از فضای درس و بحث، تغییر نگرش در افکار و… ملکه اجتهاد زائل شده يا تضعيف گردد. در اين صورت چنین شخصی دیگر متلبس به آن ملكه نيست نمي توان او را حقیقتاً مجتهد ناميد. شرایط دیگر مانند عدالت و التزام به قانون اساسی نیز همین گونه است.

در انتخابات پیش‌رو، شورای محترم نگهبان اعلام نموده است کسانی که در دوره قبل عضو مجلس خبرگان بوده‌اند و یا کسانی که در منصبی بوده‌اند که لازمه آن اجتهاد است و اين امر مورد تایید امام یا رهبری بوده نیاز به امتحان ندارند و اجتهادشان محرز است. به نظر می‌رسد این مسأله نیاز به تجدید نظر داشته و نمی توان آن را به طور عام و مطلق بیان کرد؛ بلکه باید راهی برای تقیید آن باز نمود.

به عنوان نمونه جناب آقای حجت الاسلام دکتر حسن روحانی که در دوره‌های قبل خبرگان حضور داشته اند، امروز برای شورای نگهبان مجتهد تلقی می‌شود.

در حالي كه
اولا؛ در سوابق سياسي و اجرايي ايشان منصبي كه لازمه آن اجتهاد باشد موجود نيست.

ثانيا؛ در سابقه علمی وی هیچ گونه تأییدیه‌ای دال بر اجتهاد ایشان وجود ندارد.

ثالثا؛ کرسی درس و بحث یا تالیفی فقهی و اصولی از ایشان که مورد بررسی اهل خبره قرار گیرد تا اجتهاد ایشان مشخص شود یافت نشده است.

...

>

افزون بر اين، با فرض تسلّم اجتهاد سابق ایشان، به نظر مي‌رسد امروز بايد نسبت به تبحّر وی در استنباط و تفقه به ديده تردید نگريست. جامعه ما در دوسال اخیر شاهد اظهار نظرات و اعلام مواضع متعددی از ایشان بوده كه به صراحت با مباني ديني و فقهي منافات دارد، یا دست کم قدرت و مهارت استنباط عالمانه ایشان از منابع دین را با تردید جدی مواجه کرده است.

مواضع ناصحیح و نظرات ناپخته ایشان که در زمان خود با واکنش های شدید علما و مراجع و فقهای عظام و حتی رهبر معظم انقلاب مواجه شده است، اين ظن قوي را ایجاد می کند که به سبب حضور متوالی در مناصب سیاسی و خدمتگزاری اجرایی و دوری از فضای درس و بحث حوزوی، معلومات ایشان غبار گرفته و به فراموشی گراییده و ملکه اجتهاد ایشان زائل شده است. این ظن قوي –اگر گفته نشود یقین- جایی برای استصحاب بقای ملکه اجتهاد در ایشان باقی نگذاشته است.

در ذيل به برخی مواضع ایشان در سالهاي اخیر اشاره می‌شود تا آشکار گردد این گونه سخنان از لسان یک طلبه فاضل هم خارج نمی‌شود، چه رسد به یک مجتهد و فقیه!

مستحضرید که فعل معصوم به عنوان یکی از منابع فقهی مورد اتفاق و فقها و مستند مجتهدان در بسیاری از احکام شرعی است. در دو مورد به طور مشخص جناب آقای حجة الاسلام دکتر حسن روحانی برداشتهای خلاف مبانی اصولی و استنباطهای بعیدی از دو واقعه تاریخی به عنوان فعل معصوم ارائه داده اند.

اول: ایشان فرمودند: «درس و پيام امام حسين علیه السلام درس برادري، وحدت، گذشت و قبول توبه از يکديگر است و درس کربلا هم درس تعامل سازنده و مذاکره در چارچوب منطق و موازين مي‌باشد. در شب تاسوعا امام حسين علیه السلام خيمه‌اي برپا کرد و عمر سعد را به مذاکره دعوت نمود؛ امامي که آگاه است که فردا او و يارانش توسط همين عمر بن سعد و ياران نادانش به شهادت خواهند رسيد، اما خواست که با دنيا اتمام حجت کند و از همين‌رو در آن شب، ساعت‌ها با عمر سعد مذاکره کرد، تا نتيجه رويارويي آنان به جنگ ختم نشود.» ۳۰/۷/۹۳

این سخنان غیر منطقی و خلاف موازین اجتهادی که با واکنش ائمه جمعه و علما واقع شد، بعدها توسط رهبر معظم انقلاب نیز مورد نقد و اعتراض قرار گرفت. معظّم له با استفهام توبیخی تصریح کردند: «یک عدّه‌ای در قضیّه‌ی مذاکره و مسئله‌ی مذاکره سهل‌انگاری میکنند، سهل‌اندیشی میکنند، مطلب را درست نمیفهمند. عمق مسائل را نمیفهند. وقتی صحبت مذاکره میشود، میگویند آقا شما چرا با مذاکره‌ی با آمریکا مخالفت میکنید؟ خب امیرالمؤمنین هم مذاکره کرد با فلان‌کس، امام حسین هم مذاکره [کرد]. خب اینها نشان‌دهنده‌ی سهل‌اندیشی است، نشان‌دهنده‌ی نرسیدن به عمق مسئله است. این‌جور نمیشود مسائل کشور را تحلیل کرد؛ با این نگاه عامیانه و ساده‌اندیشانه نمیشود به مصالح کشور رسید.

اوّلاً امیرالمؤمنین که با زبیر یا امام حسین که با ابن‌سعد حرف میزند، او را نصیحت میکند؛ بحث مذاکره‌ی به معنای امروزی نیست؛ مذاکره‌ی امروزی یعنی معامله، یعنی یک چیزی بده، یک چیزی بگیر. امیرالمؤمنین با زبیر معامله میکرد که یک چیزی بده، یک چیزی بگیر؟ امام حسین با ابن‌سعد معامله میکرد که یک چیزی بده یا یک چیزی بگیر؟ [هدف‌] این بود؟ تاریخ را این‌جور میفهمید؟ زندگی ائمّه را این‌جور تحلیل میکنید؟» ۱۵/۷/۹۴

دوم: ایشان اخیرا در جمع استانداران بیان داشتند: «امیرالمؤمنین مشاهده کردند که در فارس شلوغ است و کسی نمی‌تواند اداره کند و سیاستمدار پخته‌ای را و برخی مواقعی تا حدی قابل قبول بود زیادبن ابیه را استاندار فارس کرد که وی پدر عبیدالله‌بن زیاد بود، اما الان دولت یک همچنین فردی را قرار دهد، چه می‌شود؟ حالا آن امیرالمؤمنین با آن عظمت، بضاعت و مقام و سیاست است ما کجا و او کجا؟ ما باید خاک پایش را توتیای چشم کنیم». این در حالی است که مورخان اسلام اتفاق دارند زیاد بن ابیه در دوران استانداری بر فارس یکی از افراد وفادار به نظام علوی بوده است.

صرف نظر از این دو مورد که به وضوح نشان دهنده عدم دقت فقهی اصولی ایشان و فقدان عمق لازم برای اجتهاد است، اظهار نظرهای معروف دیگری هم از ایشان منتشر شده که نمایانگر برخورد سطحی ایشان با دیدگاههای فقهی است. مثلاً:

- هیچ‌کس در ممیزی، بالاتر از وجدان افکار عمومی نیست؛ آنها می‌دانند به استقبال چه کتابی بروند و چه کتابی را در انزوا قرار دهند. صاحبان فرهنگ ما نیاز به ارشاد و گشت ارشاد ندارند.

- تقسیم هنرمندان به هنرمندان ارزشی و غیر ارزشی بی معناست.

- حکومت وظیفه ندارد مردم را با اجبار و شلاق به بهشت ببرد.

- پلیس وظیفه‌اش اجری قانون است نه اجرای اسلام.

با توجه به مطالب فوق الذکر امروز اجتهاد جناب آقای حجت الاسلام دکتر حسن روحانی با تردید جدی مواجه است. لذا مستدعی است برای حفظ جایگاه مجلس خبرگان ترتیبی اتخاذ فرمایید که وجود شرط اجتهاد در ایشان مجدداً احراز شود.

وفّقنا الله وإیّاکم لمرضاته
والسلام علیکم و رحمة الله

جمعیت طلاب انقلاب اسلامی

منبع: سرویس سیاسی جام نیـوز،


فرم در حال بارگذاری ...

انتخابات برای چه کسانی است؟

نوشته شده توسطرحیمی 5ام بهمن, 1394

جریانی نگران این مشارکت است.

نگران افزایش اعتبار ایران و جمهوری اسلامی است.

این اعتبار مانند تنه‌ی درختی است که هر سال تنومندتر می‌شود و دیگر انداختن و قطع کردن آن درخت به همین آسانی‌ها نخواهد بود.


دعوت رهبر انقلاب اسلامی از مردم برای حضور در انتخابات، عده‌ای را نگران کرده است. نگران‌شدند که بلافاصله از بعد از دیدار 19 دی با مردم قم، آماج حملات تبلیغاتیشان را بر روی این موضوع گذاشتند. جریان ضدانقلاب و سلطه این تجربه را در انتخابات ریاست جمهوری92 تجربه کرد. دو روز مانده به برگزاری انتخابات رهبر انقلاب اسلامی در «توصیه‌ی اوّل و اهمّشان به مردم» همه را «دعوت به حضور پای صندوق‌های رأی» کردند؛ حتی آن کسانی که «به هر دلیلی نخواهند از نظام جمهوری اسلامی حمایت بکنند امّا از کشورشان که می‌خواهند حمایت کنند» و آن سال مشارکت حداکثری مردم در انتخابات، تلاش مشترک ضدانقلاب با امریکایی‌هارا خنثی کرد. انتخاباتی که حدود 40 روز مانده به آن رهبر انقلاب مردم را از «طرح دشمن برای سرد برگزار شدن انتخابات» باخبر کردند. در آن سال «حماسه سیاسی» محقق شد و طرح و نقشه دشمن بر باد رفت.

...

حالا آن‌ها با تجربه شکست در انتخابات 92 وارد انتخابات 94 فعال ‌شده‌اند و دو برنامه را در دستور کار خود قرار داده‌اند. از منظر رهبر انقلاب این دو برنامه عبارتست از اینکه مبتنی بر پروژه نفوذ، «عناصر خود را به طرق مختلف وارد مجلس کنند.» دوم اینکه در مشارکت مردم تاثیر منفی بگذارند، انتخابات را سست کنند تا بتوانند از جمهوری اسلامی یک «مچ‌گیری کنند.» به همین دلیل آن‌ها بعد از فراخوان و دعوت رهبری اقدامات رسانه‌ای خود را تشدید کردند.

* اما انتخابات برای چه کسانی است و دعوت رهبری خطاب به چه کسانی بود؟

رهبر انقلاب در روز دیدار مردم قم، همه را به حضور در انتخابات توصیه کردند. حتی کسانی که به جمهوری اسلامی اعتقادی نداشتند اما به «اعتبار ایران» و «امنیتی» که در آن هست «اعتقاد» دارند. جمهوری اسلامی فارغ از اهدافش که برای آن به‌وجود آمده، کارنامه‌ای دارد. ممکن است کسانی برایشان آن نگاه آرمانی وجهی نداشته باشد اما عملکرد و کارآمدی جمهوری اسلامی را در برخی حوزه‌ها می‌پسندند. امنیتی که در این منطقه پر از آتش امروز در ایران وجود دارد، مرهون مجاهدت سربازان انقلاب اسلامی است. این‌ها اگر به استمرار آن کارآمدی علاقمندند، طبیعی است جهت تقویت آن به میدان حضور در انتخابات بیایند. درواقع، همه فارغ از اعتقادات و نگاه سیاسی‌شان به امنیت نیاز دارند و افرادی که به وجود این امنیت در ایران اسلامی معتقدند برای حفظ و ابهت این حصار امن باید در انتخابات مشارکت داشته باشند.

گروه دومی هستند که ممکن است روش و راه مدیریت کنونی جمهوری اسلامی را نپسندند. حتی ممکن است شخص «رهبری را قبول نداشته باشند» اما به آرمان‌ها و اصول جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی معتقد باشند. آن‌ها هم باید برای حضور در عرصه انتخابات احساس تکلیف شرعی کنند. انتخابات استمرار راه انقلاب است و قاعده مردم‌سالاری چرخش سلایق درون خانواده انقلاب است. این راهی است که بنیانگذار کبیرش -امام خمینی رحمة‌الله‌علیه- سی‌وهفت سال پیش بنا نهاده و قرار است تمدن نوین اسلامی را بسازد. این گروه برای افزایش اعتبار میراث امام و تقویت اصول او باید به میدان بیایند.

خطاب رهبر انقلاب اسلامی، مردم ایران بودند. مردمی که سال‌هاست برای اعتبار کشورشان، برای جمهوری اسلامیشان، برای افزایش آبرویشان در منطقه، برای حفظ امنیتی که جمهوری اسلامی به‌وجود آورده در میدان‌ها و صحنه‌های حساس کشور حضور پیدا می‌کنند. از انتخابات‌ها تا راه‌پیمایی 22 بهمن و روز قدس و 9دی.

* ما چند نفر را کجا می‌برید؟

اما جریانی نگران این مشارکت است. نگران افزایش اعتبار ایران و جمهوری اسلامی است. این اعتبار مانند تنه‌ی درختی است که هر سال تنومندتر می‌شود و دیگر انداختن و قطع کردن آن درخت به همین آسانی‌ها نخواهد بود. ضدانقلاب نه به آرمان‌های انقلاب معتقد است و نه اعتباری که امروز ایران دارد را می‌پسندد. او به ایران نمی‌اندیشد و از همان ابتدای انقلاب دنبال برهم زدن مردم‌سالاری دینی بوده است. اما از بخت بدش موفق نشده است. نه جنگ نظامی و ترور انقلابیون توانست درخت انقلاب را بشکند و نه تحریم انتخابات توانست گزندی بر آن بزند. یکی از آخرین تلاش‌های آنان برای بی‌اعتمادکردن مردم به مردم‌سالاری دینی سال 88 بود. در همان سال رهبری با ایمانی که به مردم داشت جوابشان را دادند که «مردم به نظام اعتماد دارند، نظام هم به مردم اعتماد دارد. ان‌شاءاللَّه خواهید دید در انتخابات آینده همین مردم با وجود همین بازیگرى‌اى که مخالفان و دشمنان و غافلان و بى‌خبران داخلى کردند، یک حضور مستحکمِ قوى‌اى در انتخابات خواهند داشت.»2 و دیدند و رسوا شدند و فهمیدند که نمی‌توانند مردم را از جمهوری اسلامی جدا کنند. پس تغییر استراتژی دادند. حالا که مردم آمدند؛ آن‌ها این‌بار می‌خواهند خودشان را در صفوف مردم نفوذ دهند؛ آنقدر صریح از این حضور صحبت می‌کنند که فلان آدم موثرشان در بی‌بی‌سی می‌گوید که در انتخابات شرکت خواهد کرد و رای خواهد داد که خود خطی است برای الباقی نفراتش.
1
جریان ضد انقلاب مصداق همان داستانی است که بزرگی در شهر وقتی از کنار عده‌ای از مردم گذشت و چون سلامت آن مردم را دید آن‌ها را دعوت کرد که در مهمانیش حضور یابند و وقتی آن‌ها پذیرفتند و به سمت مهمان‌خانه روانه شدند دزدی که از ماجرا خبردار شده بود خود را در آن جمعیت صالح جا زد و برای اینکه حضورش را طبیعی جلوه دهد؛ شروع کرد به طلبکاری و داد و فریاد که ما چند نفر را کجا می‌برید و…؟

* دوقطبی فاسد

ضد انقلاب حالا که نتوانسته مشارکت مردم را نسبت به انتخابات کم کند و دید که مردم به سازوکار انتخابات اعتماد دارند، شروع کرد به ساختن دو قطبی فاسد. آن‌ها با ساختن این دو قطبی فاسد می‌خواهند راه نفوذ خود را باز کنند. بهمان آدمی که سال‌ها پیش به یک روزنامه غربی خبر داده بود که (اندیشه و اصول) امام خمینی رحمة‌الله‌علیه را به موزه تاریخ خواهیم سپرد و سال‌ها علیه میراث امام اقدام کرده بود و به روش‌های مختلف تا امروز تلاش کرد تا آبرو و اعتبار ایران را در میان مردم جهان از بین ببرد. امروز حیله می‌زند تا خود را به صفوف مردم بچسباند و از این راه نگاه خود را به درون جمهوری اسلامی رسوخ دهد. دو قطبی فاسد یعنی تقسیم مردم ایران به موافقان و مخالفان جمهوری اسلامی و در این حالت ضدانقلابیون -کسانی که علیه منافع مردم و ایران اسلامی تلاش می‌کند- می‌خواهد با گردوغباری که می‌سازد خود را در صف مردم جا دهد؛ البته «مردم هوشیار هستند و این اجازه را نخواهند داد.» ضدانقلاب از مردم جداست و او به جشن انتخابات دعوت نیست.

رأی به نظام

مشخص شد که انتخابات برای همه است مگر یک جریان. آحاد مردم حداقل در یک چیز با یکدیگر در این موضوع مشترک هستند. آن یک چیز عبارتست از تعلق به جمهوری اسلامی. این تعلق یا به دلیل اعتقاد به آرمان‌ها و اهداف اوست و یا به دلیل اعتباری که جمهوری اسلامی به دلیل کارکردش به‌وجود آورده است. مثلا اینکه جمهوری اسلامی به دلیل منطق درستش در منطقه و فداکاری سربازانش در میدان جنگ، امنیت را به مردمش اهدا کرده است. این اعتباری است که جمهوری اسلامی به‌وجود آورده و کسانی که به آن معتقدند برای حفظش در انتخابات حضور پیدا خواهند کرد.

به‌همین دلیل است که انتخابات با مشارکت بالا و سالم، همواره دو برنده دارد. یکی برگزیده انتخابات و برنده دوم که از اولی هم مهمتر است؛ فارغ از هر نتیجه‌ای مردم و نظامی هستند که با آن تقویت می‌شوند.

مشارکت در انتخابات نمادی است برای همه‌ی عالم که یعنی؛ مردم «به نظام و سازوکار انتخابات» اعتماد دارند. دوم اینکه اعتقاد به نظام دارند که در انتخابات حضور پیدا می‌کنند. ممکن است این اعتقاد در حوزه آرمان‌هاباشد یا حوزه کارآمدی آن. به همین دلیل است که باید کسانی در رقابت قرار بگیرند و کسانی انتخاب شوند که توانایی حفظ آرمان‌ها و ساختن و افزایش آن اعتبارها را داشته باشند. دو عنصر آرمان‌ها و کارکردهای موفق جمهوری اسلامی همان چیزی است که مردم و جمهوری اسلامی را به یکدیگر متعلق و متصل می‌کند؛ انتخابات را فارغ از هر نتیجه‌ای به سود مردم خواهد کرد که قلب المرءبین اصبعی الرحمن که خداوند حافظ این مردم است…

منبع : پایگاه دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای


فرم در حال بارگذاری ...

خاطره یک خبرنگار از شاگرد شیخ رجبعلی خیاط

نوشته شده توسطرحیمی 5ام بهمن, 1394

امام زمان کسی را ندارد برایش کار کند.

یک مشت رفیق دست و پا چلفتی مثل من دارد که هیچ کاری ازشان ساخته نیست.

اسلام غریب است.

محسن مهدیان روزنامه نگار اصولگرا در اینستاگرام خود از منبر استاد عزت الله مومنی شاگرد شیخ رجبعلی خیاط نوشته است.


مهدیان نوشته است: وقتی خدمت شان رسیدیم طلیعه صادقانه و دیباچه صمیمانه سخن شان این بود:

“فقرا دیگر تاب ندارند.

دیگر تحمل ندارند.

کار ما شده تنها یک جمله؛ انشاالله درست می شود.

پس کی؟

کی امام زمان می آید؟

حاج عزت الله مومنی ۹۷ سال سن دارد و شاگرد شیخ رجبعلی خیاط است. هر هفته برای اهالی محل، محفل اخلاق دارد. راه نشین سخنش شدیم. حرفهایی ساده که بجای زبان از قلبش می جوشید. همه سفره و رزق این منبر پر رقائق یک جمله بود. حرف برادر مومنت را بشنو و دلش را شاد کن. خدمت کن به هر طریقی که می توانی. یار فقرا و محتاجان باش. از شیخ رجبعلی هم که حرف می زند سرش را می انداخت پایین. گویی رسم ادب است. می گفت: من شاگرد شیخ رجبعلی خیاط نیستم. مرا رها کنید. شاگرد شیخ رجبعلی خیاط مرحوم مرشد چلویی بود که لقمه کباب می گرفت و دهن بچه یتیم می گذاشت.

اما من حتی نمی توانم الان دل شما ها را شاد کنم. فریاد می زد و زبانه های آتش افسوس از سینه اش بلند بود: امام زمان کسی را ندارد برایش کار کند. یک مشت رفیق دست و پا چلفتی مثل من دارد که هیچ کاری ازشان ساخته نیست. اسلام غریب است.

یاد خاطره ای از حاج عزت الله افتادم. نقل شده وقتی دستشویی های جمکران گرفته بود، آستین و پاچه شلوار بالا زد و در شرایطی سخت راه چاه دستشویی ها را باز کرد. و وقتی بیرون آمد گفته بود به امام زمان بگویید اسم مرا جز توالت شورها بنویسد.

از اتاق حاج عزت الله که بیرون آمدیم خبرنگارما مختصری با تاخیر آمد. از ماجرای تاخیر پرسیدم که با حال حیران و به تعبیر خودش “مو به تنش سیخ شده بود” که گفت: امروز حواسم به جلسه نبود. همه فکرم مشغول مراسم ازدواج چند روز آینده ام بود. هنگام خداحافظی حاج عزت الله در گوشم گفت: “نگران برنامه ازدواجت نباش. درست می شود.”

خبرنامه دانشجویان ایران

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر [عضو] 
5 stars

جالب بود

1394/11/06 @ 14:41
نظر از:  
خديجه خديوي

سلام چه مطلب جالبی

1394/11/06 @ 10:39


فرم در حال بارگذاری ...

علت رواج شهوت در جامعه

نوشته شده توسطرحیمی 5ام بهمن, 1394

شهر اسلامی یعنی مردم با اذان صبح مساجد از خواب بیدار شوند، با شنیدن اذان ظهر کسب و کارشان را متوقف کنند و مهیای نماز اول وقت شوند. شهر اسلامی و معماری اسلامی یعنی اول مسجد شهر ساخته شود و بعد بر اساس آن خیابان کشی صورت گیرد.

چند دقیقه در فیلم های صدا و سیما صرف نماز شده است؟

اگر مناسب بوده که باید تشکر کنیم اما اگر کم بوده باید جبران کرد. نشست خبری بیست و چهارمین اجلاس سراسری نماز با حضور حجت الاسلام قرائتی رئیس ستاد اقامه نماز در سالن جلسات این ستاد برگزار شد. این اجلاس با عنوان «نماز و سنجش دستاوردها» ششم بهمن در قزوین برگزار می شود.

قرائتی گفت: نماز ستادی ندارد. مسئول ندارد. همه مردم ستاد و مسئول اقامه نماز هستیم چون همه بنده خداییم. خدا در قرآن دستور داده است که اطرافیانتان را به نماز دعوت کنید.

وی افزود: چند دقیقه در فیلم های صداوسیما صرف نماز شده است؟ اگر مناسب بوده که باید تشکر کنیم اما اگر کم بوده باید جبران کرد. ناشر مسلمان ما چه درصدی از آثارش را به نماز و فرهنگ نماز اختصاص داده است؟ این سوال را همه در مسئولیت هایی که هستیم باید از خودمان بپرسیم.

رئیس ستاد اقامه نماز گفت: تقوا، ایمان و دین تخصصی نیست. نمی شود گفت که فلانی متخصص نماز اول وقت است اما همسرداری اش خوب نیست. خیاطی تخصصی است. یکی پیراهن می دوزد و یکی پرده اتاق می دوزد. دندانپزشکی تخصصی است و کار هر کسی نیست اما دین تخصصی نیست.

...

>

قرائتی تاکید کرد: کاشی کاری های شاه عباسی شهرها نماد اسلامی بودن شهر نیست. شهر اسلامی یعنی مردم با اذان صبح مساجد از خواب بیدار شوند، با شنیدن اذان ظهر کسب و کارشان را متوقف کنند و مهیای نماز اول وقت شوند. شهر اسلامی و معماری اسلامی یعنی اول مسجد شهر ساخته شود و بعد بر اساس آن خیابان کشی صورت گیرد.

وی افزود: اداره اسلامی اداره ای است که نمازخانه آن زیباتر از دفتر مدیرکل باشد. اگر نماز ضایع شود بسیاری از آسیب ها ظاهر می شود. قرآن می فرماید که رواج شهوات و تبعیت از شهوات نتیجه تضییع نماز است.

رئیس ستاد اقامه نماز تصریح کرد: الان وقتی می خواهیم بچه هایمان را از خواب بیدار کنیم می گوییم «بیدار شو نمازت دیر شد» یا می گوییم «بیدار شو مدرسه ات دیر شد»؟ هنوز در هواپیمایی ما جوری برنامه ریزی می کنند که نماز مسافران قضا می شود.

قرائتی با اشاره به نزدیکی ایام دهه فجر گفت: امام خمینی(ره) خدا داشت و هیچ چیز دیگری نداشت؛ شاه همه چیز داشت اما خدا نداشت. در این مواجهه امام پیروز شد. اگر ایمان نبود، جبهه ها اداره نمیشد. تابلوی ایمان نماز است.

وی افزود: امسال با هماهنگی ستاد اقامه نماز و آموزش و پرورش توانستیم برای 4000 مدیر مدرسه تیزهوشان، شبانه روزی و نمونه مردمی دوره آموزشی برگزار کنیم. حدود 5میلیون دانشجو در کشور داریم که بسیاری از آنها خوب هستند. با بدبینانه ترین نگاه می توانیم بگوییم که از هر 100 دانشجو یک نفر مانند شهید رجایی پیدا می شود. این یعنی در کشور 50هزار جوان مانند شهید رجایی وجود دارند که باید شاخه اول ارتباطی ما باشند تا اقامه نماز را پیگیری کنند. بودجه فرهنگی دستگاه ها باید صرف نماز شود.

منبع : جام نیوز


فرم در حال بارگذاری ...

خودسازی و به رنگ خدا شدن

نوشته شده توسطرحیمی 5ام بهمن, 1394

انسان عاقل می داند که اعمال و رفتارش در سعادت و شقاوت دنیا و آخرت او بی تأثیر نیست، از این رو لازم است برای رشد و تکامل و دوری از غرایز سرکش حیوانی خودسازی کند و به اصطلاح جهاد اکبر انجام دهد، زیرا تزکیه و تهذیب نفس، انسان را به خودش آشنا می کند و گرد و غبار غفلت را از چشم او برمی دارد.



خودسازی، اتخاذ روشی برنامه ریزی شده، دقیق و برگرفته از آموزه های توحیدی اسلام، برای مهاجرت از طبیعت و تعدیل هویت بشری، در جهت احیا و پرورش هویت انسانی و الهی انسان، در عرصه حیات عقلانی و عرفانی و در راستای تحقق جامعیت مظهری انسان نسبت به خدای تعالی و تقرب به اوست. بنابر تعریف ارائه شده، خودسازی، تنها منحصر به ترک گناه و انجام تکالیف شرعی یا تهذیب نفس از اسارت ها و عادت ها و کسب آزادی یا مبارزه با رذایل اخلاقی و کسب فضایل یا انجام عبادت نیست و شامل برنامه جامعی برای تحقق تمامی این عرصه ها، رفع نقایص گوناگون و تکمیل نفس آدمی می شود.

...

برنامه عملی خودسازی

مهم ترین اموری که در خودسازی و پی ریزی ساختمان وجودی انسان مؤمن و سالم دخالت دارند، عبارتند از:

آگاهی و شناخت، ایمان به خدا، دین و رستاخیز، تقویت ارتباط معنوی با خداوند و تقید به وظایف واجب عبادی و اجتماعی.

هدف زندگی، چیزی جز خداشناسی و خداپرستی و رسیدن به قرب خداوند نیست. قرآن کریم می فرماید: مردم هیچ ماموریتی ندارند؛ جز این که دستورهای دین را مخلصانه برای خدا انجام دهند.

مفهوم و حقیقت عبادت، بسیار فراگیر است و شامل تمام فعالیت های انسان در زندگی می شود؛ حتی خوردن و خوابیدن و ازدواج انسان، بیرون از دایره عبادت و پرستش خداوند نیست.

مشارطه

در مورد گام های سیر و سلوک، که بخشی از آن در میان علمای بزرگ و رهروان این راه مشترک است. نخستین گامی که علمای بزرگ اخلاق بعد از توبه ذکر کرده اند، همان «مشارطه» است، و منظور از آن شرط کردن با نفس خویش است با تذکرات و یادآوری هایی که همه روز تکرار شود، و بهترین وقت آن را بعد از فراغت از نماز صبح و نورانیت به انوار این عبادت بزرگ الهی دانسته اند. مشارطه یعنی، صبح انسان با خودش شرط کند که آن روز، وظایف دینی اش را به خوبی انجام دهد و از گناهان نیز بپرهیزد و در نهایت به بهترین شکل ممکن بندگی خدا را انجام دهد و همه کارهایش را برای خدا انجام دهد.

به این طریق، که نفس خویش را مخاطب قرار دهد و به او یاد آور شود که من جز سرمایه گران بهای عمر کالایی ندارم،و اگر از دست برود تمام هستیم از دست رفته، و با یاد آوری سوره شریفه «و العصر ان الانسان لفی خسر» به نفس خویش بگوید: با از دست رفتن این سرمایه، من گرفتار خسران عظیم می شوم، مگر این که کالایی از آن گرانبهاتر به دست آورم، کالایی که در همان سوره در ادامه آیات آمده است: «الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر مگر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند، و یکدیگر را به حق سفارش کرده و یکدیگر را به شکیبائی و استقامت توصیه نموده اند! باید به خود بگوید: «فکر کن عمر تو پایان یافته، و از مشاهده حوادث بعد از مرگ و دیدن حقایق تلخ و ناگواری که با کنار رفتن حجاب ها آشکار می شود سخت پشیمان شده ای و فریاد بر آورده ای «رب ارجعون لعلی اعمل صالحا فیما ترکت ای(فرشتگان) پروردگار، شما را به خدا مرا باز گردانید تا عمل صالح انجام دهم در برابر کوتاهی هایی که کردم!»[1]

باز فرض کن پاسخ منفی «کلا» را از آنها نشنیدی و به در خواست تو عمل کردند و امروز به جهان بازگشته ای، بگو چه کاری برای جبران کوتاهیها و تقصیرات گذشته می خواهی انجام دهی؟! سپس به نفس خویش در مورد اعضاء هفتگانه، یعنی چشم و گوش و زبان و دست و پا و شکم و فرج. نیز سفارش کن و بگو اینها خدمت گزاران تو، و سر بر فرمان تو دارند، آیا می دانی جهنم هفت در دارد، و از هر دری گروه خاصی از مردم وارد می شوند؟ و آیا می دانی که این درهای هفتگانه احتمالا برای کسانی است که با این اعضای هفت گانه عصیان کنند، بیا و با کنترل دقیق این اعضاء درهای دوزخ را به روی خود ببند، و درهای بهشت را به روی خود بگشا! و نیز سفارش مراقبت از اعضای خود را به نفس بنما، که این نعمت های بزرگ الهی را در طریق معصیت او به کار نگیرد و این مواهب عظیم را تنها وسیله طاعت او قرار دهد.

از بعضی از دعاهای امام سجاد علیه السلام در صحیفه سجادیه بر می آید که آن بزرگوار نیز عنایت خاصی به مساله «مشارطه» داشته اند. در دعای سی و یکم، دعای معروف توبه، در پیشگاه خداوند عرض می کند: «و لک یا رب شرطی الا اعود فی مکروهک، و ضمانی ان لا ارجع فی مذمومک و عهدی ان اهجر جمیع معاصیک. پروردگارا! شرطی در پیشگاه تو کرده ام که به آنچه دوست نداری، باز نگردم، و تضمین می کنم به سراغ آنچه را تو مذمت کرده ای نروم و عهد می کنم که از جمیع گناهانت دوری گزینم.» از آیات قرآن نیز استفاده می شود که یاران پیامبر صلی الله علیه و آله درباره مسائل مهم با خدا عهد و پیمان داشتند که آن نیز نوعی مشارطه است، در آیه 23 سوره احزاب می خوانیم: «من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدواالله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بسته اند صادقانه ایستاده اند، بعضی پیمان خود را به آخر بردند(و در راه او شربت شهادت نوشیدند) و بعضی دیگر در انتظارند و هرگز تبدیل و تغییری در عهد و پیمان خود ندادند!»[2] این در حالی بود که بعضی دیگر با خدا عهد می بستند و شرط می کردند و آن را می شکستند. در همان سوره احزاب، در آیه 15، چنین می خوانیم:

«و لقد کانوا عاهدوا الله من قبل لایولون الادبار و کان عهد الله مسئولا(گروهی که در جنگ احزاب مردم را به بازگشت از میدان تشویق می کردند) پیش از آن با خدا عهد کرده بودند که پشت به دشمن نکنند، و عهد الهی مورد سؤال قرار خواهد گرفت(و همگی در برابر آن مسؤولند)!» در حدیثی از امام امیرمؤمنان علی علیه السلام می خوانیم: «من لم یتعاهد النقص من نفسه غلب علیه الهوی، و من کان فی نقص فالموت خیر له کسی که بررسی نقصان نفس خویش نکند، هوای نفس بر او چیره می شود، و کسی که پیوسته در حال سقوط و نقصان است، مرگ برای او بهتر است!»[3]کوتاه سخن این که: «مشارطه» از گام های مهمی است که برای تهذیب اخلاق برداشته می شود. و بدون آن، ابرهای تیره و تار غفلت و غرور، سایه تاریک و شوم خود را بر دل و جان آدمی می افکند، و نجات او بسیار مشکل است.

مراقبه

این واژه بر معنی نظارت و مواظبت و تحقیق و زیر نظر گرفتن چیزی، اطلاق شده است. در تعبیرات علمای اخلاق در مورد «مراقبت از خویشتن» به کار می رود، و مرحله ای است بعد از «مشارطه» یعنی انسان بعد از عهد و پیمان با خویش برای طاعت فرمان الهی و پرهیز از گناه باید مراقب پاکی خویش باشد، چرا که اگر غفلت کند، ممکن است تمام شرط و پیمان ها به هم بریزد. مراقبه یعنی، در طول روز مراقب خود و اعمالش باشد تا از آنچه با خود عهد کرده تخطی نکند. البته پیش از آن که انسان مراقب خویش باشد، فرشتگان الهی مراقب اعمال او هستند. قرآن مجید می فرماید: «و ان علیکم لحافظین بی شک حافظان و مراقبانی بر شما گمارده شده است(که اعمال شما را به دقت زیر نظر دارند)!»[4]در اینجا منظور از «حافظین» همان حافظان و مراقبان اعمال است به قرینه آیات بعد که می فرماید: «یعلمون ما تفعلون آنها می دانند شما چه می کنید.»[5] و در آیه 18 سوره ق می فرماید: «مایلفظ من قول الالدیه رقیب عتید. انسان هیچ سخنی را تلفظ نمی کندمگر این که نزد آن فرشته ای مراقب و آماده برای انجام ماموریت است.» و از آن بالاتر، خداوند عالم و قادر، همیشه و در همه جا مراقب اعمال ما است. در آیه 1 سوره نساء می خوانیم:«ان الله کان علیکم رقیبا. به یقین خداوند مراقب شماست!»همین معنی در آیه 52 سوره احزاب نیز آمده است، می فرماید: «و کان الله علی کل شیء رقیبا. و خداوند ناظر و مراقب هر چیزی است!» و در آیه 14 سوره علق می خوانیم:

«الم یعلم بان الله یری. آیا انسان نمی داند که خداوند(همه اعمالش را) می بیند؟!» و در آیه 21 سوره سبا آمده است: «و ربک علی کل شیء حفیظ پروردگار تو نگهبان و مراقب هر چیز است.» ولی سالکان راه خدا، و رهروان راه دوست که پیوسته در طریق تقوا و تهذیب نفوس گام بر می دارند، پیش از آن که فرشتگان خداوند مراقب اعمال آنها باشند خودشان مراقب اعمالشان هستند.

و به تعبیر دیگر، این مراقبت از درون می جوشد، نه از برون، و به همین دلیل، تاثیر آن، بسیار زیاد، و نقش آن فوق العاده مهم است. البته توجه به «مراقبت از برون» سبب می شود که پایه های «مراقبت از درون» محکم گردد. در حقیقت انسان در این دنیا به کسی می ماند که دارای گوهرهای گرانبهایی است و از یک بازار آشفته می گذرد، و می خواهد با آن بهترین متاع ها را بری خود تهیه کند در حالی که اطرافش را دزدان و شیادان گرفته اند، چنین کسی اگر لحظه ای از سرمایه نفیس خویش غافل گردد، آن را به غارت می برند، و او می ماند و یک عالم اندوه و افسوس.

دقیقا همین گونه است، شیاطین جن و انس در این جهان انسان را احاطه کرده اند و هوا و هوسهای درون او را به سوی خود می خوانند، اگر خویش را به خدا نسپارد و مراقب اعمال خویش نباشد سرمایه ایمان و تقوای او به غارت می رود و دست خالی از این جهان به سرای دیگر منتقل خواهد شد. رهروان راه حق و سالکان طریق الی الله باید بعد از «مشارطه»، یعنی عهد و پیمان بستن با خود و خدای خویش جهت اطاعت و بندگی حق و تهذیب نفس، بطور مداوم مراقب خود باشند که این پیمان الهی شکسته نشود، و درست همانند طلبکاری که از همپیمانانش مطالبه پرداخت دیون می کند، از نفس خویش مطالبه وفای به این عهد الهی را بنماید. بدیهی است هرگونه غفلت سبب عقب ماندگی و ضرر و زیان فاحش است، همان گونه که اگر انسان در مطالبات مادی اش کوتاهی کند، به آسانی سرمایه های خود را از دست می دهد، بخصوص این که در برابر افرادی فریبکار و فرصت طلب قرار گیرد.

محاسبه

چهارمین گامی که علمای اخلاق برای رهروان این راه ذکر کرده اند، محاسبه است. و منظور این است که هر کس در پایان هر سال یا ماه و هفته و یا در پایان هر روز به محاسبه کارهای خویشتن بپردازد، و عملکرد خود را در زمینه خوبی ها و بدی ها، اطاعت و عصیان، خدا پرستی و هوا پرستی دقیقا مورد محاسبه قرار دهد، و درست مانند تاجر موشکاف و دقیقی که همه روز یا هر هفته و هر ماه و هر سال به حسابرسی تجارتخانه خود می پردازد و سود و زیان خویش را از دفاتر تجاری بیرون می کشد و ترازنامه و بیلان تنظیم می کند، به یک محاسبه الهی و معنوی دست زند و همین کار را در مورد اعمال و اخلاق خویش انجام دهد. پس محاسبه یعنی اینکه در اوقاتی از روز یا در آخر شب، به حساب کارهای خود برسد؛ بررسی کند که چه مقدار به وظایف خویش عمل کـرده و چه مقدار کوتاهی داشته است.

روشن است محاسبه چه در امر دین باشد یا دنیا یکی از دو فایده مهم را دارد: اگر صورت حساب، سود کلانی را نشان دهد، دلیل بر صحت عمل و درستی راه و لزوم تعقیب آن است. و هر گاه زیان مهمی را نشان دهد دلیل بر وجود بحران و خطر و احتمالا افراد مغرض و دزد و خائن و یا خطا کار و ناآگاه در تجارتخانه اوست که باید هر چه زودتر برای اصلاح آن وضع کوشید. در این زمینه نیز در منابع اسلامی اعم از آیات و روایات اشارات پر معنایی دیده می شود. آیات زیادی از قرآن خبر از وجود نظم و حساب در مجموعه جهان آفرینش می دهد، و انسان ها را به دقت و اندیشه در این نظم و حساب دعوت می کند. از جمله، می فرماید: «و السماء رفعها و وضع المیزان*ان لاتطغوا فی المیزان. آسمان را برافراشت و میزان و قانون در آن گذاشت، تا در میزان طغیان نکنید(و از مسیر عدالت و حساب منحرف نشوید)!»[6]در جای دیگر می خوانیم «و کل شیء عنده بمقدار و هر چیز نزد او(خدا) مقدار معینی(حساب روشنی) دارد..»[7] و نیز می فرماید: «و ان من شیء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم. و خزائن همه چیز فقط نزد ما است و ما جز به اندازه معین آن را نازل نمی کنیم.»[8]با این حال و با توجه به این شرایط که همه چیز در دنیا و آخرت دارای حساب است، چگونه انسان می تواند از حساب خویش در این جهان غافل بماند; او که باید فردا به حساب خود برسد چه بهتر که در این دنیا ناظر بر حساب خویش باشد; او که می داند همه چیز در این جهان حساب و کتابی دارد چرا خود را از حساب و کتاب دور دارد؟! بنابراین، مجموعه آیات فوق و مانندآن این پیام مهم را برای همه انسان ها دارد که هرگز محاسبه را فراموش نکنید، و اگر می خواهید بارشما فردا سبک باشد، در این جهان به حساب خویش برسید، پیش از آن که در آن جهان به حساب شما برسند.

کلام امام خمینی(ره)

امام خمينى(ره) مى‏فرمايند: مراقبت و محاسبه نفس در تشخيص راه خودخواهى و خداخواهى از جمله منازل سالكان است.[9]از اين كلام اين نكته فهميده مى‏شود كه مراقبت هر يك از سالكان با توجه به مدارج سلوكشان متفاوت است. سالك در اوايل سلوك چون به فكر آن است كه از گناه دورى كند، بالطبع مراقبه اش متضمن همين مطلب بوده و فراتر نمى رود؛ چون از اين حد گذشت، مراقبه دقيق‏ تر شده و به مرحله تشخيص خود خواهى از خدا خواهى مى‏رسد. و به عبارت ديگر تميز ريا و اخلاص و اين كه كار براى نفس خود مى‏كند يا براى خدا و اين مرحله البته از مهم ترين و دقيق ‏ترين و خطرناك ترين مراحل سلوك است. در اين مرحله بسيارى از سالكان به لحاظ آن كه عزم الهى نداشته و در پى هواى نفس از ابتدا بوده‏اند دچار هلاكت معنوى و دور افتادگى از خدا مى ‏شوند. پس كسى كه مى‏بيند به دنبال رسيدن به كرامات و امور خارق‏العاده است بهتر است كه از اول در اين راه قدم نگذارد و اگر گذاشت و به عواقب بدى رسيد كسى غير خود را سرزنش نكند.

معاتبه و معاقبه (سرزنش کردن و کیفر دادن)

گام بعدی که بعد از «محاسبه» انجام می گیرد، مساله معاتبه و معاقبه یعنی سرزنش و مجازات نفس است در برابر خطاها و خلاف هایی که از او سرزده است. زیرا اگر انسان حساب کند، و در مقابل کارهای خلاف، هیچ واکنشی نشان ندهد، نتیجه معکوس خواهد شد. و به تعبیر دیگر، باعث جرات و جسارت نفس است. همان گونه که وقتی انسان کارمندان و کارگران و شرکای خود را پای حساب حاضر می کند و از آنها تخلف ها و نادرستی هایی در حساب می بیند، در برابر آن واکنش نشان می دهد و به نوعی آنها را کیفر می دهد- از مرحله خفیف و ملایم مانند سرزنش گرفته تا مرحله کیفرهای مختلف- کسانی که در مسیر قرب خدا گام برمی دارند و به سیر و سلوک مشغولند، نیز در برابر نفس سرکش باید چنین باشند. در غیر این صورت، محاسبه نتیجه معکوس می دهد. یعنی، موجب جرات و جسارت بیشتر می شود. قرآن مجید تا آن حد به این مساله اهمیت داده که به نفس «لوامه» سوگند یاد می کند و می فرماید: «و لا اقسم بالنفس اللوامة و می دانیم نفس لوامه همان وجدان بیداری است که صاحبش را به هنگام ارتکاب کار خلاف ملامت و سرزنش می کند، که این خود نوعی معاقبه و مجازات خویشتن است.

روشن است که معاقبه و مجازات خویشتن در برابر کارهای خلافی که از انسان سرزده سلسله مراتبی دارد که از ملامت شروع می شود، سپس به مراحل شدید تر مانند محروم کردن خویشتن از بعضی لذائذ زندگی در یک مدت معین منتهی می شود. در قرآن مجید به نمونه جالبی از این موضوع در مورد سه نفر از متخلفان جنگ تبوک اشاره شده است که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله پس از بازگشت از جنگ، به مسلمانان دستور داد که با آنها ترک رابطه کنند تا آنجا که زمین با آن همه وسعتش بر آنها تنگ شده آنها در مقام توبه بر آمدند، و به مجازات خویش پرداختند، به این صورت که خودشان نیز یکدیگر را ترک گفتند و در انزوای کامل به ادامه توبه مشغول شدند. پس از مدتی خداوند توبه آنها را پذیرفت، و این آیه را نازل فرمود: «و علی الثلاثة الذین خلفوا حتی اذا ضاقت علیهم الارض بما رحبت و ضاقت علیهم انفسهم و ظنوا ان لاملجا من الله الا الیه ثم تاب علیهم لیتوبوا ان الله هو التواب الرحیم(همچنین) آن سه نفر را که(در مدینه) باز ماندند(و از شرکت در تبوک خود داری کردند و مسلمانان از آنان قطع رابطه نمودند) تا آن حد که زمین با همه وسعتش بر آنها تنگ شد، و(حتی) جایی در وجود خویش برای خود نمی یافتند، و دانستند که پناهگاهی از خدا، جز به سوی او نیست، در این هنگام خدا آنان را مشمول رحمت خود ساخت،(و به آنان توفیق داد) تا توبه کنند(و خداوند توبه آنها را پذیرفت) که خداوند توبه پذیر و مهربان است.»[10]

جمله «و ضاقت علیهم انفسهم نفس آنها بر آنها(نیز) تنگ شد» ممکن است اشاره به همان مساله «معاقبه نفس» باشد که آنان برای مجازات خویشتن یکدیگر را ترک گفتند و در انزوای مطلق فرو رفتند، و اینجا بود که خداوند توبه آنان را پذیرفت.

در شان نزول آیه 102 سوره توبه: «و آخرون اعترفوا بذنوبهم خلطوا عملا صالحا و آخر سیئا عسی الله ان یتوب علیهم ان الله غفور رحیم و گروه دیگری به گناهان خود اعتراف کردند، و اعمال صالح و ناصالحی را به هم آمیختند، امید می رود که خداوند توبه آنها را بپذیرد، چرا که خداوند غفور و رحیم است.» داستانی درباره «ابولبابه انصاری» نقل شده،که از یاران پیامبر صلی الله علیه و آله بود، ولی بر اثر سستی، از شرکت در جنگ تبوک خود داری کرد، بعدا سخت پشیمان و ناراحت گشت. به مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و خود را به یکی از ستون ها که امروز به «ستون ابولبابه»، یا «ستون توبه» معروف است بست، و سوگند یاد کرد که خود را باز نکند، مگر این که پیامبر صلی الله علیه و آله بیاید و گره را بگشاید. یا به تعبیر دیگر، خداوند اعلام قبولی توبه او را بنماید. مدتی بر این حال ماند، سپس آیه فوق نازل شد و قبولی توبه او را اعلام کرد. روشن است که اقدام ابولبابه، نوعی «معاقبه» و مجازات خویشتن در برابر کار خلاف بود، و نشان می دهد که این مرحله از سیر و سلوک در عصر پیامبر صلی الله علیه و آله و در میان یاران او نیز وجود داشته است. جمله خلطوا عملا صالحا و آخر سیئا(اعمال صالح و ناصالحی را به هم آمیختند) نیز می تواند اشاره به این معنی باشد.

در احادیث اسلامی و سیره بزرگان دین نیز اشاراتی به مساله معاقبه دیده می شود. از جمله:

1-امیر مؤمنان علی علیه السلام در اوصاف برجسته متقین و پرهیزکاران که در نهج البلاغه آمده است، در شرح یکی از اوصاف آنها می فرماید: ان استصعبت علیه نفسه فی ما تکره لم یعطها سؤلها فی ما تحب. هرگاه نفس او در انجام وظایفی که خوش ندارد، سرکشی کند(و به راه گناه برود) او هم از آنچه دوست دارد محرومش می سازد(و از این طریق نفس سرکش را مجازات می کند).»[11]منظور این است که در برابر سرکشی نفس، گاه آنچه مورد علاقه او از خواب و خوراک و استراحت است، از او دریغ می دارد، تا از این طریق مجازات شود و دیگر به راه عصیان و نافرمانی حق نرود.

2-در حدیث دیگری که در «غررالحکم » از آن حضرت آمده است، چنین می خوانیم: «اذا صعبت علیک نفسک فاصعب لها تذل لک هنگامی که نفس بر تو سخت گیرد(و در برابر طاعت فرمان حق به آسانی تسلیم نگردد) تو هم بر او سخت بگیر(و خواسته هایش را از او دریغ دار) تا در برابر تو تسلیم گردد!»

3.در حالات فقیه بزرگ عالم شیعه، مرحوم آیت الله بروجردی (قدس سره الشریف) نقل شده که هرگاه عصبانی می شد، و احیانا به بعضی طلاب درس خود پرخاش می کرد، با این که این پرخاش همانند پرخاش پدر نسبت به فرزندش بود، بلافاصله از همین پرخاش مختصر، پشیمان شده و در مقام عذرخواهی و جبران بر می آمد، و طبق نذری که داشت، فردای آن روز را برای جبران این کار روزه می گرفت. و به این ترتیب، خود را در برابر این کار کوچک معاقبه می فرمود.

4.یکی از علمای بزرگ اخلاق نقل می کرد که یکی از آقایان اهل منبر می گفت: من در آغاز منبرم سلام بر امام حسین علیه السلام می کنم و جواب می شنوم، اگر جواب نشنوم منبر نمی روم! این حالت روحانی از آنجا برای من پیدا شد که روزی وارد مجلس مهمی شدم و واعظ معروفی را بر منبر دیدم، این خیال در دل من پیدا شد که بعد از او سخنرانی جالبی کنم و او را بشکنم! به خاطر این خیال غلط تصمیم گرفتم چهل روز به منبر نروم به دنبال این کار(معاقبه خویشتن در مقابل یک فکر خطا و خیال باطل) این نورانیت در قلب من پیدا شد که پاسخ سلامم را به حضرت، می شنوم.[12]

کوتاه سخن این که: مراقبه و سپس محاسبه در صورتی اثر قاطع دارد، که مساله «معاقبه » و کیفرهای مناسب، نسبت به نفس اماره و هوی و هوس های سرکش را در پی داشته باشد و گرنه تاثیر آن بسیار ضعیف خواهد بود.

ولی این به آن معنی نیست که اعمال مرتاضان و بعضی از صوفیان منحرف را امضا کنیم، و بر داستان هایی که نمونه آن در پاره ای از کلمات «غزالی» در «احیاءالعلوم» آمده است صحه بگذاریم که مثلا انسان برای ریاضت نفس یا جبران خطاهایی که از او سرزده، دست به اعمال خشونتبار نسبت به خویشتن بزند و مجازات های خطرناک و ابلهانه ای نسبت به خود انجام دهد، بلکه منظور از «معاقبه» کارهایی شبیه آنچه در بالا آمد می باشد، مانند روزه گرفتن، تعطیل کردن برنامه هایی که در معرض هوی و هوس است، و محروم ساختن خویشتن از پاره ای لذات مادی و امثال آنها. امید انکه خداوند متعال توفیق مراحل سیر و سلوک و به رنگ خدا شدن را به ما ارزانی دارد.

پی نوشت ها:

[1] مؤمنون/ 100

[2] مجلسی، بحارالانوار، جلد67، صفحه 64.

[3] همان

[4] انفطار/ 10

[5] انفطار/ 12.

[6] الرحمن/ 7 و 8

[7] رعد/ 8

[8] حجر/ 21

[9] صحيفه امام، ج‏16 ،ص 222.

[10] توبه/ 118

[11] نهج البلاغه، خطبه 193.

[12] داستان معروف علی بن یقطین و ابراهیم جمال نیز نمونه دیگری است.

منبع : پایگاه حوزه 


فرم در حال بارگذاری ...

توصیه های هشت گانه آیت الله العظمی سیستانی به جوانان

نوشته شده توسطرحیمی 5ام بهمن, 1394

 

دوست دارم این جوانان عزیز را که برای من همچون جانم و خانواده خودم اهمیت دارند به هشت امر توصیه کنم که تمام سعادت دنیا و آخرت و خلاصه پیام های الهی به بندگان خود و چکیده پندهای حکما و بندگان صالح خداوند و تجربه های بنده در آن نهفته است.


این مرجع شیعه در پاسخ به نامه جمعی از جوانان که از معظم له درخواست نصیحت کرده بودند، توصیه هایی ارزشمند را مرقوم داشتند که ترجمه متن نامه جوانان و پاسخ معظم له در زیر می آید.

بسم الله الرحمن الرحیم،

سلام و درود ما به مرجع دینی اعلا، آیت الله العظمی سید علی حسینی سیستانی دام ظله الوارف.

ما جمعی از جوانان دانشگاهی فعال در زمینه اجتماعی هستیم که از شما تقاضا می کنیم توصیه ها و نصایحی را که در این روزها برای ما مفید می دانید و بیانگر نقش جوانان و وظیفه آنها می باشد و دیگر نصایحی که به نظر شما برای ما مفید است برای ما بیان بفرمایید.

جمعی از جوانان دانشگاهی و فعالان اجتماعی

پاسخ آیت الله سیستانی به نامه جوانان

بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله رب العالمین و الصلاة والسلام علی محمد و آله الطاهرین السلام علیکم و رحمة الله وبرکاته

دوست دارم این جوانان عزیز را که برای من همچون جانم و خانواده خودم اهمیت دارند به هشت چیز توصیه کنم که تمام سعادت دنیا و آخرت و خلاصه پیام های الهی به بندگان خود و چکیده پندهای حکما و بندگان صالح خداوند و تجربه های بنده در آن نهفته است:

اعتقاد به خداوند و آخرت

اول: اعتقاد واقعی به خداوند سبحان و آخرت. مواظب باشید کسی از شما در این اعتقاد و باور کوتاهی نکند که دلایل محکمی بر آن موجود است و انسان اگر تامل کند می بیند هر موجودی در این جهان نشان از آفریننده ای توانا و بزرگ دارد و خداوند متعال از طریق پیام آوران خود این پیام را به ما رسانده و برای ما روشن ساخته که حقیقت این زندگی صحنه مسابقه ای است تا بندگان خود را بیازماید که کدامیک نیکوکارتر هستند. پس کسی که به خداوند و روز آخرت ایمان و توجه نداشته باشد از معنا و هدف و غایت زندگی غفلت ورزیده و راه را گم کرده. از این رو هرکدام از شما باید ببیند این اعتقاد او چگونه است و به آن اهمیت بسیار بدهد و تلاش کند این اعتقاد را در جان خود تقویت کند و همواره به آن متوجه باشد و نسبت به آن بصیرت داشته باشد که نتایج پر برکتی خواهد داشت.

اگر انسان در دوره ای از جوانی خود دچار ضعف در دین یا کوتاهی در انجام واجبات شد و سرگرم لذت ها شد، نباید ارتباط خود را با خدای متعال قطع کند تا مبادا بازگشت برای او دشوار شود و بداند که اگر انسانی در حال قدرت و عافیت مغرور شود و از خداوند سبحان غافل شود، بالاخره هنگام ناتوانی و ضعف به سوی خداوند باز خواهد گشت پس چه بهتر که هنگام قدرت نیز تامل کند و متوجه باشد که این روزها سپری می شود و روزی ضعف و ناتوانی و پیری و بیماری به سراغ او خواهد آمد.

همچنین انسان باید مراقب باشد تحت تاثیر برخی شبهات در مبانی ثابت دین خود تردید نکند و در این زمینه بر افکار و اندیشه های ناپخته و ناسنجیده اعتماد نکند و به لذت ها و زرق وبرق دنیا دل خوش نکند و از اینکه می بیند برخی از دین برای منافع شخصی خود بهر می برند، در دین خود ضعیف نشود که حق با انسان ها قیاس نشود، بلکه انسان ها باید با حق سنجیده شوند.

...

آراستگی به اخلاق نیکو

دوم: آراستگی به اخلاق نیکو؛ اخلاق نیکو همه فضائل همچون حکمت، بردباری، مدارا، تواضع، تدبیر و صبر را در بر دارد و از مهم ترین اسباب سعادت دنیا و آخرت به شمار می رود و نزدیک ترین مردم به خداوند سبحان و پرحاصل ترین آنها در روز تنگدستی در پیشگاه خداوند متعال کسی است که خوش اخلاق تر باشد؛ چرا که هرکس خود را به قومی شبیه سازد رفته رفته از آنها می شود و این گونه تلاش نیز نزد خداوند پاداش بیشتری خواهد داشت تا کسی که بنا بر طبیعت خود این ویژگی ها را داشته باشد.

تلاش برای فراگیری حرفه و تخصص

سوم: تلاش برای فراگیری شغل و حرفه و کسب تخصص که در آن برکات زیادی وجود دارد و می تواند بخشی از وقت خود را در آن صرف کند و مخارج خود و خانواده اش اش را تامین کند و کارهای خیر انجام دهد و تجربیاتی به دست بیاورد و مال حلال به دست بیاورد؛ چرا که هر گاه مالی با رنج و مشقت به دست بیاید، گواراتر خواهد بود و برکت بیشتری خواهد داشت و خداوند متعال نیز انسان پرتلاش و کاری را دوست دارد و از انسان بیکار و تنبل و سربار دیگران که وقت خود را با بازی و بیهودگی می گذراند بیزار است، پس مراقب باشید جوانی شما بدون یادگیری مهارت و تخصص نگذرد؛ چراکه خداوند متعال به جوانان یک انرژی روحی و جسمی عطا کرده تا با این انرژی سرمایه زندگی خود را تامین کنند، پس مراقب باشید این انرژی بیهوده به هدر نرود.

بهتر است هرکدام از شما سرگرم یادگیری یک حرفه و تخصص شوید و در آن استاد و متبحر شوید و در این زمینه کسی بهانه نیاورد که نمی توانم یا نمی دانم؛ چراکه می توانید به اهل خبره و دانایان رجوع کنید که آنها از شما داناتر و با تجربه تر هستند و در این زمینه هرکدام از شما باید وظیفه خود را با علاقه و پشتکار انجام دهد و تمام هم و غم او جمع کردن پول از هر راه ممکن نباشد که مال حرام برکت ندارد و هرکس مالی را از راه حرام جمع کند، چه بسا خداوند او را به بلایی گرفتار سازد که ناچار شود آن مال را در آن راه خرج کند و چنین مالی موجب ثروت و بی نیازی انسان در دنیا نخواهد شد و در آخرت نیز وبال او خواهد بود.

هرکدام از شما باید وجدان خود را بین خود و دیگران داور کند و برای دیگران به گونه ای کار کند که دوست دارد برای خودش کار کنند و به دیگران نیکی کند همان گونه که دوست دارد دیگران نیز با او نیکی کنند و موازین اخلاقی را در کار خود رعایت کند و کاری انجام ندهد که از فاش شدن آن شرم داشته باشد و بداند که او در کاری که انجام می دهد، امانتدار دیگران است پس باید برای دیگران خیر بخواهد و از خیانت بپرهیزد و بداند که خداوند متعال ناظر است و دیر یا زود سزای او را خواهد داد و خیانت و نیرنگ از بدترین و بدفرجام ترین کارها نزد خداوند متعال می باشد.

البته پزشکان باید به این نصیحت ها توجه بیشتری داشته باشند، زیرا آنها با جان و جسم مردم سر و کار دارند و باید کاملا مراقب و هوشیار باشند تا کاری نکنند که عاقبت ناگواری برای آنها داشته باشد که فردا نزدیک است.

خداوند سبحان فرمود: «وَیلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ * الَّذِینَ إِذَا اکتَالُوا عَلَی النَّاسِ یسْتَوْفُونَ * وَإِذَا کالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یخْسِرُونَ*أَلَا یظُنُّ أُولَئِک أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ»: (وای بر کم فروشان. آنان که چون از مردم پیمانه می گیرند آن را پر کنند. و چون برای مردم پیمانه می گیرند کم می گذارند. آیا آنها گمان نمی کنند که روزی برانگیخته می شوند).

و از پیامبر(ص) روایت شده که فرمود: «إنّ الله تعالی یحبّ إذا عمل أحدکم عملاً أن یتقنه»: (خداوند متعال دوست دارد هرکس کاری انجام می دهد آن را به بهترین شکل ممکن انجام دهد).

دانشجویان و اساتید هم باید در مورد تخصص های خود به ویژه پزشکی مراقب باشند تا دانش و روش درمان آنها به روز باشد. آنها وظیفه دارند علوم جدید رشته خود را از طریق مقالات علمی و یافته های جدید دانشمندان پیگیری کنند و در مراکز علمی به رقابت بپردازند و هرگز به خود اجازه ندهند تا همیشه شاگرد دیگران و مصرف کننده ابزار و تجهیرات دیگران باقی بمانند، بلکه خود آنها هم باید در تولید دانش سهیم باشند همانگونه که پدران آنها نیز پیشگامان علم و دانش در گذشته بوده اند و هیچ امتی از شما به علم و دانش سزاوارتر نیست، پس استعدادهای نهفته در جوانان و نوجوانان را دریابید و حتی اگر این افراد از اقشار ضعیف باشند به آنها کمک کنید همان گونه که به فرزندان خود کمک می کنید تا اینکه آنها هم به درجات عالی علم و دانش برسند و شما هم از اجر و پاداش علم و تخصص آنها بهره مند شوید.

التزام به اعمال و اخلاق پسندیده و دوری از اعمال و اخلاق ناشایست

چهارم: التزام به اعمال و اخلاق پسندیده و دوری از اخلاق و اعمال ناپسند که هیچ خیر و سعادتی نیست مگر اینکه ریشه آن یک فضیلت باشد و هیچ شقاوتی نیست مگر اینکه ریشه آن یک رذیله است (به جز موارد امتحان الهی). خداوند متعال می فرماید: «وَمَا أَصَابَکمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِمَا کسَبَتْ أَیدِیکمْ وَیعْفُو عَنْ کثِیرٍ».

و از جمله صفات پسندیده محاسبه نفس، پاکدامنی در نگاه و رفتار، راستگویی در گفتار و رفتار، صله رحم، امانتداری، وفای به عهد، دوراندیشی در راه حق و دوری از کارهای ناشایست می باشد.

و از جمله صفات ناپسند تعصبات بیجا، اقدامات هیجانی، بطالت، ریا، اسراف، ولخرجی، نارضایتی از بلا، بدرفتاری با دیگران، هدر دادن اموال، کفران نعمت، افتخار به گناه، همکاری با دیگران در ظلم است و اینکه دوست بدارد به خاطر کاری که انجام نداده ستوده شود.

به دختران توصیه می کنم پاکدامن باشند که دختران و زنان به خاطر ظرافت خود بیش از دیگران در معرض ناگواری های ناشی از بی احتیاطی هستند، پس مراقب باشند فریب احساسات لجام گسیخته را نخورند و به ورطه ارتباطات گذرا کشیده نشوند که این لذت ها می گذرد، اما پیامدها و تبعات منفی آن باقی می ماند.

دختران جز در مورد زندگی پایدار و ازدواجِ ضامنِ سعادت نباید به چیزی بیندیشند و چه خوب است که یک زن متانت و وقار و حجاب خود را در جامعه و جریان زندگی و تحصیل خود حفظ کند.

اهتمام به ازدواج و تشکیل خانواده و بچه دار شدن

پنجم: اهتمام به تشکیل خانواده و ازدواج و بچه دار شدن بدون تاخیر در این کار؛ چراکه ازدواج موجب انس و خوشی انسان است و موجب می شود در کار خود جدیت داشته باشد و احساس مسئولیت کند و از انرژی خود بهره مفید ببرد و باعث می شود یک مرد از امور ناپسند و غیر ضروری دور شود و در روایات نیز آمده هرکس ازدواج کند نیمی از دین خود را حفظ کرده است و علاوه بر اینها ازدواج و تشکیل خانواده از سنت های لازم و فطری انسان است که هرکس از آن جدا شود گرفتار تنبلی و سستی می شود و البته کسی نباید در راه ازدواج از فقر و تنگدستی بترشد که خداوند سبحان ازدواج را سببی از اسباب رزق و روزی قرار داده که انسان ممکن است در ابتدا به آن توجه نداشته باشد.

همچنین هنگام ازدواج به دین و اخلاق و ریشه طرف مقابل خود توجه کنید و تمام توجه شما به زیبایی و ظاهر نباشد که این یک اشتباه است که به زودی به آن پی خواهید برد و در حدیث نیز از ازدواج با یک زن فقط به خاطر زیبایی او نهی شده و مردد باید بداند که اگر با زنی به خاطر دین و اخلاق او ازدواج کند در آن برکت خواهد بود.

همچنین دختران و اولیاء آنها در امر ازدواج نباید کاری را بر ازدواج و تشکیل خانواده ترجیح دهند که ازدواج موجب آرامش در زندگی است و کار بیشتر شبیه به مستحبات است و ترک ازدواج به خاطر کار از حکمت به دور است و کسی که از این امر در جوانی خود غفلت کند به زودی پشیمان می شود و پشیمانی نیز سودی نخواهد داشت و تجربه نیز این را نشان داده است.

برای والدین نیز جایز نیست مانع ازدواج جوانان بشوند یا در این راه مانع تراشی کنند و سنت ها و آداب و رسوم غیر الهی را به جوانان تحمیل نکنند و مهریه های سنگین تعیین نکنند و منتظر نمانند که مثلا خواستگار سید یا عموزاده بیاید که این کارها مفاسد بزرگی دارد که والدین از آن بی خبرند و باید بدانند که خداوند سبحان به والدین فقط در جهت خیرخواهی برای فرزندان ولایت داده تا آنها را به خیر و صلاح راهنمایی کنند و هرکس زنی را در راهی که صلاح آن زن نباشد حبس کند مرتکب یک گناه دائمی شده که همواره از آثار این کار خود متضرر می شود و دری از درهای جهنم را به روی خود گشوده است.

خیر رساندن و خدمت به مردم

ششم: تلاش برای نیکوکاری و خیر رساندن به دیگران به ویژه در مورد ایتام و بیوه ها و محرومان و کارهای عام المنفعه که این کارها موجب تقویت ایمان و پاک شدن دل و همچنین زکات نعمتی است که انسان از آن بهره مند شده و این کار نوعی برداشتن قدم خیر و همکاری در راه نیکی و تقوا و امر به معروف و نهی از منکر بی کلام و موجب کمک به مسئولان در جهت حفظ نظام جامعه و خدمت به مردم و بهبود حال جامعه و موجب برکت دنیا و آخرت خواهد بود و خداوند سبحان نیز جامعه همدوش و یار و یاور هم را که در آن هرکس به برادران دینی خود توجه دارد دوست دارد.

خداوند متعال فرمود: « وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیهِم بَرَکاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ »: (اگر اهالی شهرها و روستاها ایمان بیاورند و تقوا داشته باشند برکات آسمان را بر آنها می گشاییم).

و فرمود: « إِنَّ اللَّهَ لا یغَیرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یغَیرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ »: (خداوند وضعیت قومی را تغییر نمی دهد مگر اینکه آنها خودشان را تغییر دهند).

و پیامبر اسلام(ص) فرمود: «لا یؤمن أحدکم حتّی یحبّ لأخیه ما یحبّ لنفسه ویکره لأخیه ما یکره لنفسه»: (ایمان کسی کامل نیست مگر آنکه آنچه برای خودش دوست دارد برای برادرش دوست بدارد و آنچه برای خودش نمی پسندد برای برادرش نیز نپسندد).

همچنین پیامبر(ص) فرمود: « من سنّ سنة حسنة فله أجرها وأجر من عمل بها »: (هرکس سنت نیکی را بنا نهد، از پاداش کار خود و کسانی که به آن سنت عمل کنند بهره مند می شود).

هرکس مسئولیت خود را به درستی انجام دهد

هفتم: اینکه هر انسانی که کار دیگران به او واگذار شده مسئولیت خود را به درستی انجام دهد؛ چه در زمینه خانواده و چه در جامعه. پس پدران باید به مسئولیت خود در برابر فرزندان و همسر به درستی عمل کنند و از خشونت و سنگدلی و سخت گیری پرهیز کنند و حتی در جایی که قاطعیت لازم است از خشونت بپرهیزند تا منافع خانواده و جامعه حفظ شود؛ چراکه برخورد قاطعانه لازم نیست حتما همراه آزار بدنی و الفاظ زشت باشد، بلکه ابزارهای تربیتی دیگری نیز در این زمینه وجود دارد که می توان با مشاوره با کارشناسان از آنها در این زمینه ها بهره برد و روش های خشن نیز غالبا نتیجه عکس می دهد و موجب ریشه دار شدن آن رفتار منفی در شخص مورد نظر و شکسته شدن شخصیت او می شود پس قاطعیتی که همراه ظلم باشد خیری در آن نیست و نمی توان یک اشتباه را با اشتباه دیگر اصلاح کرد.

کسی که کاری از جامعه را بر عهده گرفته باید به آن اهتمام ورزد و برای مردم خیر بخواهد و در آن کار به مردم خیانت نکند و از موقعیت خود برای تشکیل گروه و حزب در جهت تامین منافع شخصی و جمع اموال مشوک و مشتبه استفاده نکند و با حزب و گروه خود زمینه محرومیت افراد شایسته از مناصب اجتماعی را فراهم نسازد، بلکه باید برای همه مردم به صورت یکسان کار کند و از کار خود به عنوان وسیله ای برای رسیدن به منافع یا نزدیک شدن به افراد استفاده نکند؛ چراکه دست یابی به حقوق خاص از طریق کاری که وظیفه انسان است جایز نیست و اگر هم انسان مجبور بود میان مراجعان خود یکی را ترجیح دهد باید فرد ضعیف تر را ترجیح دهد، چون آن فرد چاره و حامی دیگری جز خداوند متعال برای رسیدن به حق خود ندارد.

همچنین شایسته نیست کسی برای توجیه کار خود از دین و مذهب سوء استفاده کند؛ چرا که همین دین و مذهب از ما می خواهند در کارهای خود حق و انصاف و عدالت را رعایت کنیم و خداوند متعال می فرماید: « لقد أرسلنا رسلنا بالبینات وأنزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط »: (و ما پیامبران خود را با نشانه ها فرستادیم و به همراه آنها کتاب و میزان فرو فرستادیم تا مردم به عدالت رفتار کنند). و امام علیه السلام فرمود: « إنّی سمعت رسول الله (صلّی الله علیه وآله) یقول فی غیر موطن: لنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لا یؤْخَذُ لِلضَّعِیفِ فِیهَا حَقَّهُ مِنَ الْقَوِی غَیرَ مُتَعْتِعٍ »: (در مواضع متعدد از رسول خدا(ص) شنیدم که فرمود: امتی پاکیزه نمی شود مگر اینکه حق ضعیف بدون لکنت زبان و ترس از قوی گرفته شود). و هرکس جز این رفتار کند دچار خیال پردازی بیهوده شده و نزدیک ترین مردم به پیشوایان عدالت همچون پیامبر(ص) و امام علی علیه السلام و امام حسین علیه السلام کسانی هستند که بیشتر به سخنان این پیشوایان عمل کنند و از سیره آنها پیروی کنند.

مسئولی که امور مردم به وی سپرده شده شایسته است نامه امام علی علیه السلام به مالک اشتر را مطالعه کند و ببیند حضرت چگونه در این نامه مبانی عدالت و امانتداری را برای مالک بر می شمارد و ازاین رو این نامه برای مسئولان مفید است و هرکس متناسب با مسئولیت خود می تواند از آن بهره ببرد و هرچقدر که دایره مسئولیت کسی بزرگ تر باشد، رعایت دستورات این نامه برای او واجب تر خواهد بود.

یادگیری و تجربه اندوزی در تمام مراحل زندگی

هشتم: هر انسانی باید در تمام مراحل زندگی از روحیه آموزش و یادگیری و افزایش دانایی و معرفت برخوردار باشد و در اعمال و رفتار و آثار و اتفاقات اطراف خود تامل کند تا هر روز بر میزان معرفت و تجربه او افزوده شود؛ چراکه این زندگی مدرسه ای با ابعاد مختلف است و عمق زیادی دارد که انسان هیچ گاه از یادگیری و معرفت بی نیاز نیست و در هر اتفاقی که رخ می دهد پند و عبرتی نهفته و در هر واقعه و اتفاقی پیامی موجود است که برای کسی که تامل و دقت کند روشن خواهد شد، پس انسان در زندگی خود هیچ گاه از علم آموزی و تجربه اندوزی بی نیاز نیست تا اینکه خداوند را ملاقات کند و هرچقدر که انسان بصیرت بیشتری داشته باشد می تواند تجربیات و حقایق بیشتری را کشف کند. خداوند متعال می فرماید: « وَمَن یؤْتَ الحِکمَةَ فَقَدْ أُوتِی خَیراً کثِیراً »: (کسی که به او حکمت داده شود از خیر زیادی بهره مند شده) و به پیامبر خود فرمود: «وقل رب زدنی علما»: (بگو خداوندا دانش مرا افزون کن).

ارتباط با سه کتاب ضروری است

همچنین برای انسان شایسته است با سه کتاب مانوس شود و با تامل و تفکر از آنها توشه بگیرد:

۱. اولین کتاب که در اولویت نیز هست کتاب قرآن است که آخرین پیام خدای سبحان به سوی بندگان است که به سوی آنها فرستاده تا گنجینه های نهفته عقول را با آن زیر و رو کند و چشمه های حکمت را در جان انسان ها بجوشاند و به واسطه آن سختی دل ها را برطرف سازد. کتابی که حوادث را با ضرب المثل ها بیان فرموده و از این رو انسان نباید از تلاوت این کتاب غافل شود و هنگام تلاوت قرآن احساس کند که گویی به سخن خداوند گوش می دهد؛ چراکه قرآن پیام خداوند به سوی تمام بندگان است.

۲. کتاب نهج البلاغه که به طور کلی تبیین مضامین و اشارات قرآن با روشی بلیغ و شیوا است که روح تامل و تدبر و پندپذیری را در انسان تقویت می کند و برای انسان شایسته نیست مطالعه این کتاب را هنگام فراغت و فرصت رها کند و باید این گونه تصور کند که او نیز از مخاطبان امام علی علیه السلام است و در این زمینه خوب است در نامه امام علی علیه السلام به فرزندش امام حسن علیه السلام تامل کند.

۳. صحیفه سجادیه که شامل ادعیه ای بلیغ است و مضامین آن برگرفته از قرآن کریم است و آنچه باید یک انسان در مورد آن دغدغه داشته باشد و بداند در آن آموزش داده شده و چگونگی محاسبه و انتقاد از خویشتن و کشف زوایای پنهان و اسرار نفس در آن توضیح داده شده به ویژه در دعای مکارم الاخلاق.

اینها هشت توصیه بود که اصول و مبانی پایداری در زندگی است و چیزی جز یک تذکر و یادآوری نیست؛ چراکه انسان نور و روشنایی حقیقت و صفای فطرت و گواهی عقل و تجربه زندگی را در آن می یابد و می بیند که پیام های الهی و موعظه های دانایان نیز ما را به آن گوشزد کرده پس برای هر انسانی شایسته است که به آن عمل کند یا برای عمل به آن تلاش کند به ویژه جوانان که در عنفوان انرژی و توان بدنی و روحی خود هستند که اینها در واقع سرمایه های انسان در زندگی است و اگر بخشی از این سرمایه را از دست داده اند، باید بدانند که بهره اندک بهتر از ترک تمام این سرمایه است که خداوند متعال نیز فرموده: « فَمَنْ یعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیراً یرَهُ * وَمَنْ یعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یرَهُ ».از خداوند می خواهم شما را به آنچه موجب سعادت دنیا و آخرت است توفیق دهد.

منبع : خبرگزاری حوزه ,

 


فرم در حال بارگذاری ...

ابراز تاسف از مواضع رئیس‌جمهور درباره بررسی صلاحیت‌ها

نوشته شده توسطرحیمی 5ام بهمن, 1394

در نامه فراکسیون روحانیت مجلس به روحانی مطرح شد

جنجال‌آفرینی دولت برای فرار از پاسخگویی

فراکسیون روحانیت مجلس در نامه‌ای به رئیس‌‌جمهور نوشت: سخنان شما در جمع فرمانداران موجب تاسف و تاثر شد و این‌ طور القا می‌کند که دولت برای فرار از پاسخگویی درباره مشکلات اقتصادی اقدام به جنجال‌آفرینی می‌کند.

فراکسیون روحانیت مجلس در نامه‌ای خطاب به رئیس‌جمهور اعتراض خود را نسبت به مواضع اخیر وی در خصوص بررسی صلاحیت‌ها از سوی شورای نگهبان اعلام کرد که متن این نامه به شرح زیر است.

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

جناب آقای دکتر روحانی رئیس جمهور محترم با سلام و احترام سخنان شما در جمع استانداران و مسئولان اجرایی انتخابات کشور بار دیگر تعجب علاقمندان به نظام و ارزش‌ها را برانگیخت و موجب تاسف و تاثر شد. جناب عالی براساس قانون اساسی باید پاسدار قانون اساسی باشید و به عنوان مجری انتخابات نباید موضعی اتخاذ کنید که شائبه حمایت از یک جناح و باند جبهه سیاسی خاص در اذهان متبادر شود.

آیا امروز و در آستانه دو انتخابات مهم تضعیف نهاد قانونی و مقدس شورای نگهبان جایز است.

حضرت امام راحل (ره) فرمودند: همه باید مقید به این باشید که قانون را بپذیرید ولو برخلاف رای شما باشد. (صحیفه امام جلد 14 صفحه 377).

ما از عدم احراز یا رد صلاحیت هیچ نامزدی خوشحال نیستیم ولی شورای نگهبان برای رعایت حق‌الناس براساس مستندات و مدارک متقن به وظیفه قانونی خود عمل می‌کند و هر نامزدی که صلاحیتش رد شده و یا احراز نشده است می‌تواند از طرق قانونی اعلام‌شده پیگیری کند. این شبهه و شایبه هم پیش آمده است که دولت برای که دولت برای فرار از پاسخگویی در مورد مشکلات عدیده اقتصادی و پوشاندن ضعف‌های عمده خود این گونه جنجال‌آفرینی می‌کند که باید گفت که این ترفندها دیگر کهنه شده است و مردم با چشمی باز متوجه این حرکات هستند و در زمان مناسب اقدام مقتضی را انجام خواهند داد.

بار دیگر به جنابعالی تذکر می‌دهیم که به سوگند خود پایبند باشید و از مواضع جناحی پرهیز کنید.

اسامی امضا‌کنندگان:

  • آیت‌الله رضا آشتیانی عراقی
  • حجت‌الاسلام مرتضی آقاتهرانی
  • حجت‌الاسلام روح‌الله حسینیان
  • حجت‌الاسلام سیدناصر موسوی لارگانی
  • حجت‌الاسلام احمد سالک کاشانی
  • حجت‌الاسلام حمید رسایی
  • حجت‌الاسلام سیدمحمدباقر عبادی
  • حجت‌الاسلام سیدمحمود نبویان
  • حجت‌الاسلام غلامرضا مصباحی‌مقدم
  • حجت‌الاسلام سیدعلی طاهری
  • حجت‌الاسلام نصرالله پژمانفر
  • حجت‌الاسلام مفید کیایی‌نژاد
  • حجت‌الاسلام سیدعلی محمد بزرگواری
  • حجت‌الاسلام محمدرضا امیری
  • حجت‌الاسلام موسی غضنفرآبادی
  • حجت‌الاسلام محمد رجایی باغ‌سیایی
  • حجت‌الاسلام سیدمحمدعلی موسوی
  • حجت‌الاسلام میرقسمت موسوی اصل
  • حجت‌الاسلام سیدمهدی موسوی‌نژاد
  • حجت‌الاسلام علیرضا سلیمی

منبع: خبرگزاری فارس

نظر از: alzahra-mo [عضو] 
1394/11/05 @ 21:00


فرم در حال بارگذاری ...

مروری بر قیام مختار ثقفی

نوشته شده توسطرحیمی 5ام بهمن, 1394

از جمله راه های تجربه اندوزی برای هر انسان عاقلی، نگاه به تاریخ گذشتگان است. تاریخ همچون آیینه ای است که گذشته را نشان داده و چراغی برای بهتر دیدن در آینده است.

مختار بن ابی‌عبید ثقفی (ابواسحاق (زادهٔ ۱ در طائف – درگذشتهٔ ۶۷ هجری قمری در کوفه) رهبر چهارمین قیام بعد از حادثهٔ عاشورا بود. پنج سال بعد از آن حادثه او در کوفه به خونخواهی برخاست و بسیاری از عاملان حادثه را کشت و ۱۸ ماه به حکومت رسید. در این مدت جنگ‌های زیادی کرد و در اولین جنگ خود عبیدالله بن زیاد را نیز کشت. پس از آن نیز مناطق زیادی را به زیر سلطهٔ عراق آورد. اما سرانجام با همکاری اشراف کوفه سپاه مصعب پسر زبیر از بصره او را شکست داد و شهید شد.

مختار در سال ۶۸۶ میلادی قیام کرد.ایرانیان در این قیام در سپاه مختار مشارکت داشتند.

مروری بر قیام مختار ثقفی
مختار بن ابی عبیده ثقفی از مردم طائف است. وی در سال یکم هجرت متولد شد. در زمان خلافت «عمر» همراه پدر خود به مدینه رفت. پدرش در واقعه یوم الحجر در عراق به قتل رسید. مختار بعدها از شیعیان شد، تا جایی که زمانی که مسلم بن عقیل به کوفه آمد، در منزل او اقامت گزید. مختار زمانی که ابن زیاد مسلم را دستگیر و به قتل رساند، در کوفه نبود. وقتی به کوفه وارد شد به دست عُمّال عمرو بن حریث دستگیر شد.

در تمام مدتی که جریان کربلا رخ داده ،در زندان بود تا اینکه بعدها با وساطت عبدالله بن عمر از زندان آزاد و مجبور به سفر به طائف گردید. وی یک سال در طائف سکونت گزید. در آن زمان، عبدالله بن زبیر حاکم مکه بود. پس از بازگشت مختار به مکه، ابن زبیر او را دعوت به همکاری کرد. او نیز با گرفتن تعهد مبنی بر اینکه در کارها او را شریک خویش قرار دهد با او بیعت کرد.

در جریان محاصره مکه توسط سپاه اموی، مختار نیز در کنار دیگران به شدت از حرم الهی دفاع کرد. پس از پایان محاصره، مختار به کوفه بازگشت. در این زمان کوفه به دست طرفداران عبدالله بن زبیر افتاده بود.

ورود او به کوفه مصادف با آمادگی توابین برای خروج از شهر بود. طبعاً مختار نمی توانست در مقابل سران توابین قد علم کند. به همین جهت صبر کرد تا عاقبت کار توابین مشخص گردد.

پس از خروج توابین از شهر، قاتلین امام حسین علیه السلام که از ناحیه مختار هراس زیادی داشتند، حاکم زبیری کوفه را وادار کردند تا مختار را زندانی کند. مختار دوباره زندانی شد، اما پس از مدتی با شفاعت عبدلله بن عمر نزد ابن زبیر آزاد گردید.

...

یاران مختار بسیاری از آنان را دستگیر کرده و نزد مختار می آوردند. او نیز دستور می داد که آنان را به قتل برسانند. حتی دست و پای بعضی را که جرمشان سنگینتر بوده قطع کرده و به قتل می رساندند. تعداد تخمینی کسانی که به جرم شرکت در حادثه کربلا کشته شدند، حدود سه هزار نفر ذکر شده است

وی پنهانی مشغول آماده کردن قیام خود گشت و از بازماندگان توابین خواست تا آماده باشند. او آنان را به کتاب خدا، سنت رسول، انتقام خون اهل بیت، دفاع از ضعفا و جهاد با کسانی که حرام اسلام را حلال کرده اند،دعوت می کرد. مختار شیعیان را در محلهای خاصی گرد هم می آورد و خود را به عنوان نماینده محمد بن حنفیه مطرح می ساخت. گروهی از شیعیان نزد محمد بن حنیفه در مدینه رفتند و از او در این باره پرسیدند. محمد بن حنیفه نیز به صورت سر بسته و مبهم از مختار حمایت کرد، یعنی گفت که:

من دوست دارم تا خدا به دست هر کسی که خود از بندگانش می خواهد، انتقام ما را بگیرد.

اما این سخنان به صورت حمایت رسمی محمد بن حنفیه از مختار در میان شیعیان منتشر و موجب شد تا شیعیان زیادی به وی بپیوندند.

مختار در پی افراد نیرومند و پر نفوذی بود که بتواند پایگاه خود را مستحکم نماید. از جمله آنان ابراهیم بن اشتر، فرزند مالک اشتر بود که توانست او را به سوی خود جلب کند.

مختار

بالاخره در شب چهاردهم ربیع الاول سال 66 شورشی آغاز گشت. دسته های سپاهیان او در شهر می گشتند تا هر که می خواهد به آنان ملحق شود. در جریان تسخیر شهر کوفه توسط نیرو های مختار، درگیری های متعددی رخ داد. سرانجام کوفه به دست مختار افتاد و عبدالله بن مطیع حاکم زبیری مخفیانه از شهر خارج شد. وی با مردم شهر به عنوان امیر آنها بیعت کرد. اما اشراف کوفه که از مختار هراس داشتند دست به قیام زدند، که قیامشان سرکوب شد.

پس از این جریان مختار ماموریت اصلی خود یعنی کشتن قاتلین امام حسین علیه السلام را آغاز کرد. وی اعلام کرد که هر کس درب خانه خویش را به روی خود ببندد، امنیت خواهد داشت، مگر کسی که در ریختن خون فرزندان پیامبر مشارکت داشته باشد، بسیاری از اشراف که در ماجرای کربلا دست داشتند به سمت بصره فرار کردند.

اما یاران مختار بسیاری از آنان را دستگیر کرده و نزد مختار می آوردند. او نیز دستور می داد که آنان را به قتل برسانند. حتی دست و پای بعضی را که جرمشان سنگینتر بوده قطع کرده و به قتل می رساندند. تعداد تخمینی کسانی که به جرم شرکت در حادثه کربلا کشته شدند، حدود سه هزار نفر ذکر شده است. از جمله این افراد شمر بن ذی الجوشن، حرمله و عمر بن سعد را می توان نام برد.

از امام باقر علیه السلام روایت شده که فرمود : او را دشنام ندهید، او قاتلین کشته های ما را کشته، انتقام ما را گرفته، یتیمان ما را شوهر داده و در وقت عسرت به ما کمک مالی کرده است.

بعد از این وقایع، مختار سپاهی را به سمت مدینه فرستاد تا مدینه را از تسلط عبدالله بن زبیر، خارج ساخته و به این ترتیب زمینه را برای حاکمیت شیعی بر حجاز آماده کند. اما این سپاه از سپاه عبدالله بن زبیر، شکست خورد.

مختار حتی نامه ای هم به محمد بن حنفیه نوشت که در آن هدفش را تصرف بلاد برای حاکمیت او ذکر کرده و از او خواست تا سپاهی را به سوی مدینه گسیل کند. اما محمد بن حنفیه با تمجید از او و نیتش، آنرا نپذیرفت.

مهم ترین اقدام مختار

مهم ترین اقدام مختار را می توان مقابله با سپاه شام دانست. این جنگ در سال 67 هجری میان سپاه اعزامی مختار به فرماندهی ابراهیم بن مالک اشتر و سپاه شام به فرماندهی عبیدالله بن زیاد، حصین بن نمیر سکونی، شرحبیل بن ذی الکلاع بود که سپاه شام شکست خورده و متفرق گردید.

حمله سپاه زبیریان به فرماندهی مصعب بن زبیر را باید پایان کار مختار به حساب آورد. آنها می خواستند مختار را سرکوب کرده و کوفه را زیر سلطه خود درآورند. در این رابطه افرادی چون محمد بن اشعث بن قیس که از قاتلین امام حسین علیه السلام بود، در شمار افرادی بود که به عنوان یکی از فرماندهان نیروهای زبیری به کوفه حمله برد. جریان درگیری به نفع زبیریها خاتمه یافت و مختار با گروهی از یارانش به شهادت رسیدند.(سال 67 هجری)

گرچه ممکن است انگیزه های مختار کاملاً حق نبوده باشد، اما او کسی است که با انتقام گرفتن از قاتلین اهل بیت علیهم السلام ، دل امامان شیعه را شاد کرد.

از امام باقر علیه السلام روایت شده که فرمود :

او را دشنام ندهید، او قاتلین کشته های ما را کشته، انتقام ما را گرفته، یتیمان ما را شوهر داده و در وقت عسرت به ما کمک مالی کرده است.

منبع: کتاب «تاریخ خلفا»، رسول جعفریان، صص517 – 532.


فرم در حال بارگذاری ...

تحوّل درونی در پرتو نگاه عبرت آموز به گذشتگان

نوشته شده توسطرحیمی 5ام بهمن, 1394

حضرت علی(علیه السلام) می فرمایند:

تحولات تاريخي عبرت آورِ گذشته‏ ها را بر جانت عرضه كن؛ «وأعرض عليه أخبار الماضين».

نكات حساس، آموزنده و ارزنده تاريخي را بر قلبت عرضه كن تا از تجارب گذشته‏ ها بهره ببري.

آن‏چه بر پيشينيان رفته به ياد خود بياور تا بفهمد كه ممكن است به سرنوشت گذشتگان مبتلا شود. آثار مخروبه آنان و خانه‏ هايي كه در آن زندگي مي‏ كردند و بعد به دست ديگران افتاده، از نظر بگذران، تا اين سير عامل اندرز و پندي باشد و در تو نور اعتبار ايجاد كند؛ «وذكّره بما أصاب من كان قبْلك من الأوّلين وَسِر في ديارِهم و آثارهم».

نگاه كن در آن‏چه گذشتگان انجام داده ‏اند، اكنون چه نامي از آنان باقي مانده است، آن‏ها را رها كرده به كجا رفته ‏اند و در چه حالتي هستند؛ «فانظُر فيما فَعَلوا وعمّا انتَقَلوا و أين حَلُّوا ونزلوا»

برگرفته از کتاب شمیم ولایت،اثر علامه جوادی آملی

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر [عضو] 
5 stars

تارخ درسی همیشگی

1394/11/05 @ 11:36


فرم در حال بارگذاری ...

استفاده از سهم امام

نوشته شده توسطرحیمی 5ام بهمن, 1394

سرطان سینه شایعترین سرطان زنان می باشد، با توجه به اهمیت پیشگیری و تشخیص زودرس این بیماری مرکز بیماریهای سینه در سال 1375 در جهاد دانشگاهی تاسیس و هم اکنون بعنوان تنها مرکز تحقیقات سرطان سینه در کشور خدمات درمانی جامع در قالب یک کلینیک مشترک بیماریهای سینه (Joint clinic) به بیش از 80 هزار نفر مراجعه کننده خدمات درمانی ارائه داده است، همچنین با انجام ده ها طرح تحقیقاتی و پژوهشی زوایای مختلف کلینیکی ، سلولی و مولکولی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. همچنین در کنار فعالیت های پژوهشی و خدمات درمانی در این مجموعه ، مجمع یاوران و حامیان بیماران سرطان سینه به منظور کمک به انجام تحقیقات علمی در این حوزه و تجهیز مرکز درمانی به دستگاهها و تجهیزات مورد نیاز و تسکین آلام زنان مبتلا به این سرطان و خانواده های آنان با کمک به بیماران بی بضاعت تشکیل شده است.

خواهشمند است نظر مبارکتان را در رابطه با استفاده از ثلث سهم مبارک امام علیه السلام جهت استفاده در موارد مذکور اعلام فرمایید.

جواب:

« بسم الله الرحمن الرحیم با رعایت اولویّت افراد با ایمان جایز است.»

جوادی آملی28/6/91


فرم در حال بارگذاری ...