معرفی نرم افزار دایرة المعارف حدیث شیعه

نوشته شده توسطرحیمی 29ام دی, 1394

نرم افزار بحارالانوار بزرگترین دایره المعارف حدیث شیعه بیش از ۲۱ هزار و ۹۲۹ کلید واژه و ۱۰۸هزار و ۷۱۰ نمایه و مدخل را به منظور تسهیل در امور پژوهشی در اختیار مخاطبان قرار داده است.

مسئول واحد خدمات فرهنگی مرکز نور در گفت وگو با خبرنگار خبرگزاری «حوزه»، اظهارداشت: «ارائه ۲۱هزار ۹۲۹ كليد واژه، ۱۰۸هزار ۷۱۰ نمايه و مدخل، همراه با ۱۲۲هزار و۹۱۹ موضوع برداشت شده از كتاب بحار الانوار»، «دسترسی به موضوعات و مطالب كتاب از طريق جستجوی معنايی و لفظی»، « امكان جستجوی مفهومی از طريق فهرست كليد واژه ها ، نمايه ها و موضوعات» از جمله قابلیت های این لوح فشرده است.

حجت الاسلام حامد مقیسه ادامه داد: «ارجاع اصطلاحات هم عرض در نظام مترادفات»، «تفكيک اصطلاحات چند معنايی در نظام مشتركات»، «ارائه فهرست مفاهيم وابسته در نظام مرتبطات»، «امكان ذخيره و چاپ متون دلخواه و فهرست‌ها»، «نمايش تمام متون با قابليتهای تحقيقاتی (نمايه زنی، حاشيه نويسی، رنگی كردن و علامت گذاری و …)»، ارتباط تمام واژه‌های كتاب با سه عنوان لغت نامه بزرگ (لسان العرب، العين و مجمع البحرين) از دیگر قابلیت های لوح مذکور می باشد.

این محقق و پژوهشگر حوزه اظهارداشت: علاقه مندان با مراجعه به این لوح می توانند از قابلیت های متنوع دیگری از جمله؛ «جستجوهای مختلف در متون و عناوين ابواب از طريق فهرست واژگان، تركيب واژهها و …»، امكان انتخاب متن كتاب به يادداشت و ويرايش آنها»، انتقال مستقيم متون برگزيده از برنامه به محيط word و به قسمت يادداشت و ويرايش آنها» بهره گیرند.

حجت الاسلام مقیسه خاطرنشان کرد: بعد از قرآن كريم كه فصيح ترين و بليغ ترين كتاب هاست، احاديث و روايات ائمه(عليهم السلام) يكی از بهترين راه های انسان برای رسيدن به مقصد يقين است که از صدر اسلام تاكنون آثار بسياری در اين زمينه به چاپ رسيده که يكی از اين آثار ارزشمند و نفيس كتاب بحارالانوار، اثر علامه گرانقدر مجلسی(ره) می باشد.

وی گفت: در اين برنامه متن كامل بحارالانوار بر اساس چاپ آخوندی (۲۵ جلد)، قابل انطباق بر نسخه چاپ بيروتی(۱۱۰ جلدی) قابل دست‌يابی است. وی ادامه داد: استفاده از سه لغت نامه معتبر به محقق امكان می دهد كه به مفاهيم كاربردی در حوزه ی فقه و اصول دست يابد و پژوهش خويش را به گونه ای شايسته سامان بخشد.

حجت الاسلام مقیسه بیان داشت: ارجاع اصطلاحات هم عرض در نظام مترادفات، تفكيک اصطلاحات چند معنايی در نظام مشتركات، ارائه فهرست مفاهيم وابسته در نظام مرتبطات و نيز دستيابی به دو محيط مستقل كاربری، از امكانات مفيدی است كه در اين برنامه ارائه شده است.

وی با اشاره به این که این لوح فشرده در قالب دو برنامه معجم لفظی و موضوعی ارائه شده، اظهارداشت: معجم موضوعی دارای امكانات فراوانی است که می توان به مواردی از جمله کلید واژه، نمایه، موضوع، نشانی، پژوهش اشاره کرد.

این محقق به معرفی قابلیت های معجم لفظی پرداخت و افزود:نمایش، جستجو، فرهنگ لغات، استفاده از سه محيط مستقل كاربری و نيز بهره گيری از امكانات پژوهشی متنوعی چون علامت گذاری، حاشيه نويسی و دستيابی به گزينه پژوهش فعال، ديگر قابليت های اين نرم افزار است.

وی گفت: در اين برنامه، سه لغت نامه ی معتبر العين، لسان العرب و مجمع البحرين جهت فهم معانی لغات دشوار گنجانده شده است و«فرهنگ لغات » دارای دو قسمت «ريشه» و «مشتق» با كارايی های متفاوت می باشد.

منبع: حوزه علمیه قم

 


فرم در حال بارگذاری ...

حکم شرکت در مجلس افترا به مقامات دینی یا کشوری

نوشته شده توسطرحیمی 29ام دی, 1394

حضرت  آیت الله العظمی امام خامنه ای به استفتائی با موضوع:

«حکم شرکت در مجلس افترا به مقامات دینی یا کشوری»

و «حضور در مجالس کشورهای غیراسلامی با وجود مشروبات الکلی»پاسخ گفتند.


پرسش:

        شرکت در مجالس و محافلی که انسان در آنها گاهی مبتلا به شنیدن کلام غیرمناسبی از قبیل افترا بر مقامات دینی یا مسئولین جمهوری اسلامی یا مؤمنین دیگر می ‏شود چه حکمی دارد؟.

پاسخ معظم‌له:

        مجرّد حضور در آن مجالس تا زمانی که مستلزم ابتلا به عمل حرام مانند گوش ‌دادن به غيبت و همچنين موجب تأييد و ترويج منکر نباشد، فی ‌نفسه اشکال ندارد ولی نهی از منکر با وجود شرايط آن واجب است.


*حضور در مجالس کشورهای غیراسلامی با وجود مشروبات الکلی

پرسش:

           در جلسات و انجمن‏ هایی که در بعضی از کشورهای غیر اسلامی تشکیل می‏ شود، طبق عادت برای پذیرایی حاضران از مشروبات الکلی استفاده می ‏شود، آیا شرکت در این جلسات و انجمن ‏ها جایز است؟

پاسخ معظم‌له:

           حضور در مجلسی که در آن شراب خورده می ‏شود، جايز نيست و در صورت اضطرار، واجب است به مقدار ضرورت اکتفا شود.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله العظمی خامنه ای

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر [عضو] 
5 stars

موفق باشید
دوست عزیز از حضور شما در وبلاگمان خوشحال می شویم!

1394/10/29 @ 11:15


فرم در حال بارگذاری ...

نقش امام حسن عسکری علیه السلام در تفسیر قرآن

نوشته شده توسطرحیمی 29ام دی, 1394

جلوه هایی از پاسداری و مرزبانی از قرآن

امام حسن عسکری علیه السلام علاوه بر تفسیر آیات الهی و انجام وظیفه تعلیم، تربیت و آموزش قرآنی و تفسیری، در صحنه فکر و عمل به «پاسداری از قرآن» و «مرزبانی از شریعت با قرآن» نیز می پرداخت. اینک جلوه هایی از تلاش مقدس آن امام را به نظاره می نشینیم.

الف: پاسداری از قرآن

از زمان نزول قرآن همیشه شبهات و سؤالاتی پیرامون برخی آیات قرآنی یا کل قرآن مطرح بوده است، جدای از منشأ خیر اندیشانه یا مانع تراشانه این سؤالات و شبهات، باید گستردگی آن را مرتبط با رویکرد علمی، فلسفی، فقهی و… در هر عصر نسبت به قرآن دانست.

از این روی در عصر برخی امامان مثل امام عسکری علیه السلام و قبل از آن امام صادق علیه السلام و… شاهد شبهاتی گسترده که گاه پیامدهای اجتماعی و سیاسی مهمی هم داشت مانند

مسئله قدیم بودن قرآن و…بوده ایم. امام عسکری علیه السلام خود را پاسدار قرآن می دانست و در مقابل این شبهات، به زدودن غبار از چهره قرآن و عیان کردن واقعیت آن می پرداخت.

قدیم بودن قرآن!

ابوهاشم می گوید با خودم گفتم دوست دارم بدانم ابومحمد عسکری علیه السلام درباره قرآن چه می گوید آیا آفریده شده یا نه؟ در حالی که قرآن غیر خداست؟ حضرت روبه من کرد و فرمود:

آیا حدیث امام صادق علیه السلام به تو نرسیده است که فرمود:

«وقتی قل هو اللّه احد نازل شد، خداوند برای آن چهار هزار بال آفرید. پس بر هر گروهی از فرشتگان که می گذشت، همه در برابرش فروتنی می کردند و می گفتند این نسب (شناسنامه) پروردگار متعال است.(1)

امام عسکری علیه السلام به نقل ابن شهر آشوب، همچنین در جواب ابوهاشم (قرآن آفریده است یا نه؟)

فرمود: ابوهاشم خداوند آفریدگار هرچیز است و هرچه جز او آفریده است.(2)

امام عسکری علیه السلام طبق این دو روایت به روش روایی و نیز قرآنی پاسخ شبهه قدیم بودن قرآن را داده است.

...

نسبت بداء به خداوند

از جمله انحرافهایی که برخی با توجه بر آیات قرآن مانند: آیات مربوط به تعویض قبله، مرتکب شده اند، مسئله نسبت دادن بداء به خداوند است. امام عسکری علیه السلام با روش روایی و بیان شأن نزول، این شبهه را چنین می زداید: امام حسن عسکری علیه السلام می فرمود: زمانی که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در مکه بود، خدای متعال فرمان داد در نمازش رو به سوی بیت المقدس کند و کعبه را میان خود و آن قرار دهد، اگر ممکن شود. و اگر ممکن نشد، رو به بیت المقدس کند، هر طور که شد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در طول سیزده سالی که در مکه بود، چنین کرد. چون به مدینه رفت، در آنجا پایبند بود رو به بیت المقدس باشد، رو به آن کرد و هفده یا شانزده ماه از کعبه روی برگرداند. گروهی از سرکشان یهود شروع کردند به گفتن اینکه: «به خدا قسم! محمد نمی داند چگونه نماز می خواند، او به قبله ما رو می کند و در نمازش شیوه و عبادت ما را پیش گرفته است.»

وقتی سخن آنها به گوش پیامبر خدا صلی الله علیه و آله رسید، بر او سخت آمد و از قبله آنان خوشش نیامد و کعبه را دوست داشت. حضرت جبرئیل آمد. پیامبر فرمود: ای جبرییل دوست دارم خداوند مرا از بیت المقدس رو به کعبه برگرداند. آنچه از سوی یهودیان نسبت به قبله خود به گوشم می رسد، آزارم می دهد. جبرئیل گفت: از خدا بخواه روبه کعبه ات بگرداند، او خواسته ات را رد نمی کند و تو را از درخواستت محروم نمی سازد. چون دعایش به پایان رسید، جبرئیل بالا رفت.پس از ساعتی برگشت و گفت: بخوان ای محمد «قد نری تقلّب وجهک شطر المسجد الحرام و حیث ماکنتم ففولّوا وجوهکم شطره…؛(3) می بینیم که صورتت را به سوی آسمان بر می گردانی. پس تو را به قبله ای خواهیم گرداند که آن را بپسندی. پس چهره ات را به سوی مسجد الحرام برگردان و هرجا که بودید، صورتهایتان را به طرف آن برگردانید.»

یهودیان در آن هنگام گفتند: «چه چیزی آنان را از قبله ای که داشتند، برگرداند…»(4) خداوند بهترین پاسخ را به آنان داد: «قل للّه المشرق و المغرب…؛(5) بگو مشرق و مغرب از آن خداست.»

امام حسن عسکری علیه السلام فرمود: گروهی از یهود نزد پیامبر آمدند و گفتند: ای محمد! این قبله بیت المقدس است که چهارده سال به سوی آن نماز خواندی، اکنون چرا رهایش کردی؟ آیا آنچه پیش تر می کردی حق بود که به باطل رو کردی؟ چرا که آنچه مخالف حق باشد، باطل است. یا قبله نخستین باطل بود. پس در این مدت بر باطل بوده ای. پس چه چیزی ایمن می دارد که اکنون بر باطل باشی؟ پیامبر فرمود: آن حق بود، این هم حق است. خداوند می فرماید: «قل للّه المشرق و المغرب یهدی من یشاء الی صراطٍ مستقیم؛ بگو مشرق و مغرب مال خداست. هرکه را بخواهد، به راه راست هدایت می کند. ای بندگان خدا! اگر خدا صلاح شما را در روی کردن به مشرق بداند، به آن فرمان می دهد و اگر در مغرب بداند، به آن فرمان می دهد و اگر در غیر این دو بداند به همان دستور می دهد. پس تدبیر الهی را درباره بندگانش و اراده او را در مصلحت خودتان انکار نکنید.

سپس پیامبر به آنان فرمود: شما کار و تلاش را در روز شنبه تعطیل کردید و در روزهای دیگر انجام دادید باز هم شنبه تعطیل کردید و پس از آن کار کردید، آیا حق را رها کرده و به باطل روی آوردید یا باطل را ترک کرده و به حق روی آورید؟ یا باطل را به سوی باطل یا حق را به سوی حق ترک کردید؟ هرگونه که خواستید بگویید، همان سخن و پاسخ پیامبر به شماست. گفتند: کار نکردن در شنبه حق است کار کردن پس از آن هم حق است. پیامبر فرمود: قبله بودن بیت المقدس در آن وقت حق بود و قبله بودن کعبه در این وقت حق است.

به او گفتند: ای محمد در نماز به سوی بیت المقدس، برای فرمان پروردگارت به عقیده خودت «بداء» و تغییر نظر پیش آمده که تو را به سوی کعبه برگرداند؟ فرمود: نظر خدا عوض شد، او سرانجامها را می داند و بر مصلحتها تواناست، نه بر خود، کار غلطی را جبران می کند و نه رأی تازه ای بر خلاف نظر پیشین می یابد. او منزّه از این است مانعی هم برای او از انجام خواسته اش پدید نمی آید. تغییر نظر برای کسی است که چنین باشد و او از این صفات منزّه است.

سپس فرمود: ای قوم یهود! از خدا به من خبر دهید آیا بیمار نمی کند، سپس سلامتی می دهد، تندرست نمی کند، سپس بیمار می کند، آیا نظرش برگشته؟ آیا زنده نمی کند و نمی میراند؟( آیا شب را پس از روز و روز را پس از شب نمی آورد؟) آیا در همه اینها نظرش برگشته است؟ گفتند: نه فرمود: همین گونه خداوند پیامبرش محمد را فرمان داد به سوی کعبه بازگردد. پس از آنکه او را فرمان داده بود به سوی بیت المقدس نماز بخواند و در فرمان اول نظرش عوض نشد…خداوند در وقتی به خاطر مصلحتی که دارد به شما فرمان می دهد، در وقت دیگر به خاطر مصلحت دیگری دستور دیگری می دهد. اگر در هر حال خدا را اطاعت کنید، شایسته پاداش می شوید…»(6)

تناقض آیات قرآن

شواهد فراوانی بر «تفسیر قرآن با قرآن» از زمان ائمه تا کنون در دست است. مانند معنای لیس علیکم جناح در «اذا ضربتم فی الارض فلیس علیکم جناح ان تقصروا من الصلاة» که امام باقر علیه السلام بر اساس آن نماز مسافر را واجب می دانست شکسته باشد و (لاجناح را به معنای وجوب) معنا می کردند و دلیل آن را با آیه دیگری «فمن حج البیت او اعتمر فلاجناح علیه ان یطوّف بهما» توضیح می دادند که در آن فلاجناح به معنای وجوب است و طواف حج واجب است.(7) و به طور مرسل از پیامبر نقل شده است که القرآن یفسر بعضه بعضاً؛(8) اما روایاتی هم هست که توهم مخالفت با روش قرآن به قرآن دارد، مانند حدیث امام صادق علیه السلام که «قال ابی ماضرب رجل القرآن بعضه ببعض الّا کفر» پدرم فرمود هیچ کس بعضی از قرآن را به بعضی دیگر نزد مگر اینکه کافر شد.»(9) محققان معتقدند شاید منظور از این ضرب القرآن، همان تناقض گیریهایی از قرآن است که در زمان امام علی علیه السلام و امام عسکری علیه السلام زندیقها انجام می دادند، آنان مثل روش قرآن به قرآن، آیات را در مقابل هم قرار می دادند، اما به جای تلاش برای فهم ارتباط و مناسبت آیات، به القای تناقض در آنها دامن می زدند.(10) حکایت اسحاق کندی نمونه روشنی از این گرایش است. ابن شهرآشوب از ابوالقاسم کوفی در کتاب تبدیل چنین نقل می کند: اسحاق کندی که در زمان خود فیلسوف عراق بود، مشغول تألیف کتابی درباره «ناقض قرآن» شد. وی خود را به آن مشغول و در خانه اش آغاز به تحقیق و تألیف کرد. روزی که یکی از شاگردانش خدمت امام عسکری رسید، حضرت پرسید: آیا میان شما مرد رشیدی نیست که استادتان کندی را از کاری که درباره قرآن به آن مشغول است، باز دارد؟ وی گفت: ما شاگردش هستیم. چگونه شایسته است که در این مورد یا موارد دیگر به او اعتراض کنیم؟ امام فرمود: اگر چیزی به تو بگویم، به او می رسانی؟ گفت: آری. فرمود: نزدش برو و با او هم صحبت شو و در کارها کمکش کن وقتی خوب رفیقش شدی: بگو: مسئله ای برایم پیش آمده است که می خواهم بپرسم. او از تو خواهد خواست که سؤالت را بپرسی. آن وقت بپرس: اگر سخنگوی به این قرآن و صاحب این سخن (خدا) پیش تو بیاید، آیا ممکن است بگوید مقصودش از این گفته ها چیزی غیر از آن است که تو می پنداری؟ او خواهد گفت: آری، ممکن و رواست. چون خدا کسی است که اگر بشنود، می فهمد. وقتی این را پذیرفت، بگو: چه می دانی، شاید مقصودش غیر از آن باشد که تو فهمیده ای ؛ آنگاه معنایی بر خلاف مقصودت خواهد شد. آن شخص نزد کندی رفت و هرآنچه امام فرموده بود، اجرا کرد. تا اینکه سؤالش را مطرح کرد. وی گفت:تکرار کن. او تکرار کرد. اسحاق پیش خود اندیشید و متوجه شد که در لغت چنین احتمالی هست. و در نظر هم شدنی است. گفت: تو را قسم می دهم بگو این نکته را از کجا می گویی؟ گفت: چیزی بر دلم گذشت، با تو در میان گذاشتم. اسحاق نپذیرفت و گفت، تو و کسی که هم اندازه تو باشد، به این نکته نمی رسد. بگو از کجا این را فهمیده ای؟ گفت: ابومحمد (امام عسکری علیه السلام ) چنین فرمانم داد. گفت: اینک راست گفتی. این سخن جز از چنان خاندانی برنمی آید. سپس آتش خواست و هرچه را نوشته بود، سوزاند.(11)

سؤال از فلسفه آیات

کلینی از اسحاق بن محمد نخعی نقل می کند که فهفلی از امام حسن عسکری علیه السلام پرسید چرا زن بینوای ضعیف یک سهم می گیرد، اما مرد دو سهم؟ (این اعتراض به حکمی است که نص قرآن است: للذکر مثل حظّ الانثیین)(12) امام عسکری فرمود: انّ المراة لیس علیها جهاد ولانفقة ولا علیها معقله انما ذلک علی الرجال؛(13) زن نه وظیفه جهاد دارد، نه نفقه و نه دیه خطای، خویشان بر عهده اوست. اینها بر عهده مردان است.»

پیش خودم گفتم به من گفته شده بود که ابن ابی العوجا همین مسئله را از امام صادق علیه السلام پرسیده بود و حضرت همین جواب را داده بود. امام عسکری علیه السلام فرمود: آری این مسئله، مسئله ابن ابی العوجاء است. هرگاه سؤال یکی باشد. جواب ما نیز یکی است. برای آخرین ما همان جاری است که بر اولین ما. و اولین ما و آخرین ما در دانش برابر است و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و امیرمؤمنان علیه السلام فضیلت خاص خود را دارند.»(14)

درباره فلسفه روزه نیز که نص قرآنی دارد، امام فرموده است: تا ثروتمند، سختی و گرسنگی را بیابد و به فقیر عاطفه و مهرورزی کند.(15)

سؤال از اخذ میثاق الهی

ابوهاشم می گوید: نزد ابو محمد علیه السلام بودم که محمد بن صالح ارمنی درباره معنی آیه: «و اذ اخذ ربک من بنی آدم من ظهورهم ذریتهم و أشهدهم علی انفسهم ألست بربکم قالوا بلی شهدنا؛(16) و آن گاه که پروردگارت از نسل فرزندان آدم، ذریه آنها را برگرفت و آنها را بر (خدایی) خود گواه ساخت که آیا من پروردگار شما نیستم؟ همه گفتند: آری ما گواهی می دهیم.» حضرت فرمود: با این کار معرفت به خدا محقق شد و آن زمان را فراموش کردند، ولی آن را به یاد خواهند آورد و گرنه کسی نمی دانست آفریدگار و روزی دهنده اش کیست؟(17)

سؤال از مرگ

احمد بن حسن حسینی می گوید: از امام حسن عسکری علیه السلام پرسیدند مرگ چیست؟ (یک واژه قرآنی) امام فرمود: تصدیق و باور به چیزی که نمی شود. پدرم از پدرش از امام صادق علیه السلام روایت کرد: هرگاه مؤمن بمیرد، مرده نیست. همانا کافر مرده است خداوند می فرماید: «یخرج الحی من المیت؛(18) مرده را از زنده بیرون می آورد.» یعنی مؤمن را از کافر و کافر را از مؤمن.(19)

سؤال از برگزیدگان خدا

ابوهاشم جعفری می گوید از امام عسکری علیه السلام درباره این آیه پرسیدم: «ثم اورثنا الکتاب الذین اصطفینا من عبادنا فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد و منهم سابق بالخیرات باذن اللّه؛(20) سپس کتاب را به میراث کسانی رسانیدیم که ایشان را از بندگان خود برگزیدیم، پس برخی از آنان به خویش ستمگر بودند و برخی میانه رو بودند و بعضی به اذن خدا در کارهای نیک پیشتاز بودند.»

امام فرمود: همه از خاندان محمد اند. آن که بر خود ستم کرده، کسی که به امام اعتراف ندارد و میانه رو کسی است که امام را بشناسد و پیشتاز کارهای نیک به اذن خدا، امام است.(21)

ب: مرزبانی از شریعت با قرآن

بخشی از شخصیت قرآنی امام را باید در مقابله اش با مسائل و مشکلات اعتقادی و فکری از طریق قرآن شناخت. امام عسکری علیه السلام برای هر مسئله ای، پاسخی شایسته از قرآن ارائه می کند و به این وسیله جلوی بسیاری از انحرافها را از لحاظ مبنایی سد می کند:

رد غلوّ نسبت به ائمه با: بل عبادمکرمون لایسبقونه بالقول..؛

ادریس بن زیاد کفرتوثایی می گوید: درباره آنان و ائمه، بسیار افراط می کردم. روزی برای دیدار ابومحمد علیه السلام روانه سامرا شدم و خسته از راه سفر وارد شهر شدم. خود را به پلکان حمامی افکندم و خواب مرا در ربود. با ضربه عصای مخصوص ابومحمد علیه السلام بیدار شدم. آن بزرگوار را شناختم و به پاخاستم و در حالی که سوار بود و غلامان پیرامونش را گرفته بودند، پشت پا و زانوی حضرت را بوسیدم. این نخستین برخورد من با حضرت بود. امام به من فرمود: ای ادریس «بل عباد مکرمون لایسبقونه بالقول و هم بامره یعملون؛(22) بلکه آنان (فرشتگان) بندگان مقرب خدایند و در گفتار بر او سبقت نمی گیرند و به فرمان او عمل می کنند.»

عرض کردم: مولای من! همین مطلب مرا بسنده است و من تنها برای این که همین را از شما بپرسم، خدمتان آمده بودم.(23) امام علیه السلام با این پاسخ قرآنی وی را متوجه کرد که حتی فرشته ها نیز فرمان بر خدایند و از خود اختیاری ندارند. ائمه نیز بندگان خدایند و در گفتار و عمل تابع او. بنابراین نباید آنان را از شأن بندگی خارج کرد و با غلو و بزرگ نمایی شأن الهی به آنان داد.

رد مفوضه با: ذو ماتشاؤن الا ان یشاء اللّه

مفوضه معتقدند خداوند حضرت محمد علیه السلام را آفرید و آفرینش دنیا را به وی سپرد و هرچه در دنیاست او آفریده است. همین طور گفته اند: این کار به علی علیه السلام سپرده شده است.(24)

راوندی می گوید گروهی از مفوضه کامل بن ابراهیم مدنی را نزد ابومحمد علیه السلام فرستادند. وی می گوید: وارد شدم و کنار در که پرده ای داشت، نشستم. در همان حال بادی وزید و گوشه ای از پرده کنار رفت. کودکی را دیدم که چون پاره ماه می درخشید و حدود چهار سال داشت. به من فرمود: ای کامل بن ابراهیم! به خود لرزیدم و الهام شد که بگویم: بله مولای من! فرمود:…آمده ای درباره سخن مفوضه بپرسی؟ آنان دروغ می گویند. بلکه دلهای ما ظرفهای خواست الهی است. هرگاه او بخواهد ما هم می خواهیم: خدا می فرماید: «و ما تشاؤن الّا أن یشاء اللّه»(25) امام عسکری علیه السلام به من فرمود: چرا نشسته ای پاسخت را داد. برخیز.(26)

رد عفو مشرکان با: ان اللّه لایغفر ان یشرک به و یغفر مادون ذلک لمن یشاء

ابوهاشم می گوید: شنیدم امام عسکری علیه السلام می فرمود: خداوند در روز قیامت چنان عفو می کند که بر دل بندگان خطور می کند، تا آنجا که مشرکان می گویند: «واللّه ربنا ما کنّا مشرکین؛(27) سوگند به خدا، پروردگارمان، ما مشرک نبودیم.» به یاد حدیثی افتادم که یکی از شیعیان از اهل مکه نقل کرده بود که: پیامبر خدا این آیه را می خواند: «ان اللّه یغفر الذّنوب جمیعاً؛(28) خداوند همه گناهان را می بخشد.» مردی گفت: و هر کسی را که شک ورزد. از آن سخن ناخشنود شدم و نسبت به آن مرد ابراز ناخشنودی کردم و در حالی که پیش خود چنان می گفتم، امام رو به من کرد و فرمود: «انّ اللّه لایغفر ان یشرک به ویغفر مادون ذلک لمن یشاء؛(29) خداوند شرک را نمی آمرزد و جز آن را برای هرکه بخواهد می آمرزد. او بد سخن گفت: و بد چیزی روایت کرد.(30)

رد محدودیت در علم خدا با تفسیر (یمحوا اللّه ما یشاء)

شیخ طوسی از ابوهاشم جعفری نقل می کند که محمد بن صالح ارمنی از امام عسکری علیه السلام درباره این آیه (یمحوا اللّه ما یشاء و یثبت و عنده ام الکتاب؛(31) خدا آنچه را بخواهد محو می کند و ثابت می کند و اصل کتاب نزد اوست.» پرسید. امام فرمود: جز آنچه را که بوده، محو می کند؟ و جز آنچه را نبوده ثابت می کند؟

پیش خودم گفتم این بر خلاف گفته هشام بن حکم است که خداوند چیزی را تا نشود نمی داند! امام به من نگریست و فرمود: خداوند عظیم الشأن که پیش از وجود اشیاء به آنها علم دارد، از این اوهام برتر است. اوست آفریدگار قبل از هر آفریده و پروردگار قبل از پرورش یافته و توانا و قادر قبل از وجود قدرت.

مبارزه با اسرائیلیات در مورد هاروت و ماروت با آیه (لایعصون اللّه ما امرهم و یفعلون مایؤمرون)

صدوق از یوسف بن محمد بن زیاد و علی بن محمد بن یسار از پدر این دو چنین نقل می کند: به امام حسن عسکری علیه السلام گفتیم گروهی نزد ما فکر می کنند هاروت و ماروت دو فرشته بودند که ملائکه آن دو را برگزیدند و چون گناه بنی آدم زیاد شد، خداوند آن دو را با فرشته سومی به دنیا فرستاد. آن دو فریفته زهره شدند و خواستند با او زنا کنند و شراب نوشیدند و انسان گشتند و خدا آن دو را در بابل عذاب می کند و جادوگران از آن دو جادو می آموزند و خداوند آن زن را به صورت این ستاره که زهره است مسخ کرد. امام فرمود: پناه به خدا از این سخن! فرشتگان خدا معصوم اند و به لطف الهی از کفر و کارهای زشت مصون اند. خداوند درباره آنان می فرماید: «لا یعصون اللّه ما امرهم و یفعلون مایؤمرون؛(32) خدا را در آنچه فرمانشان داده نافرمانی نمی کنند و هرچه به آنان امر شود، انجام می دهند.» و نیز می فرماید: «له من فی السموات و الارض و من عنده لایستکبرون عن عبادته و لا یستحسرون؛(33) آنچه در آسمانها و زمین است و آنکه نزد اوست، یعنی فرشتگان، برای اوست. از عبادت او نه تکبّر می ورزند و نه خسته می شوند. شب و روز او را تسبیح می کنند و سست نمی شوند.» و نیز درباره فرشتگان می فرماید: «بل عباد مکرمون لایسبقونه بالقول و هم بامره یعملون یعلم ما بین ایدیهم و ما خلفهم ولایشفعون الّا لمن ارتضی و هم من خشیته مشفقون؛(34) بلکه بندگانی مورد احترام اند. در گفتار بر خدا سبقت نمی گیرند و به فرمانش عمل می کنند، آنچه را پیش روی آنان و پشت سر ایشان است، می دانند و جز برای کسی که او بپسندد، شفاعت نمی کنند و آنان از خشیت الهی در هراس اند.»

سپس فرمود: اگر چنان بود که می گویند، باید خداوند آن فرشته ها را جانشین خود در زمین قرار داده باشد و در دنیا مثل پیامبران یا امامان باشند. آنگاه از پیامبران و امامان کشتن انسان و زنا سر بزند؟ آیا نمی دانی خدای متعال هرگز زمینی را از پیامبر یا امامی از جنس بشر خالی نگذاشته است. آیا خدا نمی فرماید: «ما پیش از تو پیامبری به سوی مردم نفرستادیم مگر مردانی از اهل آبادیها که به آنان وحی می کنیم؟»(35) پس خبر داده که فرشتگان را برای امام و حاکم بودن به زمین نفرستاده است بلکه آنان را به سوی پیامبران فرستاده است.(36)

منبع:مجله پاسدار اسلام - اسفند 1384 و فروردین 1385، شماره 291 و 292

پی نوشت ها:ـــــــــــــــــــــــ

37. الخرائج و الجرائح، ج 2،ص 686، ح 6.

38. المناقب ابن شهرآشوب، ج 4، ص 436.

39. سوره بقره، آیه 144.

40. همان، آیه 142.

41. همان.

42. احتجاج طبرسی، ج1، ص 81، ح 25.

43. وسایل الشیعه، ج 5، ص 538، باب 22 از ابواب صلوة مسافر، ح 2.

44. مطالعه بیشتر، ر.ک به: درآمدی بر تفسیر علمی قرآن، ص 92.

45. کافی، ج 2، ص 632، بحارالانوار، ج 89، ص 39.

46. روایات مفصلی در بحارالانوار آمده است که شاید منظور از روایت ضرب القرآن جواب به این افراد باشد. بحارالانوار، ج 90، ص 98 ـ 142.

47. المناقب، ابن شهرآشوب، ج 4، ص 424.

48. سوره نساء، آیه 11.

49. الکافی، فروع، ج 7، ص 85، کتاب المواریث، باب علة کیف صار للذکر سهمان و للانثی سهم، ح 2.

50. همان، ج 4، ص 181، ح 6.

51. سوره اعراف، آیه 172.

52. کشف الغمه، ج 3، ص 209، واثبات الوصیة، ص 241.

53. سوره روم، آیه 19.

54. معانی الاخبار، ص 290، ج 10 (این پاسخ در واقع تفسیر روایی آیه نیز است).

55. سوره فاطر، آیه 32.

56. الثاقب فی المناقب، ص 566، ح 506.

57. سوره انبیاء، آیه 26.

58. با خورشید سامرا، ص 8 و 267 به نقل از: بحارالانوار، ج 50، ص 283.

59. با خورشید سامرا، ص 266 به نقل از شرح باب حادی عشر، ص 99، بحارالانوار، ج 25، ص 342.

60. سوره انسان، آیه 30.

61. با خورشید سامرا، ص 267، به نقل از الغیبة، ص 148.

62. سوره انعام، آیه 23.

63. سوره زمر، آیه 53.

64. سوره نساء، آیه 48.

65. الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 682، ح 7.

66. سوره رعد، آیه 39.

67. اثبات الوصیة، ص 241، کشف الغمه، ج 3، ص 210.

68. سوره تحریم، آیه 6.

69. سوره انبیاء، آیه 19.

70. همان، آیه 26 ـ 28.

71. سوره یوسف، آیه 109.

72. عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 243، ذیل ح 1.

نظر از: نرجس خاتون(س) شاهین شهر [عضو] 

- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَري - عليه السلام
- :حُسْنُ الصُّورَةِ جَمالٌ ظاهِرٌ، وَ حُسْنُ الْعَقْلِ جَمالٌ باطِنٌ.

«بحارالأنوار، ج 1، ص 95، ح 27»

امام حسن عسكري - عليه السلام - فرمود: نيكوئي شكل و
قيافه، يك نوع زيبائي و جمال در ظاهر انسان پديدار است و نيكو بودن عقل و درايت،
يك نوع زيبائي و جمال دروني انسان مي باشد.

میلاد امام حسن عسکری علیه السلام مبارک باد

1394/10/29 @ 11:40
نظر از: مدیریت استان گلستان [عضو] 

امام حسن عسگری(علیه السلام) فرموند: آن دسته از علماء و دانشمندان شيعيان ما كه در هدايت و رفع مشكلات دوستان و علاقه مندان ما، تلاش كرده اند، روز قيامت در حالتى وارد صحراى محشر مى شوند كه تاج كرامت بر سر نهاده و نور وى، همه جا را روشنائى مى بخشد و تمام أهل محشر از آن نور بهره مند خواهند شد. (تفسير الإمام العسكرى (عليه السلام): ص 345، ح 226.)

1394/10/29 @ 09:13


فرم در حال بارگذاری ...

آینه حسن

نوشته شده توسطرحیمی 29ام دی, 1394

ای که خورشید فلک محو لقای تو بود

ماه را روشنی از نور ضیای تو بود

تویی آن آینه حسن خداوند کریم

که عیان نور الهی زلقای تو بود

معدن جود و سخایی تو که از فرط کرم

دو جهان ریزه خور خوان عطای تو بود

ولی حق حسن العسکری ای آن که قضا

مجری امر تو و بنده رای تو بود

حجت یازدهم نور خداوند جلی

ای که ایجاد دو عالم ز برای تو بود

من کجا مدح و ثنای تو توانم گفتن

که به قرآن خدا مدح و ثنای تو بود

نه همین جای تو در سامره تنها باشد

که به دلهای محبان تو جای تو بود

بی ولای تو عبادت زکسی نیست قبول

شرط مقبولی طاعات ولای تو بود

نسبت قامت سرو تو به طوبی ندهم

زآن که طوبی خجل از قد رسای تو بود

چه غم از تابش خورشید قیامت دارد

آن که در روز جزا زیر لوای تو بود

همه شب قرب جوارت زخدا می طلبم

که مرا در سر شوریده هوای تو بود

در جوار تو زحق خواهش جنت نکنم

جنت ما به خدا صحن و سرای تو بود

دیده گریان نشود روز جزا در محشر

هر که گریان به جهان بهر عزای تو بود

تو ظهور پسر خویش طلب کن زخدا

چون که مقبول خداوند دعای تو بود

تا ابد بر تو و اجداد کرام تو درود

غیر از این هر چه بگویم نه سزای تو بود

«سید محمد خسرو نژاد»


فرم در حال بارگذاری ...

طرح/ ولادت امام حسن عسکری علیه السلام

نوشته شده توسطرحیمی 29ام دی, 1394

به مناسبت نزدیکی ولادت امام حسن عسکری(علیه السلام)، یازدهمین امام شیعیان طرح با نام مبارک آن حضرت منتشر شده است.

برای مشاهده طرح با سایز اصلی(پوستر)، روی عکس کنید.


فرم در حال بارگذاری ...

غفلت و درمان آن در قرآن کریم

نوشته شده توسطرحیمی 28ام دی, 1394

خداوند در ایات مختلفی از قرآن،به عبارت «غفلت» اشاره کرده و مسلمانان را از آن نهی کرده و مورد نکوهش قرار داده است که در متن پیش رو به گزیده ای از این ایات اشاره می شود.

در حقیقت،کردار ناشایست و ناپسند و انواع گناهان آثار بدی روی حس تشخیص وقوه درک انسان می گذارد و سلامت فکر را،به تدریج،از او می گیرد، هر اندازه، شخص در این راه فراتر رود،پرده های غفلت و بی خبری بر دل، چشم و گوش او محکم تر می شود و سرانجام کارش به جایی می رسد که چشم دارد و گویی نمی بیند،گوش دارد و گویی نمی شنود ومانند اینکه دریچه روح او به سوی حقایق،بسته شده،حس تشخیص که برترین نعمت الهی است،از وی گرفته گردیده است.

در این میان،وقتی با دید باز به قضیه نگاه می کنیم،می بینیم که یکی از آفات ایمان و شاید نخستین آفت آن «غفلت» است و باید بدانیم که استمرار غفلت نیز،موجب «تکبر» و «انحراف» است.

خداوند در قرآن کریم می فرماید: بسیاری از جنیان و آدمیان را برای دوزخ آفریده ایم زیرا دل هایی دارند که با آن حقایق را دریافت نمی کنند و چشمانی دارند که با آنها نمی بینند و گوش هایی دارند که با آنها نمی شنوند. آنان همانند چهارپایان بلکه گمراه ترند،آری آنها همان غافل ماندگان هستند.(سوره اعراف،ایه 179)

از نگاه قرآن کریم غفلت بنیان کژی هاست که موجب می شود،آدمی تنها ظاهری از زندگی دنیا را درک کند و به باطن و حقیقت آن،که همان آخرت است، توجه نداشته باشد؛یعلمون ظاهرا من الحیاة الدنیا وهم عن الاخرة هم غافلون.(سوره روم،ایه 7)

باید توجه داشته باشیم که خداوند بزرگ کسی را به خاطر ستم هایش و در حال غفلت،پیش از فرستادن پیامبران مجازات نمی کند و این به این معنی است که کیفر دادن آنها در این حال ظلم و ستم است و خداوند برتر از این است که درباره کسی ستم روا دارد.

...

غفلت در قرآن کریم

الف) نکوهش غفلت:

وان کثیرا من الناس عن ایاتنا لغافلون؛بسیاری مردم،از ایات و نشانه های ما غافل اند.(سوره یونس،ایه 92)

ب) نهی از غفلت:

ولا تکن من الغافلین؛هرگز از غافلان و بی خبران از یاد خدا مباش.(سوره اعراف،ایه 205)

ج) عوامل غفلت:

1.روی گردانی از یاد خدا: لنفتنهم فیه ومن یعرض عن ذکر ربه یسلکه عذاباً صعدا؛ تا در این باره آنان را بیازماییم و هر کس از یاد پروردگار خود دل برگرداند،وی را در قید عذابی(روز) افزون درآورد. (سوره جن،ایه 17)

2.فراموش کردن خدا: ولا تکونوا کالذین نسوا الله فانساهم انفسهم اولئک هم الفاسقون؛و چون کسانی مباشید که خدا را فراموش کرده اند و او (نیز) آنان را دچار خود فراموشی کرد، آنان همان بدکاران هستند. (سوره حشر،ایه 19)

3.عدم ایمان: وانذرهم یوم الحسرة اذ قضی الامر وهم فی غفلة وهم لا یؤمنون؛وآنان را از روز حسرت بیم بده، آن گاه که داوری انجام گیرد و حال،آن که آنها (اکنون) در غفلت هستند و سر ایمان آوردن ندارند.(سوره مریم،ایه 39)

4. فراموش کردن روز حساب: ان الذین یضلون عن سبیل الله لهم عذاب شدید بما نسوا یوم الحساب؛در حقیقت،کسانی که از راه خدا به در می روند،به سزای آنکه روز حساب را فراموش کرده اند،عذابی سخت خواهند داشت.(سوره ص،ایه 26)

5. سبب است که آنان ایات ما را دروغ انگاشتند و غفلت ورزیدند.(سوره اعراف،ایه 146)

6.فراموش کردن مرگ: لقد کنت فی غفلة من هذا فکشفنا عنک غطاءک فبصرک الیوم حدید؛به او می گویند واقعا که از این حال سخت در غفلت بودی،ولی ما پرده ات را از جلوی چشمانت برداشتیم و دیده ات امروز تیز است.(سوره ق،ایه22)

7.همنشینی با دوستان ناباب: یا ویلتی لیتنی لم أتخذ فلاناً خلیلاً.لقد اضلنی عن الذکر بعد اذ جاءنی و کان الشیطان للانسان خذولاً؛ای وای!کاش فلانی را دوست خود نگرفته بودم!او بود که مرا به گمراهی کشانید؛پس از آن که قرآن به من رسیده بود و شیطان همواره فروگذارنده انسان است.(سوره فرقان،ایات 28 و 29)

8.غفلت از ایات الهی: ان الذین لا یرجون لقاءنا ورضوا بالحیاة الدنیا واطمأنوا بها و الذین هم عن ایاتنا غافلون. اولئک مأواهم النار بما کانوا یکسبون؛ کسانی که امید به دیدار ما ندارند و به زندگی دنیا دل خوش کرده و بدان اطمینان یافته اند و کسانی که از ایات ما غافل هستند.آنان به کیفر آنچه به دست می آوردند، جایگاهشان آتش است.(سوره یونس،ایات 7 و8)

9.کفر: اولئک الذین طبع الله علی قلوبهم و سمعهم و ابصارهم واولئک هم الغافلون؛آنان کسانی اند که خدا بر دل و گوش و دیدگانشان مهر نهاده و آنها همان غافلان می باشند.(سوره نحل،ایه 108)

10.علاقه افراطی به اموال واولاد: یا ایها الذین آمنوا لا تلهکم اموالکم و لا اولادکم عن ذکر الله و من یفعل ذلک فاولئک هم الخاسرون؛ ای کسانی که ایمان آورده اید،[زنهار] اموال شما و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نگرداند،البته کسانی که در اثر توجه به امور دنیا از یاد خدا غافل می شوند، آنها،همان زیانکاران هستند.(سوره منافقون،ایه 9)

د) درمان غفلت

1.ذکر خدا: الا ان یشاء الله واذکر ربک اذا نسیت وقل عسی ان یهدین ربی لأقرب من هذا رشدا؛ مگر آن که خدا بخواهد و چون فراموش کردی،پروردگارت را باز به یاد آور و بگو امید که پروردگار مرا به حقایقی بهتر و علومی برتر،هدایت کند» (سوره کهف،ایه 24)

2.خواندن در قرآن: کلاإنه تذکرة.فمن شاء ذکره؛ چنین نیست،قرآن،در حقیقت،پند و یادآوری است،تا هر که خواهد از آن پند گیرد» (سوره مدثر،ایات 54 و55)

3.یاد نعمت ها و نعمت دهنده: وَ اَلّو استقاموا علی الطریقة لاسقیناهم ماءً غدقاً. لنفتنهم فیه ومن یعرض عن ذکر ربه یسلکه عذابا صعداً؛واگر مردم در راه درست، پایداری ورزند، قطعاً آب گوارایی (علم،رحمت و رزق) به ایشان می نوشانیم تابه آن نعمت،آنها را بیازماییم و هر کس از یاد پروردگار خود دل بگرداند،خدا،او را به عذابی سخت درآورد.(سوره جن،ایات 16 و17)

4.عبرت از تاریخ پیشینیان: افلم یهد لهم کم اهلکنا قبلهم من القرون یمشون فی مساکنهم ان فی ذلک لایات لاولی النهی؛ایا برای هدایتشان کافی نبود که ببینند چه نسل ها را پیش از آنها نابود کردیم که اینک،در سراهای همانها راه می روند؟ به راستی،برای خردمندان در این امر نشانه هایی عبرت انگیز است.(سوره طه،ایه 128)

5.یاد مرگ: اینما تکونوا یدرککم الموت؛هر جا باشید،مرگ شما را در می یابد.(سوره نساء،ایه 78)

6.یاد قیامت؛اعلموا أن الله یحی الأرض بعد موتها قد بینّا لکم الایات لعلّکم تعقلون؛بدانید، خداوند زمین را بعد از مرگ آن زنده می کند!ما ایات خود را برای شما بیان کردیم،شاید اندیشه کنید. (سوره حدید،ایه 17)

باید بدانیم که انسان های بی بصیرت،از هدف،خدا،خود،امکانات،آخرت، نشانه ها،قانونها و نعمت های خداوندی و گناهان خویش غافل هستند و به فرموده قرآن کریم: اولئک کالأنعام بل هم اضل،اولئک هم الغافلون.(سوره اعراف،ایه 17)

غافلان از حیوانات هم بدترند.

بیابیم به منظور این که در این جرگه قرار نگیریم،با خالق خود ارتباط قوی داشته باشیم و قرآن کریم را همیشه چهل چراغ زندگی قرار دهیم…!

قلب سلیم و قلب مریض

افسانه قارونی

امام صادق علیه السلام در توصیف قلب سلیم می فرمایند:«قلب سلیم،قلبی است که خدا را ملاقات کند،درحالی که هیچکس جز او در آن نباشد».و این همان قلبی است که از هرگونه بیماری و فساد خالی باشد.چنین قلبی، براساس روایتی از رسول گرامی اسلام،«اگر شیاطین،قلوب فرزندان آدمی را احاطه نکنند،می تواند به جهان ملکوت نظر افکند».(میزان الحکمه،ج10)

اما آن گونه که از ایات شریفه قرآن و روایات امامان معصوم علیه السلام بر می اید،قلب سلیم شاخصه و نشانه هایی دارد که می توان با توجه به آن قلب مریض را از سلیم تشخیص داد.
مهمترین ویژگی ها و نشانه های قلب سلیم

1.آرامش دل:کسی که از دل سالم برخوردار است،جز معنای راست و درست از او سر نمی زند و بر اثر لطف خدا،چنان بینشی به حق پیدا می کند که روحش در نتیجه آن،به آرامش می رسد:الا بذکر الله تطمئن القلوب کسی که یاد خداوند به او آرامش بخشد،دنیاخواهی در او نیست،به همین دلیل،از آرامش ویژه ای برخوردار است.

2.پاکی دل:مؤمنانی که دلهایشان از گناه و شهوتها ها پاک می باشد و غباری براینه دلشان ننشسته،دلهایشان به گفته معصومین علیه السلام ،نظرگاه خدای سبحان است؛زیرا کسی که دلش را پاک سازد،خداوند به او بنگرد.

3.شرح صدر:گشادگی دل از نشانه های آشکار قلب سلیم است.همان طور که خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: هر که را خداوند به او نظر دارد، قلبش را برای درک حقایق گشاده می سازد.(سوره انعام،ایه 125) و این یکی از بخشش های الهی به مؤمنان می باشد.

علمای علم اخلاق، ارتباط با علمای صالح،خودسازی،پرهیز از گناه،و به ویژه،پرهیز از غذای حرام،بسیار یاد کردن از خداوند و مرگ و نیز عادت دادن خود به کارهای نیک را از عوامل گشادگی دل دانسته اند.( نمونه، ج19، ص428)
ویژگی ها و نشانه های قلب مریض

شناخت قلب مریض و نشانه های آن برای انسان بسیار لازم است؛زیرا روح را به اسارت دچار می سازد و سرانجام،دلها را می میراند.بنابراین،به طور خلاصه،به مهم ترین آنها اشاره می کنیم.

1.رین:رین همان زنگاری می باشد که روی چیزهای قیمتی نشیند و آن حجابی است که مانع ادراک حقایق عالم می شود،این واژه،در قرآن،در مورد کسانی که بر اثر خیره سری و گناه فراوان قلبشان نفوذ ناپذیر شده،به کار رفته است. کلا بل ران علی قلوبهم ما کانوا یکسبون؛نه چنین نیست،بلکه آنچه مرتکب می شوند،زنگار بر دلهایشان بسته است.(سوره مطففین،ایه 14)

امام باقر علیه السلام فرموده اند:«کسی که گناهی از او سر می زند،به زودی آن را با آب توبه بشوید،مبادا به صورت رنگ ثابتی برای قلب او در اید».(اصول کافی، ج3)

2.طبع:در لغت،به معنی مهر نهادن است.قرآن این تعبیر را در مورد افراد بی ایمان لجبازی به کار برده است که بر اثر گناهان بسیار،در برابر عوامل هدایت،نفوذ ناپذیر شده اند و لجاجت و عناد در برابر مردان حق در دل آنان چنان رسوخ کرده که مانند بستر و کیسه مهر و موم شده ای هستند که دیگر هیچ گونه تصرفی در آن نمی توان کرد و به اصطلاح،قلب آنها لاک و مهر شده است.قرآن در این مورد می فرماید: بل طبع الله علیها بکفرهم؛خداوند به خاطر کفرشان بر دلهایشان مهر زده است.(سوره نساء،ایه 155)

ختم:این واژه نیز،در کتاب های لغت به معنی مهر نهادن می باشد«ختم الله علی قلوبهم» این به معنای آن نیست که خداوند «حائل و حاجبی» میان دل آنها و حق و حقیقت قرار داده است تا نتوانند درک کنند،بلکه به آن معنا می باشد که قلب کافران چون ادراک خود را نسبت به خوبی ها از دست داده، پس،گویی مهر شده است.(مجمع البیان،ج1،ص44 و45)

4.غشاوة (اکنّه):این دو واژه به معنی پوشش و حجاب است.گناهها به همچون حجابی میان انسان و درک حقایق تبدیل می شوند،به طوری که مانع درک عالم ملکوت می گردند. و جعلنا علی قلوبهم اکنّة؛ما بر دلهایشان پرده ها افکندیم.(سوره انعام،ایه 25) وعلی ابصارهم غشاوة؛و بر دیدگانشان پرده ای است».(سوره بقره،ایه 7) البته این خود انسانها هستند که در نتیجه انجام گناه و پیروی از شهوت ها این حجاب را ایجاد می کنند.

5.کوری و کری دل:قرآن از کسانی که دلشان از نور ایمان خالی باشد،به کر و کور و گنگ تعبیر می کند و می فرماید: صم بکم عمی فهم لا یرجعون؛کر و گنگ و کورند،بنابراین از راه(ظلالت) برنمی گردند».(سوره بقره،ایه 18)

از امام صادق علیه السلام روایت شده،بدترین نابینائی ها،نابینایی دل است و نابینایان واقعی کسانی هستند که چشم قلبشان کور است و حقیقت را درک نمی کنند.( میزان الحکمة، ج10)

6.زیغ:به معنی انحراف می باشد(انحراف دل از حق) فامّا الذین فی قلوبهم زیغ فیتّبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة….(سوره آل عمران،ایه 7) کسانی که در دلهایشان انحراف است،برای فتنه جویی و (تأویل قرآن به دلخواه خود) از متشابه آن پیروی می کنند.در حدیث هم داریم که امامان معصوم علیه السلام تأکید کرده اند که این ایه قرآن: ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا… (سوره آل عمران،ایه 8) را زیاد بگویید و خود را به وسیله آن از انحراف در امان دارید.

7.قساوت و ضیق قلب:در لغت،به معنی سختی شدید است.قساوت را از سخت ترین و بدترین حالت هایی دانسته اند که قلب در اثر لجاجت های پی در پی،دچار آن می گردد و چنین کسی، گویا ترین دلایل و نیز مهمترین اندرزها در وجودش کمترین اثری ندارد.

خداوند در قرآن کریم کسانی را که ترس از خدا در وجودشان نیست،سنگدلانی معرفی می کند که قلبشان چون سنگ خارا و حتی از آن سخت تر است «ثم قست قلوبکم من بعد ذلک فهی کالحجارة او اشده قسوة.(سوره بقره،ایه 74)

پس،دلهای شما بعد از این واقعه سخت گردید، همانند سنگ یا سخت تر از آن.

قرآن مجید عوامل بسیاری از جمله:مقاومت در برابر پیامبران و دروغ جلوه دادن حق و پیمان شکنی و اثر نگرفتن از ایات الهی را سبب قساوت قلب معرفی نموده و در روایات معصومین علیه السلام نیز آمال و آرزوهای طولانی،فراموش کردن خدا، حرص و طمع به مال دنیا،غذای حرام و بیهوده شنوی و زیاده گویی در غیر یاد خدا و نیز ترک عبادت،از عوامل سخت شدن دل معرفی شده است.( میزان الحکمة، ج10)

منبع:مجله بشارت - مرداد و شهریور 1387، شماره 66


فرم در حال بارگذاری ...

چشممان به دست دشمن نباشد ...

نوشته شده توسطرحیمی 28ام دی, 1394


فرم در حال بارگذاری ...

مفاسد غفلت

نوشته شده توسطرحیمی 28ام دی, 1394

يكي از اضدادِ تفكّر، غفلت است كه صفت بس، ناپسند است.

بنا به فرمودۀ قرآن‌كريم، اين صفت ناپسند، انسان را از انسانيّت خارج مي‌سازد و حداقل موجب كوري دل و از بين رفتن بصيرت مي‌گردد و سرانجام، انسان را به جهنم مي‌افكند.

خداوند متعال مي‌فرمايد:

وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْينٌ لَا يبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ(الأعراف/179)

و در حقيقت بسياري از جنيان و آدميان را براي دوزخ آفريده‏ايم [چرا که] دلهايي دارند که با آن [حقايق را] دريافت نمي‏کنند و چشماني دارند که با آنها نمي‏بينند و گوشهايي دارند که با آنها نمي‏شنوند آنان همانند چهارپايان بلکه گمراه‏ترند [آري] آنها همان غافل‏ماندگانند

أُولَئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ(النحل/108)

آنان کساني‏اند که خدا بر دلها و گوش و ديدگانشان مهر نهاده و آنان خود غافلانند

اين صفت، ناپسند پيامدهاي بسيار سوي دارد كه موجب زيان دنيا و آخرت است. اينك برخي از آنها را بيان مي‌كنيم:

مفاسد غفلت

الف) غافل شدن از مراقباني است كه انسان را در تنهايي و نيز در ملاء عام زير نظر دارند كه هنگام بحث از قانون مراقبه، از اين مراقبان سخن به ميان آمد.

اگر اين صفت ناپسند، جز غفلت از مراقبت خداوند متعال، پيامدي نداشته باشد، براي ناپسندي آن كافي است و در قرآن اين سخن بارها تكرار شده است. كه:

(… و ما الله بغافلٍ عمّا تعملون …) [[3]]

… و خدا از آنچه كه مي‌كنيد غافل نيست.

بايد توجه داشت كه غفلت از مراقبت خداوند متعال، صفتي بس ناپسند است.

ب) غفلت از خشم خداي تعالي.

خداوند مي‌فرمايد:

(افامن اهل القري ان ياتيهم باسنا بياتاً و هم نائمون. او امن اهل القري ان ياتيهم باسنا ضحيً و هم يلعبون. افامنوا مكر الله فلا يا من مكر الله الاّ القوم الخاسرون.) [[4]]

آيا اهل شهر و ديار، از آن ايمنند كه شبانگاه كه در خوابند، عذاب ما آنها را فراگيرد؟ ايا اهل شهر و ديار از آن ايمنند كه روزي كه سرگرم بازيچه ی دنيا هستند، عذاب ما آنها را فرا رسد؟ آيا از مكر خدا غافل و ايمن گرديده‌ايد؟ كه از آن غافل نشوند مگر مردم زيانكار.

(و لا تحسبّن الله غافلاً عمّا يعمل الظّالمون انّما يؤخّرهم ليومٍ تشخص فيه الابصار. مهطعين مقنعي رءوسهم لا يرتدّ اليهم طرفهم و اقئدتهم هواء) [[5]]

و هرگز مپندار كه خدا از كردار ستمكاران غافل است، بلكه كيفر ظالمان را به تأخير مي‌افكند تا آن روزي كه چشمهايشان در آن روز، خيره و حيران است. در آن روز سخت، آن ستمكاران، همه شتابان سر به بالا كرده و چشمها واله مانده و دلهايشان از شدّت عذاب به دهشت و اضطراب است.

...

ج) غفلت از خود و استعدادها و كمالات خود كه ممكن است براي انسان حاصل شود اما به سبب غفلت، از آن كمالات محروم مي‌شود و استعدادهايش به هدر مي‌رود.

خداوند مي‌فرمايد:

(يا ايّها‌ الذين آمنوا اتّقواالله و لتنظر نفس ما قدّمت لغدٍ و اتّقوا الله انّ الله خبير بما تعملون. و لا تكونوا كالّذين نسوا الله فانساهم انفسهم اولئك هم الفاسقون. لا يستوي اصحاب النّار و اصحاب الجنّة اصحاب الجنّة هم الفائزون.) [[6]]

اي اهل ايمان، خدا ترس شويد و هر نفسي بنگرد تا چه عمل براي فرداي خود پيش مي‌فرستد و از خدا بترسيد كه او به همه كردارتان به خوبي آگاه است. و شما مؤمنان مانند آنها نباشيد كه به كلّي خدا را فراموش كردند، خدا نيز نفوس آنان را از يادشان برد، آنها به حقيقت، بدكاران عالمند. هرگز اهل جهنم و اهل بهشت با هم يكسان نيستند، اهل بهشت به حقيقت سعادتمندان عالمند.

(يا ايّتها النّفس المطمئنّة. ارجعي الي ربّك راضيةً مرضيّةً. فادخلي في عبادي. و ادخلي جنّتي.) [[7]]

اي نفس قدسي مطمئن و دل آرام، امروز به حضور پروردگارت باز آي كه تو خشنود از اويي و او راضي از توست. بازآي و در صف بندگان من در آي و در بهشت من داخل شو.

د) غفلت از عمر كه سرمايه و ذخيره و شرافت انسان است و نمي‌توان براي آن بهايي برشمرد و مي‌توان با غفلت از آن، خير دنيا و آخرت را از دست داد. چنان كه خداوند متعال مي‌فرمايد:

(و هم يصطرخون فيها ربّنا اخرجنا نعمل صالحاً غيرالذي كنّا نعمل او لم نعمّركم ما يتذكّر فيه من تذكّر و جاءكم النّذير فذوقوا فما للظّالمين من نصيرٍ.) [[8]]

و آن كفار، در آتش دوزخ، فرياد و ناله‌ كنند كه اي پرودرگار، ما را از اين عذاب بيرون آور تا بر خلاف گذشته به اعمال نيك بپردازيم. آيا شما را عمري مهلت نداديم و رسولان بر شما نفرستاديم تا هر كه قابل تذكّر و پند شنيدن است، متذكّر شود؟ و شما را بيم دهنده، بيم داد. پس امروز عذاب دوزخ را بچشيد كه ستمكاران را هيچ ياور و نجات دهنده‌اي نخواهد بود.

(… ربّ ارجعون. لعلّي اعمل صالحاً فيما تركت كلاّ …) [[9]]

… بارالها مرا به دنيا بازگردان تا شايد كارهاي شايسته‌اي را كه ترك كرده بودم به جاي آورم. به او خطاب شد كه هرگز نخواهد شد…

هـ) غفلت از قيامت، مرگ، بهشت و جهنم.

خداوند مي‌فرمايد:

(الهيكم التّكاثر حتّي زرتم المقابر) [[10]]

شما مردم را، بسياريِ اموال و فرزند و عشيره، سخت غافل داشته است، تا آنجا كه به گور و ملاقات قبور رفتيد.

(… يودّ المجرم لو يفتدي من عذاب يومئذٍ ببنيه. و صاحبته و اخيه. و فصيلته الّتي تؤيه و من في الارض جميعاً ثمّ ينجيه. كلاّ… ) [[11]]

كافر بدكار، آرزو كند كه كاش مي‌توانست فرزندانش را فداي خود سازد و از عذاب برهد و هم زن و بردارش و هم خويشان و قبيله‌اش كه هميشه حمايتش كردند و هر كه روي زمين است، همه را فداي خويش گرداند تا مگر آنكه خود از آن عذاب رهايي يابد، و هرگز نجات نيابد…

(جنّات عدنٍ يدخلونها يحلّون فيها من اساور من ذهب و لؤلؤاً و لباسهم فيها حرير. و قالوا الحمدالله الذي اذهب عنّا الحزن انّ ربّنا لغفور شكور. الذي احلّنا دارالمقامة من فضله لا يمسّنا فيها نصب و لا يمسّنا فيها لغوب. و الذين كفروا لهم نار جهنّم لا يقضي عليهم فيموتوا و لا يخفّف عنهم من عذابها كذلك نجزي كلّ كفورٍ.) [[12]]

همان بهشت ابدي كه در آن داخل شده، با زر و گوهرهاي آن به دست زيور بندند و جامه حرير در بر كنند و به سپاس آن نعمتهاي بي‌حساب، زبان به ستايش خدا گشوده و گويند حمد خدا را كه حزن و اندوهها ببرد. همانا، خداي ما بسيار بخشنده و پاداش دهنده است. شكر آن خدايي را كه از لطف و كرم، ما را به منزل دائمي بهشت وارد كرد كه در اينجا هيچ رنج و المي به ما نرسد و ابداً ضعف و خستگي نخواهيم يافت. و آنان كه كافر شدند، عذاب ايشان، آتش دوزخ است كه به پايان نرسد تا بميرند و تخفيف نيابد تا آسوده شوند، و اين گونه هر كافر لجوجي را كيفر مي‌كنيم.

و) غفلت از دنياي پست

خداوند متعال می فرمايد:

(يا ايّها النّاس ان وعد الله حقّ فلا تغرّنّكم الحياة الدّنيا و لا يغرّنّكم بالله الغرور.) [[13]]

اي مردم …البته وعده خدا، حق و حتمي است. پس زنهار، زندگي دنيا، شما را فريب ندهد و از عقاب خداوند، عفو و كرمش سخت مغرورتان نگرداند.

(و يوم يعرض الذين كفروا علي النّار اذهبتم طيّباتكم في حياتكم الدّنيا و استمتعتم بها فاليوم تجزون عذاب الهون بما كنتم تستكبرون في‌الارض بغير الحقّ و بما كنتم تفسقون) [[14]]

و روزي كه كافران را بر آتش دوزخ مواج سازند، شما لذّات و خوشيهايتان را در زندگاني دنيا به شهوت‌راني و عصيان برديد و بدان لذّات دنيوي برخوردار بوديد، پس امروز به عذاب ذلّت و خواري مجازات مي‌شويد، چون در زمين به ناحق تكبّر كرديد و راه فسق و تبهكاري پيش گرفتيد.

(و ما هذه الحياة الدّنيا الاّ لهو و لعبٌ و انّ الدّار الاخرة لهي الحيوان لو كانوا يعلمون) [[15]]

اين زندگاني چند روزه دنيا، سرگرمي و بازيچه‌اي بيش نيست و زندگاني، اگر مردم بدانند به حقيقت در آخرت است.

ز) غفلت از شيطان، دشمن آشكاري كه قرآن‌كريم بارها نسبت به آن هشدار داده است، از جمله:

(قال فبما اغويتني لا قعدّن لهم صراطك المستقيم. ثمّ لا تينّهم من بين ايديهم و من خلفهم و عن ايمانهم و عن شمائلهم و لاتجد اكثرهم شاكرين) [[16]]

شيطان [مذهب جبر را بنياد نهاد و] گفت: چون كه مرا گمراه كردي، من نيز بندگانت را از راه راست كه شرع و آيين توست، گمراه گردانم. آنگاه از پيش روي و از پشت و طرف راست و چپ آنان در مي‌آيم، تا بيشتر آنان شكر نعمتت را به جاي نياورند.

(قال فبعزّتك لا غوينّهم اجمعين. الاّ عبادك منهم المخلصين) [[17]]

شيطان گفت: به عزت و جلال تو قسم كه تمام خلق را گمراه خواهم كرد، مگر خاصان از بندگان را كه براي توخالص شدند.

ح) غفلت از نعمات نهان و آشكار الهي.

خداوند مي‌فرمايد:

(الم تروا انّ الله سخّر لكم ما في السماوات و ما في الارض و اسبغ عليكم نعمه ظاهرةً و باطنةً) [[18]]

آيا شما مردم، مشاهده نمي‌كنيد كه خدا انواع موجوداتي را كه در آسمانها و زمين است براي شما مسخر كرده و نعمات ظاهر و باطن خود را براي شما فراوان فرموده است؟…

ط) بعد از غفلت از اين نعمات، غفلت ديگري بعد از آن مي‌آيد و آن فرو نهادن سپاسگزاري در برابر نعمات و ناسپاسي كردن است. خداوند متعال مي‌فرمايد:

(… لئن شكرتم لا زيدنّكم و لئن كفرتم انّ عذابي لشديد.) [[19]]

… شما بندگان، اگر شكر نعمت به جا آوريد، بر نعمت شما مي‌افزاييم و اگر كفران كنيد، به عذاب شديد گرفتارتان مي‌كنيم.

(و ضرب الله مثلاً قريةً كانت امنةً مطمئنةً رزقها رغداًً من كلّ مكانٍ فكفرت بانعم الله فاذاقها الله لباس الجوع و الخوف بما كانوا يصنعون) [[20]]

و خدا مثل آورد، مثل شهري را كه در آن، امنيّت كامل حكمفرما بود و اهلش در آسايش و اطمينان زندگي مي‌كردند و از هر جانب روزي فراوان به آنها مي‌رسيد، تا آنكه اهل آن شهر نعمت خدا را كفران كردند و خدا هم به موجب آن كفران و معصيت، طعم گرسنگي و بيمناكي را به آنها چشانيد.

ي) غفلت از قرآن‌كريم و عمل به آن و تدبّر در آيات آن، و چنين غفلتي بزرگترين مفسده است.

خداوند مي‌فرمايد:

(و من اعرض عن ذكري فانّ له معيشةً ضنكاً و نحشره يوم القيامة اعمي. قال ربّ لم حشرتني اعمي و قد كنت بصيراً. قال كذلك اتتك اياتنا فنسيتها و كذلك اليوم تنسي.) [[21]]

و هر كس از ياد من اعراض كند، همانا معيشتش تنگ شود و روز قيامت نابينا محشورش كنيم. او در آن حال گويد: الها! چرا مرا نابينا محشور كردي و حال آنكه من بينا بودم. خدا به او مي‌فرمايد: آري چون آيا ما كه براي هدايت تو آمد، همه را به طاق فراموشي و غفلت نهادي، امروز هم [ملائكه رحمت] تو را فراموش خواهند كرد.

آنچه بيان شد خلاصه ی كلام بود كه تفصيل آن نيازمند كتابي جداگانه است و از خداوند مسئلت داريم كه به ما توفيق دهد تا بر اساس آيات و روايات و سخنان بزرگان، كتاب مستقلّي در اين باره بنگاريم. در اينجا بحث را با نقل كلامي از استاد علامه طباطبايي در هنگام مرگشان به پايان مي‌بريم كه فرمود:

«توجه، توجه، توجه».

منبع:دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری

پی نوشت:

[1] . [116]. اعراف / 179.

[2] . [117]. نحل / 108.

[3] . [118]. بقره / 74.

[4] . [119]. اعراف / 97ـ99.

[5] . [120]. ابراهيم / 42ـ43.

[6] . [121]. حشر / 18ـ20.

[7] . [122]. فجر / 27ـ30

[8] . [123]. فاطر / 37.

[9] . [124]. مؤمنون / 99ـ100.

[10] . [125]. تكاثر / 1ـ2.

[11] . [126]. معارج / 11ـ15.

[12] . [127]. فاطر / 33ـ36.

[13] . [128]. لقمان / 33.

[14] . [129]. احقاف / 20.

[15] . [130]. عنكبوت / 64.

[16] . [131]. اعراف / 16ـ17.

[17] . [132]. ص / 82ـ83.

[18] . [133]. لقمان / 20.

[19] . [134]. ابراهيم / 7.

[20] . [135]. نحل / 112.

[21] . [136]. طه / 124ـ126.


فرم در حال بارگذاری ...

راهکار حفظ حالت توبه و دوری از گناه

نوشته شده توسطرحیمی 28ام دی, 1394

سوال:

جوانی هستم که تا مدّتی پیش به حلال و حرام خداوند کاری نداشتم. بر اثر موهبتی الهی تصمیم به تغییر رویه در زندگی شخصی گرفتم و روش زندگی‌ام تغییر کرد؛ امّا هر از گاهی تبعات زندگی گذشته‌ام روی اعمالم اثر گذاشته و برخی گناه‌ها را مرتکب می‌شوم. پس از آن بسیار احساس پشیمانی کرده و مدّتی طول می‌کشد تا به مسیر خود بازگردم. این رویه، مرا از ادامۀ مسیر جدیدم مأیوس می‌کند. حال شما راهنمایی فرمایید که چه‌کار کنم؟

پاسخ:

1. از شکست نترسید و توبۀ جدی بعد از شکست، از اوجب واجبات است.

2. از نماز اوّل وقت در مسجد با جماعت کمک بگیرید.

3. از انس با قرآن کمک بگیرید.

4. از دعا و توسّل کمک بگیرید.

5. از اینکه «همه‌جا محضر خدا است و ما در محضر خدائیم»، کمک بگیرید.

6. از دوری از رفیق بد، صحنه‌های گناه، موسیقی و ندیدن فیلم و عکس مبتذل کمک بگیرید.

 پایگاه اطلاع رسانی دفترحضرت آیت الله مظاهری

نظر از: فانوس [عضو] 

با سلام و عرض ادب
عالي بود
موفق باشيد

http://fanoos.kowsarblog.ir

1394/10/28 @ 14:45


فرم در حال بارگذاری ...

گناهان خود را پاک کنید!

نوشته شده توسطرحیمی 28ام دی, 1394

در اهمیت صله رحم همین بس که پیامبر اکرم(صلی لله علیه و آله)، همه انسان‌ها را به صله رحم سفارش کرده است؛ هر چند که در این مسیر سختی‌های فراوانی ببینند و راه‌شان از یک‌دیگر بسیار دور باشد. هم‌چنین صله رحم را بخشی از دین دانسته و فرموده­‌اند که هر کس آن را به‌ جا نیاورد دین او ناقص است. جابر از حصرت باقر(علیه السلام) روایت کرده که رسول خدا(صلی لله علیه و آله) فرمود­ه­‌اند:

«به حاضر و غایب امتم و به کسانی که در پشت مردان و رحم زنان هستند (آن‌هایی که هنوز به دنیا نیامده­‌اند) تا روز قیامت سفارش می­‌کنم که صله رحم را به جا آورند، اگر چه راه‌شان به سوی هم‌دیگر یک سال فاصله داشته باشد؛ زیرا صله رحم از دین است.» اصول کافی، ج۲، ص۱۵۱.

نظر از: مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر [عضو] 

میلاد امام یازدهم بر شما مبارک

1394/10/28 @ 12:41


فرم در حال بارگذاری ...


 
مداحی های محرم