ای کاش بودی تا جماران باز هم از "مرگ بر آمریکا" پر می شد.
نوشته شده توسطرحیمی 12ام آبان, 1394
ای کاش بودی تا جماران باز هم از
ای کاش بودی تا حسینیه غریب و خاموش جماران باز هم از تکبیرها و فریاد علیه مستکبران و شعار حیاتبخش مرگ بر آمریکا پر می شد.
تحریف تاریخ و جعل حدیث را زیاد شنیده بودم ولی فکر می کردم این مربوط به دورانی است که وسایل ثبت و ضبط وقایع نبود و نقل حوادث و انتقال اظهارات این و آن شفاهی و سینه به سینه انجام می شد. اما در سال های اخیر مسائلی اتفاق افتاد که برایم ثابت کرد تحریف کنندگان واقعیت، آنقدر جسارت دارند که حتی اسناد قطعی و انکار ناپذیر را حاشا کنند و حتی حوادث و وقایعی را که میلیون ها شاهد آن زنده هستند را طور دیگری جلوه دهند.
آنجایی هم که زور و قدرت سر نیزه در دست آنها باشد اجازه نمی دهند کسی حرفی از واقعیت بزند و جز روایت آنان روایت دیگری بیان کند، مثل هولوکاست که بیان هر واقعیتی در این مورد جز روایت زورگویان مستحق مجازات است؛
از خود می پرسیدیم چطور ممکن است وقتی امیر المومنین علیه السلام در محراب به شهادت رسید، عده ای بگویند مگر علی علیه السلام نماز هم می خواند؛از خود می پرسیدیم مگر می شود سر فرزند پیامبر را در پایتخت ولایت پدرش به عنوان خارجی و کافر از تن جدا کنند، اما با این تحریف ها باورمان آمد. وقتی امروز می بینیم با این که انبوه رسانه ها وجود دارد و همه وقایع با صوت و تصویر ضبط می شود، تحریف کنندگان آنقدر پر رو هستند که وقایع را 180 درجه خلاف واقع جلوه می دهند؛ تحریف در آن دوران که هیچ کدام از این ابزار نبود که کار خیلی ساده ای بنظر می رسد.
وقتی در مورد نظرات امام خمینی(ره) در باره رابطه با امریکا و شعار مرگ بر امریکا حرف های عجیبی زده شد، این حرف ها آنقدر قاطع و جدی بود که به حافظه خودم شک کردم؛ آخر در آن دوران ما فرمایشات امام را فقط نمی شنیدیم، آن را می خوردیم و در روح و جان ما نقش می بست، آن را بارها گوش می کردیم، می خواندیم و بخش های زیادی از آن را حفظ می کردیم. ولی هیچ گاه چنین عبارت هایی یا هر عبارتی که قرینه ای بر چنین مواضعی باشد را از ایشان نشنیده بودیم. نه مستقیم بلکه حتی نقل قول؛ بلکه حتی در بولتن های محرمانه یا جلسات خاص و اسناد طبقه بندی شده که به خاطر مسئولیتم در آن دوران به آنها دسترسی داشتم چنین موضع گیری از امام (ره) بیاد نداشتم.
...
لذا برای اینکه در پاسخ به این نقل قول ها اشتباهی نکرده باشم به دنبال راهی که خود امام (ره) در وصیت نامه پیش روی ما گذاشته بودند رفتم. امام (ره) در وصیت نامه خود فرموده اند: «اکنون که من حاضرم بعضی نسبت های بی واقعیت به من داده می شود ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود لهذا عرض می کنم آنچه به من نسبت داده شده یا می شود مورد تصدیق نیست مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد یا تصدیق کارشناسان یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.» (صفحه آخر وصیت نامه امام خمینی (ره))
چون خودم وقت نمی کردم از همکارم ابوذر خواستم جستجویی در اسناد امام خمینی (ره) بکند و هرچه در باب امریکا فرموده اند را استخراج کند و ایشان همین کار را کرد. محصول آن این بود که در اسناد موثق باقی مانده از امام بیش از 1380 بار نام امریکا آمده است؛ به جز چندبار که منظور امام (ره) نام بردن از انجمن اسلامی دانشجویان امریکا و کانادا است، تمام مواردی که مقصود از بکار بردن لفظ امریکا، دولت ایالت متحده امریکا است، بدون استثنا نام امریکا با هجو و لعن و مرگ و نفرین و صفات خیلی زشت برده شده و هیچ لحن ملایم و نرمی نسبت به امریکا در کلام امام مطلقاً وجود ندارد. جالب اینجاست که در همین عبارت ها امام خمینی(ره) پاسخ مدعیان سازش با آمریکا را بارها داده اند. مثلاً در پاسخ کسانی که مدعی هستند «مبارزه با آمریکا زندگی و معیشت مردم را سخت کرده و باید آن را کنار بگذاریم تا مردم راحت باشند» امام می فرمایند: «آیا می توانیم نوکر آمریکا و دولت های کافر شویم تا بعضی چیزها ارزان تر شود و شهید و مجروح ندهیم؟ (صحیفه نور ج 17 ص 35)» هر چند کسانی که برای معیشت مردم این طور دل می سوزانند اگر اموالشان را بین محرومان تقسیم کنند، ده ها هزار زندگی سامان می گیرد. بگذریم؛ از ابوذر خواستم جملاتی که امام (ره) صریحا در ان لقب یا صفتی را به امریکا نسبت داده اند گرد آورده و به من ارائه کند.
جملاتی بود که نشان می داد امام بیشتر از 100 لقب و صفت به دولت امریکا داده است. این القاب عبارتند از:
۱. آمریکای ستمگر (ج12ص43)
۲. این منازعه بین ما و آمریکا نیست، بین اسلام است و کفر (ج10ص 224)
۳. اشرار آمریکائی (ج15ص252)
۴. شما اگر چنانچه رفراندوم کنید بین ملت های دنیا که امروز وحشی ترین رژیم ها کی است، من گمانم این است که بین ملت ها اگر اتفاق آرا نباشد، اکثریت قاطع هست که آمریکا(ج20ص89)
۵. آمریکا غارتگر (ج2ص484)
۶. آمریکا مظهر استثمار جهانی (ج2ص107)
۷. دولت استعمارگر آمریکا (ج5ص208)
۸. آمریکا غارتگر بین المللی (ج2ص62) +(ج3 ص 379)
۹. آمریکای اشغالگر(ج1ص104)
۱۰. آمریکا رأس جنایتکاران (ج16ص212)
۱۱. آمریکای جانی (ج8ص251)
۱۲. آمریکای گرگ (ج 10 ص 58)
۱۳. دشمن اصلی ما، آمریکا (ج12ص31)
۱۴. شیطان بزرگ که آمریکاست (ج10ص139)
۱۵. آمریکای راس متجاوزین(ج16ص186)
۱۶. منویات شوم آمریکا و صهیونیسم جهانی(ج16ص186)
۱۷. آمریکای خبیث (ج2ص57)
۱۸. طاغوت های زمان که در راس آنان دولت آمریکاست (ج11 ص 265)
۱۹. همه گرفتاری که ما داریم از دست آمریکا داریم(ج2 ص 67)
۲۰. لعنت ابدی بر شیطان بزرگ آمریکای جنایتکار (ج15ص154)
۲۱. آمریکا که در هر فسادی دست دارد (ج13 ص 149)
۲۲. آمریکای ستمگر و زورگو و چپاولگر (ج12ص43)
۲۳. ما که از اول آمریکا را ظالم می دانستیم و ستمگر می دانستیم(ج16 ص 106)
۲۴. دژخیمان آمریکا (ج12ص270)
۲۵. جنایات دولت جبار آمریکا (ج11ص144)
۲۶. استکبار جهانی و در رأس آن آمریکا(ج20 ص 19)
۲۷. آمریکای خونخوار (ج10ص258)
۲۸. آمریکای جهانخوار(ج11ص259)
۲۹. آمریکا سلطه طلب (ج20ص130) + سلطه جو (ج 11 ص 153)
۳۰. آمریکا نفتخور (ج2ص120)
۳۱. آمریکای چپاولگر و متجاوز (ج10ص222)- چپاولگران که در رأس آنها آمریکاست (ج10ص196)
۳۲. آمریکا مفتخور(ج2ص120)
۳۳. آمریکای دنیا خوار (ج1ص239)
۳۴. دشمنان اسلام که در راس آنها آمریکا و اسرائیل است(ج8 ص 234)
۳۵. آمریکا معامله گر وحشی گری (ج1ص111)
۳۶. رؤسای جمهور آمریکا معامله گران قرون وسطایی(ج1ص243)
۳۷. آمریکائی ها که از همه بدترند(ج2ص119)
۳۸. آمریکا هم همه جور دخالت می کند (ج17 ص143) - آمریکا هر جا بتواند خودش دخالت می کند (ج18ص108)
۳۹. با چه موجودات کثیفی در آمریکا ما مواجه هستیم (ج10ص76)
۴۰. آمریکا دشمن همه ادیان (ج17ص195)
۴۱. آمریکا دشمن اصلی اسلام و قرآن کریم و پیامبر عظیم الشان صلی الله علیه و آله و سلم(ج19ص47)
۴۲. ام الفساد قرن آمریکاست(ج10ص211)
۴۳. آمریکای طاغوتی (ج7ص159)
۴۴. مقاصد پلید آمریکا و وابستگان آن(ج15ص235)
۴۵. طرح هائی که آمریکا می دهد که همه بر ضد خلق است و بر ضد اسلام است(ج16ص283)
۴۶. آمریکا دشمن اصلی اسلام و قرآن کریم و پیامبر عظیم الشان صلی الله علیه و آله و سلم(ج19ص47)
۴۷. آمریکا دشمن اصلی اسلام و قرآن کریم و پیامبر عظیم الشان صلی الله علیه و آله و سلم(ج19ص47)
۴۸. آمریکای فاسد (ج10ص143)
۴۹. آمریکائیان منافق و منحرف (ج17ص42)
۵۰. آمریکا یار و همقطار اسرائیل کافر (ج16 ص 158)
۵۱. آمریکا متفرعن و سلطه طلب (ج20ص130)
۵۲. آمریکای جهانخوار این دشمن کینه توز مستضعفین (ج15ص17) در نهاد و سرشت آمریکا و شوروی کینه با اسلام ناب محمدی است(ج21ص195)
۵۳. گسترش باج خواهی و مصونیت کارگزارن آمریکایی(ج2ص82)
۵۴. چهره قبیح آمریکائیان منافق و منحرف(ج17 ص42)
۵۵. آمریکای نقشه کش شیطانی(ج15ص142)
۵۶. وسواس خناس که در رأسشان آمریکاست (ج10ص134)
۵۷. آمریکای تفرقه افکن (ج5ص220)- تفرقه افکن آمریکاست (ج15ص58)
۵۸. آمریکای خیانت کار (ج11ص238)
۵۹. آمریکائیان منافق و منحرف (ج17ص42)
۶۰. آمریکای حیله گر (ج20ص222)
۶۱. ایران باید تا قطع تمام وابستگی های سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی خود از آمریکا به مبارزات قاطع خود علیه این جهانخوار بیرحم ادامه دهد(ج11ص266)
۶۲. آمریکای غدار و جهانخوار (ج15ص163)
۶۳. سفارت آمریکا در ایران محل جاسوسی دشمنان ما علیه نهضت مقدس اسلامی است(ج10ص158)- سفیران آمریکایی جاسوسان آمریکایی (ج17ص259)
۶۴. آمریکای ستمکار(ج12ص3)
۶۵. آمریکا قدرت شیطانی (ج6ص 38) - آمریکا یک قدرت شیطانی (ج10ص224)
۶۶. آمریکا توطئه گر (ج6ص48) - آمریکا جنایتکار اصیل و توطئه گر دست اول (ج16ص217)
۶۷. آمریکا سرچشمه مصائب بزرگ مسلمین(ج2ص41)
۶۸. آمریکای جنایتکار که اکثر فتنه های منطقه به دست کثیف او تحقق می یابد (ج 16ص 161)
۶۹. مستکبرین که در رأس آنها آمریکای جانی است(ج8ص251)
۷۰. آمریکا منشأ کودتای 32 (ج2ص49)
۷۱. سلطه آمریکا تمام بدبختی های ملل مستضعف را به دنبال دارد(ج 11ص 285)
۷۲. هر چه بدبختی دارند از اسرائیل و آمریکاست(ج11 ص 259)
۷۳. این دام را آمریکا درست کرد(ج16ص212)
۷۴. اسرائیل و صدام این دو ولد نامشروع آمریکا(ج16ص308)
۷۵. آمریکا جنایتکار اصیل و توطئه گر دست اول (ج16ص217) - توطئه های آمریکای جهانخوار(16 ص 159) - آمریکا در ایران مشغول توطئه است(ج 6 ص 48)
۷۶. مجرم دست اول عبارت از آمریکاست (ج2ص67)
۷۷. دست آمریکا و سایر قدرت ها تا مرفق به خون جوانان ما و سایر مردم مظلوم و رزمنده و مبارز جهان فرو رفته است(12ص147)
۷۸. آمریکا مجرم اصلی (ج2ص67)
۷۹. آمریکا جنایتکار اصلی (ج16ص228)
۸۰. مرکز فساد امریکا(ج10 ص 150)
۸۱. کسانی که از اسرائیل حمایت می کنند (آمریکا) باید بدانند که افعی گزنده را در حمایت خود قوی می کنند که در صورت فرصت خدای نخواسته حرث و نسل منطقه را به هلاکت می کشاند و باید به این افعی خزنده خطرناک مهلت ندهند. (ج 18 ص93) – ابرقدرت های شرق و غرب و وابستگان مرتجع آنها که حرث و نسل این ملت عدالت طلب اسلام جو را به آتش کشیده اند(ج18ص147)
۸۲. آمریکایی که دنیا را به آتش کشیده است(ج19ص95)1
۸۳. هر دو ابر قدرت (شوروی و آمریکا)کمر به نابودی ملل مستضعف بسته اند(ج 12 ص 19)
۸۴. آمریکای آدمکش (ج7ص82)
۸۵. آمریکا و تروریست های وابسته و پیوسته به آن (ج15ص179)
۸۶. آمریکا این تروریست بالذات (ج21ص172)
۸۷. آمریکا، دشمن بشریت (ج10ص63) - آمریکایی که بشر را دارد به فنا می رساند (ج19ص95)
۸۸. حکومت سرسپرده آمریکا یار و همقطار اسرائیل (ج16ص157)
۸۹. حکومت سرسپرده آمریکا یار و همقطار اسرائیل (ج16ص157)
۹۰. فشار ظلم آمریکا(ج 8 ص 234)
۹۱. آمریکای عربده کش (ج12ص167)
۹۲. شیطان بزرگ که آمریکاست شیاطین را با فریاد دور خودش دارد جمع می کند و چه بچه شیطان هائی که در ایران هستند و چه شیطان هائی که در خارج هستند، جمع کرده است و هیاهو به راه انداخته است(ج10ص139)
۹۳. آمریکا دشمن همه ادیان (ج17ص195)
۹۴. آمریکای جهانخوار، این جنایتکار تاریخ (ج 16ص 128)
۹۵. رسوایی که برای رئیس جمهور آمریکا پیش آمد(ج 20 ص49)
۹۶. آمریکا، دشمن ملت (ج10ص63)
۹۷. آمریکا منفورترین دولت است(ج1ص105)
۹۸. کدام بت از شیطان بزرگ آمریکای جهانخوار و کدام طاغوت و طاغوتچه از طاغوت های زمان ما بالاترند؟(ج20ص19)
۹۹. آمریکا قدرت پوشالی(ج18 ص55)
۱۰۰. آمریکای شکست خورده (ج12ص64)
این مواضع و القاب که از اولین پیام های امام (ره) تا آخرین پیام ایشان ادامه داشته است به خودی خود پاسخ قاطعی به تحریف گران و دروغ گویان است اما دیدم تا اینجای راه را آمده ایم حیف است این مواضع دسته بندی شده و قابل دسترسی برای نسل های بعدی در تاریخ نماند. لذا دست به کار شدم و تاجایی که می شد این القاب و صفات امریکا را که امام نسبت داده بودند به نظم درآوردم که حاصل آن قطعه شعر زیر است. شاید پاسخ روشن و دندان شکن به آنهایی باشد که این روزها زمزمه سی ساله شان برای سازش با امریکا باز هم اوج گرفته است.
یکصد لقب و صفتی که امام خمینی علیه الرحمه به آمریکا داد
این شعر را تقدیم می کنم به روح بلند یار حقیقی و مدافع راستین امام(ره) مرحوم حاج سید احمد خمینی علیه رحمه تقدیم به روح بلند مرحوم حاج سید احمد آقا، ای کاش دست پنهان تو را از ما نمی گرفت، ای کاش بودی و چون همیشه پژواک فریاد ظلم ستیز و استکبار شکن امام(ره) می شدی؛ ای کاش بودی تا حسینیه غریب و خاموش جماران باز هم از تکبیرها و فریاد علیه مستکبران و به مرگ بر آمریکا پر می شد، ای کاش بودی تا احساس مسئولیت و غیرت امانتدارانه تو نسبت به میراث امام خمینی(ره) بر تحریف های ظالمانه که این روزها می شود، خط بطلان می کشید؛ ای کاش می بودی مدعیان دروغین را خود سرجایشان می نشاندی. جایت این روزها خیلی خالی است.
یکصد لقب و صفتی که امام خمینی علیه الرحمه به آمریکا داد
ای عبد صالح، ای امام آسمانی
آموزگارِ درس های جاودانی
سرفصلِ درس اوّلَت عشقِ وِلا بود
درس برائت، دومین درس شما بود
هر سطر آن برّنده چون شمشیر حیدر
رسواگر و کوبنده ی قوم “ستمگر"1
یکصد لقب دادی به امریکای “کافر"2
پس می دهم درسَت، ز اول تا به آخر
گفتی که امریکا “شرور"3 اولین است
“وحشی ترین"4 “غارتگر"5 روی زمین است
در “رأس استثمار"6 و “استعمارگر"7، اوست
“غارتگر بین الملل"8، “اشغالگر"9، اوست
“رأس جنایت کارها"10، “جانی"11 چو “گرگ"12 است
او “دشمن اصلی"13 است، “شیطان بزرگ"14 است
“رأس تجاوز کارها"15، “شوم"16 و “خبیث"17 است
برجمله ی “طاغوت ها"18، اینک رئیس است
“هر چه گرفتاری است"19 را این دیو آرَد
این “لعنتی"20 “در هر فسادی دست دارد"21
این “زورگوی"22 “ظالم"23 و “دژخیمِ"24 “جبار"25
در “رأس استکبار"26 “خونخوار"27 “جهانخوار"28
“غارتگر"ست و “سلطه جوی"29 و “نفت خوار"30 است
دایم “چپاول"31 می کند او “مفتخوار"32 است
این غول “دنیا خوار"33، “رأس دشمنان"34 است
در قتل و در “وحشیگری"35 او بی عنان است
در حکم رانی ها “قرون وسطایی"36 است او
اندر حقوق خلق سوفِسطایی است او
از هرچه “بد، بدتر"37، “دخالت گر"38، “کثیف"39 است
“خصم همه ادیان"40 و “اسلام حنیف"41 است
“ام الفساد قرن"42 و “طاغوت"43 “پلید"44 است
بر"ضد خلق"45 و “ضد قرآن مجید"46 است
او “دشمن اصلی اسلام و پَیَمبَر"47
او “فاسد"48 است و “منحرف"49، او “یار کافر"50
“متفرعن"51 و در “کینه"52 با اُشتُر شبیه است
او “باج خواه"53 و “چهره او هم قبیح است"54
“نقشه کش شیطانی"55 و “وسواس خناس"56
او “تفرقه افکن"57، میان امت و ناس
“خائن"58، “منافق"59، “حیله گر"60، “بی رحم"61 و “غدّار"62
“رسوای جاسوسی"63 است، این دیو “ستمکار"64
او “قدرت شیطانی"65 و “فرعون” دوران
“طراح صدها توطئه"66 بر ضد ایران
“سرچشمه کل مصائب"67، “فتنه گر"68 اوست
“مستکبر"69 است و “کودتاچی"70، “سلطه گر"71 اوست
“هر آنچه بدبختی از او"72، از اوست هر “دام"73
“اولاد نامشروع او صهیون و صدام"74
در “توطئه"75، در “جرم باشد دست برتر"76
باشد زِ مِرفَق، “دست او در خون شناور"77
او “مجرم اصلی"78، “جنایتکار اصل"79 است
او “عامل فسق"80 و “هلاک حرث نسل"81 است
“آتش کشیده این سو و آن سو جهان"82 را
“در بند کرده جمله مستضعفان"83 را
“آدم کش"84 و “اهل ترور"85، “بالذات قاتل"86
او “دشمن نوع بشر"87 از اصل باطل
زائر کش و کودک کشان را دستیار است
داعش و “اسرائیل را او همقطار"88 است
این “سر سپرده"89 نزد صهیون چون غلام است
“ظلمش ز حد بگذشته"90 عمر او تمام است
این “عربده کش"91، “پرهیاهو"92، “دین ستیز"93 است
خواب و خیالاتش گزینه روی میز است
او را لقب دادی “جنایتکار تاریخ"94
کوبیده بر تابوت خود او آخرین میخ
گفتند برخی سُفلگان، مرگش نخواهید
فریاد مردم پاسخش تا ماه و ناهید
گردیده “رسوا"95ی جهان این “خصم ملت"96
“منفورتر"97 از او ندیده کس، به ذلت
بشکسته ای “بت"98 را به اعجاز کلامت
از هر طرف بارَد بر او نفرین، ملامت
آن “قدرت پوشالی"99 و ربِّ خیالی
“در هم شکسته"100، ریخته، جای تو خالی
منبع : مشرق نیوز , متن و شعر منتشر نشده ای که سردار نقدی به سید احمد خمینی تقدیم کرد.
فرم در حال بارگذاری ...
سیر تغییر دیدگاه برخی از مسئولان ساده لوح در جمهوری اسلامی ایران....
نوشته شده توسطرحیمی 12ام آبان, 1394
فرم در حال بارگذاری ...
اشکهای دروغین شیطان بزرگ
نوشته شده توسطرحیمی 12ام آبان, 1394اشاره امروز رهبر انقلاب به کدام مقام آمریکایی بود؟
رهبر انقلاب در دیدار امروز خود فرمودند: «یکی از مسئولان آمریکایی در مذاکرات از تنفر از جنگ گفته و حتی گریه کرده است؛ عدهای سادهلوح ممکن است این قضیه را باور کنند اما حمایت بیدریغ و کمکهای بیوقفهی آمریکا به رژیم جنایتکار، قصاب و آدمکش صهیونیستی و حمایت آنها از جنایاتی که در حق مردم یمن میشود، ماهیت واقعی آن ادعا و آن گریه را برملا میکند.» در یادداشت زیر به ماجرای این موضوع پرداخته خواهد شد.
۲۴تیرماه ۹۴ (۱۵ جولای ۲۰۱۵)، وندی شرمن در جمع خبرنگاران دربارهی یکی از جلسات بین تیم ایرانی و سایر اعضای ۵+۱ سخن گفت. وی در این جلسه که با بغض آغاز کرد، جزئیاتی از گفتوگوهایی که در مذاکرات هستهای در خصوص مذموم بودن جنگ رد و بدل شده بود را بازگو کرد. شرمن بخشی از این جلسه را اینگونه روایت میکند:
«در جلسهی نهایی عمومی که رسانهها بیرون از اتاق بودند، هر یک از اعضای ۵+۱ گروه ایالات متحده، انگلیس، فرانسه، روسیه، چین، آلمان و ایران اظهارنظر یا بیانیهای در مورد آنچه برایشان معنی میداد را بیان میکردند. همه اظهارات وزرا [از جمله وزیرخارجهی ایران] محمدجواد [ظریف] بسیار با تحرک و جنب و جوش بود، چراکه آن جلسه خصوصی بود و هر یک از وزرا دربارهی این صحبت میکردند که توافق برای آنها چه معنایی دارد. کری آخرین فردی بود که صحبت کرد. او در پایان سخنان خود گفت: «وقتی من ۲۲ سال سن داشتم، به جنگ رفتم.»
...
شرمن این جمله را در حالیکه بغض داشت بازگو میکرد. او ادامه داد: اگرچه «او [کری] نمیتواند جملات را به خاطر آورد» اما «همه بهطور کامل مجذوب [جملات کری] میشوند.» کری خودش را جمعوجور کرد و ادامه داد: «من به جنگ [ویتنام] رفتم و آن [جنگ] برای من روشن کرد که من دیگر تمایلی ندارم وارد جنگ دیگری بشوم. تمامی این گفتوگوها یا مذاکرات برای این بود تا سعی کنیم این موضوعات را از طریق دیپلماسی و ابزار صلحآمیز [نه جنگ] حلوفصل کنیم.»
آن [لحظه] چنان لحظهی تحریککننده و تأثیرگذاری بود که همه در آن اتاق او را تشویق و تحسین کردند [و دست زدند]. اشک در چشمان همه جمع شده بود.»۱
تیم آمریکایی مذاکرهکننده و دموکراتهای ساکن کاخ سفید در حالی با اشک و گریه از جنگ ویتنام سخن میگویند که حتی در طول همین مذاکرات هستهای با ایران، بارها و بارها علیه ایران از «گزینهی نظامی روی میز» سخن گفتهاند.
این البته اولین بار و یقینا آخرین باری نیست که مقامات آمریکایی، ژستهای انساندوستانه به خود میگیرند و خود را ناراحت از سرنوشت انسانها و کشتارشان در جنگها میشوند. اما تیم آمریکایی مذاکرهکننده و دموکراتهای ساکن کاخ سفید در حالی با اشک و گریه از جنگ ویتنام سخن میگویند که حتی در طول همین مذاکرات هستهای با ایران، بارها و بارها علیه ایران از «گزینهی نظامی روی میز» سخن گفتهاند. در ۲۸ آوریل ۲۰۱۵، برابر با ۹ اردیبهشت ماه ۹۴، جان کری، در اقدامی نامتعارف، از گزینهی نظامی علیه ایران صحبت کرد و گفت: «اگر دیدیم که آنها به سمت آن (سلاح هستهای) حرکت میکنند، آنگاه ما قادر خواهیم بود به اول بازگردیم و تحریمها را اگر خواستیم باز گردانیم یا فورا به دنبال گزینهی نظامی برویم.»۲
همچنین در ۱۱ اگوست ۲۰۱۵ برابر ۲۰ مرداد ۱۳۹۴، وی در مصاحبه با خبرگزاری رویترز گفت: «آمریکا همچنان گزینهی اقدام نظامی دربارهی مسئلهی هسته ای ایران را روی میز دارد و باراک اوباما رئیسجمهور آمریکا اگر مجبور باشد از گزینهی اقدام نظامی استفاده خواهد کرد.»۳
حملهی نظامی یا حمایت آنان از کشتارها صدها هزار نفر در کشورهایی چون فلسطین و افغانستان و لبنان و پاکستان و یمن و… نیز موضوعی است که هیچگاه از صفحهی تاریخ جهان پاک نخواهد شد. همین وزیرخارجهی آمریکا که در این جلسه اشک تمساح ریخته و پز حقوقبشردوستانه گرفته است، کسی است که در تاریخ ۲۱ اگوست ۲۰۱۵، یعنی همان زمان که در گفتوگوهای هستهای در شهر «لوزان» سوئیس بود، با شرکای منطقهای خود در کشورهای شورای همکاری خلیج فارس گفتوگوی تلفنی کرده و با وزرای خارجهی کشورهای عربستان، امارات، کویت، بحرین و عمان از حملات هوایی آلسعود به یمن حمایت کرده است.۴
پینوشتها:
۱. http://www.cnsnews.com/news/article/patrick-goodenough/kerry-recalled-his-war-experience-end-iran-talks-everyone-had-tears
۲.https://www.bostonglobe.com/opinion/۲۰۱۵/۰۴/۲۸/john-kerry-reality-check-iran-nuclear-talks/OxeXEhehIbQF۱UKHT۱nXLP/story.html
۳. http://www.state.gov/secretary/remarks/۲۰۱۵/۰۸/۲۴۵۹۳۵.htm
۴. http://english.farsnews.com/newstext.aspx?nn=۱۳۹۴۰۱۰۷۰۰۰۱۱۴
![](https://mohadese-borojerd.kowsarblog.ir/media/users/6389673396/profile_pictures/_evocache/_-2.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1633762152)
سلام علیکم
خدا قوت دوست عزیزم مطالب ناب و باارزشی بودند
این تصویر اولی دلم رو خیلی به درد آورده از دیشب همش جلوی چشمم هست
آه خدای من! این جنایت ها در مقابل دیده گان تو انجام میگیرد داد مظلومان را با ظهور صاحب زمانه ات بگیر
اللهم عجل لولیک الفرج
فرم در حال بارگذاری ...
اعتماد و امید به امریکا ساده لوحی یا غرض ورزی به انقلاب
نوشته شده توسطرحیمی 12ام آبان, 1394
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار پرشور هزاران نفر از دانشجویان و دانش آموزان:
مبارزه با استکبار برخوردار از پشتوانه عمیق عقلانی و تجربی است/
برخی با بزککردن چهره امریکا فرصت خنجر زدن برای او ایجاد میکنند/
پیشرفت و قدرت ملت موجب روی آوردن دشمنان به مذاکرات هستهای شد/
غفلت از دشمن اصلی و پرداختن به منازعات درونی خطایی بزرگ است/ (۱۳۹۴/۰۸/۱۲ - ۱۳:۳۴)
حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (سه شنبه) در دیدار پرشور هزاران نفر از دانشجویان و دانش آموزان، مبارزه ملت ایران با استکبار را مبارزه ای «منطقی، خردمندانه و متکی بر تجربیات تاریخی» خواندند و با استناد به مشکلات و ضرباتی که به علت اعتماد به امریکا و ساده اندیشی برخی سیاسیون، در تاریخ معاصرِ کشور بوجود آمده افزودند:
آمریکا، همان امریکای قدیم است اما عده ای مغرض و یا ساده لوح تلاش می کنند این دشمن توطئه گر را در افکار عمومی ملت به فراموشی و غفلت بسپارند تا امریکا در فرصتی مناسب خنجر را از پشت فرو کند.
در این دیدار که در آستانه سیزده آبان، روز ملی مبارزه با استکبار جهانی انجام شد رهبر انقلاب، مقطع کنونی را دوره تثبیت عزت ملت و ترسیم نقشه پیشرفت ایرانیان دانستند و هوشیاری، آگاهی و بصیرت عمومی به ویژه جوانان را در این مقطع، بسیار مهم خواندند.
ایشان افزودند: نکته اساسی در فهم و تحلیل اوضاع کنونی و ترسیم حرکت آینده کشور، درک این واقعیت است که مبارزه جمهوری اسلامی و مردم ایران با استکبار برخلاف حرفهای برخی ها، حرکتی غیرمنطقی و احساساتی نیست بلکه مقابله ای برخاسته از عقل و تجربه و برخوردار از پشتوانه علمی است.
...
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به اینکه توجه به تجربه های درس آموز ملتها، مانع از خطای دید و اشتباه محاسباتی می شود خاطرنشان کردند: حتی اگر آیات صریح قرآن مجید درباره ایستادگی و مبارزه با ظلم و استکبار را کنار بگذاریم، حادثه بزرگ کودتای 28 مرداد 1332، نشان می دهد با امریکا چگونه باید برخورد کرد.
رهبر انقلاب در تبیین حوادث مقطع مهم ملی شدن صنعت نفت، اعتماد و امید به امریکا را، اشتباه تاریخی دکتر مصدق (نخست وزیر آن مقطع) خواندند و افزودند: مصدق برای مقابله با انگلیس به امریکا تکیه کرد و همین خوش بینی و ساده اندیشی و غفلت، زمینه ساز موفقیت کودتایی امریکایی شد، کودتایی که همه زحمات ملت را در ملی کردن نفت به هدر داد، رژیم مستبد و وابسته پهلوی را احیا کرد و ایران عزیز را 25 سال در معرض شدیدترین صدمات ملی و ضربات سیاسی – اقتصادی و فرهنگی قرار داد.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به نفوذ عمیق و گسترده امریکایی ها پس از کودتای 28 مرداد 32 افزودند: در مقابل اینگونه سختی ها، ملتهایی که رهبران شایسته ندارند، منفعل و تسلیم می شوند اما ملت ایران با بهره مندی از موهبت الهی رهبری امام خمینی، به تدریج آگاه و آگاه تر شد و با نهضت اسلامی، حکومت وابسته پهلوی و حامی اصلی او یعنی امریکا را هدف گرفت.
رهبر انقلاب با استناد به سخنان امام خمینی(ره) در سال 42 درباره نفرت عمیق ملت از رئیس جمهور امریکا افزودند: آن رهبر مقتدر و مصمم که به وعده های الهی، ایمانی عمیق داشت از همان ابتدای شکل گیری نهضت برای مردم تبیین کرد که هرچه شرارت و توطئه است زیر سر امریکاست.
ایشان دشمنی امریکا با انقلاب اسلامی را از همان ماههای اول پیروزی انقلاب یادآور شدند و افزودند: پس از انقلاب، امریکایی ها تا مدتها در تهران سفارت و با دولت ایران ارتباط داشتند اما حتی یک روز، از توطئه خودداری نکردند و این تجربه تاریخی، باید به برخی بفهماند که رابطه و دوستی موجب پایان خصومتها و توطئه های امریکا نمی شود.
حضرت آیت الله خامنه ای تسخیر سفارت امریکا به دست جمعی از دانشجویان را عکس العملی در مقابل ادامه توطئه های واشنگتن و پناه دادن امریکایی ها به دشمن قطعی ملت یعنی محمدرضا پهلوی برشمردند و افزودند: اسنادی که از سفارت امریکا بدست آمد نشان داد این سفارت، حقیقتاً لانه جاسوسی و مرکز توطئه های مستمر برضد «ملت ایران و انقلاب نوپای اسلامی» بوده است.
ایشان، تأمل در اسناد لانه جاسوسی را ضروری، مهم و درس آموز خواندند و خاطرنشان کردند: این اسناد به صراحت نشان می دهد امریکایی ها در دوران شکل گیری نهضت، در مقابله رژیم ننگین پادشاهی با مردم و همچنین پس از انقلاب، پیوسته برای ضربه زدن به ملت ایران در تلاش بوده اند.
حضرت آیت الله خامنه ای با استناد به خاطرات هایزر، ژنرال امریکایی که در زمستان 57 برای نجات رژیم ستمشاهی به ایران آمده بود خاطرنشان کردند: این خاطرات، به خوبی نشان می دهد امریکا عملاً ژنرالهای پهلوی را برای کشتار مردم ایران، تشویق و هدایت می کرده است.
رهبر انقلاب کمک به حرکتهای تجزیه طلبانه و ضد انقلابی، کودتای موسوم به نوژه، تشویق صدام به حمله به ایران و کمکهای روزافزون به دیکتاتور منفور بغداد در طول 8 سال جنگ تحمیلی را دیگر حلقه های زنجیر توطئه های امریکا برشمردند.
ایشان تأکید کردند: امریکایی ها با بدفهمی و ناتوانی از تحلیل واقعیات ایران، در تمامی 37 سال اخیر سعی در براندازی اساسی انقلاب داشته اند اما به فضل الهی شکست خورده اند و از این پس نیز ناکام خواهند ماند.
حضرت آیت الله خامنه ای، هدف از بازخوانی زنجیره توطئه های شیطان بزرگ را، شناخت دقیق تر امریکا خواندند و افزودند: در سالهای اخیر، کسانی مغرضانه و با خط دهی امریکا و یا ساده لوحانه تلاش کرده اند با چشم پوشی بر تجربیات مکرر ملت، چهره ای بزک کرده از امریکا ترسیم و اینگونه وانمود کنند که اگر امریکایی ها، روزی دشمن ایران بوده اند امروز دست از آن توطئه ها کشیده اند!
ایشان افزودند: هدف از این تلاشها، این است که چهره واقعی دشمن از ذهنها پنهان شود تا امریکایی ها در نهان، به دشمنی خود ادامه دهند و در فرصت مناسب خنجر را از پشت فرو کنند.
رهبر انقلاب تأکید کردند: واقعیت این است که اهداف امریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران، هیچ تغییری نکرده و آنها اگر بتوانند جمهوری اسلامی را نابود کنند لحظه ای درنگ و تأمل نخواهند کرد اما نمی توانند، و به یاری حق، در سایه همت جوانان، گسترش و تعمیق بصیرت ملت و پیشرفت ایران، در آینده هم، در تحقق این هدف ناکام می مانند.
ایشان با اشاره به برخی نرمشهای ظاهری مسئولان امریکا در مذاکرات افزودند: باطن رفتار امریکا، پیگیری همان اهداف خصمانه گذشته است و ملت، این واقعیت را فراموش نمی کند.
رهبر انقلاب در همین زمینه افزودند: یکی از مسئولان امریکایی در مذاکرات از تنفر از جنگ گفته و حتی گریه کرده است، عده ای ساده لوح ممکن است این قضیه را باور کنند اما حمایت بیدریغ و کمکهای بیوقفه امریکا به رژیم جنایتکار، قصاب و آدم کش صهیونیستی و حمایت آنها از جنایاتی که در حق مردم یمن می شود، ماهیت واقعی آن ادعا و آن گریه را برملا می کند.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به روابط عادی ایران با کشورهای مختلف جهان حتی با دولتهایی که دلشان با ملت صاف نیست افزودند: مردم ایران با وجود این رویه، به امریکا که از هر بهانه برای ضربه زدن به ملت و نابودی جمهوری اسلامی استفاده می کند به چشم دوست نمی نگرند و دست دوستی به طرف او دراز نمی کنند چرا که «شرع، عقل، وجدان و انسانیت»، این حق را به ملت نمی دهد.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به استمرار فعالیت همه جانبه دولت امریکا برضد جمهوری اسلامی خاطرنشان کردند: آنها بتدریج فهمیده اند که علت ایستادگی ملت، باورها و اعتقادات دینی است به همین علت، امروز با ابزارهای جدید، این اعتقادات و ارزشها را آماج حمله قرار داده اند اما دانش آموزان، دانشجویان و همه جوانان ما، این حیله را بی اثر خواهند کرد.
ایشان افزودند: دشمن تلاش فراوان می کند دانشگاهها را مانند دوران ننگین رژیم پادشاهی به پلی به سمت غرب تبدیل کند، اما با هوشیاری جوانان عزیز ما، دانشگاهها به نردبانی به سمت آرمانهای بلند مدت تبدیل شده اند و جوانان ما، این موقعیت تأثیرگذار را حفظ می کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای، پیشرفت و قدرت ملت ایران را، علت روی آوردن دشمنان به مذاکرات هسته ای دانستند و افزودند: آنها در همین مذاکرات نیز تدابیر خصمانه ای بکار بردند تا شاید حرکت ملت را از کار بیندازند.
رهبر انقلاب، تکیه بر شناخت دشمنی عمیق امریکا با ملت ایران را به معنای چشم پوشی بر ضعفهای درونی ندانستند و افزودند: در سیاست گذاری، اجرا، تلاش و تحرک، اولویت بندی مسائل و زمینه های دیگر، ضعفهایی داریم که دشمن در موارد بسیاری، از آنها استفاده کرده است.
ایشان غفلت از دشمن اصلی و پرداختن به منازعات درونی را خطایی بزرگ خواندند و افزودند: برخی به بهانه ضعفها و مسائل داخلی، دشمن خارجی را فراموش می کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: نباید دشمن را با کسانی که با آنها اختلاف نظر داریم اشتباه بگیریم، دشمن کسی است که با همه توان درصدد ضربه زدن به ملت و روی کار آوردن حکومتی دست نشانده، دلباخته، و تسلیم و مرعوب غرب است و این دشمنِ کینه توز، آگاه و جدی را نباید در هیچ حالتی فراموش کنیم.
رهبر انقلاب خاطرنشان کردند: انتقاد، مایه پیشرفت است و جامعه نیز آزاد و دارای حق انتقاد است اما نباید این حرف تاریخی امام را از یاد ببریم که مکرر می فرمود «هرچه فریاد دارید سر امریکا بکشید».
حضرت آیت الله خامنه ای ضمن توصیه به جوانان برای «جدی گرفتن تحصیل و دانش اندوزی، ترجیح اهداف عمومی به خواسته های شخصی و افزایش آگاهی و قدرت تحلیل» افزودند: صدای ملت ایران تنها صدای رسایی است که در اوضاع آشفته جهان، برضد ظلم و استثمار و استعمار بلند است و دلهای ملتها و نخبگان را بخود جذب می کند و این صدای رسا را نباید از دست بدهیم.
رهبر انقلاب که این سخنانشان با فریادهای مرگ بر امریکای دانشجویان و دانش آموزان همراه شد افزودند: شعار و فریاد مرگ بر امریکای ملت ایران دارای پشتوانه قوی عقلانی و منطقی و برگرفته از قانون اساسی و تفکرات اصولی است که ظلم و ستم را بر نمی تابد.
ایشان افزودند: مفهوم این شعار، مرگ بر سیاستهای امریکا و استکبار است و این منطق برای هر ملتی تشریح شود آن را می پذیرد.
رهبر انقلاب در پایان سخنانشان تأکید کردند: ملت ایران مصمم و پرامید راه خود را ادامه می دهد و جوانان امروز با «افزایش ایمان و بصیرت و تکیه بر معیارهای اصلی» بدون تردید شاهد دورانی خواهند بود که ملتها از زیر سایه غولهای وحشت رها شده اند و ایران عزیز و پیشرفته، الهام بخش همه ملتها شده است.
فرم در حال بارگذاری ...
نماز جماعت مختلط به امامت زن + تصاویر
نوشته شده توسطرحیمی 12ام آبان, 1394تصاویری از نماز جماعت مختلط در فضای مجازی منتشر شد که تعجب مردم مسلمان را برانگیخت.
“آنی رونفنلد” زن آمریکاییِ مالزیایی الاصل در سفر به مغرب، نماز جماعت را به صورتیکه اختلاط مردان و زنان در آن وجود دارد به امامت جماعت خودش برگزار کرد.
این نشانگر اسلام آمریکایی است، که قوانین واقعی اسلام را همراه خود ندارد.
گفتنی است؛ اکثر مراجع تقلید، در نماز جماعت، امامت زن برای زنها را جایز دانستهاند، ولی برخی از مراجع، بنابر احتیاط واجب، این امر را صحیح نمیدانند.
![](https://mohadese-borojerd.kowsarblog.ir/media/users/5499182353/profile_pictures/_evocache/1548416912023.png/crop-top-64x64.png?mtime=1590503816)
این حرفا چیه که میفرمایید؟ هیچ جای تعجب نیست واین عمل برای سنی ها عادیه. بی خودی هم گردن این واون نندازید . آمریکا جنایتها و بیشعوری های بدتری داره انجام میده که کمترینش گسترش کراک و هرویینه. نیازی به این مسخره بازیها نداره. این بدعتی که عمر و غیره گذاشتند. یه سری به بحار و الغدیر بزنید ببینید چه کارهای بدتری از این سه خلیفه و پروانشان سرزده. قسمت عایشه وعمر را در الغدیر بخونید ببینید چه تهمتهای عجیبی از جمله زنا را به پیامبر نسبت داده اند این پدر و دختر ملعون….
فرم در حال بارگذاری ...
سال روز شهادت شهید حسین فهمیده و روز نوجوان
نوشته شده توسطرحیمی 11ام آبان, 1394
8 آبان سالروز شهادت اسوه دانش آموزان شهید فهمیده، روز بسیج دانش آموزی است. بمنظور جذب، آموزش و سازمان دهی دانش آموزان مدارس کشور و ایجاد آمادگی دفاعی و گسترش فرهنگ تفکر بسیجی، «سازمان بسیج دانش آموزی» توسط نیروی مقاومت بسیج با هماهنگی و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش تشکیل گردید.
شهید محمد حسین فهمیده
آسمانیان، تماشاگر ستارههای نورانی و درخشان زمیناند. همان گونه که ستارههای آسمان بر اهل زمین جلوهگری میکنند، انسانهایی نیز روی کره خاکی، همانند ستاره، اهل آسمان را به تسبیح خداوند واداشته، آنان را از اعتراض به آفرینش انسان شرمسار میکنند. خداوند نیز بر آنان مباهات کرده، بر آفرینش چنین خلیفهای در زمین افتخار میکند. یکی از این ستارههای به ظاهر کوچک، ولی بسیار پر نور و حیرتانگیز، شهید نوجوان، محمدحسین فهمیده است که نامش نامیرا و یادش تا ابدیت جاودانه است؛ نوجوانی که همه هستی خود را در راه خدا هدیه کرد.
“رهبر ما آن طفل 12 سالهای است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم ما بزرگتر است، با نارنجک خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نیز شربتشهادت نوشید.” (صحیفه امام، ج14، ص73)
ققنوس کوچک
نارنجک ها تو را سبز کردند
قلبش کوچک بود، امّا دلی داشت به وسعت دریا.
هم نام حسین علیه السلام بود و هم رکاب شهادت. کوچک بود، امّا می خواست حادثه ای بالغ را از خود به یادگار بگذارد.
در ازدحام واژه های تازه به دوران رسیده، صدایی شد از جنس جسارت و شهامت.
وقتی که آتش جنگ و عداوت زبانه می کشید و بی رحمی خویش را به تماشا می گذاشت و محک می زد، آتش غیرت تو، تمام شعله های سرکش را به تسلیم واداشت و عیار نام تو، بالاتر از تمام نام ها ایستاد. کمربندی از جنس نارنجک، گرداگرد خویش بستی و به کمین ترس نشستی، تا ترس و هراس را غافلگیر کنی. تو واژه ای کوچک بودی و معنایی بزرگ و عمیق؛ عمیق تر از زخم های خاکستر شده ات.
خشاب خشم خویش را پُر کردی و با اشک، به بدرقه خویش رفتی و با خون به پیشواز خویش. چفیه ات را محکم به دور باور بارانی خویش بستی و منتظر نشستی، تا که ببینی کدام حادثه نصیب تو خواهد شد. شور در چشم هایت موج می زد و عشق در خونت و خونت در رگانت به وجد آمده بود و به تلاطم. روبه روی اشک های پیر مراد خویش ایستادی و به سن و سال کوچک خویش پشت نمودی.
تو می خواستی نشان بدهی که یک مشت می تواند پشت صدا را به لرزه درآورد.
می خواستی نشان بدهی که باور تو ابتدایی نیست.
تو دانش آموز نوجوانی بیش نبودی، امّا دکترای افتخاری ات را از دانشگاه عشق و عقیده به ولایت و شهادت گرفتی و نشان دادی که اگرچه کوچکی، امّا بزرگ زاده ای و بلند اقبال. وقتی که چشم های خویش را مرور کردی، چیزی جز باران نیافتی.
وقتی که اشک های خویش را مرور کردی، چیزی جز یکدستی و زلالی نیافتی.
وقتی که به پای خویش نگریستی، جز اقتدار و ایستادگی، چیز دیگری برازنده تو نبود.
تو مهیّاترین شوق بودی و آماده ترین ایثار،
تو عاشق بودی و عشق، جزء لا ینفک خون تو بود.
رفتی و تمام نام های بزرگ را دور زدی و از میان بُر عشق و شهادت، از جاده خاکی تن گذشتی و خود را به مقصد و مقصود رساندی.
خاکریز، ملتهب بود و آفتاب، بی قرار و چند قدم آن طرف تر تو، آهن بود و آتش، گلوله بود و انفجار؛ و تو می خواستی که در انفجار لحظه های مرگ، نارنجک ها، دستان تو را سبز کنند.
چند قدم آن طرف تر تو، ترس بود و تباهی، تیرگی بود و تیر.
چند قدم آن طرف تر تو، حماسه بود و ایثار، جسارت بود و لحظه دیدار؛ و تو به خویشتن نگریستی و گریستی.
تو هنوز محدحسین بودی؛ محمدحسینی که چند لحظه بعد، همراه ثانیه ها، پودر می شود و خاکستر. بند پوتین خویش را محکم کردی و مشت های خود را محکم تر و گام در جادّه ای نهادی که یک طرفه بود و بی بازگشت.
و تو خویش را به زیر تانک افکندی تا نشان دهی که مرگ های بزرگ، سنّ و سال نمی شناسند.
تو خویشتن را به زیر تانک افکندی تا نشان دهی که:
عاشق نمی میرد هر آن کس منتهی نیست
بر آسمان، عریانی سرخ رگانش.
محمد کامرانی اقدام
فرم در حال بارگذاری ...
جوانان ایرانی اطلاعاتشان از اسلام کم است
نوشته شده توسطرحیمی 11ام آبان, 1394بانوی مسلمان شده مکزیکی؛
در واقع هرکس اسلام را به خوبی بشناسد و باور قلبی داشته باشد اسلام واقعی در او تجلی پیدا می کند و نمونه یک انسان کامل می شود.
سوخوی شجری بانوی ۳۶ ساله و مسلمان شده مکزیکی است او استاد دانشگاه زبان های خارجی دانشگاه تهران و مترجم معاونت برون مرزی صدا و سیما است با وی پیرامون تبلیغاتش در حوزه اسلام و معرفی صحیح اسلام به جوانان و شاگردانش به گفت و گو پرداختیم.
لطفا خود را معرفی کنید و بفرمایید چند سال است که به دین مبین اسلام مشرف شدید؟
من حدود ۱۸ سال پیش به دین مبین اسلام مشرف شدم و حدود ۱۰ سال است که در ایران زندگی می کنم.در آن دوران که در مکزیک زندگی می کردم با یک مرد ایرانی و شیعه آشنا شدم او فرد پاکدامن و با ایمانی بود. بهاین واسطه من برای اولین بار با اسلام آشنا شدم و حدود یک سال روی اسلام تحقیق کردم و بعد با ایشان ازدواج کردم. در واقع من مذهب تشیع را با اختیار و مطالعه انتخاب کردم.
در دوران آشنایی با اسلام چه کتاب هایی مطالعه می کردید؟
کتاب های زیادی در حوزه اسلام مطالعه کردم که مهمترین آنها کتاب قران به زبان اسپانیایی و مجله کوثر بود.
وضعیت اسلام و مسلمان ها و بافت دینی مکزیک چگونه است؟
استقبال مردم مکزیک از اسلام و مسلمانها بیشتر شده. قبلا خیلی مسلمان ها کم بودند الان روحانی ها و مبلغان برای تبلیغ به مکزیک می روند و تعداد مسلمان ها بیشتر شده است. در گذشته ۹۸ درصد کاتولیک یک درصد یهودی و یک در صد ادیان دیگر بودند. اما اکنون تعداد مسلمان بیشتر شده است و آنهاد تعداد زیادی مساجد در مکزیکو سی تی تاسیس کردهاند. اگر چه پروسه تبلیغ در مکزیک کند پیش می رود ولی در مجموع مردم خوب استقبال می کنند.
...
>چه فعالیت ها و برنامه هایی در ایران و در ارتباط با جوان ها انجام می دهید؟
من لیسانس مدیریت دارم و در حال حاضر استاد دانشگاه زبان های خارجی دانشگاه تهران هستم و زبان اسپانیایی تدریس می کنم. با جوانان و دانشجویان رابطه خوبی دارم. همچنین برنامه هایی با شهروندان مکزیکی داریم و مسلمان های مکزیک طی جلساتی جمع می شویم و درباره مباحث اسلامی صحبت می کنیم .
فعالیت تبلیغی من فقط در ایران است و در برنامه های مختلف رادیویی یا رسانه های دیگر درباره اسلام صحبت می کنم و یا درباره تبیین شخصیت حضرت فاطمه(س) و اینکه چطور اسلام آوردم در دانشگاه صحبت می کنم .
همچنین مترجم خبرهای استان قدس رضوی به اسپانیایی هستم و خبرهای دینی مشهد مقدس درباره حرم امام رضا(ع) را ترجمه می کنم این اخبار از تازه مسلمان هایی است که زائر حرم امام رضا (ع) هستند و یا در خصوص مناسبتهای اسلامی مانند شب های قدر، غدیر و سایر برنامه های آستان مقدس است.
درباره انقلاب مکزیک و پیروزی مردم کشورتان در به استقلال رسیدن مکزیک بگویید؟
مکزیک در گذشته تحت سلطه سه کشور امریکا، اسپانیا و فرانسه بوده آنها تصمیم گرفته بودند هر کشوری که بتواند پرچمش را بر فراز قصر مکزیک نصب کند تسلط بر مکزیک را به دست بگیرند اما در جریان این نقشه ۶ نوجوان مکزیکی با مدیریت یک روحانی مسیحی که به ملت مکزیک می گوید باید از وطنمان دفاع کنیم ، همه با هم یکی می شوند .
یک روز در حالی که جوان های مکزیکی را تیر باران می کردند یک نوجوان موفق می شود پرچم مکزیک را بالای قصری در مکزیکوسیتی نصب کند و سرانجام او نیز کشته می شود اما با خواست همه مردم و همت انها سرانجام مکزیک مستقل می شود.
در ایران امام خمینی (ره) با هدایت مسلمان ها و ملت ایران و اهدای شهدایی در این راه توانستند انقلاب اسلامی را به پیروزی برسانند.
نظرتان را درباره دین مبین اسلام و شخصیت های شاخص اسلامی بگویید؟
ما در مکزیک ضرب المثلی داریم می گوییم از میوه های یک درخت می توانیم آن درخت را بشناسیم از خوبی برخی مسلمان های مخلص می توانیم اسلام را بشناسیم در واقع هرکس اسلام را به خوبی بشناسد و باور قلبی داشته باشد اسلام واقعی در او تجلی پیدا می کند و نمونه یک انسان کامل می شود.
درباره بزرگان دین مبین اسلام باید بگویم هرکدام جای خودش را در قلب من دارند اما من به حضرت زهرا (س ) و امام حسین (ع) ارادت ویژه ای دارم.
در حوزه مطالعاتی بیشتر چه کتاب هایی را مطالعه می کنید؟
کتاب های زیادی را تاکنون مطالعه کردم آن هم بیشتربه زبان اسپانیایی و از انجا که یکی از دوستانم مترجم در مجمع جهانی اهل بیت(ع) است، کتابهای جدید را برای من می فرستد و در موضوعات مختلف مطالعه می کنم مثلا درباره امام زمان(عج)، حضرت مریم و درباره ماه مبارک رمضان، امام علی(ع)، پیغمبر(س) و اهل بیت(ع) و درباره قانون اسلام و درباره حقوق اسلامی زن مطالعاتی را دارم.
از انجا که در دانشگاه به عنوان استاد دانشگاه حضور دارید و با جوانان زیادی برخور می کنید درباره ارتباط با آنها و نحوه پاسخگویی به سوالات جوان ها در حوزه اسلام
بفرمایید که چگونه بر خورد می کنید؟
من در دانشگاه با دانشجویان صمیمی ام. آنها از من درباره حجاب و اینکه چرا اسلام را دوست دارم و ایمان اوردم سوال می کنند من سعی می کنم با جوان ها صحبت کنم و رابطه صمیمانه و مهربانانه با آنها داشته باشم و صبورانه با جوان ها برخورد کنم. در کلاس ها ۱۵ دقیقه وقت می گذارم و با دانشجوها صحبت میکنم و به آنها نزدیک می شوم و سوالاتی را در حوزه اسلام و فرهنگ اسلامی از آنها می کنم این کار تاثیر مثبتی تاکنون داشته است.
جوان ها اطلاعاتشان از اسلام کم است مثلا درباره حقوق زن در اسلام زمانی که به آنها توضیح می دادم در خارج از اسلام و کشورهای دیگر حقوق زن به طور کامل رعایت نمی شود آنها تعجب می کردند . جایگاه زن در اسلام متعالی است باید همیشه با جوان ها با دلیل و سند صحبت کنید بعد از صحبت هایم با جوان ها انها دنبال تحقیقات میروند.
امروزه در عصر ما دشمنان برای تبلیغ فرهنگ خود از لباس و مد و از هنرپیشه ها استفاده می کنند و برخی جوان ها بدون مطالعه از آن ها استقبال می کنند اما در صورتی که ما انها راهنمایی کنیم ، آنها با تحقیق و مطالعه می توانند راه خود را پیدا کنند.
منبع: رهیافته
![](https://mohadese-borojerd.kowsarblog.ir/media/users/0074150561/profile_pictures/_evocache/img_0302.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1443822988)
بسم رب الشهدا و الصدیقین سلام خدمت رفقای قرارعاشقی شبتون بخیر امشبم با یه مهمونی دیگه در خدمت شما هستیم.. “بسم الله الرحمن لرحیم” سلام دوستان عزیز.. من حسن نحریر جانباز شیمیایی 70 درصد…
بقیه اش رو بیا خودت بخون
یا علی مدد
فرم در حال بارگذاری ...
مداحی ایام اسارت خاندان اهل بیت(ع) با نوای حاج میثم مطیعی + دانلود
نوشته شده توسطرحیمی 11ام آبان, 1394فایلهای صوتی مرثیهسرایی و روضهخوانی «حاج میثم مطیعی» در دهه دوم محرم 94 که به مناسبت ایام اسارت خاندان اهل بیت(علیهم السلام) در جلسه هفتگی هیأت شهدای گمنام اجرا شده، آماده دریافت است.
مسافرند غریبانه نینوایی ها (روضه)
مثل شهیدای مِنا، می خوام که تشنه لب شهید بشم (شور)
تو نظری کن تا که هماره، بسیجی راه تو بمانم (واحد)
فرم در حال بارگذاری ...
عوامل ترک امر به معروف و نهی از منکر(1)
نوشته شده توسطرحیمی 11ام آبان, 1394بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
به مناسبت بحثی که شروع کردیم، برای هفتهی اول محرم، بحث امر به معروف و نهی از منکر، ولی مسایل و حرفهای گفتنی زیاد داریم. گفتیم که حدیث داریم که اگر کسی خوبی ببیند، عکس العمل نشان ندهد، بدی ببیند، بیخیال باشد، یعنی خوب و بد نزد او یک طور باشد، «و هو میت» این مرده است. منتهی مردهی عمودی است. «بین الاحیاء» مردههای در قبرستان افقی هستند، این مردهی عمودی است. انسان باید در مقابل خوب و بد یک عکسالعملی نشان بدهد. بعد به این بحث رسیدیم که بعضی امر به معروف نمیکنند، دلایلشان چیست؟ آنهایی که ساکت هستند، دلیل افراد ساکت چیست؟ در این جلسه این را بگوییم، بحث خوبی است.
1-بهانههای سکوت در برابر منکر
2- تلاش در حد توان، نه حصول نتیجه
3- تدریجی بودن تأثیر امر به معروف
4- نهی از منکر تا رفع منکر
5- امام حسین(علیه السلام) با 72 یار در برابر 30،000 دشمن
6- امید به رحمت و بخشش الهی
7- نهی از منکر، در همه حال
1- بهانههای سکوت در برابر منکر
دلیل سکوت چیست؟ یک: توقع نابجا! یعنی یک آقا و یا خانمی که امر به معروف میکند، میخواهد تا گفت، مردم گوش بدهند. این توقع نابجا است. قرآن میفرماید: من بعضی چیزها را چند بار میگویم. «صرفناه» (فرقان/50) شنیدهاید میگویند علم صرف و علم نحو؟ صرف یعنی یک چیزی را در چند قالب انجام بدهی. صرف. «صرفن» یعنی یک عبارت را من بارها تغییر دادم، یک چیزی را ما گاهی باید با شعر بگوییم، با سرود بگوییم، گاهی باید با مهمانی بگوییم، گاهی باید با تشر بگوییم، گاهی باید با قهر و غضب بگوییم، یعنی توقع نداشته باش که این کباب را همین که روی آتش گذاشتی بپزد، به هر حال توقع نابجا یکی از عوامل است. مگر مردم همهی حرفهای خدا را گوش دادند؟ «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» (مؤمنون/1) «الَّذينَ هُمْ في صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ» (مؤمنون/2) خدا از ما نماز با خشوع میخواهد. حالا چه کسی نمازش با خشوع است؟ به چند درصد راضی باشید. حتی اگر شما با امر به معروف و نهی از منکر یک درصد طرف را در راه میآورید، یک درصد هم یک درصد است. حالا اگر بازاریها کم سود کنند، مشتری را از دست میدهند؟ میگویند از هیچی بهتر است، حالا درست است که کم سود میدهد، ولی… کم نگیرید.
امر به معروف گاهی وقتها کارهای مهمی میکند، دو تا امر به معروف برایتان بگویم که دو پیغمبر را نجات داد. میتوانید بگویید؟ دو تا امر به معروف، دو تا نهی از منکر، دو تا پیغمبر را نجات داد. یکی از خانمها بود، یکی از مردها! نهی از منکر خانمها زن فرعون بود. زن فرعون، وقتی موسی را در جعبه روی دریا دید و گفت: بروید جعبه را بیاورید و جعبه را رفتند گرفتند و آوردند. درب جعبه را باز کردند و دیدند داخل آن یک نوزاد است. ایشان هم تصمیم داشت که هر زنی که پسر زایید، او را بکشند. چون به او گفته بودند که امسال زنی پسر میزاید. که آن پسر حکومت تو را زیر و رو میکند. گفت: پس هر زنی که پسر زایید، بچه را بکشید. فرعون کنار دریا نشسته بود، جعبه را دید. گفت: بروید جعبه را بگیرید، بیاورید. جعبه را گرفتند، دربش را باز کردند و دیدند داخلش یک نوزاد است. مادر موسی زاییده بود، ترسیده بود، خدا به او گفت: این را شیر بده، داخل جعبه بگذار، در آب بینداز. فرعون که بچهها را میکشت، گفت: این را هم بکشیم، فوری این خانم گفت: «لا تَقْتُلُوهُ» (قصص/9) یک نهی از منکر کرد. «لا تَقْتُلُوهُ» نه! این را نکش! ما بچهدار نمیشویم. این هم پیدا نیست که پدر و مادرش چه کسی است، بچه را آب آورده است. اصلاً نگه میداریم بچهی خودمان باشد. ما که بچهدار نمیشویم، «عَسي أَنْ يَنْفَعَنا» عربیهایی که میخوانم قرآن است، شاید ما از همین بچه سود بردیم. «أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً» اولادمان باشد. یعنی یک نهی از منکر این خانم کرد، جلوی قتل موسی را گرفت. بعد موسی بزرگ شد و پیغمبر که شد، بنیاسراییل را از شر فرعون نجات داد. نگویید من یک نفر هستم و زن هستم و گاهی یک نهی از منکر یک زن، خیلی کارها انجام میدهد.
مرد هم همینطور است. برادران یوسف گفتند: یوسف را در چاه بیندازیم. یکی از این برادران گفت: «لا تَقْتُلُوا» (یوسف/10) گفتند: او را بکشیم. «اقْتُلُوا يُوسُفَ» (یوسف/9) بکشیم. یکی گفت: نه! «لا تَقْتُلُوا» او را نکشید. لااقل او را در چاه بیندازید. این نکشید او را و در چاه بیندازید، یعنی چه؟ چون کشتن صددرصد میمیرد، در چاه ممکن است از بین برود، ممکن است زنده بماند، یعنی از صددرصد سراغ پنجاه درصد برویم. این خودش یک مسأله است. شما صددرصد جلوی گناه را نمیگیرید. ولی چند درصد…
...
2- تلاش در حد توان، نه حصول نتیجه
یک جایی که آتش گرفت، اگر همهی آتش را نتوانستی خاموش کنی، آن مقداری را که میتوانی باید خاموش کنی. ممکن است برای همیشه نتوانی جلوی گناه را بگیری، ولی برای پنج دقیقه میتوانی. پنج دقیقه هم پنج دقیقه است. ممکن است تنهایی نتوانی، اما اگر طومار بنویسی و دستهجمعی بشوید، راهپیمایی کنید، میشود. خوب راهپیمایی کنید. ممکن است شما نتوانی، خوب یک کسی دیگر این حرف را بزند. گاهی میآیند نزد من و میگویند: آقا بچه من نسبت به نماز کاهل است. چه کارش کنم؟ میگویم: ببین بچهات به چه کسی علاقه دارد؟ اگر به دبیر و استاد دانشگاهش علاقه دارد، به آن دبیر و استاد دانشگاه بگو، با او صحبت کند. اگر به یک فوتبالیست علاقه دارد، اگر به پسرعموهایش علاقه دارد، یک کسی که این پسر و دختر شما به او علاقه دارد، آن کسی که مورد علاقهاش او را نصیحت کند. ممکن است حرف شما اثر نکند.
ببینید، امر به معروف و نهی از منکر مثل شیشه نوشابه است. شیشه نوشابه را چه کسی باز کند؟ هر کس زور دارد. ممکن است من نتوانم سر سفره باز کنم. اما ایشان بتواند، ممکن است ایشان هم نتواند و آن دیگری بتواند. برای ما ملاک این است که شیشه باز بشود، گاهی هم دفعه اول نشود، دفعه دوم میشود. مگر هر تبری که روی چوپ زدند، چوب را میشکند؟ خیلی وقتها چوبشکنها، دهتا تبر میزنند، و تبر یازدهمی چوب را میشکند. نباید گفت… ممکن است شما الان حرف بزنی و بعداً گوش بدهند، خوب بعداً گوش بدهند. اثر خودش را بعداً خواهد داشت. شما امر به معروف بکن، اگر الان اثر نکرد، بعداً اثر خواهد کرد.
چند وقت پیش، یک کسی منزل ما آمد. او را نمیشناختم، ولی با یک روحانی بود که آن روحانی را من میشناختم. گفت: ایشان با شما کاری دارد. گفتم: بفرمایید. گفت: من خلبان هستم، بازنشست شدم، دولت یک پولی به من داده است. من چهل سال پیش نذر کردهام، که این پول را به تو بدهم. گفتم: خمس و سهم امام را که من اجازه ندارم بگیرم. گفت: نه! خمس و سهم امام نیست، پول خودم هست، میخواهم به تو بدهم. گفتم: من هم وضع مالیام بد نیست،فقیر نیستم. نیاز ندارم. گفت: نه! در اختیار تو. آخرش به او گفتم: چرا در پیغمبرها جرجیس را پیدا کردی؟ چرا سراغ من آمدهای؟ آخر بعضیها که سراغ من میآیند، یک کاری دارند، جنسشان در گمرک است، بچهاش سربازی است. انتقالی از دانشگاه میخواهد بگیرد، از این استان به آن استان و خلاصه یک کاری دارند، که سراغ من میآیند. گفتم: من کاری برای کسی نمیکنم. حالا قصهاش چه بود؟ گفت: من چهل سال پیش جوانی بودم، قم زندگی میکردم. یک روز به من گفتند: قرائتی برای آدمهای پرت و پلا، نه آدمهای مذهبی، آدمهای معمولی و حتی بعضی غیرمعمولی، مثلاً کبوترپرانها، قماربازها، قرائتی برای اینها جلسه دارد. حالا ماجرا چه بود؟ ما برای بچه قمیها، جلسه داشتیم. گفتیم که همهاش اگر برای مذهبیها حرف بزنیم، که کاری نکردهایم. یک بار سراغ این آدمهایی که مذهبی نیستند، اینها باطنشان خوب است. حالا ممکن است یک نقص ظاهری داشته باشند. ولی باطنشان را که ما خبر نداریم. به یک تاجری که جلسه ما میآمد، گفتم: تو تاجر وضعت خوب است، اگر میشود یک غذای خوبی درست کن و لاتهای محلهها را دعوت کن. گفت: از کجا اینها را پیدا کنم؟ گفتم: سر کوچه از این بقالها و نانوانها بپرس، آقا این محله کبوترپران دارد یا نه؟ هر کسی را که گفتند مثلاً اهل مسجد و دین نیستند، بگو یه سر بیاید منزل ما شام. اسم مذهب را هم نبر، بگو شام! بالاخره یک غذایی درست کرد و ما آمدیم، و دیدیم بله! همان تیپی هستند که ما میخواهیم. آدمهای نتراشیده و نخراشیده، یک هیولاهایی بودند. خوب ما با اینها… شام که خوردند گفتم من یک خاطره بگویم بخندید، یک خاطره گفتم. بعد گفتم: اگر دوست داشتید، شب جمعه دیگر هم بیایید. همین شام هست و من هم هستم. علی ای حال ما اینها را جذب کردیم. آن زمان یکی از اینها کمکم مذهبی شد. اهل نماز و… این خلبان رفیق او بود، رفیق آن کسی که توبه کرده بود. در زمان جوانیاش گفت: خدایا! من نذر میکنم که اگر یک وقتی پولدار شدم، پولم را بدهم به این قرائتی! حالا تحصیلات دانشگاهیام تمام شد، خلبان شدم، بازنشست شدم، این مبلغ سنگین را دولت به من داده است. گفتم: من که معذور هستم از این که پول بگیرم، من تقریباً سی سال رئیس نهضت سوادآموزی هم بودم، یک چک امضاء نکردم. دستم در پول نیست. ولی من شما را یک جایی معرفی میکنم، یک مسجدی هست، شما دو دکان برای این مسجد بساز، که هم مشکل مردم حل بشود و هم مردم از کرایهی این دکان پول آب و برق گاز و… یعنی مسجد روی پای خودش باشد. خودت هم برو بساز. رفت مسجد را دید و دو دکان ساخت و کلیدش را هم به ما داد و ما هم دادیم به خادم مسجد. من فکر کردم که چه چیزی به چه چیزی گره میخورد. چهل سال پیش ما یک نهی از منکر کردیم، از طریق پلو به لاتها… لاتی تغییر پیدا کرده است، این رفیق آن لات نذر کرده و بعد از چهل سال، خیرش را ما میبینیم. نه من میبینم. مردم را میگویم چون من الان تقریباً سی سال است که دیگر قم نیستم.
ببینید. گاهی وقتها… یک چیزی میگویند: تو نیکی میکن و در دجله انداز، خودم شیرجه میرم درش میارم. که ایزد در بیابانش دهد باز. نگویید مگر نوکرم. مگر کلفت هستم. به من چه! خدا جبار است یعنی جبران است. یک سنگ از جلوی یک ماشین بردارید، خدا یک کاری می کند، ده نفر دیگر ده تا سنگ از جلوی ماشین شما بردارند. اما اگر به من گفتی به من چه! مشکل مردم را حل کنید. خیلیها به من میگویند: آقای قرائتی! کار من گیر کرده است. میگویم ببین من دعا و ثناء بلد نیستم، اما نذر کن، یک گیر یک مسلمان را حل کن، خدا گیر تو را حل میکند. چون مشابهش در قرآن زیاد است. میگوید: «فَاذْکُرُوني أَذْکُرْکُمْ» (بقره/152) یادم باشی، یاد تو هستم. «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْکُمْ» (محمد/7) کمکم کنید، کمکتان میکنم. «زاغُوا أَزاغَ» (صف/5) هر کس کارش گیر کرده است… حالا اگر شما گیر صد میلیونی دارید، یک گیر یک میلیونی یک نفر را باز کنید. یکی از راههایش این است. بازکنید راه را، باز میکنم راه را… قفل کنید، قفل میکنم.
3- تدریجی بودن تأثیر امر به معروف
بعضی ها میگویند: کار از کار گذشته است. بعضیها میخواهند تا امر به معروف و نهی از منکر میکنند، فوری اثر کند. ممکن است فوری اثر نکند. مثل تبر! تبر اول اثر نمیکند، ولی بعد از ده تبر، اثر میکند. بعضیها رفاهطلب هستند، حاضر نیستند غصه بخورند. در جریان باشید، قرآن میگوید ما بهشت را به آدمهایی میدهیم که زجر کشیده باشند. «هاجَرُوا» هجرت کردند. «جَاهَدُوا» جهاد کردند. «أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ» (حج/40) تبعید شدند. «أُوذُوا في سَبيلي» (آلعمران/195) عربیهایی که میخوانم قرآن است. در راه خدا اذیت شدند. چه کردیم؟ یک کاری بکنیم. اگر خواستیم… بالاخره وقتی امر به معروف و نهی از منکر میکنیم، یک کسی دو قدم میزند. قرآن در کنار امر به معروف گفته است که حوصله کنید. یک بار فایده ندارد. «وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ» آخر میگوید: «وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» (عصر/3) این صبر را در کنار حق گذاشته است. «تَواصَوْا» یعنی سفارش کن. «تَواصَوْا بِالْحَقِّ» یعنی همدیگر را به حق سفارش کنید. منتهی، نگو یک بار گفتم گوش نداد. «و تَواصَوْا» پدر میگوید آقا من دو بار به بچهام گفتم نماز بخوان، نخواند. دیگر میخواهد بخواند، میخواهد نخواند. پدرجان! قرآن میگوید: اگر به بچهات میگویی نماز بخوان، باید مقاومت کنی. نگو دو بار گفتم، ده بار گفتم. آیهی قرآن بخوانم، «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها» (طه/132) «وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها» یعنی باید مقاومت کنی. اگر خورشید یک بار بتابد که خرمایی رسیده نمیشود. با یک بار تابش خورشید که میوهها نمیرسد. باید مرتب تکرار شود. با یک بار جریان خون در رگ شما که شما زنده نمیمانید. مرتب باید این جریان تکرار شود. با یک نسیم خنک نمیشویم. با یک تابش میوههایمان رسیده نمیشود. با گفتن… «وَ لَقَدْ صَرَّفْنا في هذَا الْقُرْآنِ» (اسراء/17) با عبارتهای مختلف گفتیم. نگو یک بار گفتم گوش نداد. حوصله کنید. در کربلا حر روز دوم به امام حسین(علیهالسلام) رسید. از دوم تا دهم هشت روز طرفدار یزید بود. تقریباً پیش از ظهر عاشورا، این میوه رسید. بعضیها میگویند که این… آخر بنا بود که روز تاسوعا جنگ شود. امام حسین(علیهالسلام) گفت بروید و به اینها بگویید که جنگ فردا. «انی احب الصلاة» این جملهی امام حسین(علیهالسلام) است. یک کس دیگری میگفت: غیر از نماز اگر عصر تاسوعا جنگ میشد، حرّ هم جزء جهنمیها بود. این حرّ فردا ساعت ده صبح میرسد. این جنگ همینطور طول کشید تا این یکی هم نجات پیدا کند.
4- نهی از منکر تا رفع منکر
آقا چقدر امر به معروف کنیم؟ مثل این است که بگوییم: آقا انسان در عمرش چند بار دکتر برود؟ این که شمارهای نیست. آقا ببخشید، انسان در عمرش چند قرص و چند آمپول بخورد؟ اینها عددی نیست. قرص و آمپول و دکتر، یا مثلاً ماشین آتشنشانی بگوید: ما چقدر و چند لیتر آب بریزیم تا این خاموش شود؟ اصلاً لیتری نیست. باید بریزی تا خاموش شود. شما اگر دکتر رفتی و پزشک نتوانست بچه شما را معالجه کند، میگویی: آقا! من بیست و دو بار دکتر رفتم و چهارده میلیون هم خرجش کردهام، بسش است. نه بیست و دوبار و نه چهارده میلیون. باید برویم تا خوب شود. منکر را باید بگوییم تا محو شود. تنهایی نشد، دو نفری! دو نفری نشد، راهپیمایی! راهپیمایی نشد، طومار! طومار نشد، آن یکی! آن یکی نشد آن یکی! یعنی باید برویم دکتر تا این بچه خوب بشود.
گاهی میگوید: من تنها هستم. تنهایی چه کنیم؟قرآن مثال زده است که آدمهای تنها، امر به معروف و نهی از منکر کردند. ابراهیم تنها بود. یک خداپرست روی کرهی زمین بود به نام ابراهیم. همه بت پرست بودند. قرآن میگوید: این یک نفر بود. اما انگار یک امت بود. ابراهیم یک امت بود. مرحوم امام رضوان الله تعالی علیه، درباره بهشتی(ره) فرمود: بهشتی یک امت بود. گاهی کسی یک نفر است، ولی یک نفر کار یک امت را میکند.
تنهایی… اینجا قزوین است. چند تا تنهایی برای شما بگویم. چند تا خلبان روی کرهی زمین است که عاشق شهادت باشد؟ مثل بابایی چند تا در کشور بودند؟ دوتا؟ پنج تا؟ده تا؟ شهید رجایی قزوینی است. چند تا معلم مثل رجایی بود؟ ابوترابی ده سال اسیر بود. چندتا ابوترابی داریم؟ شما که قزوینی هستید، بچههای قزوین را خوب میشناسید. ابوترابی، رجایی، باهنر… منتظر جمعیت نباشید. امیرالمؤمنین(علیهالسلام) فرمود: «لَا تَسْتَوْحِشُوا فِي طَرِيقِ الْهُدَى لِقِلَّةِ أَهْلِهِ» (نهجالبلاغه/خطبه201) اگر راه حق است، نگو من تنها هستم. تنهایی هم برو. وجود حق، حق است. لازم نیست که مخاطب داشته باشیم. شما در نماز… در بیابان میخواهی نماز بخوانی، هیچ کس هم نیست. اذان مستحب است؟ بله! در اذان میگوییم:«حی علی الصلاة» ببخشید اینجا بیابان است. هیچ کس نیست. به چه کسی میگویی: «حی علی الصلاة»؟ آخر «حی علی الصلاة» یعنی بشتاب. کسی نیست که بشتابد. من خودم هستم که سر نماز هستم. میگوید: فضا باید از «حی علی الصلاة» پربشود، ولو شنونده وجود نداشته باشد. این آرایشگرها را دیدهاید؟ اصلاح که میکنند، یک مو را که میزنند، باقیاش را چنین میکنند. میگوییم: آقا اینجا که رسیدی مو را قیچی کن، الکی چرا قیچی بهم میزنی؟ میگوید: فضاسازی است. گاهی وقتها نباید مثلا…
5- امام حسین(علیهالسلام) با 72 یار در برابر 30،000 دشمن
خود امام اولش چند نفر بود؟ تنها بود. کمکم افرادی ملحق شدند. مگر ایام عاشورا بحث را گوش نمیدهید؟ امام حسین(علیهالسلام) چند نفر بودند؟ هفتاد و دو نفر بودند. سی هزار نفر با کم و زیادش یزیدی، هفتاد و دو نفر حسینی(علیهالسلام) بالاخره آن یزیدیها محو شدند و آن حسینیها ماندند. خدا قول داده است که خوبها را من نگه میدارم. بله! جسمشان ممکن است از بین برود. ولی فکرشان، خطشان، محبوبیتشان، نفوذشان، معجزات و کراماتشان…
گاهی هم افراد مأیوس میشوند. میگوید: آقا من ده بار، بیست بار گفتهام، دیگر فایدهای ندارد. نگو فایدهای ندارد. از مردم مأیوس نشوید. یأس از گناهان کبیره است. نه از خدا مأیوس بشوید و نه از خودتان مأیوس بشوید. بعضی جوانها میگویند: نه! من چون دو دفعه کنکور رفتهام، دیگر رد شدهام، دیگر به درد نمیخورم. چه کسی گفت که به درد نمیخوری؟ اگر خواسته باشیم نوابغی که شکست خوردههای تاریخ هستند ولی بعد نابغه شدهاند، بگوییم، شاید چند کتاب بشود. افرادی بودند که در یک رشته شکست خوردند، ولی در یک رشتهی دیگر موفق بودند. چه کسی گفت که اگر شما کنکور نرفتی، حتماً بدبخت هستی؟ من آدم خانه، بچهام گفت: بابا! گفتم: بله! گفت: کنکور قبول شدم! گفتم: خوب الحمدلله! گفت: آقاجان! دلم میخواست وقتی گفتم کنکور قبول شدم، تو احساسات نشان بدهی، گفتم: ببین! این احساسات برای کسی است که فقط کنکور را راه سعادت بداند. کنکور سعادتی است، اما دست خدا بسته نیست، ممکن است کسی کنکور هم نرود، از نظر علمی موفق باشد. اینطور نیست. ما آدمهایی داریم که شش کلاس بیشتر درس نخواندهاند، هفت کلاس خواندهاند، هشت کلاس خواندهاند، کتابهای علمی نوشتهاند که کتابهایشان در دانشگاه تدریس میشود. یعنی الان کتابهای آن آقای شش، هفت کلاسه، در دانشگاه تدریس میشود. چه کسی گفت: علم فقط دانشگاه است؟ چه کسی گفت: علم فقط حوزه است؟ افرادی هستند هم حوزه رفتند و هم دانشگاه رفتند، اما… ببخشید، نه حوزه رفتند، نه دانشگاه رفتند، اما حرفشان برای تحصیلکردگان سکه است.
یک خاطره دارم، در تلویزیون گفتهام، تکرار کنم. یکی از این دانه درشتهای مملکت، دانهدرشتها است. میگفت که من یک شعر خواندم، شعر این بود. «الهی جسم و جانم خسته گشته * در رحمت به رویم بسته گشته» میگفت یک بیسواد بغل من نشسته بود. گفت: آقا! جسم و جانت خسته گشته؟ دو ساعت بخواب. در رحمت خدا هم هیچ وقت بسته نگشته. میگفت:این بیسواد یک کلمه گفت، دو ساعت همینطور از خجالت سرم پایین بود. اینطور نیست که هر کس حوزه و دانشگاه برود، حتماً راحت میفهمد. یک آدمهای عوامی، حتی گاهی بچهها به طور طبیعی یک چیزی میگویند که طرف همینطور میماند که عجب! حق با این است، استدلالش هم استدال خوبی است.
6- امید به رحمت و بخشش الهی
گاهی مأیوس میشوند. یک: نه از خدا مأیوس بشوید. «إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً» (زمر/53) قرآن گفته است که خداوند همهی گناهان را میبخشد. حتی شرک با ایمان بخشیده میشود. منتهی به شرطی که توبه توبه واقعی باشد. مأیوس نشوید. از مردم هم مأیوس نشوید. نه از خودتان مأیوس شوید، نه از خدا مأیوس بشوید.
یک کسی پردهی کعبه را گرفته بود، میگفت: ای خدا! من را ببخش، بعد میگفت: میدانم که نمیبخشی! به او گفتند: این چه رقم حرف زدن با خداست؟ گفت: شما نمیدانید که من چه جنایتی کردهام. خدا من را نمیبخشد. گفتند: چه جنایتی کردی؟ گفت: من جزء یاران یزید بودم، رفتم کربلا امام حسین(علیهالسلام) را کشتم و آمدهام. حضرت فرمود: این یأس تو گناهش از شرکت تو در جبههی یزید، بیشتر است. انسان در هیچ حالی نباید مأیوس شود و بگوید: من بدبخت شدم. من دیگر به درد نمیخورم. من دیگر بچهدار نمیشوم. این دیگر خوشبخت نمیشود. مأیوس نشوید.
گاهی امر به معروف و نهی از منکر نمیکند. میگوییم: چرا؟ میگوید: آدم باید مردمدار باشد. اگر امر شد بین مردمداری و خداداری، زنده باد خداداری! از من پرسیدند: زن سالاری؟ یا مردسالاری؟ گفتم: هیچ سالاری، نه زن سالاری، نه مردسالاری! خداسالاری، هر چه خدا گفته است. خدا به خانمها یک دستور داده است، به آقایان هم یک دستور داده است. به آقایان گفته است این رقمی زنداری کنید، از قرآن بخوانم؟ «لا يَحْزَنَّ» از قرآن بخوانم! آیهی قرآن است. یعنی یک کاری نکن خانم غصه بخورد. غصه به خانمت نده! جملهی دیگر «وَ يَرْضَيْنَ» یک کاری کن خانم از شما راضی باشد. سه: «تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ» (احزاب/51) یک کاری کنید که خانم چشمش به وجود شما روشن بشود. «وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ» (نساء/19) طبیعی زندگی کنید، هر طور که مردم متدیّن هستند، شما هم همانطور زندگی کنید. خط ویژه نروید. توقع اضافه، مهمانی اضافه، مسافرت اضافه، معمولی زندگی کنید. «عاشِرُوهُنَّ»، «يَرْضَيْنَ»، «لا يَحْزَنَّ» این آیین همسرداری است. به خانمها هم گفته، خانمها! «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَي النِّساءِ» (نساء/34) بالاخره در بین دو نفر یک نفر باید حرف آخر را بزند. حرف آخر را مرد بزند. «قَوَّامُونَ» نه اینکه یعنی تحکم کند و زور بگوید. حکومت کند. حکومت با تحکم فرق دارد. مرد حق حکومت دارد، حق تحکم ندارد. حکومت یعنی بر اساس مصلحت اندیشی، میگوید: این سفر را برویم، این سفر را نرویم، اینجا برویم، اینجا نرویم، مصلحت اندیشی است. اما اگر من دیدم که روی قوز خودش افتاده است. شما میگویید: قوز؟ میگویید فلانی روی قوز افتاده است؟ نمیگویید؟ کلمهی قوز چیست؟ لجبازی، میگویند یک دنده! یکدنده که میگویید؟ میگویند فلانی یکدنده است. یعنی یک حرف میزند و پای آن میایستد. لجبازی میکند. حالا ما کاشانیها میگوییم روی قوز خودش افتاده است. حالا اگر دیدید یک کسی یکدنده هست، عرض کنم به حضور جنابعالی اینجا حق ندارد که مرد بگوید: نه! من شوهر تو هستم، راضی نیستم خانهی پدرت بروی! چرا راضی نیستی؟ یک وقت میگوید: خانهی پدرت که میروی، خواهرهایت، برادرت، پدرت، مادرت، این کلمه را میگویند، این کلمه حال و تعادل تو را بر هم میزند، برمیگردی و بداخلاق میشوی، خوب بله اگر زن میرود خانهی فامیلش و برمیگردد، مواد منفجره میشود که خانه را منفجر کند، رفته یک مهمانی و برگشته است، تابلویش چطور بود، قابش چطور بود، مدلش چطور بود، صندلیهایش چطور بود، ماشینش چطور بود، سفرهاش چطور بود، مرتب فامیلش را در سر این میزند، خوب این شوهر تحقیر میشود و میگوید: آقا خواهش میکنم، دیگر از این مهمانیها نرو. تو هر وقت مهمانی رفتی، یک هفته زندگی ما آشوب است. اگر روی مصلحت میگوید: نرو! نرو! مرد حق حکومت دارد. حکومت یعنی اداره کردن بر اساس مصلحت. تحکم یعنی من مرد هستم و زور دارم، باید اطاعت کنید. تحکم در اسلام نیست. اما حکومت در اسلام هست.
7- نهی از منکر، در همه حال
بعضیها میگویند چون خودم عمل نمیکنم، پس به مردم هم نمیگویم. در امر به معروف و نهی از منکر لازم نیست که خودت عمل کنی. ممکن است کسی سیگاری باشد، ولی بگوید: ببین! من سیگاری هستم، ولی تو نکش. این که اشکال ندارد. ممکن است کسی در یک رشته عمرش را صرف کرده است. دانشمند درجهی یک در آن رشته شده است، به رفقایش میگوید: ببینید آقاجان ما سالها عمرمان را صرف این رشتهی علمی کردیم، اما تو نمیخواهد. تو وارد این کار نشو. نگوید: نه حالا چون خودم وارد شدهام همه را بگویم بیایید این رشته! در شرع در امر به معروف و نهی از منکر لازم نیست خود طرف عمل کند. بعضیها میگویند: چون خودم آدم خوبی نیستم، نمیخواهم به دیگران سفارش کنم، «کل اگر طبیب بودی، سر خود دوا نمودی» تو اگر میخواهی نهی از منکر کنی، اول برو منکرات خودت را برطرف کن. برو به خانمت بگو، به بچههایت بگو، بر به فامیلت بگو، آقاجان! گاهی فامیل طرف گوش نمیدهد. ابولهب عموی پیغمبر بود. ولی خدا میگوید: «تَبَّتْ يَدا أَبي لَهَبٍ» (مسد/1) خدا دستهای ابولهب را قطع کند. ممکن است عمو گوش ندهد. ولی غریبه گوش بدهد. نباید بگوییم چون ایشان خودش یا خانمش یا برادرش یا خواهرش یا شریکش… چون ایشان خودش یک عیبهایی دارد، حق ندارد امر به معروف کند. نه اینطور نیست.
گاهی وقتها میگوید: مشتری را از دست میدهم. من بازاری هستم. این افرادی که با این حرکت و با این قیافه در مغازه میآیند، بگویم: خانم اینطور حجاب درست نیست. قهر میکند. قرآن میگوید. حدیث داریم. نهی از منکر رزق را زیاد میکند. قهر میکند میرود؟در عوض خدا یک مشتری دیگر میفرستد. قرآن یک آیه دارد میگوید: بعضیها قهر میکنند، اما خدا جایش را پر میکند. «مَنْ يَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دينِهِ» (مائده/54) افرادی مرتد میشوند. یعنی از دین برمیگردند. میگوید در عوض افرادی: «يَدْخُلُونَ في دينِ اللَّهِ أَفْواجاً» (نصر/2) یک عده قهر میکنند، ریزش دارد، در عوض رویش هم دارد. امر به معروف و نهی از منکر نه رزق را قطع میکند، نه مرگ را نزدیک میکند.
خدا بهلول را رحمت کند. با رضا قلدر درافتاد. وقتی آمدند مسجد گوهرشاد، بیحجابی را به مشهد ببرند، ایشان رفت مسجد گوهرشاد علیه رضاشاه سخنرانی کرد، مسجد گوهرشاد را به توپ بستند، خدا میداند چه جمعیتی را کشتند. خدایا عذاب رضاشاه و آلسعود را با هم زیاد بفرما. خیلی کشتند. آن زمان دیگر دیدند که نمیشود دینداری کرد. خیلی از آقایان به نجف رفتند. گفتند دیگر در ایران نمیشود زندگی کرد. چون بیحجابی اجباری شده است. آنهایی که به نجف رفتند، بسیاری از آنها از دنیا رفتند، بهلول ماند و ماند و ماند تا رضاشاه رفت و پسرش هم آمد و رفت و جمهوری اسلامی هم شد و… یعنی خدا این را تا صد سال نگه داشت، یعنی پنجاه سال بعد از آن جنایتها او را نگه داشت، بعضیها که فرار کردند که جانشان سالم باشد… در همین جنگ هم داشتیم. وقتی صدام به اهواز حمله کرد، یکی از خوزستانیها گفت: من اهل جنگ نیستم، یک وانت گرفت، اثاثیه و زن و بچهاش را بار کرد و گفت: یک شهر دیگر برویم. جنگ که تمام شد خوزستان برمیگردیم. همینطور که در جاده میرفت، یک موشک روی ماشینش افتاد، «قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذي تَفِرُّونَ مِنْهُ» (جمعه/8) قرآن در سورهی جمعه میگوید: آن مرگی که از آن فرار میکنید، «فَإِنَّهُ مُلاقيکُمْ» هر جا هستید سراغ شما میآید. حالا یک خاطره دارم، دو سه دقیقه طول میکشد. وقت دارم؟ وقت ندارم نمیگویم. حرفهای من هم باز تمام نشد.
به هر حال امر به معروف و نهی از منکر واجب است. نشانهی سوز است. عشق به مکتب است. عشق به هدف، عشق به مردم، نشاندهندهی فطرت بیدار است. اگر برای دو ساعت نمیشود، برای یک ساعت. اگر برای یک ساعت نمیشود، برای ده دقیقه، اگر برای ده دقیقه نمیتوانی جلوی فساد را بگیری، برای یک دقیقه، اگر تنهایی نمیتوانی دو نفری، دونفری نمیتوانی طوماری، طوماری نمیتوانی راهپیمایی، خواهشی، مهمانی، اگر تو نمیتوانی یک کس دیگر، نباید بیتفاوت باشیم. خدایا هر چه منکر دیدیم، نهی نکردیم، ببخش و بیامرز. هر چه معروف بوده و امر نکردیم، ببخش و بیامرز. همهی ما را متعهد به اسلام قرار بده.
«والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته»
منبع:مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن
فرم در حال بارگذاری ...
500 آیه قرآن پتکی است بر سر کسانی که دین را از سیاست جدا میدانند!
نوشته شده توسطرحیمی 11ام آبان, 1394بزرگترین دروغ را سازمان ملل میگوید ما نباید فکر کنیم که شرق یا غرب برای ما برادر میشود.
حجتالاسلام والمسلمین محسن قرائتی در مراسم اختتامیه بیست و سومین دوره و افتتاحیه بیست و چهارمین دوره مسابقات تلویزیونی درسهایی از قرآن که در تالار شیخ صدوق حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه السلام) برگزار شد، اظهار کرد: این مسابقات بیست و چهار سال پیش با همکاری جمعی از فرهنگیان شروع شد و امروز در حدود دو میلیون مخاطب دانشآموزی دارد.
وی در ادامه ضمن محکوم کردن فاجعه منا تصریح کرد: اکنون که ما در مراسم افتتاحیه بیست و چهارمین دوره درسهایی از قرآن شرکت کردهایم نیمی از هموطنانمان در حال تشییع پیکر عزیزان خود در فاجعه منا هستند. خداوند در آیاتی از قرآن میفرماید: کعبه ملک احدی نیست، مثل خورشید که کسی نمیتواند ادعای مالکیت آن را داشته باشد.
وی ادامه داد: خداوند در آیهای دیگر از قرآن فرمود که شما با سایر مردم هیچ فرقی نمیکنید که یک نفر که بخواهد به منا برود و خیابان را برای او ببندند این کار از نظر اسلام هیچ معنایی ندارد.
وی افزود: مکه محل امن الهی است حتی اگر کسی به شما چاقویی زده باشد و یا قتلی انجام داده باشد و به مکه پناه ببرد ما حق نداریم او را در مکه بگیریم. مکه همواره خانه امن الهی است. یکی دیگر از آیات قرآنی که باید به آن توجه کنیم این است که خداوند در قرآن میفرماید تولیت خانه خدا برای فرد و یا قبیلهای نیست. فقط گروههای باتقوا باید تولیت این حرم را به دست بگیرند.
قرائتی ادامه داد: فقط اسراییل از آل سعود راضی است که نتانیاهو از آنها بعد از فاجعه منا تشکر کرد. ما در مسجدالحرام حتی حق نداریم که یک ملخ را هم شکار کنیم و یا بزغالهای را ذبح کنیم و یا گیاهی را بشکنیم. آل سعود بداند که ما نمیگذاریم که این فاجعه آنها کمرنگ و یا نادیده گرفته شود.
وی گفت: ما تازه داریم به محرم نزدیک میشویم یک آشی برای آنها بپزیم که در آن پخته شوند. برخی میگویند یعنی چه که آش بپزیم؟ امام سجاد (علیه السلام) بعد از عاشورا برای بنیامیه همین کار را انجام داد و از خاک تربت امام حسین (علیه السلام) تسبیح ساخت و این تسبیح در بین مردم دست به دست چرخید. همین گونه کارها بود که سبب شد عاشورا تا ابد ماندگار شود.
...
این استاد تفسیر قرآن خاطرنشان کرد: به نظر من شاهنشاهی در کل جهان هیچ معنی ندارد برای حکومت ایمان، تقوا، شجاعت و سابقه دینی مهم است. آل سعود کدامیک از اینها را دارد مردم آنها از روز تولد تا لحظه مرگ حتی یک بار هم به پای صندوقهای رای نمیآیند. بزرگترین نعمت را ما داریم که حتی برای سادهترین موضوع هم به پای صندوقهای رای میرویم.
بزرگترین دروغ را سازمان ملل میگوید ما نباید به این فکر کنیم که شرق یا غرب برای ما برادر میشود من نمیخواهم که وارد سیاست شوم مگر با استناد به آیات قرآنی. چرا که در قرآن 500 آیه سیاسی داریم. این 500 آیه پتکی است بر سر آنهایی که میگویند دین از سیاست جدا است. آنها یعنی این 500 آیه از قرآن را نادیده میگیرند.
قرائتی در ادامه با بیان اینکه «یک آیه از قرآن داریم که این آیه در مورد حضرت علی (علیه السلام) است» گفت:
خداوند در آیه 55 سوره مائده میفرماید ولی شما خدا رسول خدا و کسانی است که نماز میخوانند و در رکوع زکات میدهند. این آیه قبل از غدیر خم بر پیامبر (ص) نازل شده بود و پیامبر در روز عید غدیر برای اثبات حقانیت حضرت علی (ع) از این آیه بارها بهره برد. .
رئیس ستاد اقامه نماز گفت: کل زکات برای فقراست ما به هر جایی از دین که بنگریم میبینیم کمک به فقرا در ارجحیت است. مسلمانان نباید فردی که به سوی آنها دست دراز کرده است را دست خالی برگردانند. برخی میگویند که شاید داشته باشد بهتر است با خود فکر کنیم که شاید نداشته باشد که دستش را جلوی فردی دراز کرده است.
وی یادآور شد: نماز و زکات باید پایدار باشد. کسی که نسبت به فقرا بیتفاوت باشد نباید حاکم شود. طلبه تا جایی که توان دارد باید برای ترویج دین خدا کار کند نباید این گونه باشد که وقتی نیاز نداشت تدریس را کنار بگذارد. مثل بازاری که وقتی شکم او سیر شود دیگر به بازار نمیرود. طبق سخن امام (ره) فردی که اینگونه باشد عقل او کم میشود. فرد بازاری هر چقدر هم که داشته باشد باید به مغازه برود و دردی از دردهای مردم را حل کند و تجربیات خود را در اختیار جوانان قرار بدهد.
رئیس ستاد اقامه نماز تصریح کرد: علم مفید است ولی برخی از علوم به گونهای برای ما جا افتاده که حتما باید آنها را فرابگیریم در حالی که شاید اصلا ارزش و کارایی در زندگی ما نداشته باشد باید خاک آموزش و پرورش، دانشگاه و حوزه را عوض کنیم. فردی که در دانشگاه تحصیل میکند باید در کنار تحصیلش هنر هم داشته باشد که اگر در جایی استخدام نشد بتواند از خود هنری داشته باشد و امرار معاش کند. استخدام در جامعه ما نیست. ما این همه تحصیلکرده بیکار داریم پس باید خاک حوزه و دانشگاه را تغییر بدهیم.
وی گفت: طرح تحول مهم نیست مرد تحول مهم است. در احادیث دینی داریم که پیامبر یک بار در نماز راه رفت و آن زمانی بود که میخواست یک کثیفی را از روی دیوار پاک کند. در کار خیر باید عجله کنیم. رهبر یک جامعه هرگز نباید از مردم جدا باشد در کمک به فقرا منتظر حرکت دیگران نباشیم خود ما باید برای این امر حرکت کنیم. ما دین خود را از مرجعیت میگیریم نه از شعرا، فیلسوفان، سیاسیون و یا هر کس دیگری.
منبع: پایگاه مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن
فرم در حال بارگذاری ...