میزان فطریه برای هر نفر ۶ هزار تومان اعلام شد

نوشته شده توسطرحیمی 25ام تیر, 1394

از سوی دفتر مقام معظم رهبری
میزان فطریه برای هر نفر ۶ هزار تومان اعلام شد

به گزارش گروه پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری طبق اعلام دفتر مقام معظم رهبری میزان فطریه بر اساس قیمت گندم برای هر نفر حداقل ۶ هزار تومان است.

نظر از: نرجس خاتون(س) شاهین شهر [عضو] 

چه زود از دست ما ماه خدا رفت

مه تسبيح و تهليل و دعا رفت

سحر بود و مناجات و دعايش

دعاهاي لطيف و دلربايش

پيشاپيش عيد سعيد فطر مبارك

1394/04/25 @ 09:30


فرم در حال بارگذاری ...

پاسخ رهبرانقلاب به نامه رئیس جمهور درباره مسئله هسته ای

نوشته شده توسطرحیمی 24ام تیر, 1394

از ملت عزیز انتظار دارم که همچنان وحدت و متانت خود را حفظ کنند تا بتوان در فضای آرام و خردمندانه به منافع ملی دست یافت.


متن پاسخ رهبر انقلاب اسلامی به نامه رئیس جمهور درباره مسئله هسته ای

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای رئیس‌جمهور

با سلام و تحیت و تشکر از زحمات فراوان جنابعالی، اولاً لازم میدانم از تلاش پیگیر و پرطاقت هیئت مذاکره‌کننده‌ی هسته‌ئی صمیمانه تشکر و قدردانی کنم و پاداش الهی را برای آنان مسألت نمایم، سپس، به سرانجام رسیدن این مذاکرات، گام مهمی است، با این حال لازم است متنی که فراهم آمده با دقت ملاحظه و در مسیر قانونی پیش‌بینی شده قرار گیرد و آنگاه در صورت تصویب، مراقبت از نقض عهدهای محتمل طرف مقابل صورت گرفته و راه آن بسته شود. به خوبی میدانید که برخی از شش دولت طرف مقابل به هیچ رو قابل اعتماد نیستند.
از ملت عزیز انتظار دارم که همچنان وحدت و متانت خود را حفظ کنند تا بتوان در فضای آرام و خردمندانه به منافع ملی دست یافت.

والسلام علیکم و رحمه‌الله
سید علی خامنه‌ای
۱۳۹۴/۴/۲۴

متن نامه حجت‌الاسلام‌والمسلمین روحانی به رهبر انقلاب اسلامی:

بسم الله الرحمن الرحیم محضر مبارک رهبر معظم انقلاب اسلامی
حضرت آیت الله خامنه ای مد ظله العالی
با سلام و تحیات وافره
خداوند عزیز و عزت بخش را شاکرم که توفیق آن را نصیب کرد که پایان موفقیت آمیز و عزتمندانه مذاکرات هسته ای را به حضور ملت سربلند ایران و رهبر معظم انقلاب اسلامی اعلام نمایم.

...

این توفیق الهی که حاصل حضور و استقامت تمام عیار ملت بزرگ ایران و هدایت رهبر فرزانه انقلاب بوده است، به برکت حماسه سیاسی مردم و انتخاب رویکرد تعامل سازنده با جهان، و در پی بیست و سه ماه تلاش مداوم در عرصه های اقتصادی و سیاست خارجی، ایران اسلامی را در تثبیت حقوق هسته ای خود به پیروزی رساند و شرایط را برای رفع تحریم ظالمانه و حرکت پرشتاب کشور در مسیر توسعه و پیشرفت و اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی فراهم نمود.pan style="font-family: tahoma,arial,helvetica,sans-serif;">این دستاوردها وقتی حاصل شد که قدرتهای بزرگ متوجه شدند سلاح تحریم نه قادر است سرمایه اجتماعی را از بین ببرد و نه میتواند مانع از پیشرفت های ایران در عرصه هسته ای شود. رمز موفقیت ما در این عرصه، اتحاد و اجماع داخلی و تلاش و حرکت تحت ارشادات رهبر معظم انقلاب بود. این تجربه، بار دیگر اهمیت نقش بی بدیل رهبری به عنوان محور وحدت جامعه را در هدایت کشور در شرایط طوفانی نشان داد. این پیروزی بیش از همه، مرهون فداکاری های مردم شریف ایران، و بویژه شهدای مظلوم صنعت هسته ای است که پس از سال ها استقامت و شکیبایی، ثمره شیرین مجاهدتهای خود را خواهند چشید.
در حالی که دشمنان کشور در پی آن بودند که با پیش بردن پروژه ایران هراسی، کشور را در عرصه جهانی منزوی و آسیب پذیر کنند، ما نه تنها پروژه ایران هراسی را با شکست مواجه کردیم بلکه طی این فرایند، موقعیت بین المللی کشور چنان ارتقاء پیدا کرد که جامعه جهانی اکنون مشتاقانه در پی آن است تا در زمینه های مختلف وارد گفتگو و همکاری با ایران شود. این توافق به خوبی نشان داد که ما می توانیم در عین حفظ عزت کشور و با رعایت خطوط قرمز نظام، با قدرتهای جهانی وارد گفتگو شویم و با برخورداری از اعتماد به نفس مبتنی بر حقانیت مواضع و توانمندیهای دیپلماتیک، قدرتهای جهانی را به پذیرش مواضع منطقی خود ناگزیر سازیم. این دستاورد بی نظیر در تاریخ روابط بین الملل که همه قطعنامه های تهدیدآمیز شورای امنیت را در نتیجه مذاکره کنار می نهد و زمینه را برای همکاری بین المللی -حتی در حوزه هسته ای- می گشاید، درس بزرگی برای منطقه ما نیز به همراه دارد که راه حل مشکلات سیاسی منطقه نیز نه با تجاوز و کشتار و تروریسم، بلکه با مذاکره و مشارکت واقعی مردم به دست خواهد آمد.
لازم می دانم با سپاس از هدایتهای هوشمندانه و حمایتهای مستمر و صریح جنابعالی، از گروه مذاکره کننده که با صلابت و کفایت توانستند همه سیاستهای ابلاغی و خط قرمزهای تعیین شده نظام را با تلاش خستگی ناپذیر خود رعایت کنند و سربلندی مردم صبور و فداکار ایران را در سنگرهای مذاکراتی به نمایش بگذارند تشکر نمایم.
بی شک برای دستیابی به مراحل بعدی این حرکت و اجرای مراحل مختلف این توافق تا رسیدن به همه خواسته های ملت و رفع کامل همه تحریمهای ظالمانه، همچنان نیازمند وحدت و انسجام داخلی و ایستادگی و مقاومت و اقدام هوشمندانه تحت زعامت حضرتعالی می باشیم. تردید ندارم که با هوشیاری ملی و همدلی و همزبانی ملت و دولت، عنایت و نصرت الهی همچون همیشه شامل حال این نظام مقدس خواهد بود و این ملت نجیب و صبور را به اهداف بلند خود خواهد رساند.

من الله التوفیق و علیه التکلان.

و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
حسن روحانی
۲۳/ تیر/۱۳۹۴

پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR


فرم در حال بارگذاری ...

نسخه درمان بیماری گناه‏

نوشته شده توسطرحیمی 24ام تیر, 1394

 

حضرت امیر علی (علیه السلام) خدایت رحمت کند آیا برای درد گناه داروئی آورده‏ای؟

طبیب مگر، گناه درد یا بیماری است.

حضرت امیر (علیه السلام) آری گناه بیماری است و مردم را به زحمت انداخته است.

بلی از اینجا برخیز و به بوستان ایمان برو چون وارد شدی مقداری از ریشه درخت نیت و دانه ‏های پشیمانی و قدری از درخت توبه و تخم ورع و میوه فهم و اندوه از شاخه‏ های یقین و مغز اخلاص و پوست اجتهاد و مقداری هم از ساقه‏های انابه و زهر برگردان تواضع گرفته همه را با حواس جمع و با دلی متوجه و فهمی سرشار، با انگشتان تصدیق و کف توفیق میان طشت تحقیق می‏ریزی و با آب چشمانت شستشو می‏دهی و آنگاه تمام را در میان دیگ امید ریخته و با آتش اشتیاق می‏جوشانی، آنقدر تا مواد زائد در جوش جدا شده و عصاره و خامه حکمت بدست آید، سپس آن را گرفته در بشقاب رضا و تسلیم ریخته و باد نفخ و نسیم استغفار بر آن می‏دمی تا بیشتر از آنکه فاسد شده، خنک شود و این برایت گوارا می‏شود آنگاه در جائی که آدمی نباشد و جز خدا کسی ترا نبیند می‏نوشی این است داروئی که درد گناهان را ساکت و جراحات معصیت را التیام می‏بخشد چنانچه اثری از آن باقی نمی‏ماند (یافعی در روض‏الریاض ص 42).

 


فرم در حال بارگذاری ...

اشکالی ندارد انسان در ابتدای راه باشد، ولی...

نوشته شده توسطرحیمی 24ام تیر, 1394

 

اشکالی ندارد انسان در ابتدای راه باشد

و از دینداری و اخلاق کاملی برخوردار نباشد

ولی نباید دین را حداقلی بداند و تحریف کند.

دین و اخلاق حداقلی نجات بخش نیست

و مهمترین فایده‌اش برای زورگویان عالم و مستکبران است.

چون حاضرند مردم را با حداقل اخلاق و دیانت سرگرم و آرام کنند،

تا خود به غارت وگسترش ظلم بپردازند

و کسی جلودارشان نباشد.

استاد پناهیان

 


فرم در حال بارگذاری ...

راهبردهای اصلی شیطان

نوشته شده توسطرحیمی 24ام تیر, 1394

شیطان به صورت مداوم، یا انسان را مأیوس می‌کند یا مغرور.

فکر و ذکر دائمی شیطان قرار دادن انسان در یکی از این دو حالت است.

وقتی مأیوس می‌کند، نمی‌گذارد آدم حرکت بکند.

وقتی مغرور می‌کند، انسان را به شتابزدگی و بی‌دقتی دچار می‌کند.

و در هر دو صورت آمار اشتباهات انسان افزایش پیدا می‌کند.


استاد پناهیان


فرم در حال بارگذاری ...

نگاه کن!اينهمه درس عبرت و اينهمه بيخبرى !

نوشته شده توسطرحیمی 24ام تیر, 1394

وَلَقَدْ أَتَوْا عَلَى الْقَرْيةِ الَّتِي أُمْطِرَتْ مَطَرَ السَّوْءِ أَفَلَمْ يكُونُوا يرَوْنَهَا بَلْ كَانُوا لَا يرْجُونَ نُشُورًا(الفرقان/40)

و قطعا بر شهري که باران بلا بر آن بارانده شد گذشته‏ اند مگر آن را نديده ‏اند [چرا] ولي اميد به زنده ‏شدن ندارند.

اينهمه درس عبرت و اينهمه بيخبرى !

در اين آيات ، قرآن مجيد براى دلدارى پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) و مؤ منان از يکسو و تهديد مشرکان بهان جو که نمونه سخنانشان در آيات پيشين گذشت از سوى ديگر به تاريخ اقوام گذشته و سرگذشت شوم آنها اشاره کرده و مخصوصا روى شش قوم (فرعونيان ، قوم نوح ، قوم عاد، ثموداصحاب الرس ، و قوم لوط) تکيه مي کند و درسهاى عبرتى که از سرگذشت اين اقوام به طور کاملا فشرده و گويا منعکس ميکند. نخست ميفرمايد: ما به موسى ، کتاب آسمانى داديم ، و برادرش هارون را براى کمک ، همراهش ساختيم (و لقد آتينا موسى الکتاب و جعلنا معه اخاه هارون وزيرا )زيرا آنها برنامه سنگينى براى مبارزه در برابر فرعونيان بر دوش داشتند و ميبايست ، اين کار انقلابى مهم را با کمک يکديگر به ثمر بنشانند.

...


ما به آن دو خطاب کرديم و گفتيم : به سوى اين قوم برويد که آيات ما را تکذيب کردند (فقلنا اذهبا الى القوم الذين کذبوا باياتنا). آنها از يکسو آيات و نشانه هاى خدا را که در آفاق و انفس و در تمام عالم هستى وجود دارد عملا تکذيب نمودند، و راه شرک و بت پرستى را پيش گرفتند، و از سوى ديگر تعليمات انبياى پيشين را نيز ناديده گرفته ، و آنها را تکذيب نمودند. ولى با تمام تلاش و کوششى که موسى و برادرش انجام دادندو با ديدن آنهمه معجزات عظيم و متنوع و روشن ، باز راه کفر و انکار را پيش ‍ گرفتند، لذا ما آنها را شديدا در هم کوبيديم و نابود کرديم فدمرناهم تدميرا). واژه تدمير از ماده دمار به معنى هلاکت از يک طريق اعجاب انگيز است و براستى هلاکت قوم فرعون در امواج خروشان نيل با آن کيفيتى که ميدانيم از عجائب تاريخ بشر است . همچنين قوم نوح را هنگامى که تکذيب رسولان الهى کردند، غرق نموديم و سرنوشت آنها را نشانه روشنى براى عموم مردم قرار داديم ، و براى همه ستمگران عذاب دردناکى فراهم ساختيم (و قوم نوح لما کذبوا الرسل اغرقناهم و جعلناهم للناس آية و اعتدنا للظالمين عذابا اليما ). جالب توجه اينکه مى گويد: آنها تکذيب رسولان کردند (نه تنها يک رسول ) چرا که در ميان رسل و پيامبران خدا در اصول دعوت ، تفاوتى نيست ، و تکذيب يکى از آنها تکذيب همه آنها است ، بعلاوه آنها اصولا با دعوت همه پيامبران الهى مخالفت داشتند و منکر همه اديان بودند. همچنين قوم عاد و ثمود و اصحاب الرس و اقوام بسيار ديگرى را که در اين ميان بودند هلاک کرديم (و عادا و ثمودا و اصحاب الرس و قرونا بين ذلک
کثيرا). قوم عاد همان قوم هود پيامبر بزرگ خدا هستند، که از سرزمين احقاف (يا يمن ) مبعوث شد، و قوم ثمود، قوم پيامبر خدا صالح هستند که از سرزمين وادى القرى (ميان مدينه و شام ) مبعوث گرديد، و اما درباره اصحاب رس ، در پايان اين سخن بحث خواهيم کرد. قرون جمع قرن در اصل به معنى جمعيتى است که در يک زمان با هم زندگى ميکنند، سپس به يک زمان طولانى (چهل سال يا يکصد سال نيز اطلاق شده است ). ولى ما هرگز آنها را غافلگيرانه مجازات نکرديم ، بلکه براى هر يک از آنها مثلها زديم (و کلا ضربنا له الامثال ). به ايرادهاى آنها پاسخ گفتيم ، همچون پاسخ ايرادهائى که به تو ميکنند، احکام الهى را براى آنها روشن ساختيم و حقايق دين را تبيين نموديم . اخطار کرديم انذار نموديم ، و سرنوشت و داستانهاى گذشتگان را براى آنها بازگو کرديم . اما هنگامى که هيچيک از اينها سودى نداد هر يک از آنها را در هم شکستيم و هلاک کرديم (و کلا تبرنا تتبيرا ). و سرانجام در آخرين آيه مورد بحث ، اشاره به ويرانه هاى شهرهاى قوم لوط
ميکند که در سر راه مردم حجاز به شام قرار گرفته ، و تابلو زنده و گويائى از سرنوشت دردناک اين آلودگان و مشرکان است ، ميفرمايد: آنها از کنار شهرى که باران شر و بدبختى (بارانى از سنگهاى نابود کننده ) بر سرشان ريخته شد گذشتند آيا آنها (در سفرهايشان به شام ) اين صحنه را نديدند و در زندگى آنها نينديشيدند؟! (و لقد اتوا على القرية التى امطرت مطر السوء ا فلم يکونوا يرونها). آرى اين صحنه را ديده بودند ولى هرگز درس عبرت نگرفتند چرا که آنها به رستاخيز ايمان و اميد ندارند! (بل کانوا لا يرجون نشورامرگ را پايان اين زندگى ميشمرند، و اگر به زندگى پس از مرگ هم معتقد باشند اعتقادى بسيار سست و بى پايه دارند، آنچنان که در روح آنها و به طريق اولى در برنامه هاى زندگيشان اثر نميگذارد، به همين دليل همه چيز را بازيچه ميگيرند و جز به هوسهاى زود گذر خود نمى انديشند.

نکته ها:
1 - اصحاب الرس کيانند؟ واژه رس در اصل به معنى اثر مختصر است مثلا گفته ميشود رس الحديث فى نفسى (کمى از گفتار او را به خاطر دارم ) يا گفته ميشود وجد رسا من حمى (اثر مختصر از تب در خود يافت ). و جمعى از مفسران بر اين عقيده اند که رس به معنى چاه است . به هر حال ناميدن اين قوم به اين نام يا به خاطر آنست که اثر بسيار کمى از آنها بجاى مانده يا به جهت آنست که آنها چاههاى آب فراوان داشتند، و يا به واسطه فروکشيدن چاههايشان هلاک و نابود شدند.

در اينکه اين قوم چه کسانى بودند؟ در ميان مورخان و مفسران گفتگو بسيار است :

1 - بسيارى عقيده دارند که اصحاب رس ‍ طايفه اى بودند که در يمامه ميزيستند و پيامبر بنام حنظله بر آنها مبعوث شد و آنان وى را تکذيب کردند و در چاهش افکندند، حتى بعضى نوشته اند که آن چاه را پر از نيزه کردند و دهانه چاه را بعد از افکندن او با سنگ بستند تا آن پيامبر شهيد شد.

2 - بعضى ديگر اصحاب رس را اشاره به مردم زمان شعيب ميدانند که بت پرست بودند، و داراى گوسفندان بسيار و چاههاى آب ، و رس نام چاه بزرگى بود که فروکش کرد و اهل آنجا را فرو برد و هلاک کرد.

3 - بعضى ديگر عقيده دارند که رس ، قريه اى در سرزمين يمامه بود که عده اى از بقاياى قوم ثمود در آن زندگى ميکردند و در اثر طغيان و سرکشى هلاک شدند.

4 - بعضى ميگويند: عده اى از عربهاى پيشين بودند که ميان شام و حجاز ميزيستند.

5 - بعضى از تفاسير اصحاب رس را از بقاياى عاد و ثمود مى شناسد و بئر معطلة و قصر مشيد( آيه 45 سوره حج ) را نيز مربوط به آن ميداند و محلشان را در حضرموت ذکر کرده ، و ثعلبى در عرائس التيجان اين قول را معتبرتر دانسته . بعضى ديگر از مفسران که با نام ارس آشنا شده اند، رس را بر ارس (در شمال آذربايجان ) منطبق کرده اند!

6 - مرحوم طبرسى در مجمع البيان و فخر رازى در تفسير کبير و آلوسى در روح المعانى از جمله احتمالاتى که نقل کرده اند اين است که آنها مردمى بودند که در انطاکيه شام زندگى ميکردند و پيامبرشان حبيب نجار بود.

7 - در عيون اخبار الرضا از امام على بن موسى الرضا (عليهماالسلام ) از امير مؤ منان حديثى طولانى درباره اصحاب رس نقل شده که فشرده آن چنين است : آنها قومى بودند که درخت صنوبرى را مى پرستيدند و به آن شاه درخت مى گفتند، و آن درختى بود که يافث فرزند نوح بعد از طوفان در کناره اى به نام روشن آب غرس کرده بودآنها دوازده شهر آباد داشتند که بر کنار نهرى به نام رس بود، اين شهرها به نامهاى : آبان ، آذر، دى ، بهمن ، اسفندار فروردين ، ارديبهشت ، خرداد تير، مرداد و شهريور و مهر نام داشت که ايرانيان نامهاى ماههاى سال خود را از آنها گرفته اند. آنها به خاطر احترامى که به آن درخت صنوبر مى گذاشتند، بذر آن را در مناطق ديگر کاشتند و نهرى براى آبيارى آن اختصاص دادند به گونه اى که نوشيدن آب آن نهر را بر خود و چهارپايانشان ممنوع کرده بودند، حتى اگر کسى از آن ميخورد او را به قتل مى رساندند، و مى گفتند اين مايه حيات خدايان ما است و شايسته نيست کسى از آن چيزى کم کند!

آنها در هر ماه از سال ، روزى را در يکى از اين شهرهاى آباد عيد مى گرفتند و به کنار درخت صنوبرى که در خارج شهر بود مى رفتند، قربانيها براى آن مى کردند و حيواناتى سر مى بريدند و سپس آنها را به آتش مى افکندند، هنگامى که دود از آنها به آسمان برمى خاست در برابر درخت به سجده مى افتادند و گريه و زارى سرمى دادند! عادت و سنت آنها در همه اين شهرها چنين بود تا اينکه نوبت به شهر بزرگى که پايتخت پادشاهشان بود و نام اسفندار داشت مى رسيد، تمامى اهل آباديها همه در آن جمع مى شدند و دوازده روز پشت سر هم عيد مى گرفتند و آنچه در توان داشتند قربانى مى کردند و در برابر درخت سجده مى نمودند. هنگامى که آنها در کفر و بت پرستى فرو رفتند، خداوند پيامبرى از بنى اسرائيل به سوى آنها فرستاد تا آنها را به عبادت خداوند يگانه و ترک شرک دعوت کند، اما آنها ايمان نياوردند، پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) براى قلع ماده فساد از خدا تقاضا کرد، آن درخت بزرگ خشکيد، آنها هنگامى که چنين ديدند سخت ناراحت شدند و گفتند اين مرد خدايان ما را سحر کرده ! بعضى ديگر گفتند: خدايان به خاطر اين مرد که ما را دعوت به کفر ميکند بر ما غضب کردند !. و به دنبال اين بحثها همگى تصميم بر کشتن آن پيامبر گرفتند، چاهى عميق کندند و او را در آن افکندند و سر آن را بستند و بر بالاى آن نشستند و پيوسته ناله او را شنيدند تا جان سپرد، خداوند به خاطر اين اعمال زشت ، و اين ظلم و ستمها آنها را به عذاب شديدى گرفتار کرد و نابود ساخت . قرائن متعددى مضمون اين حديث را تاييد ميکند زيرا با وجود ذکر اصحاب الرس در برابر عاد و ثمود احتمال اينکه گروهى از اين دو قوم باشند بسيار بعيد به نظر ميرسدهمچنين وجود اين قوم در جزيره عربستان و شامات و آن حدود که بسيارى احتمال داده اند نيز بعيد است ، چرا که قاعدتا بايد در تاريخ عرب انعکاسى داشته باشد در حالى که ما کمتر انعکاسى از اصحاب الرس در تاريخ عرب ميبينيم . از اين گذشته با بسيارى از تفاسير ديگر قابل تطبيق است از جمله اينکه رس نام چاه بوده باشد (چاهى که آنها پيامبرشان را در آن افکندند) و يا اينکه آنها صاحب کشاورزى و دامدارى بودند و مانند اينها. و اينکه در روايتى از امام صادق (عليهالسلام ) ميخوانيم : که زنان آنها داراى انحراف همجنسگرائى بودند نيز با اين حديث منافات ندارد.
ولى از عبارت نهج البلاغه (خطبه 180) برمى آيد که آنها تنها يک پيامبر نداشتند زيرا مى فرمايد: اين اصحاب مدائن الرس الذين قتلوا النبيين و اطفاوا سنن المرسلين و احيوا سنن الجبارين ؟ !: کجايند اصحاب شهرهاى رس ، آنهائى که پيامبران را کشتند و سنن رسولان خدا را خاموش کردند و سنتهاى جباران را احياء نمودند؟!
اما اين تعبير با روايت بالا نيز منافات ندارد، زيرا ممکن است روايت تنها اشاره به بخشى از تاريخ آن کند که پيامبرى در ميان آنها مبعوث شده بود.
2 - مجموعهاى از درسهاى تکان دهنده
شش گروهى که در آيات فوق ، از آنها نام برده شده است فرعونيان ، قوم متعصب نوح ، زورمندان عاد، و ثمود، آلودگان اصحاب الرس ، و قوم لوط هر کدام به نوعى از انحراف فکرى و اخلاقى گرفتار بودند که آنها را به بدبختى کشاند.
فرعونيان مردمى ظالم و ستمگر و استعمار کننده و استثمارگر و خودخواه بودند.
قوم نوح نيز، چنانکه ميدانيم ، مردمى سخت لجوج و متکبر و خود برتر بين بودند.
و قوم عاد و ثمود تکيه بر قدرت خويشتن داشتند.
اصحاب الرس در گردابى از فساد مخصوصا همجنسگرائى زنان و قوم لوط در منجلابى از فحشاء مخصوصا همجنسگرائى مردان غوطهور بودند، و همگى از جاده توحيد، منحرف و در بيراههها سرگردان .
قرآن مى خواهد به مشرکان عصر پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) و همه انسانها در طول تاريخ
هشدار دهد هر قدر قدرت داشته باشيد و توانائى و مکنت ، و هر اندازه مال و ثروت و زندگى مرفه ، آلودگى به شرک و ظلم و فساد، طومار زندگانيتان را در هم خواهد پيچيد، و همان عوامل پيروزى شما عامل مرگتان مى شود!.
فرعونيان و قوم نوح با آبى که مايه حيات بود، نابود شدند، قوم عاد به وسيله طوفان و بادها که آنهم در شرائط خاصى مايه حيات است ، قوم ثمود با ابرى صاعقه بار، و قوم لوط با بارانى از سنگ که بر اثر صاعقه و يا به گفته بعضى آتشفشان به وجود آمده بود، و اصحاب الرس طبق ذيل همان روايت فوق ، به وسيله آتشى که از زمين برخاست و شعلهاى که از ابرى مرگبار فرو ريخت نابود گشتند، تا اين انسان مغرور به خود آيد و راه خدا و عدالت و تقوا پيش گيرد.

تفسیر نمونه


فرم در حال بارگذاری ...

اهمیت اعمال مستحبی

نوشته شده توسطرحیمی 24ام تیر, 1394

 

می‌گوییم: به واجبات می‌پردازیم، مستحبات، شد شد، نشد نشد!

بابا، این مستحبات است که انسان را به جایی می‌رساند! برای همین، سباع و بهایم (مأموران دوران پهلوی) رشوه برای جلوگیری از مستحبات گرفته بودند. روزی در محضر حاج شیخ عبدالکریم رحمه‌الله گفته شد: روضه‌خوانی که مستحب است و جلوگیری از آن توسط پهلوی اشکالی ندارد. ایشان فرمودند: بله، مستحبی است که هزار واجب در آن است.

در محضر بهجت، ج٢، ص١۶٨

***

آقا سید جمال‌الدین گلپایگانی رحمه‌الله به آقازاده‌ خود می‌فرمود: اگر نماز شب نخوانی، عاقت می‌کنم! پسر ایشان خیلی ناراحت می‌شود و می‌گوید: برای ترک مستحب چرا عاقم می‌کنی؟ ایشان می‌فرماید: منظورم این است که تا می‌توانی نماز شب را ترک نکنی.

برای ترک مستحب فرزندش را عاق می‌کند. در حقیقت با این کار آتیه فرزندش را تأمین می‌کرده است؛ زیرا هر راهی جز آن، چه مال و چه زمین و ملک و چه گوسفند و دام و…فناپذیر است.

در محضر بهجت، ج٢، ص١۶٩

***

امتثال نافله از امتثال فرائض اقوی است؛ یعنی اگر چه مُمتَثَل در فریضه اقوی است، ولی امتثال و اظهار عبودیت و عبدیت در نوافل، اقوی از فرائض است. ازاین‌رو، درباره‏ قضای نوافل در روایت آمده است: «یباهِی الله‏ُ مَلائِکتَهُ فَیقُولُ: أُنْظُرُوا اِلی عَبْدی، کیفَ یقْضی نافِلةً لَمْ أَفْرُضْها عَلَیهِ!؛ خداوند به فرشتگان فخر و مباهات می‏‌کند و می‏‌گوید: به بنده‏‌ام نگاه کنید و ببینید که چگونه قضای نماز مستحبی‏ را که بر او واجب نکرده‏‌ام، به‌جا می‏‌آورد!».[1]

[1]. بدین مضمون: من لایحضره‌الفقیه، ج١، ص۴٩٨؛ وسائل‌الشیعة، ج۴، ص٧٧و٢٧۵و٢٧٨؛ بحارالانوار، ج٨۴، ص۴٣.

 

نظر از:  

امام حسن عسکری علیه السلام:

لَیسَتِ العِبادَةُ کَثرَةَ الصیّامِ وَ الصَّلوةِ وَ انَّما العِبادَةُ کَثرَةُ التَّفَکُّر فی أمر اللهِ؛

عبادت کردن به زیادی روزه و نماز نیست، بلکه (حقیقت) عبادت، زیاد در کار خدا اندیشیدن است.

تحف العقول

سلام علیکم
عید سعید فطر پیشاپیش مباک باد

1394/04/24 @ 23:37
نظر از: مرادی [عضو] 

سلام
خدایا ! به ما توفیق عمل به مستحبات را عنایت فرما

التماس دعا
اللهم عجل لولیک الفرج

1394/04/24 @ 14:52


فرم در حال بارگذاری ...

«لا یَخافونَ لَومَةَ لائِم» رمز پیروزی ما در جنگ ...

نوشته شده توسطرحیمی 24ام تیر, 1394

«لا یَخافونَ لَومَةَ لائِم» یکی از ویژگی‌های برجستۀ اولیاء خداست،

حضرت زهرای اطهر(سلام الله علیها) وقتی می‌خواهد در آن خطبۀ قرّاء امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) را معرفی بفرماید، می‌فرماید:

«سَیِّداً فِی أَوْلِیَاءِ اللَّهِ مُشَمِّراً نَاصِحاً مُجِدّاً کَادِحاً، لَا تَأْخُذُهُ فِی اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ»(احتجاح/ج1/ص101)

یعنی علی‌بن ابیطالب(علیه السلام) در راه دین محکم کمر بسته، از هیچ سرزنشی هم نمی‌ترسد. این ویژگیِ برجستۀ علی‌بن ابیطالب(علیه السلام) است.


فرم در حال بارگذاری ...

چرا امام سجاد مرگ را مقدم بر حیات دانسته‌اند؟

نوشته شده توسطرحیمی 24ام تیر, 1394

غافل نشوید از چیزی که شما را مورد غفلت قرار نمی دهد.

امام سجاد علیه السلام در دعای مکارم الاخلاق می فرمایند:

خدایا مرا بر آیین خود قرار بده هم در ممات و هم در حیات.

میان مفسران صحیفه سجادیه در مورد این جمله اختلاف وجود دارد.
حضرت آیت الله مکارم شیرازی در برنامه “چشمه معرفت” گفت:

همچنان در محضر امام سجاد علیه السلام وبخش 17 دعای مکارم الاخلاق هستیم، امام علیه السلام می فرماید که خدایا مرا بر آیین خود قرار بده هم در ممات و هم در حیات. در این میان مفسران صحیفه سجادیه بحث است که چرا امام اول مرگ را بر زندگی مقدم دانسته و می گوید من بر آیین تو باشم هم به هنگام رفتن این جهان و هم به هنگامی که در این جهان هستم.

وی افزود: مفسران دو تفسیر قابل توجه گفتند، تعبیر اول این است که بسیاری از مسئله زندگی غافل می شوند. اینها خودشان را به غفلت می زنند و خیال می کنند که عمر جاودان داشته و همیشه باید در این دنیا بمانیم. امام علیه السلام اول مرگ و بعد حیات را گفته است.

این مرجع تقلید خاطرنشان کرد: بعضی احتمال دیگری دادند و گفتند که “اموتو” یعنی پایان زندگی،” احیاء” زندگی در آخرت است. این دو تفسیر برای این جمله شده منتها این جمله ما را به مسئله پایان زندگی می کشاند و نشان می دهد.

آیت الله مکارم شیرازی اظهار داشت: می دانیم که همه یک پایان زندگی دارند و قانونی که استثناء نیست.

امیرمومنان علی علیه السلام می فرماید: غافل نشوید از چیزی که شما را مورد غفلت قرار نمی دهد. چگونه غافل می شوید از چیزی که از شما غافل نمی شود. این پایان زندگی باید طوری باشد که انسان بتواند چیزی را با خود ببرد و مقدمه ای برای جهان دیگر است.

...

>

وی گفت: تعبیرات خیلی جالبی درباره موقعیت و وضع ما در دنیا در احادیث و روایات وارد شده است. اول تعبیر این دنیا مزرعه برای جهان دیگر است. مزرعه جای ماندن نیست جای کشت و کاشتن محصول است. این عالم جای ماندن نیست. جای زراعت برای محصولی که درعالم دیگر می تواند به ما کمک کند.

آیت الله مکارم شیرازی ادامه داد: تعبیر دوم این است که دنیا پلی برای رسیدن به آخرت است. از پل باید گذشت در آنجا نمی توان نشست یا خانه ساخت، دنیا هم جای عبور است.

این مرجع تقلید گفت : تعبیر سوم تعبیری است که امیرمومنان علی علیه السلام در نهج البلاغه دارد. داستان این است؛ کسی آمده و از دنیا مذمت می کرد. حضرت متوجه شد که این فرد ریاکار است؛ حضرت علی علیه السلام فرمود ای کسی که مذمت دنیا می کنی، دنیا اینگونه که تو می گویی مظلوم نیست، اگر از آن استفاده کنی بهترین جا همین دنیاست.

وی تصریح کرد: چهارم تعبیر ساده ایی است دنیا یک دانشگاه است. افراد ، دانشجویان به دانشگاه می روند و دورانی را درس می خوانند. دانشگاه جای ماندن برای زندگی نیست، دانشگاه مکانی برای علم اندوزی بوده علمی که بعد از دوران دانشگاه مفید واقع شود. از خداوند می خواهم که همه شما را موفق کند که بتوانید در این مسیر قرار بگیرید، هم حیات و هم ممات ما برای خدا باشد.

حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان


فرم در حال بارگذاری ...

دعا برای طلب روزی

نوشته شده توسطرحیمی 24ام تیر, 1394

بار خدایا از تو خواهم معیشت خوبى که بدان وسیله به همه حوائجم نیرو بگیرم

در دعاهای رسیده از ائمه اطهار در طلب زندگی بهتر چند نمونه از این ادعیه در ادامه آمده است:

1. دعای امام صادق علیه السلام:

خدایا! دنیا را برای من زندان قرار نده

وَ لاتَجْعَلْ عَلَىَّ الدُّنْیا سِجْناً

در بخش باقیات الصالحات کتاب مفاتیح الجنان، در باب چهارم(ادعیه منتخبه از کتاب کافی)، فصل پنجم به «دعاهای وارده برای رزق و روزی» اختصاص یافته است. در این فصل پنج دعا برای رزق و روزی آمده است. و پنجمین آن دعایی از امام صادق علیه السلام است. در مفاتیح الجنان آمده است:

پنجم: ابو بصیر این دعا را براى طلب روزى از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده(کافی/2/553) و آن حضرت فرموده:

این دعایى است که على‏ بن الحسین علیه السّلام خدا را به آن مى‏خواند:

[الکافی، أَبُو بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع یَدْعُو بِهَذَا الدُّعَاءِ:]

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ حُسْنَ الْمَعیشَةِ مَعیشَةً اَتَقَوّى بِها عَلى جَمیعِ حَوآئِجى وَ اَتَوَصَّلُ بِها فِى الْحَیوةِ اِلى آخِرَتى مِنْ غَیْرِ اَنْ تُتْرِفَنى فیها فَاَطْغى اَوْ تُقَتِّرَ بِها عَلَىَّ فَاَشْقى اَوْسِعْ عَلَىَّ مِنْ حَلالِ رِزْقِکَ وَ اَفْضِلْ عَلَىَّ مِنْ سَیْبِ فَضْلِکَ نِعْمَةً مِنْکَ سابِغَةً وَ عَطآءً غَیْرَ مَمْنُونٍ ثُمَّ لاتَشْغَلْنى عَنْ شُکْرِ نِعْمَتِکَ بِاِکْثارٍ مِنْها تُلْهینى بَهْجَتُهُ وَ تَفْتِنُنى زَهَراتُ زَهْوَتِهِ وَلا بِاِقْلالٍ عَلَىَّ مِنْها یَقْصُرُ بِعَمَلى کَدُّهُ وَ یَمْلاَُ صَدْرى هَمُّهُ اَعْطِنى مِنْ ذلِکَ یا اِلهى غِنىً عَنْ شِرارِ خَلْقِکَ وَ بَلاغاً اَنالُ بِهِ رِضْوانَکَ وَ اَعُوذُ بِکَ یا اِلهى مِنْ شَرِّ الدُّنْیا وَ شَرِّ ما فیها وَ لاتَجْعَلْ عَلَىَّ الدُّنْیا سِجْناً وَلافِراقَها عَلَىَّ حُزْناً اَخْرِجْنى مِنْ فِتْنَتِها مَرْضِیّاً عَنّى مَقْبُولاً فیها عَمَلى اِلى دارِ الْحَیَوانِ وَ مَساکِنِ الاَْخْیارِ، وَ اَبْدِلْنى بِالدُّنْیَا الْفانِیَةِ نَعیمَ الدّارِ الْباقِیَةِ.اَللّهُمَّ اِنّى اَعُوذُ بِکَ مِنْ اَزْلِها وَ زِلْزالِها وَ مِنْ سَطَواتِ شَیاطینِها وَ سَلاطینِها وَ نَکالِها وَ مِنْ بَغْىِ مَنْ بَغى عَلَىَّ فیها.

...

اَللّهُمَّ مَنْ کادَنى فَکِدْهُ وَ مَنْ اَرادَنى فَاَرِدْهُ وَ فُلَّ عَنّى حَدَّ مَنْ نَصَبَ لى حَدَّهُ وَاَطْفِءْ عَنّى نارَ مَنْ شَبَّ لى وَ قُودَهُ وَاکْفِنى مَکْرَ الْمَکَرَةِ وَ افْقَاْعَنّى عُیُونَ الْکَفَرَةِ وَاکْفِنى هَمَّ مَنْ اَدْخَلَ عَلَىَّ هَمَّهُ وَادْفَعْ عَنّى شَرَّ الْحَسَدَةِ وَاعْصِمْنى مِنْ ذلِکَ بِالسَّکینَةِ وَاَلْبِسْنى دِرْعَکَ الْحَصینَةَ وَاَحْیِنى فى سِتْرِکَ الْواقى وَ اَصْلِحْ لى حالى وَ صَدِّقْ قَوْلى بِفِعالى وَ بارِکْ لى فى اَهْلى وَ مالى.(کافی/2/553)

بار خدایا از تو خواهم معیشت خوبى که بدان وسیله به همه حوائجم نیرو بگیرم و در این دوران زندگى بدان وسیله بآخرتم رسم، بدون آنکه مرا در آن بخوشگذرانى وادار کنى تا در نتیجه سرکش شوم یا بر من تنگ گیرى که بدبخت شوم، روزى مرا از روزى حلال خود وسیع گردان و از باران فضلت بر من فرو ریز، و نعمتى پیوسته و عطائى بى‏منت (بمن ده) سپس بواسطه زیادى آن مرا از شکر آن باز مدار که خرمى آن مرا بخود سرگرم سازد، و درخشندگى شکوفه‏هایش مرا گول زند (یا گمراه سازد) و کمى آن مرا دچار مساز که رنج تحصیل آن مرا از کردار و عبادتم باز دارد و اندوه بدست آوردنش سینه‏ام را فرا گیرد، بار خدایا چندان روزى بمن بده براى بى‏نیازى از بندگان بد تو، و وسیله‏اى باشد که مرا بخشنودى (یا رضوانت) برساند، و اى خداى من بتو پناه برم از شر دنیا و شر آنچه در آنست، دنیا را بر من زندان مساز، و جدائى آن را اندوه من مکن، مرا از فتنه‏ هایش بیرون بر بدانسان که مورد پسند باشم، و کردارم مورد پذیرش باشد که بخانه جاویدان زندگى و محل سکونت نیکانم برساند، و بجاى دنیاى فانى نعمتهاى خانه باقى را بمن ارزانى کن، بار خدایا من بتو پناه برم از تنگدستى و سختى و پریشانیهاى دنیا و حمله شیاطین و سلاطین آن و از شکنجه‏هایش، و از ستم آنکه در این دنیا بمن ستم کند.

بار خدایا هر که بمن کید کند با او کید کن، و هر که آهنگ من کند آهنگ او کن، و تیغ‏ آن کس که بروى من تیغ کشد تیغش را کند نما، و آتش آن کس که براى من آتش افروزد خاموش ساز، و مکر مکرکنندگان را از من کفایت کن، و چشم کافران را از توجه بمن از بیخ درآور، و اندوه آن کس که اندوهش را بر من وارد کند کفایت نما، و شر حسودان را از من باز دار، و با آرامش خود مرا از آن نگهدار، و زره نگهبان خود را بمن بپوشان، و مرا در پرده پوشاننده خود مستور دار، و حالم را اصلاح کن و گفتارم را بکردارم تصدیق کن (یعنى کردارم را گواه راست گفتارم کن) و در باره خاندان و مالم برکت بمن ده».

مؤلف(منظور شیخ عباس قمی نویسندۀ مفاتیح الجنان است) گوید:در باب دوم،در مقام بیان نمازها،نمازهایى براى زیادشدن روزى ذکر شده که مى‏توانید مراجعه کنید.

برای 4 دعای دیگر ذکر شده در کتاب مفاتیح الجنان مراجعه کنید به “بخش «باقیات الصالحات»/ باب چهارم(ادعیه منتخبه از کتاب کافی)/ فصل پنجم(دعاهای وارده برای رزق و روزی)”

به گزارش بیان معنوی، همچنین در بخش «باقیات الصالحات» از کتاب مفاتیح الجنان، در باب دوم(نمازهای مستحبه)، بخشی تحت عنوان «نماز زیاد شدن روزی» آمده است. علاقمندان می‌توانند رجوع کند.


2. نماز و دعا در نافلۀ روز جمعه /از امام رضا علیه السلام و امام سجاد علیه السلام*

در آداب و نوافل روز جمعه آمده است:

سپس نافله‌های روز جمعه را بخوان بنابر روایتی که از امام رضا علیه السلام وارد شده که فرمودند:

شش رکعت در اول صبح می‌خوانی و بعد از آن شش رکعت دیگر که دوازده رکعت می‌شود و بعد شش رکعت دیگر به آن دوازده رکعت اضافه می‌کنی که مجموعا هجده رکعت می‌شود،(ظاهرا منظور حضرت این است که این هجده رکعت را در سه نوبت با فاصله از صبح تا ظهر می‌خوانی) و دو رکعت دیگر هم هنگام ظهر می‌خوانی؛سزاوار است که بین هر کدام از این نمازها دعایی که از امام سجاد علیه السلام روایت شده است را هم بخوانی، همانا که حضرت بین هر کدام از این نمازها دعایی می‌‌خواندند.

ثُمَّ تُصَلِّی نَوَافِلَ یَوْمِ الْجُمُعَةِ عَلَى مَا وَرَدَتْ بِهِ الرِّوَایَةُ عَنِ الرِّضَا ع أَنَّهُ قَالَ تُصَلِّی سِتَّ رَکَعَاتٍ بُکْرَةً وَ سِتَّ رَکَعَاتٍ بَعْدَهَا اثْنَتَا عَشْرَةَ وَ سِتَّ رَکَعَاتٍ بَعْدَ ذَلِکَ ثَمَانَ عَشْرَةَ وَ رَکْعَتَیْنِ عِنْدَ الزَّوَالِ وَ یَنْبَغِی أَنْ یَدْعُوَ بَیْنَ کُلِّ رَکْعَتَیْنِ بِالدُّعَاءِ الْمَرْوِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ‏ الْحُسَیْنِ ع فَإِنَّهُ کَانَ یَدْعُو بِهِ بَیْنَ الرَّکَعَاتِ.

سپس متن کامل این دعاها آمده است که بسیار مفصل است و هر که خواهد رجوع کند به کتاب مصباح المتهجد(شیخ طوسی)، ج1، صص347-357 یا کتاب جمال الاسبوع، صص370-384

بیان معنوی


فرم در حال بارگذاری ...