زیباترین جمله آفرینش

نوشته شده توسطرحیمی 5ام اسفند, 1393

 


آسمان و زمین، عرش و فرش، خاک و افلاک، ملک و ملکوت گوش سپرده‌اند برای شنیدن.

زمان، زمانِ تولد زیباترین جمله آفرینش است.

زمان، زمانِ تولد خطبه‌هایی بلیغ است در گوش تاریخ.

زمان زمانِ تولد بلاغتی علوی است در میان کلمات.

زمان، زمانِ تولد نگاه دارنده مظلومیت و گوینده پیام عاشوراست.

زمان، زمان تولد قافله سالاری است که از ازل تا فردای فرداها پرچم پیروزی کربلا را بر ستیغ قله‌های روزگار استوار کند. زمان، زمانِ تولد زینب است زینبی که «آئینه بردباری» علی علیه السلام و «کوثر شکیبایی» زهراست.

شاهزاده عشق، شهبانوی دلیری، پا به جهان گذاشته ست.

اگر نخستین لبخندش را معطر و سرشار به جهان نشان دهد دیگر عشق برای ابد پرستار خواهد داشت.اگر طنین نام بلندبالای خود را به گوش مردمان ارمغان دهد، روزهای تعطیلِ جرئت به سر میرسند و نسل خصم بر باد می‌رود. اینک حضورش دمادم با گل‌ها و پرنده‌ها نجوا از آتیه حماسه دارد. اینکه قاصدک‌ها با احتیاط بر گهواره‌اش حلقه زده تا قداست تولدش را با خود به فراسوها برند. این بانوی سرافراز دختر خطبه‌های بلیغ است. هم اکنون در گهواره بشنوید به فردای خطابه‌خوانی انسانیت می‌اندیشد.

تو نام‌های زیبا و «اسماء حسنی» فراوان داری، باید تمامی آنهارا از کبوترانِ بام و حریم وصل پرسید و آموخت. اگر بتوان آسمان را تمام و کمال از بر کرد نام‌های تو را نیز می‌شود تماما به خاطر سپرد.

باید برای دانستن‌ات خرم زار شهادت و رشادت را از نزدیک ایمان بیاوریم. نام تو دعوت به صبر است. فراخوان تحمل. نام تو حمایت عشق است و روایت تداوم خون سرخ در رگ‌های شرافت.کلید خانه حلم را در دستان تو باید جست. ای ایستادگی شعله بر دوش! ‌ای متانت بی‌تردید! ما حتی قادر نخواهیم بود شبیه لحظه‌ای از نام اعجازگون تو باشیم. چه رسد به آنکه صبر تو را در خویش سراغ گیریم.

بر بلندی‌ها و پستی‌های تاریخ هر کجا می‌ایستم زنی را تکیه گاه تمام رنجها می‌بینم. زنی شبیه شمع، شبیه فانوس که یک تنه در باد می‌سوزد و خاموش نمی‌شود.که به هر سو می‌دود تا با شعله‌های دلش تاریکی خصم را نابود کند.که زمین و زمان به دنبال او برای ستایش او رهسپارند؛ اما به گَرد شجاعت و شکیبایی‌اش نمی‌رسند.

این بانو که نام و مرامش زیب و زینت خاندان وحی است تمام چهره‌اش را با لبخندِ پرستاری نثار رنجدیدگان عشق می‌کند. گرچه از قلب او گل‌های زخم و رنج بر خاک هبوط کرده‌اند. اما صدای فرو افتادن اشک‌هایش را هیچ خاکی در خواب هم ندیده است. اشک‌های غیور او را فرشتگان به افلاک می‌برند. این زن آبروی تمام مردان عالم است.

 


فرم در حال بارگذاری ...

راهکارهای رهبر معظم انقلاب درحل مشکلات اقتصادی

نوشته شده توسطرحیمی 4ام اسفند, 1393

مقام معظم رهبری در تازه‌ترین سخنرانی خود ۹ مطالبه اقتصادی را مطرح کردند.به گزارش جهان به نقل از مهر، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار مردم آذربایجان که چهارشنبه گذشته انجام شد، با اشاره به مسائل اقتصادی کشور و لزوم مقابله با تحریم‌های دشمن در این زمینه، فرمودند:

«علاج چیست؟

علاج این است که یک ملّت در درون خود تلاشی بکند و کاری بکند که ضربه‌ی دشمن که حتمی است، اثر نگذارد یا کم اثر بگذارد؛ علاج این است

نکات اصلی رهبر انقلاب اسلامی درباره راهکارهای حل مشکلات اقتصادی در این دیدار در قالب جدول زیر مرور شده است.


1. قطع اتّکای بودجه‌ کشور به نفت

یک مسئله‌ اساسی در مورد اقتصاد کشور این است که باید اتّکاء بودجه‌ی کشور به نفت قطع بشود؛ باید به اینجا برسیم. البتّه این حرفهایی که من امروز به شما عرض میکنم و مکرّر گفته‌ایم، در مقام حرف آسان است، در مقام عمل کارهای مشکلی است. خود من دستم سالها در اجرا بوده است؛ بنده میدانم اجرا کار سختی است امّا معتقدم این کار سخت را میتوان انجام داد. اجرا کردن سخت‌تر از حرف زدن است؛ امّا همین کار سخت را با همّت، با اعتماد به این مردم، با اعتماد به این جوانها، با اعتماد به سرمایه‌های داخلی کشور، با اعتماد به خدای متعال که وعده‌ی نصرت داده است، میشود انجام داد.

...


2. تکیه‌ بودجه به تولید داخلى و مالیات

یکی از کارها - که مهم‌ترین کار همین است - [این است که] باید تکیه‌ی بودجه به تولید داخلی باشد، یعنی به درآمدی که مردم تولید میکنند و مالیات میدهند. دو کلمه میخواهم راجع به مالیات عرض بکنم:

عزیزان من! مالیات یک فریضه است. ما امروز از ضعفا مالیات میگیریم - از کارمند مالیات میگیریم، از کارگر مالیات میگیریم، از کاسب جزء مالیات میگیریم - امّا از فلان کلانْ‌سرمایه‌دار، فلان درآمددارِ بی‌حساب‌وکتاب مالیات نمیگیریم؛ فرار مالیاتی دارند؛ اینها جرم است؛ فرار مالیاتی جرم است. آن که از دادن مالیات به دولت خودداری میکند و مالیاتی که باید به دولت بدهد - که آن درآمدی که حاصل شده و در اختیار او است، به برکت فضایی است که دولت به‌وجود آورده است و کاری است که دولت دارد میکند، پس باید مالیات را بدهد - نمیدهد، در حقیقت کشور را وابسته میکند به پول مفت نفت، و وقتی کشور به پول نفت وابسته شد، همین مشکلات پیش می‌آید: یک روز تحریم میشود؛ یک روز نفت ارزان میشود؛ یک روز شاخ‌وشانه میکشند؛ کشور به این وضع دچار میشود. مسئله‌ی مالیات خیلی مهم است. البتّه من شنیدم که مسئولین مالیاتی کشور دارند طرّاحی میکنند، کارهای خوبی دارند انجام میدهند؛ این کارها باید سریع انجام بگیرد؛ باید تحقّق پیدا کند؛ از مردم باید کمک خواسته بشود و مردم باید کمک کنند؛ این قلم اوّل. قلم اوّل از کارهای مهمّی که باید انجام بگیرد، این است که بودجه‌ی کشور، اداره‌ی دولت، به‌وسیله‌ی درآمدهای از درون مردم باشد، یعنی از همین مالیات، که مالیات هم مربوط میشود به تولید و کسب و کار.

3. ارتقاء بهره‌وری

یک نکته‌ی دیگر، ارتقاء بهره‌وری است که از تعبیرات رایجی است که میکنند؛ بنده این را خلاصه میکنم به دو کلمه در زبان فارسی. تولیدکننده‌ی ما، بنگاه‌دار ما سعی کند با کم کردنِ ریخت‌وپاش، هزینه‌ی تولید را کم کند، کیفیّت را بالا ببرد؛ این میشود بهبود بهره‌وری. [البتّه] بخشی از هزینه‌ی تولید مربوط به چیزهایی است که در اختیار بنگاه‌دار نیست؛ فرض کنید تورّم بالا است، مزد کارگر یا قیمت موادّ اوّلیّه بالا میرود؛ یک مقدار اینها است لکن یک مقدار هم ریخت‌وپاش است؛ اسراف است؛ خرج‌کردن‌های بیجا است؛ باید جلوی اینها را بگیرند.

4. استفاده‌ حدّاکثرى از ظرفیّت‌هاى داخلی و جغرافیایی

یک مسئله‌ی مهمّ دیگر، استفاده‌ی حدّاکثری از ظرفیّتهای داخلی است. کشور ما در منطقه‌ی حسّاسی قرار دارد؛ همسایه‌های زیادی داریم، بالا دریا داریم، پایین دریا داریم، به همه‌ی دنیا دسترسی داریم. کشور ما روی نقشه که نگاه کنید، یک چهارراه بسیار حسّاس و مهمّ زمینی و هوایی است؛ دسترسی به آبهای آزاد هم دارد؛ اینها فرصتهای بسیار مهمّی است؛ علاوه بر منابع، علاوه بر امکانات، برنامه‌ریزی بشود، فکر کنند، از این فرصتها به نحو احسن استفاده کنند.

5. مصرف محصولات داخلى توسط مردم و مسئولین

یک نکته‌ دیگری که این بیشتر به مردم مربوط میشود، مصرف محصولات داخلی است که من بارها در سخنرانی‌های اوّل سال و غیر آن تکرار کردم، الان هم به شما عرض میکنم: محصولات داخلی را مردم مصرف کنند؛ نروند دنبال این نشانه‌ها. حالا مُد شده است بگویند «بِرَند» است، بِرَند فلان؛ بِرَند چیست! بروید سراغ مصرف تولیدات داخلی. آن چیزهایی که مشابه داخلی دارد، متعصّبانه و با تعصّبِ تمام، ملّت ایران، خارجیِ آن را مصرف نکنند. این را من فقط برای یک عدّه‌ی خاص نمیگویم؛ خب بله، وقتی ما میگوییم، یک عدّه متدیّنین فوراً گوش میکنند حرف را، پیغام هم میدهند فلان چیز راکه خارجی است بخریم؟ فلان چیز را نخریم؟ من فقط برای متدیّنین و افرادی که برای حرف ما حجّیّت شرعی قائلند، این را نمیگویم؛ من این حرف را برای هرکسی میگویم که به ایران علاقه‌مند است، به آینده‌ی کشور علاقه‌مند است، به فکر بچّه‌های خودش است که بنا است فردا در این کشور زندگی کنند. شما مصنوعات خارجی را که مصرف میکنید، در واقع کمک میکنید به اینکه حجم آن بنگاه خارجی، آن کارگر خارجی، آن سرمایه‌دار خارجی، مدام بیشتر بشود و تولید داخلی ضربه بخورد، شکست بخورد. این را به همه‌ی مردم، بخصوص آن‌کسانی‌که مصارف زیادی دارند [میگویم]؛ دولتی‌ها هم همین‌جور؛ دولتی‌ها هم در مصارف دولتی، در اشیاء مصرفی‌ای که در ساختمانها، در چیزهای گوناگون مصرف میکنند، حتماً ملاحظه کنند تولید داخلی را.

6. اجتناب از اسراف، تضییع مال و هدر دادن منابع عمومى

اجتناب از اسراف هم یک سرفصل دیگر است؛ اجتناب از اسراف، تضییع مال، هدر دادن منابع عمومی، هدر دادن آب، هدر دادن نان، از بین بردن خاک. خاک یک ثروت است، آب یک ثروت است، نان یک محصول ذی‌قیمت است؛ مراقب باشند، همه مراقب باشند، احساس مسئولیّت کنند، اینها را از بین نبرند.

7. توسعه‌ شرکت‌های دانش‌بنیان

شرکتهای دانش‌بنیان؛ که بنده روی این شرکتهای دانش‌بنیان تکیه میکنم. امروز ما جوان تحصیل‌کرده خیلی داریم. بچّه‌های دبیرستانی یکی دو هفته پیش در این حسینیّه، یک نمایشگاهی تشکیل دادند، آمدند چیزهای پیشرفته‌ی واقعاً عجیب‌وغریب و حیرت‌آوری را اینجا به ما نشان دادند؛ غالباً جوان، تعدادی جوان دبیرستانی! خب، سرمایه‌ی ما این است، ثروت ما این است. شرکتهای دانش‌بنیان به‌وجود بیاید. شرکتهای دانش‌بنیان هم فقط مخصوص صنعت نیست؛ در صنعت، در کشاورزی، در خدمات، در نیازسنجی؛ جمع بشوند، نگاه کنند ببینند بنگاه‌های گوناگون اقتصادی به چه چیزهایی نیاز دارند، کمبودهایشان کجا است، این را به آنها ارائه بدهند؛ شرکت دانش‌بنیان حتّی در این زمینه هم میتواند فعّال باشد.

8. مبارزه جدّی با قاچاق و بدحساب‌هاى بانکی

مبارزه‌ی جدّی با قاچاق از جمله‌ی کارهای لازم در اقتصاد کشور است. مبارزه‌ی جدّی با بدحساب‌های بانکی؛ یک عدّه‌ای هستند از تسهیلات بانکی، بناحق و نادرست استفاده میکنند؛ برای یک کار تسهیلات میگیرند، در کار دیگری آن را مصرف میکنند که مصلحت کشور نیست؛ بعد هم بدهی خودشان را با بانک‌ها تسویه نمیکنند؛ اینها واقعاً مجرمند. بنده نمیگویم هرکسی بدهکار بانکی است مجرم است؛ نه، یکی هست ممکن است بدهکار بانکی باشد، [ولی] کمک هم باید به او کرد؛ هستند مواردی که حتّی بدهکارند ولیکن بایستی کمک هم به او بکنند امّا بعضی هم هستند که باید مورد مؤاخذه قرار بگیرند، مورد سؤال قرار بگیرند. این کارها باید در کشور انجام بگیرد.

 پایگاه اندیشوران حوز

نظر از: عمادی [عضو] 

روز میلاد دُرّ درخشان مهر و عاطفه، پرستار زخم های به خون نشسته صحنه کربلا و روز پرستار مبارک باد.
سلام دوست عزیز از وبلاگ من نیز دیدن نمایید

1393/12/04 @ 22:00


فرم در حال بارگذاری ...

دعا، رمز موفقیّت دانشمندان بزرگ‏

نوشته شده توسطرحیمی 4ام اسفند, 1393

بعضی کوته ‏نظران و یا غافلان از چشمه جوشان هدایت و نورانیت، بر این‏ گمان هستند که نیایش مخصوص کسانی است که کار دیگری جز این نمی‏شناسند. برخی دیگر نیز اگر چه این عقیده را ندارند لیکن آنچنان سرگرم و مجذوب محیط کار می‏ شوند که تمام وقت خود را صرف آن می‏ کنند و بهره‏ای از این نعمت بزرگ الهی نمی‏ برند. به یقین این گونه افراد توجه ندارند که رهبران و پیشوایان دینی ما در عین حال که هدایت و رهبری و مدیریت جامعه را بر عهده گرفته و سیاستمداران عصر خود بوده‏اند، بر قلّه نیایش و عبودیت پروردگار جای داشتند به طوری که کسی را یارای رسیدن به مقام والای آنان نیست.


رمز موفقیت دانشمندان بزرگ الهی در رسیدن به کمال علم وعمل و مقامات عالیه دنیوی و اخروی، دعا و نیایش و مناجات آنان با خدای متعال بوده است. در اینجا به طور مختصر به چند نمونه اشاره می‏ کنیم:

امام خمینی(ره)

امام خمینی شخصیتی است که قرن حاضر و آینده مرهون خدمات اوست و به عنوانه الگویی در جهان اسلام مطرح است. او در کسوت یک رهبر دینی توانست با سلاح ایمان در مقابل قدرت استکبار بایستد و پرچم توحید را جایگزین پرچم شیطان نماید. او موفق شد تحولی عظیم در جامعه خود ایجاد کند به طوری که ده‏ها و صدها هزار نفر سر به فرمان او نهادند و از کوچه و خیابان به میدان جنگ و مبارزه و شهادت روی آوردند.

او بنیانگذار حکومتی دینی و الهی در جهان معاصر شد و توانست عملًا نشان دهد که حکومت دینی می‏تواند جامعه‏ای پویا را اداره کند و ثابت نمود که حاکمان اسلامی وظیفه دارند که دنیایی آباد و آخرتی آبادتر برای‏ آن جامعه مهیا کنند. و بالاخره او که در اوج فقاهت و سیاست و شجاعت، جامع معقول و منقول و عرفان و فلسفه بود، همه موفقیت‏هایش را مرهون آن روح بلند و ارتباط با خدا و مناجات شبانه‏روز خود بود؛ رابطه‏ای که در طول عمر هیچ گاه قطع نشد و چنین بود که خدای بزرگ نیز در همه احوال هدایتگر او بود.

به یاد بیاوریم سال 1357 را که مجموعه‏ای از مشکلات داخلی کشور، تهدیدهای منافقین، جنگ تحمیلی و هزاران مشکل دیگر مملکت را با مخاطرات جدی روبرو ساخته بود. اما این بنده صالح خدا که ارتباطش با خدا همواره مستحکم بود، با همه وجود یقین داشت که حلّال همه مشکلاتْ خداست. زبان حال او در آن زمان- که با موضوع بحث فعلی ما هم تناسب دارد- بدین قرار بود:

من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم     چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم‏

فارغ از خود شدم و کوس انا الحق بزدم     همچو منصور خریدار سرِ دار شدم‏

غم دلدار فکنده است به جانم شرری      که به جان آمدم و شُهره بازار شدم‏

درِ میخانه گشایید به رویم شب وروز      که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم‏

جامه زهد و ریا کندم و بر تن کردم      خرقه پیر خراباتی و هشیار شدم‏

واعظ شهر که از پند خود آزارم داد      از دم رِند می‏آلوده مددکار شدم‏

بگذارید که از بُتکده یادی بکنم      من که با دستِ بتِ میکده بیدار شدم[1]

...

آیت اللَّه غروی اصفهانی (کمپانی)

مرحوم آقای کمپانی با همه گرفتاری‏ها و اشتغالات علمی و تدریسی و تألیفی، اکثر نوافل و دعاها و زیارات مستحبی را انجام می‏دادند و حتی در سفر هم اصرار داشتند که این اعمال و عباداتشان ترک نشود. از دعاهای همیشگی آن مرحوم این بوده است که از خدا می‏خواهم این توفیق را تا آخرین لحظه عمر از من نگیرد. چون از همین نماز و دعاهاست که من لذت می‏برم و دلم به همین‏ها خوش است. من بعضی اوقات با خودم فکر می‏کردم که اصلًا چنین چیزی امکان ندارد که آدم هر روز زیارت عاشورایش ترک نشود، نوافل را حتماً به جا آورد، حتی نمازهایی مثل نماز جعفر طیار را انجام دهد، بخصوص انسان در اواخر عمر و در دوران پیری نمی‏تواند همه این اعمال را انجام دهد، اما مرحوم کمپانی این برنامه‏شان قطع نشد وعاقبت هم در حالی که مشغول نماز بودند، هنگامی که سر به سجده‏گاه گذاشته بودند در همان حال از دنیا رفتند و روحشان به عالم بالا پر کشید.[2]

استاد سید احمد کربلایی

مرحوم سید علی قاضی که خود از مفاخر بزرگ عرفان و معرفت است، نقل می‏کند که شبی در مسجد سهله بودم که شب را در آنجا بگذرانم.

نیمه‏های شب شخصی داخل مسجد شد و در مقام ابراهیم قرار گرفت.

او پس از انجام فریضه صبح به سجده رفت و تا طلوع خورشید سر از سجده بر نداشت و در سجده با سوز و گداز در گریه و زاری و مناجات گذراند. رفتم ببینم که او کیست؟ دیدم استادم حضرت آقای سید احمد کربلائی رضوان اللَّه تعالی علیه است و از شدت گریه، خاک سجده‏گاهش گِل شده است. چون صبح شد، رفت در حجره نشست و مشغول درس و بحث شد!

علامه سید محمد حسین طباطبایی

علّامه طباطبائی افتخار حوزه علمیه قم است. تفسیر المیزان او عطش جویندگان حقیقت و معرفت را سیراب می‏کند، فیلسوفی که جامع بین فلسفه شرق و غرب بود، او که تنها مصاحبه طولانی‏اش با هانری کُربَن استاد شیعه شناس دانشگاه سوربُنْ به چهار زبان فارسی، عربی، فرانسه و انگلیسی چاپ شد و انتشار آن خصوصاً در اروپا خدمتی بزرگ به جامعه شیعه نمود. وی استاد تفسیر، منطق، فلسفه و عرفان و فقه و اصول بود و حوزه علمیه و نظام اسلامی امروز ریزه‏خوار علم فراوان آن بزرگ‏مرد هستند و شاگردانش یکایک از فرزانگان حوزه و دانشگاه‏اند.

این مرد، رمز و راز موفقیت خود را مرهون ارتباط با خدا و عشق به‏ پروردگار و عنایت ویژه او دانسته و چنین می‏سراید:

مِهر خوبان دل و دین از همه بی پروا بُرد     رخ شطرنج نبرد آنچه رخ زیبا بُرد

تو مپندار که مجنون سرِ خود مجنون گشت     از سَمَک تا به سُهایش کششِ لیلی‏ برد

من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه     ذرّه‏ای بودم و مِهر تو مرا بالا برد

من خَس بی سر و پایم که به سیل افتادم     او که می‏رفت، مرا هم به دل دریا برد

جام صهبا ز کجا بود مگر دست که بود     که در این بزم بگردید و دل شیدا برد

خم ابروی تو بود و کف مینوی تو بود     که به یک جلوه ز من نام و نشان یکجا برد

خودت آموختی‏ ام مهر و خودت سوختی ‏ام     با برافروخته رویی که قرار از ما برد[3]

 

ملا صدرا

ملا صدرا که در طول چند قرن نظرات فلسفی او در مراکز علمی و فلسفی جهان مطرح بوده و شخصیت شناخته شده‏ای برای ارباب علم ومعرفت‏ و فلسفه است، چنین می‏گوید:

 «من در طول چند سال که برای زیارت حضرت فاطمه معصومه علیها السلام از کهک به قم می‏آمدم، این حقیقت در جوار تربت پاک دختر باب الحوائج الی اللَّه بر من افاضه شد.»

آنگاه این یافته‏اش را در قالب برهان بیان کرده است و در مرحله دهم کتاب اسفار، از حالات و مشاهدات خودش به طور اشاره سخن می‏گوید.[4]

 

پی نوشت ها:

[1] . دیوان اشعار امام خمینی، ص 142

[2] . فریادگر توحید، ص 49

[3] . مهر تابان، ص 90

[4] . در آسمان معرفت، ص 61

 پایگاه اطلاع رسانی حوزه


فرم در حال بارگذاری ...

کتاب ، زینب عقیله بنی هاشم + دانلودرایانه و همراه

نوشته شده توسطرحیمی 4ام اسفند, 1393


زینب عقیله بنی هاشم
سید هاشم رسولی محلاتی
فهرست موضوعات:
مقدمه
زندگانى حضرت زينب عليها السلام
ولادت
نام و كنيه
.

.

.

زینب کبری (مخصوص همراه)

نوع فرمت :ریدمانیاک
زندگینامه بی بی زینب کبری سلام الله علیها+200داستان ازحضرت(دوکتاب دریک …)



زندگانی حضرت زینب (مخصوص رایانه )
مقام معظم رهبری

 

زندگانى حضرت زينب سلام اللّه عليها(کتاب)


دكتر مصطفى اوليائى

فهرست مطالب
مقدمه دفتر
پيشگفتار
عقيله بنى هاشم
زينب سلام الله علیها در سرزمين كربـلا
سخنرانى دختر على علیه السلام در كوفه
اسرا در مجلس ابن زياد
يزيد سعى مى كند جنايت را به گـردن ابن زيـاد بيندازد
راهى شدن كاروان به سوى مدينه
سخن گفتن حضرت سجاد علیه السلام براى مردم
محل دفن حضرت زينب سلام الله علیها
فرجام جنايتكاران
فهرست منابع و مآخـذ


200 داستان از فضايل ، مصايب و كرامات
حضرت زينب علیها السلام

عباس عزيزى


 

منبع: اسک دین


فرم در حال بارگذاری ...

دانلودمولودی ولادت حضرت زینب سلام الله علیها(تصویری)

نوشته شده توسطرحیمی 4ام اسفند, 1393


فرم در حال بارگذاری ...

دانلود نرم افزار ویژِه ی ولادت حضرت زینب کبری مخصوص کامپیوتر و موبایل

نوشته شده توسطرحیمی 3ام اسفند, 1393

 

دانلود نرم افزار ویژِه ی ولادت حضرت زینب کبری

 
 
 
 
 
 
 

200 داستان از فضايل ، مصايب و كرامات حضرت زينب علیها السلام

در برخى روايات است كه زينب سلام الله علیها مجلس علمى داشت و زنان به قصد آموختن احكام دين نزد او مى رفتند. اين صفات برجسته كه براى هيچ يك از زنان معاصر او فراهم نشده است ، زينب را از ديگران ممتاز ساخت ؛ چنان كه او را «عقيله بنى هاشم » مى گفتند و از وى حديث فرا مى گرفتند.
ابن عباس از او حديث كند و گويد: «عقيله ما، زينب دختر على علیه السلام حديث كرد…» و اين لقب بر او ماند؛ چنان كه به عقيله معروف گشت و فرزندان وى را بنى عقيله گفتند.

منبع: اسک دین

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر [عضو] 
5 stars

پیشاپیش میلاد حضرت زینب سلام الله علیها را تبریک عرض میکنم

1396/10/30 @ 12:55


فرم در حال بارگذاری ...

ادعای دینداری

نوشته شده توسطرحیمی 3ام اسفند, 1393

 

نظر از: ذره و آفتاب [عضو] 

اگر خورشید ایمان گرمابخش دل پرستار باشد، اگر عاطفه پرستار از سرچشمه عاطفه زینبی جاری شود، اگر جویبار رحمت و ایثار پرستار به چشمه تقوای الهی متصل باشد، پرستاری، بالی است برای پرواز در آسمان رضایت خدا.
روز میلاد زینب کبری(س)، پرستار همه عاطفه ها و همه ستاره های درخشان ایمان و عفّت و پرستار همه ارزش های زخم دیده در تاریخ شیعه بر همه پرستاران و منادیان انسانیّت و ایمان مبارک باد.

1393/12/04 @ 10:48


فرم در حال بارگذاری ...

یادی از فقیه اهل بیت(علیهم السلام) حضرت آیةالله العظمی حجت کوه کمری(ره)

نوشته شده توسطرحیمی 3ام اسفند, 1393

 

در واپسین‌‌روزهای حیات‌شان دستور به شکستن مهر مرجعیت دادند. چون با ممانعت حاضرین روبرو شدند، با استشاره به کلام‌الله، آیه «و له دعوةالحق»، ایشان را به لقاءالله بشارت داد، لذا با وجد و نشاط فراوان آیه را برای حاضرین قرائت کردند.

ولادت و نسب: عالم ربانی و مرجع عالی‌قدر شیعه، حضرت آیةالله‌العظمی حاج سیدمحمد حجت کوه‌کمری(ره) معروف به«آیةالله حجت» فرزند آیةالله سیدعلی 28شعبان‌المعظم 1310هجری‌قمری، در کوه‌کمره از توابع تبریز، در بیت علم و ادب دیده به جهان گشودند. تبار ایشان با 25 واسطه، به حضرت سیدالساجدین امام علی‌بن الحسین علیه السلام می‌رسد.

تحصیلات: مقدمات علوم ادبی و بخشی از فقه و کتاب ریاض‌المسائل را از محضر پدر بزرگوارشان آموختند و ریاضیات، علوم عقلی، طب، فیزیک و شیمی را از اساتید وقت استفاده نمودند و در همین ایام به تدریس کتاب‌های مقدماتی حوزه و شرح لمعه پرداختند. این فقیه عالی‌مقام، در سال 1330هجری‌ قمری برای تکمیل تحصیلات معارف الهی، رهسپار حوزه کهن و با برکت نجف اشرف گردیدند و از محضر آیات عظام: آقا ضیاء‌الدین عراقی، سیدمحمدکاظم طباطبایی یزدی، سیدابو‌الحسن اصفهانی، سیدابوتراب خوانساری، سیدحسن صدر کاظمی، شیخ عبد‌الکریم حائری یزدی، شیخ‌الشریعة اصفهانی، میرزا محمدحسین نائینی و… تلمذ کردند و ریاضیات و فلکیات را در خدمت شیخ حیدرقلی سردار کابلی به‌خوبی آموختند و در سایه تلاش و جدیت، در اندک مدتی به درجه عالیه اجتهاد دست یافتند. حضرت آیةالله حجت کوه‌کمری در سال 1335 هجری‌قمری به جهت معالجه بیماری، به تبریز رفتند و پنج‌سال در تبریز به کارهای علمی پرداختند و پس از شنیدن خبر وفات دو استاد بزرگوارشان آیات عظام شیخ‌الشریعة اصفهانی و سیدمحمد کاظم طباطبایی یزدی قدس‌سرهما در نجف اشرف، بار دیگر در سال 1340 هجری‌قمری به عراق و نجف اشرف بازگشتند و علوم ریاضی را در خدمت شیخ اسد‌الله زنجانی و سردار کابلی به صورت کامل فرا گرفتند و خود در مسجد شیخ انصاری و در کنار مقبره میرزای شیرازی به تدریس فقه و اصول ‌پرداختند.

...

>

آثار و تألیفات: این مرجع عالی‌قدر، 48 عنوان اثر علمی از خود باقی گذاشته‌اند که در ذیل به برخی اشاره می‌شود: 1. الاستصحاب؛ 2. البیع؛ 3. تنقیح‌المطالب‌المهمة فی عمل‌الصور‌المجسمة؛ 4. جامع‌الاحادیث و‌الاصول؛ 5. حاشیة‌الکفایة فی‌الاصول؛ 6. الصلوة؛ 7. لوامع‌الانوار‌الفردیة فی مرسلات‌الآثار‌النبویة؛ 8. مستدرک‌المستدرک فی استدراک ما فات عن صاحب‌المستدرک؛ 9. الوقف و… .

شاگردان: در کتاب آثار‌الحجة، اسامی بیش‌از 100 نفر از علمای برجسته معاصر را به عنوان شاگردان ایشان ذکر کرده‌اند که به برخی از ایشان اشاره می‌شود. حضرات آیات: علامه سیدمحمدحسین طباطبایی، شیخ محمد فکور یزدی، حاج شیخ محمد لاکانی، سیدحسین بدلاء، حاج سیدصادق لواسانی، میرزا علی مرندی، شیخ ابراهیم مراغه‌ای و… .

خدمات: آیةالله‌العظمی حجت کوه‌کمری(ره) علاوه بر تألیف کتاب‌های علمی، خدمات اجتماعی ارزشمندی نیز از خود به یادگار گذاشته‌اند، که احداث مدرسه بزرگ حجتیه قم در هشت‌هزار مترمربع از جمله آن‌هاست. هم‌چنین تأسیس کتاب‌خانه‌ای در مدرسه حجتیه که هم اکنون بیش از 25 هزار جلد کتاب متنوع و نفیس در زمینه‌های فقه و اصول، تفسیر، ادبیات، اخبار و احادیث و رجال و تاریخ دارا می‌باشد، ‌در کارنامه خدماتی ایشان موجود است. این مرجع فقید، علاوه بر خدمات اجتماعی، فعالیت‌های سیاسی هم داشتند و هرگاه پای دین و مسائل شرع مقدس اسلام در میان می‌آمد، با شجاعت تمام وارد عمل می‌شدند. مثلاً در مسئله کشف حجاب و در مورد دخالت اجباری دولت در امور دینی، اعلامیه‌ای توسط آیةالله بهبهانی به دولت وقت مخابره نمودند.

جانشین مؤسس حوزه قم: آیةالله‌العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی(ره)، مؤسس حوزه علمیه قم، در حال حیات خویش، حضرات آیات سیدمحمد حجت و سیدمحمدتقی خوانساری را به عنوان وصی و مسئول رسیدگی به کارهای طلاب انتخاب نمودند. یک روز به آیةالله حجت و آیةالله صدر گفتند: «من دیگر ضعیف و خسته شده‌ام، آقای حجت عوض من اقامه جماعت کند»؛ ایشان هم امتثال نمودند و تا اواخر که حالشان مقتضی بود، تابستان‌ها در صحن کوچک (محل نمازخواندن آیةالله‌العظمی حائری) و زمستان‌ها در مسجد بالاسر حرم مطهر کریمه اهل‌بیت(علیهم‌السلام) در کنار قبر مؤسس فقید حوزه علمیه قم نماز جماعت می‌خواندند. صاحب کتاب ریحانة‌الادب در کتاب خود می‌گوید: مرحوم آیةالله‌العظمی حائری در زمان حیاتشان احتیاطات خود را به حضرت آیةالله حجت ارجاع فرمودند.

پاسداری از حوزه علمیه: بعد از وفات مؤسس حوزه علمیه قم و در دوره خفقان رضاخانی که فعالیت‌های حوزه قم به سردی گراییده بود و اوضاع این حوزه روزبه‌روز نگران‌کننده‌تر می‌شد و حتی انتظار می‌رفت که حوزویان را تبعید و حوزه را متلاشی کنند، در چنین شرایطی حضرت آیةالله حجت همراه با حضرات آیات سیدصدرالدین صدر و سیدمحمدتقی خوانساری در صدد حفظ حوزه علمیه برآمدند و هر کدام قسمتی از اداره حوزه قم را بر عهده گرفتند. مرحوم آیةالله‌العظمی حجت نان طلاب را چنان‌که در زمان مرحوم حاج شیخ متداول بود متکفل گردیدند و تا هجده سال پس از وفات مرحوم حائری این روند ادامه داشت.

تدریس و مراتب علمی: آیةالله‌العظمی حجت یکی از استوانه‌های علمی در حوزه علمیه قم بودند و از آن‌جایی که روش درسی ایشان، منظم و مطالبشان دسته‌بندی شده و قابل ضبط و تحریر بود، گروهی از شاگردان فاضل، تقریرات دروس ایشان را به رشته تحریر درآورده‌اند. البته تبحر این مرجع فقید در فقه و اصول خلاصه نمی‌شد، بلکه ید طولایی هم در حدیث و رجال داشتند، به‌طوری که حضرت آیةالله سیدابو‌الحسن مولانا (ره)، ضمن بیان خاطره‌ای از مفسر کبیر قرآن کریم، علامه طباطبایی(ره) در این خصوص، می‌گفتند: «آقای طباطبایی می‌فرمودند: من تا به حال کسی را سراغ ندارم که بتواند روایات را با روایات، همانند ایشان (آیةالله حجت) معنی کند و بعضی‌ها را شاهد و قرینه بعضی دیگر قرار دهد و نتیجه مطلوب را در فقه از این راه به‌دست آورد.»

خصوصیات اخلاقی:

1. پرهیز از ریاست؛ بعد از وفات آیةالله‌العظمی سیدابوالحسن اصفهانی(ره)، جمعی از فضلای اراکی و آذربایجانی به منزل حضرت آیةالله حجت رفتند تا ایشان را با احترام به مجلس فاتحه ببرند؛ معظم‌له وقتی نظری به انبوه جمعیت کردند، فرمودند: آقایان چه فرمایشی دارند؟ گفتند: هیچ عرضی نداریم، منتظریم در خدمت شما به مجلس فاتحه برویم! این مرجع عالی‌قدر فرمودند: شما بروید من خود می‌آیم! غالب فضلا هنوز ایستاده بودند. ایشان باز فرمودند: شما هم بروید. اگر نروید من نخواهم آمد. همه که رفتند، حضرت آیةالله حجت تنها با خادمشان به مراسم رفتند.

2. ساده‌زیستی؛ عده‌ای از تجار تبریزی در تهران که آن‌زمان به‌ندرت خودرو یافت می‌شد، با چندخودرو به قم آمده و آیةالله‌العظمی حجت و برخی اصحابشان را به زیارت مشهد مقدس بردند. موقع بازگشت در حوالی قم، ‌حضرت آیةالله حجت دستور توقف می‌دهند و می‌گویند، من با ماشین داخل شهر نمی‌آیم. برخی از اطرافیان می‌گویند: همه مردم که می‌دانند شما اتومبیل ندارید. ایشان ‌فرمودند: درست است، ولی وقتی مردم طلبه‌ها را در ماشین ببینند، غصه می‌خورند؛ و من نمی‌خواهم آن‌ها را ناراحت کنم.

3. دقت در وجوهات؛ شیخ علی مرندی از مقسمین شهریه آیةالله‌العظمی حجت، درباره دقت این مرجع فقید در رسیدگی به حساب و کتاب‌های شهریه، می‌گوید: وقتی شهریه را پرداخت می‌کردیم، دفتر را خدمت حضرت آیةالله حجت می‌آوردیم، ایشان می‌فرمودند: تا من حساب و کتاب‌هایم را نکنم خوابم نمی‌برد، چون این‌ها برای امام زمان (عج) و امانت است. یک‌بار وقتی دفتر را دیدند، فرمودند: 20 تومان کم است، باید پیدا کنید؛ این پول برای من نیست، برای امام زمان است. من دلخور شدم و قهر کردم و به منزل رفتم! پس‌از چندروز برخی از اصحاب حضرت آیةالله حجت آمدند و مرا توبیخ کردند که چرا ناراحت شده‌ای؟ گفتم: آقا دیگر به من اعتماد ندارد. آن‌ها گفتند: صحبت اعتماد نیست، خلاصه مرا به خدمت ایشان بردند. ایشان فرمودند: این‌ها درس است که من به شما می‌دهم، باید خیلی هم ممنون باشید! این‌ها برای امام زمان (عج) است.

4. توکل و قناعت؛ حضرات آیات احمدی میانجی و حاج شیخ محمد علامی هشترودی نقل می‌کنند: آیةالله‌العظمی حجت وقتی از نجف اشرف به قم آمدند، حضرت آیةالله‌العظمی حائری به ایشان پیام فرستاده بودند که هر وقت به پول نیاز داشتید، در خدمت هستیم. حضرت آیةالله حجت گفته بودند: من از لطف و کرامت ایشان کمال تشکر را دارم، ولی اگر به پول نیاز داشتم از خود «کریم متعال» می‌گیرم!

5. تواضع در برابر بزرگان؛ حضرت آیةالله حاج میرزا علی احمدی میانجی(ره) از آقای ذاکری ـ از علمای شیراز ـ نقل می‌کند: من شاهد بودم که آقای حجت سوار بر الاغ بود. آقای بروجردی هم آن‌طرف می‌رفت. آقای حجت به محض دیدن آقای بروجردی، از الاغ پیاده شد، کنار دیوار مثل یک طلبه ایستاد، تا این‌که آقای بروجردی آمدند و با ایشان احوال‌پرسی کردند و رد شدند. ایشان در برابر آقای بروجردی بسیار مؤدب بودند و می‌گفتند: هرچه آقای بروجردی بفرمایند، انجام می‌دهم.

6. عفو و گذشت؛ آیةالله شهید استاد مرتضی مطهری(ره) نیز می‌گفتند: در ایام طلبگی با عده‌ای از افراد در جلسه‌ای نشسته بودیم، در آن مجلس از مرحوم آیةالله‌العظمی حجت غیبت شد و من هم در آن برنامه حضور داشتم. احساس کردم که این درست نیست، لذا پی فرصت مناسبی بودم تا ایشان را ببینم و رضایت بطلبم تا این‌که در یک تابستانی خدمت ایشان رفتم و عرض کردم: من از شما کمی غیبت کرده‌ام، اما غیبت زیادی نیز از دیگران شنیده‌ام و از این کار سخت پشیمانم و خود را ملامت می‌کنم که چرا در جلسه‌ای که از شما غیبت می‌کردند، حاضر بودم و چرا احیاناً غیبت شما به دهان من نیز بیاید. آمده‌ام که به خود شما بگویم که مرا ببخشید و از من بگذرید. این مرد با آن بزرگواری که داشتند، فرمودند: غیبت کردن امثال ما دو جور است، یک وقت به شکلی است که اهانت به اسلام است و یک وقت هم مربوط به شخص خود ما می‌شود. گفتم: نه بنده چیزی که به اسلام توهین و جسارت شود نگفته‌ام، بلکه هرچه بود مربوط به شخص خودتان بود. فرمودند: من گذشتم. انسان اگر می‌خواهد توبه کند، باید حقوق مردم را بپردازد، اگر خمس و زکات و نماز و روزه و حج و… بدهکار است بپردازد و به‌جای آورد که در عرف به این‌ها حق‌‌الله می‌گویند و اما اگر رشوه‌ای به زور از کسی گرفته یا از فردی مالی را غصب کرده و یا در حق شخصی ظلم و تجاوز نموده، آن‌ها را به صاحبانش برگردانده و اگر غیبت و تهمتی را مرتکب شده، آن شخص را راضی نموده و در صورتی که ممکن نیست و یا این افراد از دنیا رفته‌اند، لااقل استغفار باید کرد و برای آن‌ها که حقی از ایشان زایل شده و یا مورد غیبت و تهمت قرار گرفته‌اند، از خداوند طلب مغفرت نمود که خداوند ان‌شاء‌الله آن‌ها را راضی می‌کند. ایشان علاوه بر این اوصاف، طبق اعتراف بزرگان، صاحب کرامات، حضور ذهن عالی، ذهن وقاد، حافظه قوی و عزمی فولادین بودند. استاد شهید مرتضی مطهری در مورد اراده بالای ایشان می‌نویسند: مرحوم آیةالله حجت یک سیگاری بود که تاکنون نظیر او را ندیده بودم! گاهی سیگار او از سیگار دیگر بریده نمی‌شد و در اوقات بیماری هم اکثر وقتشان صرف کشیدن سیگار می‌گشت! وقتی او را برای معالجه به تهران بردند، اطبا گفتند، چون بیماری ریوی دارید باید سیگار را ترک کنید. ایشان به شوخی فرموده بودند: من این سینه را برای کشیدن سیگار می‌خواهم! اگر سیگار نباشد سینه را می‌خواهم چه کنم؟! اطبا عرض کردند: به هر حال، سیگار برایتان ضرر دارد. ایشان فرموده بودند واقعاً مضر است؟ گفته بودند بلی، واقعاً همین‌طور است. بلافاصله فرموده بودند: دیگر نمی‌کشم! و یک کلمه «نمی‌کشم» کار را یکسره نمود.

غروب فقاهت

مرجع عالی‌قدر، ‌مرحوم آیةالله‌العظمی سیدمحمد حجت کوه‌کمری(ره) یک هفته قبل از وفاتشان در حضور اعضای خانواده و علمایی چون حضرات آیات سیداحمد شبیری زنجانی و سیدعلی‌اصغر صادقی خویی، دستور به شکستن مهر مرجعیت خود می‌‌دهند که با تعجب حاضرین روبه‌رو می‌شوند. شریف رازی در این‌باره می‌گوید: آقایان گفتند: برای چه؟ ایشان فرمودند: برای این‌که کسی بعد از من از این مهر سوءاستفاده نکند. عرض کردند: حالا چرا؟ فرمودند: از این کسالت خوب نخواهم شد و تفأل به قرآن زدند و برای این کار استخاره کردند، که آیه «له دعوة‌الحق» آمد. پس‌از آن، حاضرین ایشان را قانع نمودند که اجازه بفرمایید که مهر در ظرفی لاک و ممهور به نحو امانت نزد آقای زنجانی بماند. اجازه فرمودند و قیچی خواستند تا بند آن را از گردن ببرند و پیوسته با روی باز و بشاشت می‌فرمودند: «له دعوة‌الحق، له دعوة‌الحق». سپس وکلایشان را از جاهای مختلف احضار کردند و دستور دادند تمام وجوهات و تبرعات که نزدشان هست، بین مستحقین و صاحبانش تقسیم کنند و پس‌از آن فرمودند: الحمدلله که نزد تو روسفیدم! و مکرر می‌گفتند: خدایا! اوزوم آغدی. [یعنی روسفیدم] سرانجام روح ملکوتی این عالم جلیل‌القدر و فقیه وارسته، در سوم جمادی‌الاولی سال 1372ه.ق برابر با 29 دی‌ماه 1331ه‌ش به دیدار حق شتافت، چنانکه بر روی سنگ قبر ایشان در مدرسه حجتیه قم نیز حک شده است «و بعد ما استشار بکلام‌الحق فی کسر خاتمه اجیب بقوله تعالی و له دعوة‌الحق امر به ثم تناول‌الثریة‌الحسینیة و قال آخر زادی من‌الدنیا التربه، فلبّی دعوته زول یوم‌الإثنین ثالث جمادی‌الأولی(1372ه‌ق)». وقتی خبر ارتحال آیةالله‌العظمی حجت به آیةالله‌العظمی بروجردی رسید، در فقدان هم‌سنگر و یار خویش گریستند و فرمودند: «کمرم شکست!»

روح ملکوتی‌شان در اعلی‌علیین با اجداد طاهرینشان محشور باد

منابع:

پایگاه اطلاع رسانی حوزه

آثار‌الحجة، ریحانةالادب، گنجینه دانشمندان، نقباء‌البشر؛ ماهنامه مبلغان شماره 143؛ نورعلم؛ تربت پاکان قم.

 


فرم در حال بارگذاری ...

دانلودمولودی ولادت حضرت زینب سلام الله علیها(صوتی)سال های 88-89-90-91-92

نوشته شده توسطرحیمی 3ام اسفند, 1393

 

  دانلود یک جای فایل ها در یک فایل فشورده

  سید مهدی میرداماد - عقیلة العرب یا زینب یا زینب 

  سید مهدی میرداماد - ذکر امیر المونینعلیه السلام

  حاج محمود کریمی - کوری چشم دشمن آل پیمبری 

  حاج محمود کریمی - من گدای هر شبی ام شکرلله زینبیم 

  مجید بنی فاطمه - شب شبه امید عالمینه 

  مجید بنی فاطمه - مستی اگه آدم حیرون نکنه مستی نمیشه

  سعید حدادیان - شاخه شاخه گل می زنند گوشه چادر زهرا 

  حاج عبدالرضا هلالی - اگه بدم،اگه بی حیام

  حاج عبدالرضا هلالی - مجنونم،دل بی قراره 

حاج احمد واعظی - قبله حاجات امشب آمد، عمه سادات زینب آمد

 

دانلود مولودی با نوای مداحان مختلف در ادامه مطلب

...



سید مهدی میرداماد

ظاهرش این است که (جدید، سال 92)

خدای من صدف بحر نور (جدید، سال 92)

 مدح حضرت زینب کبری(س) (جدید، سال 91)

عقیلة العرب یا زینب یا زینب (جدید، سال 91)

خدا کنه من گدای زینب بمونم (جدید، سال 91)

ذکر امیر المونین(ع) (جدید، سال 91)

علی سر مگو در علم معبود (جدید، سال 91)

زینب ملیکه ی کربلا - سرود (جدید، سال 90)

با دست شوق چاک گریبان گرفته ایم - مدح حضرت زینب (س) (جدید، سال 90

میون همه شب ها شب رویا امشب - سرود (جدید، سال 90

من و جدا شدن از مرتضی خدا نکند - سرود امیر المومنین (ع) (جدید، سال 90

به ذره گر نظر لطف بوتراب کند به آسمان رود کار آفتاب کند - مدح حضرت ابوتراب (ع) (جدید، سال 90

رسید مژده که ماه جمادی الاولاست - مدح (جدید، سال 89)

شبای بی سحر سر اومد ، بازم دوباره کوثر اومد - سرود (جدید، سال 89)

به تار گیسوی حیدر اسیرم ، اللهی یه روز توی نجف بمیرم - سرود (جدید، سال 89)

اسمون امشب محیطه نوره ، بساط عشق و عاشقی جوره - سرود (جدید، سال 89)

دروغ گفته ام از دوریت شکست دلم - مناجات (جدید، سال 89)

شمس حجاب گنبد دوار زینب است (جدید، سال 89)

یا زینب یا زینب ، یا زینب یا زینب عقیله العرب - سرود (جدید، سال 88)

آنان که مشق اشک مرتب نوشته اند - مدح (جدید، سال 88)

خونه مولا حال و هوایی داره - سرود (جدید، سال 88)

علی امام من است و منم غلام علی - سرود (جدید، سال 88)

ای کتاب عشق من بسته نشو - روضه حضرت صدیقه (ع) (جدید، سال 88

حاج محمود کریمی

اگه بیفتم به پات چی میشه (جدید، سال 92)

زینب ز قیام خود به دین داد حیات (جدید، شعر خوانی شاعر نوجوان سال 92)

یا زینب دم عید و سال نو (جدید،سرود سال 92)

امشب علی ولیمه به اهل جهان دهد (جدید،مدیحه سرایی سال 92)

دلبر و دلبری تو (جدید،سرود سال 92)

  اگه بیفتم به پات چی میشه (جدید،سرود شور سال 92)

کوری چشم دشمن آل پیمبری (جدید، سال 91)

شاپرکای دلامون روی گلای رازقی (جدید، سال 91)

من گدای هر شبی ام شکرلله زینبیم (جدید، سال 91)

از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر (جدید، سال 91)

باز مرا شوق کسی در سر است (شعر،سال 89)

بزار پلک دلت تا ابرها بپره (سال 89)

حالا دونه دونه دلای دیوونه میریزه به پای اونی که دلا را تا خدا میرسونه (سال 89)

تو میخونه ، مستم امشب .. (سال 88)

زینبی که سر به روی بال ملک میذاره (سال 88)

شب دل و پروازه پروازه پروازه - قسمت اول

شب دل و پروازه پروازه پروازه - قسمت دوم

از آشیون سینه ها، کبوتری پر می زنه - قسمت اول

از آشیون سینه ها، کبوتری پر می زنه - قسمت دوم

گرفته امشب آسمان حال و هوای دیگری

عشق عشق تو آسمون هوای

فرشته ای که بی قراره از آسمون خبر میاره

آی عاشقا بیایید بریم در خونه مولا

گداها تو کوچه ی بنی هاشم جمع بشید

زینب یا زینب، آمده از آسمان آینه دار حسین

یا زینب زینب زینب، گل گلزار زهرایی

مجید بنی فاطمه

شب شبه امید عالمینه (جدید، سال 91)

عمریست که دم به دم علی می گویم (جدید، سال 91)

مستی اگه آدم حیرون نکنه مستی نمیشه (جدید، سال 91)

لالایی دریا ترانه عشقه (سال 89)

خیره به روی زمین چشمای ماه شبه (شعر - سال 87)

عقیلة العرب، عقیلة العرب

دل هرچی خراب عشق دل خرابم سر گردونه

دوباره عشق دوباره هدیه آسمونی

محمد رضا طاهری

مجنونم زیر بارونم دارم میخونم (جدید، سال 92)

گفتم از کوه بگویم (جدید، سال 92)

پر پیمونه پر شده میخونه (جدید، سال 92)

جرم من را ننویسید که ساغر زده ام (جدید، سال 92)

چشم مجنون به یارش میوفته (جدید، سال 92)

علوی میمیرم مرتضوی میمیرم (جدید، سال 92)

امشب شب از شکوفه باران لبالب است (شعر - سال 88)

شب شب امید عالمینه شب میلاد زینبه (سال 88)

دلی که همراز عشقه آشنای آواز عشقه (سال 88)

سایه به سایه هر جا باشه با حسینه (سال 88)

مادرت آسمان خوبی ها پدرت از اهالی بالا (شعر - سال 88)

مستجاب دعای بارانی رحمت لحظه های بارانی (شعر - سال 88)

یا زینب الهه وفا، یا زینب طلیعه وفا (سال 87)

شهر  مدینه شده گل بارون

شکوفه لبخند مولا

دل بی قرار بی یاور و زینب غزل بخون

بانوی عالم ، گل زهرا و علی

سر زده ماه عشق، دلبر شاه عشق

ای شکوه آفرینش، ای فروغ چشم زهرا

زینب زینب زینب زینب، گل حیدر یا زینب

سعید و  محمد حسین حدادیان

شاخه شاخه گل می زنند گوشه چادر زهرا

منم که روز اول به فکر آخر بودم

ترانه های عشق تو بر لبم و حسینیم

مهدی سلحشور

در این خونه خودم گدای هر شب می کنم

حسين سيب سرخی

شد شهر نبی گل باران یاس علوی آمد

حور و ملک پروونتن    هیئتی ها دیوونتن

حاج عبدالرضا هلالی

اگه بدم،اگه بی حیام (سال 88)

کیست؟دانی عصمت الله (شعر - سال 88)

مجنونم،دل بی قراره (سال 88)

گفته زلف تو دل و دين برده از دستم

حاج حسن خلج

تو زینت دوش علی و زهرایی

مژده ای اهل ولا سر زده شمس خدا

حاج احمد واعظی

قبله حاجات امشب آمد، عمه سادات زینب آمد

حاج احمد نیکبختیان

می ریزه امشب از آسمون ستاره (سال 88)

یک جلوه ی عشق اینچنین من را بس (جدید، سال 92)

سر میزارم زیر قدمای عاشقی (جدید، سال 92)

کربلایی حنیف طاهری

زینب آن بانوی عظمایی (جدید، سال 92)

امشب می پیچه توی مدینه (جدید، سال 92)

ریحانه دختر آورده (جدید، سال 92)

خلوتی رفته اعتکاف کنم (جدید، سال 92)

توی تاریکی ماه شب اومده (جدید، سال 92)

اولگوی اولیا زینب (س) (جدید، سال 92)

برای دانلود کردن مدیحه ها، روی آیکون  کلیک راست نموده و  گزینه  …Save Target As  را انتخاب نمایید.

سایت آوینی


فرم در حال بارگذاری ...

مانده ام بی تو چرا باغچه ام گل دارد

نوشته شده توسطرحیمی 1ام اسفند, 1393

ماه مخفی شدنش نیز تعادل دارد

جمعه ها طبع من احساس تغزل دارد
ناخودآگاه به سمت تو تمایل دارد

بی تو چندیست که در کار زمین حیرانم
مانده ام بی تو چرا باغچه ام گل دارد

شاید این باغچه ده قرن به استقبالت
فرش گسترده و در دست گلایل دارد

تا به کی یکسره یکریز نباشی شب و روز
ماه مخفی شدنش نیز تعادل دارد

کودکی فال فروش است و به عشقت هر روز
می خرم از پسرک هر چه تفال دارد

یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت
یک قدم مانده زمین شوق تکامل دارد

هیچ سنگی نشود سنگ صبورت ، تنها
تکیه بر کعبه بزن ، کعبه تحمل دارد…

سید حمیدرضا برقعی

مهدیا منتظرانت همه در تاب و تبند

همه ی اهل جهان، جمله گرفتار شبند

چو بیایی غم و ظلمت برود از عالم

شاد گردد دل آنان که گرفتار غمند . . .

نظر از: خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام [عضو] 

من غرق در گناهم، کي مي کني نگاهم؟
برعکس چشمهايم چشمي صبور داري
از پرده ها برون شد، سوز نهاني ما
کوک است ساز دلها، کي ميل شور داري؟

اللهم عجل لولیک الفرج

1393/12/01 @ 21:20
نظر از: یا لیتنا کنا معک [عضو] 

سلام دوست عزیز وب زیبایی داری
مطالبتم جالبه پاینده باشی


الحاقیات:
  • 9136_504.jpg -   ضمیمه یافت نشد!
1393/12/01 @ 11:52
نظر از:  

متی احارفیک یا مولای

سلام علیکم
از حضور سبزتان سپاسگزارم
ببخشید یک سوالی داشتم از وقتی تغییرات در کوثر بلاگ بوجود امده من نمی تونم تصویر بگذارم چون پسوورد میخاد نمی دونم چکار کنم اگه راهنمایی کنید ممنون میشم


الحاقیات:
  • 1_3782112-b.jpg -   ضمیمه یافت نشد!
1393/12/01 @ 11:37


فرم در حال بارگذاری ...