« مرگ بر آمریکا، شعاری آزموده شدهنماهنگ «عمار داره این خاک» با صدای حامد زمانی »

سال روز رحلت مفسر بزرگ شیعه علامه طباطبایی (ره)

نوشته شده توسطرحیمی 19ام آبان, 1394


علامه طباطبائی، فیلسوف، عارف، مفسر قرآن، فقیه و اسلام شناس قرن بود. مظهر جامعیت، اوج اندیشه، بلندای معرفت، ستیغ صبر و شکیبایی و سینه سینای اسرار اولیای الهی بود. زمین را هرگز قرارگاه خود نپنداشت؛ چشم به صدره المنتهی داشت و سرانجام در بامدادی حرن انگیز چهره از شیفتگان و مریدان خود مستور ساخت و آنان را که از شهد کلام و نسیم نگاه و فیض حضورش سرمست بودند در حسرتی ابدی باقی گذارد.تاریخ وفات: 24 آبان 1360

زندگی نامه علامه طباطبائی (ره)

«علامه سید محمدحسین طباطبایی» در 29 ذوالحجة الحرام سال 1321 (مقارن با سال 1281 شمسی) در شهر تبریز در خیابان مسجد کبود، در منزل شخصی پدرشان حاج سید محمد آقا طباطبایی متولد شدند. مادر ایشان نیز ربابه خانم از فامیل یحیوی تبریز، دختر غلامعلی یحیوی و از اشراف تبریز بودند. چهار یا پنج سال پس از تولد ایشان، خداوند برادری به ایشان عطا می کند که او را محمد حسن نام می نهند و کمی پس از تولد محمد حسن، مادر ایشان فوت می کند. تقریباً پنج سال بعد، پدر ایشان هم فوت می کند. در این زمان دو برادر یکی 9 سال و دیگری پنج ساله بودند.

پس از فوت مادر و پدر یکی از محترمان فامیل، یعنی پدر شهید قاضی طباطبایی که حاج میرزا باقر قاضی نام داشت، کفالت اوضاع مالی و زندگی این دو طفل را به عهده می گیرد. این دو کودک زیر نظر مرحوم حاج میرزا باقر قاضی رشد می کنند و نخست به سبک آن زمان، کتاب هایی چون گلستان، قرآن، نصاب و… را می خوانند و سپس بلافاصله آنها را به مدارس کلاسیک می فرستند که شاید نخستین مدرسه در ایران در تبریز دایر شده بود.

این دو برادر با هم مشغول تحصیل می شوند و پس از کلاس ششم، همزمان با حضور در کلاس هفتم، برای تحصیل جامع المقدمات به مدرسه طالبیه می روند که این قضیه تا سال 1304 طول می کشد. در این مدت آنها کتاب های سطح را خیلی سریع به پایان می رسانند، چون در آن زمان بیش از این در تبریز تدریس نمی شد، برای ادامه تحصیل به نجف اشرف هجرت می کنند.

در عصری که حوزه های دینی از جامعیت علمی برخوردار شد و در جهت رفع نیازها حرکت رو به رشدی را در پیش گرفته است، مطالعه زندگی فرهنگی علاّمه طباطبایی(ره) از دیدگاه شناخت جامعیت علمی و وسعت بینش او، حرکتی سازنده خواهد بود. این مسأله نشان خواهد داد که حوزه های دینی هیچ گاه از وجود عالمانی جامع و گسترده نگر خالی نمانده است.

علاّمه طباطبایی(ره)، در همه محافل علمی و فرهنگی به عنوان مفسری بزرگ و فیلسوف و حکیمی الهی مطرح است؛ درخشش او در صحنه تفسیر و عرصه حکمت، گرچه سایر ابعاد علمی آن بزرگ را تحت الشعاع قرار داده است، ولی جایگاه علمی او در سایر رشته های معارف اسلامی، چون فقه، اصول، رجال، حدیث و علومی چون جبر، مقابله، هندسه، حساب استدلالی، هیئت قدیم و جدید، فنون ادب فارسی، مباحث تاریخی و اجتماعی، و مبانی و نظریات مکاتب مادی بسیار چشم گیر است. این ظرفیت و قابلیت زمان و نیازهای محیط علمی و اجتماعی است که به برخی از ابعاد علمی و تفسیری او تبلوری افزون تر بخشیده است. به اظهار آنان که از خرمن حضورش، خوشه چیده و از روح بلندش مدد گرفته اند، و نیز به داوری آنان که در آثار علمی و میراث فرهنگی او سیر کرده اند، علاّمه طباطبایی(ره) دائرة المعارفی است که بیشترین مباحث اسلامی و معارف قرآنی و مسائل اصولی عقلی را به تبیین و تحلیل نشسته است.

مرحوم صدرالمتالهین کار ارزشمندی انجام داد و تباین میان کتاب و فلسفه و سلوک را برداشت، اما مرحوم علامه طباطبایی با همه علاقه ای که به صدرالمتالهین داشتند، معتقد بودند که در کتاب های علمی و به خصوص کتاب های درسی نباید این سه را به هم مخلوط کرد. بحث برهانی برای خود جایی دارد، بحث قرآنی هم فصل مشخصی دارد و بحث سلوک عرفانی هم جایگاه خاص خود را دارد. هر چند تمام این موارد به یک مقصد می رسند و ما معتقدیم، محال است که میان ادراک عقلی قاطع و داوری کتاب اختلافی باشد، ولی هر علم برای خود موضوع و شیوه بحثی دارد که باید از هم جدا شوند. حتی در تفسیر المیزان، ایشان برخی از مباحث اجتماعی، اخلافی و فلسفی را مطرح می کند، ولی بعد از آنکه از تفسیر قرآن فارغ می شود، فصل را جدا می کند که این مسائل با هم مخلوط نشوند. البته مهندسی کردن و به شیوه ریاضی مطرح کردن مسائل فلسفی، یکی از ابتکارات ایشان بود.

مفسر عالیقدر، علامه طباطبایی، در زمره حکیمان وارسته ای است که انوار الهی بر وجودش تابیدن گرفت و وی را به مقامات بالای معنوی و علمی رساند و به فرزانه ای برجسته مبدّل کرد. او اسوه فضیلت و بحری سرشار از معارف و عرفان اسلامی بود. وی این مراتب و کمالات را به سادگی به دست نیاورد و در راه اعتلای حق، تزکیه درون، صفای باطن و زُهد، با اخلاصی کم نظیر و صداقتی خاص گام برداشت و با چنین ویژگی های پسندیده و توانایی های علمی و کوشش های فکری، به ساحل قرآن و عترت رسید و به تبیین کلام وحی پرداخت.

با قرآن، معارف ملکوتی را درک کرد و با استناد به آیات این کتاب جاوید و برهان رسالت رسول اکرم(ص) به تشریح مباحث اعتقادی و کلامی دست زد و به برکت این توانمندی کوشید تا افکار را بیدار کند، اندیشه ها را غنا بخشد و با نوری قرآنی درمیان آحاد جامعه پرتوافشانی کند.

در تشریح نکته های تفسیری و روایی، شرح صدر داشت و بر این باور بود که علوم و دانسته های بشری نباید چون باری بر دوش ذهن حمل شود و سپس آدمی آنها را بر کلام خداوند و سخن معصوم تحمیل کند و درواقع دانش های گوناگون باید این زمینه را به وجود آورد تا تشنگان حقایق ناب با آمادگی افزون تری به خدمت قرآن بروند و از این اقیانوس مقدس و بی انتها جرعه هایی جانبخش بنوشند.

علامه، عارفی کامل در عرفان علمی و عملی (عینی) بود. هم عرفان نظری را خوب فهمید و هم عرفان حقیقی و حقیقت عرفان را در ذهن، ذات، عمل و رفتارش پیاده کرد، هم صاحب نظر و هم صاحب بصیرت بود. هم از تحقیق عرفان خوب برآمد و هم در تحقق عرفان جامع و متین عمل کرد و شاید بخوبی بتوان طرح کرد که «رسالة الولایه » علامه طباطبایی رحمه الله ره آورد تحقیق و تحقق و سیر و سلوک علمی و عینی عرفان او بوده است و سفر نامه سلوکی اش قلمداد می شود.

عرفان علامه، بیش از آن که رنگ و بوی صوفیانه و ملل و نحل مشارب عرفانی اساطین فن عرفان داشته باشد، عرفانی علوی و اهل بیتی، یا عرفان ناب شیعی است. عرفان قرآنی و ولایی است که در سنت و سیره قولی، فعلی، بیانی و بنانی اش متجلی شده است و از این رهگذر، سرچشمه های زلال عرفان ناب اسلامی را باید در اندیشه، اشراق، قلم، قدم، قول و فعل علامه جستجو کرد و او را الگوی تمام عیار عرفان ولایی و اسوه کم بدیل عرفان ناب نبوی و علوی دانست که مشرب خاص عرفانی را احیا کرد و از معرفت نفس تا شریعت محوری و نیل به مقام ولایت را بر اساس و استوانه های سنگین و وزین قرآنی، سنت و سیره نبوی و علوی استوار ساخت.

حضرت آیةاللّه جوادی آملی درباره ویژگی اخلاقی استاد عظیم الشأن خود، مفسر کبیر قرآن کریم مرحوم علامه طباطبایی قدس سره، می گویند: اخلاق ایشان اخلاق قرآنی بود، گویا اخلاقش قرآن بود. هر آیه ای که خداوند در قرآن نصب العین انسان کامل می داند، ما در حد انسانی که بتواند مبین و مفسر قرآن باشد در این مرد بزرگ می یافتیم. مجلس ایشان، مجلس ادب اسلامی و خلق الهی بود و ترک اولی در ایشان کمتر اتفاق می افتاد. نام کسی را به بدی نمی برد. بد کسی را نمی خواست و سعی می کرد خیر و سعادت همگان را مسئلت کند.

از خصوصیات علامه طباطبایی ارادت خالصانه به حضرت سیدالشهدا علیه السلام بود و ما با چشم خود دیدیم که علامه عالی مقام طباطبایی با حال ضعف و مریضی که دستشان بر عصا می لرزید، در روضه آقای برقعی شرکت می کرد و می فرمود: می خواهم بروم به روضه آقا مرتضی برقعی. روضه آقای برقعی 150 سال سابقه داشت. برقعی ها و رضوی ها و تقوی های قم از نسل موسی مبرقع از نوادگان حضرت جواد علیه السلام هستند. یک روضه 150 ساله در دهه عاشورا و در محله ی گذرخان خوانده می شد. علامه خیلی به این روضه علاقه داشت و با دست لرزان تشریف می آورد و گریه می کرد و می فرمود: روز قیامت در و دیوار این خانه برای کسانی که به روضه آمده اند، شهادت می دهد. همه موجودات ادراک دارند. شعور دارند و جوارح انسان و مکان هایی که انسان در آن عبادت کرده یا خدای نخواسته معصیت کرده، روز قیامت برای انسان شهادت می دهند: «الیومَ نَختِمُ عَلی أفواهِهِم و تُکلّمُنا أیدیهم و تَشهَدُ أرجُلُهم بِما کَانوا یَکسِبُون».(یس: 65) علاقه شدیدی به حضرت سیدالشهدا علیه السلام داشت و همین ها علامه را بالا برد.

قبل از خواب، اعمالی را که در طول روز انجام داده اید بررسی کنید، هر یک از اعمالتان که خوب بود خدی را برای آن سپاس گویید و توفیق انجام بهتر آن را در روز بعد از خداوند بخواهید، اگر خدای نکرده تقصیر و یا خطایی مرتکب شده بودید، فورا توبه کنید و تصمیم بگیرید که دیگر آن را انجام ندهید. اگر دیدید خلاف های شما متعدد است، تصمیم بگیرید فردا آن را کم کنید. مراقبه و محاسبه باید همیشه باشد.


فرم در حال بارگذاری ...