موضوعات: "علما و فرزانگان بروجرد" یا "آیت الله العظمی حاج آقا حسین طباطبایی بروجردی(ره)" یا "محمدبروجردی (مسیح کردستان)"

بر همه لازم که این پرچم دار را حفظ نمایند

نوشته شده توسطرحیمی 14ام فروردین, 1395

 

ممکن است انسان در عمر خود اعمال نیک وکارهای پسندیده ای انجام داده باشد اما ملاک قبولی این اعمال نیت آدمی می باشد، چه بسا کار خیر که با ریا کاری و با نیت سود هیچ ارجی نزد پروردگار حکیم ندارد.

خداوند متعال در قرآن می فرماید:

وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ (البينة/5)

و به آنها دستوری داده نشده بود مگر بر اینکه خدا را به اخلاص کامل پرستش کنند

خلوص نیت آیت الله العظمی بروجردی (ره)

در ایامی که مرحوم آیت الله بروجردی در بروجرد بودند مرحوم شیخ احمد، پدر مرحوم علامه امینی صاحب الغدیر نامه‏ای خدمت ایشان مرقوم نموده بودند و عده ای دیگر از علمای آذربایجان هم آن نامه را امضاء کرده بوند و در آن نامه نوشته بودند پس از تحقیق برای ما ثابت شده است که حضرت عالی امروز اعلم هستید لذا از جنابعالی خواهشمندیم رساله عملیه خودتان را در سطح وسیع چاپ و یا اجازه بدهید که خود مردم در این ناحیه به چاپ برسانند و از شما تقلید نمایند.

ایشان در جواب مرقوم فرمودند:

من از الطاف آقایان متشکرم،ولی راجع به تقلید، امروز پرچم در دست آیت الله سیدابوالحسن اصفهانی است و بر همه لازم که این پرچم دار را حفظ نمایند و از او تبعیت نمایند لذا من به هیچ وجه راضی نیستم که رساله من در جای دیگر چاپ شود، اینچنین شد که رساله مرحوم بروجردی فقط در بروجرد منتشر شد و در شهرستانهای دیگر مقلد نداشت.(با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در دنیای عمل)

گر گوهــــر خالص نبود در دل تو

اعمال خــراب است و زیان حاصل تو

با صدق و صفا آی به میدان عمل

تا جنت و فـــــــــردو س شود منزل تو

 

راز سجده آخر زیارت عاشورا

نوشته شده توسطرحیمی 26ام آبان, 1394

 

 


در این گفتگو حجت الاسلام میرزا علی سلیمانی بروجردی به واکاوی و بررسی ابعاد مختلف این زیارت شریفه پرداخته است. حجت الاسلام سلیمانی از پژوهشگران حوزه دین بیش از 148 کتاب و 34 مقاله در موضوعات مختلف تراجم، فلسفه، عرفان، تاریخ و حدیث در کارنامه علمی خود دارد و برخی از آثار عاشورایی وی عبارتند از: شرح زيارت ناحيه مقدسه؛ المنصور در شرح زیارت عاشور در هفت مجلد، هدف قیام امام حسین؛ شرح دعاى بعد از زیارت عاشورا، مشهور به علقمه؛ گذرى بر دعاى علقمه؛ تحقیقى جامع پیرامون سه طفل شهید سیدالشهدا در کربلاء و….

* به عنوان اولین سؤال لطفاً اشاره ای به سند زیارت عاشورا کنید.

زیارت عاشورا از زیاراتی است که طبق اسناد موجود، حدیث قدسی یا کلام الله به حساب می ‌آید که بررسی سندی آن جای خودش را دارد.مرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیح نقل می‌کند امام صادق فرمود: از پدرم از پدرش تا امیرالمؤمنین از پیامبر (ص) و پیامبر از جبرئیل و جبرئیل از خداوند متعال نقل می ‌کند که خداوند فرمود: بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله تا آخر زیارت.

* چه شروحی بر این زیارت نوشته شده است؟

شروح بسیاری بر زیارت عاشورا نوشته شده است. آقای ناصرالدین انصاری حدود یازده سال قبل مقاله ای در یکی از مجلات منتشر کرد که حدود چهل شرح را از قدما در آن مقاله نقل کرده بود و به نظرم رسید که باید شروح، بیش از این باشد؛ پس از بررسی، حدود چهل شرح دیگر نیز یافتم که برای وی فرستادم تا به مقالۀ خود اضافه کند.

* مهم ترین اولویت و نکته ای که در شروح زیارت عاشورا وجود دارد را بیان کنید.

در بین همه این شروح یک مسئله برای بنده جای تعجب بود؛ برخی از شروح، فرازهایی را شرح کرده اند که در بین عبارات مشهور زیارت عاشورای مفاتیح الجنان مرحوم شیخ عباس قمی وجود ندارد. یک نکته را اینجا عرض کنم و آن این که مفاتیح الجنان اصلاً تألیف مرحوم شیخ عباس قمی نیست و ایشان به دستور استادشان مرحوم میرزا حسین نوری دو کتاب از کتب گذشتگان را تنقیح و تلخیص کردند یکی بحار مرحوم مجلسی دوم بود که به نام سفینة البحار مشهور است و دیگری مفتاح الجنان بودکه تألیف ملا اسد الله صدوق بروجردی است که این کتاب اغلاط بسیاری دارد؛ مرحوم صدوق بروجردی روضه خوان و خطیب توانایی بود.

بروجرد دو نفر به اسم ملا اسدالله دارد که یکی ملا اسدالله مجتهد بروجردی که از اعاظم علمای عصر خود و استاد شیخ اعظم انصاری بوده است شیخ اعظم چند سال نجف را ترک می‌کند و به بروجرد می ‌آید تا از محضر ملا اسدالله مجتهد استفاده کند؛ دیگری ملا اسدالله صدوق بروجردی است که منبری، خطیب و روضه خوان بروجردی است که بسیاری از کتب تراجم، این دو نفر را با هم مخلوط می ‌کنند و حتی جایی دیدم مفتاح الجنان را به ملا اسدالله صدوق نسبت داده اند و این اشتباه است. حجم مفتاح الجنان دو برابر مفاتیح است و در زمان وی و بعد از آن چندین بار چاپ شده بود که مرحوم شیخ عباس قمی آن را تصحیح کرد و مرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیح هم به این مطلب اشاره دارد که کتاب مفتاح الجنان پر از اغلاط بود و دعاهای غیر مأثور داشت که آنها را حذف کردیم و به این موارد اشاره دارد و اگر اشتباهی هم در مفاتیح یافت می ‌شود تتمه اشتباهاتی است که در گذشته بوده است و مرحوم شیخ عباس تمام سعی خود را کرده که این اشتباهات تصحیح شود؛ نقل زیارت عاشورای شیخ عباس برخی فرازها را اضافه تر دارد و برخی فرازها در نسخ دیگر هست که آن نسخ دیگر صحیح تر به نظر می‌ آید.

ادامه »

تقدیر ویژه آیت‌الله العظمی بروجردی(ره) از شاگرد خود

نوشته شده توسطرحیمی 7ام آبان, 1394

تصویر ماندگار از آیت الله العظمی بروجردی

سیره رفتاری استاد برای شاگرد بسیار مهم بوده و چه بسا اگر استاد در اولین برخورد با شاگرد، جذابیت برای او ایجاد کند، شاگرد را در مسیر تعالی قرار خواهد داد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله العظمی بروجردی ( ره)، خبرگزاری حوزه، دومین یادداشت از سلسله یادداشت‌های حجت‌الاسلام والمسلمین قرائتی را منتشر کرد.

*مرحوم شیخ انصاری (ره) وقتی پاسخ مسأله ‏ای را نمی‏دانست با ص  دای بلند می‏گفت: نمی‏دانم.

* آموزگاری شاگرد تنبلی را پند و اندرز می‏داد و مفاسد تنبلی را تشریح می‏كرد. ناگهان دید شاگرد ضمن گوش دادن با زغالی روی زمین صورت می‏كشد. متوجّه شد او علاقه به نقّاشی دارد؛ مطلب را با والدین شاگرد مطرح كرد. چیزی نگذشت كه در رشته نقّاشی سرآمد شد.

* شخصی خدمت امام سجّاد علیه السلام رسید و عرضه داشت: یابن رسول الله! این مرد پدرم را كشته و من می‏خواهم او را قصاص كنم و قاتل هم به قتل اعتراف كرد. حضرت (ع) فرمود: می‏توانی قصاص كنی، ولی بگو ببینم آیا این مرد تا به حال خدمتی به تو نكرده به جای قصاص دیه بگیری؟. گفت: او چند روزی به من درس داده و علوم شما اهل بیت علیهم السّلام را به من آموخته است، ولی این باعث انصراف من نمی‏شود.

حضرت فرمود: چه می‏گویی! حق ارشاد بیشتر از خون ارزش دارد و او از قصاص گذشت. بنا شد دیه بگیرد.

اما قاتل توانایی نداشت. امام علیه السلام به قاتل فرمود: حاضری ثواب هدایت و ارشادت را به من بدهی و من صد شتر را بدهم. گفت: اوّلا، شما نیاز ندارید. ثانیا، اگر فردای قیامت مقتول جلوی مرا بگیرد باید توشه‏ای داشته باشم.

امام علیه السلام به ولی مقتول رو كرد و فرمود: اگر از حقّت درگذری روایتی از پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلم می‏خوانم كه برای شما از دنیا و ما فیها بیشتر باشد. آن مرد حق خود را بخشید و حدیث مهم را شنید.

* به اسكندر گفتند: چرا معلّم خود را بیش از پدر تعظیم می كنی؟. گفت: چون پدرم مرا از عالَم ملكوت به زمین آورده و استاد، مرا از زمین به آسمان برده است.

* آیت الله نجفی قوچانی (ره) می گوید: عذاب مرده‏ای برای اصحاب پیامبر مشهود شد و بعد از مدّتی مرتفع گردید. پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلم فرمود: از خانواده میت بپرسید كه امروز چه كرده‏اند؟. جواب آوردند: طفلی داشته به مكتب فرستاده‏اند و بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ را یاد گرفته است.

* ابوعلی سینا هنوز به بیست سالگی نرسیده بود كه علوم زیادی را فرا گرفت. روزی به مجلس درس ابن مسكویه حاضر شده و گردویی را با كمال غرور جلو ابن مسكویه گذاشت و گفت: مساحت سطح این را تعیین كن.

ابن مسكویه جزوه‏ای در علم اخلاق را جلو ابن سینا گذاشت و گفت: تو به ادبِ نَفسَت محتاج تری تا مساحت این گردو.

* ابوریحان بیرونی در حال احتضار بود كه فقیهی به بالینش آمد. ابوریحان مسأله‏ای در ارث از فقیه پرسید. او گفت: حالا چه وقت مسأله پرسیدن است؟. ابوریحان گفت: من اگر بمیرم و بدانم بهتر از آن است كه بمیرم و ندانم.

* استاد محمود شهابی می‏گوید: روزی در محضر آیت الله العظمی بروجردی (ره) بودم. اصحاب استفتاء هم تشریف داشتند. نامه‏ای آمد كه سؤال فقهی در آن مطرح شده بود. همه نظر دادند. آقا از من هم نظر خواست. امّا نظر من‏ با همه حاضران و خود آقا مخالف بود. نظرم را با دلیل بیان كردم و در پایان خداحافظی كرده و به تهران آمدم. پس از چند روز شخصی تقدیرنامه‏ای از آیت الله بروجردی (ره) برایم آورد كه گفته بودند: شما موجب شدید ما به كتب فقهی مراجعه كنیم و بالاخره فهمیدیم حرف شما درست است. لذا دیدیم خلاف انصاف است كه به اطّلاع شما نرسانیم.

* شهید مطهّری (ره) درباره استاد خود مرحوم حاج میرزا علی آقا شیرزای می گوید: بزرگ‏ مردی كه مرا اوّلین بار با نهج‏البلاغه آشنا ساخت و درك محضر او را همواره یكی از ذخایر گران‏بهای خودم كه حاضر نیستم با هیچ چیز معاوضه كنم، می‏شمارم و شب و روزی نیست كه خاطره‏اش در نظرم مجسّم نگردد، یادی نكنم و نامی نبرم. او هم فقیه بود، هم حكیم بود، هم ادیب و هم طبیب.

* بنی أمیه وقتی وضعیت معاویه، پسر یزید را دیدند، فهمیدند كار معلّم او عمر بن مقصوص است و معلّم را زنده به گور كردند.

*هنوز مدیون سروش غیبی استادم

* آیت الله جوادی آملی می‏گوید: روز اوّل طلبگی، پدرم دستم را گرفت و گفت: اوّلین درس را باید بزرگواری به شما بدهد كه خودش تزكیه شده باشد. رفتیم خدمت آیت الله فرسیو، ایشان هم اوّلین درس را فرمود: «اوّل العلم معرفة الجبّار و آخر العلم تفویض الامر الی اللّه». آنچنان این جمله را معنا كردند كه هنوز مدیون سروش غیبی آن استاد هستم.

* آیت الله جوادی آملی نقل می کنند: آیت الله شیخ محمّد تقی آملی در كنار مرقد مطهرۀ حضرت معصومه سلام الله علیها و قبور علمای مدفون در حرم می‏فرمود: اینجا بركت هست و می‏فرمود: شاگردان افلاطون هر وقت مسأله‏ای علمی برایشان مشكل می‏شد، كنار قبر افلاطون می رفتند.

* عمر بن عبدالعزیز كودك بود. در كوچه با بچه‏ها بازی می‏كرد و طبق عادت همراه با كودكان به هر بهانه لعن برحضرت علی علیه السلام می‏كرد. استادش گذر می‏كرد. شنید، ولی چیزی نگفت. شاگرد رنجش خاطر استاد را فهمید. به سر كلاس آمد. استاد سؤال كرد، فرزندم از چه وقت بر تو معلوم شده كه اهل بدر مورد غضب خدا قرار گرفته‏اند. شاگرد گفت: مگر علی اهل بدر بود؟. استاد گفت: آیا افتخارات بدر جز به علی علیه السلام به كسی دیگر هم تعلّق دارد؟. عمر قول داد دیگر این عمل را تكرار نكند. استاد گفت: قسم بخور. گفت:‏ قسم می‏خورم و تا آخر عمر تكرار نكرد و از اولین خدماتش در زمان حكومت، لغو این سنت زشت بود.

* در درس آخوند خراسانی 1200 نفر شركت می‏كردند كه پانصد نفر آنان مجتهد بودند. در مقابل چنین استادی آیت الله بروجردی در سنین جوانی طرح اشكال كرد.

مرحوم آخوند گفت: یك بار دیگر بگو. آیت الله بروجردی حرف خویش را تكرار كرد. آخوند فهمید راست می‏گوید. گفت: الحمد لله نمُردم و از شاگرد خود استفاده كردم.

 

شفاء چشم آیة الله بروجردی(ره) از گِل پای زوار امام حسین علیه السلام+ دانلود صوت

نوشته شده توسطرحیمی 27ام مهر, 1394

شفاء چشم آیة الله بروجردی(ره) از گِل پای زوار امام حسین (علیه السلام) از زبان آیت الله وحید خراسانی+ دانلود صوت

در سن 90 سالگی یک چراغ کوچک بالای منبر ایشان روشن بود و کتاب های قدیمی را بدون عینک می خواندند و درس را شروع می کردند. علت قوای عجیب بینایی را هم این ذکر کرده اند که زمانی که ایشان حدودا بیست سال بیشتر نداشتند روزی به بیماری سختی در ناحیه چشم دچار می شوند. در یکی از شهرها(بروجرد) رسم بر این بود که در روز عاشورا خاک به سر و صورت خود می مالیدند آیت الله بروجردی نیز از همان خاک ها به سر و صورت خویش مالید و همین موضوع باعث می شود تا چشمانش شفا یابد و به همین دلیل بینایی ایشان در حد غیر متعارف، قوی بود و این در نتیجه توسل و تبرک به تربت حضرت سیدالشهداء علیه السلام بود لذا این چنین آیت الله بروجردی(ره) به طور معجزه آسایی شفا یافت.


دانلود کیفیت متوسط  1.77MB

بیش از 100 سال عزاداری محرم در بیت تاریخی آیت الله بروجردی(ره)

نوشته شده توسطرحیمی 27ام مهر, 1394

یک قرن عزاداری محرم تا کنون در بیت تاریخی آیت الله بروجردی(ره) بروجرد برگزار شده و هر ساله ارادتمندان زیادی در این ایام برای عزارداری درخانه تاریخی آیت الله بروجردی (ره) گرد هم جمع می شوند.

فضایی معنوای سراسر این خانه را فرا گرفته و با ورود به این خانه آرامش را احساس می کنی، همه با احترام وارد می شوند.

بیت تاریخی آیت الله بروجردی(ره) یکی از خانه های تاریخی بروجرد می باشد که سالها پیش در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده که قدمت این خانه تاریخی بیش از 130 سال بوده در خیابان صفا واقع شده است.

آیت الله العظمی بروجردی(ره) حدود 30 سال از عمر با برکت خود را در این بیت تاریخی مشغول به تدریس و تربیت شاگردان و در کنار آن در این خانه زندگی می کردند.
اتاق ها ، شبستان های متعدد و حسینیه در این بیت تاریخی وجود دارد و همچنین حیاط این بیت که مسقف با شیشه های آبی رنگ شده، مکانی برای حضورعزاداران در ایام محرم و مراسمات مذهبی دیگر است.

ادامه »

گلایه درشکه چی های قم و پاسخ زمان شناسانه آیت الله العظمی بروجردی(ره)

نوشته شده توسطرحیمی 16ام مهر, 1394

خاطره ای شنیدنی از زبان آیت الله العظمی سبحانی؛

حضرت آیت الله سبحانی ، پیش از ظهر امروز در لابلای بیانات امروز خود در گردهمایی بزرگ مبلغان ماه محرم به بیان خاطره ای شنیدنی از نوع بیان و رفتار زمان شناسانه مرحوم حضرت آیت الله بروجردی (ره) پرداختند.

معظم له با اشاره به اهمیت مساله زمان شناسی گفتند:

یادم هست در سال های 35 و 36 تاکسی تازه به قم آمده بود و درشکه چی های آن زمان دیدند که کار و کاسبی شان دارد کساد می شود، لذا به منزل مرجع عالیقدر آیت الله العظمی بروجردی رفته و به ایشان گفتند شما جلوی ورود تاکسی را به قم بگیرید .

ایشان افزودند: این سخن درشکه چی های قم نشان می داد آن ها آگاه و آشنا به زمان نیستند، چرا که باید درک می کردند زمان تاکسی است و نه استفاده از درشکه .

این مرجع تقلید ادامه داد: با این حال مرحوم آقای بروجردی خطاب به آن ها فرمودند :

هر کسی که تاکسی در قم بیاورد باید قبلش امتیاز یکی از درشکه ها را بخرد تا به این وسیله صاحب درشکه با پولی که از این طریق نصیبش می شود بتواند کار و شغلی برای خود فراهم کند .

منبع: خبرگزاری «حوزه»

روی سنگ قبرم بنویسید: «ابوالقاسم خزعلی دوستدار آیت‌الله خمینی»

نوشته شده توسطرحیمی 25ام شهریور, 1394

 

آیت الله خزعلی دار فانی را وداع گفت. وی از تدوین کنندگان قانون اساسی، عضو سابق شورای نگهبان برای ۲۰ سال، عضو مجلس خبرگان رهبری از ابتدا تاکنون و مسئول بنیاد بین‌المللی غدیر بود. مواضع آیت‌‌الله خزعلی در سال‌های اخیر در مبارزه با فتنه و انحراف، از ایشان شخصیتی انقلابی و حامی ولایت در محافل انقلابی ترسیم کرده بود.
روی سنگ قبرم بنویسید: «ابوالقاسم خزعلی دوستدار آیت‌الله خمینی» گروه دین مشرق، آیت الله ابوالقاسم خزغلی عضو مجلس خبرگان رهبری و از تدوین کنندگان قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ساعتی پیش دار فانی را وداع گفت. در ادامه شرح کاملی از زندگی اجتماعی و سیاسی این عالم ربانی را به قلم خود ایشان می خوانید:

بسم الله الرحمن الرحیم
اینجانب ابوالقاسم خزعلی به سال ۱۳۰۴ شمسی در شهرستان بروجرد دیده به جهان گشودم. تا سن نزدیک ده سالگی‌ام را در زادگاهم سپری کردم. آنگاه به همراه پدرم غلام‌رضا و مادرم ربابه و جدّم مرحوم حاج عبدالکریم و برخی دیگر از بستگان به مشهد مهاجرت کردم. بعدها بستگان ما به بروجرد برگشتند؛ ولی پدر، مادر، برادران، خواهران و بنده در مشهد ماندیم.

در بروجرد که بودم به مکتب خانه سیّد جعفر شیرازی که معلّم خوبی بود، می رفتم. وقتی به مشهد آمدم در یکی از مدارس، آزمونی از من به عمل آمد و در کلاس چهارم مشغول به تحصیل شدم و تا کلاس ششم ابتدایی را در مشهد گذراندم.

سپس بعضی از کلاس های دبیرستان را شبانه خواندم. پس از اتمام دوره دبیرستان مشغول به کار شدم تا زمانی که رضاخان تبعید شد و زمینه حوزه به وجود آمد. روزی یکی از افراد خیّر که با من سر و کار داشت و در محلّ کارم بود به من گفت: فلانی! نمی خواهی طلبه بشوی؟ من مثل کسی که گمشده ای داشته باشد و یک مرتبه آن را پیدا کند، شادمان شدم و با جواب قاطع گفتم: چرا. گفت: صبح ها و شب ها مشغول به تحصیل باش و روزها مشغول به کار. کارِ من هم نوشتن فاکتورهای فروش و ثبت و ضبط اموال مغازه ای بود که لوازمِ کفش، مانند میخ، مقوّا و امثال این ها را در آنجا می فروختند.

ادامه »

فراخوان مقاله همایش "عالم واقف" آیت الله العظمی بروجردی(ره)

نوشته شده توسطرحیمی 24ام شهریور, 1394

 

اداره کل اوقاف و امور خیریه استان لرستان، محورهای همایش بزرگداشت آیت الله العظمی بروجردی(ره) “عالم واقف” را اعلام کرد.

به گزارش خبرگزاری «حوزه» از لرستان، همایش “عالم واقف” به پاس بزرگداشت آیت الله العظمی بروجردی(ره) و نقش ایشان در ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام، آذرماه امسال، در بروجرد برگزار خواهد شد.

این همایش در محورهای:

“نقش آیت الله العظمی بروجردی(ره) در توسعه حوزه های علمیه"،

“نقش موقوفات این مرجع فقید در ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام “،

“نقش عالمان دینی در ترویج سنت حسنه وقف"،

“نقش وقف در اقتصاد مقاومتی"،

“وقف از دیدگاه قرآن و عترت” و

“جایگاه وقف در فقه اسلامی”

برگزار می شود. علاقمندان به شرکت در این همایش می توانند مقالات خود را تا 18آبان ماه به دبیرخانه همایش “واقف عالم” واقع در خرم آباد، میدان ۲۲بهمن، بلوار ولیعصر(عج)، اداره کل اوقاف و امور خیریه تحویل و یا به پست الکترونیکی lorestanfarhang i@yahoo.com ارسال نمایند.

بر پایه این گزارش، به نفرات اول تا سوم هر محور جوایز ارزنده ای اهدا خواهد شد.

منبع:روزهای بروجرد

قرآن نغمه به کتابت عبدالوهاب نغمه بروجردی

نوشته شده توسطرحیمی 11ام شهریور, 1394

قرآن نغمه که به خط عبدالوهاب نغمه بروجردی کتابت شده، در میان انبوه نسخ خطی نفیس و نادر در کتابخانه ملی ایران نگهداری می‌شود.

قرآن «نغمه» توسط میرزا عبدالوهاب نغمه بروجردی، شاعر و خوشنویس قرن سیزدهم قمری حدود 150 سال پیش در قطع رقعی کتابت شده و تذهیب آن بر اساس مکتب شیراز انجام شده است.

قرآن «نغمه»، قرآن مجید با ترجمه فارسی و به خط نسخ و نستعلیق است که در 359 برگ تحریر شده است و هر برگ این نسخه قرآن 24 سطر کامل دارد و مجدول و مذهّب است. همچنين شش صفحه‌‏ اول این قرآن به طور كامل مرصع، ممتاز و تمام اوراق آن تا آخر مذهّب ممتاز است.


این قرآن دارای جلد هنری لاکی روغنی است که کار لطفعلی شیرازی است و اسلیمی‌های ارزشمندی روی جلد آن به کار رفته است و این اوج هنر کتاب‌آرایی ایرانی را به رخ می‌کشد.

این نسخه نفیس و نادر که از نایاب‌ترین آثار در دنیا به لحاظ زیبایی خط، جلد، آراستگی درون، تذهیب و … به شمار می‌رود، به شماره 912 در مخزن اداره‌کل کتاب‌های خطی و نادر کتابخانه ملی ایران ثبت و نگه‌داری می‌شود.

میرزا عبدالوهاب نغمه بروجردی کاتب قرآن نغمه كه خط نسخ و نستعلیق را به خوبی می‌نوشته است، برادرزاده ملا لطفعلی خاکی بروجردی است.

منبع:روزهای بروجرد

 

حکایتی از مرحوم آیت الله بروجردی در استفاده‌ی صحیح از مال

نوشته شده توسطرحیمی 7ام شهریور, 1394

برخی گمان می‌کنند که اگر گاهی در باب نکوهش مال و منال سخن به میان می‌آید، بدان معناست که خود آن مال بد است، اما چنین نیست!

مرحوم آیت‌الله بروجردی ـ رحمه الله ـ چنین نقل می‌فرمایند:

در اوایل طلبگی، پدرم ماهی 3 تومان (به ارزش پول آن زمان) به من شهریه می‌داد. از آن‌جا که در آن دوران فقهای بزرگی در حوزه‌ی علمیه اصفهان حضور داشتند و آن حوزه قدرت علمی زیادی داشت، پس از مدتی برای ادامه‌ی تحصیل از بروجرد به اصفهان آمدم.پدرم به بنده فرموده بود که من با فلان تاجر در بازار اصفهان حساب دارم. به او می‌سپارم که ماهی 3 تومان به شما بدهد[1]. اول هر ماه قمری نزد او برو و این مبلغ را دریافت کن.من هم در ابتدای هر ماه به مسجدی که در بازار اصفهان و اطراف حجره‌ی او بود می‌رفتم. نماز ظهر و عصر را می‌خواندم و برای دریافت پول نزد او می‌رفتم. وقتی پس از نماز ظهر و عصر به سمت حجره‌ی او می‌رفتم، معمولاً هنگام نهار خوردن بود. از جلوی حجره‌های تجار بازار که عبور می‌کردم، یکی چلوکباب می‌خورد، یکی چلو مرغ، یکی چلو خورش؛ خلاصه اغلب یک نهار حسابی می‌خوردند. هر ماه که به حجره‌ی این رفیق پدرم که می‌رسیدم، می‌دیدم که یا نان و ماست می‌خورد یا نان و دوغ یا نان و کشک یا نان و پنیر یا امثال آن. حالا یک بار یا دو بار بگوییم هوس کرده که چنین غذای ساده‌ای بخورد اما من در این چند وقتی که نزدش می‌رفتم می‌دیدم که چنین غذاهایی می‌خورد. البته من فضولی و جسارت نمی‌کردم و علت این کار را جویا نمی‌شدم[2].

گذشت و سیلی آمد و پلی را ـ در اصفهان یا اطراف ـ خراب کرد. در آن روزگار حکومت به این امور رسیدگی نمی‌کرد و باید خیرین جمع می‌شدند و پل را تعمیر می‌کردند. خیرین سراغ تجار و افراد ثروت‌مند آمدند تا پول جمع کنند. مثلاً یکی گفت من 50 تومان می‌دهم، دیگری گفت من 100 تومان می‌دهم، دیگری 150 و به همین ترتیب. رسیدند به مغازه‌ی همین آقا. از او پرسیدند که چقدر می‌دهی؟

ایشان ابتدا سؤال کرده بود که خرج تعمیر این پل چقدر خواهد شد؟

به او گفتند برآورد کرده‌ایم، حدود 30 هزار تومان (به پول آن زمان) خواهد شد.

ایشان پرسیده بود که چه مقدار را تقبل کرده‌اند؟

گفتند تا این‌جای بازار که آمده‌ایم 600 تومان جمع شده و تا 30 هزار تومان خیلی باقی مانده.

ایشان فرموده بود آن مبالغ را از آن آقایان نگیرید، تمام خرج پل را من متقبل می‌شوم! این خبر در شهر اصفهان پیچید! به سراغ ساختن آن پل رفتند و کار انجام شد و گذشت.

ماه بعد که بنده (آیت الله بروجردی) برای دریافت مبلغ 3 تومان خود نزد او آمدم، مجدّداً مشاهده کردم که او از همان نان و کشک یا نان و ماست می‌خورد! این بار دیگر از ایشان سؤال کردم که شما همیشه نان و ماست یا نان و کشک می‌خورید، لذا ما گمان کردیم که وضع شما خوب نیست! اما چطور است که آن مقدار ثروت دارید و این غذاها را می‌خورید؟!

آن تاجر به آقای بروجردی گفته بود:

«اصلاً کسب و کار من برای آن است که پول در بیاورم و از درآمد حاصله چنین کارهایی انجام دهم، و گر نه شکم که با نان و کشک و نان و ماست نیز سیر می‌شود! من کسب درآمد می‌کنم برای چنین اموری، و الا چرا باید پول جمع کنم؟!»

منبع: maemaeen.ir