موضوع: "عمومی"
حقیقت انتظار !
نوشته شده توسطرحیمی 20ام مهر, 1391 انتظار، کيفيتي روحي است که موجب بوجود آمدن حالت آمادگي است براي آنچه انتظار دارند.و ضد آن يأس و نااميدي است. هر چه انتظار بيشتر باشد آمادگي بيشتر است.
هر چه عشق به «منتظر» افزون باشد آمادگي براي فرا رسيدن محبوب افزون مي گردد و دير آمدن و فراق محبوب دردناک مي گردد. تا بدانجا که انسان منتظر از خود بي خود مي شود و دردها و سختي هاي دردآور و مشکلات سخت خود را در راه محبوب حس نمي کند.همانند کسي که در پي شب پليدي، خسته از ظلمت و تاريکي چشم به افق دوخته و دميدن خورشيد را آرزو مي کند.
انتظار چه ويژگيهاي خاصي دارد؟
انتظار، در درجه نخست ويژه حيات و زندگي است. ماهيت زندگي انسان با انتظار و اميد به آينده عجين شده، به گونه اي که بدون انتظار، زندگي مفهومي ندارد.
هر انسان زنده اي که در انتظارهاي خويش، به تداوم حيات مي انديشد و بقاي خويش را انتظار دارد، تمام حرکت و سکون خود را در راستاي اين انتظار و در جهت متناسب با تداوم حيات قرار مي دهد.
و لذا در روايات اسلامي مي بينيم که انتظار فرج از افضل اعمال امت پيامبر (ص) شمرده شده است.
يعني ويژگي انتظار در عمل در راه رسيدن به حيات است تا پيروان مهدي (عج) بکوشند تا خود را به امامشان نزديک کنند و مانند او بينديشند و امت با امام در انتظار به سر برند، زيرا امام نيز در انتظار ظهور خود به سر مي برد.
جامعه منتظر، هر حادثه اي هر چند عظيم و ويرانگر، و هر عاملي هر چند بازدارنده و يأس آفرين، او را از تحقق هدف هاي مورد انتظار مأيوس نمي کند و همواره به امام خود اقتدا مي کند.
امامي که در برابر مشکلات شکننده و حوادث کوبنده قرن ها و عصرها استوار ايستاده است و ذره اي در اصالت راه و کار خود ترديد نکرده است.
امام مهدي (عج) مي فرمايند «… لإنّ الله معنا و لا فاقه بنا إلي غيره، و الحق معنا فلن يوحشنا من قعد عنا… »(1):چون خدا با ماست، نيازي به ديگري نيست، حقانيت با ما مي باشد و کناره گيري عده اي از ما هرگز سبب وحشت ما نخواهد شد.
آري! امام مهدي (عج) در چنين انتظاري به سر مي برد و با چنين ايماني در اين شب يلداي زندگي، استوار و تزلزل ناپذير ايستاده است.
و جامعه «منتظر» و امت چشم به راه نيز بايد اين ويژگي ها را در امام موعود و «منتظر» خويش خوب بشناسد و تا حد امکان مانند خود او در انتظار باشد..
مولاي ما! «حتي ترانا و نراک»
انتظار: ديده به راه دوختن است،لحظه شمارى كردن براى ديدار كسى يا انجام واقعه اى است، به اميد كسى يا چيزى ماندن است،چشم داشتن و توقّع كارى يا حادثه اى است،نگران شخص عزيزى يا امر مهمّى بودن است.
انتظار: اميدوارى، چشم به راهى، آمادگى، نگرانى، چشم داشت و درنگ است.(2)
امّا انتظار مهدى(عليه السلام) : همه اين ها و فراتر از اين هاست.
انتظار مهدى(عليه السلام): ايمان به «غيب» اقرار به «ولايت» و باورداشت حق حاكميت «قرآن» است.
عصاره «يقين»، چكيده «تقوى» و خلاصه «عمل صالح» است.
عشق به «زيبايى ها»، التزام به «خوبى ها» و شوق به «كمالات» است.
«تلاش» براى «يافتن»، «مقاومت» براى «رسيدن» و «جهاد» براى «ساختن» است.
انتظار مهدى(عليه السلام) : روايت «اشتياق»، حديث «جستجو» و قصّه «وصل» است.
انتظار مهدى(عليه السلام) : اقتداى به او، بيعت با او، و سرسپارى به فرمان اوست. رمز پايدارى، سرّ استقامت و راز جانبازى در راه اوست.
انتظار مهدى(عليه السلام) : «عامل رشد»، «پشتوانه مقاومت و «ضامن پيروزى» پيروان امامت است.
انتظار مهدى(عليه السلام) : سنگربانى «عقيده»، مرزبانى «انديشه» و مبارزه در راه پاسدارى از «فرهنگ اسلام و ولايت» است.
انتظار مهدى(عليه السلام) : انتظار روز ظهور اوست و انتظار روز ظهور او، انتظار غلبه اسلام و قرآن است و انتظار غلبه اسلام و قرآن، انتظار تحقق وعده هاى خداوند است.
پي نوشت ها :
- بحارالانوار، ج 53، ص 178
- با مراجعه به كتابهاى معتبر لغت، همچون: لسان العرب، مجمعالبحرين، مفردات راغب، المنجد، دهخدا، معين و … .
منبع:
- انتظار بهار و باران/واحد تحقيقات مسجد مقدس جمكران
دفتر دل
نوشته شده توسطرحیمی 19ام مهر, 1391چو اين دفتر حکايت دارد از دل
بسي حرف و شکايت دارد از دل
بحــکم طـالعــش از اخـتـر دل
نــهــادم نـــــــام او را دفـــتـرِ دل
ز طــوفاني دريـــاي دل مـــن
صدف هايي که دارد ســاحل من
بسي از آن صدفها را ز ساحل
نمودم جمـع و شد و اين دفتر دل
زمــا ايــن دفتر دل يـــادگاري
بـــماند بعــد ما در روزگـــــــــاري
نه چنــدان بگذرد از اين زمانه
که ما را نـيست نــامي و نــشانه
وليـکن دفتر دل هست باقي
من الـــــآن الي يــــوم التـّلاقــي
(دفتر دل- علامه حسن زاده آملي)
عفت شکم و شهوت
نوشته شده توسطرحیمی 18ام مهر, 1391من مواعظ علي بن الحسين عليه السلام:
ما من شىءٍ أحبّ إلى اللّه بعد معرفته من عفّة بطن وفرج،
وما من شىءٍ أحبّ إلى اللّه من أن يسأل.
تحفالعقول ص 282
شرح حدیث
علت اينكه حضرت، محبوبترين امور نزد پروردگار را بعد از معرفت خدا، عفت بطن و فرج، دانسته و ساير واجبات و عبادات مثل نماز را ذكر نفرموده، اين است كه: عفت، جلوگيرِ عامل مزاحم است و هميشه، تأثير عامل مزاحم، بيشتر از عامل مُعِدّ است، مثل اين است كه كسى غذاهاى مفيد و مقوى مصرف كند اما از آن طرف بطور منظم يك سم يا ميكروبى را وارد بدن نمايد بديهى است اثرى نخواهد كرد.
در مسائل معنوى، نيز اگر انسان عبادات زيادى انجام دهد اما مرتباً ميكروب گناه را در كالبد روح خود وارد كند، اثر عباداتش خنثى مىشود. ولى اگر آئينه قلب خود را با گناه تيره نكند فطرت الهيش او را به رشد و كمال هدايت مىنمايد. پس ترك گناه اهم از فعل عبادت است و لذا شيطان بيشتر انسان را به گناه وسوسه مىكند تا ترك عبادت، چون وقتى گناه بر آدمى سيطره پيدا كرد عبادات او موجب تقرّب وى نخواهد شد.
پس محبوبترين كارها، ترك دو گناه است يكى گناه بطن كه ارتباط پيدا مىكند با دنياطلبى، مالاندوزى و طمعها و ديگرى شهوات جنسى است.
دانلود تلاوت های کوتاه و به یاد ماندنی
نوشته شده توسطرحیمی 18ام مهر, 1391
برای دانلود قرائت های فوق، بر روی آیه ، کلیک راست نموده
و گزینه …Save Target As را انتخاب نمایید.
1. عبدالباسط |
|||||
ردیف | آیه (دانلود) | پخش کلیپ (play) |
شماره سوره و آیه | حجم | |
1 | لَو أَنزَلنَا هَذَا القُرآنَ عَلَى جَبَلٍ … | حشر/21 |
87 kb |
||
2 | بِسمِ اَللهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیمِ*الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ … | حمد/1تا4 | 261 kb | ||
3 | لا أُقسِمُ بِهَذَا البَلَدِ … | بلد/1تا4 | 221 kb | ||
4 | يَا أَيَّتُهَا النَّفسُ المُطمَئِنَّةُ … | فجر/27و28 | 220 kb |
صفحات: 1· 2
دانلود ترتیل قرآن کریم استاد عبدالباسط محمد عبدالصمد
نوشته شده توسطرحیمی 18ام مهر, 1391ترتیل قرآن کریم با صدای استاد عبدالباسط
یک زن و چند شوهر ! ؟
نوشته شده توسطرحیمی 17ام مهر, 1391روزى در حدود چهل نفر از زنان قريش گرد آمده و به حضور على عليه السلام رسيدند گفتند:
يا على چرا اسلام به مردان اجازه چند زنى داده است اما به زنان اجازه چند شوهرى نداده است؟
آيا اين امر يك تبعيض ناروا نيست ؟
على عليه السلام دستود داد: ظرفهاى كوچكى از آب آوردند و هر يك از آنها را به دست يكى از زنان داد سپس دستور داد همه آن ظرفها را در ظرف بزرگى كه وسط مجلس گذاشته بود، خالى كنند.
دستور اطاعت شد آنگاه فرمود: اكنون هر يك از شما دو مرتبه ظرف خود را از آب پر كنيد، اما بايد هر كدام از شما عين همان آبى كه در ظرف خود داشته بر دارد.
گفتند: اين چگونه ممكن است ؟ آبها با يكديگر ممزوج شده اند و تشخيص آنها ممكن نيست.
على عليه السلام فرمود: اگر يك زن چند شوهر داشته باشد خواه ناخواه با همه آنها همبستر مى شود و بعد آبستن مى گردد، چگونه مى توان تشخيص داد كه فرزندى كه بدنيا آمده است از نسل كدام شوهر است.
البته اين بهترين و ساده ترين دليلى بود كه آن حضرت براى آنان اقامه كرده است وگرنه از جهتى ديگر: زن مانند مرد نيست كه فقط بر اساس نياز غريزه جنسى تن به ازدواج دهد بلكه زن بيشتر از غريزه جنسى به محبّت و عاطفه مى انديشد و لذا زن در چند شوهرى هرگز نمى تواند حمايت و محبت و عواطف خالصانه و فداكارى يك مرد را نسبت به خود جلب كند. از اين رو چند شوهرى نظير روسپى گرى همواره مورد تنفر زن بوده است. على هذا چند شوهرى نه با تمايلات و خواسته هاى مرد موافقت داشته است و نه با خواسته ها و تمايلات زن.
منبع:
- حكايتها و هدايتها در آثار استاد شهيد مطهرى(ره).
مفهوم واژه های عفت و غیرت
نوشته شده توسطرحیمی 17ام مهر, 1391در میان کلماتی که ما روزمره با آنها ارتباط داریم و به واسطه آنها به تفهیم و تفهم پرداخته و به مقصود خویش نایل می گردیم به کلمات گوناگونی برخورد می کنیم که دارای بار ارزشی متفاوتی هستند، بعضی دارای بار ارزشی مثبت و بعضی دیگر با بار ارزشی منفی و بقیه بدون در برداشتن ارزش و اعتباری خاص و ما هر کدام را به لحاظ در برداشتن مفاهیم و معانی خاص خودشان و جایگاهی که در میان انسانها دارند مورد استعمال و استفاده قرار می دهیم.
از میان کلمات و واژههایی که دارای قداست و ارزش مثبت بالایی هستند، دو کلمه عفت و غیرت با در برداشتن هاله ای از نور و تلؤلؤ ویژهای خودنمایی می کنند و همگان را چه خوب و چه بد جذب و شیفته خویش مینمایند. این دو کلمه که حامل دو صفت از صفات برجسته خوب انسانی و الهی هستند، دارندگان خود را به درجهای از اعتبار و ارزش مثبت می رسانند که در نزد همه دارای ارج و قرب و قدر و قیمتی افزون بر دیگران جلوه میک نند و با چشم دیگری در میان مردم دیده می شوند.
عفت که بیشتر در مورد دختران و زنان به کار میرود- اگر چه پسران و مردان نیز از آن مستثنی نیستند- عبارت است از پارسایی و پاکدامنی و خود نگهداری از آلودگی به حرام و دوری از شهواتی که باعث لکهدار شدن جسم و روح میگردد، ولی غیرت که اختصاص به پسران و مردان دارد- اگر چه در برخی از موارد زنان نیز از آن مستثنی نیستند- به حالت و صفتی گفته میشود که یک فرد به واسطه آن به پاسداری و نگهبانی از ناموس و آنچه ارزشهای او شمرده میشود تهییج و تشویق می گردد.
به عبارت دیگر، عفت، خودنگهداری و مواظبت از خویش است ولی غیرت، مواظبت از دیگران و دیگر نگهداری است که هر کدام در جای خود منشأ آثار، خیرات و برکات بیشماری است، از این روی، این دو حالت، همچون دو در گرانبهایی است که انسانهای خوب و بد، فطرتا مایل به متصف بودن به آن هستند، به طوری که اگر به آنان بیغیرت و بیعفت گفته شود بدشان میآید و آن را برای خود یک ناسزا تلقی میکنند.
از این بالاتر، حتی مردانی که از خصیصهی والای غیرت جدا افتادهاند اگر بخواهند برای خود برگزینند به دنبال زنان باعفت میگردند و زنان بیعفت هم وقتی بخواهند برای خود شوهر انتخاب کنند، به مردان باغیرت جواب مثبت میدهند. به عبارت دیگر، جایگاه این دو کلمه به قدری رفیع و باارزش است که توجه به بیغیرتها و بیعفتها را هم به خود جلب میسازد و ضمیر انسانی و فطرت خدایی آنها، به گرانبها بودن این دو ویژگی توجه و هشدار میدهد.
بنابراین اگر زن عفیف و پاکدامنی در خانه ای وجود دارد، باید همگان از خودش تا شوهر، برادر و پدرش بسیار قدر و منزلت او را بدانند و بر این نعمت الهی شاکر و سپاسگزار باشند، یعنی با آمدن عفت، دیگر نباید او را به خاطر داشتن صفات بد دیگری که احیانا همه زنان و مردان به یک شکلی و اندازهای آن را دارند و یا به جهت نداشتن جمال و زیبایی ظاهری، مورد سرزنش و ایذاء قرار دهند. در مقابل هم همین طور، اگر مردی است با غیرت و حمیت ولو فقیر و نادار، باید همه و خصوصا همسرش، ارج و قرب او را درک کند و خداوند را شکرگزار باشند.
اخلاق و جوان / ج2 / آیة الله مظاهری
دانلود سخنرانی های اخلاقی آیة الله حق شناس (ره)
نوشته شده توسطرحیمی 16ام مهر, 1391بسم الله الرحمن الرحیم
مرحوم آیت الله میرزا عبدالكریم حق شناس(تهرانی) در سال 1338 ه.ق برابر با 1298 ه.ش در تهران در خانوادهای مذهبی دیده به جهان گشود.
وی تحصیلات مقدماتی و ادبیات را در محضر آیت الله حاج شیخ محمدرضا تنكابنی فرا گرفت و عرفان را نیز از محضر آیتالله شاهآبادی تلمذ كرد. ظاهرا بخشی از معقول را نیز غیر از درس آیتالله شاهآبادی از محضر آیتالله میرزا مهدی آشتیانی مدرس بزرگ حكمت و فلسفه آموختند. زیرا روزی در بین سخنانشان فرموند: «ایشان - میزرا مهدی آشتیانی - بخش وجود ذهنی را كه میفرمودند با عباراتی بسیار مغلق و خراباتی بیان میكردند.» كه دال بر استفاده ایشان از محضر آن حكیم بزرگ است، اما مدت این كسب فیض مشخص نیست.
ایشان همچنین دروس فقه و اصول را در هجرتی كه به سال 1358 ه.ق به قم داشتند از محضر بزرگانی چون آیتالله حجت و آیتالله خوانساری و آیتالله العظمی بروجردی فرا گرفتند. مدتی نیز از محضر فقه و اصول امام خمینی بهرهمند شدند و البته مراوداتی در بحث اخلاق با امام راحل نیز داشتند.
وی اجازه اجتهاد خود را از بزرگانی چون آیتالله سید ابوالقاسم خویی، آیتالله سید محمد حجت، شیخ عبدالنبی عراقی و آیتالله شاه آبادی دریافت كرد.
آیتالله حق شناس از شاگردان آیتالله سید علی حائری، میرزای تنکابنی و شیخ محمدحسین زاهد بود. وی از شاگردان درس عرفان آیتالله شاه آبادی و امام خمینی (ره) بود.
آیتالله حقشناس افزون بر زبان عربی به زبانهای فرانسه و انگلیسی هم مسلط بود.
جهت دانلود برروی لینکهای زیر کلیک بفرمایید.
بقیه دانلود ها (81 جلسه درس اخلاقی )در ادامه مطلب
صفحات: 1· 2
ایرانیان چگونه اسلام آوردند !
نوشته شده توسطرحیمی 16ام مهر, 1391
مسلمانان با فتوحات خود دنیای جدیدی با فرهنگ جدیدی به وجود آوردند ازآن رو اگرچه فتوحات با جنگ پیش می رفت اما از آنجا که دین اسلام ، دین سادگی و روشنی بود درجان و روح مردم جای می گرفت و حتی ازجهت مالی نیز کمتر ازحکومتهای پیش اخذ مالیات می کرد. ایرانیان جزیه ای که به مسلمانان پرداخت می کردند به مراتب کمتر از سرانه ای بود که پیش از آن به حکومت ساسانیان پرداخت می کردند لذا اکثر مردم با رغبت و میل اسلام آوردند. نه با زور شمشیر، وهمین پذیرش از روی اختیار و خواست خود بود که هماهنگی با عقل و فطرت داشت آنان را واداشت که بعد از اسلام آوردن تمام همت خود را در راه بسط و توسعه آن به کار گیرند، لذا مسلمانان خود را در استخدام دین جدید درآوردند و همه آمالها و آرزوهای خود را در تحقق آرزوهای آئین جدید می دانستند، و همه سعی و تلاش خود را در افزودن کمی و کیفی به دین و فرهنگ و آئین جدید به کار می بردند و کوشش مسلمین در نقل علوم یونانی و هندی و پهلوی و …. بسیار شگرفت و اعجاب آمیز است و آنچه نقل معاندان اسلام است که مسلمانان به اجبار اسلام آورند مسلمات تاریخ آن را تکذیب می کند بلکه آنچه آنان را وادار کرد تا همه همت و تلاش خویش را در استخدام اسلام درآورند و فرهنگ و آئین اسلام را بسط و توسعه دهند خود اسلام و عشق و دلبستگی به آن بود.
صفحات: 1· 2
آرامش راز زندگی
نوشته شده توسطرحیمی 15ام مهر, 1391
در دنیای پراضطراب امروز آرامش و راحتی خیال نعمتی است که بسیاری آرزوی آن را دارند، اما برای رسیدن به آن تنها آرزو کافی نیست
بلکه باید قدم پیش نهاد و کاری کرد. آنچه در پی می آید برخی تکنیکهای روان شناختی است که ضمن کمک به رفع تشویش ونگرانی آرامش و نشاط و شادی را در زندگی ما رونق می بخشد.از جمله اين عوامل عبارتنداز:
1) با خدا ارتباط برقرار کنید
حداقل نیاز انسان به روح خدایی مانند احتیاج نوزاد به مادر است به همان میزان که جسم برای ادامه حیات به هوا وغذا نیازمند است، روح و باطن نیز به هدایت الهی وروح ربانی محتاج است.
آرامش جان، زمینی حاصلخیز است که دانه های"خواست ونیاز"درآن به خوبی می روید.نیازهای به حق را دریاد خداوند که آرامش جان وقلب است بکارید تا به خوبی تحقق یابند.
خداوند همراه کسی است که او همراه خداوند باشد با توجه به خداوند وخواندن نامهای اوهمراهی وپشتبانی خدا را به سوی خودجلب کنید پس به خداوند توجه کنید تا الهی شوید! به خدا توکل کنید.هرچه ارتباط شما با خدا این نیروی عظیم وخرد لایتناهی بیشتروبیشترشود آرامش ونشاط بیشتری را در خود تجربه می کنید و هر چه ارتباط شما با خدا محدودتر شود ترس واضطراب بیشتری بر شما چیره می شود.
خداوند فرموده است"اگر مرا یاری کنید شما را یاری می کنم وقدمهایتان را استوار میگردانم"یار خدا بودن یعنی براساس قوانین الهی رفتار کردن، گناه نکردن، کمک به دیگران، نرنجاندن دیگران، احترام به والدین و درواقع یار خدا بودن همان یاری کردن به خود است.
2) ازآنچه هستید راضی باشید
بدن وسیله زندگی است نه جوهرآن.آن قدرکه ما انسانها با ظاهر جسمی خود مشخص می شویم یک درخت با تنه اش مشخص نمی شود.تجربیات ما باید مثل درخت به ما شکل بدهد ولی این کار را نمی کند.فقط جوهره وجودمان است که با شرایط محیط از بین نمی رود، شکسته نمی شود ویا درمعرض دید وبررسی دیگران قرار نمی گیرد.وجود داشتن پر معنا وپر مفهوم است.من وجود دارم، من هستم، من این جا هستم، من در حال شدن هست، تنها من هستم که زندگی را می سازم و..هر کدام از ما انسانها در این دنیا ما موریتی خاص داریم.باکمک به دیگران ومهرورزی به آنان باعث تکامل روحمان می شویم.رسالت اصلی ما در این دنیا بیدار شدن و بیدار کردن است وزندگی ما به منزله یک سفراست و هدف نیست.منظور از بیداری فعال شدن در همه ابعاد وجود و همه زوایای زندگی است مانند بیداری جسمی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و…خلاصه در یک کلام"بیداری الهی".