موضوع: "عمومی"

قطره ای از دریای الطاف امام حسین

نوشته شده توسطرحیمی 26ام آذر, 1391
آیت الله اراکی فرمود:
شبی خواب امیرکبیر را دیدم در حالی که جایگاهی متفاوت و رفیع داشت.
پرسیدم چون شهید شده ای و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟
با لبخند گفت:
خیر
سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟
گفت:
نه

با تعجب پرسیدم:
پس راز این مقام چیست؟
جواب داد:
هدیه مولایم حسین است!
گفتم چطور؟
با اشک گفت:
آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند، چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد؛ سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! دو  تا رگ بریده اند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم ، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد.
آن لحظه که صورتم را بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفت:

به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی، این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم.

http://bedanim.persiangig.com/Pics%20of%20Moharam/bedanim.parsiblog.com%20Moharam%20%285%29.jpg

وقایع ماه صفر

نوشته شده توسطرحیمی 26ام آذر, 1391

وقایع ماه صفر


   شهادت مظلومانه دختر خردسال امام حسین (ع) اربعین سالار شهیدان، رحلت جانگذاز حضرت رسول (ص)، شهادت سبط اکبرش امام حسن (ع) و نیز شهادت غریبانه امام رئوف حضرت امام رضا (ع) از وقایع تلخ و جانکاه ماه صفر است. 


      شیعیان و محبان اهل بیت(ع)، ماه صفر را همانند ماه محرم از ایام سوگواری و عزاداری می دانند. زیرا در آغاز این ماه، سپاهیان یزید بن معاویه، خانواده بی پناه امام حسین(ع) و بازماندگان دشت کربلا را به حالت اسیری وارد سرزمین شام نموده و آنان را در فشار روحی و روانی قرار دادند و از هر جهت زمینه آزار و اذیتشان را فراهم کردند. طبق نقل تاریخ یکی از کودکان خردسال امام حسین(ع)، به نام حضرت رقیه(س) بر اثر تحقیر و توهین روز افزون دشمن و سختی های اندوه بی پایان از دست دادن پدر، مظلومانه و غریبانه در خرابه شام بدرود حیات گفت و غم بازماندگان کربلا را تشدید نمود. بیستم این ماه مصادف با اربعین شهادت امام حسین(ع) و یارانش در کربلا است. علاوه بر آن، رحلت پیامبر گرامی اسلام(ص) و شهادت جانگداز امام حسن مجتبی(ع) در بیست و هشتم و شهادت امام رضا(ع) در آخرین روز این ماه قرار گرفته است.

     بنابراین، سراسر این ماه برای محبان اهل بیت(ع)، ایام حزن و اندوه و عزاداری و سوگواری است.

 * اول صفر

  • وارد كردن سر مطهر امام حسين (ع) به شام

بنى اميه اين روز را به خاطر ورود سر مطهر امام حسين (ع) به شام عيد قرار دادند.
در این روز همچنین کاروان اسرای کربلا به شام وارد شد و یزید برای آزار و اذیت خاندان پیامبر اسلام به تزیین شهر و شادی و پایکوبی مردم داد.

  • شروع جنگ صفين

پس از بى نتيجه ماندن نامه‌ها و موعظه‌هاى اميرالمؤمنين (ع) به معاويه در ماه محرم، در روز چهارشنبه اول صفر سال 38 ه‍ لشكر اميرالمؤمنين (ع) در مقابل لشكر شام صف كشيدند. سرانجام با حيله چند برگ از قرآن بر سر نيزه كردند، و ماجراى حكمين پيش آمد.

 * دوم صفر

  • مجلس يزيد

در اين روز بنابر نقلى اسراى آل رسول را وارد مجلس يزيد كردند.

  • شهادت زيد بن على بن الحسين (ع)

در سال 121 ه‍ زيد بن على بن الحسين (ع) در كوفه به شهادت رسيد. خروج او در اول محرم بوده است. پس از دفن در اين روز يا 19 ربيع‌الاول قبر او را شكافتند و بدن آن بزرگوار را از قبر خارج نمودند و به زمين كشيده به دار زدند.

* پنجم صفر

  • شهادت حضرت رقيه (س)

در روز پنجم ماه صفر سال 61 ه‍ حضرت رقيه مظلومانه به شهادت رسيد. نام شريفش “رقيه"، “فاطمه” و “زينب” است. پدرشان مولانا الشهيد اباعبدالله الحسين (ع) و مادرشان ام اسحاق است.
ولادت آن حضرت در مدينه بود و در سن سه سالگى يا بيشتر بود.
همراه با اسرا به كوفه و شام برده شد و در مسير چهل منزل راه شام رنجهاى فراوانى ديد.
در شام بعد از ديدن سر نورانى پدر با پيشانى شكسته در خرابه، آنقدر ناله زد و گريست تا به ملكوت اعلا پيوست، و بدن شريف آن حضرت را شبانه دفن كردند.

  •  ولادت امام موسى بن جعفر (ع)

بنابر مشهور در اين روز (يكشنبه) به سال 128 ه‍ در “ابوأ” بين مكه و مدينه حضرت موسى بن جعفر (ع) به دنيا آمدند. پدر والا مقام آن حضرت امام صادق (ع) و مادر ايشان حميده المصفاة (ع) مى باشند.
مشهورترين لقبهاى آن حضرت صالح، صابر، امين و كاظم، و مشهورترين كنيه آن حضرت ابوالحسن است. اگر چه اميرالمؤمنين (ع) و امام زين العابدين (ع) هم مكنى به اين كنيه اند، ولى در كتب اخبار از امام كاظم (ع) به ابوالحسن اول، واز امام رضا (ع) به ابوالحسن ثانى و از حضرت عادى (ع) به ابوالحسن ثالث تعبير مى كنند. البته گاهى به خاصر تقيه، از آن حضرت به عنوان عبد صالح، فقيه و عالم نيز تعبير كرده اند.

 * هشتم صفر

  • وفات حضرت سلمان (ره)

حضرت سلمان (ره)در سال 36 ه‍ در مدائن از دنيا رفت. او را سلمان پاك و سلمان محمدى لقب داده اند.و در خطاب به او گفته اند: السلام عليك يا من خلط ايمانه بأهل البيت الطاهرين.

اميرالمؤمنين (ع) فرمودند: “سلمان از كسانى بود كه بر حضرت زهرا (ع) نماز خواند".

همچنين امام صادق (ع) فرمودند: “سلمان علم اول و آخر را درك كرد، و او دريايى است كه هر كسى را بهره اى از آن نيست، و او از ما اهل بيت است".

شرح حال آن بزرگوار در كتابهاى مختلف بيان شده، و در بزرگى مقام و قدر او همين اندازه بس كه مولانا اميرالمؤمنين (ع) وسايل غسل و كفن او را آوردند و او را غسل داده كفن نمودند و بر او نماز خوانده دفن نمودند.

جبرئيل به پيامبر (ص) عرضه داشت : “اشتياق بهشت به سلمان بيشتر از اشتياق او به بهشت است".

 * نهم صفر

  • شهادت عمار و خزيمة

در اين روز در سال 37 ه‍ عمار ياسر به سن 93 سالگى و خزيمة بن ثابت در جنگ صفين به شهادت رسيدند.

 

  • جنگ نهروان

در نهم صفر سال 39 ه‍ فتح نهروان واقع شد؛ و ذوالثديه رئيس خوارج به درك واصل شد.

 * چهاردهم صفر

  • شهادت محمد بن ابى بكر

در اين روز در سال 38 ه‍ محمد بن ابى بكر در سن 28 سالگى به دستور معاويه و عمرو عاص به وسيله زهر به شهادت رسيد، بعد از شهادت، او را در شكم حمار مرده اى گذاشتند و سوزاندند.

 

* بیستم صفر (اربعين)

  • اربعين سيد الشهداء (ع)

در چنين روزى چهل روز از فاجعه مولمه شهادت امام حسين (ع) و اهل بيت و اصحاب باوفايش مى گذرد.

  • زيارت جابر از كربلا

در اين روز در سال 61 ه‍ جناب جابر بن عبد الله انصارى و همراهانش قريب به چهل روز بعد از شهادت امام حسين (ع) از مدينه به كربلا وارد شدند. او به همراه عطيه قبر حبيبش سيد الشهدأ (ع) را زيارت كرد.

  • بازگشت اهل بيت (ع) به كربلا

بنابر مشهور در چنين روزى اهل بيت (ع) از شام به كربلا بازگشتند.

  • ملحق شدن رأس مطهر امام حسين (ع) به بدن مطهر

در اين روز - بنا بر قول سيد مرتضى - رأس شريف امام حسين (ع) توسط امام زين العابدين (ع) از شام به كربلا آورده شد و به بدن مطهر آن حضرت ملحق گرديد(.

 * بیست و پنجم صفر

  • طلب دوات و قلم از سوی پيامبر (ص)

در اين روز پيامبر (ص) دوات و قلم طلبيدند تا بنويسند كه خلافت بلافصل براى اميرالمؤمنين (ع) است، ولى یکی از اصحاب مانع از اين كار شد و به ساحت اقدس نبوى (ص) جسارت كرد و گفت : ان الرجل ليهجر: “اين مرد هذيان مى گويد"!

همچنين پيامبر (ص) در اين روز بر منبر رفتند و خطبه خواندن و مردم را موعظه نمودند و به پيروى از قرآن و عترت فراخواندند.

 * بیست و ششم صفر

  • تجهيز لشكر اسامه

در اين روز در سال 11 ه‍ پيامبر (ص) به عده اى خاص از صحابه و به خصوص ابوبكر و عمر و عثمان امر فرمودند براى سفر به روم و جنگ با روميان به اميرى اسامه بن زيد آماده شوند. آنان از اين امر كراهت داشتند و نسبت به فرماندهى اسامه بر سپاه اسلام به خاتم‌الانبياء (ص) اعتراض كردند. حضرت فرمودند: “خدا لعن كند كسى را كه از لشكر اسامه تخلف كند"، ولى با اين حال بسیاری از اصحاب تخلف كردند و بازگشتند!

* بیست و هشتم صفر

  • ارتحال جانسوز رسول خدا (ص)

ارتحال جانگداز و مظلومانه اشرف مخلوقات خاتم‌الانبياء محمدبن‌عبدالله (ص) در سال 11 ه‍ در سن 63 سالگى بوده است؛

پيامبر (ص) هنگام بيمارى فرمودند: حبيبم را نزد من حاضر كنيد. عايشه و حفصه پدران خود را نزد آن حضرت حاضر نمودند. پيامبر (ص) روى مبارك خويش را از آنان برگردانيد و فرمود: “حبيبم را نزد من حاضر كنيد". سپس دنبال على‌بن‌ابى‌طالب (ع) فرستادند. چون نظر مبارك به آن حضرت افتاد او را نزد خود خواند و كلماتى به حضرت فرمود. هنگامى كه على‌بن‌ابى‌طالب (ع) از نزد آن حضرت خارج شد، عمر و ابوبكر به او گفتند: “خليلت به تو چه گفت"؟ فرمود: “هزار باب علم به من حديث كرد كه از هر باب هزار باب ديگر باز مى شود".

  • آغاز امامت اميرالمؤمنين (ع)

اولين روز امامت حضرت اميرالمؤمنين على‌بن‌ابى‌طالب (ع) است، و زيارت آن حضرت در اين روز مستحب است. بحارالانوار: ج 97 ص 384.

  • آغاز غصب خلافت

اولين روز غصب ظالمانه خلافت و خانه نشين كردن اميرالمؤمنين (ع) و شكستن بيعت روز غدير توسط اهل سقيفه بنى ساعده است (129).

  • شهادت امام حسن مجتبى (ع)

در اين روز در سال 50 ه‍ امام حسن مجتبى (ع) به شهادت رسيد.

جعده دختر اشعث بن قيس با زهرى كه معاويه براى او فرستاده بود آن حضرت را مسموم كرد. معاويه همراه با زهر صد هزار درهم فرستاد و وعده كرد كه او را به عقد يزيد در آورد: ولى به وعده خود وفا نكرد.

 

* آخر صفر

  • شهادت امام رضا (ع)

حضرت ثامن الحجج مولانا على بن موسى الرضا (ع) در سال 203 ه‍ به شهادت رسيدند. سن مبارك حضرت 49 يا 55 سال بوده است. ر 28 سفر مأمون انگور مسموم يا آب نار زهر آلود را به اجبار به حضرت امام رضا (ع) خورانيد).

 

منابع:

  • تقویم‌الشیعه، مستدرك سفينةالبحار. كافى، ارشاد، تتمةالمنتهى، منتهى‌الآمال، مجمع‌البحرين، مفاتیح‌الجنان، جلأالعيون، وسائل‌الشيعه
  • خبرگزاری حوزه

خبر:برگزاری همایش وحدت حوزه و دانشگاه در مجتمع دانشگاهی امام خمینی بروجرد با شرکت طلاب حوزه محدثه

نوشته شده توسطرحیمی 25ام آذر, 1391

معاونت فرهنگی حوزه علمیه محدثه از برگزاری همایش وحدت حوزه و دانشگاه در مجتمع دانشگاهی حضرت امام خمینی بروجرد خبر داد.

زمان برگزاری این همایش که با شرکت طلاب حوزه علمیه محدثه برگزار خواهد شد،یکشنبه 26 آذر راس ساعت 10:00 می باشد.

این همایش در سالن علامه شهیدی دانشگاه امام خمینی و با سخنرانی جناب آقای  دکتر"قدیری ادیانه” برگزار خواهد شد.

حوزه علمیه محدثه از عموم طلاب برای شرکت در این همایش دعوت به عمل می آورد.

خبر:نشست توجیهی دانش آموختگان با موضوع "اعزام مبلغ به مدارس" در مدرسه محدثه

نوشته شده توسطرحیمی 24ام آذر, 1391

نشست توجیهی دانش آموختگان با موضوع “اعزام مبلغ به مدارس ” در مدرسه محدثه،صبح پنج شنبه 23 آذر برگزار شد.در این جلسه که اولین جلسه از سلسله جلسات طرح و حل مشکلات تبلیغ در مدارس ابتدایی،راهنمایی و دبیرستان بود،سخنران جلسه با محوریت “تمایل به ارتباط با جنس مخالف در دانش آموزان راهنمایی” سخنرانی کرد.

سرکار خانم عباسی - از اساتید حوزه - در این جلسه ابتدا به طرح مسائل و مشکلات تبلیغ در مدارس از زبان طلاب مبلغه و تحلیل آنها پرداخته و سپس به بیان ویژگیهای روحی دانش آموزان در این مقطع سنی  و ارائه راهکارهایی به منظور جذب و حفظ دانش آموزان پرداخت.

احتیاط دراین مسیر و اجتناب طلاب جوان از گرفتار شدن به خطرات آن و نیز مآیوس نشدن از عدم موفقیت ظاهری در نجات دختران فریب خورده ،از دیگر مباحث مطرح شده در این جلسات بود.

دستورات عرفانی(جملات قصار استاد امجد)

نوشته شده توسطرحیمی 22ام آذر, 1391

 1-هزار تا مهندس که بنایی می سازند ، یک عمله می تواند با یک بلدوزر آن را خراب کند . الان {در کارهای فرهنگی}یک مهندس هم نداریم ولی هزاران عمله بلدوزر سوار داریم!!

2- از یک نفر پرسیدند فلان دختر چگونه دختری است (آیا برای ازدواج مناسب هست یا نه و ..) . او با این که می دانست آن دختر دختر خوبی است گفت : نمی دانم . او مدتها در برزخ گرفتار همین حرفش بود .

3- نگو ناز نفست بگو طیب الله یعنی همون دمت گرم .

4- شخصیت ما این است که نوکر سادات باشیم.

5- به ضرس قاطع می گویم هزاران سال عبادت و اخلاق و نماز شب و … به یک پف شیطان بند است . باید رفت تو دامن امام حسین علیه السلام .

6- امام رضا علیه السلام نوکر می خواهد . اگر نوکر او شدی ولو به زیارت او نرفتی مساله ای نیست .

7- (قابل توجه آدمای وسواسی) در غسل مثل عرق کردن هم کافی است آب برسد . لازم نیست خیلی تر شود و آب جاری شود . با یک کهنه و ابر هم می شود .

8- یک عمر هوا پرست نباشیم به اسم خدا پرستی . فکر کنیم . پناه بر خدا .

9- یکی از عرفا می گفت من هنوز نتوانسته ام دعای کمیل را یکبارتا آخرش بخوانم . هر کلمه اش آدم را می گیرد.

10- دل تو ترمینال همه چیز شده است . دل تو که از یک کندوی عسل کمتر نیست ! آنجا نمی گذارند زنبوری که گل مسموم چشیده وارد شود .

11- پرخوری بد است ، پر خوابی هم بد است .

12 - بزرگترین ریاضت (در راه خدا و عرفان) انجام واجبات و ترک محرمات است .

13- هر چه کمال می خواهید در حدیث معراج هست .

14- اولیاء خدا همیشه خود را بدترین می دانند .

15- علامه طباطبایی له شده بود . ذره ای هوی ( و هوس) در او نبود . اگر بچه ای دو ساعت با ایشان صحبت می کرد گوش می دادند و به تک تک هم جواب می دادند .

16- خیلی به عبادات نپردازید ، بلکه بیشتر فکر کنید .

17 - دنبال آدم های بی سواد نباید رفت .

18- غلط است که به پسر های خوب نگویی من دختر خوب دارم .

19- اگر پول دادن برایت آسان باشد ولی گرفتنت مشکل باشد شرک است .

20- آدم یا باید عالم ربانی باشد یا دستش تو دست عالم ربانی باشد .

21- حتی نباید عینکمان را روی کتاب های دین بگذاریم . نهایت احترام .

22- آدمی که طمع داشته باشد هیچی نمی فهمد . حتی تا شب عاشورا فکر می کردند سلطنتی در کار است .

23- قانونمندی خیلی خوب است . زیرا از خودخواهی های انسان می کاهد .

24- این دلیل بر کمال نیست که هر چه از خدا بخواهی به تو بدهد . خیلی ها را خدا به خود وامی گذارد و همه چیز هم به آنها می دهد تا دیگر دم خانه او نیایند .

25- دانشمند نمی شود عاشق خدا نشود .

26- حب دنیا با حب خدا نمی سازد .

27- ما زنده ای مردنی هستیم .

28- در تشییع های جنازه احوال پرسی و … نکنید تا به یاد مرگ باشید .

29- امام حسین علیه السلام اهل فحش نبودند که به حر بفرمایند ثکلتک امک (مادرت به عزایت بنشیند). بلکه حضرت می خواستند با این حرف او را بپیچانند ! حضرت آقای بهجت حفظه الله می گفت ما فحش هایی بلدیم که اگر بگوییم امت اصلاح می شود ولی اجازه نداریم .

30- هر که می خواهد شاکر بشود برود تیمارستان یا بیمارستان .

31- قرآن عشق نامه است .

32- عادت بر اساس عبادت باید باشد نه عبادت بر اساس عادت .

33- خداوند فقط از ما اطاعت فرمان خواسته نه حال خواسته نه قال خواسته نه ..

34- پوز بند نفس فقط عشق است.

35- اگر قضای نماز شب را بخوانی خدا تو را نماز شب خوان می کند .

36- پیرزنی با سیصد تا تک تومانی برای عمره ثبت نام می خواست بکند ! دو تا جوانمرد بانی شدند و او ثبت نام کرد . در بقیع هم دفن شد . ما خدا را نمی شناسیم . ما اسباب را نمی شناسیم.

37- اگر نفس نقطه ضعف نداشته باشد ، شیطان نمی تواند کاری بکند .

38- بعضی ها یک سری گناهانی می کنند و به این وسیله شیاطین به آنها یک خبرهای غیبی می دهند و آن شخص از عمل های پنهانی خبر می دهد . گول نخورید.

39- این چند روز عمر را صرف خدا کنیم .

40- نسخه عمومی جامعه ما برای رفع مشکلات و رشد پیدا کردن : نماز را اول وقت خواندن و اهمیت دادن به آن.


اللهم عجل لوليك الفرج

 

منبع:سایت مرحوم آیت الله حق شناس (ره)

 

برگزاری جلسه هفتگی فرهنگی حوزه محدثه

نوشته شده توسطرحیمی 21ام آذر, 1391

جلسه هفتگی فرهنگی دانش آموختگان حوزه علمیه محدثه، مطابق معمول هر هفته چهارشنبه(22 آذر)برگزار خواهد شد.

مکان برگزاری جلسه بیت مرحوم آیت الله حاج شیخ علی محمد نجفی بروجردی واقع در خیابان صفا می باشد.این جلسه ساعت 14:30 شروع و تا 16:30 ادامه خواهد یافت.

در این جلسه حجه الاسلام آقای رحمت  با موضوعیت اخلاق سخنرانی خواهند کرد.

بنا به گفته معاونت فرهنگی حوزه علمیه محدثه حضور دانش آموختگان عزیز در این سلسله جلسات به منظور حفظ پیوند با حوزه در راستای رسالت تبلیغی ضروری است.

بهترين رفيق

نوشته شده توسطرحیمی 20ام آذر, 1391

 

قال على (عليه السلام):

«حُسْنُ الْخُلْقِ خَيْرُ رَفيق» و قالَ اَيْضاً: «رُبَّ عَزيز اَذَلَّهُ خُلْقُهُ وَ ذَليل اَعَزَّهُ خُلْقُهُ»:
«بهترين رفيق انسان اخلاق نيكوى اوست» و نيز مى فرمايد: «چه بسا اخلاق (بد) انسان عزيزى را ذليل كند و اخلاق (خوب) انسان ذليلى را به (اوج) عزّت برساند»(1).

شرح و تفسير
     زندگى انسان، يك زندگى دستجمعى است و لذا نمى تواند تنها زندگى كند; زيرا در اين صورت از همه چيز عقب مى ماند. و روشن است كه در زندگى اجتماعى و دستجمعى نياز به دوست و رفيق وجود دارد، تا در مشكلات و گرفتارى ها، خوشى ها و ناخوشى ها، فراز و نشيب هاى زندگى همراه انسان باشد و به او كمك كند. زندگى بدون دوست و رفيق، زندگى بسيار ناگوارى است و موجب عذاب روح انسان مى شود، بدين جهت يكى از شكنجه هاى سخت براى زندانيان، زندان انفرادى است.
     طبق روايت فوق، بهترين دوست انسان خلق و خوى خوب خود اوست! زيرا اخلاق خوش موجب مى شود كه ديگران به سوى او جذب شوند و دوستان فراوانى داشته باشد، چون كسى كه خوش اخلاق است همه مردم رفيق او هستند. گاه انسان تمام نقاط قوّت را داراست; مال، مقام، شخصيّت، تحصيلات عالى، خانواده اى اصيل و مذهبى، اعتقادات راسخ و عميق و مانند آن، ولى فاقد اخلاق خوش است. چنين انسانى ذليل مى گردد. و بالعكس امكان دارد شخصى هيچ يك از امكانات فوق را نداشته باشد، امّا داراى اخلاقى نيكو و پسنديده باشد، بدون شك چنين انسانى در نزد همگان عزيز خواهد شد و همه به ديده عزّت به او مى نگرند.
     روايت فوق به همين مطلب مهمّ اشاره دارد، و معناى آن اين است كه حُسن خُلق پوششى بر تمام بدى ها و كاستى ها و نقاط ضعف است، همان گونه كه اخلاق بد تمام محاسن و خوبى ها و نقاط مثبت انسان را تحت الشعاع قرار مى دهد و آن ها را مى پوشاند.
     تأكيد فراوانى كه در روايات و آيات قرآن مجيد بر مسأله اخلاق مى شود براى اين است كه اخلاق در مديريّت و رهبرى جامعه تأثير فراوانى دارد. مخصوصاً اهل علم بايد نسبت به اين مسأله دقّت بيش ترى داشته باشند، بداخلاقى ها و توهين ها را با نرمى پاسخ گو باشند، تا آن ها را متّهم به خشونت نكنند.

پی نوشت:

1. سفينة البحار، جلد 2، صفحه 678.

110سرمشق از سخنان حضرت على علیه السلام - آیت الله مکارم شیرازی

خلقت انسان در دو مرحله

نوشته شده توسطرحیمی 19ام آذر, 1391

      بنا به فرموده قرآن كريم خلقت انسان در دو مرحله صورت پذيرفته است ؛ يعنى خداوند متعال ابتدا حضرت آدم و حوا را از خاك آفريد:«خلقكم من نفس واحدة و خلق منها زوجها»1 و آنگاه تكثير بشر را در توالد و تناسل قرار داد. چنانكه مى فرمايد:
     «الذى احسن كل شى ء خلقه و بداء خلق الانسان من طين ثم نسله من سلالة من ماء مهين ، ثم سواه و نفخ فيه من روحه و جعل لكم السمع و الابصار والافئده قليلا ما تشكرون»2

     يعنى : (آن خدايى كه هر چيز را به نيكوترين وجه خلقت نمود و انسان را نخست از گل آغاز كرد. سپس نسل و ذريه او را چكيده اى از آب بى قيمت قرار داد. و بعد انسان را به صورت مجسمه درآورد و از روح خود در آن دميد. و براى شما گوشها و چشمها قرار داد. (با وجود اين همه احسان ) باز بسيار اندك ، شكر و… سپاسگزارى حق مى كنيد).
خلقت ساير موجودات زنده نيز همينطور بوده است؛ مثلا خداوند متعال، ابتدا يك شتر نر و يك شتر ماده و يك اسب نر و يك است ماده و هكذا، از خاك آفريده و سپس نسل و تكثير آنها را (زاد و ولد) قرار داده است . ولى از قرآن كريم براى اين سخن ، دليلى وجود ندارد. اما در روايات ، شواهدى در اين زمينه يافته است ؛ مثلا در بحارالانوار 3 از محاسن برقى از امام صادق - عليه السلام - نقل شده است كه از آن حضرت ، از خلقت درخت خرما سؤ ال نمودند، فرمود: «ان الله تبارك و تعالى لما خلق آدم من الطينة التى خلقه منها، فضل منها فضلة فخلق نخلتين ذكرا و انثى فمن اجل ذلك انها خلق من طين تحتاج الانثى الى اللقاح كما تحتاج المراءة الى اللقاح … »4

     يعنى : (خداى تبارك و تعالى وقتى كه آدم را از گل معروف آفريد، مقدارى از آن اضافه ماند، از آن ، دو درخت خرما آفريد، يكى نر و يكى ماده . بدين جهت ، درخت ماده احتياج به تلقيح دارد، همانطور كه زن نياز به لقاح دارد، (گرده هاى درخت نر را به درخت ماده مى پاشند و به آن (تاءبير) گويند) و از درخت خرما انواع درخت به وجود مى آيد؛ خرماى خوب و بد، نازك ، غليظ، نر، ماده ، زاينده و نازا (عقيم )…).

     و در روايت ديگر از محاسن برقى از امام صادق - عليه السلام - آمده است كه فرمود:«عن ابى عبدالله عليه السلام قال : «استوصوا بعمتكم النخلة خيرا فانها خلقت من طينة آدم … »5

     يعنى : (به عمه خودتان درخت خرما، وصيت خير كنيد كه آن از گل آدم آفريده شده …).
اين دو حديث ، در محاسن برقى6 نقل شده است ، اطلاق (عمه ) به درخت (خرما) از جهت ماده بودن است . گويى كه آن خواهر آدم - عليه السلام - و عمه بنى آدم مى باشد. روايت در حد خود، بسيار عجيب و قابل دقت مى باشد.

منبع:

  • نگاهى به قرآن/ حجة الاسلام و المسلمين حاج سيد على اكبر قرشى

تكثير انسان در روى زمين

نوشته شده توسطرحیمی 18ام آذر, 1391

      در تكثير و گسترش انسانها در روى كره زمين ، جز حضرت آدم و همسرش موجود ديگرى دخالت نداشته است . و خداوند متعال مى فرمايد: «يا ايها الناس اتقوا ربكم الذى خلقكم من نفس ‍ واحدة و خلق منها زوجها وبث منهما رجالا كثيرا و نساء.»1
     يعنى (اين مردم ! بترسيد از پروردگار خود، آن خدايى كه همه شما را از يك تن بيافريد و هم از آن جفت او را خلق كرد. و از آن دو تن ، خلقى بسيار در اطراف عالم از مرد و زن برانگيخت ).
     اين آيه شريفه صريح است در اينكه در انتشار نسل بشر، فقط آن دو سبب و وسيله بوده اند. همچنين است آيه 189 از سوره اعراف . آيه و ششم از سوره زمر. و آيه : «يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر و انثى و جعلناكم شعوبا و قبائل لتعارفوا…»2 .
      يعنى : (اى مردم ! ما همه شما را نخست ، از يك مرد و زنى آفريديم . و آنگاه شعبه هاى بسيار و فرق مختلف گردانيديم تا يكديگر را بشناسيد…).
     و درباره مسئله ازدواج فرزندان حضرت آدم و حوا بايد گفت كه : خواهر را به برادر داده اند، كه اين به حكم ضرورت جايز بود. و چاره اى غير از آن وجود نداشت .
    در روايت احتجاج طبرسى3 از امام سجاد - صلوات الله عليه - آمده است كه : نزد ابوحمزه ثمالى به مردى از قريش فرمود:«فزوجهما على ما خرج لهما من عندالله ، قال : ثم حرم الله نكاح الاخوات بعد ذلك .»
     يعنى : (آدم - عليه السلام - خواهر را به برادر داد روى آن قرعه اى كه از جانب خدا اصابت كرد. فرمود: پس خداوند تزويج خواهران را حرام فرمود).
     در برخى از روايات نيز آمده است كه ازدواج برادر با خواهر، در شريعت حضرت نوح - عليه السلام - تحريم شده است .
     در تفسير الميزان ، پس از اختيار اين طريق فرموده است : (حكم به حرمت در اسلام و ساير شريعتها، حكم تشريعى و تابع مصالح و مفاسد است . حكم تكوينى نيست كه قابل تغيير نباشد. وقت آن در دست خداست . و او فاعل مايشاء و حاكم ما يريد است . جايز است كه روزى براى داعى ضرورت ، مباح و سپس براى برطرف شدن ضرورت ، و اينكه موجب انتشار فحشاست آن را تحريم نمايد).
     نگارنده گويد: اين تنفر و تحريم اشدى كه فعلا در بين ما هست، در اثر تحريم شريعت هاست. و اگر شريعت ها نهى نكرده بودند، اكنون مردم اين كار را مى كردند و هيچ تنفر و ناراحتى هم نداشتند.

 منبع:

  •  نگاهى به قرآن/ حجة الاسلام و المسلمين حاج سيد على اكبر قرشى

سبک زندگي حسيني (2)

نوشته شده توسطرحیمی 17ام آذر, 1391

صبر و استقامت
      در زندگي همه پيامبران و اولياي الهي، «صبر» جايگاه ويژه اي دارد. در حيات حسيني نيز صبوري و استقامت در راه هدف و مبارزه و جهاد، درس آموز است.
      کسي مي‌تواند با فشارهاي دروني و بيروني مقابله کند و اهل مبارزه و جهاد باشد که از عنصر «صبر» برخوردار باشد. در عاشورا، با اوج اين صفت نيروبخش مواجهيم، چيزي که امام و اصحابش و خانواده اش را چهره پيروز اين مبارزه ساخت.
امام وقتي حرکت خود را آغاز کرد، فرمود:
      «ايها الناس: فَمَن کان منکم يصبرُ علي حدِّ السّيف و طَعن الأسنّه فَليقُم مَعَنا و الاّ فلينصرف عنّا»1؛ اي مردم! هر که از شما که بر تيزي شمشير و ضربت نيزه‌ها تاب تحمل و استقامت دارد با ما بماند و الا از همراهي ما برگردد.
      امام، شرط همراهي افراد را در اين حماسه، «صبر» دانست. شعار ايستادگي و مقاومت، در خطبه‌ها و رجزهاي امام و ديگر شهدا ديده مي‌شود. حتي امام روز عاشورا در خطبه اي که با «صبراً بني الکرام» آغاز مي‌شود، آن همراهان شريف و بزرگ زادگان را دعوت به صبر کرد و فرمود استقامت کنند، چرا که مرگ، پلي است که آنان را از رنج و سختي اين دنياي فاني به وسعت بي نهايت بهشت برين منتقل مي‌سازد.2
      اين کلام امام حسين عليه السلام که فرمود: «نصبر علي بلائه و يوفنا اجور الصابرين»3؛ بر بلا و آزمون الهي صبر مي‌کنيم، خدا هم پاداش صابران را به ما مي‌دهد. درس ديگري از صبر آموزي‌هاي امام عاشورا است. در زيارت نامه‌هاي مختلف امام حسين عليه السلام نيز به آن حضرت به عنوان پيشوايي که جهاد و صبر کرد تا خونش در راه خدا ريخته شد، خطاب مي‌کنيم.
      زندگي به سبک اباعبدالله عليه السلام، حتماً با استقامت و صبر همراه است، چرا که حادثه کربلا،‌آموزگار مقاومت بود و قهرمانان عاشورا، الهام دهندگان صبوري و شکيبايي‌اند. حضرت امام خميني نيز در پيامي که ملت ايران را به مقاومت در برابر حملات دشمن بعثي به شهرها فراخواند، روي اين عنصر تکيه داشت و خانواده‌هاي شهدا و مفقودين و اسرار و جانبازان را با اين ويژگي که: «زندگي با عزت را در خيمه مقاومت و صبر، بر حضور در کاخ‌هاي ذلت و نوکري ابرقدرت‌ها و سازش و صلح تکميلي ترجيح مي‌دهند» ستود.4
حيات برتر
      برخي زندگي را تنها خوردن و آشاميدن و استراحت و لذت مي‌دانند.
      ولي حيات، مفهومي عميق تر و متعالي تر از اين دارد. عمر انسان، تنها با سال‌هايي که مي‌گذارند تعيين نمي شود ، بلکه عمل مفيد و صالح و اهداف برتر و تلاش براي دست يابي به کمالات انساني است که ارزش عمر انسان و حيات او را تعيين مي‌کند.
حسين بن علي عليه السلام هيج وابستگي و دلبستگي به اين دنيا نداشت. دنيا را در معرض زوال و فنا مي‌ديد و مي‌فرمود که دنيا چراگاهي است که پيشينيان از آن چريده اند و خيري در آن نيست و چيزي جز اندک از آن باقي نمانده است.5
      زندگي در کنار ظالمان را ماية دلتنگي و ملال مي‌دانست (والحياه مع الظالمين الا برماً)6 و انتخاب انسان را در ارزش حيات او مؤثر مي‌شمرد و هرگز حاضر نبود تن به عار و ننگ بدهد (الموت اولي من رکوب العار) و مرگ در راه عزت را «حيات جاويد» مي‌دانست: «ليس الموت في سبيل العز الا حياه خالده».7
اين نگرش نسبت به حيات، افقي عالي تر از حيات حيواني است و هر چه افق ديد، برتر و وسيع تر باشد، زندگي هم متناسب با آن خواهد بود.
      زندگي بي مرگ در سايه جهاد و شهادت، حاصل عمر کساني است که جايگاه والاي انساني خود را مي‌دانند و حيات را تنها در محدوده ولادت تا مرگ، خلاصه نمي کنند. به تعبير امام امت: «شهادت در راه خداوند، زندگي افتخارآميز ابدي و چراغ هدايت براي ملت هاست»8 از اين رو، حسين بن علي زنده جاويد است و هر روز، انسان‌هاي مستعد را هدايت و راهنمايي مي‌کند و اين است مفهوم حيات برتر.
انتخاب برتر
      لحظه لحظه زندگي انسان، برخوردار از انتخاب است و سعادت يا شقاوت افراد را هم همين انتخاب هايشان رقم مي‌زند. در وجود انسان،‌عقل و نفس وجود دارد. جاذبه دنيا و آخرت، او را به اين سو و آن سو مي‌کش. کشش‌هاي نفساني يا رحماني، انسان را يا برتر از فرشته مي‌سازد، يا پست تر از حيوان مي‌کند، تا انتخاب انسان چه باشد.
      همه صحنه‌هاي عاشورا از آغاز تا پايان انتخاب بود. امام مي‌توانست در مدينه بماند و تسليم باشد. ولي هجرت به مکه و کوفه را برگزيد. مي‌توانست با حکومت يزيدي سازش کند ولي جهاد و شهادت را انتخاب کرد. مي‌توانست از مکه به هر شهر ديگر برود، ‌ولي کوفه را برگزيد. مي‌توانست به زندگي مرفه چند روزه دنيا بينديشد ولي آخرت و سعادت ابدي را انتخاب کرد. وقتي در وسط راه، از شهادت مسلم و متفرق شدن يارانش در کوفه با خبر شد، مي‌توانست برگردد، ولي ادامه را را انتخاب کرد. وقتي در مکه بود، حاکم مدينه مي‌خواست از يزيد براي امام حسين عليه السلام امان بگيرد؛ ولي امام با بيان اين که «فخير الأمان امان الله»،9 زير بار ذلت بار ظالمان نرفت. ياران او نيز چنين بودند. شب عاشورا امام بيعت را از آنان برداشت، تا هر که مي‌خواهد برگردد، ولي اصحاب وفادارش بقا را برگزيدند و تا شهادت، ماندند. حرّ مي‌توانست همچنان فرماندهي از لشکر کوفه باقي بماند، ولي پيوستن به امام حسين و دست يافتن به شرافت شهادت را انتخاب کرد.
و… بسياري از اين انتخاب‌هاي برتر که هر کدام مي‌تواند سرنوشت انسان را رقم بزند و عوض کند.
پيروان سيدالشهدا نيز اهل انتخاب برترند و هرگز رضاي خلق را بر رضاي خالق ترجيح نمي‌دهند و به خاطر دنيا، دين را زير پا نمي گذارند و براي لذات دنيوي، سعادت اخروي خود را تباه نمي کنند.
متاع کفر و دين بي مشتري نيست
گروهي آن، گروهي اين پسندند

پي نوشت:
1. ينابيع الموده، ص 408.
2. نفس المهموم، ص 135.
3. بحارالانوار، ج 44، ‌ص 367.
4. صحيفه نور، ج 20، ص 59.
5. ان هذه الدنيا قد تغيرت و تنکرت… (تحف العقول، ص 245).
6. مناقب، ج 4، ص 68.
7. اعيان الشيعه، ج 1، ص 581.
8. صحيفه نور، ج 10، ص 110.
9. وقعه الطف، ص 155.

نويسنده : جواد محدثي