موضوع: "عمومی"

تمام محبت های دنیا مجازی هستند

نوشته شده توسطرحیمی 16ام فروردین, 1396
 
در عالم دو نوع محبت وجود دارد. يکي محبت به اهل بيت و ديگري محبت به غير اهل بيت. تمام محبت هاي عالم مجازي است. محبت به رفيق، همسر، فرزند، مال و پست مجازي است و حقيقي نيست و با اینکه انها علاقه داريم ولي ماندگاري ندارند. گاهي به علت وابستگي به اين علائق مجازي انسان را به حقيقت باز مي دارد.
 
در ادامه متن سخنرانی حاج سعید تکلو را می خوانید:
مراسم عزاداری ایام فاطمیه به سخنرانی حاج سعید تکلو و مداحی حاج سید مجید بنی فاطمه، حاج سعید خرازی و حاج کاظم غفارنژاد در مکتب تشیع
 
حاج سعید تکلو

شالوده ی اسلام محبت اهل بیت(علیهم السلام) است
امام  صادق عليه السلام مي فرمايند:
 
لِکُلِّ شَي‏ءٍ أساسٌ وأساسُ الإسلامِ حُبُّنا أهلَ البَيتِ 1
هر چيزى را شالوده‏ اى است و شالوده اسلام ، دوستدارى ما اهل بيت‏ است. 
 
خداي متعال در هيچ سينه اي دو قلب قرار نداده است. قلب به معني محل ادراک و عاطفه انسان است که يا جاي خدا است و يا جاي شيطان. قلب دائما در حال دريافت پيام از طرف خدا، ملائک و معنويت بوده و یا بالعکس شيطان در حال فرستادن پيام هايي براي تسخير دل انسان ها است. هر چه قدر شيطان نفوذ کند خدا فراموش مي شود و بالعکس. قلب انسان جاي يکي از اين دو است و هر دو باهم یکجا نمی شوند. خداوند مي فرمايد:
حرام است بر کسي طعم ايمان را بچشد در حالي که طعم دنيا در کامش باشد. اگر طعم ايمان را بخواهد بچشد بايد طعم دنيا از دهانش بيرون رود. انسان فکر مي کند مي تواند هم به دنيا و هم به اهل بيت علاقه مند باشد. اين به این معني نيست که دنيا و آخرت از هم جدا هستند. عده اي در زمان پيامبر اکرم صل الله عليه و آله براي زندگي به غار رفتند وقتي پيامبر شنيدند نزد انها رفته و پرسيدند: من که هستم؟
گفتند: پيامبر ما هستيد.

ادامه »

بندگی کن تا که سلطانت کنند

نوشته شده توسطرحیمی 15ام فروردین, 1396

 

امام حسن (علیه السلام)در حدیثی نورانی می فرماید:

 
هرکس بندگی خداوند را بکند خداوند همه چیز را مطیع او می سازد.

در شرح این حدیث آیت الله مجتهدی تهرانی(ره)می فرماید:
در روستاها به خاطر اینکه با چوب سر و کار دارند یکی موریانه زیاد است و یکی ساس.ساس هم توی رخت خواب آدم می آید و هم پدر آدم را درمی آورد.به شیخ زیدی گفتند:خانه ما ساس دارد و ما را اذیت می کند.شیخ در جواب گفت:بروید به ساس ها بگویید که ابراهیم می گوید بروید.
 
مرحوم مجتهدی در ادامه می گوید:
چه ملاهایی ما داشتیم.قدیم حشره کش نبود.رفتند و به ساس ها گفتند:ابراهیم می گوید بروید.ساس ها هم رفتند.حالا هم چنین آخوندی داریم که به ساس ها بگوید بروید و ساس ها بروند.شاید هم داشته باشیم.ما نمی شناسیم.
 
هربیشه گمان مبر که خالی است، شاید که پلنگ خفته باشد.
 
سپس مرحوم مجتهدی در ادامه شرح حدیث امام حسن مجتبی (علیه السلام)می گوید:خدا می فرماید:
همانطور که خودم خلق می کنم، ای انسان تو هم خلق من هستی.پس اگر بندگی من را کنی تو را به مقام بالایی می رسانم.یعنی اگر کسی مرید خدا بشود مثل شیخ ابراهیم می شود.وقتی آن شخص به ساس ها بگوید که ابراهیم می گوید بروید، ساس ها آن مکان را ترک می کنند.فقط باید بندگی کنیم.

کتاب احسن الحدیث،ص78
 

اگر آدم و حوا از بهشت رانده نمی شدند ، چه می شد؟

نوشته شده توسطرحیمی 15ام فروردین, 1396

 

 

سرنوشت قطعی انسان، زندگی بر روی زمین بود. از سویی نیز آن جنّت که حضرت آدم و همسرش حوا در آن ساکن شده بودند، بهشت موعود نبوده است.

 
انسان جایزالخطاست و شاید این اصل ریشه در رانده شدن حضرت آدم علیه السلام و حوا از بهشت و خوردن میوه ممنوعه سرزمین الهی داشته باشد. اما سوال اینجاست، اگر آدم و حوا از بهشت رانده نمی شدند، چه می شد؟
در آیات قرآن، پاسخ صریحی به این پرسش داده نشده و روایات معتبر نیز؛ تا اندازه ای که ما جست و جو نمودیم، به این موضوع نپرداخته اند. البته باید توجه داشت که ندانستن پاسخ چنین پرسش هایی، به اعتقادات ما لطمه ای وارد نخواهد نمود و باید با توجه به این واقعیت که به هر حال، اکنون در بهشت نبوده و در این کره خاکی زندگی می نماییم، رفتار و کردار خود را به گونه ای تنظیم نماییم که بهشت جاودان و رضایت الهی را برای خود به ارمغان آوریم.
با این حال علامه طباطبایی معتقد است که:
از سیاق آیات متعددی بر می آید که آدم در اصل و در آغاز براى این خلق شده بود، که در زمین زندگى کند، و نیز در زمین بمیرد، و اگر خداى تعالى او را (چند روزى) در بهشت منزل داد، براى این بود که امتحان خود را بدهند. به عبارت دیگر؛ منظور اصلى از خلقت آدم سکونت در زمین بوده است، چیزى که هست راه زمینى شدن آدم همین بوده که نخست در بهشت منزل گیرد، و برتریش بر ملائکه، و لیاقتش براى خلافت اثبات شود.

ادامه »

تفاوت امامت و نبوت

نوشته شده توسطرحیمی 15ام فروردین, 1396

 

 

اصول دین از جمله؛ توحید، نبوت، معاد، امامت و عدل است که در این گزارش به تفاوت دو اصل امامت و نبوت خواهیم پرداخت.

اصول دین و فروع دین از جمله ملزماتی است که هر فرد مسلمان با گرایش دین اسلام آن را باید بداند.

 
اصول دین از جمله؛ توحید، نبوت، معاد، امامت و عدل است که در این گزارش به تفاوت دو اصل امامت و نبوت خواهیم پرداخت.
 
امامت همان مقام رهبری همه جانبه مادی و معنوی جسمی و روحانی و ظاهری و باطنی است ، امام رئیس حکومت و پیشوای اجتماع و رهبر مذهبی و مربی اخلاق و رهبر باطنی و درونی است .
 
امام از یک سو با نیروی مرموز معنوی خود افراد شایسته را در مسیر تکامل باطنی رهبری می کند .
 
با قدرت علمی خود افراد نادان را تعلیم می دهد .
 
و با نیروی حکومت خویش یا قدرتهای اجرائی دیگر ، اصول عدالت را اجرا می نماید .

ادامه »

قاچاق بلای تولید داخلی 3

نوشته شده توسطرحیمی 14ام فروردین, 1396

 

 

برای خود، پدر و مادر و مؤمنان دعا کنید.

نوشته شده توسطرحیمی 8ام فروردین, 1396

رَبِّ اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَی وَلِمنَ دَخَلَ بَیتِی مُؤْمِناً وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَلَا تَزِدِ الظَّالِمِینَ إِلَّا تَبَارَا[1]

پروردگارا! مرا و پدر و مادرم و کسی را که با ایمان داخل خانه ی من شد و مردان مومن و زنان مومن را بیامرز؛ و ستمکاران را جز نابودی میفزا!»

 

نکته ها و اشاره ها:
1.نوح علیه السلام برای خود طلب آمرزش کرد. شاید به خاطر آن که احتمال می داد در صدها سال تبلیغ و تلاش، ترک اولایی از او سرزده، یا کوتاهی کرده باشد. آری؛ بندگان خاص خدا این گونه اند که با تلاش های خود مغرور نمی شوند بلکه همیشه احتمال می دهند که مقصّر باشند و از این رو طلب آمرزش می کنند.

2.نوح علیه السلام برای پدر و مادرش دعا و از زحمات آنان حق شناسی می کند و نیز برای مؤمنان قوم خود که به آیین او گرویدند و همراه او وارد کشتی شدند دعا می کند و نیز برای همه ی زنان و مردان مؤمن در طول تاریخ دعا می کند و با مؤمنان سراسر عالم ارتباط بر قرار می سازد.

3.مقصود از خانه ی نوح علیه السلام در این آیات، خانه ی شخصی یا مسجد اوست که محل رفت و آمد مؤمنان بود و یا منظور کشتی نوح یا آیین اوست که مؤمنان وارد آنها شدند.

از امام صادق علیه السلام روایت شده که مقصود از خانه ی نوح، ولایت است و هر کس وارد ولایت گردد، در خانه ی پیامبران وارد شده است.[2]

آموزه ها و پیام ها:
1.برای خود، پدر و مادر و مؤمنان دعا کنید و علیه ستمکاران نفرین نمایید.[3]

پی نوشت:

[1] سوره نوح، آیه 28

[2] كافى، ج 1، ص 423؛ بحارالانوار، ج 11، ص 315 و ج 23، ص 329 و 330 و تفسير نورالثقلين، ج 5، ص 429.

[3]  ويرايش اول اين سوره در تاريخ 1/ 7/ 1381 و ويرايش نهايى آن در تاريخ 25/ 12/ 1387 با همكارى دوستان پيش گفته پايان يافت. والحمد للَّه‏ربّ العالمين.

نماز لیله الرغائب (شب آرزوها) (اقبال الاعمال)

نوشته شده توسطرحیمی 6ام فروردین, 1396

 

الجزء الثانی؛ الباب الثامن فيما نذكره مما يختص بشهر رجب و بركاته و ما نختاره من عباداته و خيراته‏ و فيه فصول‏، فصل فيما نذكره من عمل أول جمعة من شهر رجب‏

 اعمال مخصوص ماه رجب و برکات و خیرات آن، فصل دوازدهم، عمل اولین شب جمعه ماه رجب:
اعلم أن مقتضى الاحتياط للعبادة و طلب الظفر بالسعادة اقتضى أن نذكر عمل هذه الليلة الجمعة من أول ليلة من هذا الشهر الشريف لجواز أن يكون أول ليلة منه الجمعة فيكون قد احتطنا للتكليف و إن لم يكن أوله الجمعة فيكون قد أذكرناك في أول الشهر بها إلى حين حضور أول ليلة جمعة منه لتعمل لها [بها] وجدنا ذلك في كتب العبادات مرويا عن النبي ص و نقلته أنا من بعض كتب أصحابنا رحمهم الله فقال في جملة الحديث‏
مقتضاى رعايت احتياط در انجام عبادات و دست يافتن به نيكبختى، آن است كه عمل شب جمعه‌ى اول ماه رجب را در شب اول اين ماه شريف يادآور شويم؛ زيرا امكان دارد شب اول آن، شب جمعه باشد. از اين‌رو، آن را در ضمن اعمال شب اول ذكر مى‌كنيم، هرچند شب جمعه نباشد، تا در شب جمعه‌ى اول اين ماه بدان عمل كنى. در هر حال، اين عمل در برخى كتاب‌هاى عبادات به نقل از پيامبر اكرم-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-آمده است و من نيز آن را از برخى كتاب‌هاى راويان اماميّه-رحمهم اللّه-نقل مى‌كنم
 
عَنِ النَّبِيِّ علیه السلام فِي ذِكْرِ فَضْلِ شَهْرِ رَجَبٍ مَا هَذَا لَفْظُهُ‏
طى حديثى از پيامبر-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-درباره‌ى فضايل ماه رجب، مى‌فرمايد:
 
وَ لَكِنْ لَا تَغْفُلُوا عَنْ أَوَّلِ لَيْلَةٍ جُمُعَةٍ فِيهِ [منه‏] فَإِنَّهَا لَيْلَةٌ تُسَمِّيهَا الْمَلَائِكَةُ لَيْلَةَ الرَّغَائِبِ
. . . ليكن از شب جمعه‌ى اول اين ماه غفلت مورزيد، زيرا اين شب، شبى است كه فرشتگان آن را «ليلة الرّغائب»؛ (شب دست يافتن به امور مورد رغبت و علاقه) مى‌نامند؛ 
 
وَ ذَلِكَ أَنَّهُ إِذَا مَضَى ثُلُثُ اللَّيْلِ لَمْ يَبْقَ مَلَكٌ فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا يَجْتَمِعُونَ فِي الْكَعْبَةِ وَ حَوَالَيْهَا
زيرا زمانى كه يك سوم از شب جمعه‌ى اول اين ماه سپرى مى‌شود، هيچ فرشته‌اى در آسمان‌ها و زمين باقى نمى‌ماند مگر آنكه در كعبه و پيرامون آن گرد مى‌آيند 
 
وَ يَطَّلِعُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ اطِّلَاعَةً فَيَقُولُ لَهُمْ يَا مَلَائِكَتِي سَلُونِي مَا شِئْتُمْ 
و خداوند بر آن‌ها اشراف نموده و نظر افكنده و خطاب به آن‌ها مى‌گويد: اى فرشتگان من، هر حاجتى داريد از من بخواهيد. 
 
فَيَقُولُونَ رَبَّنَا حَاجَتُنَا إِلَيْكَ أَنْ تَغْفِرَ لِصُوَّامِ رَجَبٍ فَيَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَدْ فَعَلْتُ ذَلِكَ
فرشتگان مى‌گويند: پروردگارا، حاجت ما از تو اين است كه روزه‌داران ماه رجب را بيامرزى. خداوند-تبارك و تعالى- مى‌فرمايد: چنين كردم.» 

ادامه »

چرا باز هم اقتصاد، چرا باز هم تولید؟

نوشته شده توسطرحیمی 5ام فروردین, 1396

 

در مسابقه‌ی اقتصاد جهانی، توان تولید یک ملت است که حرف آخر را می‌زند. این جمله به‌معنای کم ارج دانستن سایر ابعاد مانند علم و فرهنگ و سیاست نیست، زیرا قدرت تولید، گرچه ابتدا در شمایل اقتصاد خود را نشان می‌دهد، اما به‌محض ورود به‌سایر عرصه‌ها، آن مناسبات را نیز دگرگون و همساز می‌کند. مرحوم جلال درست تشخیص داده بود که فارق میان غرب و سایر ممالک، اهل تولید بودن یا مصرف کننده بودن است زیرا اقتصاد تولیدمحور، روحی تازه بر سایر جوارح اجتماع می‌دمد:

اول: اقتصاد طفیلی غرب یا شرق، نمی‌تواند سیاست مستقل از غرب یا شرق را پشتیبانی کند بلکه سیاستمدار را به زبونی و دریوزگی می‌کشاند. در تجارب جهانی، کشوری را سراغ نداریم که بدون ایستادن بر پای تولید ملی خود، پرچم و گردن مردمانش افراشته مانده باشد و هر چه تولیدات یک کشور، جهانگشاتر شده‌اند، سیاستمدارانش نیز اقتدار بیشتری در مذاکرات یافته‌اند. بی‌جهت نیست که غرب حاضر است محصول را با قیمت کمتر در اختیار ما بگذارد بدون آنکه اجازه دستیابی به فناوری و توان تولیدش را بدهد.

دوم: در باب تولیدات مادی فرهنگی نیز کمابیش چنین است، ملتی که در تولید و محصولات مصرفی خود، احساس هویت مستقل کنند و نام کشورشان روی کالاها با افتخار حک شود، «ما» ی جمعی قوی‌تر و اعتماد به نفس ملی بهتری دارند و بر هر تولید مادی از جمله کالای فرهنگی نیز تواناتر خواهند بود. صدور فرهنگ از طریق سریال‌های سابقا ژاپنی و اخیرا کره‌ای، پیامد قدرت اقتصادی ۴۰ سال پیش ژاپن و ۲۰ سال اخیر کره است.

سوم: از سوی دیگر چون توان تولید جز با علم و فن نمی‌تواند دوام داشته باشد، ملت اهل تولید، در بلندمدت باید اهل علم نیز باشند و تولید، علم را نیز در پی خود می‌کشاند تا با نوکردن علم و فن، مزیت‌های اقتصادی‌اش را از دست ندهد. اگر به درستی فرموده‌اند که علم، سلطان است، اقتصاد قائد سلطان است یعنی افسار در دست اوست. در اقتصاد غیرمولدی که مانند برخی کشورهای حوزه‌ی خلیج فارس از صدقه سری پول نفت، رونق هست اما توان تولید نیست، خبری از پیشگامی در علم هم نیست و در مقابل اقتصاد مولدی را سراغ نداریم که با گرمای علمی همراه نباشد. توان تولید بالاتر آلمان و انگلیس و فرانسه در میان سایر کشورهای اروپایی، به‌وضوح از تفاوت دمای محیط‌های علمی‌شان قابل شناسایی است و هر کشوری که حتی در میان کشورهای در حال توسعه، قوت علمی دانشگاه‌های چین یا مالزی را در آغاز جهش اقتصادش با امروز مقایسه کنید.

اینگونه است که نام‌گذاری اقتصادی سال آن هم بر مدار تولید، گرچه حاوی پیامی روشن از جهت سیاستگذاری اقتصادی مسئولان و رفتار اقتصادی ما مردم است اما سریان آب حیات تولیدمحوری، قلمروهای دیگر اجتماع را نیز سرسبز خواهد ساخت.

ادامه »

روزی میهمان را خدا می آورد اما نباید در پذیرایی‌اش به زحمت افتاد

نوشته شده توسطرحیمی 2ام فروردین, 1396
 

روزی میهمان را خدا می آورد اما نباید در پذیرایی‌اش به زحمت افتاد دید و بازدید از رسوم اصلی ایرانیان در ایام نوروز است و در روایات بسیاری بر صله ارحام تاکید شده و حتی ائمه هدی بارها نوروز را به سبب این رسم نیکو ستوده‌اند. اما میهمانی رفتن هم مناسکی دارد که باید به آن‌ها توجه کرد و ملزومات‌شان را بجا آورد.

 
رسول اكرم صلى الله عليه و آله می‌فرمایند :
اَلضَّيفُ يَنزِلُ بِرِزقِهِ وَ يَرتَحِلُ بِذُنوبِ أَهلِ البَيتِ؛
ميهمان، روزى خود را مى آورد و گناهان اهل خانه را مى برد. «جامع الاخبار (شعیری) ص 136 - بحارالأنوار (ط-بیروت) ج 72، ص461، ح14»

که این یعنی نباید از ترس ضیغ مالی مهمان‌نوازی را کنار نهاد اما از طرفی دیگر همان حضرت در جایی دیگر فرموده‌اند:
لا يَتَكَلَّفَنَّ أَحَدٌ لِضَيفِهِ مالا يَقدِرُ؛
هيچ كس نبايد بيش از توانش خود را براى ميهمان به زحمت اندازد. «نهج الفصاحه ص 679 ، ح 2520»
و امام رضا علیه السلام هم در این رابطه به سیره جد بزرگوارشان امام اول شیعیان اشاره کرده و می‌فرمایند:
أَنَّهُ دَعَاهُ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ علیه السلام قَدْ أَجَبْتُكَ عَلَى أَنْ تَضْمَنَ لِي ثَلَاثَ خِصَالٍ قَالَ وَ مَا هِيَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ لَا تُدْخِلْ عَلَيَّ شَيْئاً مِنْ خَارِجٍ وَ لَا تَدَّخِرْ عَنِّي شَيْئاً فِي الْبَيْتِ وَ لَا تُجْحِفْ بِالْعِيَالِ قَالَ ذَاكَ لَكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَأَجَابَهُ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِب‏.
 
مردى اميرالمؤمنين عليه السلام را به ميهمانى دعوت كرد.
حضرت فرمودند: مى پذيرم به شرط اين كه سه قول به من بدهى. عرض كرد :
چه قولى اى امير المؤمنين؟
فرمودند : از بيرون چيزى براى من تهيه نكنى، حاضرى خانه ات را از من دريغ ننمايى و به زن و فرزندانت اجحاف نكنى. عرض كرد:
قبول مى كنم اى امير المؤمنين. پس على بن ابى طالب عليه السلام دعوت او را پذيرفتند.

«عيون اخبارالرضا ج 2 ، ص 42 ، ح 138»

چنانکه دیده می‌شود، رعایت اعتدال در دست و دل‌بازی از طرفی و محاسبه‌گری اقتصادی از طرف دیگر، شیوه‌ای است که طبق فرموده‌های ائمه هدی در میهمان‌پذیری باید مد نظر قرار بگیرند.
باشگاه خبرنگاران

بار الها ! هرگاه عمرم چراگاه شیطان شود به آن پایان ده..

نوشته شده توسطرحیمی 2ام فروردین, 1396

 

الهی:

وَ عَمِّرْنِی مَا کَانَ عُمُرِی بِذْلَةً فِی طَاعَتِکَ، فَإِذَا کَانَ عُمُرِی مَرْتَعاً لِلشَّیْطَانِ فَاقْبِضْنِی إِلَیْکَ قَبْلَ أَنْ یَسْبِقَ مَقْتُکَ إِلَیَّ، أَوْ یَسْتَحْکِمَ غَضَبُکَ عَلَیَّ.

بارالها!

تا زمانی که عمرم در اطاعت تو مصروف می گردد مرا از نعمت طول عمر برخوردار فرما و هرگاه عمرم چراگاه شیطان شود به آن پایان ده و روحم را قطع کن پیش از آنکه دشمنی شخص تو متوجه من شود یا خشمت بر من استوار گردد.

دعای مکارم الاخلاق

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
این قسمت از دعای مکارم الاخلاق به خواست خدا موضوع سخنرانی امروز است.

امام علیه السلام از پیشگاه الهی درخواست می کند:

بارالها! تا زمانی که عمرم در اطاعت تو مصروف می گردد

مرا از نعمت طول عمر برخوردار فرما

و هرگاه عمرم چراگاه شیطان شود

به آن پایان ده و روحم را قطع کن

پیش از آنکه دشمنی شخص تو متوجه من شود یا خشمت بر من استوار گردد.

در سخن امام علیه السلام دو کلمه به کار رفته که برای روشن شدن بحث، لازم است در مورد هر دو به اختصار توضیح داده شود: یکی کلمه بذله است و آن دیگر کلمه مرتع. بذله در لغت عرب به معنای لباس کار و خدمت است. به کار بردن این تشبیه بسیار لطیف در کلام امام می تواند روشنگر پاره ای از حقایق جالب باشد.

لباس کار، برای مصون ماندن بدن از عوارض نامطلوب است، لباس کار، تمام بدن را می پوشاند حتی در بعضی از کارها باید سر و صورت نیز با لباس کار پوشیده شود. خداوند در قرآن شریف، کلمه لباس را در حفظ عفت زن و شوهر به کار برده و فرموده است:
هن لباس لکم و انتم لباس لهن(352)

زنان برای شما مردان لباس پوشش اند و شما مردان هم برای زنان لباس پوشش، یعنی ازدواج مرد با زن به منزله لباسی است که آن دو در بر می کنند و به وسیله آن لباس، عفت و پاکی خود را از هر جهت محافظت می نمایند و در تمام ابعاد جنسی مصون و محفوظ می مانند.

امام سجاد علیه السلام عمری را از خدا طلب می کند که لباس طاعت باری تعالی باشد، یعنی تمام وجودش از لباس طاعت پوشیده شود و تمام قوایش در مسیر فرمانبرداری از ذات اقدس الهی مصروف گردد.

نکته دیگری که می تواند در کلام امام سجاد علیه السلام مورد دقت و توجه شنوندگان محترم قرار گیرد این است که معمولاً از لباس کار در موقع خدمت استفاده می شود و چون ساعات کار پایان پذیرد کارگر لباس کار را از بر بیرون می آورد، ولی عمر آدمی لباسی است که در تمام شبانه روز آن را در بر دارد و تا زنده است هرگز از صاحبش جدا نمی شود. امام سجاد علیه السلام از خدا درخواست عمری دارد که در تمام شبانه روز برای او لباس کار و خدمت در اطاعت ذات اقدس باری تعالی باشد، حتی عمری را که در خواب صرف می کند به منظور حفظ سلامت و اطاعت از امر حضرت احدیت باشد، به عبارت دیگر، اگر لباس عمر در تمام شبانه روز، جامه اطاعت از فرمان خدا باشد، برای امام سجاد علیه السلام ارزشمند و پرقیمت است، اما اگر عمر گاهی در طاعت الهی صرف شود و گاه در عصیان سپری گردد، آن عمر در نظر امام سجاد علیه السلام لباس اطاعت نیست و فاقد ارزش مورد نظر امام است.

ادامه »