حرف نو رهبر انقلاب برای انتخابات پیشرو چیست؟
نوشته شده توسطرحیمی 28ام دی, 1394یادداشت نشریهی خط حزبالله(شمارهی شانزدهم)
«توجه کنید تا مطلب در ذهنها بنشیند. خبرهایی که ما داریم، تحلیلهایی که برای ما میآید، از طرف آنهایی که تحلیلهای آنها را به ما منعکس میکنند، [دشمنان] دائم در فکر این هستند که چهکار کنند این انقلاب را از بین ببرند (۱۳۹۴/۱۰/۱۹)… کسانی که در مسائل گوناگون دسترسی به اطّلاعات دارند، خوب میدانند که چه دامی برای کشور گستردهاند …
برادران عزیز! امروز روز حسّاسی است، روزگار، روزگار فوقالعاده حسّاسی است. یک دستگاه پیگیر و یک جبههی فراگیر علیه انقلاب اسلامی مشغول کارند؛ پول به بازار میآورند، سلاح به بازار میآورند، توطئه میآورند، به قول خودشان اتاقهای فکر دارند و دائم دارند کار میکنند.»(۱۳۹۴/۱۰/۱۹) عبارتهای پرطنین بالا بخشهایی از بیانات رهبر انقلاب در دو دیدار اخیر است که تنها به فاصله ۵ روز آن هم ذیل موضع پر اهمیت انتخابات بیان شده است.
شاید یکی از روشهای مناسب و دقیق برای فهم دقایق و ظرایف بیانات حضرت آیتالله خامنهای بررسی تطبیقی بیانات ایشان دربارهی پدیدهها و رویدادهای مشابه باشد. یعنی برای فهم تأکید و تصریح جدید و به روز رهبری دربارهی یک موضوع مثل انتخابات میتوان محورهای کلی بیانات ایشان در سال جاری را با محورهای کلی بیانات دربارهی انتخابات دورهی قبل و یا ادوار قبلی به صورت تطبیقی مقایسه کرد. با این توضیح برای کسانی که با روشهای علمی و تبیینی بیانات رهبر معظم انقلاب را مطالعه میکنند، دو سخنرانی اخیر ایشان در باب انتخابات پیش رو در اسفندماه امسال تفاوت مشخص و محسوسی با همهی سخنرانیهای ایشان دربارهی ادوار انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان قانون اساسی دارد.
نگاه کلان
نوشته شده توسطرحیمی 28ام دی, 1394نگاه کلان
رهبر انقلاب اسلامی:
«وظیفه داریم به مسائل گوناگون کشور با نگاه کلان و جامع نگاه کنیم…
لازم است نگاه جامع و نگاه کلان به مسائل همچنان حفظ بشود و با این نگاهِ جامع در مقابل حوادث موضع بگیریم، حادثه را بشناسیم.» ۱۳۹۲/۶/۱۴
از منظر رهبر انقلاب اسلامی به موازات اینکه «نظام اسلامی» به دنبال تحقق اهداف، برنامهها و اقداماتی در کشور و منطقه است، دو جریان دیگر یعنی «نظام سلطه» و «جریان غربگرای داخل» نیز با اقدامات و برنامههایی مشخص به دنبال تحقق اهداف خود در کشور و منطقه و در تقابل با نظام اسلامی هستند.
حضرت آیتالله خامنهای محورهای سهگانهی« اقتصاد مقاومتی»، «پیشتازی در عرصهی علم و فناوری» و «تعالی و مقاومسازی فرهنگی» را بهعنوان پایههای اصلی برنامهی «نظام اسلامی» برای «پیشرفت کشور» معرفی میکنند و در مقابل برنامههای «نظام سلطه» در کشور و منطقه را مبتنی بر دو عنصر «نفوذ» و «اختلاف» میدانند.
رهبر انقلاب اسلامی در تحلیل برنامهها و اقدامات «جریان غربگرای داخلی» نیز چهار محور «ترویج احساس حقارت ملی»، «شبههافکنی و ترویج بیاعتقادی»، «ایجاد تردید در مسائل سرنوشتساز کشور» و «ترویج لذتجویی و شهوترانی» را در رأس برنامههای این جریان مطرح میکنند.
به همین مناسبت پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR نمودار «طرح کلی موضوعات و مفاهیم محوری بیانات رهبر انقلاب« را با تأکید بر مباحث مطرحشده در دورهی پسابرجام در تبیین برنامهها و اقدامات این سه جریان منتشر میکند.
منبع : دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای ,
آثار و عواقب تهمت، بهتان و افترا
نوشته شده توسطرحیمی 28ام دی, 1394یکی از زشت ترین رفتارهای اجتماعی، تهمت، بهتان و افترا زدن به دیگری است.
نگاه منفی به دیگری و بدگمانی، موجب می شود که فرد نسبت به دیگری چنین رفتاری داشته باشد و عرض و آبروی او را در معرض خطر قرار دهد.
نویسنده در این مطلب به آثار اجتماعی و ابعاد گوناگون این معضل و بلکه بیماری اجتماعی و ضد اخلاقی و ضد هنجاری براساس آموزه های اسلام پرداخته است.
معنا و مفهوم بهتان، تهمت و افترا
نسبت دادن سخن یا فعل ناحق یا صفت نادرست به دیگری که موجب آبروریزی می شود، گناهی نابخشودنی و یکی از گناهان کبیره زبانی است که در برخی از مصادیق آن جرم نیز تلقی شده و احکام قانونی چون حد و تعزیر بر آن بار می شود. از نظر اسلام هر چند این نسبت دادن برخاسته از اعتقاد فرد باشد، جایز و روا نیست؛ زیرا تا زمانی که چیزی بر اساس ادله محکمه پسند اثبات نشده باشد، بیان هر سخن یا کار نادرست یا صفت ناروا به دیگری، عملی ضد اخلاقی، گناهی نابخشودنی و گاه جرم قانونی است که تبعات حقوقی و کیفری به دنبال دارد.
این نسبت دادن می تواند در قالب و اشکال گوناگونی از جمله تهمت، افترا، بهتان و مانند آن ها انجام گیرد. البته برخی سوء ظن را نیز جزو آن دانسته اند، ولی این بدگمانی تا زمانی که به لفظ در نیاید از مصادیق نسبت دادن نیست، بلکه زمانی که این نسبت ها به زبان و رفتار بیان می شود، به عنوان مصادیق این موضوع در می آید.
واژه تهمت از ریشه «تهم» در لغت به معنای فساد و بوگرفتگی از گندگی است. وقتی به کسی اتهام و تهمت زده می شود یعنی او را به فساد و گندگی نسبت می دهند.
واژه بهتان از «بهت» به معنای امری است که مورد دهشت، تحیر، مفاجات و مبهوتی شخص می شود؛ یعنی وقتی شخص از دیگری سخنی ناروا می شنود مبهوت می شود و در تحیر و دهشت قرار می گیرد به طوری که انتظار شنیدن این سخن ناروا را نداشته است و برای او ناگهانی بوده است. در حقیقت بهتان ناظر به واکنش متهمی است که به او نسبت ناروائی داده شده است.
اما واژه افتراء از ریشه «فری» به معنای خلق چیزی باطل است. در حقیقت باطلی را لباس خلقت پوشاندن را فری و افتراء گویند. پس کسی که افترا می زند، در حقیقت، باطلی را لباس حق می پوشاند و آن را به عنوان مطلب حق و راست و درست به دیگری نسبت می دهد در حالی که این نسبت باطل و این خلقت، باطل و دروغین است. پس می توان گفت که افترا به معنای جعل و ساختن و خلق دروغ و باطل است.
سوژه هایی برای تفکر
نوشته شده توسطرحیمی 27ام دی, 1394هر اندازه كه به خدا خوش بین هستید، از آن هم خوش بین تر باشید و به هر اندازه كه خدا را خوب مى دانید، خدا را از او خوب تر بدانید.
این بار مطالبی از آیه الله حائری شیرازی خدمت شما خوانندگان عزیز ارائه می شود. جملاتی کوتاه که تفکر در آنها گاهی انسان را از بدبختی های بزرگ و یا دلهره ها و آشوب ها رها می کند.
این نکات قطره ای از دریای زلال معرفت و شناخت خداست. و چون معرفت خدا جز به معرفت انسان حاصل نشود پس باید انسان را هم شناخت. روحیاتش، ضعف هایش، نفس اماره اش و آنچه در مسیر بندگی یا کمک کار اوست و یا دشمن او…
خداباورى
هر اندازه كه به خدا خوش بین هستید، از آن هم خوش بین تر باشید و به هر اندازه كه خدا را خوب مى دانید، خدا را از او خوب تر بدانید.
هر اندازه كه خدا را رئوف مى دانید، خدا را رئوف تر از آن بدانید، هر اندازه كه خدا را مراقب و همراه و یاور و رحیم به خودتان مى دانید، بالاتر از آن بدانید، ما خدایى این چنین داریم كسى كه چنین خدایى دارد، چرا ناراحت باشد.
چرا نگران باشد، چرا مردد باشد، چرا دلشكسته باشد؟
كسى كه چنین سرورى دارد، چرا مأیوس و غمناك باشد؟
كسى كه اینگونه مربى دارد، چرا در رنج باشد، چرا دلهره داشته باشد؟
رحیمى همسفر تو، همراه تو، شریك زندگى تو و غمخوار توست و این اوهام است كه بین تو و او فاصله مى اندازد و سوء ظن هایى را پیش مى آورد، سوء ظن ها به خاطر آن است كه انسان نمى داند، و این ایرادها و اعتراض ها، مانند همان ایرادهاى موسى (علیه السلام ) به خضر (علیه السلام ) است .
همه برخاسته از جهل ماست ، زیرا فلسفه كار او را نمى دانیم و عمق كارش را درك نمى كنیم ، گاهى خرده مى گیریم . بر گریدیم بپذیریم كه آنچه را كه فهمیدیم كمتر از آن بود كه هست و آن خیرها كه در هر امرى خدا تصمیم گرفته و اجرا كرده است بیشتر آن بوده كه ما فهمیدیم .
بى اعتبارى دنیا
برادر و خواهر! ما مى رویم ، و چیزى كه اهمیت ندارد رفتن است . اما مساله این است كه رفتن ، آغاز كار است و یا آخر كار؟
رفتن براى همه آغاز كار است ، نه تنها براى خوبان ، بلكه براى بدها نیز آغاز جریان است ، آغاز زندگى مرد خدا آنجاست زندگى انسان هواپرست نیز در آنجا آغاز مى شود.
تجمع فكر
حرف پراكنده نزنید، حرف پراكنده را گوش نكنید تا فكرتان پراكنده نشود.
آفت عُجب
عجب از زنا بدتر است ، زیرا پس از زنا انقلاب وجدانى هست ، اما پس از عجب نیست ، بلكه انقلاب و تحول از بین مى رود.
پاكسازى نیت
نیت هایتان را غربال كنید تا اشكالات و مشكلاتتان برطرف شود، زیرا خدا گفته است : (( ان تنصروا الله ینصركم )) پس اگر مى بینید، لا ینصركم ، بدانید حتما تنصروا الله عیب داشته است و گرنه حرف او درست و راست است . اما چیزى در كار بوده و مویى لاى درز مى رود. باید آن را دفع كنید.
تفكر و عبادت
ارزش تفكر یك ساعت ، گاه از عبادت هفتاد سال بیشتر است ، زیرا گاهى مى شود كه 70 سال عبادت به خاطر یك ساعت بى فكرى ضایع مى شود و گاه 70 سال غفلت به خاطر یك ساعت تفكر جبران مى گردد.
رهایى از اندوه
در روایت داریم كه هر كسى دچار غصه اى شد، به سوى قبرستان برود نمى گوید برود به باغ و بستان چرا؟ چون مى خواهد بگوید ریشه غصه و اندوه ، حب دنیا است .
برود در آنجا، فناى دنیا را ببیند.
منابع:
صراط حمید به نقل از کتاب نکته ها – حائری شیرازی
گفتم به صبا دردِ دل خویش بگویم
نوشته شده توسطرحیمی 27ام دی, 1394بیهوده قفس را مگشایید پری نیست
جز مُشتِ پری گوشه ی زندان اثری نیست
در دل اثر از شادی و امّید مجویید
از شاخه ی بشکسته ی امّید ثمری نیست
گفتم به صبا دردِ دل خویش بگویم
امّا به سیه چال ، صبا را گذری نیست
گیرم که صبا را گذر افتاد ، چه گویم؟
دیگر ز من و دردِ دل من خبری نیست
امّید رهایی چو از این بند محال است
ناچار بجز مرگ، نجاتِ دگری نیست
ای مرگ کجایی که به دیدار من آیی
در سینه دگر جز نفس مختصری نیست
تا بال و پری بود قفس را نگشودند
امروز گشودند قفس را که پری نیست
صلواتی دلنشین که گویای بخشی از مناقب و مصائب حضرت موسی بن جعفر؛ امام کاظم علیه السلام است:
به نقل صاحب مفاتیح الجنان از سید بن طاووس ره
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَصِيِّ الْأَبْرَارِ وَ إِمَامِ الْأَخْيَارِ وَ عَيْبَةِ الْأَنْوَارِ وَ وَارِثِ السَّكِينَةِ وَ الْوَقَارِ وَ الْحِكَمِ وَ الْآثَارِ؛ الَّذِي كَانَ يُحْيِي اللَّيْلَ بِالسَّهَرِ إِلَى السَّحَرِ بِمُوَاصَلَةِ الاسْتِغْفَارِ حَلِيفِ السَّجْدَةِ الطَّوِيلَةِ وَ الدُّمُوعِ الْغَزِيرَةِ وَ الْمُنَاجَاةِ الْكَثِيرَةِ وَ الضَّرَاعَاتِ الْمُتَّصِلَةِ وَ مَقَرِّ النُّهَى وَ الْعَدْلِ وَ الْخَيْرِ وَ الْفَضْلِ وَ النَّدَى وَ الْبَذْلِ
وَ مَأْلَفِ الْبَلْوَى وَ الصَّبْرِ وَ الْمُضْطَهَدِ بِالظُّلْمِ وَ الْمَقْبُورِ بِالْجَوْرِ وَ الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُودِ وَ الْجَنَازَةِ الْمُنَادَى عَلَيْهَا بِذُلِّ الاسْتِخْفَافِ
وَ الْوَارِدِ عَلَى جَدِّهِ الْمُصْطَفَى وَ أَبِيهِ الْمُرْتَضَى وَ أُمِّهِ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ، بِإِرْثٍ مَغْصُوبٍ وَ وِلاءٍ مَسْلُوبٍ وَ أَمْرٍ مَغْلُوبٍ وَ دَمٍ مَطْلُوبٍ وَ سَمٍّ مَشْرُوبٍ
اللَّهُمَّ وَ كَمَا صَبَرَ عَلَى غَلِيظِ الْمِحَنِ وَ تَجَرَّعَ غُصَصَ الْكُرَبِ وَ اسْتَسْلَمَ لِرِضَاكَ وَ أَخْلَصَ الطَّاعَةَ لَكَ وَ مَحَضَ الْخُشُوعَ وَ اسْتَشْعَرَ الْخُضُوعَ وَ عَادَى الْبِدْعَةَ وَ أَهْلَهَا وَ لَمْ يَلْحَقْهُ فِي شَيْءٍ مِنْ أَوَامِرِكَ وَ نَوَاهِيكَ لَوْمَةُ لائِمٍ صَلِّ عَلَيْهِ صَلاةً نَامِيَةً مُنِيفَةً زَاكِيَةً تُوجِبُ لَهُ بِهَا شَفَاعَةَ أُمَمٍ مِنْ خَلْقِكَ وَ قُرُونٍ مِنْ بَرَايَاكَ وَ بَلِّغْهُ عَنَّا تَحِيَّةً وَ سَلاما وَ آتِنَا مِنْ لَدُنْكَ فِي مُوَالاتِهِ فَضْلا وَ إِحْسَانا وَ مَغْفِرَةً وَ رِضْوَانا
إِنَّكَ ذُو الْفَضْلِ الْعَمِيمِ وَ التَّجَاوُزِ الْعَظِيمِ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.
15 نکته مهم دینی در خصوص انتخابات /حدیث داغ انتخاباتی از حضرت علی علیه السلام
نوشته شده توسطرحیمی 27ام دی, 1394به هر شعاری شاد نشویم
حجت الاسلام محسن قرائتی در یادداشتی برای باشگاه خبرنگاران جوان 15 درس از قرآن را بیان کردند که مرتبط با انتخابات و امور سیاسی کشور هستند. متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:
به دلیل نزدیکی به انتخابات، صحبت از بصیرت و نفوذ در چند ماه گذشته زیاد شده است. بحث نفوذ و اثرپذیری، یک بحث صرفاً سیاسی نیست و همه ما در مسایل مختلف زندگی تأثیرپذیر هستیم. پس باید به عنوان یک انسان راههای اغفال، نفوذ و اثرپذیری را بشناسیم. در این خصوص با نگاهی به قرآن تذکراتی را به مردم عزیز و کاندیداهای محترم میدهم:
1. پای هر سختی ننشینیم و به هر سخن و خبری اعتماد نکنیم .
قرآن میفرماید: «إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللَّـهِ يُكْفَرُ بِهَا وَيُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّىٰ يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ» (نساء/140)
هرگاه بشنوید افرادی آیات خدا را انکار و استهزا میکنند، با آنها ننشینید تا به سخن دیگری بپردازند! یعنی چنین جلسهای را ترک کنید. در جای دیگر قرآن میفرماید:
«إِن جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا» (حجرات/6) اگر شخص فاسقی خبری برای شما آورد، درباره آن تحقیق کنید.
در آیه دیگر داریم:
«وَمِنَ النَّاسِ مَن يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللَّـهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ» (بقره/204) بعضی از مردم حرف که میزنند، تو که پیغمبر هم هستی، به عجب درمیآیی که چقدر قشنگ و عالی صحبت میکند. اما او سرسختترين دشمنان است.
یا میفرماید: «يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ» (انعام/112) بعضیها حرف که میزنند، طلایی حرف میزنند، اما حرفشان باطل است. مثل گل زیبایی که ریشهاش در پِهن است.
قرآن میفرماید: اگر خودتان اهل تشخیص هستید، به همه حرفها گوش بدهید و بهترینشان را انتخاب کنید:
«فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» (زمر/17و18) پس بندگان مرا بشارت ده! همان کسانی که سخنان را میشنوند و از نیکوترین آنها پیروی میکنند. مثالی بزنم: اگر برقکش هستید، می توانید دست به هر سیمی بزنید، وگرنه نباید دست بزنید.
2. به هر سوگندی اطمنیان نکنیم.
بعضیها قسم میخورند، اما دروغ است. اولین قسم تاریخ دروغ بود. شیطان در آن باغی که آدم و حوّا بودند، قسم خورد که من خیرخواه شما هستم: «وَقَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ» (اعراف/21) در آیهی دیگر میفرماید: «اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً» (مجادله/16) آنها سوگندهای خود را سپر قرار دادند، یعنی قسم میخورند، ولی دروغ میگویند. بعضی میگویند: خدا شاهد است، حرفهایم راست است. ولی همین خدا شاهد است را که میگوید، دروغ است: «وَيُشْهِدُ اللَّـهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ» (بقره/204)
اصرار بر زیارت حضرت عبدالعظیم علیهالسلام
نوشته شده توسطرحیمی 27ام دی, 1394خاطرهای از حجتالاسلاموالمسلمین علی بهجت
در مسافرتهایی که همراه آقا از تهران میگذشتیم، اصرار داشتند که به حرم حضرت عبدالعظیم علیهالسلام مشرف شوند؛ هم در مسیر رفت و هم در بازگشت.
حجتالاسلاموالمسلمین علی بهجت میگوید:
در مسافرتهایی که همراه آقا از تهران میگذشتیم، اصرار داشتند که به حرم حضرت عبدالعظیم علیهالسلام مشرف شوند؛ هم در مسیر رفت و هم در بازگشت. از جمله در سفر به مشهد مقدس اصرار داشتند که سر راه باید به حرم حضرت عبدالعظیم علیهالسلام برویم و میفرمود:
«اهل تهران اگر هفتهای یک مرتبه به زیارتش نروند، جفا کردهاند».
از مشهد که برمیگشتیم، باز اصرار داشت که به زیارت حضرت عبدالعظیم علیهالسلام برویم. برخی اوقات ما خسته راه بودیم و اسباب سفر مزاحممان بود، ولی ایشان از زیارت منصرف نمیشد. حتی یک بار اتفاق افتاد که ما حدود ساعت ۱۲ شب به تهران رسیدیم؛ حرم حضرت عبدالعظیم را بسته بودند. به در دیگری که در کوچهای خلوت قرار داشت رفتیم، آن هم بسته بود. ایشان در آنجا پیاده شدند و کنار در قدری توقف نمودند. فکر کردیم زیارت مختصری کرده، برمیگردیم، ولی بعد از چند سلام و تحیت، عبا را از دوش برداشته، کنار درب صحن انداختند و روی آن قرار گرفتند و گفتند: «همینجا میمانیم تا در حرم باز شود!». وضو گرفتند و نزدیک اذان که در باز شد، رفتند داخل حرم. در سفرهای بعدی مسافرخانه میگرفتیم که آنطور پشت در به انتظار نمانیم و گاهی به منزل برخی ارادتمندان ایشان میرفتیم.
منبع:مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی بهجت قدسسره
تحلیلی روانشناختی از تحولات صدر اسلام؛ جلسه سوم؛ عوامل فتنه (2)
نوشته شده توسطرحیمی 27ام دی, 1394
تحلیلی روانشناختی از تحولات صدر اسلام
عوامل فتنه (2)
- شياطين جن و انس
- فرايند شکلگيري فتنه
- علل انحراف از مسیر حق
- مراتب انحراف و نتايج آن
- آمیزش حق و باطل؛ فتنه فتنهگران
- آزادی و اسلام
- اسلام و پیشرفت اقتصادی
بسم الله الرحمن الرحيم
آنچه پيشرو داريد گزيدهاي از سخنان حضرت آيتالله مصباحيزدي (دامتبركاته) در دفتر مقام معظم رهبري است كه در تاريخ 25/9/94، مطابق با هجدهم ربیعالاول 1437 ايراد فرمودهاند. باشد تا اين رهنمودها بر بصيرت ما بيافزايد و چراغ فروزان راه هدايت و سعادت ما قرار گيرد.
اشاره
در جلسه گذشته گفتیم که در ميان مکلفان کساني هستند که به عمد برخلاف حق قدم برميدارند، راه باطل را ميپيمايند و شقاوت ابدي را براي خودشان ميخرند، و کسان ديگري به اشتباه ميافتند يا ميلغزند. دسته اول تنها به گمراهي خودشان قانع نميشوند و میکوشند ديگران را هم به هلاکت بکشانند. اين گروه در ادبيات ديني «شياطين» ناميده ميشوند.
حال اين سؤال مطرح ميشود که چطور ممکن است موجودي که طالب خير خودش است عالماً و عامداً دست به کاری بزند که موجب هلاکت و شقاوت ابديش شود؟ آيا از ابتد اينگونه آفريده شده که طالب شر باشد؟ کساني از ديرباز چنين ميپنداشتند که در عالم دو عامل اصلي وجود دارد؛ يک عامل خودبهخود طالب خير است که به آن یزدان میگویند و يکي خودبهخود طالب شر که به آن اهریمن میگویند. اين نظر را به مانويها، زرتشتيها و به بعضي از فرقههايي که در مشرق زمين زندگي ميکردند نسبت ميدهند. در اسلام چنين مطلبي نداريم، و شيطان با اهريمني که آنها میگویند تفاوت دارد. به تصريح نهجالبلاغه، شيطان سالهايي طولاني عبادت خدا کرده و سپس در اثر استکبار گمراه شده است.
شياطين جن و انس
شيطان از جنيان است و جنيان ــبرخلاف موجوداتي مثل ملائکه که هيچ جهت شري در وجودشان نيستــ مکلفند. قرآن نيز به آنها خطاب ميکند و تکليف برايشان تعيين ميکند، و درباره ابليس هم ميگويد: كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ.[1] او از ابتدا طالب خير خودش بود و خير را در عبادت خدا ميدانست، ولی در کنار آن، روح خودپرستي و استکبار، عامل شري بود که در وجود خودش رشد داد و با اين عبادتهايي که در کنار ملائکه ميکرد روزبهروز بر غرورش نیز افزوده شد. وقتي پاي امتحان در ميان آمد و خدا امر کرد که براي حضرت آدم سجده کند، این استکبار گل کرد و گفت: من هرگز چنين کاري نميکنم. اين منشأ طردش از دستگاه الهي شد و از آن جا تصميم گرفت که ديگران را هم گمراه کند. بنابراين شيطان موجودي نبود که سرتاپا شر، و در شرارت خود مجبور باشد. او به اختيار خودش شر را اختيار کرد، چنان که شياطين انس نیز اینگونهاند.
با اینکه همه مکلفان با فطرت توحيدي آفريده شدهاند؛[2] کسانی در اثر عوامل مختلفي به تدريج گرايشها، ميلها، یا هوسهايي پيدا ميکنند و به دنبال آنها ميروند. کمکم اين صفات شر در آنها رسوخ پيدا ميکند به طوري که ديگر عملا امکان نجات از آن برايشان باقي نميماند. در آیات متعددی از قرآن نیز به اين مطلب اشاره شده است، ازجمله: وَجَعَلْنَا مِن بَينِ أَيدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَينَاهُمْ فَهُمْ لاَ يبْصِرُونَ* وَسَوَاء عَلَيهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ يؤْمِنُونَ؛[3] ما از پيش رو و از پشت سر آنها را محاصره کردهايم و راهي به حق پيدا نميکنند و هرچه تو یا هر پيغمبر دیگري آنها را هدايت کنيد فايدهاي ندارد. بنابراين شياطین هم خود را به دست خودشان هلاک کرده و خود مسئول شرارت و هلاکتشان هستند.
آنگاه هدایت شدم
نوشته شده توسطرحیمی 27ام دی, 1394کتاب “آنگاه هدايت شدم” با نام اصلي «ثم اهتديت» اثري است از علامه دکتر تيجاني (محمد التيجاني السماوي) ، ويژه تلفن همراه و فرمت pdf ساخته شده است. در ادامه پيشگفتار نويسنده را مي خوانيد:
«کتاب من ساده و بيآلايش است. داستان يک مسافرت ميباشد و داستان يک کشف نوين، نه اکتشاف در جهان اختراعها و ابتکارات تکنيکي و فيزيولوژي، بلکه در جهان عقايد و در ميان سيلي از مکتبهاي مذهبي و فلسفههاي ديني. و از اين که اين کشف، نخست تکيه بر خردي سالم و ذهني پاک دارد، هماو که انسان را از ساير مخلوقات ممتاز ساخته، از اين روي کتابم را به هر عقل سالمي که حق را تشخيص داده و از ميان تودههاي باطل ميگزيند و سخنان را با ترازوي عدالت ميسنجد و کفهي راستين را ترجيح ميدهد و با مقارنهي گفتوگوها و حرفها، آنچه که منطقي و متين است از سخن شيرين و دلربا جدا ميسازد، اهدا ميکند که همانا خداوند ميفرمايد: «آنان که سخن را ميشنوند و بهترينش را پيروي ميکنند، همانا آنان را خداي هدايت کرده و آنان خردمندانند.»
عنوان دیگر : اینگونه هدایت شدم.
عنوان دیگر : راه یافته.
موضوع : سماوی، محمد تیجانی، 1936 - م. – خاطرات
موضوع : شیعه – دفاعیه ها و ردیه ها
عناوین اصلی کتاب شامل:
فهرست مطالب؛ مقدمه چاپ سی یکم؛ مقدمه چاپ هفدهم؛ مقدمه چاپ هشتم؛ مقدمه چاپ سوم؛ بازگشت به ایران؛ مقدمه مترجم؛ گذری کوتاه بر زندگیم؛ مسافرت موفقیت امیز؛ در ژرفای پژوهش؛ اصحاب در قران و سنت؛ اغاز تحول؛ علت شیعه شدن؛ احادیثی که پیروی اهل بیت (علیهم السلام) را واجب می داند؛ اجتهاد در برابر نص؛ دعوت از دوستان برای بحث
قسمتی از متن کتاب
سه ماه حتی در موقع خوابیدن متحیّر و سراسیمه بودم، اندیشه های گوناگون مرا بدین سوی و آن سوی می کشید و در دریای اوهام و پندارها غوطه ورم می ساخت، و بر خود می هراسیدم از برخی اصحاب که دربارۀ تاریخشان به تحقیق می پرداختم و تناقضهای شگفت انگیزی در رفتار و اعمالشان می یافتم زیرا در طول زندگیم چنین پرورش یافته بودم که باید اولیای خدا و بندگان شایسته اش را احترام و تقدیس نمایم و گرنه هرکه دربارۀ آنها سخن بدی بگوید یا اسائۀ ادبی بنماید، اذیت و آزار خواهد دید هرچند آنها مرده باشند!
و در گذشته، در کتاب «حیاه الحیوان الکبری» نوشته «دمیری» خوانده بودم که: «شخصی عمر بن خطاب را دشنام می داد، دوستانش در کاروان او را هشدار می دادند و نهی می کردند. هنگامی که رفت ادرار کند، یک مار سیاه او را نیش زد و درجا مرد، برای او قبری کندند که خاکش کنند، دیدند در قبر، مار سیاه بزرگی هست، قبر دیگری کندند و همچنین هرچه قبر می کندند، مار سیاه را می دیدند، یکی از عارفان به آنها گفت: هرجا که می خواهید او را دفن کنید، پس اگر تمام زمین را برای او حفر کنید، همین مار سیاه موجود است زیرا کسی که حضرت عمر را دشنام می داده، خداوند می خواهد در دنیا قبل از آخرت او را عذاب نماید» . (1)
1- کتاب «حیاه الحیوان الکبری» نوشته دمیری، این داستان در بحث مار و تحت عنوان «الأسود السالخ» دیده می شود.
فرمت apk برای موبایل و تبلت اندروید :
دانلود کتاب به فرمت apk برای موبایل و تبلت اندروید نسخه 2 به بالا
حجم فایل : 4.9MB
دانلود کتاب به فرمت apk برای موبایل و تبلت اندروید تا نسخه 2
حجم فایل : 656KB
فرمت ghm برای درج در بازار موبایل های اندروید، آی او اس و ویندوز فون
دانلود کتاب به فرمت ghm برای درج در بازار موبایل های اندروید، آی او اس و ویندوز فون
حجم فایل : 717KB
فرمت jar برای موبایل های قدیمی مانند جاوا و سیمبین
دانلود کتاب به فرمت jar برای موبایل های قدیمی مانند جاوا و سیمبین
حجم فایل : 600KB
فرمت epub برای استفاده در سیستم های مختلف با نمایش ساختار اصلی کتاب
دانلود کتاب به فرمت epub برای استفاده در سیستم های مختلف
حجم فایل : 639KB
فرمت pdf برای استفاده در سیستم های مختلف با نمایش ساختار اصلی کتاب
دانلود کتاب به فرمت pdf برای استفاده در سیستم های مختلف با کیفیت بالا
حجم فایل : 2.4MB
فرمت html برای استفاده در سیستم های مختلف
دانلود کتاب به فرمت html برای استفاده در سیستم های مختلف
حجم فایل : 725KB
منبع: قائمیه