پند
نوشته شده توسطرحیمی 19ام مرداد, 1394
اميرالمؤمنين(عليه السلام) فرمودند:
إِتَّعِظُوا بِمَنْ كانَ قَبْلَكُمْ قَبْلَ أَنْ يَتَّعِظَ بِكُمْ مَنْ بَعْدَكُمْ(نهج البلاغه، از خطبه 31)
از پيشينيان خود پند و عبرت بگيريد قبل از آن كه آيندگان از زندگى و سرنوشت شما عبرت گيرند.
شرح كوتاه
تاريخ پر است از درس هاى عبرت،پر است از پندها و موعظه ها، سرانجام مظالم، ستم ها، اختلافات و پراكندگى ها، ركودها و تحجّرها، بى خبرى ها از وضع محيط و زمان، همه در آيينه تاريخ منعكس است. اما على(عليه السلام) آن ابرمرد تاريخ بشريت به ما هشدار مى دهد كه شما از وضع زندگى و سرنوشت گذشتگان پند و عبرت گيريد و نگذاريد سرنوشت زشت و شوم شما درس عبرتى براى آيندگان گردد، اين درياى خروشان زمان همه را با خود مى برد، خوشبخت جمعيّتى كه به گذشته آن مى نگرند و سعادت و نيكبختى خويش را بر امواج آينده ترسيم مى كنند.
یکصدو پنجاه درس زندگی/آیت الله مکارم شیرازی
برنامه هاى جاويدان
نوشته شده توسطرحیمی 19ام مرداد, 1394حضرت امام صادق(عليه السلام) فرمود:
إنَّ الله لَمْ يَبْعَثْ نَبيّاً إِلاَّ بِصِدقِ الْحَدِيْثِ وَ أَداءِ الأَ مانَةِ(1)
ترجمه
خداوند به تمام پيامبران دستور داد كه مردم جهان را به راستگويى و اداى امانت دعوت كنند.
شرح كوتاه
يك جامعه سالم متكى به سرمايه هاى مختلفى است كه از همه مهم تر، سرمايه اطمينان و اعتماد عمومى است:
اعتماد بر گفتار، اعتماد بر عمل، و بزرگترين دشمن اين سرمايه نفيس دروغ و خيانت است.
در جوامعى كه دروغ و خيانت رواج مى يابد همه از هم مى ترسند، همه احساس تنهايى مى كنند، همه بايد تمام سنگينى بار زندگى را به تنهايى تحمل نمايند و اين همان اجتماع تنهايان است.
به همين دليل دعوت به راستگويى و امانت جزء برنامه همه پيامبران الهى بوده است.
1. نقل از كتاب سفينة البحار.
برگرفته از یکصدو پنجاه درس زندگی/ آیت الله مکارم شیرازی
عاقبت اصرار بر گناه و توبه نکردن
نوشته شده توسطرحیمی 19ام مرداد, 1394عاقبت اصرار بر گناه چیزی جز پشیمانی و نکبت در دنیا و آخرت نمی باشد، هر چند که انسان متوجه نشود ولی به زودی آثار نکبت بار گناه گریبانگیر انسان خواهد شد و او را به نابودی خواهد کشید.
با امروز و فردا کردن برای توبه نمودن و اصرار بر گناهان فقط فرصت محدود عمر که برای رسیدن به خدا در اختیار داریم را از دست خواهیم داد و چیزی جز حسرت طولانی مدت و همیشگی نصیبمان نخواهد شد.
ای علمدار کربلا به فریادمان برس و از گناه نجاتمان بده!
یا ابالغوث ادرکنی
عاقبت اصرار بر گناه و توبه نکردن
عاقبت اصرار بر گناه و توبه نکردن
عاقبت اصرار بر گناه از دیدگاه قرآن کریم و احادیث معصومین (ع)
کسانی که از گناه پشیمان نیستند و در توبه کردن امروز و فردا میکنند سرانجام نافرجامی در پیش دارند.
از امام صادق (ع) منقول است:
پدرم [امام باقر] (علیهالسلام) بارها می فرمود: هیچ چیز برای قلب زیانبارتر از گناه نیست؛ چه آنکه قلب با گناه می آمیزد و بر گناه اصرار میورزد تا آن که گناه بر قلب چیره میشود و سرانجام آن را وارونه می کند.
یعنی قلبی که به حسب طبع اولی چهره اش رو به خداست تغییر قیافه میدهد و چهره اش زمینی میشود و سخن حق و موعظه در آن تاثیر نمی کند. و این همان راهی است که به فرموده ی قرآن کریم پایانش کفر و تکذیب آیات خدا و استهزای حقایق آسمانی خواهد بود، که می فرماید:
ثُمَّ کانَ عاقِبَهَ الَّذینَ اَساؤُا السُّؤای اَن کَذَّبُوا بِایاتِ اللهِ وَ کانُوا بِها یَستَهزِؤنَ. (سوره ی روم، آیه ی ۱۰)
پس آنها که بد کردند [و در ارتکاب گناه اصرار ورزیدند] دچار عاقبتی بدتر شدند [و آن این که:] آیات خدا را تکذیب کرده و آنها را به استهزاء گرفتند.
و نیز از امام صادق (ع) منقول است:
خداوند تعالی می فرماید: هنگامی که بنده ی من خواهشهای نفسانی خویش را بر طاعت من ترجیح دهد، کمترین کیفری که در حق او روا میدارم آن است که او را از لذت مناجات خودم محروم می سازم.
و در حدیث دیگر آمده است که امام صادق (ع) فرمود:
بی تردید، کسی که مرتکب گناه میشود در اثر آن از نماز شب محروم میگردد و بیشک سرعت تاثیر کار بد [در جهت قطع برکات معنوی] بیشتر است از سرعت تاثیر کارد برنده در قطع گوشت.
خدا نکند که کار انسان بدانجا بکشد که مهر غفلت بر دل و گوشش نهاده و پرده ی تاریکی و ضلالت بر چشمش کشیده شود و مصداق آیه ی کریمه ی «خَتَمَ اللهُ عَلی قلُوبِهِم وَ عَلی سَمعِهِم وَ عَلی اَبصارِهِم غِشاوَهٌ» (سوره ی بقره، آیه ی ۷) گردد.
حال که ضرر و خطر گناه از دیدگاه قرآن کریم و اولیای دین علیهم السلام روشن شد روا نیست که انسان خردمند در رفع آثار شوم آن از صفحه ی دل درنگ کند که تردید در این کار از عادات سفیهان و نابخردان است، زیرا گناه سمّ مهلکی است که اگر در رفع آثار آن هر چه زودتر اقدام نشود دیگر راه نجاتی باقی نمی ماند.
مگر نه این است که مرگ بیخبر میآید و ناگهان گریبانگیر آدمی میشود و حتی مهلت نفس کشیدن به انسان نمی دهد؟ به فرموده ی قرآن:
فَلا یَستَطیعُونَ تَوصیَهً وَ لا اِلی اَهلِهِم یَرجِعُونَ. (سوره ی یس، آیه ی ۵۰)
چنان بغتتاً بر سرشان بتازد که نه مجال وصیت بیابند و نه فرصت بازگشت به خانه و کاشانه پیدا کنند.
چنان چه به پیامبر (ص) می فرماید:
وَ اَنذِرهُم یَومَ الحَسرَهِ اِذ قُضِیَ الاَمرُ وَ هُم فی غَفلَهٍ … (سوره ی مریم، آیه ی ۲۹)
[ای پیامبر!] بیم ده آنان را از روز حسرت، آن گاه که کار از کار گذشته و آنها در غفلت اند …
آن گاه گویند:
… یا لَیتَنا نُرَدُّ وَ لا نُکَذِّبَ بِایاتِ رَبِّنا وَ نَکُونَ مِن المُؤمِنینَ. (سوره ی انعام، آیه ی ۲۷)
… ای کاش ما را به دنیا بازگردانند تا [با این تنبه و بیداری که برای ما پدید آمده دیگر] آیات خدا را تکذیب نکنیم و حقیقتاً ایمان بیاوریم.
ولی چه فایده که پشیمانی سودی ندارد و این آرزو، عملی نخواهد بود.
این دو روزک را که عمرت هست زود پـیـرافـشـــانی بکن از راه جـود
اینقدر تخمی که مانده سـتـت بـکـار تا در آخـر بینی آن را بـرگ و بار
تا نمرده ســـــت ایـن چـراغ بـا گـهـر هین فتیلش ساز و روغن زودتر
مبادا که روزی بگوییم:
… [خدایا!] عمر خویش را با امروز و فردا کردن تباه کردم.
استغفرالله ربی و اتوب الیه
بنابراین، هیچ گاه استغفار را فراموش نکنید که استغفار جلای قلوب است و در همه حال خدا را با استغفار یاد کنید، چه در حال نماز و چه در تعقیبات آن. حتی در موقع خوابیدن نیز با استغفار به خواب بروید که امکان دارد دیگر از این خواب برنخیزید. در سیره ی رسول خدا (ص) آمده که هر روز هفتاد بار استغفرالله میگفتند و در پارهای از احادیث دارد که در هر نشستی بیست و پنج بار استغفرالله می گفتند، که استغفار داروی شفابخش گنهکاران است، چنان که در حدیث آمده:
لکل داءٍ دواءٌ وَ دَواءُ الذُّنُوبِ الاِستِغفارُ.
برای هر دردی درمانی است و داروی گناهان استغفار است.
باید دانست که بهترین موقع برای استغفار و توبه نیمه های شب است، آن گاه که همه ی درها بسته است و تمام دیده ها در خواب، ولی درهای رحمت الهی به روی بندگانش باز است.
خداوند در وصف بندگان مومنش می فرماید:
اَلصّابِرینَ و الصّادِقینَ و القانِتینَ وَ المُنفِقینَ و المُستَغفِرینِ بِالاَسحارِ. (سوره ی آل عمران، آیه ی ۱۷)
آنان صابرند و صادقند و قانت اند و انفاق کنندگانند و در نیمه های شب به دعا و استغفار برمی خیزند.
و در جای دیگر می فرماید:
کانُوا قَلیلاً مِنَ اللَّیلِ ما یَهجَعُونَ و بِالاَسحارِهُم یَستَغفِروُنَ (سوره ی ذاریات، آیات ۱۷ و ۱۸)
اهل تقوا ویژگیهایی دارند از جمله آنکه شب ها کم می خوابند و در سحرها به استغفار و دعا بر می خیزند.
رسول خدا (ص) فرمود:
هیچ قطرهای نزد خدا از قطره ی اشکی که از خوف خدای تعالی از چشم بیرون آید و یا از قطره ی خونی که در راه خدا ریخته شود محبوبتر نیست و هیچ بنده ای نیست که از خوف خدا بگرید مگر این که خدای تعالی او را از شراب رحمتش سیراب فرماید و گریه ی او را در بهشت تبدیل به خنده و سرور کند و اطرافیان او را مورد رحمت قرار دهد، هر چند که تعدادشان بیست هزار نفر باشد، و هیچ چشمی از خوف خدا پر از اشک نمیشود مگر آن که خداوند بدنش را بر آتش حرام میکند و اگر اشک از دیدگانش جاری شود و به رخساره اش رسد هرگز گرفتار فقر و خواری نگردد. و اگر در میان امتی بنده ای از بندگان خدا گریه کند بیشک خدای تعالی آن امت را به خاطر گریه ی او نجات بخشد.
خلاصه هر چیزی اندازهای دارد مگر گریه از خوف خدا، که امام صادق (ع) فرمود:
روز قیامت هر دیدهای گریان است مگر سه دیده: چشمی که از نظر کردن به حرام فرو افتد، چشمی که در طاعت خدا بیداری کشد، و چشمی که در دل شب از خوف خدا بگرید.
و هر گاه در این باره توفیق رفیق نشد مناسب است این قسمت از دعای ابوحمزه را به یادآوری و با خدا زمزمه و مناجات کنی:
بار پروردگارا! من هر گاه با خود گفتم که آماده ی اطاعت و عبادت شدهام و در پیشگاه تو به نماز ایستادم، خواب را بر من فرو افکندی و حال راز و نیاز را گاه مناجات از من باز گرفتی. ای خدا! چه شده است که هر چه با خود عهد کرده و گفتم از این پس سریره و باطن من خوب خواهد شد و به مجالس اهل توبه نزدیک می شوم، اما بلیّه و حادثهای پیش آمد که پای من لغزید و آن بلیّه میان من و خدمتت حایل گردید؟ ای سید من! شاید تو از درگاه لطفت مرا رانده ای و از خدمت بندگی ات دور ساخته ای، یا شاید دیدهای که من حق بندگی ات را سبک شمرده ام بدین جهت مرا از درت دور کردی، یا این که دیدی من از تو رویگردانم بدین سبب بر من غضب فرمودی، یا آن که در مقام دروغگویانم یافتی آن گاه مرا از نظر عنایتت دور افکندی، یا شاید دیدی که من شکرگزاری از نعمت هایت نمیکنم پس مرا محروم ساختی، یا شاید مرا در مجالس اهل علم نیافتی آن گاه به خواری و خذلانم انداختی، یا شاید مرا در میان اهل غفلت یافتی بدین جهت از رحمتت نا امیدم کردی، یا شاید دیدی با مجالس بطّالین (هرزه گویان) الفت گرفتهام پس مرا میان آنها واگذاشتی، یا شاید دوست نداشتی دعایم را بشنوی سپس از درگاهت دورم کردی، یا شاید به جرم و گناهم مکافات کردی، یا شاید به خاطر بیشرمی و بیحیایی با حضرتت مجازاتم نمودی …
خلاصه ی کلام آن که با زمزمه ی این مناجات میتوان دردهای درونی و بیماریهای قلبی و علل و اسباب دوری از خدا را شناخت و آن گاه به فکر درمان افتاد و خود را اصلاح کرد. «وفقنا الله تعالی و ایاکم لمرضاته آمین».
(نقطه های آغاز در اخلاق عملی، آیت الله مهدوی کنی (ره)، صفحه ی۳۱۵)
سایت دلدادگان
نشانه هاى منافق
نوشته شده توسطرحیمی 18ام مرداد, 1394
امام صادق(عليه السلام) فرمود:
لقمان به فرزندش گفت:
لِلمُنافِقِ ثَلاثُ عَلامات:
يُخَالِفُ لِسانُهُ قَلْبَهُ وَقَلْبُهُ فِعْلَهُ وَعَلانِيَتُهُ سَرِيْرَتَهُ(بحارالانوار، جلد 15)
افراد منافق سه نشانه دارند:
زبان آنها با قلبشان هماهنگ نيست،
و قلب آنها با عملشان،
و ظاهر آنها با باطنشان.
شرح كوتاه
نفاق و دورويى درد بزرگى است كه از كمبود شخصيت و ضعف اراده سرچشمه مى گيرد، افرادى كه سعى دارند خود را غير از آن كه هستند نشان دهند، و زبان و دل، ظاهر و باطن، و گفتار و كردارشان از هم جداست، مردم ناتوانى هستند كه نه شجاعت اظهار شخصيت واقعى خود دارند و نه اراده و تصميم كافى براى اصلاح خود، در چهره هاى مختلف ظاهر مى شوند و عملا با همه كس حتى خودشان خيانت مى كنند. و از آنها خطرناكتر جوامعى هستند كه ظاهرى آراسته و درونى خراب دارند، زبان آنها كه همان وسايل ارتباط جمعى شان باشد با آنچه در قلب اين جوامع مى گذرد مخالف است.
یکصدو پنجاه درس زندگی/آیت الله مکارم شیرازی
تكميل كارها
نوشته شده توسطرحیمی 18ام مرداد, 1394پيغمبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد:
إِسْتِتْمامُ الْمَعْرُوفِ خَيْرٌ مِنْ إِبْتِدائهِ(1)
ترجمه
تكميل و ادامه كار نيك از آغاز كردن آن بهتر و مهم تر است
شرح كوتاه
در محيط زندگى اجتماعى غالباً به كارها و اقدامات مفيدى برخورد مى كنيم كه نيمه كاره مانده است; انجام دهندگان آنها تحت تأثير يك محرك آنى به اصطلاح دامن همّت به كمر زده و مشغول كار شده اند، اما خيلى زود آتش عشق آنها سرد شده و آن را رها كرده پى كار خود رفته اند.
اسلام افراد با ايمان و پشت كاردارى را مى پسندد كه هر عمل مفيدى را شروع مى كنند به آخر مى رسانند.
1. نقل از كتاب نهج الفصاحه.
برگرفته از یکصدو پنجاه درس زندگی/ آیت الله مکارم شیرازی
بقیع پس از نابودی وهابیت!
نوشته شده توسطرحیمی 18ام مرداد, 1394انشاء الله…
به کوری چشم همه دشمنان اسلام
اللهم عجل لولیک الفرج…
حق الناس
نوشته شده توسطرحیمی 18ام مرداد, 1394رعایت نکردن حقالناس موجب گرفتاری در دنیا و عذاب در آخرت میشود.
صریح ترین آیه شریفه آیه 29 از سوره مباركه نساء است كه می فرماید:
«یا اَیُّها الَّذِینَ آمَنوا لا تأكلوُا اَموالَكُمْ بَینَكُمْ بِالباطِلِ اِلّا اَنْ تَكونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنكُمْ»
«ای اهل ایمان اموال یكدیگر را از راه باطل نخورید، مگر آنكه تجارتی از روی رضایت انجام دهید.»
رسول خدا صلی الله علیه وآله می فرمود:
«مَنِ اكتَسَبَ مالاًمِنْ غَیرِ حِلِّهِ كانَ رادَّهُ اِلَی النّارِ»
«هر كه ثروتی از غیر حلال به دست آورد، آن ثروت، او را به آتش جهنّم رهنمود می نماید.»
سه نوع حق با عناوین حقالناس، حق الله و حق نفس
حقالناس حقوقی که انسان در رابطه با دیگران باید رعایت کند، حقالله حقوقی که انسان در رابطه با خداوند باید رعایت کند مانند انجام عبادات و برخی از مسائل که خداوند ما را از آن نهی کرده است. مثلاً خداوند امر فرموده که ما نماز بخوانیم و این جزء حقوق خداوند است و حقالنفس هر چیزی که به نفس انسان ضرر برساند ظلم است بر نفس، مثلاً استعمال دخانیات که برای سلامتی ضرر دارد.
در میان این سه حقوق بنا بر آیات و روایات حقالناس مهمتر است.
امام علی (علیه السلام) میفرمایند: «خداوند حقوق بندگانش را مقدم بر حقوق خود قرار داد و کسی که حقوق بندگان را رعایت کند حقوق خدا را نیز رعایت خواهد کرد.»
پیش فرض رعایت حقالله رعایت کردن حقالناس است و رعایت نکردن حقوق دیگران باعث گرفتاری انسان در قیامت میشود حتی اگر انسان صالحترین انسانها باشد باز این گرفتاری وجود دارد.
در حدیث داریم که با اولین قطره خون شهید همه گناهانش بخشیده میشود غیر از حقوق مردم و این نشان دهنده اهمیت حق دیگران است که حتی با شهادت که بالاترین فضیلت ممکن هست، گناه ظلم بر حق دیگران بخشیده نمیشود.
موارد حق الناس
موارد زیادی در مورد حقالناس بیان شده مانند احترام به جان و مال مردم به این معنا که به جان و مال مردم ضرر نرسانیم و کاری نکنیم که ضرری به جان مردم وارد شود یا دیگران از رفتار ما آسیب ببینند مثلاً سیگار کشیدن در محیط جمعی ضرر رساندن به جان مردم است.
احترام به آبروی مردم هم از موارد حقالناس است یعنی انسان به گونهای رفتار کند که آبروی دیگران از دست و زبان انسان محفوظ بماند، کاری نکنیم که حرمت دیگران شکسته شود و آبروی دیگران نزد مردم پایین بیاید. بنابراین باید از هر کاری که باعث هتک حرمت دیگران میشود پرهیز کرد مانند پرهیز از غیبت کردن، پرهیز از دروغ بستن به دیگران یعنی کسی کاری را انجام نداده، گناهی نکرده اما ما به دروغ او را متهم به آن کار کنیم. پرهیز از تهمت زدن به دیگران، پرهیز از افشاگری اسرار دیگران، چون به هر صورت ممکن است انسان مسائل مخفی و اسرار گونهای داشته باشد که نمیخواهد کسی از آنها با خبر شود، برملا کردن این اسرار سبب آبرو ریختن آنها میشود.
از موارد دیگر حقالناس احترام به حق بهرهمندی مردم است، یعنی به گونهای رفتار کنیم که همه انسانها به آن حقوق مشترکشان برسند و رفتار ما به گونهای نباشد که خدایی نکرده بعضی از انسانها از حقوق خودشان باز بمانند یعنی مانع ایجاد کنیم برای آنها در رسیدن به حقشان، به طور مثال در مسائل استخدامی مثلاً برای یک شغل پنج نفر نیاز هست و مثلاً 100 نفر ثبت نام کردهاند در اینجا اعمال نفوذ و به تعبیر امروزی پارتی بازی سبب ضایع شدن حقی از افراد میشود و این از مصادیق ظلم بر دیگران حساب میشود و رعایت نکردن حقالناس.
چرا خداوند از حق الناس نمی گذرد؟
حق الناس از نظر اسلام با عدالت و حكمت الهی رابطه ای تنگاتنگ دارد و دارای گستره وسیعی میباشد. به عبارتی حق الناس در همه ابواب فقه وجود دارد و میتوان گفت كه بابی از ابواب فقه اسلامی نیست، مگر اینكه مسایل فراوانی در زمینه حق الناس وجود دارد.
حق الناس در منابع و متون اسلامی، چه در قرآن و چه در روایات معصومین ـ علیهم السّلام ـ و كتب فقهی جایگاه خاصی دارد. اقامه قسط و عدل و برقراری عدالت اجتماعی و ادای حقوق الناس یكی از عمدهترین اهداف بعثت پیامبران است.
در اینجا چون صاحب حق مردم اند، رعایت و نادیده گرفتن آن ارتباط مستقیمی با بحث عدالت خداوند دارد. خداوندی كه یكی از صفاتش عادل بودن است و دینی كه یكی از اصولش عدل است چگونه ممكن است حقوق انسانها برایش كم اهمیت باشد. در دین اسلام حق انسانها از جهتی شاید از حق خداوند نیز مهمتر لحاظ شود، بطوری كه خداوند ممكن است در روز قیامت از حق خود بگذرد اما هیچ گاه از حق انسانهای دیگر نخواهد گذشت. البته باید توجه داشت كه حق الناس حق الله هم هست، زیرا هیچ كس جز خدا اصالتاً و ذاتاً حقی ندارد و حقوق مردم از جانب خدا تعیین شده و تضییع آن مخالفت با حكم و حق الهی تعیین شده در حق دیگران است.
«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» «ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها كتاب آسمانی و میزان شناسایی حق از باطل نازل كردیم تا مردم قیام به عدالت كنند و احقاق حقوق و بسط عدل و داد به طور خود جوش از درون جامعه بشری آشكار شود.»
این نشان از آن دارد كه احترام به حقوق دیگران و ادای آن یكی از اساسیترین اهداف ادیان آسمانی است. قرآن كریم در آیات بسیاری مؤمنان را چه در باب مسائل اقتصادی و چه در باب حقوق اجتماعی و… دعوت به احترام به حقوق مردم نموده است. در اینجا تنها به دو نمونه از این آیات اشاره مینماییم.
«یا أیّها الّذین آمنوا لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَیْنَكُمْ بِالْباطِلِ» «ای كسانی كه ایمان آوردهاید اموال یكدیگر را از طرق نامشروع و غلط و باطل نخورید.» (سوره نساء، آیه 29) یعنی، هرگونه تصرف در مال دیگری كه بدون حق و بدون مجوز منطقی و عقلانی بوده باشد ممنوع شناخته شده است.
در دیدگاه اسلامی، مال و دارایی مؤمن و گاهی اموال دیگران محترم است ومصونیت دارد و اتلاف و تجاوز در آن مجاز نیست. بنابراین، اگر كسی از راه ربا، رشوه، فریبكاری، سرقت و بالاخره هرگونه تصرف نامشروع، مالی را از كسی خورده باشد، باید به تحصیل رضایت صاحب مال و یا باز پس دادن آن مال اقدام نماید.
قرآن كریم، به هنگام نكوهش از قوم یهود و ذكر اعمال زشت آنان میفرماید: «…وَ أَكْلِهِمْ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ…» «آنان در اموال مردم بدون مجوز و به ناحق تصرف میكردند.» (سوره نساء، آیه 161) ناگفته پیداست كه مراد از اكل و خوردن، در این آیه كنایه از هرگونه تصرف است خواه به صورت خوردن معمولی باشد یا پوشیدن و یا سكونت و یا غیر آن و چنین تعبیری در زبان فارسی نیز رایج است.
بنابراین، هرگونه تجاوز، تقلب، غش، معاملات ربوی، رشوه، خرید و فروش اجناسی كه فایده منطقی و عقلانی در آنها نباشد، خرید و فروش وسایل فساد و گناه، در تحت این قانون كلی قرار دارند.
حضرت علی ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «اَمّا الظّلم الّذی لا یُتركُ، فَظلمُ العباد بَعضُهُم بعضاً» «امّا ظلمی كه بخشوده نمیشود ظلمی است كه بعضی از بندگان خدا بر بعض دیگر میكنند.» (نهج البلاغه، خطبه 175)
و در روایت دیگری آن حضرت حتی ادای حق الناس را از حق الله مهمتر دانسته و میفرماید: «جَعلَ الله سُبحانه حُقوقُ عبادِهِ مُقدّمةً علَی حُقُوقهِ فَمنْ قامَ بِحقُوقُ عبادالله كانَ ذلك مؤدّیاً الی القیامِ بِحقوقِ الله»«خداوند حقوق بندگانش را مقدم بر حقوق خود قرار داده و كسی كه حقوق بندگانش را رعایت كند حقوق الهی را نیز رعایت خواهد كرد.» (محمدی ری شهری، میزان الحكمة، ج 2، ص 480)
تبعات و آثار رعایت نکردن حقالناس
رعایت نکردن حقالناس آثار و تبعاتی برای انسان دارد. در حدیث آمده است تمام گناهان انسان با توبه بخشیده میشوند غیر از حقالناس. یعنی کسانی که حق دیگران بر گردن آنها مانده است جز با ادای حق دیگران یا رضایت گرفتن از آن اشخاص گناهان بخشوده نمیشود. حتی اگر انسان روزههای زیاد بگیرد یا تمام عمرش نماز شب بخواند، هیچ تأثیری در گناه ظلم بر دیگران ندارد.
همانطور که در ابتدا هم گفتیم در حدیث داریم که با اولین قطره خون شهید همه گناهانش بخشیده میشود غیر از حقوق مردم و این نشان دهنده اهمیت حق دیگران است که حتی با شهادت که بالاترین فضیلت ممکن هست، گناه ظلم بر حق دیگران بخشیده نمیشود.
ظلم در حق مردم از مواردی است که انسان در همین دنیا آثار شومش را در قالب انواع بلاها و بیماریها و گرفتاریهای زندگی خواهد دید و در واقع ظلم به دیگران و رعایت نکردن حقوق مردم، هم در این دنیا ما را گرفتار بلا خواهد کرد و هم در آخرت به عذاب الهی دچار خواهد نمود.
حدیث حق الناس
آیا فردی که مرتکب گناهان زیادی اعم از حق الله و حق الناس شده راهی برای توبه دارد؟
گناه و معصیت، مانند لجن زار متعفنی است که انسان، هر چه بیشتر در آن فرو می رود، خود را به نابودی نزدیک می کند، اما توبه و تصمیم جدی انسان به ترک گناه حرکت به سوی نجات و خود یک پیروزی بزرگ است که درهای رحمت الهی را به روی انسان می گشاید. کسی که به این مرحله (توبه) رسیده به پیروزی بزرگی دست یافته است، و باید سعی کند انگیزه خود را برای مبارزه با گناه، قوی تر نماید، و برای همیشه این حالت را در خود حفظ کند.
نکته بسیار مهم در این راه، استعانت از لطف و عنایتی است که خداوند نسبت به توبه کنندگان دارد؛ زیرا توبه واقعی همه مبغوضیت های گناه و عقوبات اخروی و آثار منفی آنرا در پیشگاه خداوند از بین می برد، همانطوریکه خداوند فرموده است: «اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کردهاید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مىآمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.» «قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ.» (سوره زمر، آیه 53)
البته تمام سعی شیطان این است تا با ایجاد وسوسه و یأس موجبات دوری بندگان صالح را از خداوند متعال، مهربان و بخشنده فراهم نموده و آنها را چنان غرق در گناه و معصیت نماید که از رحمت و هدایت خداوند دور شوند. در حالی که خداوند همه بندگانش حتی گناه کاران و ظالمان را نیز دوست دارد. و خواهان هدایت و سعادت آنان است. البته از اعمال و کارهای ناشایست آنان بیزار است. به همین جهت بهترین و عزیز ترین بندگان خود یعنی انبیاء و ائمه(علیه السلام) را برای راهنمایی هدایت آنان فرستاده و به همین دلیل است که در این زمان یکی از عزیزترین اولیاء خود یعنی حضرت مهدی (عج) را زنده و در حال غیبت نگه داشته تا بتواند فارغ از مکر و توطئه دشمنان از طریق نائبان و نمایندگان خود آنان را در یافتن مسیر هدایت یاری رساند پس هیچ گناه کاری در هیچ شرایطی هر چند گناهان او زیاد باشد حق ندارد از رحمت پرودگار مأیوس باشد. چرا که یأس از رحمت خداوند ، سوء ظن به او و بزرگ ترین گناه است.
امید به رحمت پرودگار و ندامت و پشیمانی از گناهان و در نهایت توبه واقعی و خالصانه گامی مهم به سوی محبوب خدا شدن و راهی است هموار به سوی هدایت، که شیطان از آن نگران و ناراحت است.
منابع:
1) اكبری، محمود، نگاهی به حق الناس، چاپ اول، قم، كتاب آشنا، 1368.
2) مكارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 3، چاپ بیستم، (بیجا)، دار الكتب الاسلامیه، 1371.
نشانه هاى انسان هاى بهشتى
نوشته شده توسطرحیمی 17ام مرداد, 1394امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد:
إِنَّ لاَِ هْلِ الْجَنَّةِ أرْبَعَ عَلامات: وَجْهٌ مُنْبَسِطٌ وَلِسانٌ فَصِيْحٌ وَقَلْبٌ رَحِيْمٌ وَيَدٌ مُعْطِيَةٌ(ارشاد القلوب)
بهشتيان چهار نشانه دارند:
روى گشاده،
زبان گويا و صريح،
قلب پر از محبّت،
و دست دهنده.
شرح كوتاه
اصيل ترين مكتب هاى انسانى آن است كه فرد را در دل اجتماع ببيند و اجتماع را پرورش دهنده افراد ارزنده، زيرا كه اجتماع سرچشمه همه بركات معنوى و مادى است.
حديث بالا كه نشانه هاى مردم سعادتمند و بهشتى را بازگو مى كند چهار موضوع را يادآورى كرده كه همگى مربوط به استحكام پيوندهاى اجتماعى و پاشيدن بذر عواطف انسانى در سرزمين اجتماع است:
روهاى گشاده و پر از مهر و صفا، زبان هاى نرم و محبّت آميز و در عين حال صريح و گويا، قلب هايى كه براى انسان ها بتپد، دست هايى كه از كمك باز نمى ايستند، آرى اينهاست نشانه هاى انسان هاى بهشتى!
یکصدو پنجاه درس زندگی/آیت الله مکارم شیرازی
آیت الله العظمی بروجردی مرجعی برای همه دیدگاه ها
نوشته شده توسطرحیمی 17ام مرداد, 1394مراسم بزرگداشت آیت الله العظمی بروجردی در حالی امسال برای پنجاه و ششمین سال برگزار می شود که همچنان شخصیت این عالم برجسته شناخته شده نیست. اگر بگوییم که آیت الله العظمی بروجردی از عالمان پویا و متناسب با همه دیدگاهها بوده است جرف گزافی نیست زیرا در آن برهه از زمان همه افکار و عقاید فکری حوزه علمیه به ایشان مراجعه کرده و درس می گرفتند. این عالم جلیل القدر با 33 واسطه به امام حسن(علیه السلام) می رسد. ایشان شخصیتی بزرگ با نگاهی عمیق به دین و مسائل دینی بودند که در زمینه مساله تقریب مذاهب اسلامی نیز بسیار کوشید.
ایشان در طول زندگی خود همواره بر وحدت میان مسلمانان اهتمام داشتند و در این زمینه با علمای جهان اسلام به ویژه ارتباط گیری با دانشگاه الازهر مصر ارتباط های نزدکی گرفتند که منجر به وحدت امت اسلامی شد.
مرحوم آيت الله العظمي بروجردي(ره)، در سال 1292 هجري قمري در بروجرد، متولد شد و پس از آن که هشت سال در بروجرد دروس مقدماتي را گذراند، در سال 1310هجري قمري، به اصفهان رفته و در حوزه علميه اصفهان مشغول تحصيل شد.
آيت الله بروجردي(ره)، در حوزه علميه اصفهان آن روز که مرکزي بسيار سطح بالا از نظر علمي بود، از محضر اساتيد به نام و توانمندي مانند مرحوم کلباسي و در حکمت و فلسفه از مرحوم کاشي و مرحوم جهانگيرخان قشقايي، بهره برد. اين مرجع بزرگ جهان تشيع، در 28سالگي، عازم حوزه علميه نجف شد؛ با ورود آيت الله العظمي بروجردي(ره)، در سال 1320به حوزه علميه نجف، ايشان در درس مرحوم آخوند خراساني و شيخ الشريعه اصفهاني شرکت کرده و از آن ها بهره برد.
مرحوم آخوند خراساني(ره)، به دو تن از شاگردان خويش، بيش از ديگران اهتمام داشت، که يکي از آن ها مرحوم سيد ابوالحسن اصفهاني و ديگري مرحوم آيت الله العظمي بروجردي(ره)، بود؛ آخوند خراساني(ره)، در بين شاگردان پيش بيني کرده بود که مکتب تشيع در آينده روي دستان آيت الله العظمي بروجردي(ره) و مرحوم سيد ابوالحسن اصفهاني، خواهد بود.
آیت الله العظمی بروجردی/ مرجعی برای همه دیدگاه ها
در سال 1329قمري، آيت الله العظمي بروجردي(ره) به بروجرد برمي گرد تا اين که دچار کسالت شده و براي مداوا به تهران مي رود. در دوراني که در بيمارستان بستري بود، امام خميني(ره)، عده اي از بزرگان قم را به بيمارستان محل مداواي آيت الله العظمي بروجردي(ره) آورده و از وي خواست که به قم آمده و حوزه علميه قم را رونق ببخشد؛ مي توان گفت که امام خميني(ره)، از جمله کساني بود که از عاملان اصلي آمدن آيت الله العظمي بروجردي(ره) به قم شد.
اين بود که در سال 1364قمري، آيت الله العظمي بروجردي(ره) به قم آمده و 15سال مرجعيت مطلقه جهان تشيع بود. آيت الله العظمي بروجردي(ره) در نهايت در 10شوال 1380هجري قمري مطابق با 10فروردين سال 1340شمسي، رحلت کرد.
*ماجرای شیخ شلتوت
ارتباط گیری های آیت الله بروجردی با مسئولان الازهر منجر به صدور فتوای تاریخی شیخ شلتوت شد، فتوایی که تشیع را به عنوان پنجمین مذهب اسلام به رسمیت می شناسد.