شرط امام رضا(ع) برای اقامه نماز عید فطر/ چگونگی خروج پیامبر(ص)برای نماز
نوشته شده توسطرحیمی 18ام مرداد, 1392
پس از پذیرش ولایتعهدی از سوی امام رضا (ع) و فرا رسیدن عید فطر، مأمون به حضرت پیام فرستاد و از وی خواست که نماز عید را اقامه فرماید. امام بر اساس شرط های تعیین شده در پذیرش ولایتعهدی (مانند عدم دخالت در امور حکومتی که اقامه نماز عید، از مظاهر و مصادیق آن به شمار میرفت)، به مأمون پیام داد مرا از این امر معاف کن. مأمون پیام داد که می خواهم ولایتعهدی شما تثبیت شود و از سوی دیگر، مردم به فضل و برتری شما آگاه شوند. اصرار مأمون از یک سو و امتناع امام از سوی دیگر، سبب شد که حضرت به مأمون پیام داد: اگر مرا از این کار معاف بداری، بیشتر دوست دارم، امّا اگر معاف نباشم، شرط من برای اقامه نماز عید این است که: آن گونه که پیامبر (ص) و امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب (ع) برای نماز عید بیرون میرفتند، بیرون بروم. مأمون شرط امام را پذیرفت و دستور داد نظامیان و درباریان و عموم مردم، صبحگاهان جلوی خانه امام اجتماع کنند. مردم در اطراف خانه حضرت و در مسیر اجتماع کرده و عدهای در پشت بام منازل خود به انتظار نشستند تا با دیدن امام، سیره نبوی و هیبت علوی را به تماشا بنشینند. فرماندهان و سپاهیان سواره نیز، رو به خانه امام آوردند و تا طلوع خورشید همه به انتظار ایستاده بودند.
امام پس از به جای آوردن غسل و پوشیدن لباس و بر سرگذاشتن عمامهای سفید از پنبه که یک طرف آن بر روى سینه مبارکش افتاده و طرف دیگرش بر شانهاش قرار گرفته بود، در حالی که خود را خوشبو کرده و عصایی در دست داشت، به غلامان خود فرمود: به همین هیئت خود را درآورید و به آنها دستور داد پیشاپیش حضرتش حرکت نمایند. سپس با پای برهنه از خانه بیرون آمده و راه مصلّی را در پیش گرفت و چون اندکى راه رفت سر به طرف آسمان بالا کرد و تکبیر گفت، با تکبیر گفتن امام، غلامان حضرت نیز تکبیر گفتند.
لشکریان با مشاهده حالت حضرت، همگی از مرکبها پیاده شده و هر کس کاردی به همراه داشت، زودتر توانست بندهای چکمه خود را باز کند و پابرهنه شود. امام تکبیر دیگری گفت، همه با او یکصدا شدند. طنین تکبیر چنان بود که گویی آسمان و در و دیوار با امام همصدا شدهاند. شهر مرو با دیدن امام و شنیدن تکبیر او، از کثرت گریه و فریاد مردم به لرزه در آمد.
مأمون دگرگونی اوضاع را دریافت. فضل بن سهل به او گفت: اگر حضرت رضا به همین نحو به مصلّی برود، مردم شیفته او شده و فتنهای برپا خواهد شد؛ از این رو افرادی را به سوی ایشان فرستاد تا امام را برگردانند. مأمون به امام (ع) پیغام داد که شما را زحمت داده و در رنج انداختیم و دوست نداریم از این پس، بیشتر به مشقّت بیفتید، از همینجا برگردید، کسی که مطابق مرسوم با مردم نماز میخوانده، این نماز را نیز اقامه میکند. امام کفشهای خود را خواست و پوشید و به منزل بازگشت. مردم در آن روز دچار پراکندگی شدند و نماز در آن روز به خود نظم نگرفت.
عمده دلیل مأمون از جلوگیری اقامه نماز عید به وسیله امام رضا (ع)، احساس خطری بود که از ناحیه محبوبیت و اظهار علاقه و استقبال مردم از امام شده بود؛ چراکه به گمان مأمون و مشاورش اقامه این نماز و ایراد خطبه به وسیله امام علی بن موسی الرضا(ع)ممکن بود حکومت وی را به خطر اندازد؛ زیرا آنان قصد استفاده تبلیغاتی از این نماز را داشته و هرگز فکر نمی کردند، امام این گونه در میان مردم حتی رجال کشور و فرماندهان لشگر دارای محبوبیت باشد. لذا دستور داد تا امام از اقامه نماز منصرف شود، تا بدین وسیله خود و حکومتش از خطرات احتمالی از ناحیه امام (ع) حفظ نماید.
منبع: خبرگزاری مهر،
عید بندگی بر وارستگان و حق پرستان مبارکباد
نوشته شده توسطرحیمی 17ام مرداد, 1392بسم الله الرحمن الرحیم
اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِيَامِى فِيهِ بِالشُّكْرِ وَ الْقَبُولِ
عَلَى مَا تَرْضَاهُ وَ يَرْضَاهُ الرَّسُولُ مُحْكَمَةً فُرُوعُهُ بِالْأُصُولِ
بِحَقِّ سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
خدایا قرار بده روزه مرا در این ماه مورد قدردانى
و قبول بر طبق خوشنودى تو و پسند رسول تو باشد
و استوار باشد فرعش بر اصل به حق آقاى ما محمد وخاندان پاکش
و ستایش خاص پروردگار جهانیان است.
———————————————————
إنَّ أبوابَالسَّماءِ تُفتَحُ في أوَّلِلَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ
ولاتُغلَقُ إلى آخِرِلَيلَةٍ مِنهُ؛
درهاى آسمان در شب اول ماه رمضان گشوده مىشود و تا آخرين شب اين ماه بسته نمىشود.
بحارالأنوار: ج 96، ص 344
این عید فرخنده بر همه عاشقان و دلدادگان صیام مبارک باد.
( عطر یار )
نوشته شده توسطرحیمی 17ام مرداد, 1392محراب اندیشه
باید از آفاق و انفس بگذری تا جان شوی
و آنگه از جان بگذری تا در خور جانان شوی
طرّه گیسوی او در کف نیاید رایگان
باید اندر این طریقت پای و سر چوگان شوی
کی توانی خواند در محراب ابرویش نماز
قرن ها باید در این اندیشه سرگردان شوی
در ره خال لبش لبریز باید جام درد
رنج را افزون کنی‚ نی در پی درمان شوی
در هوای چشم مستش در صف مستان شهر
پای کوبی‚ دست افشانیّ و هم پیمان شوی
این ره عشق است و اندر نیستی حاصل شود
بایدت از شوق‚ پروانه شوی‚ بریان شوی
امام خمینی قدس سره
حمله ی لشکر ساپورت ها به ... تهران نه ایران!
نوشته شده توسطرحیمی 17ام مرداد, 1392به گزارش “ادیان نیوز”،البته این از خاصیت های جامعه ی آوانگارد و مدپرست است که برای ذایقه سازی و هویت بخشی به پدیده های نو و گاها ناساز با فضای عمومی، اقدام به نامگذاری خاص بر روی آنها می کنند.
اینکه چرا و چه کسی نام «جوراب شلواری» های سابق را «ساپورت» نهاده و اصلا این نام از خارج کشور همراه با این جوراب شلواری های رنگ آمیری شده وارد شده یا خیر، موضوع بحث ما نیست.
داستان از این قرار است که از زمستان 1391 برخی زنان خیابانی تهران در حرکتی کاملا مشکوک و سیستماتیک اقدام به پوشیدن جوراب شلواری هایی نمودند که منظره ی بدن نمای از زانو به پایین این پوشش ها قدری عجیب می نمود.
متاسفانه اقدامی در برخورد با این پوشش (که عملا شلوار را از زیر مانتو حذف کرده بود) از سوی هیچکدام از مبادی مسئول صورت نگرفت.
این روزها..
ساپورت های رنگارنگ در حال فتح خیابانهای تهران است.
اکنون به وفور دختران و زنانی در سطح شهر تهران دیده می شوند که پیراهنی کشی و مجلسی را (که هیچ ربط و شباهتی به مانتو ندارد و صرفا پیراهنی است که تا نیمی از نشیمنگاه امتداد دارد) بر تن داشته و پوشش تمامی نیم تنه ی تحتانی بدن را برعهده ی ساپورت نازک و گاها رنگ بدن خویش گذاشته اند.
روز گذشته برای دیدن فیلم «هیس!..دختر ها فریاد نمیزنند» به سینما پردیس رفته بودم تا یکی دیگر از فیلمهای سینمای مولف را ببینم.
انبوه زنان و دختران ساپورت پوشی که مردانشان با عضلات ستبر و بدنسازی شده (مردانی که حکماً به اندازه ی جوجه خروس هم غیور نبودند) دیده میشد و در این میان دخترکی با آرایشی غلیظ و موهایی افشان با ساپورتی مشکی خودنمایی می کرد چرا که با فونت نستعلیق سایز 90 و سفید روی ران ها و ساق پاهای خویش(بر روی ساپورت) اشعاری مورب و حالت ابر و باد ادبیاتی نوشته شده بود.
هرچه کردم نتوانستم قید خواندن اشعار بزنم.
دقیق تر شدم.
نوشته بود : شوش..جوادیه…راه آهن..شوش..میدان راه آهن…ترمینال جنوب..
نمی دانستم بخندم یا عصبانی شوم.
طراحی ابلیس کار خودش را برای کسانی که نمی خواهند به ساپورتها چشم بدوزند کرده بود..
چشم ها کنجکاو خواندن اشعار می شوند.
بعید نیست در آینده ی نه چندان دور که جدول متقاطع کلمات را بر روی برجستگی بدن زنان و دختران ایرانی در فضاهای عمومی شاهد باشیم.
نگرانم..
نگران شهرستان هایی که قرار است مورد حمله ی ساپورت ها قرار گیرند.
پروژه ی «حیازدایی» دشمن همچنان ادامه دارد و ما همچنان در غار اصحاب کهف خوابیم./
عفاف، حریم عاشقی
نوشته شده توسطرحیمی 16ام مرداد, 1392عفاف، حریم عاشقی(1)
نقش خانواده در نهادینه کردن حجاب و عفاف در فرزندان
در ادبیات دینی، خانواده، گرامی ترین بنیان ها و زمینه ساز شکل گیری و حفظ شخصیت دینی شمرده می شود. خانواده زمینه ساز شکل گیری بنیان های شخصیت فرزندان، پرورش دهنده انسان های کارآمد و مقاوم، محل پرورش عواطف و عامل انتقال فرهنگ و ارزش ها به نسل بعدی است. از آنجا که رعایت عفاف و حجاب اسلامی یکی از ارزش های والای دین به شمار می رود و این مسئله به جنبه اعتقادی و رفتاری انسان مربوط است، نقش خانواده در القای این ارزش و نهادینه ساختن آن، دوچندان می شود.
در زمینه نقش خانواده در نهادینه کردن حجاب و عفاف در فرزندان، به چند نکته باید توجه کرد:
1. برگزاری کلاس های دانش افزایی از طریق انجمن اولیا و مربیان برای والدین و آموزش احکام شرعی عفاف و حجاب به آنها و توجیه شان درباره رعایت حریم عفاف در خانه و محیط های اجتماعی؛
2. لزوم توجه بیشتر خانواده به سرمایه گذاری های معنوی در کنار سرمایه گذاری مادی؛
3. آموزش خانواده ها با پخش نشریه ها و جزوه های خاص، برای درونی کردن فرهنگ عفاف و حجاب در دختران و آموزش غیرت به پسران؛
4. پرهیز خانواده از افراط وتفریط در زمینه مسائل دینی؛
5. آموزش معیارهای رفتار درست زن و مرد برای برقراری روابط انسانی و اجتماعی متعادل در خانواده و جامعه؛
6. آشنا ساختن خانواده ها و جوانان با اصول ازدواج آسان و تشکیل خانواده در سنین پایین تر با توجه به شرایط اقتصادی جامعه؛
7. لزوم رعایت اصول و ضوابط اسلامی و توجه به توصیه های دین پیش از بارداری، هنگام بسته شدن نطفه، دوران بارداری و رزق و روزی حلال به عنوان اولین و مؤثرترین راه پیشگیری از معضل های اخلاقی؛
8. فراهم آوردن تفریحات سالم برای فرزندان به جای تفریحات ناسالمی همچون ماهواره، نوارهای مبتذل و مجالس لهو و لعب، برای جلوگیری از رواج فرهنگ لاابالی گری بین فرزندان که بی عفتی و بی حجابی از مظاهر آن است؛
9. توضیح دادن پی آمدهای دنیایی و آخرتی بدحجابی و بی حجابی برای فرزندان؛
10. توجه مادران به وضع پوشش کودکان در دوران کودکی، با توجه به معیارهای اسلامی پوشش و ایجاد نوعی انس و عادت در آنها؛
11. لزوم احساس مسئولیت اعضای خانواده در برابر یکدیگر در زمینه پوشش و حجاب؛
12. برقراری رابطه دوستانه و عاطفی مناسب با کودکان و نوجوانان و برآوردن نیازهای عاطفی آنها و معرفی الگوی مناسب در زمینه رعایت موازین شرعی در حجاب و عفاف و حفظ حریم نامحرم در رفتارهای اجتماعی؛
13. تشویق و علاقه مند کردن کودک و نوجوان به آموزه های دین در زمینه حجاب و عفاف با شیوه های مناسب؛
14. پرهیز از تحمیل عقاید و ارزش ها به کودک و نوجوان، بدون استدلال و توجیه استوار آنها؛
15. احترام به شخصیت فرزندان و رعایت حقوق الهی آنها برای فراهم آوردن فضای عاطفی و صمیمی در خانواده.
صفحات: 1· 2
فواید عجیب نگاه نکردن به نامحرم!
نوشته شده توسطرحیمی 15ام مرداد, 1392وقتی برای حفظ سلامت جنسی جامعه چشم می پوشی، بازهم نفعی هست که تو را به آن وا می دارد. اما راهی هست برای اینکه از حتی برای طمع به این نفع هم نباشد.
برای فرو بستن چشم هایم، بهانه ای زیباتر از اینکه خداوند گفته ای مومن به من! چشمت را از نگاه ناروا فرو بند، پیدا نکردم.
قُلْ لِلْمُۆْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذٰلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ
به مردان با ایمان بگو: «دیده فرو نهند و پاکدامنى ورزند، که این براى آنان پاکیزه تر است، زیرا خدا به آنچه مى کنند آگاه است.» سوره مبارکه نور - آیه 30
راه درمان (نگاه به نامحرم) چیست؟
راستی راه درمان این همه فساد و ابتذال و ناهنجاری و ولنگاری که در اجتماع ما مشاهده می شود،چیست؟!
پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) در کلامی حکیمانه و برخاسته از منطق وحی، فرمودند: باعِدوا بین انفاسِ الرّجال والنّساء فاِنًَه اذا کانت المعاینةُ واللّقاء کان الداءُ الّذی لا دواء له.
بین مردان و زنان(نامحرم) فاصله و جدایی بیندازید (تا کمتر با یکدیگر برخورد داشته باشند) زیرا هنگامی که مردان و زنان با هم تماس داشته باشند و رو در روی یکدیگر قرار گیرند، جامعه به دردی مبتلا خواهد شد که درمان نخواهد داشت.
انسان وقتی به خاطر خدا از لذت های زود گذر چشم می پوشد و شهوت خود را مهار می کند ، خداوند در عوض برایش خوشی ها و لذت های کامل تری را نصیب می گرداند
نگاه نکردن به نامحرم فایده ای هم دارد؟
اینکه ما به نا محرم نگاه نکنیم و چشم خود را از گناه حفظ کنیم علاوه بر اینکه تاثیر زیادی بر بالا بردن شخصیت دارد و ارزش اجتماعی ما را بالا می برد فواید بیشمار دیگری نیز دارد :
اول ـ رهای قلب از حسرت. کسی که چشم خود را برای دیدن نامحرم آزاد می گذارد حسرتش بیشتر می گردد، آنچه را چشم به قلب انتقال می دهد مضر واقع می شود، چون چشم چیز هایی را می بیند که رسیدن به آن در مقدور شخص نیست، او نمی تواند صبر کند و این نهایت رنج است.
دوم ـ چشم پوشیدن از نامحرم قلب را نورانی و روشن می سازد و این درخشش در چشم، روی و دیگر اعضای بدن نمایان می گردد، مثل این اینکه نگاه نداشتن چشم ظلمت و افسردگی در پی دارد.
سوم ـ نگاه داشتن چشم باعث صحت فراست و حواست انسان می گردد.
وقتی که قلب انسان با نور صحت و فراست منور گردید، همانند آیینه جلا دارد می گردد که در آن معلومات همانگونه ای که هست تجلی می کند.
چهارم ـ دروازه های علم و دانش برای این شخص باز می گردد، اسباب کسب علم و معرفت برایش به آسانی مهیا می گردند، این خود به سبب منور بودن قلب است، وقتی دل روشن می شود حقیقت اشیاء در آن دیده می شود و برایش به سرعت تمام، شناخت دست می دهد.
چشم پوشیدن از نامحرم قلب را نورانی و روشن می سازد و این درخشش در چشم، روی و دیگر اعضای بدن نمایان می گردد، مثل این اینکه نگاه نداشتن چشم ظلمت و افسردگی در پی دارد.
این شناخت و معرفت از یکی به دیگری رسوب می کند. کسی هم که چشم خود را کنترل نکرد ، قلبش مکدر و تاریک می شود و دروازه های علم و معرفت به رویش بسته می شوند.
پنجم ـ این عمل به قلب قوت، ثبات و شجاعت می بخشد، خداوند متعال قدرت بصیرت را با قدرت حجت و استدلال همگام به او می بخشد.
امام حسن علیه السلام می فرماید : پیروان هوا و هوس کسانی هستند که؛ اگر قاطر ها آنها را پایمال کنند و زیر پای اسب ها شوند، باز هم سایه ی معصیت در دلهایشان است، خداوند از این ابا می ورزد که کسی را خوار و ذلیل کند مگر کسانی را که نا فرمانی او را می کنند.
ششم ـ این عمل یک خوشحالی روانی به قلب می دهد که از لذت نظر به نامحرم به مراتب خوبتر و زیباتر است، چون این شخص با دشمن خود یعنی شیطان قهر نموده، شهوت خود را لبیک نگفته و بر نفس خود غالب آمده است.
انسان وقتی به خاطر خدا از لذت های زود گذر چشم می پوشد و شهوت خود را مهار می کند ، خداوند در عوض برایش خوشی ها و لذت های کامل تری را نصیب می گرداند.
منبع:http://shia24.com/
برای رسیدن به تکامل به چه چیزهایی نیاز داریم؟
نوشته شده توسطرحیمی 14ام مرداد, 1392 استاد مطهرى (ره) مى گوید:
از نظر قرآن انسان موجودى است برگزیده از طرف خداوند، خلیفه و جانشین او در زمین، نیمه ملکوتى و نیمه مادی، داراى فطرتى خود آشنا، آزاد مستقل امانتدارِ خدا و مسئول خویشتن و جهان، مسلط بر طبیعت و زمین و آسمان، وجودش از ضعف و ناتوانى آغاز مى شود و به سوى قوّت و کمال سیر مى کند وبالا مى رود اما جز در بارگاه الهى و جز با یاد او آرام نمى گیرد. ظرفیت علمى و عملى اش نامحدود است.
از دیدگاه اسلام ارزش انسان به آن است که به هدف خلقت که قرب الهى است نائل گردد و این کمال انسان است و منظور از کمال، کمال روحى و نفسانى است چون روح اصل و مبناى هویت و شخصیت آدمى است. از نظر قرآن انسانى سعادت مند است که به این هدف دست یابد. سعادت در گرو کسب لذّت یا قدرت بیشتر و مانند این ها نیست.
سعادت تنها در پیوند با خدا حاصل مى شود که در قرآن از آن به عبادت تعبیر شده است:
«و ما خلقتُ الجن و الانس الا لیعبدون؛
جن و انس را نیافریدم جز آن که مرا بپرستند.
براى رسیدن به کمال نهایی، ابزارهایى لازم است که عبارتند از:
1- معرفت خدا:
کلید نیل به هدف نهایى معرفة الله است. بدون شناخت خداوند، تقرب به او امکان پذیر نیست و از این رو امام علی(ع) مى فرماید: اوّل الدّین معرفته؛ معرفت خدا سرآغاز تدین است
2- تقوا:
براى دستیابى به مقام شکر و نیل به اجر عظیم و احاطه بر مسائل با روشن بینى خاص و کسب موفقیت، قرآن مجید تقوا را مطرح کرده که همة این موضوعات در قرب به پروردگار مؤثر است.
3- عبادت:
در حدیث قدسى آمده است: « هیچ بنده اى به عبادتى بهتر از واجبات به من نزدیک نشده است و او به وسیلة نوافل به من تقرب مى جوید تا جایى که او را دوست بدارم، آنگاه گوش شنوا و دیدة بینا و دست تواناى او خواهم بود. اگر مرا بخواند پاسخش مى دهم و چنانچه چیزى از من بخواهد ارزانى اش مى دارم
4- ترک گناه:
بزرگ ترین مانع رسیدن به کمالات، گناه و هواى نفس است به طورى که امام صادق(ع) مى فرماید: «بین بنده و خدا هیچ پرده اى تاریک تر و ترسناک تر از نفس و هوى نیست و براى از بین بردن این دو وسیله اى مانند احتیاج به خدا و خشوع براى خدا و گرسنگى در روز و بیدارى در شب نیست
حذر از پیروى نفس که در راه خدا
مردم افکن تر از این غول بیابانى نیست
امام صادق(ع) مى فرماید:
از هواى نفس بپرهیزید همان طورى که از دشمنانتان مى پرهیزید. هیچ چیز دشمن تر براى مردان از پیروى هواهایشان و نتیجة زبان هایشان نیست
بر این اساس، دست یابى به کمال، ریاضت و مجاهده با نفس مى خواهد.
بزرگان دین برای سیر و سلوک مواردی را پیشنهاد کرده اند که مهم ترین آن ها عبارتند از:
خودشناسی، آگاهی، تذکر، تفکر، تولی و تبری، علم به احکام، انتخاب رفیق صالح، پرهیز از گناه، توبه انجام واجبات انجام مستحبات و ترک مکروهات محاسبه و مراقبه، اخلاص، مجاهدت با نفس، نظم، غنیمت شمردن فرصت ها، خدمت به بندگان خدا، توکّل بر خدا، خوشرفتاری با مردم، زهد و قناعت .
در اسلام به پاره ای از عبادات و مستحبات بیشتر تأکید شده مانند قرائت قرآن، تهجد و شب زنده داری، انجام نوافل روزانه، راز و نیاز در دل شب، التزام به اوّل وقت در خواندن نمازهای واجب، همواره با وضو بودن، رعایت آداب و سنّت ها در عبادات، تعقیبات نماز، شرکت در نماز جمعه و جماعات، طولانی کردن قنوت و سجده های نماز، سه روز روزه در هر ماه، زیارت اولیا، توسل به امامان، صلة رحم، ذکر خدا و صلوات بر محمد و آل محمد.
در احادیث آمده است: خواندن چهار آیه از آخر سوره حشر که از آیه لو انزلنا هذا القرآن شروع شده و تا آخر سوره به پایان می رسد، هر روز صبح بسیار خوب است.
بهتر است در سجده شکر خوانده شود. تداوم این عمل بسیار مجرب و مفید است.
صد بار لا اله الا الله و هفتاد بار استغفار پس از نماز صبح بسیار مجرّب است.
در پایان یاد آور می شویم که برای شروع در مراتب بالاتر کمال، ابتدا سعی نماید در مراتب اولیه، راسخ تر شده و ثبات قدم بیابد و سپس برنامه معنوی زندگی خود را به تدریج آغاز کنید، ابتدا با برنامه های سبک تر و پائین تر و بعد از آن که راسخ شدید و ثبات قدم یافتید به مراتب بالاتر بپردازید و سعی نمایید خود را خسته ننماید.
در روایات نیز آمده، گاهی قلب انسان رو می کند و گاهی پشت، اگر قلب رو کرد و آماده است، خود را در راه نوافل قرار داده و اگر پشت کرده و آماده نیست، به واجبات اکتفا کنید
منبع:http://hagshenas.ir/
این روزهای عاشقی...
نوشته شده توسطرحیمی 7ام مرداد, 1392این روزها که می گذرد
صبا بوی رمضان را نزدیک تر می آورد…
این روزها که می گذرد
دلم بی تاب تر می شود…
دلم آیه می خواهد:
فَاستَجَبنا لهُ و نجّیناهُ من الغَم
و کذلک نُنَجی المومنین…
استجب یا ارحم الراحمین
علی از زبان علی
نوشته شده توسطرحیمی 7ام مرداد, 1392ومن کلام له عليه السلام
يجري مجري الخطبة
وفيه يذکر فضائله - عليه السلام - قاله بعد وقعة النهروان
فقمت بالأمر حين فشلوا، وتطلعت حين تقبعوا، و نطقت حين تعتعوا ومضيت بنور الله حين وقفوا، وکنت أخفضهم صوتاً، وأعلاهم فوتاً، فطرت بعنانها، واستبددت برهانها، کالجبل لا تحرکه القواصف، ولا تزيله العواصف. لم يکن لأحد في مهمز، ولا لقائل في مغمز، الذليل عندي عزيز حتي آخذ الحق له، والقوي عندي ضعيف حتي آخذ الحق منه، رضينا عن الله قضاءه، وسلمنا لله أمره. أتراني أکذب علي رسول الله صلي الله عليه وسلم؟ والله لأنا أول من صدقه فلا أکون أول من کذب عليه. فنظرت في أمري، فإذا طاعتي قد سبقت بيعتي، وإذا الميثاق في عنقي لغيري.
خطبه اى از آن حضرت علیه السلام
ويژگيها و فضائل امام علي علیه السلام
آنگاه که همه از ترس سست شده، کنار کشيدند، من قيام کردم، و آن هنگام که همه خود را پنهان کردند من آشکارا به ميدان آمدم، و آن زمان که همه لب فرو بستند، من سخن گفتم، و آن وقت که همه باز ايستادند من با راهنمايي نور خدا به راه افتادم، در مقام حرف و شعار صدايم از همه آهستهتر بود اما در عمل برتر و پيشتاز بودم، زمام امور را به دست گرفتم، و جلوتر از همه پرواز کردم، و پاداش سبقت در فضيلتها را بردم. همانند کوهي که تندبادها آن را به حرکت درنميآورد، و طوفانها آن را از جاي برنميکند، کسي نميتوانست عيبي در من بيابد، و سخنچيني جاي عيبجويي در من نمييافت. خوارترين افراد نزد من عزيز است تا حق او را باز گردانم، و نيرومندها در نظر من پست و ناتوانند تا حق را از آنها باز ستانم. علت سکوت و کنارهگيري از خلافت در برابر خواستههاي خدا راضي، و تسليم فرمان او هستم، آيا ميپنداريد من به رسول خدا (ص) دروغي روا دارم؟ به خدا سوگند! من نخستين کسي هستم که او را تصديق کردم، و هرگز اول کسي نخواهم بود که او را تکذيب کنم. در کار خود انديشيدم ديدم پيش از بيعت، پيمان اطاعت و پيروي از سفارش رسول خدا (ص) را برعهده دارم، که از من براي ديگري پيمان گرفت (پيامبر (ص) فرمود اگر در امر حکومت کار به جدال و خونريزي کشانده شود، سکوت کن)
منبع: نهج البلاغه /خطبه37 ويژگيها و فضائل امام علي علیه السلام