دانلود کتاب ارزشمند "شبهای پیشاور"
نوشته شده توسطرحیمی 24ام دی, 1391مرحوم سید محمد سلطان الواعظین شیرازی در سال 1275 شمسی در تهران متولد شد. وی تحصیلات مقدماتی خود را در تهران گذراند و سپس برای تکمیل علم و کمال خویش به کشورهای عراق، سوریه، فلسطین، اردن، مصر، پاکستان و هندوستان مسافرت نمود و با گروه های بسیاری از مسلمانان اهل سنّت و نیز یهودیان، مسیحیان، برهمائیان وعلمای هندو مناظرات متعددی برگزار کرد.
از جمله آن مناظرات، جلسه ای بود که در حضور گاندی برگزار شد و با پیروزی او به اتمام رسید و در جراید هند به چاپ رسید. پس از آن سید به دعوت علیشاه نقوی و محمد سرور خان برای یک سخنرانی عمومی با موضوع «اثبات امامت»، به سیالکوت در هند و از آنجا به “پیشاور” در پاکستان رفت.در آنجا با چند تن از علمای اهل سنت در رابطه با عقاید دو مذهب تشیع و تسنن به مناظره می پردازد. جلسات مناظره تا ده شب ادامه می یابد که گاه تا شش ساعت و گاه تا طلوع فجربه به طول می انجامد. این جلسات که با حضور چهار خبرنگار و حدود دویست مستمع شیعه و سنی برگزار می گردد، از اهمیت ویژه ای برخوردار گشته و گزارش آن هر روز صبح در جراید منتشر می شود. بعدها گزارش این مناظرات که منجر به استبصار و شیعه شدن چند تن از علمای روشن ضمیر اهل سنت و گروه زیادی از حاضران مجلس و خوانندگان نشریات شد، در کتابی به نام «شب های پیشاور» به چاپ رسید.
سرانجام سلطان الواعظین شیرازی در هجدهم مهر 1350 شمسی در 75 سالگی در تهران درگذشت و با تشییع با شکوهی در مقبره ابوحسین در شهر قم به خاک سپرده شد.
دانلود کتاب «شب های پیشاور» ( نسخهPDF )
دانلود کتاب «شب های پیشاور» ( نسخهHTML )
دانلود کتاب «شب های پیشاور» ( نسخهJava )
فایل صوتی شبیه سازی شده مناظرات
نقش وقف در تزکیه انسان(به مناسبت هفته وقف)
نوشته شده توسطرحیمی 24ام دی, 1391چنان که در آيـات و روايات متعدّد استفاده مي شود مطلـوب اسلام از توزيـع اموال و پرهیز از انباشت آنها در دست یک یا چند نفر معدود، مواسـات و ايثـار است. مقصـود از مواسات شرکت دادن ديگران در اموال خويش است، به گونه اي که همه، اعضاي يک خانواده مي باشند و تلاش مي کنند تا نيازهاي يکـديگر را بر طرف کـنند و مقصود از ايثار مقدّم داشتن ديگران بر خويشـتن مي باشد، يعني در مواردي ديگران را بر خويش مقـدّم بدارند؛ و اين بالاتر از مواسات است. اسلام در نظـام توزيـع خويـش ،ایثار را هـدف عالـي خود قرار داده است. خداونـد در وصف انصار مي فرمايد: «و يؤثـرون علي انفسهم و لو کـان بهم خصاصه»؛ «ديگران را بر خويش مقدّم مي دارند، اگر چه خود مبتلا به فقر باشند.»(سوره حشر، آيه 9)
عموماً فلسفه ي وجودي وقف ، تلاش براي رفع نياز ديگران است و در حقيقت واقف، فقرا و محرومين را در روزي و معاش خود شريک مي کند و قسمتي از اموالي را که خداوند به وي ارزاني داشته است در جهت مصالح آن ها قرار مي دهد ، بنابرين نقش وقف دراسلام از مهم ترين بحث هاست و در قرآن کريم نيز از اين موضوع به قشنگي ياد کرده است.
از طرف ديگر وقف يک نوع صدقه است و صدقات از اموري هستند که باعث ” تزکيّه ” مي شوند؛چه به صدقات واجب زکات گفته مي شود.زکات در قرآن گاهي به معني طهارت و پاکيزگي پامده است، مانند آيه 9 از سوره شمس: «و قد افلح من زکّها»؛ «نجات يافت ان کس که نفس را پاک کرد.»و نيز در جاي ديگري مي فرمائد: «خذ من اموالهم صدقه تطهرهم و تزکّهم بها و صلّ عليهم انّ صلواتک سکن لهم و الله سميع عليم»؛ «اي رسول ما! تو از مؤمنان صدقات را دريافت کن، تا بدان صدقات نفوس آن ها را پاک و پاکيزه سازي، و آن ها را به دعاي خير ياد کن که دعاي خير تو در حق آنان موجب تسلّي خاطر آن ها مي شود و خدا شنوا و داناست. (سوره توبه، آيه 105). در اين آيه خداوند به پيغمبر (ص) دستور مي دهد براي پاک کردن مؤمنان از آلودگي حب دنيا از آن ها صدقه بگيرد طبيعي است چون انسان علاقمند به اموال خود مي باشد و به آن دلبستگي دارد، لذا گذشتن و دل کندن از مال در راه خدا موجب تزکيّه ي وي خواهد شد.
بنابرين به طور خلاصه مي توان گفت: وقف هم نوعي مواسات و ايثار در توزيع است که مورد سفارش ائمه (ع) و تأکيد آن ها قرار داشته و هم يک نوع صدقه است و صدقات طبق نصّ صريح قرآن باعث تزکيّه و تطهير صدقه دهنده مي شود.
منبع:پایگاه اطلاع رسانی سازمان اوقاف و امور خیریه
تو کشتی نجات منی یا حسین!!!
نوشته شده توسطرحیمی 24ام دی, 1391ای حسین!!!
یادم نمی رود که نصیحت لقمان به پسرش را گفتی که ما را اندرز داده باشی در لفافه که گفت : پسر دلبندم! به درستی که دنیا دریای ژرفی است که مردمانی بسیار در آن غرق گشته اند و باید کشتی تو در آن دریا ، پرهیزگاری خدا باشد و کشتی ای آکنده از ایمان و بادبانش توکل و ناخدایش خرد ، رهنمایش دانش و لنگرش صبر و شکیبایی باشد . و خودت شدی کشتی نجات که هر که با تو باشد نجات می یابد !
در کشتی نجات تو نشسته ام تا قدری از طین نورانی ات با گل ظلمانی ام بیامیزد ، در فردوس برینت بیتوته کنم و در بهشت شکوهت بنشینم تا از خباثت عصیان بری شوم ، می دانم که حکم “کن فیکون ” برایم خوانده ای که این گونه متلاطمم کرده ای و من از خدایت خواسته ام ، مرا نایی بدهد از نسل نیستانت برای از تو نواختن و ساعت به ساعت بر ارادتم بیفزاید و ثانیه به ثانیه ، درخت اراده ام را برگ و بر دهد تا هستی ام را برایت فدا کنم ….
الهی ! قدمم را در راه حسین (ع) مدد فرما و مرا از آنانی قرار ده که سر پنجه هایشان در تعهد و وفای با منتقم حسین (ع) محکم و استوار است و خونم را قرین خون او ساز و دستمایه برکت او قرار ده .
فاطمه ارجمندی(پایه اول)
من فقط کلون باب تو را می کوبم یا حسین!!!
نوشته شده توسطرحیمی 23ام دی, 1391ای حسین!!
من به شوق آن به حضورت می آیم که مرا در من بمیرانی ، یک بار دیگر حجابهای میان من و خودت را از میان برداری که قسم به ساحت صبح و شوکت شب که زندگی با تو و همراه تو ، همه شبهایش لیله الرغائب است برایم .
و تو … دستم اگر خالی است از غله تقوا ، تو برایم پرکردی ؛ تنم اگر عریان است از قبای ایمان، تو برایم پوشاندی ؛ برهنه پایم اگر از نعلین ثبات ، تو بر پایم پوشاندی ، بی نوایم اگر از نان و نوای عنایت تو، نان و نوایم دادی ؛ اکنون محق بدار مرا ، اگر فقط کلون باب تو را می کوبم و بس .
سر شادم و دلخوش که در این افتضاح“ کُلُ حِزبٍ بِمالَدَیهِم فَرحون“……….(سوره مومنون ،آیه 53)، من فقط کلون باب تو را می کوبم و به داشتن و بودن با تو مسرورم ؛ تو که دست راه گم کرده را میگیری و بی آنکه خود بفهمد ، می آوری اش به جاده ای که خود می پسندی…
فاطمه ارجمندی(طلبه پایه اول)
متن پیام امام رضا علیه السلام به حضرت عبدالعظیم علیه السلام، خطاب به شیعیان
نوشته شده توسطرحیمی 23ام دی, 1391
جناب شیخ مفید(ره) در کتاب خویش پیام جامع، آموزنده وجالبی را از هشتمین امام معصوم حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام آورده است که آن بزرگوار آن پیام را به وسیله حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السلام به شیعیان ودوستداران اهل بیت علیهم السلام فرستاده اند.
یکی از مهمترین، زیباترین و بنیادیترین توصیهها برای حفظ وحدت در میان مسلمین را میتوان در پیام کوتاه، اما پرمحتوایی یافت که حضرت امام رضا علیه السلام به حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السلام و خطاب به شیعیان صادر فرمودهاند.
این پیام که محتوای آن انطباق با آیات و مفاهیم قرآنی دارد، میتواند راهنمای دقیق برای آنانی باشد که حرکت در راه معصومین علیهمالسلام را سرلوحه کار خود قرار داده و اعتلای نام اسلام و برپایی مجدد تمدن عظیم و الهیِ اسلام را بهعنوان هدفی جدی در زندگی برگزیدهاند.
هر بخش کوتاهی از این پیام عمیق، توصیهای مهم به دوستداران اهلبیت علیهم السلام را در خود جا داده است. «اجتناب از شیطان»، «راستگویی»، «امانتداری»، «سخنگفتن بجا»، «دوری از تفرقه» و «اطاعت از ولیامر» را میتوان بهعنوان محورهای اصلی این پیام ارزیابی کرد.
متن کامل فارسی و عربی این پیام ارزشمند را در ادامه می خوانید:
«ای عبدالعظیم از سوی من به یارانم سلام برسان و به ایشان بگو که شیطان را به خود راه ندهند و به آنان فرمان ده به راستی در گفتار و ادای امانت و آنها را فرمان ده در آنچه به کارشان نمیآید، خاموشی ورزند و ستیزهجویی کنار نهند و به یکدیگر روی آورند و به دیدار هم روند که موجب نزدیک شدن به من است و به در افتادن با یکدیگر خود را مشغول نسازند که من با خود عهد کردهام هر که چنین کند و یاری از یاران مرا به خشم آورد از خدا بخواهم در دنیا سختترین عذاب را بدو رساند و در آخرت در شمار زیانکاران باشد و ایشان را آگاه ساز که خداوند نیکوکار آنها را خواهد بخشید و از بدکارشان در خواهد گذشت مگر کسی که به خدا شرک ورزیده یا دوستی از دوستان مرا بیازارد یا بدخواهی او به دل گیرد که اگر چنین کند خداوند او را نبخشاید تا از این اندیشه بد باز نگردد، اگر بازگشت (چه بهتر) و گرنه روح ایمان از دلش رخت بر بندد و از ولایت من بیرون رود و او را از ولایت ما بهرهای نخواهد بود و از این سرنوشت بد به خدا پناه میبرم.»
«يَا عَبْدَالْعَظِيمِ أَبْلِغْ عَنِّي أَوْلِيَائِيَ السَّلَامَ وَ قُلْ لَهُمْ أَنْ لَایَجْعَلُوا لِلشَّيْطَانِ عَلَى أَنْفُسِهِمْ سَبِيلًا وَ مُرْهُمْ بِالصِّدْقِ فِي الْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَه..ِ وَ مُرْهُمْ بِالسُّكُوتِ وَ تَرْكِ الْجِدَالِ فِيمَا لَايَعْنِيهِمْ وَ إِقْبَالِ بَعْضِهِمْ عَلَى بَعْضٍ وَ الْمُزَاوَره..ِ فَإِنَّ ذَلِكَ قُرْبَه..ٌ إِلَيَّ وَلَايَشْغَلُوا أَنْفُسَهُمْ بِتَمْزِيقِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً فَإِنِّي آلَيْتُ عَلَى نَفْسِي أَنَّهُ مَنْ فَعَلَ ذَلِكَ وَ أسْخَطَ وَلِيّاً مِنْ أَوْلِيَائِي دَعَوْتُ اللهَ لِيُعَذِّبَهُ فِي الدُّنْيَا أَشَدَّ الْعَذَابِ وَ كَانَ فِي الْآخِرَه..ِ مِنَ الْخَاسِرِينَ وَ عَرِّفْهُمْ أَنَّ اللهَ قَدْ غَفَرَ لِمُحْسِنِهِمْ وَ تَجَاوَزَ عَنْ مُسِيئِهِمْ إِلَّا مَنْ أَشْرَكَ بِي أَوْ آذَى وَلِيّاً مِنْ أَوْلِيَائِي أَوْ أَضْمَرَ لَهُ سُوءاً فَإِنَّ اللهَ لَا يَغْفِرُ لَهُ حَتَّى يَرْجِعَ عَنْهُ فَإِنْ رَجَعَ عَنْهُ وَإِلَّا نُزِعَ رُوحُ الْإِيمَانِ عَنْ قَلْبِهِ وَ خَرَجَ عَنْ وَلَايَتِي وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ نُصِيبٌ فِي وَلَايَتِنَا وَ أَعُوذُ بِاللهِ مِنْ ذَلِكَ»
منبع:
راه تربیت + دانلود
نوشته شده توسطرحیمی 23ام دی, 1391بسم الله الرحمن الرحیم
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلیكُمْ ناراً» (تحریم، 6)
«ای كسانی كه ایمان آوردهاید، خود و خانواده خویش را از آتش جهنم نگه دارید».
علی(ع) در توضیح آیه فوق میفرماید: خود و خانواده و فرزندانتان را تعلیم خیر دهید و آنان را تربیت كنید (تا از آتش جهنم حفظ شوید) (2- تفسیر المیزان، ج19، ص689) معروف است كه خداوند هزار و یك اسم دارد، كه در دعای جوشن كبیر از امام سجاد علیه السلام آمده است و بعضی از آن اسامی در قرآن هم آمده كه بعد از اسم «الله» كلمه «رب» بیشترین تكرار را در قرآن دارد، در آیه اول سوره حمد (فاتحه) میخوانیم: «الحمد لله رب العالمین» حمد و ستایش مخصوص خدایی است كه پروردگار (تربیت كننده و مربی) عالمیان است. این مطلب گویای این است كه یكی از اساسیترین مسائل در دیدگاه و مكتب متعالی اسلام مسئله تربیت، پرورش و تزكیه انسان است. كه مجموعه روشهای تربیتی اسلام را باید از ابتدای تولد، و حتی قبل از تولد و در طول زندگی تا پایان بكار گرفت تا انسان در مسیر رشد و نمو و تكامل قرار گیرد.
اصولا قدر و منزلت، ارزش و اهمیت مسئله تربیت آنقدر واضح و روشن است كه نه تنها انسان بلكه سایر موجودات هم در سایه «تربیت» و آموزش و پرورش قدر و منزلت بالاتر یا ویژهای پیدا میكنند.
مثلا: دانه =< پنبه =< نخ ریسیده شده =< پارچه =< رنگ آمیزی =< به صورت انواع مدلهای لباس در میآیند كه در هر مرحله ارزش مضاعفی پیدا میكند. همچنین آهن و چوب و طلا از زمانی كه به صورت سنگ معدن، یا چوب به صورت الوار، استخراج و تربیت و پرورش داده میشود تا مراحلی كه قیمت و ارزش زیادی پیدا میكنند.
از طرفی هم میبینیم دنیا از نظر مسایل صنعت، تكنولوژی، علم، انرژی اتمی، پتروشیمی و ماهواره و كامپیوتر و … پیشرفت های زیادی كرده است، ولی سؤالی مطرح است كه چرا روز به روز جامعه بشری با همه پیشرفتها، مشكلاتش ، با جنگ و خونریزی و خرابی، استعمار و استثمار حتی در كشورهای صاحب ادعا، قدرت و تكنولوژی زیادتر میشود بدون شك پاسخ این است كه؛ درست است از نظر علمی و تكنولوژی پیشرفت كرده ولی از نظر اخلاق، معنویت و انسانیت سقوط كردهاند.
پس با این مقدمه كوتاه و مختصر نتیجه میگیریم كه تنها علم و سرمایه، زور و قدرت نجات بخش انسان نیست، به همین جهت خداوند برای هدایت بشر به سوی هدف و مقصد واقعی پیامبران را فرستاده است و میفرماید:
«یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذیراً وَ داعِیاً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنیراً» (3- احزاب، 45 و 46)
اى پیامبر! ما تو را گواه فرستادیم و بشارتدهنده و انذاركننده! و تو را دعوتكننده بسوى خدا به فرمان او قرار دادیم، و چراغى روشنى بخش!
این اثر، به نام «راه تربیت» متشكل از سه بخش می باشد:
1- مروری اجمالی بر اصول تربیت در قرآن و حدیث
2- نامه 31 نهج البلاغه نامهی اخلاقی، تربیتی اجتماعی از امیرالمؤمنین(ع) به فرزند عزیزش امام حسن(ع)
3- مرور اجمالی بر اصول تربیتی از امام خمینی(ره)
منبع:
مؤسسه ترویج فرهنگ قرآنی
طومار غم (رنجنامة امام حسن مجتبي عليه السلام و مهدي موعود عجل الله تعالي فرجه الشريف)
نوشته شده توسطرحیمی 22ام دی, 1391
تفاوت روزگار و شرايط سياسي و اجتماعي در نوع رفتار و واكنش اهل بيت عليهم السلام نسبت به جامعه، تأثير فراوان دارد؛
ولي آنچه انكار ناپذير است، هدف نوراني واحدي است كه در سرتاسر زندگي ائمه عليهم السلام دنبال شده است و با نگاه دوباره ميشود، اين اهداف و انگيزههاي مشترك را بازيابي كرد.
دوران پر از رنج و مصيبت سبط اكبر، امام حسن مجتبي عليه السلام و پذيرش صلح مصلحتي با دستگاه بنياميه در مواردي، مشتركاتي با دوران غيبت حضرت وليعصر عجل الله تعالي فرجه الشريف دارد براي اينكه روشنتر به اين موضوع بپردازيم در دو محور، برخي از سخنان نوراني امام حسن عليه السلام دربارة آن واقعه را بيان ميكنيم:
پيروي و همراهي
1. محور اول، يكي از شروط بهرهمندي مردم، از بركت حكومت اهل بيت عليهم السلام؛ پيروي و همراهي است. امام حسن عليه السلام ميفرمايد:
«… اي مردم! معاويه گمان ميكند، من او را به خلافت سزاوارتر از خود دانستم كه با او صلح كردم؛ معاويه دروغ ميگويد، در كتاب خدا و طبق فرمودة رسول برگزيده او، من از خودِ مردم به آنان اوليترم؛ به خدا سوگند! اگر از من پيروي و مرا ياري ميكردند؛ آسمان قطرات ]خير و بركت[ خود را بر ايشان احسان و زمين، بركت خود را برايشان عيان ميگردانيد».[1]
در اين فقرات، امام حسن عليه السلام، سبب خودداري از اقدام عملي را عدم پيروي و همراهي جمعي مردم خواندهاند؛ دربارة امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف هم، روشن است همانطور كه تمامي ائمه، خودداري از حضور و اقدام عملي در راستاي اهداف حكومت را عدم همراهي و حضور ياران، معرفي كردهاند، يكي از علل مطرح شده، براي غيبت، آمادگي مردم براي پذيرش آن حكومت بوده است و اينكه واقعاً از ايسمها و روشهاي ديگر مأيوس شوند و با آغوش باز، حكومت الهي اهلبيت عليهم السلام را بپذيرند؛ ولي از اين دليل كلي ـ كه براي غيبت امام زمان عليه السلام وجود دارد ـ برخي از كلمات نوراني امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف نيز بر اين مطلب تأكيد دارد از جمله در نامهاي فرمودند:
« لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمُ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُم»
«اگر شيعيان ما ـ كه خداوند بر طاعتش، موفقشان دارد ـ همدل و همرأي ميشدند ـ كه بر عهدي كه بر گردن آنهاست، عمل كنند ـ هرگز سعادت ديدار ما از آنان به تأخير نميافتاد و] اگر عمل ميكردند[ رستگاري با ديداري برخاسته از شناخت واقعي راستين دربارة ما به سوي آنان ميشتافت». [2]
صفحات: 1· 2
نشانههاي حتمي ظهور خيلي وقت است که اتفاق افتاده!
نوشته شده توسطرحیمی 22ام دی, 1391
هميشه دعواها و جنجالهاي علمي و غير علمي(!) بر سر آن است که بالاخره علائم ظهور،
- کدامش حتمي است؟
- کدامش غير حتمي؟
- کي اتفاق ميافتد؟
- زمان ما چقدر به آن زمان نزديک است؟
و خلاصه، همه مشتاقاند جوابهاي آماده و بيامّا و اگر تحويل بگيرند.
اجازه بدهيد اين بار زير باران حقايق برويم و چشمهاي غفلت را بشوييم. اگر موافقيد، گوشهاي خود را هم کمي بشوييم و از «نداي آسماني» شروع کنيم که گفتهاند در شرق و غرب هم آن را ميشنوند؛ خواب و بيدار، نشسته و ايستاده را تحت تأثير قرار ميدهد و نداي جبرئيل، آغاز کننده آن است.[1] حالا فقط کمي فکر کنيم. آيا بارها و بارها نداي وحي از زبان جبرئيل بر انبياء و سپس بر مردم نرسيده است و مردم هر زمان، از راه وحي و نبوت و اعجاز، دلايل حقانيت راه الهي را نديدهاند و لمس نکردهاند؟ ممکن است نداي آسماني ظهور، در نوع ندا و اتفاقي که پس از آن ميافتد، متفاوت باشد، اما در رسيدن پيام آسماني و الهي و اتمام حجت، امر بيسابقهاي نيست. نداي شيطاني ـ که در برابر نداي آسماني اتفاق ميافتد و عدهاي تمام حقايق را انکار ميکنند ـ هم مسأله جديدي نيست؛ چرا که همواره دروغگويان و مدعيان ارتباط با غيبت و ماوراء در لباسهاي سنتي و مدرن ظاهر شده و ميشوند.
صفحات: 1· 2
جمعه یعنی یک غزل دلواپسی
نوشته شده توسطرحیمی 22ام دی, 1391
جمعه يعنى يك غزل دلواپسى
جمعه يعنى گريه هاى بى كسى
جمعه يعنى روح سبز انتظار
جمعه يعنى لحظه هاى بى قرار
بى قرار بى قراريهاى آب
جمعه يعنى انتظار آفتاب
جمعه يعنى ندبه اى در هجر دوست
جمعه خود ندبه گر ديدار اوست
جمعه يعنى لاله ها دلخون شوند
از غم او بيدها مجنون شوند
جمعه يعنى يك كوير بى قرار
از عطش سرخ و دلش در انتظار
انتظار قطره اى باران عشق
تا فرو شويد غم هجران عشق
جمعه يعنى بغض بى رنگ غزل
هق هق بارانى چنگ غزل
زخمه اى از جنس غم بر تار دل
تا فرو شويد غم هجران دل
جمعه يعنى روح سبز انتظار
جمعه يعنى لحظه هاى بى قرار
بى قرار بى قراري هاى آب
جمعه يعنى انتظار آفتاب
لحظه لحظه بوى ظهور مى آيد
عطر ناب گل حضور مى آيد
سبز مردى از قبيله عشق
ساده و سبز و صبور مى آيد
شعر از : م . س