غربی ها و اجبار به بی حجابی
نوشته شده توسطرحیمی 27ام مرداد, 1394حجاب تکریم آن کسی است که در حجاب است.
حجاب تکریم آن کسی است که در حجاب است.
حجاب زن، تکریم زن است. در بیشتر کشورها"حالا که من بیشتر میگویم، چون همه را اطلاع ندارم” در گذشته، در قدیم، در همین اروپا تا دویست سال پیش، زنهای عیان و اشراف، حجابی روی صورتشان می انداختند، در بعضی از فیلمهای قدیمی شاید دیده باشید.
یک حجاب می انداختند که چشمها به روی آنها نیفتد.(نگاه کسی به آنها نیفتد) این تکریم است. در ایران باستانی زنهای عیان و اشراف و رؤسا همه باحجاب بودند، زنهای افراد پایین و طبقات پست، نه، بی حجاب هم می آمدند؛ مانعی هم نبود. اسلام آمد این تبعیض را کنار گذاشت، گفت نخیر،(این جور نباید باشد) زن باید باحجاب باشد؛ یعنی این تکریم مال همه زنان است.این نظر اسلام است.
حالاآن وقت آنها طلبکار شده اند و ما بدهکار شده ایم!
آنها بدهکارند؛ آنها باید بگویند چرا زن را مثل یک کالا وسیله ی شهوترانی قرار داده اند؟!
یک آماری را داده اند که یک سوم زنهای دنیا از دست مردها کتک می خورند! به نظر من اشک انسان در می آید؛ این گریه آور است. واین بیشتر در کشورهای صنعتی و فرنگی است؛ و ناشی از همان خشونتهای جنسی و مطالبات خشن جنسی است که مرد از زن دارد.
این هوچیگریهای آنها در مورد زن است؛ آن وقت راجع به زن بحث می کنند: که شما حجاب را اجباری کرده اید. خود آنها بی حجابی را اجباری می کنند، دختر دانشجو را تو دانشگاه راه نمی دهند، به خاطر اینکه روسری دارد، آن وقت به ما می گویند : چرا شما حجاب را اجباری کردید! این در جهت کرامت زن است؟ (درصورتی که) این در جهت پرده دری و بی احترامی به زن است. واز این قبیل مواردی است که اینها هوچیگری غرب است.
——————————————————————–
بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای در دیدار دانشجویان دانشگاه های استان یزد 13/10/1386
امتحان سخت
نوشته شده توسطرحیمی 27ام مرداد, 1394خدا برای سخت ترین امتحانات،
بیشترین امکانات را برای بندگان خود فراهم می کند تا مبادا شکست بخورند.
سخت ترین امتحان خدا در امر ولایت است.
به همین دلیل اولیائش را مهربان قرار داده است و محبوب.
علت اینکه اولیاء خدا اینقدر دوست داشتنی هستند این است که در امتحان ولایت شکست نخوریم.
پیام های معنوی روزانه از استاد پناهیان
مراقب باشید از قافلۀ خوبان آخرالزمان عقب نمانید!
نوشته شده توسطرحیمی 27ام مرداد, 1394
مراقب باشید از قافلۀ خوبان آخرالزمان عقب نمانید.
در مقابل سیاهی و تباهی آخرالزمان، عدهای از خوبان هم دارند تربیت میشوند و رشد میکنند.
وقتی در آخرالزمان، بدیها زیاد میشود، خوبیها نیز زیاد میشود. باید هر دو وجه این ماجرا دیده شود نه اینکه فقط بدیها را ببینیم. فرمودهاند:
ظهور بعد از اینکه جهان پر از ظلم جور میشود، رخ خواهد داد
پیامبر(صلی الله علیه و آله):…کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً؛ (کفایة الأثر/ص67)
و ما نتیجه میگیریم که در آخرالزمان، جهان پر از ظلم و جور خواهد شد. ولی لازمهاش این است که یک عدهای هم در مقابل این ظلم و جور، پیدا شوند که در اوج قلۀ صلابت و سلامت هستند. مراقب باشید که از این قافلۀ خوبان آخرالزمان عقب نمانید.
درست است که در آخرالزمان، خباثت و تباهی خیلی زیاد میشود. اما در مقابل این سیاهی و تباهی یک عدهای بلند میشوند تا لااقل از خودشان دفاع کنند. یعنی در مقابل آنها یک عدهای از خوبان هم دارند تربیت میشوند و رشد میکنند.
اخبار بد دربارۀ آخرالزمان زیاد است ولی اخبار خوب هم هست. مثلاً اینکه پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند:
«مردمى از مشرق قیام مىکنند و زمینه حاکمیت مهدى را فراهم مىآورند؛
یَخْرُجُ نَاسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَیُوَطِّئُونَ لِلْمَهْدِیِّ یَعْنِی سُلْطَانَهُ(کشف الغمه/2/477)
یک عدهای میآیند و مقدمات امر فرج را فراهم میکنند.
استاد علیرضا پناهیان
آنچه پشت را مى شكند
نوشته شده توسطرحیمی 26ام مرداد, 1394
امام باقر(عليه السلام) فرمود:
ثَلاثُ قاصِماتُ الظَّهْرِ:
رَجُلٌ إسْتَكْثَرَ عَمَلَهُ وَنَسِىَ ذنُوبَهُ وأَعَجَبَ بِرَأيِهِ(وسايل الشيعه، جلد 1، صفحه 73)
سه چيز پشت آدمى را مى شكند:
كسى كه عمل نيك خود را بزرگ بشمرد
و كسى كه گناهان خويش را فراموش كند
و آن كس كه استبداد رأى داشته باشد.
شرح كوتاه
كسانى كه اعمال خود را بزرگ مى شمرند، مسلّماً به همان قانع مى شوند و همين طرز فكر سدى در برابر تكامل و پيشرفت آنها ايجاد مى كند.
و آنها كه گناه خويش را فراموش كنند، به جاى جبران آنها هر روز آلوده گناه تازه اى مى شوند و يكباره سقوط خواهند كرد.
و آنها كه تنها به فكر خود تكيه مى كنند، از پشتوانه افكار عمومى و عقول دانش هاى فراوان ديگران محروم مى مانند، لغزش ها پشت سر هم دامن آنها را مى گيرد و بالاخره پشت آنها در زير بار انبوه مشكلات خواهد شكست.
یکصدو پنجاه درس زندگی/آیت الله مکارم شیرازی
عجیبترین و پرثوابترین قوم
نوشته شده توسطرحیمی 26ام مرداد, 1394پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) دربارۀ خوبان آخرالزمان میفرماید:
«عجیبترین مردم در ایمان و باعظمتترین مردم از نظر ثواب، قومی هستند که در آخرالزمان هستند، آنها پیامبر را ندیدهاند و حجت را نمیبینند و امام زمانشان پشت پرده غیبت است و آنها به نوشتهای ایمان میآورند؛
یَا عَلِیُ أَعْجَبُ النَّاسِ إِیمَاناً وَ أَعْظَمُهُمْ ثَوَاباً قَوْمٌ یَکُونُونَ فِی آخِرِ الزَّمَانِ لَمْ یَلْحَقُوا النَّبِیَّ وَ حُجِبَ عَنْهُمُ الْحُجَّةُ فَآمَنُوا بِسَوَادٍ عَلَى بَیَاض»(جامعالاخبار/180)
یعنی اینها پیامبر(صلی الله علیه و آله) و اهلبیت(علیهم السلام) را ندیدهاند و ایمانشان از روی نوشتههایی است که به آنها رسیده است.
چه میشود که ایمان آنها در آخرالزمان عجیبترین ایمانها میشود و ثوابشان باعظمتترین ثوابها میشود؟
معلوم میشود که کار آنها ساده نیست و آنها در شرایط خاصی که شرایط سیاهی و ظلمت و کفر است، به اینهمه مقام میرسند.
استاد پناهیان
عشق ناپایدار به امام زمان(عج)
نوشته شده توسطرحیمی 26ام مرداد, 1394
یک کسی بود که خیلی خودش را برای امام زمان(عج) میکُشت.
پیش من آمده بود و میگفت:
حاج آقا! من از شدّت عشق و محبت به مولا، دیگر تحمل ندارم و طاقتم تمام شده است!
به او نگاهی کردم و گفتم: ازدواج کردهای؟
گفت: نه!
گفتم: ازدواج کن درست میشود!
آن جوان خیلی ناراحت شد، لابد گفته: یعنی چه؟! من دارم از محبّت به آقا امام زمان(ع) حرف میزنم و اینکه چقدر بیتاب حضرت شدهام، آنوقت شما میگویید: اگر ازدواج کنم درست میشود!
بعد از چند سال دوباره آن جوان را دیدم؛ خیلی آرام بود و دیگر در چهرهاش اضطرار دیده نمیشد.
به او گفتم: فلانی ازدواج کردی؟
گفت بله! گفتم درست شدی؟!
تازه یادش افتاد که من دارم راجع به چه موضوعی، صحبت میکنم.
گفت: بله، حاج آقا! درست شد»
منبع: انس با قرآن -بوستان کتاب پاسداران
1387/07/05
غزلی تقدیم به کریمه باشکوه قم /قاسم صرافان
نوشته شده توسطرحیمی 26ام مرداد, 1394غزلی تقدیم به کریمه باشکوه قم
« موسی » که دید حال و هوایت، دادت به دستهای «رضا»یت
اشکی نشست گوشهی چشمش، تا «فاطمه» زدند صدایت
از جنس آسمانی و نوری، از چشم باز پنجره دوری
بین برادران غیوری، خورشید هم ندیده ردایت
رنج سفر برای تو آسان، شب از قبیلهی تو هراسان
شد قبلهی دل تو خراسان، ای عطر دوست قبله نمایت!
من تشنهای رسیده به دریا، با آرزوی دیدن «زهرا »
دربان! بگو ملیکهی قم را: از راه آمده ست گدایت
کنج ضریح سر بگذارد، بال و پری اگر چه ندارد
دل را به دست تو بسپارد، تا پر دهی به سمت خدایت
لبخندِ شهر تو نمکین است، قم قلب مهربان زمین است
ما هر چه داشتیم همین است: جانهای ما، «کریمه»! فدایت
ای دختر یگانهی مادر! ای جویباری از دل کوثر!
مثل «علی» نیامده دیگر، کو همسری به شأن سرایت؟
میبارد از ضریح تو رحمت، از آسمان اسم تو عصمت،
از «اشفعی لنا»ی تو «جنت»، وا شد به روی ما، به دعایت
این شاعرت دلش شده آهو، آهو اسیر شهر و هیاهو
اذن زیارتی بده بانو! این شعر را نخوانده برایت
قاسم صرافان از شعرای انقلاب اسلامی
توصیه رسول اکرم صلی الله علیه و آله برای رهایی از تنگی رزق
نوشته شده توسطرحیمی 26ام مرداد, 1394زمانی که تنگی در رزق بر حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرود میآمد خانواده خود را به نماز امر میکرد و میفرمود: دوستی فرشتگان و افزایش در روزی از آنِ نمازگزار است.
انسان از آن جهت که صاحب فکر و اندیشه است، میخواهد در مورد بسیاری از مطالب پرسوجو کرده، چرایی و چگونگی مطالب را دریابد. از جمله مسائلی که فکر انسان را به خود معطوف داشته، مسائل مربوط به «رزق و روزی» انسان و دیگر موجودات است به طوری که همواره در پی آن است تا روزیِ بیشتری به دست آورد.
انسان سؤالات فراوانی را در این مورد در ذهن خود مییابد تا آنجا که اگر بگوییم بعضی از سؤالات به صورت روزانه در بین مردم جریان دارد، سخن به گزاف نگفتهایم.
سؤالاتی از این قبیل:
- عوامل مؤثر در افزایش روزی چیست؟ اسباب و علل کاهش روزی کدام است؟
- فلسفه وسعت رزق یک گروه و اندک بودن رزق گروهی دیگر چیست؟
- نقش تلاش و سعی انسان برای به دست آوردن روزی و ارتباط آن با تقدیر روزی چگونه است؟
- آیا دعا در افزایش روزی مؤثر است؟
- تا چه اندازه رزق حلال و حرام در سرنوشت انسان مؤثر است؟
چرا پرستش هوای نفس بجای محبّت خدا ؟
نوشته شده توسطرحیمی 26ام مرداد, 1394«من هر کاری دلم میخواهد میکنم، چون دوست دارم»
روزگار ما روزگار«پرستش هوای نفس» است؛ یعنی انسانها طبق دوستداشتنیهای نفسانی خود زندگی میکنند.
محبت خدا : نزدیک ترین راه
• روزگار ما، روزگار پرستیدن هوای نفس است. ما در روزگاری زندگی میکنیم که مردم براساس دوست داشتنیهای نفسانی خود زندگی میکنند و این زندگی برای آنها تئوریزه شده است؛ یعنی دانش آن را در دانشگاههای عالم تولید کردهاند و توجیههای به ظاهر عقلانی (هرچند احمقانه) برایش درست کردهاند و تنظیمات حقوقی برایش انجام دادند. خودخواهیها، هواپرستیها و دوست داشتنیهای انسان را به صورت قانون و حقّ و حقوق انسان درآوردهاند و همۀ اینها مصداق این آیۀ شریفه است که خداوند میفرماید:
«آیا ندیدی کسى را که هواى نفسش را خدای خودش قرار داده؟
أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ»(جاثیه/۲۳).
• البته آنها خودشان را هواپرست نمیدانند و بعضی از آنها میگویند ما اصلاً قایل به پرستش نیستیم، (مثلاً میگویند ما لاییک هستیم) ولی خداوند نامش را پرستش میگذارد.
امام باقر علیه السلام نیز میفرماید: دوست داشتنیهای هر کسی در واقع دین اوست. «الحُبُّ هُوَ الدِّین»(محاسن/۱/۲۶۳). و این یعنی کسی که هوای نفسش را دوست دارد، دینش همین هواپرستی است.
• ما در جهانی زندگی میکنیم که مردم دنبال دوست داشتنیهای نفسانیِ خود هستند و از آن لذّت شهوانی میبرند. نه فقط رقاصخانهها و عرقخوریها، بلکه فرهنگ، اقتصاد، نظام حقوقی و سیاسی حاکم بر جهان همه بر اساس «من هر کاری دلم میخواهد میکنم، چون دوست دارم» بنا شده است. حتی در عرصۀ حقوق هم میگویند هر کسی هر کاری دلش بخواهد باید انجام بدهد، کسی حق ندارد به او چیزی بگوید(غیر از برخی موارد خاص) مثلاً حقوق کودک درست میکنند و میگویند:
اگر پدر و مادر به بچۀ خودشان حرفی زدند که بچه خوشش نیامد، پدر و مادر باید دستگیر بشوند!
اگر یک زن «دوست داشت» به شوهرش خیانت کند، حق دارد! یا چون «میتواند»،حقّش است!
و میگویند اینها را باید به قانون تبدیل کرد و الّا به حقوق بشر تجاوز شده است!
در عرصۀ اقتصاد نیز میگویند: هر کسی هر کاری دوست دارد میتواند انجام دهد، مثلاً اگر کسی پولش بیشتر است و میخواهد دیگران را هم غارت کند، اشکالی ندارد!
حب دنيا، ريشه مقابله با ولی خدا/بصیرت، لازمه همراهی ولی خدا
نوشته شده توسطرحیمی 26ام مرداد, 1394
باید دید خصوصیات روحیِ کسانی که با حضرت درگیر شدند و خون ایشان را ریختند چه بوده است؟/نقاط ضعف می تواند عامل جدا شدن از ولی خدا و حتی درگیری با ولی خدا باشد.
حجة الاسلام و المسلمین رفیعی:
جنبه های فردی و اجتماعی حادثه ی عاشورا
حادثه ی عظیم عاشورا که سراسر تاریخ به آن وابسته است حادثه ای است که همه ی تاریخ خلقت را در بر گرفته و همه ی عوالم تحت تاثیر این حادثه و در میدان جاذبه ی آن هستند.
عبادت امام حسین(علیه السلام) در روز عاشورا کانون نورانیت همه ی عوالم است و همه ی موجودات به شفاعت ایشان خدا را عبادت می کنند. حادثه ی عاشورا از ابعاد و زوایای مختلفی قابل بحث و بررسی است. گاهی جنبه های باطنی، ملکوتی و فوق ملکوتی این حادثه مورد بحث قرار می گیرد. یکی از موارد، تحلیل روانشناسانه ی حادثه است. در این نگاه باید اصحاب امام حسین(علیه السلام) و دشمنان حضرت و کسانی که به هر دلیل در صف سیدالشهدا قرار نگرفته اند و حضرت را یاری نکرده اند مورد تحلیل و بررسی قرار داد. باید دید چه خصوصیات روحی در یاران امام وجود داشته که توانسته اند همه ی موانع را کنار بزنند و خود را به سیدالشهدا(علیه السلام) برسانند و جزو کسانی باشند که «حلت بفنائک»[1] باید دید خصوصیات روحیِ کسانی که با حضرت درگیر شدند و خون ایشان را ریختند چه بوده است؟ باید نقاط قوت و ضعف افراد حاضر در عاشورا را بشناسیم و در مواقع لزوم از این شناخت بهره ببریم. نقاط ضعف می تواند عامل جدا شدن از ولی خدا و حتی درگیری با ولی خدا باشد.
حادثه ی عاشورا از نظر جامعه شناسانه نیز مورد بررسی قرار می گیرد. در این نگاه جامعه ی صدر اسلام مورد بررسی قرار می گیرد. چه اتفاقی در جامعه ی صدر اسلام افتاده بود که مسلمین به این درجه از گمراهی رسیدند و خون سیدالشهدا(علیه السلام) به دست آنان ریخته شد. با اینکه امام حسین علیه السلام را کاملا می شناختند و هیچ نقطه ضعفی در ایشان سراغ نداشتند امام را تنها گذاشتند و عجیب تر این که به جبهه ی مقابل که یزید و ابن زیاد پرچمدار آن بودند پیوستند. ممکن است کسانی فریب خورده باشند و برای اصحاب سقیفه نقاط قوتی نقل کرده باشند، اما در مورد گمراهی یزید شکی وجود ندارد و همه به گمراهی او واقف هستند. باید دید چه اتفاقی افتاده که مسلمانان امام را رها نموده و به جبهه ی یزید گرویده اند.