راه های انس با نماز
نوشته شده توسطرحیمی 1ام اسفند, 1393
حق نماز از منظر امام سجاد علیه السلام چیست؟
هیچ وسیله ای مستحکم تر و دائمى تر از نماز براى ارتباط میان انسان با خدا نیست، خداوند در قرآن می فرماید: برای یاد من و ذکر من نماز بپادارید، «اقم الصلوة لذکری»، ناآشناترین انسان ها رابطه خود را با خدا به وسیله نماز آغاز مى کنند و برجسته ترین اولیاى خدا نیز بهشت خلوت انس خود با محبوب را در نماز مى جویند.
مرغ مألوف که با خانه خدا انس گرفت
گر به سنگش بزنی جای دگر می نرودسعدی
عیب یاب نماز
جایگاه و اهمیت نماز، شرایط، آثار و کارکردهای آن بر همگان واضح است و هر کس بنا بر اعتقادات و باورهای خود به گونه ای با نماز ارتباط برقرار می سازد و این واجب الهی را اقامه می کند، اما اینکه چگونه می توان با نماز انس گرفت و با اشتیاق و علاقه وافر آن را اقامه کرد، پرسشی است که برای بسیاری از نمازگزاران نیز لاینحل مانده است؛ زیرا با وجود جایگاه والا و توصیف های بلندی که پیرامون نماز در آموزه های دینی ارائه شده است، اقامه این فریضه چه بسا به صورت تکراری و کلیشه ای در آمده و آن گونه که بایسته و شایسته مقام آن است، به قداست و اهمیت آن توجه نمی شود.
تقویت خداباوری و دلدادگی
همه ما آفریده خدا هستیم و بنده او، خدایی که تار و پود وجود ما را با لطف و عنایت خود به هم پیوند زده و بند بند وجودمان را با کرَم خویش آراسته است، خدایی که برای زندگی بهتر بندگان خود عجایب و شگفتی های فراوانی در زمین و آسمان تعبیه کرده که با مرور زمان، یافته های دانشمندان، عظمت خالق و عجز و کوچکی انسان را بیش از پیش نمایان می سازد. نیز شگفتی هایی که در بدن و خلقت خاکی انسان تعبیه شده که اگر بشر دو پا بخواهد نسخه ای مشابه آن بسازد، نیازمند تجهیزات و فضایی گسترده و با صرف هزینه های هنگفتی است که به فرض موفقیت، قطعاً بسیاری از کارکردها و مؤلفه های آن نسخه اصلی را نیز دارا نخواهد بود، شگفتی هایی که در زمین و آسمان و دریا و خشکی حیرت و تعجب همگان را برانگیخته است.
وقتی انسان به این عظمت ها بنگرد، به حقارت و ناچیزی خود بیشتر واقف شده، از اینکه خدای بزرگ با تمام عظمت و قدرت و شوکت خود، به او فرصت زندگی و انتخاب و شناخت داده است، جبهه شکر می ساید و محبت و دوستی او را به دل خواهد گرفت و عاشق او خواهد شد. این دلدادگی و عشق و محبت، زمانی بیشتر رخ خواهد داد که بداند خدای قادر متعال با تمام بزرگی و عظمتش، بیشتر از هر کس و هر چیزی به انسان نزدیک بوده و به او عشق می ورزد و منتظر مراجعه انسان و مشتاق شنیدن صدای اوست، چه افتخاری از این بالاتر که خدای مهربان، از میان تمام مخلوقات خود، انسان را برای همنشینی و هم سخنی با خود برگزیده است و فرصت و رخصت خلوت کردن و خواندن او را در هر زمان و مکانی را به او داده است.
خالق با عظمتی که منتظر انسان است و مشتاق شنیدن صدای مناجات او، مگر نه این است که هر عاشقی از خلوت با معشوق و سخن گفتن با او لذت می برد؟ پس ما چگونه عاشقی هستیم که حتی لحظات و دقایقی را برای معشوقش صرف نمی کند و در پیشگاهش به نماز نمی ایستد؟
نمازی که محکم ترین رشته الفت بین بندگان و خداست و تجلی بخش محبت و انس به خدای کریم و لحظه های عاشقی با معبود و محبوبی که همنشینی و قرابت با او با هیچ لذتی همسان نیست، به همین سبب است که سید ساجدان و زینت عابدان، می فرمایند:
حق نماز این است که بدانى نماز، در آمدن به پیشگاه معبود یگانه است و تو در نماز پیش روى او ایستاده اى، پس آنگاه که بر این حقیقت آگاه شدی، سزاوار آنى که در نماز ایستى، ایستادن کسى که خواهنده و ترسنده، بیمناک و امیدوار و مستمند و زارى کننده است و خداى را بزرگ مى دارد. و چه دردناک و تلخ است، وقتی خدایی با آن همه عظمت به سوی ما می آید و مشتاق دیدار و حضور ما بوده، ولی ما از او فاصله می گیریم، چه زیبا می فرماید امام سجاد علیه السلام:
«یَا رَبِّ إِنَّکَ تَدْعُونِی فَأُوَلِّی عَنْکَ وَ تَتَحَبَّبُ إِلَیَّ فَأَتَبَغَّضُ إِلَیْکَ وَ تَتَوَدَّدُ إِلَیَّ فَلا أَقْبَلُ مِنْکَ کَأَنَّ لِیَ التَّطَوُّلَ عَلَیْکَ…»؛
ای پروردگارم تو مرا می خوانی ولی من از تو رو می گردانم و تو با من دوستی می کنی ولی من با تو دشمنی می کنم و تو به من محبت کنی و من نمی پذیرم، گویا من منتی بر تو دارم.
بنابراین یکی از بهترین راهکارهای انس با نماز، شناخت خالق و آشنایی با الطاف و مراحم کریمانه اوست که هر لحظه به سوی انسان روان می سازد و زندگی انسان را در سایه مهر و محبت خود هدایت می کند.
منبع : پیام مقام معظم رهبری به اولین اجلاس سراسری نماز، 16/7/1370
راهی به سوی خدا
نوشته شده توسطرحیمی 30ام بهمن, 1393
در بنی اسرائیل زنی زناکار بود، که هرکس با دیدن جمال او، به گناه آلوده می شد! درب خانه اش به روی همه باز بود، در اطاقی نزدیک در، مشرف به بیرون نشسته بود و از این طریق مردان و جوانان را به دام می کشید، هرکس به نزد او می آمد، باید ده دینار برای انجام حاجتش به او می داد!
عابدی از آنجا می گذشت، ناگهان چشمش به جمال خیره کننده زن افتاد، پول نداشت، پارچه ای نزدش بود فروخت، پولش را برای زن آورد و در کنار او نشست، وقتی چشم به او دوخت، آه از نهادش برآمد که ای وای بر من که مولایم ناظر به وضع من است، من و عمل حرام، من و مخالفت با حق! با این عمل تمام خوبی هایم از بین خواهد رفت!!
رنگ از صورت عابد پرید، زن پرسید این چه وضعی است. گفت: از خداوند می ترسم،
زن گفت: وای بر تو! بسیاری از مردم آرزو دارند به اینجایی که تو آمدی بیایند.
گفت: ای زن! من از خدا می ترسم، مال را به تو حلال کردم مرا رها کن بروم، از نزد زن خارج شد در حالی که بر خویش تأسف و حسرت می خورد و سخت می گریست!
زن را در دل ترسی شدید عارض شد و گفت: این مرد اولین گناهی بود که می خواست مرتکب شود، این گونه به وحشت افتاد؛ من سال هاست غرق در گناهم، همان خدایی که از عذابش او ترسید، خدای من هم هست، باید ترس من خیلی شدیدتر از او باشد؛ در همان حال توبه کرد و در را بست و جامه کهنه ای پوشید و روی به عبادت آورد و پیش خود گفت: خدا اگر این مرد را پیدا کنم، به او پیشنهاد ازدواج می دهم، شاید با من ازدواج کند! و من از این طریق با معالم دین و معارف حق آشنا شوم و برای عبادتم کمک باشد.
بار و بنه خویش را برداشت و به قریه عابد رسید، از حال او پرسید، محلش را نشان دادند؛ نزد عابد آمد و داستان ملاقات آن روز خود را با آن مرد الهی گفت، عابد فریادی زد و از دنیا رفت، زن شدیداً ناراحت شد. پرسید از نزدیکان او کسی هست که نیاز به ازدواج داشته باشد؟
گفتند: برادری دارد که مرد خداست ولی از شدت تنگدستی قادر به ازدواج نیست، زن حاضر شد با او ازدواج کند و خداوند بزرگ به آن مرد شایسته و زن بازگشته به حق پنج فرزند عطا کرد که همه از تبلیغ کنندگان دین خدا شدند!.
پی نوشت:
عرفان اسلامی، استاد حسین انصاریان. لئالی الاخبار
منبع:پایگاه اطلاع رسانی حوزه
دختران بخت بسته یا خواستگاران بخت برگشته
نوشته شده توسطرحیمی 29ام بهمن, 1393
من دختری 22ساله و همین ترم کارشناسی رو تموم کردم و قراره به زودی کارمند بانک بشم. خانواده تحصیلکرده و نسبتا مذهبی دارم با وضعیت مالی خوب و قیافه معمولی نسبتا خوب. من تا حالا شخصیتم اجازه نداده که بخواهم با پسری دوست باشم و درعین اینکه در خانه و جمع دوستام خیلی شوخ هستم ولی همیشه جلوی یک پسر متانتم را حفظ کردم من از جنبه های زیادی واقعا نیاز به یک همسر دارم که با او به آرامش برسم و دوست دارم به این نیازم از راه شرعی اش پاسخ بدهم ولی من یک دخترم! حق اینکه بروم سراغ کسی که می دانم همسر مناسبی می تواند برایم باشد را ندارم. سؤالم از شما این است که چرا دختر وقتی احساس نیاز به ازدواج می کند مثل پسر نمی تواند اقدام کند و کسی را که مطابق میلش هست انتخاب کند؟ چرا باید آنقدر صبر کند تا شاید یکی بیاید خواستگاریش و آن هم اگر نروند و پشت سرشان را هم نگاه نکنن! من با شرایط نسبتا خوبی که دارم خواستگاری ندارم و تکلیف من چیست؟ مگر خدا خودش نمی گوید که اگر نیازی در وجود شما قرار دادم راه ازدواج هم برای پاسخگویی به این نیاز شما قرار داده ام؟! حتما این فقط راجع به پسرها صدق می کند که می توانند بروند خواستگاری دختر مورد علاقیشان نه ما دخترها که اگر پیشنهاد از طرف ما باشد از چشم هرچه پسر و آدمه می افتیم و محکوم می شویم به خیلی چیزها.
روش خواندن نماز شب + دانلود کتاب مخصوص کامپیوتر و موبایل
نوشته شده توسطرحیمی 26ام بهمن, 1393چهار نماز دو رکعتی مانند نماز صبح به نیت نافله شب،
بعد یک نماز دو رکعتی به نیت نماز شفع،
بعد یک نماز یک رکعتی به نیت نماز وتر.
که مجموعا 11 رکعت می شود.
اما چنانچه مایل باشید مطالب بیشتری درباره نماز شب بدانید و برخی از مستحبات و آداب را هم رعایت کنید، مطالب زیر را هم ملاحظه کنید:
الف: وقت نماز شب:
وقت نماز شب از نصف شب تا اذان صبح است. و نماز شب در سحر از فضیلت بیشتری برخوردار است و تمام ثلث آخر شب سحر محسوب می شود. بهترین وقت سحر هم نزدیک اذان صبح است.
ب: رکعات نماز شب:
نماز شب یازده رکعت است که 8 رکعت آن(4 نماز دو رکعتی) به نیت نافله شب خوانده می شود مانند نماز صبح و بعد از آن 2 رکعت به نیت نماز شفع می خواند و در آخر هم یک رکعت به نام نماز وتر بجا می آورد.
ج: مستحبات نماز شب:
مستحب است که در قنوت نماز وتر 70 مرتبه «استغفرالله ربی و اتوب الیه» بگوید و برای 40 مؤمن دعا و استغفار کند و 300 مرتبه «الهی العفو» بگوید و هفت مرتبه «اللهم هذا مقام العائذ بک من النار» بخواند. البته اگر کمتر از این مقدارها هم بگوید، ایرادی ندارد.
و: برخی احکام نماز شب:
چنانچه مقداری از نماز شب را خوانده باشد و اذان صبح (طلوع فجر) سر رسد، می تواند بقیه نماز شب را هم به نیت اداء، بعد از نماز صبح بخواند.
اگر وقت کم باشد می تواند تنها نماز شفع و وتر را بخواند و اگر کمتر وقت داشته باشد، تنها شفع را بخواند.
نماز شب را می توان نشسته، خوابیده یا حتی در حال راه رفتن هم خواند.
خواندن دو رکعت نافله صبح، قبل از نماز صبح، از شفع و وتر افضل است.
(با استفاده از تحریر الوسیله حضرت امام خمینی(ره) ج 1 ص 123 و کتاب خودسازی، تزکیه و تهذیب نفس، آیت الله ابراهیم امینی ص 281 ـ 279)
جهت اطلاعات بیشتر، برخی اطلاعات دیگر، درباره نماز شب در ادامه ، خدمتتان ارائه می گردد:
دعای علوی مصری +متن ، ترجمه و شرح
نوشته شده توسطرحیمی 25ام بهمن, 1393 دعای علوی مصری یكی از دعاهای شریف و عظیم الشأن است كه امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) آن را به یكی از سادات بزرگوار به نام محمدبن علی كه سلسله نسبش به امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) می رسیده و در مصر ساكن بوده است، یاد داده اند؛ و از این رو به دعای علوی مصری مشهور شده است.
این دعا در كتاب شریف “مهج الدعوات"، تألیف سیدبن طاووس و “بحارالانوار” مرحوم مجلسی نقل شده است. امام زمان(عج) شیوه خواندن این دعا را به محمدبن علی مصری این گونه آموزش دادند: «در شب جمعه بپاخیز و غسل كن و نماز شب را انجام بده؛ پس از سجده شكر دو زانو بنشین، و با حال تضرع و زاری این دعا را بخوان»(بحارالانوار، ج92، ص267)
دانلودترجمه و شرح دعای علوی مصری
فمن ذلك الدعاء المعروف بدعاء العلوي المصري لكل شديدة و عظيمة :
أَخْبَرَ أَبُو الْحَسَنِ عَلِيُّ بْنُ حَمَّادٍ الْمِصْرِيُّ قَالَ أَخْبَرَنِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْعَلَوِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْعَلَوِيُّ الْحُسَيْنِيُّ الْمِصْرِيُّ قَالَ أَصَابَنِي غَمٌّ شَدِيدٌ وَ دَهَمَنِي أَمْرٌ عَظِيمٌ مِنْ قِبَلِ رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ بَلَدِي مِنْ مُلُوكِهِ فَخَشِيتُهُ خَشْيَةً لَمْ أَرْجُ لِنَفْسِي مِنْهَا مَخْلَصاً فَقَصَدْتُ مَشْهَدَ سَادَاتِي وَ آبَائِي ص بِالْحَائِرِ لَائِذاً بِهِمْ وَ عَائِذاً بِقُبُورِهِمْ وَ مُسْتَجِيراً مِنْ عَظِيمِ سَطْوَةِ مَنْ كُنْتُ أَخَافُهُ وَ أَقَمْتُ بِهَا خَمْسَةَ عَشَرَ يَوْماً أَدْعُو وَ أَتَضَرَّعُ لَيْلًا وَ نَهَاراً فَتَرَاءَى لِي قَائِمُ الزَّمَانِ وَ وَلِيُّ الرَّحْمَنِ عَلَيْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ أَفْضَلُ التَّحِيَّةِ وَ السَّلَامِ فَأَتَانِي وَ أَنَا بَيْنَ النَّائِمِ وَ الْيَقْظَانِ فَقَالَ يَا بُنَيَّ خِفْتَ فُلَاناً فَقُلْتُ نَعَمْ أَرَادَنِي بِكَيْتَ وَ كَيْتَ فَالْتَجَأْتُ إِلَى سَادَاتِي ع أَشْكُو إِلَيْهِمْ لِيُخَلِّصُونِي مِنْهُ فَقَالَ لِي هَلَّا دَعَوْتَ اللَّهَ رَبَّكَ وَ رَبَّ آبَائِكَ بِالْأَدْعِيَةِ الَّتِي دَعَا بِهَا أَجْدَادِيَ الْأَنْبِيَاءُ ص حَيْثُ كَانُوا فِي الشِدَّةِ فَكَشَفَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْهُمْ ذَلِكَ قُلْتُ وَ بِمَا ذَا دَعَوْهُ بِهِ لِأَدْعُوَهُ بِهِ قَالَ ع إِذَا كَانَ لَيْلَةُ الْجُمُعَةِ فَقُمْ فَاغْتَسِلْ وَ صَلِّ صَلَاتَكَ فَإِذَا فَرَغْتَ مِنْ سَجْدَةِ الشُّكْرِ فَقُلْ وَ أَنْتَ بَارِكٌ عَلَى رُكْبَتَيْكَ وَ ادْعُ بِهَذَا الدُّعَاءِ مُبْتَهِلًا قَالَ وَ كَانَ يَأْتِينِي خَمْسَ لَيَالٍ مُتَوَالِيَاتٍ يُكَرِّرُ عَلَيَّ الْقَوْلَ وَ هَذَا الدُّعَاءَ حَتَّى حَفِظْتُهُ وَ انْقَطَعَ مَجِيؤُهُ لَيْلَةَ الْجُمُعَةِ- فَقُمْتُ وَ اغْتَسَلْتُ وَ غَيَّرْتُ ثِيَابِي وَ تَطَيَّبْتُ وَ صَلَّيْتُ مَا وَجَبَ عَلَيَّ مِنْ صَلَاةِ اللَّيْلِ وَ جَثَوْتُ عَلَى رُكْبَتَيَّ فَدَعَوْتُ اللَّهَ تَعَالَى بِهَذَا الدُّعَاءِ فَأَتَانِي ع لَيْلَةَ السَّبْتِ كَهَيْئَةِ الَّتِي يَأْتِينِي فَقَالَ لِي قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكَ يَا مُحَمَّدُ وَ قُتِلَ عَدُوُّكَ وَ أَهْلَكَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عِنْدَ فَرَاغِكَ مِنَ الدُّعَاءِ قَالَ فَلَمَّا أَصْبَحْتُ لَمْ يَكُنْ لِي هِمَّةٌ غَيْرُ وَدَاعِ سَادَاتِي ص وَ الرِّحْلَةُ نَحْوَ الْمَنْزِلِ الَّذِي هَرَبْتُ مِنْهُ فَلَمَّا بَلَغْتُ بَعْضَ الطَّرِيقِ إِذَا رَسُولُ أَوْلَادِي وَ كُتُبُهُمْ بِأَنَّ الرَّجُلَ الَّذِي هَرَبْتُ مِنْهُ جَمَعَ قَوْماً وَ اتَّخَذَ لَهُمْ دَعْوَةً فَأَكَلُوا وَ شَرِبُوا وَ تَفَرَّقَ الْقَوْمُ فَنَامَ هُوَ وَ غِلْمَانُهُ فِي الْمَكَانِ فَأَصْبَحَ النَّاسُ وَ لَمْ يُسْمَعْ لَهُمْ حِسٌّ فَكَشَفَ عَنْهُ الْغِطَاءَ فَإِذَا بِهِ مَذْبُوحاً مِنْ قَفَاهُ وَ دِمَاؤُهُ تَسِيلُ وَ ذَلِكَ فِي لَيْلَةِ الْجُمُعَةِ وَ لَا يَدْرُونَ مَنْ فَعَلَ بِهِ ذَلِكَ وَ يَأْمُرُونَنِي بِالْمُبَادَرَةِ نَحْوَ الْمَنْزِلِ فَلَمَّا وَافَيْتُ إِلَى الْمَنْزِلِ وَ سَأَلْتُ عَنْهُ وَ فِي أَيِّ وَقْتٍ كَانَ قَتْلُهُ فَإِذَا هُوَ عِنْدَ فَرَاغِي مِنَ الدُّعَاءِ. وَ هَذَا الدُّعَاءُ :
اینک با هم به سخنان بقیّة الله (دعای علوی مصری) گوش می سپاریم.
و این است آن دعایی که حضرت بقیّة الله تعلیم فرمودند:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
رَبِّ مَنْ ذَا الَّذِي دَعَاكَ فَلَمْ تُجِبْهُ وَ مَنْ ذَا الَّذِي سَأَلَكَ فَلَمْ تُعْطِهِ وَ مَنْ ذَا الَّذِي نَاجَاكَ فَخَيَّبْتَهُ أَوْ تَقَرَّبَ إِلَيْكَ فَأَبْعَدْتَهُ
بارخدایا! چه کسی دعا کرد و تو او را اجابت نفرمودی؟ کدامیک از بندگان دست نیاز به سوی تو دراز کرد و تو او را محروم نمودی؟ کدام بنده ای با تو مناجات کرد و تو را مأیوس ساختی؟ چه کسی از بندگانت تقاضای نزدیک بودن به تو را داشت و تو او را از در خانه ات راندی؟
وَ رَبِّ هَذَا فِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتَادِ مَعَ عِنَادِهِ وَ كُفْرِهِ وَ عُتُوِّهِ وَ إِذْعَانِهِ الرُّبُوبِيَّةَ لِنَفْسِهِ وَ عِلْمِكَ بِأَنَّهُ لَا يَتُوبُ وَ لَا يَرْجِعُ وَ لَا يَئُوبُ وَ لَا يُؤْمِنُ وَ لَا يَخْشَعُ اسْتَجَبْتَ لَهُ دُعَاءَهُ وَ أَعْطَيْتَهُ سُؤْلَهُ كَرَماً مِنْكَ وَ جُوداً وَ قِلَّةَ مِقْدَارٍ لِمَا سَأَلَكَ عِنْدَكَ مَعَ عِظَمِهِ عِنْدَهُ أَخْذاً بِحُجَّتِكَ عَلَيْهِ وَ تَأْكِيداً لَهَا حِينَ فَجَرَ وَ كَفَرَ وَ اسْتَطَالَ عَلَى قَوْمِهِ وَ تَجَبَّرَ وَ بِكُفْرِهِ عَلَيْهِمْ افْتَخَرَ وَ بِظُلْمِهِ لِنَفْسِهِ تَكَبَّرَ وَ بِحِلْمِكَ عَنْهُ اسْتَكْبَرَ فَكَتَبَ وَ حَكَمَ عَلَى نَفْسِهِ جُرْأَةً مِنْهُ إِنَّ جَزَاءَ مِثْلِهِ أَنْ يُغْرَقَ فِي الْبَحْرِ فَجَزَيْتَهُ بِمَا حَكَمَ بِهِ عَلَى نَفْسِهِ
خداوندا! آن فرعونی که در مقابل دستگاه با عظمت تو کاخها برافراشت و سرکشیها نمود و دعوی خدایی کرد و با اینکه تو می دانستی، توبه نمی کند و قلبش در برابر ذات پاک تو خاضع نخواهد شد، دعایش را مستجاب کردی و خواسته او را برآوردی و با اینکه حاجت او برای ذات پاک تو ناچیز و برای او بزرگ بود تو حجّت را بر او اتمام کردی هنگامی که به ذات پاک تو کفر ورزید و راه بدیها را پیمود و بر ملّت خود راه ظلم و ستم در پیش گرفت و در سایه ی کفر خود بر آنها استیلا یافت و بر آنان فخر می فروخت و از حلم تو سوء استفاده کرد و راه تکبّر در پیش گرفت و خود بر خویشتن حکم نمود، که پاداش کسی مانند او غرق شدن در دریاست و تو نیز آن حکم را اجرا فرمودی و او را در دریا غرق کردی.
ن والقلم و ما یسطرون
نوشته شده توسطرحیمی 25ام بهمن, 1393همه سرشان با صداي انفجار خمپاره ي 60 و سرو صداي پيك دسته از سنگر ، بيرون آورده بودند .
چهره وحشت زده پيك كه به زحمت مي توانست حرف بزند همه را ترسانده بود .
یكي از بچه ها كه از سنگر بيرون پريد و رفت به سمت سنگر فرماندهي دسته . با چهره ي رنگ پريده برگشت و گفت : « غلامي شهيد شد »
محمد غلامي از بچه هاي گنبد بود كه روز قبل جايگزين فرمانده شده بود .
وقتي بالاي سرش رفتم به پيك دسته حق دادم كه آن طور ترسيده باشد . خمپاره درست به فرق سرش اصابت كرده بود .
وقتي به دقت به پيكر شهيد نگاه كردم ، در دستش خودكاري را ديدم كه نوك آن روي دفترچه قرار داشت .
همان لحظه به كنجكاو شدم آخرين جمله اي را كه نوشت بخوانم . خم شدم و خودكار و دفترچه را از دستش در آوردم .
روي كاغذ را خون ، مغز و موي سر پوشانده بود و نوشته اصلاً معلوم نبود .
صفحه كاغذ را پاك كردم . مو در بدنم سيخ شد . لرزش را در خودم احساس كردم .
جمله پر رنگ نوشته شده بود .« خدايا مرگ مرا شهادت درراه خود قرار بده »
آن روز آيه ، « ن والقلم و مايسطرون » برايم تفسير شد و تا امروز مرا در طلب آن قلم و دفتر ، سرگردان كوچه باغ هاي خاطرات كرده است .
منبع : راوی:حميد رسولي
پيدايش ، رويكرد و فرجام گروه هاي معاند و اپوزيسيون (قسمت دوم)
نوشته شده توسطرحیمی 23ام بهمن, 1393
شناسايي و بررسي تحليلي
پيدايش ، رويكرد و فرجام گروه هاي معاند و اپوزيسيون
( قسمت دوم )
حسرتبارترین لحظه عمر انسان
نوشته شده توسطرحیمی 22ام بهمن, 1393
آیت الله وحید در درس تفسیر سوره یس که در مسجد اعظم برگزار شد اظهارداشت :
لحظات مرگ و جان دادن بسیار سهمگین است که توصیف آن در حد بیان نمی آید.
وی با ذکر این مطلب که در خصوص «ما خلفکم» در سوره یس تنها باید کسانی بحث کنند که به تشریع و تکوین احاطه داشته باشند، افزود : در اینجا باید این مساله را از بیان و کلام حضرت امیرالمومنین(ع) جویا شویم که سفر آخرت چگونه سفری است؟
این مرجع تقلید خاطرنشان کرد: به قول امام علی علیه السلام آنچه که در هنگام و پس از مرگ رخ میدهد وصف شدنی نیست و کسی نمی داند که چگونه باید از این سختی عبور کند.
آیت الله وحید خراسانی خاطرنشان کرد: هنگام مرگ و جان دادن دو مساله قابل وصف و تحمل نیست؛ اول سکرات موت است که همان بیرون کشیده شدن روح از تمامی سلول های بدن است.
وی گفت: حسرت فوت دیگر مساله ای است که هیچ گاه نمی تواند وصفی از شدت و سختی آن پیدا کرد؛ انسان در آن لحظات غرق در حسرت است، که چه می توانسته باشد و چه شده است.
وی بیان کرد: مرگ ابتدا بین منطق و زبان ما حایل می شود؛ یعنی او با چشمش می بیند و می شنود، ولی کاری نمی تواند بکند و زبانش نیز لال است و این لحظه بسیار سخت و سهمگین است.
معظم له یادآورشد: در هنگام مرگ، زبان لال می شود، ولی عقل و فکر فعال است و در این حین است که تفکر می کند چه کرده و چه بوده و چه شده است.
وی با ذکر این مطلب که باید با اعمال نیک و گذشته صالح و پاک اجازه ندهیم که لحظات ما به غفلت بگذرد و در لحظات سخت مرگ حسرت خور باشیم گفت: هر جمله و فرازی از این مطالب، بحثی دارد؛ حسرت بزرگ انسان عملکرد او در زندگی است.
آیت الله وحید خراسانی اظهارکرد:انسان در این لحظات به این مساله فکر می کند که این اندوخته ای که با حرام و حلال بدست آورده است دیگر سودی برای او ندارد و فقط بهره اش برای دیگران است و اوست که باید عقوبات و تبعاتش را تحمل کند.
وی یادآورشد: انسان در این لحظات با خود می گوید که ای کاش آن همکارم که به من حسرت می خورد که چرا این همه اموال به من رسیده است، همه این اموال به او می رسید و دیگر چیزی به من نمی رسید؛ یعنی اینکه انسان نباید بخاطرمال دنیا حق و ناحق کند و حق کسی را بگیرد زیرا وقتی مرگ از راه می رسد دیگری هیچ چیز به درد او نمی خورد.
آیت الله وحید خراسانی در ادامه با اشاره به از کار افتادن تدریجی چشم و گوش در مراحل موت، خاطرنشان کرد: پس از اینکه گوش و چشم گرفته شد، روح از جسد خارج می شود و تا از جسد خارج می شود گندیده شدن بدن آغاز می شود و این همه هیاهو دم مرگ ازبین خواهد رفت و هر کسی که به هرچه مغرور باشد از بین می رود؛ کسی که به بمب اتمش می نازید دم مرگ می فهمد که واقعا چه داشت و چه نداشت؟
وی گفت: در ادامه حضرت امیر علیه اسلام بیان می کنند که در این لحظه است که همانهایی که دور این فرد می گردیدند، این مردار را زودتر بر می دارند تا مبادا بماند و به تعفنش گرفتار شوند و در نهایت امر او را به گودالی به نام قبر می برند و در مرحله آخر او را به عملش تسلیم می کنند و این است عاقبت انسان پر مدعا و مغرور.
خبرنگار معارف باشگاه خبرنگاران
پيدايش ، رويكرد و فرجام گروه هاي معاند و اپوزيسيون (قسمت اول)
نوشته شده توسطرحیمی 21ام بهمن, 1393شناسايي و بررسي تحليلي
قسمت (اول )
6-هر نظام داراي يك خروجي خاص خود است.آنچه به عنوان محصول از نظام هاي مختلف خارج مي شود ، متفاوت از هم است.اگر در ورودي يك نظام خللي بوجود آيد ، در خروجي آن هم خلل ايجاد خواهد شد.
جنس این نامه از بیدارسازی فطرت است/اروپاییها باید بدانند که مادر امام زمان ما یک اروپایی است.
نوشته شده توسطرحیمی 21ام بهمن, 1393نامۀ اخیر مقام معظم رهبری به جوانان مغرب زمین، فصل جدیدی برای مخاطب قرار دادن فطرت انسانها گشوده است،
گفت: این نامه از جنس بیدارسازی فطرت است.
حجتالاسلام علیرضا پناهیان استاد حوزه و دانشگاه در ادامه درسنامه تاریخ تحلیلی اسلام در هیئت هفتگی شهدای گمنام، در ادامۀ بحث مراحل دعوت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم، با تبیین بخشهایی از نامه رهبر انقلاب به جوانان غربی، پیشنهادی برای تعامل تأثیرگذار با اروپا و مسیحیان ارائه داد. در ادامه گزیدهای از مباحث مطرح شده این سخنرانی را میخوانید:
نامۀ اخیر رهبر انقلاب فصل جدیدی از گفتگو با اهل عالم بر مبنای «فطرت» گشوده است.
نامۀ اخیر مقام معظم رهبری به جوانان مغرب زمین، فصل جدیدی را در انقلاب اسلامی و فعالیتهای فرهنگی ـ جهادیِ جوانان انقلابی گشوده است. به عبارت دیگر، این نامه فصل جدیدی را برای گفتگوی ما با اهل عالم گشوده است؛ گفتگویی که با مخاطب قرار دادن فطرت انسانها آغاز میشود. امروز بسترهای مادّی این فعالیتها و ارتباط نیز فراهم است، و مسلماً اگر این وسایل ارتباط جمعی به خوبی به نفع حقّ استفاده شود، قدرت فطرت بشر، خودش را نشان خواهد داد.
فطرت و گرایش طبیعی انسان به حقیقت، آنقدر قدرتمند است که هم میتواند بالاترین قدرتهای پوشالی را به زیر بکشد و آنها را نابود کند و هم میتواند بزرگترین قدرت را برای حق و حقیقت ایجاد کند، کمااینکه بعد از ظهور، این قدرتِ فطرت خواهد بود که برای برپایی حکومت امام زمان علیه السلام قدرت ایجاد میکند. با تکیه بر همین فطرت بشر است که ایمان شکل میگیرد و ثبات پیدا میکند.
عملیاتِ بیدارسازی و شکوفا کردن فطرتها نیاز به تدبیر دارد.
یکی از تدبیرهای قرآنی «تَعالَوْا إِلى کَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ» است.
ما نباید فطرت انسانها را دستِ کم بگیریم. بعضیها اساساً به انسانها به عنوان رباتهایی نگاه میکنند که برنامهریزان مختلف(مثلاً پدر و مادر، آموزش و پرورش و…) برای آنها برنامهریزی میکنند؛ ولی این نگاه درستی نیست. زیرا هر انسان از دنیای پیش از تولد با خودش داراییهایی به همراه میآورد. کمااینکه خداوند میفرماید:
«فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها»(شمس/۸) خیلی الهامات به انسان شده است، منتها ما باید قدرت و مهارت این را داشته باشیم که از موانع عبور کنیم و به فطرت انسانها دسترسی پیدا کنیم.
ما باید هنر بیدار کردن فطرتها را داشته باشیم، کمااینکه ابلیس هنر اغواگری و فریب دادن انسانها را در حدّ نهایتش دارد. ما باید بتوانیم به فطرتها دسترسی پیدا کنیم. و برای عملیاتِ دسترسی به فطرت انسانها و بیدار ساختن و شکوفا کردن فطرت انسانها باید واقعاً تدبیر داشته باشیم. یکی از تدبیرهایی که باید انجام دهیم، همان روشی است که خداوند در قرآن فرموده است: «قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا إِلى کَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ»(آلعمران/۶۴) یعنی بیایید روی وجوه مشترکی که داریم، تکیه کنیم. بالاخره ما به خدا معتقد هستیم، از همینجا شروع کنیم و جلو برویم.