آفت هاى انقلاب را بشناسیم (2- بد معرفى كردن اسلام و ايجاد بدبينى در مردم )
نوشته شده توسطرحیمی 8ام آبان, 1391آنها نمى خواهند اين مطلب واقع بشود، آنها مى خواهند كه اسلام را بد معرفى كنند، مردم از اسلام برگردند و آخوند هم كه كنار برود، باقى بماند خودشان و هر كس كه دلشان مى خواهد.
صحيفه نور جلد:2 صفحه :139 تاريخ سخنرانى :20/7/57
« غدیر خاطره ها»
نوشته شده توسطرحیمی 8ام آبان, 1391لحظه های معصوم عشق بر شنزارهای تشنه حجاز باریده است.
اینجا صحرای سوزان شوق است.
همراه با کاروان سرنوشت، حادثه ای سپید زیر آفتاب می ایستد در ازدحام، قافله ی نیاز به حجه الوداع رسیده است؛ ناگاه دل ها به بشارتی بارانی فراخوانده شدند.
کاروانیان از حج بازگشته اند و سوغاتی از توحید به همراه دارند . در نیمه راه ، آغاز بیداری چشم های زمینیان است.
اکنون که لحظات سرنوشت ساز تاریخ رقم می خورد، بیایید نگذاریم جمعیت فکرمان پریشان شود.
آن گاه که خورشید مهربانی از کابین شتران بالا رفت بر این ایستادن و بر این تعجیل بیندیشیم!
دستش را ببینید!
در انتظار دستان یاری گر شماست!
خورشید مهربانی همچون همیشه، گرم و تابنده و پر فروغ سخن می گوید:
ای مهاجرین مبعث عشق
ای انصار هجرت نور
دست علی علیه السلام را به خاطر بسپارید.
اینک شما پیامبرید!
رسالت شما هم اکنون آغاز شده است.
حال که آن فریاد پر طنین رسول مهربانی صفحات تاریخ را سرشار ساخته است که:
ای از حج برگشتگان
زین پس شما پیامبرید تا خبر ولایت علی علیه السلام را که سند حقانیت اوست تا ابدیّت تاریخ به گوش جهانیان برسانید!
در آن روز هزارن باور می دیدند و تبریک می گفتند:
« اشهد انّک امیرالمومنین الحق الذی نطق بولایتک التنزیل و اًخًذً لک العهد علی الامه »
اینک زمان ، آغاز دیگری را تجربه می کند ، فصلی تازه در حال شکفتن بود؛ آغاز فصل عشق ،فصل ارادت، فصل زیبای ولایت، فصلی که می طلبید رسول مهربانی دستان خود را به دعا بردارد.
دعایی قرین با اجابت:
« اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله»
آری غدیر ریزش باران الطاف رحمانی است برگلزار های تشنه.
رسول مهربانی ، گویی می خواهد خاک های گرم غدیر را شاهد بگیرد بر این انتصاب آسمانی.
گویی می خواهد، حجاب های ظلمانی را کنار بزند تا آنچه از ناگفته های رسالت باقی مانده است. با وجود پر مهر علی(علیه السلام) برای آیندگان زمزمه کند.
ای مردم:
بگویید به باد، به باران ، به آفتاب که اینک علی جانشین من است :
«من کنت مولاه فعلی مولاه»
اکنون ما که مخاطبان زمزمه عاشقانه او هستیم، چه خوب است بدانیم که در عبور روز و شب، خورشید و ماه جایگاه خود را عوض می کنند تا تاریکی ظلمت ها رهروانشان را نبلعد.
آری علی( علیه السلام) حسن ختام رسالت است.
بنگریم پس از قرن ها
این ماییم
سینه سوختگان غدیر که رسالت پیام غدیر را به دوش داریم.
سنگینی این رسالت سالیان درازی است که بر شانه های زخمی ما احساس می شود.
و غدیر خم همچنان غریب!
و حاضرانش همچنان غایب!
اکنون می خوانمت ای غایب همیشه حاضر بیا
تا قصه غدیر
این بار از لبان مبارکت
مرهم سینه سوخته و شانه های زخمی ما شود.
بیا
تا این بار دستان توحیدی ات، دستان عدالت را بر فراز آسمان حقیقت بالا برد و قصه ناتمام غدیر را که سرشار از نور و روشنی و عشق و امید است به پایان و فرجامی نیک برسانی (به امید آن روز)
لیلا جوادی فرد
خبر:برگزاری مراسم جشن عید غدیر توسط حوزه محدثه بروجرد
نوشته شده توسطرحیمی 8ام آبان, 1391
جلسه فرهنگی دانش آموختگان حوزه محدثه دراین هفته، همزمان با میلاد حضرت هادی علیه السلام برگزاری جشن با شکوه غدیر خواهد بود.
در این مراسم که چهارشنبه دهم آبان مصادف با شانزدهم ذی الحجه ساعت 2:30 عصر الی 4 عصر و دربيت مرحوم آیت الله حاج شيخ علي محمد نجفي بروجردي (واقع در خیابان صفا)برگزار می شود ،ضمن ایراد سخنرانی توسط مؤسس محترم حوزه علمیه محدثه _ حجه الاسلام حاج سعید نجفی بروجردی - مراسم مولودی خوانی و مدیحه سرایی برگزار خواهد شد. همچنین در این مراسم به برگزیدگان مسابقه “قربان تا غدیر” جوایزی اهدا خواهد شد.
حوزه علمیه محدثه از عموم بانوان محترم و ولایت مدار شهرستان بروجرد، جهت شرکت در این مراسم معنوی دعوت به عمل می آورد.
روز غدير ، عيد انبياء و اوصياء و اولياء
نوشته شده توسطرحیمی 8ام آبان, 1391- روز غدير روزي است كه پيامبر خدا صلی الله علیه وآله علی علیه السلام را براي مردم عَلم و پيشوا قرار داد و فضيلت و وصي بودن او را آشكار ساخت.»
- روز غدير روزي است كه موسي، هارون را به عنوان عَلم [و پيشوا] نصب نمود.
- روز غدير روزي است كه عیسی علیه السلام وصياش شمعون صفا را [معرّفي نموده و وصيّ بودن او را] علني نمود.
- روز غدير، روزي است كه خداوند در آن روز توبة آدم علیه السلام را پذيرفت.
- روز غدير، روزي است كه خداوند ابراهیم علیه السلام را از آتش سوزان [به بركت توسل به پنج تن] نجات داد.
- روز غدیر، روز شیث پیامبر(ع) است، روز ادریس و یوشع و شمعون و …
عید غدیر خم تنها روز تاریخی نصب امیر مؤمنان علی علیه السلام به امامت و ولایت نیست، بلكه مناسبتهای بسیار عظیمی در آن رخ داده است؛ همچون انتخاب اوصیاء پیامبران در این روز، و عرضه ولایت بر تمام هستی از آسمانیان گرفته تا زمینیان، و رستگاری و نمونه شدن آنهایی كه در ولایتپذیری پیشقدم شدند.
منبع: عوالم/ ج15
سیمن سمیعی
کلاس بندگی
نوشته شده توسطرحیمی 7ام آبان, 1391
در کلاس درس خدا:
اونیکه ناشکری میکنه رد میشه
اونیکه ناله میکنه تجدید میشه
اونیکه صبر میکنه قبول میشه
اونیکه شکر میکنه شاگرد ممتاز میشه
دعا میکنم همیشه شاگرد ممتاز خدا باشی
دعا کن تا همکلاس باشیم! انشاءالله
التماس دعا
آفت هاى انقلاب را بشناسیم(1 - اختلاف و تحليل رفتن قوا )
نوشته شده توسطرحیمی 7ام آبان, 1391اگر ما بنا باشد كه خودمان با هم اختلاف بكنيم ، او (دشمن) آسوده سرجاى خودش بنشيند و قواى ما صرف خودمان مى شود . اين هم يك نيرنگى است كه آنها هميشه داشته اند كه بين همين طبقات مردم اختلاف بيندازند ؛ دو تا حزب درست بكنند، اين حزب كذايى و حزب كذا، بين آن دو حزب اختلاف بيندازند و مردم را فلج بكنند، يا مثلا يك نفر بياورند جلو، يك چيزى از او درست بكنند بعد هم مردم به او مشغول بشوند، مدت ها سر اين دعوا بكنند و قوايشان تحليل برود و آنها استفاده بكنند.
صحيفه نور جلد:2 صفحه :122 تاريخ سخنرانى :17/7/57
امروز برای خدا چه کرده ای؟
نوشته شده توسطرحیمی 7ام آبان, 1391? What have you done for God today
امروز برای خدا چه کرده ای؟
ما فعلت لربک الیوم؟
بهترين و مؤ ثرترين راه مبارزه با نفس اماره
نوشته شده توسطرحیمی 7ام آبان, 1391بايد وارد مجاهده با قصد خالص شد.
البتّه آن وقت نفس اصلاح مى شود. تمام صفات نفسانيّه قابل اصلاح است ، ليكن در اوّلِ امر، كمى زحمت دارد. آن هم بعد از ورود در اصلاح ، سهل و آسان مى شود.
عمده به فكر تصفيه و اصلاح افتادن است و از خواب بيدار شدن است منزل اوّل انسانيّت «يقظه » است. و آن بيدار شدن از خواب غفلت و هشيار شدن از سكر طبيعت است، و فهميدن اين كه انسان مسافر است. و هر مسافر، زاد و راحله مى خواهد. زاد و راحله انسان ، خصال خود انسان است. مركوب اين سفر پرخوف و خطر، و اين راه تاريك و باريك و صراطِ اَحَدِّ از سيف ، و ادَّقِ از شَعْر، همّت مردانه است. نور اين طريق مُظِلم ، ايمان و خصال حميده است. اگر سستى كند و فتور نمايد، از اين صراط نتواند گذشت ، به رو در آتش افتد و با خاك مذلّت يكسان شده ، به پرتگاه هلاكت افتد. و كسى كه از اين صراط نتواند گذشت ، از صراطِ آخرت نيز نتواند گذشت1.
صفحات: 1· 2
دلنوشته : اگر به کربلا بروم !
نوشته شده توسطرحیمی 7ام آبان, 1391
اگر به کربلا بروم:
در اولین قدمم به خاک کربلا خاک می شوم تا طعم شهد شیرین عبودیّت را در کربلا ، این قطعه گم شده بهشت بجشم و به خاک افتم تا شکر گزار آن توفیق بزرگ باشم.
باورم نخواهد شد به کربلا آمده ام ، سرزمین عشق های آسمانی، سرزمین ناله های عاشقانه شبانگاهی ،سرزمین بلندترین حماسه تاریخ ابدیت، سرزمینی که در آن خون اصغر همچو مشتی سهمگین بر دل سنگین آسمان کوبیده شد تا اندکی دل آسمان از آن همه ظلم تاریخ ، به درد آید.
اگر به کربلا بروم ، قطره ای آب خواهم شد در دل فرات تا صدای های های گریه های فرات را بر پیکر قطعه قطعه عباس با تمام وجودم بشنوم. اما نه ! در خود توان آب شدن را نمی یابم چگونه قطره ای آب باشم و صدای ناله های کودک حسین را بشنوم که از فرط عطش به سختی توان گریه را دارد . اگر قطره ای آب شوم ،لاجرم نظاره گر ریختن خون خدا در کنار فرات خواهم شد امّا من ضعیف تر از آنم که بتوانم این صحنه را تماشا کنم . اگر قطره ای آب باشم از خود متنفر خواهم شد.پس اگر به کربلا بروم، قطره ای خون خواهم شد تا از دست حسین علیه السلام به سوی آسمان پرتاب شود تا رضایت خداوند از حسین علیه السلام را طلب کند.امّا من پست تر از آنم که بتوانم خون حسین باشم. پس قطره ای خون خواهم شد تا از پای پر آبله کودک یتیمی بچکد تا ردپایی از مظلومیت در تاریخ بگذارد و فریاد خونخواهی اش را در سرتاسر تاریخ سر دهد، ولی می دانم تاب تحمل آن صحنه ، مرا درهم خواهد شکست.
پس اگر به کربلا بروم قطره ای اشک خواهم شدتا از چشمی بر این همه مظلومیت بچکد . قطره ای اشک خواهم شد تا بچکم و اندکی از این همه آتش غم درونم را سرد کنم.
ای حسین ! ای عطیّه خاصّه الهی بر ما خاکیان بی مقدار ؛ تو به کدامین گناه کشته شدی؟
امّا نه خود می دانم که اگر قطره ای اشک باشم نخواهم توانست برآن همه مصیبت بچکم، زیرامصیبت حسین علیه السلام والاتر از آن است که تنها قطره ای چون من ، ناپاک و بی مقدار، برآن بچکد پس همان خاک خواهم شد و عاشقانه بر مهر عشّاق ابا عبدا… خواهم نشست،پس همان خاک خواهم شد، آن هم نه خاک کربلا، چون خاک کربلا، خاک بهشت است و من موجودی زمینی و پستم.
خاک خواهم شد، آن هم خاکی بی مقدار که عاشقانه از زیر پای زوّار حسین علیه السلام به هوا خواهم خاست و مستانه در آسمان، از شوق خاک شدن در درگاه حسین، خواهم رقصید.
السلام علیک یا ابا عبداللّه
طلبه رقیه رحیمی
شیطان و عابد
نوشته شده توسطرحیمی 7ام آبان, 1391
در بنى اسرائيل عابدى بود به او گفتند: در فلان مكان درختى است كه قومى آن را مى پرستند. خشمناك شد و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را قطع كند. ابليس به صورت پير مردى در راه وى آمد وگفت : كجا مى روى ؟
عابد گفت : مى روم تا درخت مورد پرستش مردم را قطع كنم ، تامردم خداى را نه درخت را بپرستند.1
ابليس گفت : دست بدار تا سخنى باز گويم . گفت : بگو، گفت : خداى را رسولانى است اگر قطع اين درخت لازم بود خداى آنان را مى فرستاد. عابد گفت : ناچار بايد اين كار انجام دهم .
ابليس گفت : نگذارم و با وى گلاويز شد، عابد وى را بر زمين زد. ابليس گفت : مرا رها كن تا سخن ديگرى برايت گويم ، و آن اين است كه تو مردى مستمند هستى اگر تو را مالى باشد كه به كارگيرى و بر عابدان انفاق كنى بهتر از قطع آن درخت است .
دست ازاين درخت بردار تا هر روز دو دينار در زير بالش تو گذارم .
عابد گفت : راست مى گويى ، يك دينار صدقه مى دهم و يك دينار بكار برم بهتر از اين است كه قطع درخت كنم؛ مرا به اين كار امر نكرده اند و من پيامبر صلى الله عليه و آله نيستم كه غم بيهوده خورم ؛ و دست از شيطان برداشت .
دو روز در زير بستر خود دو دينار ديد وخرج مى نمود، ولى روز سوم چيزى نديد و ناراحت شد و تبر برگرفت كه قطع درخت كند.
شيطان در راهش آمد و گفت : به كجا مى روى ؟ گفت : مى روم قطع درخت كنم ،گفت : هرگز نتوانى و با عابد گلاويز شد و عابد را روى زمين انداخت و گفت : بازگرد وگرنه سرت را از تن جدا كنم .
گفت : مرا رها كن تا بروم ؛ لكن بگو چرا آن دفعه من نيرومندتر بودم ؟
ابليس گفت : تو براى خدا و با اخلاص قصد قطع درخت را داشتى لذا خدا مرا مسخر تو كرد و اين بار براى خود و دينار خشمگين شدى ، و من بر تو مسلط شدم.2
1. ابليس يعنى نفس اماره و عابدكنايه از فطرت و نفس پاك است
2. نمونه معارف 1/54 - احياء العلوم 4/380 - رياض الحكايات ص 140
يكصد موضوع 500 داستان/ سيد على اكبر صداقت