عید قربان

نوشته شده توسطرحیمی 4ام آبان, 1391

عید قربان گرچه آیین خلیل آزر است      ملت اسلام را امروز زیب و زیور است

حبّذا عیدى كه سرخ از خون قربانى او      گونه اسلام و روى ملت پیغمبر است

حبّذا روزى كه ابراهیم را در كوى دوست     ذبح اسماعیل از یك گوسفند آسان‎تر است

حاجیان از جان چنان بوسند آن سنگ سیاه      خانه حق را كه گویى خال روى دلبر است

سالى ار یك حج بود مر حاجیان را در حجاز      در خراسان خلق را هر روزه حجّ اكبر است

خانه حق را اگر خواهى بپو راه حجاز      ور بخواهى صاحب آن خانه در این كشور است

اندرین عیدى كه ملت را همه فرّ و بها      از نو آیین سنّت پاك خلیل آزر است

سعى تو مشكور باد و حجّ تو مبرور باد      در حریمى كز شرافت كعبه را تاج سر است

“صبوری”

حسين محور عزت و مصباح هدايت‏

نوشته شده توسطرحیمی 4ام آبان, 1391

حماسه جاويدان عاشورا كه از بستر شنهاى داغ و سوزان كربلا1 سرزد، همواره الهام بخش نهضت هاى آزادى بخش و رهائى گستر ميليون‏ها انسان آزاده و افراد وارسته در طول تاريخ اسلام گريده است و شور و شوق و جذبه آن، همواره شيفتگان آزادى و طالبان افتخار و سربلندى را، به سوى محور اين عنصر آزادى بخش و كانون نجات، متوجه ساخته است بنيانگذار اين نهضت مقدس، همواره مصباح هدايت و سفينه نجات و كانون عزت و شرف و محور كرامت و مروت انسانها بوده است و خواهد بود حادثه جانسوز كربلا تاكنون مشعل فروزان محافل شيعه و عامل محرك مجامع آنان در طول قرون و اعصار و در گسترده نسل‏ها و اجيال و توده‏ها بوده است و در آينده نيز همچنان نور بخش و الهام بخش أمم اسلامى و ملل جهانى باقى خواهد ماند.

اكنون ما در اين صدد هستيم كه در حدود فهم و توان خويش از خصوصيات قهرمان اصلى اين حادثه بزرگ و از ويژگيهاى منحصر به فرد او سخن بگوئيم تا به رمز بقأ و جاودانگى اين حادثه، بهتر و بيشتر پى ببريم چون قهرمان اصلى اين حادثه آن چنان در هاله ‏اى از عظمت و بزرگوارى قرار گرفته است كه هرگز نمى ‏توان به سادگى نظيرى بر آن تصور، و شبيه ى به آن قايل شده و اين حادثه بزرگ آنچنان با باورهاى اعتقادى، اجتماعى، انسانى مردم، رقم خورده است كه هرگز نمى ‏توان آنرا از هم ديگر تفكيك و جدا نمود يا روزى به بوته نسيان و فراموشى سپرد. مردم مسلمان جهان، بويژه شيعيان و دوستداران آن امام همام (عليه السلام)، از آن روزهاى نخستين وقوع اين حادثه كه در سال 61 هجرى به وقوع پيوست به اهميت سرنوشت ساز اين حادثه جانسوز پى برده‏ اند و در راه تثبيت تاريخى آن، به تحرير و نگارش و بارگوئى درسهاى عبرت‏ آموز آن برآمده‏اند به حدى كه بخش اعظمى از قفسه ‏هاى كتابخانه بزرگ اسلامى را به اين امر مهم اختصاص داده ‏اند و در ضبط و نگهدارى آن با وسائل مختلف كوشيده ‏اند در بررسى علل و عوامل اصلى اين جاودانگى، بيش از هر چيز، خصوصيات روحى و عظمت شخصيت وجودى قهرمان اصلى اين حادثه، جلب توجه مى‏ كند درست است عوامل ديگرى هم در اين امر دخالت دارند مانند:

روحيه ظلم ستيزى و… .ولى عظمت روحى امام (عليه السلام) و خصوصيات روحى و اخلاقى او تمام اين عوامل را تحت الشعاع خود قرار مى‏دهد. و رمز جاودانگى هم در اين امر نهفته است. 

حسين بن على (عليه السلام) واجد تمام خصوصيات يك فرد كامل تربيت يافته آئين اسلام بود بلكه او أسوه و قدوه خداجويان جهان، به شمار مى ‏رفت در وجود او تمام علائم و نشانه ‏هاى يك شخصيت بارز اسلامى، موج مى ‏زد. در وجود مسعود و مبارك او، تمام صفات كمالى و ارزشى از قبيل:

آزادگى، جوانمردى، شرف، شهامت، شجاعت، صفا، وفا، صبر، پايدارى، استقامت، مروت، عظمت روحى، كرامت نفس، عزم استوار، اراده قوى، عزت نفس، مناعت طبع، مالامال بود ولى در بين تمام اين صفات برجسته و ملكات نفسانى، خصوصيت عزت نفس و مناعت طبع از تمام ويژگى ‏هاى آن حضرت، برجسته‏ تر و شاخص ‏تر مى ‏نمايد. كمى به تدبر و تأمل و انديشه بنشينيم تا در حد فهم خويش، به يكى از رموز جاودانگى قيام ابى عبدالله الحسين (عليه السلام) پى برده باشيم چون كه تمام اين آوازها مرهون آن صفات عالى و رهين آن ويژگى والاى معنوى و روحيه ممتاز و منحصر به فرد اوست كه توانسته است طالبان كمال و عاشقان تعالى و تحول روحى را، به سوى كعبه آمال خود جذب كند و خود در مغناطيس فضيلت و در محور قطب دائره انسانيت، گام سپرد آرى اين عزت نفس و مناعت طبع عالى او بود كه توانست او را از ورود به حقارت و پستى ‏ها، حراست كند و اين جوهره نفيس درونى او بوده كه توانست رضاى خدا را بر تمام خشنودى ‏ها، شادى ‏ها، تمتعات دنيوى ترجيح دهد تا از خاك به افلاك و از ملك، به ملكوت أعلى و از ثرى تا به ثريا برساند و او را با ملكوتيان، همنوا و هم شأن و هم رتبه بلكه والاتر سازد.

1. كربلا در سينه‏اش پنهان هزاران راز دارد    

هر زمان يك راز از اسرار خود ابراز دارد

كربلا درياى مواجى است بى مرز و كرانه    

موج عالمگير او دستى به هر سو باز دارد

مكتب خلقت نديده است چنو حسين آموزگارى    

اين چراغ آسمانى نور انسان ساز دارد

مات هفتاد و دو ملت از دو و هفتاد اويند     

در كجا فرماندهى، شسماهه يك سرباز دارد

حسان چايچيان

مقتل مقرم/ سيد عبدالرزاقمقرم‏ (ره)

خنجر شوق بر حنجر نفس

نوشته شده توسطرحیمی 4ام آبان, 1391

ما مسلم و برنامه  ما  قرآن است

مليت  ما  به  پايه  ايمان است

عيدى  كه براى  ما  پسنديده خدا

فطر است  و غدير و جمعه و قربان است

 

 

 

عيد قربان جلوه گاه تعبد و تسليم ابراهيميان حنيف است . فصل قرب يافتن مسلمآنان به خداوند، در سايه عبوديت است.

اگر ابراهيم خليل ، در اجراى فرمانپروردگارش ، خنجر بر حنجر اسماعيل مى نهد، اگر اسماعيل ذبيح ، پدر را در اجراى امرخدايى ، تشويق و ترغيب مى كند، اگرشيخ الانبياءدرنهادن كارد بر حلقوم فرزندش ، لحظه اى ترديد و توقف نمى كند؛ همه و همه ، نشانهمسلمانى آن پدر و پسر و شاهد صداقت در عقيده و عشق ، و وفادارى در قلمروبندگى است .

عيد قربان ، مجراى فدا كردن عزيزترين يعنى خدا است .

عيدقربان ، مجراى فيض الهى و بهانه عنايت رحمانى به بندگان مومن ومسلم ومطيع است .

قربانى تو در اين چيست ؟

در راه خدا، چه چيزفدا مى كنى ؟

با چه وسيله، به استان پروردگار،تقرب مى جويى ؟ و كدام فديه را به قربانگاه صدق ، عشق ، اخلاص و وفا مى آورى؟

براى اولياء الله عيد قربان مجمع الشواهد صدق درگفتار، كردار، ادعا و عمل است . تو نيز، اگر بتوانى رضاى خويش را فداى رضاى حق كنى، اگر بتوانى از خواسته دل در راه خواسته دين چشم بپوشى ، اگر بتوانى ازداشته هاوخواسته ها بگذرى ، آنگاه ، به مرز عبوديت وبه حوزه قربانگاه قدم نهاده اى .

صفحات: 1· 2

آتشی در قلوب

نوشته شده توسطرحیمی 4ام آبان, 1391

 قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم):

ان لقتل الحسين (عليه السلام) حراره فى قلوب المؤمنين لا تبرد أبدأ

     در شهادت ابى عبدالله الحسين (عليه السلام) آتشى در قلوب مؤمنين برافروخته شده است كه هرگز خاموشى پذير و سرد شونده نيست.


منبع:

  • مقتل مقرم / سيد عبدالرزاق مقرم‏ (ره)

نيکبخت و بدبخت کدام است؟

نوشته شده توسطرحیمی 4ام آبان, 1391

      ازعاقلى پرسيدند:

     نيکبخت کيست و بدبختى کدام است ؟

     در پاسخ گفت:

      «نيک بخت آن است که خورد و کشت کرد، بدبخت آن کسى است که مُرد و گذاشت» .

 

مکن نماز بر آن هيچ کس که هيچ نکرد               

    که عمر در سر تحصيل مال کرد و نخورد

عید قربان تجلی جمال الهی

نوشته شده توسطرحیمی 3ام آبان, 1391

      قربانی کردن طبق نص صریح آیه 37 سوره حج، نشانه تقوی و فدا کاری در راه بینوایان و فقراست. عید قربان از منظرگاه‌های خاصی قابل تماشا و حظ بصر است اما زیباترین و نزدیکترین منظر را نسبت به جان آدمی و عید قربان، عرفان برقرار کرده است. عید قربان که همان کشتن نفس اماره معرفی شده تجلی جمال الهی است. حج گذار که در تماشای این مسیر الهی است می‌خواهد از احرام خارج شود و بار دیگر چون میهمانی از راه بعید به طبیعت مادی ما پا می‌گذارد.

 برخیز و به میدان رو          در حلقه رندان رو

رو جـانـب مهمان رو          کـز راه بـعـید آمد

پراهمیت بودن عید قربان

     دین‌پژوهان معاصری که به پژوهش و کاوش در ادیان ابتدایی مشغول هستند چندین ویژگی مشترک را میان ادیان ابتدایی برمی‌شمارند که یکی از این ویژگی‌ها، قربانی کردن است. شاید بتوان گفت انجام و اهدای قربانی یکی از اساسی‌ترین پایه‌های پیدایش دیگر ارکان مذهبی باشد. قربانی کردن در دین اسلا‌م بسیار پراهمیت تلقی شده است. تا جایی که یکی از اعیاد بزرگ مسلمانان نیز به این نام خوانده می‌شود. این عید و مراسم، از زوایای گوناگون دینی، عرفانی، فلسفی و اجتماعی قابل بررسی و تبیین است در قرآن آمده است که: ان اول بیت وضع للناس للذی ببکه مبارکا  همانا نخستین خانه‌ای که برای مردم بنا نهاده شد، خانه پربرکتی است که در مکه قرار دارد و این خانه الهی که کعبه نام دارد، زیارتگاه اهل ولی است که به حکم خداوند تبارک در سوره آل عمران بر هر کسی که توانایی رفتن بدان را داشته باشد واجب است.

     حج بعد از نماز، روزه و زکات چهارمین رکن دین محسوب می‌شود و همانگونه که درباره قربانی که خود یکی از اعمال حج است، گفته شد، خود حج نیز از منظرهای گوناگونی قابل شناخت است.

صفحات: 1· 2

اوصاف پرهیزکاران از نگاه امیرالمومنین علی علیه السلام

نوشته شده توسطرحیمی 3ام آبان, 1391

 گفته ‏اند يكى از ياران امير المؤمنين (ع)، به نام همّام‏، كه مردى عابد بود گفت: «اى امير مؤمنان، پرهيزگاران را براى من بستاى! چنانكه گويى به آنان مى‏نگرم!» امام در پاسخ او درنگى نمود، سپس فرمود: «اى همّام از خدا بترس! و نيكوكار باش كه همانا خدا با كسانى است كه پرهيزگارند و آنان كه نيكو كردارند.»  همّام خرسند نگرديد و به سوگند، بر امام اصرار ورزيد. امام (ع) خدا را ستود  و بر او ثنا گفت  و بر پيامبر (ص) و آل او  درود  فرستاد، سپس فرمود:» امّا بعد، خداى سبحان و برتر از همگان، جهانيان را آفريد حالى كه بى نياز بود از طاعتشان و از نافرمانى‏شان در امان. چه از نافرمانى آن كه او را عصيان كند بدو زيانى نرسد، و طاعت آن كس كه فرمانش را برد بدو سودى ندهد. سپس روزى آنان را ميانشان قسمت كرد و بداد، و هر يك را در جايى كه در خور اوست نهاد، پس پرهيزگاران خداوندان فضيلتند در اين جهان، گفتارشان صواب است و ميانه ‏روى‏ شان شعار، و فروتنند در رفتار و گفتار، ديده‏ هاشان را از آنچه خدا بر آنان حرام كرده پوشيده‏ اند، و گوشهاشان را به دانشى كه آنان را سودمند است بداشته- و آن را نيوشيده-، در سختى چنان به سر مى‏برند، كه گويى به آسايش اندرند، و اگر نه اين است كه زندگى‏شان را مدّتى است كه بايد گذراند، جانهاشان يك چشم به هم زدن در كالبد نمى‏ ماند، از شوق رسيدن به پاداش- آن جهان- يا از بيم ماندن و گناه كردن- در اين جهان-. آفريدگار در انديشه آنان بزرگ بود، پس هر چه جز اوست در ديده‏ هاشان خرد نمود ، بهشت براى آنان چنان است كه گويى آن را ديده ‏اند و در آسايش آن به سر مى‏ برند، و دوزخ چنان كه آن را ديده ‏اند و در عذابش اندرند ، دلهاشان اندوهگين است  و- مردم- از گزندشان ايمن ، تن‏هاشان نزار ، نيازهاشان اندك  و  پارسا  به جان و تن. روزى چند را با شكيبايى به سر بردند كه آسايشى دراز مدت را براى‏شان به دنبال آورد، تجارتى سودمند بود كه پروردگارشان براى آنان فراهم كرد ، دنيا آنان را خواست و آنان دنيا را نطلبيدند، اسيرشان كرد و به بهاى جان، خود را از بند آن خريدند ،

صفحات: 1· 2· 3

شكايت حضرت امام حسين بر سر روضه منور رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) از جفاى امت

نوشته شده توسطرحیمی 3ام آبان, 1391

     حضرت امام حسين(عليه السلام) از منزل وليد به خانه خويش باز آمدند چون شب شد به زيارت قبر منور ومرقد مطهر جد بزرگوار خويش رفته عرضه داشت:

     يا رسول الله من حسين بن على فرزندو دختر زاده توام كه مرا در بين اين امت بيادگار گذاشته و به اطاعت من امر فرمودى،گواه باش كه امت تو مرا يارى نكردند و قدر من را ضايع نموده و پاس حرمت من و قرابتتو را نگاه نداشتند، اينك شكايت به تو آورده‏ام، پس به نماز مشغول شده و تا بامداددر ركوع و سجود بود.

     وليد جهت تحقيق آن شب كسى را به سراى حضرت فرستاد چونجنابش را نيافتند به وليد خبر دادند، وليد گفت:

     شكر خداى را كه از اين شهر برفتو ما به مواخذه خون پاكش مبتلا نشديم، صبحگاه آن شب حضرت به خانه مراجعت فرمود و شبديگر بر همين منوال بر سر تربت مقدس مصطفى آمد و چند ركعت نماز بجا آورد و پس ازفراغت از آن با حق سبحانه و تعالى مناجات كرد و گفت:

     خدايا اين تربت پيغمبر تومحمد بن عبدالله است و من پسر دختر او هستم و چنين واقعه‏اى كه تو از آن آگاهى پيشآمده است و تو بر حالم آگاه و از ضميرم مطلع هستى، تو مى ‏دانى كه معروف را دوستداشته و منكر را كراهت دارم، خدايا بحق اين تربت پاك و بحق آن كس كه در اين خاكخفته است آنچه رضاى تو و رضاى پيغمبرت هست برايم ميسر گردان، سپس بسيار گريست و سربر خاك پاك پيغمبر نهاد در خواب رفت و در خواب جد خود رسول خدا (صلى الله عليه وآله و سلم) را ديد با گروهى از فرشتگان مى ‏آيد، جمعى از دست راست و گروهى از دست چپو فوجى از پيش و برخى از پشت، بدين هيئت نزديك او آمدند پيامبر اكرم (صلى الله عليهو آله و سلم) او را گرفت و به سينه خودش چسبانيد و ميان ديدگانش را بوسيد و فرمود:

      مى ‏بينم در اين نزديكى جماعتى كه ادعاى اسلام مى‏كنند ترا در زمين كربلاء بكشند وتو تشنه باشى و تو را آب ندهند با اين همه اميد دارند كه در روز قيامت ايشان راشفاعت كنم خداى تعالى شفاعت من را نصيب ايشان نكند و در آن سرا هيچ حظ و بهره‏اى بهآنها ندهد، فرزندم پدر و مادرت نزد من بوده و آرزوى لقاء تو را دارند و براى تو دربهشت درجاتى است كه تا شهادت نيابى بدان درجات نخواهى رسيد.

     امام (عليه السلام)عرض كرد:

     يا جده مرا نزد خويش نگاه دارد كه مرا به مراجعت در دنيا حاجتى نيست.

     پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: مى ‏بايد كه سعادت شهادت را دريابىآنگاه به انواع درجات و ثوابى كه بارى تعالى وعده داده است برسى.

     سپس امام(عليه السلام) از خواب برخاست و آن خواب را به اهل بيت خويش بازگو فرمود، ايشان سختدلتنگ شدند به طورى كه آن روز هيچكس از اهل بيت آن مظلوم غمگين ‏تر نبود.


مقتل الحسين (عليه السلام) از مدينه تامدينه/مرحوم آيت الله سيد محمدجواد ذهنى تهرانى(ره)

نجوای آشنا

نوشته شده توسطرحیمی 3ام آبان, 1391

اللهم إنا نعوذ بک من نزغات الشيطان الرجيم

بار خدايا، به تو پناه مى بريم از فتنه انگيزيهاى شيطان رانده شده،

     و از حيله و مکرهاى گوناگونش، و از تکيه کردن به آرزوها و وعده‏ ها و فريب او و درافتادن به دام هايش، و از طمع بستن او به گمراه کردن ما از راه بندگيت، و خوار ساختن ما به عصيان و نافرمانيت، يا خوب دانستن چيزى که آن را در نظرمان نيکو جلوه داده، يا گران دانستن چيزى که نزد ما زشت نشان داده.

     بار خدايا به قدرت عبادتت او را از ميدان زندگى ما بران، و به سبب کوششمان در راه محبتت دماغش را به خاک بمال، و بين ما و او پرده ‏اى افکن که آن را ندرد، و حجابى ضخيم که آن را نشکافد.

     بار خدايا برمحمد و آلش درود فرست، و شيطان را با سرگرم شدن به برخى دشمنانت از ما منصرف کن، و ما را به حسن رعايت خود از او حفظ فرما، و از حيله‏ اش کفايت کن، و چنان کن که از ما بگريزد، و نشان پائى از او براى ما نماند.

     بار خدايا بر محمد و آلش درود فرست، و ما را از هدايتى که در دوام و پابرجايى مانند گمراهى او باشد بهره مند ساز، و در برابر تباهى او به ما توشه تقوا کرامت فرما، و خلاف راه هلاکت بار او ما را به راه تقوا رهنمون شو.

     الهى در قلب ما براى او راهى قرار مده، و براى وى در شئون زندگى ما منزلى فراهم نياور.

    بار خدايا ما را به هر باطل که در نظرمان بيارايد آگاه کن، و چون آگاهمان کردى ما را از آن حفظ کن، و به راه و روش جنگ با او بينايى ده، و ما را ملهم ساز که براى نبرد با او چه بايد آماده کرد، و از خواب غفلتى که سبب گرايش به اوست بيدار کن، و به توفيق خود ما را در مسير مبارزه با او يارى ده. بار خدايا، قلوبمان را از انکار کارهاى شيطان سرشار ساز، و براى درهم شکستن حيله‏هايش ما را چاره بياموز.

بار خدايا بر محمد و آلش درود فرست، و سلطه شيطان را از ما بگردان، و اميدش را از ما قطع کن، و وى را از حرص ورزيدن به گمراهى ما دفع فرما.

     بار خدايا، بر محمد و آلش درود فرست، و پدران و مادران و فرزندان و اهل ما و خويشان و نزديکان و همسايگان ما را از زن و مرد مؤمن، از شرّ او در جايگاهى محکم، و دژى حفظ کننده، و پناهگاهى امن قرار ده، و آنان را براى دفع ضرر او زره‏هاى نگهدارنده بپوشان، و آنان را اسلحه بُرّا بر ضدّ او عطا کن.

     بار خدايا، و مشمول اين دعا فرما هر کس را که به پروردگاريت گواهى داده، و به توحيدت اخلاص ورزيده، و از باب حقيقت بندگى با شيطان دشمنى نموده، و براى دريافت علوم ربّانى از سوى تو بر عليه او يارى جسته است.

     خداوندا آنچه گره زده بگشاى، و هر راه که باز کرده ببند، و هر تدبيرى که انديشيده درهم شکن، و از هر کار که قصد مى کند بازش دار، و هرچه را محکم نموده سست کن.

     بار خدايا، سپاهش را بشکن، و مکرش را باطل ساز، و پناهگاهش را ويران کن، و بينيش را به خاک بمال.

     الهى ما را در سلک دشمنانش قرار ده، و از شمار دوستانش برکنار کن، تا چون ما را بفريبد او را پيروى نکنيم، و چون ما را بخواند از اجابتش سرباز زنيم، و هرکه را که پيرو فرمان ماست به دشمنى با او فرمان دهيم، و هرکه را که پيرو نهى ماست از اطاعت او بازداريم.

     بار خدايا بر محمد آخرين پيامبر، و آقاى فرستادگانت، و بر اهل بيت پاک و پاکيزه او درود فرست، و ما و اهل ما و برادران ما و همه اهل ايمان از زن و مرد را از چيزى که از آن پناه مى بريم پناه ده، و از آنچه که از بيم آن از تو ايمنى خواستيم ايمنى بخش، و دعاى ما را بشنو، و آنچه را از ذکرش غفلت کرديم به ما عطا کن، و آنچه را فراموش نموديم براى ما محفوظ دار، و ما را بدين سبب به درجات شايستگان، و مقام گرويدگان انتقال ده، اى پروردگار جهانيان دعاى ما را اجابت فرما.

صفحات: 1· 2

صفات شیعه از دیدگاه معصومین علیهم السلام

نوشته شده توسطرحیمی 3ام آبان, 1391

 قَالَ الصَّادِقُ ع تَبِعَ قَوْمٌ أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ فَالْتَفَتَ إِلَيْهِمْ فَقَالَ مَنْ أَنْتُمْ قَالُوا شِيعَتُكَيَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ مَا لِي لَا أَرَى عَلَيْكُمْ سِيمَاءَالشِّيعَةِ فَقَالُوا وَ مَا سِيمَاءُ الشِّيعَةِ قَالَ صُفْرُ الْوُجُوهِ مِنَالسَّهَرِ خُمْصُ الْبُطُونِ مِنَ الصِّيَامِ ذُبُلُ الشِّفَاهِ مِنَ الدُّعَاءِعَلَيْهِمْ غَبَرَةُ الْخَاشِعِينَ
     
امام صادق عليه السّلام فرمود: عده اى به دنبال امير المؤمنين عليه السّلام به راه افتادند، حضرت متوجه آنان شده و فرمود:

كيستيد؟

گفتند: شيعيان تو اى امير مؤمنان . فرمود: چرا در چهره شما نشانه شيعه نمى بينم ؟ گفتند: نشانه چهره شيعه چيست ؟ فرمود:

زردى صورت از اثر بى خوابى ، فرورفتگى شكم بر اثر روزه گرفتن ، خشكيدن لبها بر اثر دعاى بسيار، و نشستن غبار فروتنى برآنها.

 وَ قَالَ الصَّادِقُ ع إِنَّمَا شِيعَةُ عَلِيٍّ مَنْعَفَّ بَطْنُهُ وَ فَرْجُهُ وَ اشْتَدَّ جِهَادُهُ وَ عَمِلَ لِخَالِقِهِ وَ رَجَاثَوَابَهُ وَ خَافَ عِقَابَهُ فَإِذَا رَأَيْتَ أُولَئِكَ فَأُولَئِكَ شِيعَةُجَعْفَرٍ

 امام صادق عليه السّلام فرمود:

شيعه على كسى است كه شكم و دامن خود را حفظ نمايد، و سخت كوش باشد، و كارش براى خالقش باشد، و اميد ثواب از اوداشته باشد، و از كيفر او بترسد، هر گاه چنين كسانى را ديدى آنها شيعه جعفرهستند.

 عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ إِنَّالْمَعْرُوفَ لَا يَسْتَتِمُّ إِلَّا بِتَعْجِيلِهِ وَ سَتْرِهِ وَ تَصْغِيرِهِفَإِذَا أَنْتَ عَجَّلْتَهُ فَقَدْ هَنَّأْتَهُ وَ إِذَا أَنْتَ صَغَّرْتَهُ فَقَدْعَظَّمْتَهُ وَ إِذَا أَنْتَ سَتَرْتَهُ فَقَدْ أَتْمَمْتَهُ

  حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام فرمود:

نيكى و احسان كامل نمى گردد مگر بواسطه سه خصلت :شتابدر انجام كار نيك ، پنهان نمودن و كوچك شمردن آن ، زيرا اگر آن را با شتاب انجامدادى گوارا و دلچسب نمودى ، و اگر آن را كوچك شمرى بزرگش كردى ، و اگر آن را پنهان نمودى كاملش گردانده اى.

 وَ قَالَ ع إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداًفِي الْأَرْضِ يَسْعَوْنَ فِي حَوَائِجِ النَّاسِ هُمُ الاْمِنُونَ يَوْمَالْقِيَامَةِ

 امام صادق عليه السّلام فرمود:

              خداوند در زمين بندگانى داردكه در بر آوردن حوايج مردم مى كوشند، ايشان در روز قيامت در امان وآسايشند. 

صفحات: 1· 2