« شیطان و عابدردپای شیطان »

آخوند جهنمی

نوشته شده توسطرحیمی 7ام آبان, 1391

      سال چهارم حوزه استادی داشتیم که تحصیل کرده فرانسه در رشته پزشکی بود و بعد حوزه آمده، روی نظم وسخت کوشی حساس بود هرکسی در یک جلسه غیبت می کرد جلسه بعد او را به کلاس راه نمی داد و می گفت برو پیش مسئول مدرسه -که سخت گیر بود-  مجوز کتبی بگیر وبیا. او از آنها درس می پرسید اگر می گفت دیروز غائب بودم می گفت عذر بدتر از گناه نیاور. غایب بودی  باید از دوستانت درس را یاد می گرفتی.

 یک روز طلبه ای با یک جعبه شیرینی آمد.

 استاد به او گفت: دیروز نبودی؟!

 آن طلبه گفت: دیروز مراسم عقد داشتم.این هم شیرینی که خدمت تون آوردم.

 استاد گفت: مبارک باشه و دست تون درد نکنه، تا بچه های کلاس مشغول خوردن هستند بلند شو برو از مسئول مدرسه مجوز بگیر و بیا.

 * روزی در حالیکه طبق معمول ، درس روز قبل را به شکل تصادفی می پرسید گفت: من سخت گیرم؟

 گفتیم: بله

 گفت: نمی خواهم شما آخوند جهنمی شوید.

 گفتیم: آخوندجهنمی ؟

 گفت: بله این اصطلاح من است.

 آخوند جهنمی به آخوندی می گویندکه مردم یا مراکز دانشگاهی می گویند جهنم، فلان آخوند را دعوت کنیم و این زمانی است که از همه آخوندهای باسواد دعوت شده است ولی آنها به دلیل پر بودن برنامه و وقت شان دعوت راقبول نکرده اند.

 کار این استاد من را به یاد شعار یکی از اساتید عرب زبان(ابو زهراء) که کمپانی ادب و تواضع بود  می اندازد که مرتب می گفت: حوزوی لیس بفُوضوی؛ طلبه هرج و مرج و بی نظم نیست.

شوخ طبعی ها و حکایت های طلبگی / محمد حسین قدیری

نظر از: میرعسی خانی [عضو] 

متاسفانه بعضی ها نظم را در بی نظمی می دانند…
موفق باشید

1391/08/07 @ 09:13


فرم در حال بارگذاری ...