موضوع: "اخبار"

دختر شیعه! سرت را بالا بگیر که تو رقیه (س) را می فهمی!

نوشته شده توسطرحیمی 21ام شهریور, 1392

آخرالزمان است و عصر جاهلیت ثانی

مخترعان غربی عِلمشان سر به ثریا کشیده و دار و ندارشان را به حرامی‌ها هدیه کرده‌اند؛ حالا وقتی از بازار شام گذر می‌کنی، به جای سنگ ها، خمپاره‌ها هلهله می‌کشند و فرود می‌آیند …

دخترم، آرام باش و گوش فراده!حرامی ها دو سال است منتظرند تا سه ساله شوی خانه ات به جای سقف، آسمان دارد و همه چیز برای پرواز مهیاست حرامی ها خرابش کرده اند تا “ویرانه نشین شام” شوی

حرامی ها دو سال است که مشق تاریخ می کنند در دمشق؛تا صحنه نمایش شومشان آماده شود و تو تماشاچی باشی و به تماشاگه راز دختر پادشاه کشور عشق پا بگذاری

شاهزاده خاتون رقیه سلام الله علیها را می‌گویم

زنجیرهای اسیری دستت،شاهدند که خارهای بیابان به تاول پای شاهزاده رقیه بوسه می‌زدند، وقتی او را فرسخ ها پیاده آوردند به همین خرابه ها؛ به همین مسلخ عشق!

آن ها نیک می دانستند که سه ساله حسین علیه السلام با سر پدر آرام گرفت و چون لب به لب های پدر نهاد، جان سپرد.پس چشمان تو شهادت داد که چگونه پدرت را به مهر حسین علیه السلام سر بریدند وچشمان یتیم تو شاهد بود که مادرت را پیشت سر بریدند تا اگر بهانه گرفتی، نگوید “پدرت به سفر رفته”همه جا کربلاست و همیشه عاشورا

آری، شیعه را تا به بلای کربلا نیازمایند از دنیا نخواهند برد!

دختر شیعه !سرت را بالا بگیر، که طعم بلای کربلا را چشیده ای؛ و لایق زیارت شاهزاده خاتون رقیه شده ای!سرت را بالا بگیر و بگو :

“السلام علیکِ یا بنت الحسین”


تصویر بالا یک دختر شیعه سوری را نشان می‌دهد که توسط سلفی ها به زنجیر کشیده شده و پدر و مادرش را پیش چشمش سر بریدند.

منبع: منصوره صامتی / کارشناس فرهنگ و رسانه


آیت‌الله‌العظمی‌ بروجردی (ره) پیشتاز در وحدت و تقریب مذاهب

نوشته شده توسطرحیمی 21ام شهریور, 1392

مرحوم آیت‌الله‌العظمی‌سید حسین طباطبایی بروجردی (فروردین ۱۲۵۴ـ فروردین ۱۳۴۰ش) پس از دریافت درجه اجتهاد از مراجع اصفهان و فراگیری علوم معقول‌، به نجف اشرف عزیمت نمود و از محضر آیات آخوند خراسانی، سیدکاظم یزدی و شیخ الشریعه اصفهانی بهره مند گردید و از سال ۱۳۲۳ش به قم رفت و مرجعیت جهان تشیع و مدیریت حوزه علمیه را پذیرفت.
آیت‌الله‌العظمی بروجردی که پس از رحلت آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی به مرجعیت تام رسید، از فقهای نامداری بود که علاوه بر «فقه» در علوم دیگر از جمله علم‌الحدیث و رجال، شخصیتی برجسته و بی‌نظیر به شمار می‌رفت و در این میدان، تسلط کاملی بر حدیث و فقه اهل سنت هم داشت. ایشان این رشته را در «مکتب اصفهان» و سپس «مکتب نجف» در محضر اساتید برجسته آن دوران فرا گرفته بود و به دلیل همین احاطه بر علوم و فقه مذاهب، در مسائل خلافی فقهی، برای «فقه مقارن» ارزش ویژه‌ای قائل بود و در عمل، در حوزه تدریس خود در هر مسئله مهم خلافی، اهتمام خاصی به بررسی ادله مذاهب دیگر داشت و شاید در همین راستا به تصحیح و تجدید چاپ کتاب «الخلاف» شیخ طوسی اقدام نمود و حتی در بعضی از اوقات، این کتاب را همراه خود به حلقه درس فقهش می‌آورد و با استناد به آن کتاب و نظرات شیخ طوسی، فضلای را با این مکتب آشنا می‌ساخت و بدین وسیله موجب می‌شد که آن مجتهدان آیندة دنیای تشیع، با کتابها و آرای فقهی مذاهب اربعه آشناتر شوند؛ چون عقیده داشتند که فقه یک علم مشترک بین مذاهب اسلامی است که با هم اشتراکات و پیوندهای زیادی دارند و باید از جنبه‌های مثبت آن به ویژه در «مسائل مستحدثه» و استنباط احکام آنها، استفاده لازم به عمل آید.
اصولاً با توجه به تلمذ بعضی از ائمه اربعه اهل سنت در محضر ائمه هدی علیهم‌السلام و شرکت و حضور علما و طلاب شیعه و سنی، در محافل درسی یکدیگر این سنت حسنه رجوع به فتاوی فقهای طرفین از قدیم ـ از عصر علمی امام باقر(ع) و امام صادق(ع) تا عصر شهید ثانی و پس از آن ـ ادامه داشت، ولی متأسفانه به علت دخالت بعضی از حاکمیت‌ها، در یکی دو قرن اخیر به کنار گذاشته شده بود که با ابتکار آیت‌الله بروجردی و روش عملی تدریسی ایشان دوباره مرسوم گردید.
آیت‌الله بروجردی به این نکته اشاره می‌نمودند که فقهای قدیم شیعه (مانند شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی و…) همواره به این روش عمل می‌کردند و آن را به سود جهان اسلام و وحدت مسلمانان و نزدیکی علمای فریقین می‌دانستند. ایشان برای تکمیل این روش و گسترش همه جانبه‌اش، بر این باور بودند که باید کتب فقهی شیعه بین علمای اهل سنت توزیع شود تا آنها هم از دامنه وسیع فقه شیعی آگاه شوند و گامی مثبت در راه ایجاد وحدت و تقریب برداشته شود. به همین منظور کتاب «المبسوط» شیخ طوسی را توسط علامه محمدتقی قمی برای شیخ عبدالمجید سلیم (از شیوخ الازهر) فرستادند که موجب اعجاب نامبرده گردید و در مراحلی، دارالافتا مصر ـ وابسته به الازهر ـ از مبانی فقهی شیعه در صدور فتوا استفاده کردند.

صفحات: 1· 2

ماراتن حجاب و بدحجابی در فضای مجازی+تصاویر

نوشته شده توسطرحیمی 17ام شهریور, 1392

هجوم گسترده «ساپورت‌»ها به شهرهای بزرگ از یک سو و تبلیغ گسترده آن در فضای مجازی از سوی دیگر شرایطی را به وجود آورده است که گویی ماراتن حجاب و بدحجابی در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی آغاز شده است.

به گزارش  خبرگزاری فارس، این روزها وقتی در خیابان قدم می‌زنیم با پوشش‌هایی مواجه می‌شویم که هیچ قرابتی با حیا و عفاف ندارند. صرف نظر از اینکه حجاب یک واجب الهی است،‌ اما برخی افراد فکر می‌کنند که رعایت حجاب و عفاف یک موضوع فردی است و ربطی به حقوق شهروندی ندارد، حال آنکه وجوب رعایت حجاب برای زنان و مردان بیشتر یک حکم اجتماعی است تا تعبد فردی.

بارها و بارها در آیات نورانی قرآن کریم به رعایت حجاب اسلامی اشاره شده است و یکی از بدیهیات دین اسلام شمرده می‌شود، بنابراین بر یکایک شهروندان جامعه اسلامی واجب است که با رعایت حد و حدود حجاب در اجتماع حاضر شوند.

امروز وضعیت حجاب در جامعه در سایه کم‌کاری 26 نهاد مسئول و عرضه افسارگسیخته ساپورت‌‌های رنگارنگ و تبلیغات وسیع برای اشاعه فرهنگ ساپورت‌پوشی با هجوم ملخ‌وار آن‌ها در شهرهای بزرگ این سؤال را در ذهن متبادر می‌کند که چرا مسئولان در برابر تهاجم فرهنگی و نرم دشمن بی‌تفاوت شده‌اند؟ هر چند که اقدامات سلبی بدون کار فرهنگی، اشاعه و ترویج فرهنگ حجاب و عفاف را زیر سؤال برده است.

در سایه تبلیغ وسیع تولیدکنندگان ساپورت و مانتوهای بدن‌نما در فضای مجازی، جوانان متعهد نیز بیکار ننشسته‌اند و به طرق و شیوه‌های جدید به امر به معروف و نهی‌ از منکر همت ‌گماشته‌اند:


پیام رهبر معظم انقلاب به بیست و دومین اجلاس سراسری نماز:

نوشته شده توسطرحیمی 13ام شهریور, 1392

صاحبان اندیشه، دارندگان رسانه‌ها و منبرها و مسئولان دستگاه‌ها وظیفه خود در ترویج نماز را ادا کنند.

به گزارش  پايگاه اطلاع‌رساني دفتر آيت‌الله خامنه‌اي، رهبر معظم انقلاب اسلامي در پيام به بيست و دومین اجلاس سراسري نماز، کیفیت بخشیدن به نماز و ترویج و همگانی کردن آن را در صدر وظایف مؤمنان خواندند و تأکید کردند:

صاحبان اندیشه و بیان، با گفتن و نوشتن؛ دارندگان رسانه‌ها و منبرها با پرداخت جذّاب و هنری و مسئولان دستگاهها نیز متناسب با کارکرد آن دستگاه، میتوانند این وظیفه‌ی بزرگ را ادا کنند.

متن پیام رهبر انقلاب که صبح امروز (چهارشنبه) در اجلاس سراسری نماز از سوی حجت الاسلام و المسلمین میرعمادی نماینده ولی فقیه در استان لرستان قرائت شد، به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

قرآن کریم در توصیف قدرتمندان ِ مؤمن و در صدر وظایف آنان اقامه‌ی نماز را نام برده است:

الذین ان مکنّاهم فی الارض اقاموا الصلاة…

این وظیفه، در عمل شخصی، کیفیت بخشیدن به نماز است، و در تلاش اجتماعی، ترویج نماز و همگانی کردن آن.

کیفیت یافتن نماز بدین معنی است که نماز، با حال و حضور ادا شود؛ نمازگزار به نماز با چشمِ “میعاد ملاقات با خدا” بنگرد و در آن، با خدای خود سخن بگوید و خود را در حضور او ببیند؛ نماز را تا میتواند در مسجد و تا میتواند به جماعت بگزارد.

و ترویج نماز، هر حرکت و تلاشی است که در راه همگانی کردن آن، و تبیین اهمیت آن، و آسان کردن دسترسی به آن، بتوان صورت داد.

صاحبان اندیشه و بیان، با گفتن و نوشتن؛ دارندگان رسانه‌ها و منبرها با پرداخت جذّاب و هنری؛ مسئولان دستگاهها هر یک متناسب با کارکرد آن دستگاه، میتوانند این وظیفه‌ی بزرگ را ادا کنند.

کمبود مسجد در شهر و شهرک و روستا؛ نبود جایگاه نماز در مراکز اجتماعات همچون ورزشگاه و بوستان و ایستگاه و مانند آن؛ مراعات نشدن وقت نماز در وسائل مسافرتهای دور دست؛ نپرداختن شایسته به نماز در کتابهای درسی؛ نپرداختن به پاکیزگی و بهداشت در مساجد؛ نپرداختن امام جماعت به تماس و رابطه با مأمومین؛ و هر کمبود دیگری از این قبیل‌ ها، نقاط ضعفی است که باید همتهای بلند بر زدودن آن برانگیخته شود و نشانه‌ی ایمان صاحبان تمکّن یعنی اقامه‌ی نماز، در جامعه‌ی اسلامی ما روز بروز نمایان‌تر گردد. انشاء الله

والسلام علیکم و رحمة الله
سیّد علی خامنه‌ای
11/ شهریور / 1392

مسجد امام خمینی (ره) بروجرد

توریسم جنسی 38 هزار دختر مصری توسط آل سعود

نوشته شده توسطرحیمی 12ام شهریور, 1392

تجارت و قاچاق دختران جوان و نوجوان مصری درحال تبدیل شدن به پدیده ای بزرگ و خطرناک در مصر شده است و این نکته ای است که روزنامه آمریکایی “واشنگتن پست” آن را افشا کرده و مورد تاکید قرار داده که 81 درصد از خریداران این دختران از عربستان سعودی و به طور خاص از خاندان آل سعود هستند.

واشنگتن پست ضمن پرداخت گزارشی در این ارتباط به این موضوع اشاره می کند، دخترانی که در مناطق پیرامونی و روستایی و محروم مصر زندگی می کنند، بیش از دختران دیگر طبقات اجتماعی مصر در معرض ازدواج زود هنگام قرار می گیرند که ازدواجی موقتی و غیر دائمی است و به طور معمول زمینه را برای عقد یک جانبه هموار و فراهم می کند، بدون اینکه رضایت دختر را در نظر داشته باشد.

این روزنامه آمریکایی در ادامه گزارش خود به این نکته اشاره می کند که روزانه حدود 38 هزار دختر نوجوان و جوان مصری برای چنین ازدواج هایی در نقاط مختلف جهان فروخته می شوند و زندگی که در آینده در انتظار آنهاست، زندگی بدون آموزش و تحصیل و خودکفایی و استقلال است. افزون بر اینکه آنها با خطرات بسیار و فزاینده ای به دلیل بارداری های زود رس و زایمان های غیر طبیعی و اصولی مواجه هستند و در واقع این اولین دلیل دختران نوجوان قرار گرفته در گروه سنی 15 تا 18 سال در جهان سوم است، به گونه ای که از هر 7 دختر نوجوان جهان سومی یک نفر از آنها زیر سن 15 سال ازدواج می کنند و ازدواج آنها از طریق فروش آنها از سوی خانواده اشان صورت می گیرد.

واشنگتن پست توضیح داد که توریسم جنسی نام نوع جدیدی از سیاحت و گردشگری در مصر است که در تابستان و با ورود ثروتمندان عرب حوزه خلیج فارس به این کشور به شدت رو به فزونی می گذارد و خانواده های آنها در قبال ازدواج موقت آنها را به این ثروتمندان عرب از جمله شیوخ سعودی فروخته می شوند.



واشنگتن پست تاکید می کند که پیگیری روند توریسم جنسی کودکان در مصر بسیار سخت و مشکل است، اما سازمان ملل پیش بینی می کند که سالیانه دو میلیون کودک را در برمی گیرد که اغلب آنها از کودکان کشورهای فقیر هستند که دارای پیش زمینه های سیاحت و گردشگری و جذب توریسم هستند، مانند هند، تایلند، کاستاریکا و غیره.

واشنگتن پست در ادامه گزارش خود ذکر می کند که استفاده غیر قانونی از کودکان در سیاحت و گردشگری جنسی در مصر موجب شده تا پوششی دینی و مذهبی برای توجیه و قانونی جلوه دادن آن این نوع از توریسم کنند، در حالی که هیچ یک از اصول و مبادی دین اسلام چنین توریسمی را مباح و مجاز نکرده است.



این روزنامه آمریکایی توضیح می دهد که ازدواج کودکان غیر از مصر در دیگر کشورهای همجوار مصر نیز رایج و متداول است و مهری که بابت اینگونه ازدواج ها پرداخت می شود، بسیار اندک و به اندازه بهایی است که برای قاچاق این کودکان پرداخت می شود.

واشنگتن پست بر این باور است که توریسم جنسی با کودکان در مصر بسیار فضاحت بارتر و بدتر از ازدواج کودکان و استفاده و بهره برداری جنسی از کودکان است و اکثر دخترانی که به این شکل ازدواج می کنند، بعدها به عنوان خدمتکار در خانه ها خدمت خواهند کرد.



یک مسئول حکومتی مصری که در این قضیه فعالیت می کند، در این باره می گوید که برخی از این دختران نوجوان پیش از رسیدن به سن 18 سالگی بیش از 60 بار ازدواج می کنند و ازدواج آنها بین دو تا هفت روز بیشتر دوام نمی آورد. 

روزنامه واشنگتن پست تاکید می کند، تحقیق صورت گرفته از سوی دایره مبارزه با قاچاق کودکان وابسته به کمیته ملی کودکان و مادران مصر نشان می دهد که 75 درصد شرکت کننده در این نظر سنجی در مناطق روستایی و پیرامونی شهرها دختران نوجوانی را می شناسند که در دام چنین تجارتی گرفتار آمده اند و اغلب آنها بر این باور هستند که میزان این نوع تجارت درحال افزایش است.

این تحقیق تاکید می کند، اغلب مشتریانی که برای این نوع تجارت راهی مصر می شوند، از کشورهای حوزه خلیج فارس هستند و 81 درصد آنها سعودی هستند.

منبع:http://www.arnet.ir

کانترپانچ اززبان لینا می گویی: زنا به نام جهاد

نوشته شده توسطرحیمی 10ام شهریور, 1392

گزارش کانترپانچ از زنا به نام جهاد؛افشاگری یک جهادگر نکاح درباره رسوایی تروریست ها

گزارش کانترپانچ از زنا به نام جهاد؛افشاگری یک جهادگر نکاح درباره رسوایی تروریست ها
بعد از حمله جهانی به سوریه از سوی کشورها و جریان های مختلف و با وجود رویکردهای متفاوت مبارزان طبیعی بود که این قدرت ها از ابزارهای مختلف اعم از قتل و فتواهای جنجال برانگیز استفاد کنند. یکی از نمونه های آن فتوای جهاد نکاح با عنوان «زن و انقلاب سوریه» استفاده کنند.

مجله “کانتر پانچ” شرح حال یکی از زنان سوری که قربانی فتوای جهاد نکاح شده را بیان کرده است. این مجله در ابتدا به توصیف حال این زن قبل از پذیرش انجام مصاحبه پرداخته و گفته است که وی با اکراه و به شرط آنکه این مصاحبه باید در مکانی عمومی صورت گیرد، انجام مصاحبه را قبول کرده است.

در این مجله آمده است که این زن دمشقی (با نام مستعار لینا) لباسی معمولی به تن داشته، پالتویی بلند پوشیده بوده و موهای سر وی کاملاً پوشیده بود. وی زنی مطلقه، دارای تقریباً 40 سال سن است که سه فرزند دارد و حقوق کافی برای تأمین معیشت خانواده اش نداشته است تا اینکه مردی تقریباً هم سن وی به او پیشنهاد ازدواج می دهد. لینا به امید آنکه این ازدواج باعث بهبود شرایط زندگی اش شود، پیشنهاد وی را می پذیرد. این فرد از اهالی عین تروما در حومه شرقی دمشق بوده که تحت سیطره تروریست های وهابی افراطی قرار دارد.

لینا با ورود به محل زندگی شوهر جدید احساس می کند که در شهر ارواح وارد شده است. چرا که در آنجا از آب و برق و آبادانی خبری نبود. وی در آنجا با مردانی برخورد کرد که گویا سوری نیستند. این افراد سر خود را پوشانده بودند، ساطور، چاقو و زنجیر به دست و لباسهای افغانی به تن داشتند. وی همچنین در آنجا خودروهایی بدون پلاک دولتی و آمبولانس هایی متعلق به یکی از بیمارستان های منطقه مشاهده کرد که معلوم بود آن را به سرقت برده اند. لینا در آنجا احساس کرد که وی بر خلاف زنانی که سرا پا پوشیده اند و دستان آنان نیز پوشیده است، لباسی بد حجاب بر تن دارد. لینا در عین تروما در پی گفت وگو با شوهرش در ایمان و اعتقادات خود تجدیدنظر می کند. وی فکر می کرد که اسلام در همین پوشش و ایمان فعلی خلاصه می شود اما در اثنای گفت وگو با شوهرش درمی یابد که وی اسلامی نامفهوم، تیره و منحرف ارائه کرده است.



شوهر لینا به وی می گوید که شیوخ ساکن این شهرک از اهالی منطقه خواسته اند که به جهاد بپردازند. وی می گوید جهاد دارای چند بعد است. گاهی جهاد با سلاح و مال است و گاهی نیز در صورت نیاز جهاد با نکاح است. شوهر لینا می گوید: در این جهاد فرد می تواند با تمامی بیوه زنانی که شوهران خود را در نبردها از دست داده اند، ازدواج کند! در جهاد نکاح، مرد می تواند با چهار زن ازدواج کند و بعد از اندک زمانی آنها را طلاق دهد تا دیگری با آنان ازدواج کند. همچنین زن مطلقه باید با بیش از چند مرد ازدواج کند و این فرایند باید مدام تکرار شود!



لینا پس از شنیدن گفته های شوهرش، از  زمان “عِده” سؤال می کند. این زمان حدود چهار ماه است که در طی این مدت، زن بیوه و مطلقه به دلیل اینکه احتمال دارد از شوهر پیشینش باردار باشد، نمی تواند با مرد دیگری ازدواج کند. شوهرش در پاسخ وی با تندی گفت: «مفتی ما در این زمینه فتوا داده است!»

در عین تروما، لینا توانست جواب یک سؤال را برای ما مشخص کند و آن اینکه تمامی اهالی این منطقه وابسته به گروه های مسلح مخالف نظام سوریه هستند چرا که تمامی خانواده ها و حامیان آنها و همه ساکنان آنجا فرار کرده اند. به خاطر ترس از کاهش ساکنان، حفظ بافت جمعیتی این منطقه از طریق نگه داشت ساکنان باقیمانده ضرورت دارد. تبدیل عین تروما به نقطه ای حیاتی به گونه ای که مردان به آسانی و به شکل مجانی از زنان بهره جویند و نیز شرعی جلوه دادن این قضیه، یکی از راه های حفظ ساکنان است.

یک ماه بعد از ازدواج لبنا، شوهرش تصمیم گرفت با یافتن یک زن بیوه جوان دیگر بر پایبندی به تعهد خود نسبت به “جهاد نکاح” پایدار بماند. لینا تنها یک روز قبل از ازدواج شان به گفت وگوی تلفنی شوهرش با زن دیگری پی برد. در این گفت وگو تنها شرط زن جدید این بود که «شوهر، توانایی ادامه حضور در “نبرد” و “بستر” را داشته باشد»!



لینا دریافت که این نوع جهاد بر پایه نیازهای جنسی و تمایلاتی فراتر از آن است، از این رو نتوانست این نوع زندگی را تحمل کند، چرا که مبانی جدید اسلامی شوهرش که بر روی وی پیاده می شد او را به نابودی می کشاند. شوهر لینا با حرام  و گناه دانستن سیگار کشیدن، او را از این عمل بازداشته بود. این در حالی بود که وی به لینا می گفت یک بار نزدیک بوده یک سرباز سوری را برباید، ولی بخت با وی یار بوده و او توانسته فرار کند. لینا پس از شنیدن این جمله از شوهرش می پرسد چرا کشیدن سیگار حرام است، ولی ربودن یک سرباز به جرم خدمت به ارتش حلال است؟ شوهرش می گوید: «هر یک از عناصر ارتش سوریه و نیروهای وابسته به بشار یا حزب الله گناهکار هستند و پنهانی با اسرائیل در ارتباطند.»

تجربه ازدواج لینا صدمه زیادی بر وی وارد کرد و وی تنها دو ماه بعد ازدواج از شوهرش جدا شد.

لینا یکی از هزاران زن عرب است که بر پایه فتاوای تازه صادرشده مفتیان وهابی درباره جنگ در سوریه، برای ارائه خدمات جنسی به تروریست های سلفی، به سوریه رفته و می روند و این روند هر روز در حال تشدید است.

منبع:عملیات روانی

بدرقه کجاوه های نور

نوشته شده توسطرحیمی 7ام شهریور, 1392

تشییع پیکرهای 92 شهید تازه تفحص شده در روز شهادت امام صادق علیه السلام در تهران

داغ دل لاله
امروز برای شهدا وقت نداریم

ای داغ دل لاله تو را وقت نداریم
با حضرت شیطان سرمان گرم گناه است
ما بهر ملاقات خدا وقت نداریم
چون فرد مهمی شده نفس دغل ما
اندازه ی یک قبله دعا وقت نداریم
در کوفه تن غیرت ما خانه نشین است
بهر سفر کرببلا وقت نداریم
تقویم گرفتاری ما پر شده از زر
ای داغ دل لاله تو را وقت نداریم
هر چند که خوب است شهیدانه بمیریم

خوب است ولی حیف که ما وقت نداریم.

«گفته بودم چو بيايی غم دل با تو بگويم

چه بگويم كه غم از دل برود چون تو بيايی».


حضور 92 پروانه عاشق كه در وصال يار بال و پر سوزاندند، اين روزها هوای آلوده تهران را رنگی آسمانی بخشيده و غم غربت اين گمنامان كه در آسمان نامدارند، غفلت از غم‌هايمان را سبب شده است.

«باز باران با ترانه، می‌چكد بر بام خانه»… ولی اينبار نه خانه‌ای در روستاهای شمالی كشور، بلكه در تهران. نمی‌دانم ما می‌خواهيم ميزبان آنها باشيم، يا آنان هم اكنون ميزبان ما هستند.

قدم به معراج شهدا كه می‌گذارم، چشمانم ناخودآگاه هر گوشه را می‌كاود تا جسم پاك شهدای تازه تفحص شده را بيابم. دستانم قدرت گرفتن قلم را ندارند، دست و دلم می‌لرزد، … اشك بر گونه‌ام می‌غلتد و امانم نمی‌دهد. با سلام و صلوات پا به داخل سالن نگهداری شهدای گمنام و بانامی می‌گذارم كه تازه تفحص شده‌اند و جز يا حسين(ع)، يا حسين(ع)، كلمه‌ای بر زبانم جاری نمی‌شود، انگار زبانم قفل شده است. سالن بوی عطر گلاب می‌دهد، گويی صادق آهنگران است كه نوايش در گوشم می‌پيچد كه «ای از سفر برگشتگان، كو شهيدان ما».

معراج شهدا، پيكر 92 شهيد گمنام و بانام

برادرانی كه امروز دور هم جمع شده‌اند تا بار ديگر مهمان كنند ما را كه به مهمانی لاله‌ها آمده‌ايم. 30 ستون و هر ستون كه از سه شهيد تشكيل شده، دور تا دور سالن چيده شده‌اند، اين ما نيستم كه آنها را در بر می‌گيريم، آنها هستند كه ما را دوره كرده‌اند؛ گويی اكنون وقت آمدنشان است تا دستی از ما بگيرند، اين ياران گمنام امام زمان(عج).

دست برادران معراجی(معراج شهدا) در دور محوطه سالن طوافشان می‌دهد، گويی پيكر مطهر برادرانمان كه هم اكنون آسمانی شده‌اند، بر دوششان چنان سبك است كه بر ابرها سير می‌كنند و اين تنها بازمانده‌های جسم خاكی‌شان، در پی رسالتی ديگر به دست برادران و خواهران امروز رسيده است و چنان با پرچم و كيسه نايلون بر دور تا دورشان پيچيده‌اند، كه مبادا استخوان‌هايی كه به تازگی از خاك بيرون كشيده شده، لطمه‌ای ببيند. مبادا جسم پاره پاره فرزندان غيور اين سرزمين پراكنده‌تر شود.

والفجر 8، بدر، خيبر، تك دشمن و كربلای 5، عمليات‌های كه نامشان بر تابوت مطهر برادران شهيدمان نقش بسته، 92 شهيد كه همگی گمنام باقی ماندند. نمی‌دانم شايد پاره‌های تن خيلی از مادران در اينجا آرميده باشند، شايد پيكر شهيد بهروز صبوری هم در ميان اينها باشد و شايد پيكير مهدی باكری و بسياری از شهدای ديگر…

چشمم به سن و سالشان كه می‌خورد، آه از نهادم برمی‌آيد؛ 16، 18، 19، 22، 23، 28، سنينی كه من و شايد بسياری امثال من، روزگارمان را در آن سن و سال به بيهودگی گذرانده‌ايم و حالا با ديدن پيكر آسمانی اين دلاورمردان جوان و نوجوان اين سرزمين كه برای دستگيری آمده‌اند، تنها واژه‌ای كه بر روان و زبان جسم خاكی‌ام روان می‌شود، شرمندگی است؛ شرمنده آنان كه دوران جوانی‌شان را برای امروز همچون منی ايثار كردند كه نه فقط از آخرت، بلكه از ارزش وجودی خود نيز غافلم و دردناك‌تر اينكه برادران شهيدم … «يادم تو را فراموش».

آنان كه در غربت فاو، شلمچه و مجنون، جوانمردانه جنگيدند و غريبانه و به دور از اصل و نسل خود، در غربت بيابان به وصال الهی پيوستند و آسمانی شدند، از ما چه خواستند و ما چطور ناجوانمردانه خواسته آنان را كه گرانبهاترين گوهر وجودشان را ارزانی ما كردند، زمين گذاشتيم.

يادمان رفت كه «شهيد عزادار نمی‌خواهد، رهرو می‌خواهد»؛ يادمان رفته كه سال‌های عزت امروز، حاصل وفاداری و فداكاری چه جوهردارانی است؛ از ياد برديم، رنگ و لعاب آسمانی شهدای گلگون كفن را؛ و پا گذاشتيم بر خون پاك آنان كه به ظاهر رفته‌اند، ولی هستند و نظاره‌گر بدعهدی ما.

و مهمتر از همه اينكه يادمان رفت كه يك روز در پيشگاه الهی، خواسته يا ناخواسته بايد حاضر شويم و جوابگوی خونی كه به پای اين سرزمين و برای آزادگی و سربلندی ما بر زمين ريخته شده است كه «انا لله و انا اليه راجعون».

منبع:http://www.iqna.ir

معرفی شهر تاریخی بروجرد( شهرفرزانگان)

نوشته شده توسطرحیمی 4ام شهریور, 1392

بروجرد شهری با بناهای تاریخی و زیبا

بروجردی شهری است که دارای بناهای تاریخی و قدیمی بسیار زیباست که هر ساله مسافران و گردشگران زیادی برای دیدن آنها به بروجرد سفر می‌کنند.


این شهر به دلیل معماری ایرانی‌ و اسلامی از جمله شهرهای تاریخی ایران محسوب می‌شود که به دلیل وجود آثار و بناهای مختلف تاریخی توانسته ساختار تاریخی خود را همچنان حفظ کند که بیشتر آثار تاریخی این شهر مربوط به دوره قاجار و قبل از آن هستند.

قدمت برخی از آثار تاریخی بروجرد مانند امامزاده جعفر (ع) و مسجد جامع بروجرد بیش از هزاران سال است.

در میان این همه آثار تاریخی، مسجد امام بروجرد از جمله آثار ارزنده معماری دوره اسلامی است که این بنا یکی از ارزشمند‌ترین و ممتازترین بناهای بروجرد به شمار می‌رود.


این مسجد در کنار بازار بزرگ سرپوشیده بروجرد واقع شده که در وسط این مسجد حوض بزرگ و زیبایی قرار دارد که بر زیبایی این مسجد افزوده است.

این مسجد تاریخی دارای سه درگاه است که درگاه شمالی آن به طرف خیابان جعفری باز می‌شود و دارای طاق و مقرنس‌های بسیار زیباست که با کاشی خشت هفت‌رنگ به سبک دوره قاجاری تزئین شده است.

قدمت مسجد امام مربوط به دوره قاجار است که در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.


یکی دیگر از آثار تاریخی بروجرد، مسجد جامع بروجرد است که قدیمی‌ترین مسجد تاریخی غرب کشور است که در خیابان جعفری واقع شده و این مسجد در زمان صفوی بنا شده است.

معماری مسجد جامع بروجرد بسیار منحصر به فرد است و در یکی از محله‌های قدیمی بروجرد بنا شده است.

یکی از دیدنی‌های این مسجد منبر چوبی و حکاکی روی آن است که تاریخ یک هزار و 68 هجری قمری را نشان می‌دهد.

در بروجرد علاوه بر مساجد تاریخی قدیمی و زیبا، بقاع متبرکه زیادی دارد که از برکات بروجرد محسوب می‌شوند و مردم بروجرد نسبت به این امامزادگان ارادت خاصی دارند و سعی می‌کنند، در اکثر روزها برای عرض ارادت به زیارت این امامزادگان مشرف شوند.

یکی از امامزاده‌های بروجرد امامزاده جعفر (ع) است که از قدیمی‌ترین بناهای تاریخی بروجرد محسوب می‌شوند و در انتهای خیابان جعفری قرار دارد که کتیبه‌های موجود در این بنا، امامزاده جعفر (ع) را فرزند امام موسی کاظم (ع) هفتمین امام شیعیان می‌دانند و در برخی کتاب‌ها و منابع تاریخی، امامزاده جعفر (ع) با پنج واسطه، فرزند امام زین‌العابدین (ع) چهارمین امام شیعیان ذکر شده است.


قدمت گنبد این آرامگاه به بیش از هزار سال برمی‌گردد و نشان می‌دهد که این بنا در دوره سلجوقیان ساخته شده است و از نمونه‌های معماری سلجوقی به حساب می‌آید و همچنین گنبد این امامزاده به‌صورت مخروطی بلند و پلکانی با 18 پله ساخته شده است که نمونه این گونه گنبدها، در غرب ایران کمتر دیده می‌شود.

بقعه امامزاده ابوالحسن (ع) یکی دیگر از بناهای تاریخی بروجرد است که در خیابان صفا واقع شده که با چهار واسطه به امام زین‌العابدین (ع) بر می‌گردد.

بقعه امامزاده ابوالحسن (ع) به شکل مستطیل ساخته شده و دارای گنبد نیم‌کره و خوابیده است که این بنا از سه قسمت حیاط، رواق‌‌ها و اتاق مقبره تشکیل شده است و گنبد بنا در قسمت شمالی بدنه و بر روی اتاق مقبره قرار دارد.

بقعه امامزاده قاسم (ع) از دیگر بقاع متبرکه بروجرد است که در محله چال پسته بروجرد واقع شده و مقبره امامزاده قاسم (ع) مربوط به دو شهید محمد و حسن از فرزندان شاه چراغ است که از گذشته تا به حال به مقبره امامزاده قاسم (ع) معروف شده و این مقبره در حال حاضر در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده و دارای قدمتی طولانی است.

در بروجرد حدود 50 خانه تاریخی وجود دارد که خانه افتخار‌الاسلام، خانه طباطبایی، خانه بیرجندی از جمله این خانه‌های تاریخی هستند.

به گزارش خبرنگار فارس از بروجرد، آثار تاریخی و دیدنی بروجرد بسیار زیاد است که اکنون که فصل تابستان و سفر است، مسافران و گردشگران می‌توانند از این آثار دیدنی و تاریخی بروجرد دیدن کنند.

منبع : خبرگزاری فارس

یادمان زعیم بزرگ حوزه آیت‌الله‌العظمی بروجردی(ره)در بیان مرجع معاصر

نوشته شده توسطرحیمی 30ام مرداد, 1392

آیت‌الله‌العظمی بروجردی در بیان مرجع معاصر

سخن از بزرگ‌مردی است که در یکی از حساس‌ترین شرایط تاریخ ایران چون شهاب شکافنده، سینه تاریکی و جهل را در ایران درید و پرتوی انوار وجودی او پس از سال‌ها همچنان بر تارک این خاک می‌درخشد.


آیت‌الله‌العظمی حاج آقا حسین بروجردی، پس از رحلت مو سس حوزه علمیه قم ،سکان مرجعیت شیعه را به دست گرفت و با نگاهی نو، سنگ بنای نظام جدید حوزه را پایه‌گذاری کرد و 54 سال پیش پس از عمری مجاهدت و پشتیبانی از مکتب پیامبر و اهل‌بیت (ع) عالم تشیع را به سوگ نشاند.

در آستانه سالروز رحلت آن مرجع بزرگ، خاطرات آیت‌الله‌العظمی سبحانی را منتشر می‌کند.


* از سلاله امام حسن مجتبی‌(ع)

آیت‌الله بروجردی از سادات طباطبایی بروجردی است و با سی‌واسطه به دومین پیشوای شیعیان حضرت حسن‌بن‌علی(ع) می‌رسد و نیز نواده دختری مجلسی اول به شمار می‌رود.

* اطاعت از امر پدر/ ترقی روز‌ افزون

هنگامی که سید حسین در اصفهان به تحصیل اشتغال داشت از سوی پدر به بروجرد احضار شد و بر خلاف گمان خود متوجه نشد که پدر، مقدمات ازدواج او را فراهم نموده است، از این پیشامد اندهگین می‌شود و چون پدر علت اندوه و تاثر او را می‌پرسد می‌گوید که من با خاطری آسوده و جدیت بسیار، سرگرم کسب دانش بودم، ولی اکنون بیم دارم که تاهل، مانع رسیدن من به مقصدم شود.

پدر به وی می‌گوید: فرزندم این را بدان که اگر به دستور پدرت رفتار کنی، امید است که خداوند به تو توفیق دهد تا به ترقیات مهمی نایل شوی.

* مطالعه تا سپیده‌دم

ایشان از علوم و فنون متداول بهره‌های کافی داشته و به خوبی قدر علم را می‌دانسته‌اند و چنان با نشاط تحصیل می‌کرد که بعضی شب‌ها تا سپیده دم سرگرم مطالعه بودند.

* احترام استاد به شاگرد

هنگامی که سید حسین جوان، وارد حوزه علمیه نجف اشرف شد، در حلقه درس آیت‌الله آخوند ملا محمد کاظم خراسانی مصنف کفایةالاصول وارد شد، در روز نخست متوجه می شود که بیش از یک‌هزار و دویست عالم و فاضل، پای درس آخوند خراسانی حضوردارند و کسی جوان‌تر از او نیست، هنگامی که استاد شروع به تدریس می‌کند، اشکالی به نظرش خطور می‌کند ولی مهابت آخوند خراسانی، مانع از طرح اشکالی از سوی سید حسین می‌شود اما چند روز بعد در مجلس غیر رسمی اشکال خود را مطرح می‌کند که مناظره علمی و پرسش و پاسخ در بین آنان صورت می‌گیرد؛ از آن به بعد سید حسین جوان، مورد احترام استاد خود قرار می‌گیرد و هرگاه در درس، اشکالی از سوی آیت‌الله بروجردی صورت می‌گرفت، مرحوم آخوند با دقت به آن گوش فرا می‌دادند و در احترام و تکریم شاگرد خود کوتاهی نمی‌کرد.

* شیفتگی پروفسور فرانسوی به آیت‌الله‌العظمی بروجردی

پروفسور موریس متخصص بیماری‌های قلبی که برای معالجه آیت‌الله بروجردی از پاریس به قم آمده بود، تحت تاثیر جذبه معنوی آن مرد بزرگ قرار گرفته بود که به اعتراف خودش هیچ مقام روحانی او را این‌قدر تحت تاثیر قرار نداده بود.

* آزاداندیشی و مناظرات علمی

آیت‌الله فقید مخصوصا در بحث‌های علمیه بسیار (آزادمنش) بود، هنگامی که مساله‌ای را عنوان می‌فرمود با کمال بی‌طرفی اقوال و نظرات مختلف علمای بزرگ را در آن مساله با استدلالات آنها، کاملا تشریح می‌کرد، و آنچه در تایید هر یک از نظرات و استدلالات ممکن بود بیان می‌فرمود؛ به‌طوری که غالبا شاگردان قبل از اتمام مساله نمی‌توانستند بفهمند نظر آیت‌الله موافق کدام یک از اقوال مساله است حتی در پاره‌ای از اوقات تمام گفتگوها و بحث‌های لازم و احتمالات مختلف را در مساله مورد بحث بیان گرده و از آن می‌گذشتند به طوری‌که نظر نهایی ایشان در موافقت با یکی از اقوال روشن نمی‌گردید، آیت‌الله فقید با این روش فضلا و شاگردان بحث خود را در یک محیط آزاد علمی و فکری قرار می‌دادند، تا آنها نیز بتوانند ابتکار خود را به کار انداخته و در کمال آزادی، هر نظری به فکر آنها نزدیک‌تر به حقیقت است را انتخاب کنند، آیت‌الله بروجردی هرگز عقیده و نظریه علمی خود را بر دیگری تحمیل نمی‌کرد؛ این یکی از امتیازات درس آن مرد بزرگ بود.

* رفع خستگی مطالعه با مطالعه

آیت‌الله العظمی بروجردی عشق و علاقه وافری به تربیت شاگردان خود داشت و با انواع وسایل تا آنجا که شرایط اجازه می‌داد، آنها را تشویق می‌کرد، و چون خودشان از مطالعه بسیار لذت می‌برد، لذا می‌گفتند(هیچ‌گاه از مطالعات علمی خسته نمی‌شود، بلکه هر گاه از کارهای زیاد خسته شوم خستگی خود را با مطالعه رفع می‌کنم) لذا تا آخر عمر مقدار زیاد از وقتشان صرف مطالعه می‌شد و خودشان می‌گفتند: در دوران جوانی گاه می‌شد که شب‌ها چنان گرم مطالعه می‌شدم که یک وقت متوجه می‌شدم صبح طلوع کرده است. کسانی که با ایشان معاشرت زیاد اشته‌اند نقل می‌کنند که آیت‌الله نوعا از نیمه‌های شب بیدار می‌شدند و مشغول مطالعه و عبادت بودند، و این روش را تا آخر عمر داشتند.

* خلوت در کتابخانه

عشق و علاقه آیت‌الله به مطالب کتب علمی به اندازه‌ای بود که تا اواخر همر پربرکشتان که زعامت شیعیان دنیا با ایشان بود و همواره اشتغالات زیادی از قبیل پاسخ به «استفتائات» و سوالاتی که درباره مسایل دینی از نقاط مختلف جهان به دفتر ایشان می‌رسید، رسیدگی به سایر نامه‌ها و تلگرافات، رفع احتیاجات حوزه‌های علمیه، رسیدگی به کارها و حوائج مردم، را نیز در دستور کار خود داشتند و با آن کبر سن و ضعف مزاج، معذلک در شبانه روز  چند ساعت را خلوت کرده و در کتابخانه مشغول مطالعه و تکمیل نوشته‌های علمی خود بودند.

* قدرت حافظه

آیت‌الله العظمی بروجردی دارای حافظه‌ای فوق‌العاده بودند، قریب نصف قرآن را حفظ داشتند و در بعضی اوقات مخصوصا قبل از افطار در ایام ماه مبارک رمضان قرآن را از حفظ تلاوت می‌کردند؛ بسا می‌شد شخصی را در یک مجلس دیده بودند و چند سال بعد که مجددا ایشان را می‌دیدند با آن همه مراجعاتی که از اشخاص مختلف به ایشان می‌شد، فورا تطبیق می‌نمودند.

* تفقد از بازماندگان علما

آیت‌الله فقید نسبت به خاندان‌های علمی اهمیت زیادی قائل می‌شدند، هر یک از مراجع و بزرگان علما که در زمان ایشان فوت می‌کردند قرض شخصی یا غیر شخصی که در ذمه ایشان بود، همه را متعهد شده و می‌پرداختند. مثلا دیون زیادی که از مرحوم آیت‌الله‌العظمی سید ابوالحسن اصفهانی و آیت‌الله العظمی آقای حاج آقا حسین قمی باقی مانده بود همه را رسیدگی کرده و پرداختند، با بازماندگان آیات و حجج اسلام طوری رفتار می‌کردند که وفات سرپرست بزرگ خاندان خود را احساس نکنند، همواره آنها را تفقد و نوازش می‌نمودند.

توجه ایشان تنها به حوزه علمیه قم نبود، بلکه نسبت به تمام حوزه‌های علمی به خصوص حوزه علمیه نجف اشرف نیز نظر داشتند و برای طلاب غالب حوزه‌های علمی شهریه تعیین کرده بودند.


* توجه به گسترش اسلام

آیت‌الله بروجردی علاقه خاصی به پیشرفت اسلام در کشورهای غیر اسلامی مخصوصا کشورهای اروپایی و آمریکا داشتند و می‌گفتند که اگر تعلیمات عالی اسلام و مکتب تشیع به‌صورت خوبی در میان مردم این کشورها انتشار یابد، به زودی شیفته این تعلیمات گرانبها شده و با آغوش باز از اسلام استقبال می‌کنند.

* اعزام نماینده به کشورهای اروپایی و آمریکا

ایشان نمایندگانی را به آمریکا و اروپا فرستادند، افرادی مثل آقای حایری نماینده آیت‌الله العظمی بروجردی در آمریکا، و دانشمند معظم آقای محققی نماینده ایشان در اروپا.

منبع:خبرگزاری حوزه/

آیت‌الله العظمی بروجردی مهمترین مانع انقلاب سفید بود .

نوشته شده توسطرحیمی 30ام مرداد, 1392

به گزارش خبرگزاری حوزه حجت الاسلام والمسلمین علی نظری منفرد، ضمن گرامیداشت سالروز رحلت آیت الله العظمی بروجردی؛ به تاسیس حوزه های علمیه توسط آیت الله حائری اشاره کرد و اظهار داشت: رضاخان پهلوی قصد از بین بردن حوزه های علمیه را داشت، اما آیت الله حائری در این زمینه بسیار مقاومت کرد تا حوزه ها حفظ شود.

وی با اشاره به اینکه پس از رحلت آیت الله حائری در سال 1355، حوزه های علمیه از دست دادن ایشان را به خوبی احساس می کرد، تصریح کرد: به همین دلیل حوزه علمیه نیازمند حضور شخصیتی بود که فضای مقاومت در برابر رضاخان را تداوم بخشد.

استاد حوزه علمیه با بیان اینکه مرحوم آیت الله بروجردی در زمان رحلت آیت الله حائری در بروجرد اقامت داشتند، خاطرنشان کرد: مرحوم امام خمینی(ره) به همراه علمای دیگری به بروجرد عزیمت کرده و آیت الله بروجردی را به قم آوردند.

حجت الاسلام والمسلمین نظری منفرد ابراز داشت: پس از فوت آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی در نجف، ریاست عامه مرجعیت به آیت الله العظمی بروجردی واگذار شد.

وی با تاکید بر اینکه مرحوم آیت الله بروجردی از شخصیت علمی و اخلاقی جامعی برخوردار بودند، تصریح کرد: با روحیه بزرگ این مرجع فقید، حوزه های علمیه به خوبی مدیریت می شد.

استاد حوزه علمیه با بیان اینکه مرحوم آیت الله بروجردی از موقعیت اجتماعی خاصی برخوردار بودند، ابراز داشت: شخصیت های بزرگی در حوزه توسط این عالم بزگوار پرورش داده شد.

حجت الاسلام والمسلمین نظری منفرد با اشاره به اینکه مرحوم آیت الله بروجردی از شاگردان مرحوم آخوند خراسانی بود، تصریح کرد: هوش و نبوغ بالای این عالم ربانی موجب شده بود تا مرحوم آخوند در نامه ای به پدر آیت الله بروجردی از استعداد بالای ایشان تجلیل کند.

وی با تاکید بر این که تبلور نبوغ، دیانت و تقوا در شخصیت آیت الله العظمی بروجردی قابل تجسم است، ابراز داشت: تقوا، زهد و تعهد این مرجع فقید موجب پرورش شاگردان بسیاری در مکتب امام صادق(ع) شد.

استاد حوزه علمیه با بیان اینکه در زمان حیات آیت الله العظمی بروجردی، محمدرضا پهلوی نتوانست انقلاب سفید مورد نظر خودش را اجرا کند، تصریح کرد: پس از رحلت معظم له، شاه قصد تخطئه کردن حوزه های علمیه را داشت.

حجت الاسلام والمسلمین نظری منفرد خاطرنشان کرد: با وجود آیت الله گلپایگانی و آیت الله مرعشی نجفی در قم، محمدرضا پهلوی نامه تسلیت به مناسبت رحلت آیت الله بروجردی را به حوزه نجف ارسال کرد تا به اهداف خود برسد.

وی در پایان تصریح کرد: پس از رحلت آیت الله العظمی بروجردی شخصیتی همچون مرحوم امام خمینی(ره) از حوزه های علمیه برخاست و توانستند با کمک علما خون پاک شهدا، انقلاب اسلامی را بنیان گذاری کنند.