« وصیت امیرالمؤمنین(علیه السلام) بر غسل و دفن شبانه اشآدرس مهمی که همه به دنبال آنند! »

اضطراب و راه های درمان آن در قرآن

نوشته شده توسطرحیمی 16ام تیر, 1394

 

قَالَ اللهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی:

يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءتْكُم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَشِفَاء لِّمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ.[1]

بحث در رابطه با درمان بیماری های روحی و ناهنجاری های اجتماعی با بهره گیری از آیات قرآن است. چون قرآن این ادعا را دارد که: «شِفاءٌ لِما فِی الُّصدُور»، من نسخه ای هستم که همه بیماری های درونی و بیماری هایی را که در سینۀ شماست شفا می دهم.

در حدیث هم داریم که پیامبر عظیم الشأن فرمودند:

«یَا عِبَادَ اللهِ! أَنْتُمْ کَالْمَرْضَی وَ رَبُّ الْعَالَمِینَ کَالطَّبِیب»؛

ای بندگان خدا! شما مانند بیماران، و خداوند تبارک و تعالی مانند پزشک است.[2]

نسخۀ این پزشک قرآن است البته مانند خیلی از نسخه هایی که در خانه گذاشته می شود و دارو گرفته نمی شود، یا به سلیقۀ خودش یکی را می خورد و یکی را نمی خورد، یا دورۀ مصرف دارو را به تمام و کمال نمی رساند، یا داروها را به ترتیب مصرف نمی کند و یا خودش سلیقه ای و بدون دستور دکتر دارو می گیرد و استفاده می کند که در این صورت ممکن است منجر به مرگ و هلاکت هم بشود. این نسخه مانند همان نسخه است؛ یعنی اگر «نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْض» شد، یک بخش دارو را مصرف کرد و بخش دیگر را مصرف نکرد؛ اگر مصرف این دارو استمرار نداشت دو روز عمل کرد و بقیه را کنار گذاشت، ماه رمضان پیاده کرد ولی ماه های دیگر آن را بوسید و کنار گذاشت، طبیعتاً تأثیر خودش را از دست می دهد. این ضعف از عمل کننده است.

در قرآن درمانی، مشکل از نسخه و نسخه پیچ نیست. قرآن همواره تأکید بر تدبر می کند. جلسات گذشته عرض کردم تدبر غیر از تفسیر و قرائت است. تدبر غیر از حفظ است. ممکن است کسی حافظ باشد، قاری باشد، حتی مفسر باشد اما متدبر نباشد. تدبر در قرآن، کار دل است، کار عمل است و تأثیر گرفتنی است؛ لذا این کتاب آسمانی چنین ادعایی دارد روایات هم این مطلب را مطرح کرده اند. پس اگر در جامعه درد هست، خودمان درد داریم، مشکل از نسخه و نسخه پیچ نیست. آن که نسخه را پیچیده عالم و مدبر است. چون کسانی که نسخه را اشتباه می پیچند یا ناآگاهند و یا نادان و یا ناشی اند. قرآن کریم مکرر می فرماید: خداوند علیم است، حلیم است، خبیر است، رحمان است و…>

در این نسخه پیچ، نه تندی است و نه در او اغراض شخصی راه دارد و نه نامهربان است پس نسخه اش هم مؤثر است. تأثیر این نسخه در ما چقدر است؟ جلسه گذشته عرض کردم این دردها بسیار است: حسادت، کینه، غفلت و دردهای اجتماعی که اگر من بخواهم یکی یکی آنها را بگویم و بروم سراغ درمانش، ساعت ها و بلکه ماه ها منبر می طلبد اما به مقداری که وقت اجازه دهد یکی از آن دردها و همچنین درمانش را بیان می کنم.

جلسۀ گذشته درد اضطراب، پریشانی و افسردگی را بیان کردم. ببینیم قرآن چگونه این درد را درمان می کند؟

آدم هایی که همیشه در زندگی با این واژه ها درگیرند که افسرده ام، نگرانم، بهم ریخته ام، نکند از کارخانه بیرونم کنند، نکند بچه ام ناقص شود، نکند در زندگی ام کم بیاورم، نکند قبول نشوم، نکند سرطان بگیرم، همین نکندها را خودش هم می داند که نیست ولی نگرانی دارد. این یکی از دردهایی است که در جامعه کم و بیش به آن مبتلا هستیم.

حال ضریبش متفاوت است اما اصلش در خیلی ها هست. عزیزان! اگر روح اطمینان و آرامش در وجود انسان نباشد بسیاری از کارها ناقص می ماند، رشد اقتصادی کُند می شود، رشد علمی کُند می شود، رشد سیاسی کند می شود، خانواده ها از هم می پاشد. این دو نعمت بسیار مهم است. من یک آیه از قرآن برایتان بخوانم ببینید این دو عامل چقدر تأثیر دارد.

خداوند یک مثلی زده و مفسران بحث دارند که خداوند در اینجا مثل زده یا یک قضیۀ حقیقی را بیان کرده است؟ و یا خداوند قصد دارد چیزی را خبر دهد؟ برخی می گویند این قصه راجعبه قوم سبأ است. مرحوم علامه طباطبایی می فرماید: این یک مثال است.

حال هرکدام که باشد نتیجه اش یکی است. در سوره نحل می فرماید: «وَضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً قَرْيَةً»[3] ای مردم! ما می خواهیم شهری را برای شما مثال بزنیم. حالا چه این شهر وجود خارجی داشته باشد یا نداشته باشد.

جامعه خوب، سه ویژگی دارد

«ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً قَرْيَةً»، می خواهیم برای شما از یک شهر و از یک آبادی یک مثال بزنیم که سه ویژگی داشت:

1- «قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً»، در آن جامعه امنیت بود. حال اگر در جامعه امنیت نباشد بلکه سیل، زلزله، ترور، بمب گذاری، بی عفتی و سرقت باشد دیگر در این جامعه نمی شود کار کرد یا سرمایه گذاری کرد. یک ویژگی این شهر این بود که امنیت داشت. این دربارۀ بیرون و ظاهر جامعه.

2- «مُّطْمَئِنَّةً»، مردمش هم آرام بودند. هیچ کس ناآرامی نداشت، بهم ریخته نبود. «مطمئنه» یک صفت درونی است چون غالباً اطمینان را به قلب نسبت می دهند.

این دو مورد نتیجه اش سومی می شود: «یَأْتیها رِزْقُها رَغَداً مِنْ کُلِّ مَکانٍ»، نعمتشان فراوان بود، چرخ اقتصادی می چرخید، ثروتشان فراوان بود چرا؟ چون حرص، ولع و ناامنی نبود، سرمایه گذاری اقتصادی انجام می گرفت. در یک جامعۀ پایدار سرهم کلاه نمی گذارند، به یکدیگر اعتماد می کنند و خیانت نمی کنند. ما صد بار این آیه را خواندیم و به سادگی از کنارش رد شدیم. ببین این آیه چطور پیام دارد «ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُّطْمَئِنَّةً»، وقتی امنیت و آرامش داشت «يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِّن كُلِّ مَكَانٍ»، رغداً یعنی فراوان، رزق فراوان است. اما همین قریه و همین منطقه «فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللّهِ»؛ کفران نعمت و ناسپاسی کردند، خیانت در آن شروع شد، «فَأَذَاقَهَا اللّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ»[4] پس دو گرفتاری سراغشان آمد: یکی گرسنگی و دیگری ترس و ناامنی.

این یکی از آیاتی است که بیان می کند امنیت از بیرون و آرامش از درون باعث رشد جامعه می شود.

دینداری و شکست

آیه دوم در سوره مبارکه آل عمران است. در جنگ احد مسلمانان شکست خوردند اما در جنگ بدر که در ماه رمضان رخ داد، مسلمانان پیروز شدند. در جنگ احد هفتاد شهید دادند، جنازه ها بر زمین افتاد و سایرین هم هر کدام به یک نحوی مجروح بودند؛ یکی دندان شکسته، یکی پا شکسته، یک دست شکسته، مشرکین هم از این پیشامد خیلی خوشحال بودند چون دلیرانی مثل حمزه، مصعب بن عمر، حنظله و پدر جابربن عبدالله انصاری را به شهادت رسانده بودند. حال در این فضا، مسلمانی که نگران شده بودند دور هم جمع شدند و با تحلیل اوضاع، علل شکست خویش را بررسی می کردند.

مگر پیامبر (ص) با ما نبود؟ مگر پیامبر معجزه ندارد؟ آنها که همراهشان بت است پیروز شدند ما که خدا خدا کردیم شکست خوردیم. گاهی بین مردم این حرف ها هم است، فلانی که در مقابل خدا یک سجده نکرده اما اولاد سالم دارد، زندگی خوبی دارد، دغدغۀ روزی ندارد؛ ولی من هم خودم مریضم، هم زنم مشکل دارد و هم بچه ام مریض است. پس نتیجۀ خداپرستی چه می شود؟ فکر می کنند هر کس خداپرست است همیشه باید پیروز باشد، همیشه داشته باشد، همیشه باران بیاید. اروپایی ها نماز هم نمی خوانند اما همیشه ابر و باران دارند. چرا در کشور ما که همیشه دین و نماز و قرآن است خشکسالی وجود دارد؟

این نکته دقیق است که کسی فکر نکند الزاماً بین این دو، ارتباط است. اینجا تساوی است. اگر هر که کافر شود خشکسالی و هر که مسلمان شود نعمت فراوان دارد. خدای تبارک و تعالی آیه 139 آل عمران را در جواب این نگرانی ها فرستاد. خیلی عجیب است این را می فرماید – برای خیلی از افراد که در زندگی شان با شکست روبه رو می شوند، کنکور قبول نمی شوند، شغل به دست نمی آورند، و یا در ازدواج موفق نیستند – می فرماید: «وَ لاتَهِنُوا»، ای مسلمانان! سست نشوید«وَ لاتَحْزَنُوا»؛ اضطراب شما را فرا نگیرد «أَنْتُمُ الأَعْلَوْنَ»[5]؛ شما برتر هستید، اگر چه جنگ کردید و شهید دادید و شکست خوردید. «إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ»؛ اگر ایمان شما قوی باشد. بعد جالب است خوب دقت کنید! نمی شود که شکست همیشه برای کافر باشد. «إِنْ یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ»، «قرح» یعنی جراحت. اگر به شما قرح رسید، جراحت رسید، پیشانی پیغمبر شکست، امیرالمؤمنین (ع) شصت زخم برداشت و حمزه شهید شد «إِنْ یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ»[6] جنگ قبلی این جراحت ها و این خسارت ها به دشمن وارد شد. اگر شما امروز مجروح دادید، شکست خوردید و کشته دادید، آن قوم کافر هم در جنگ قبلی شکست خوردند، کشته دادند، آنها هم مصیبت و جراحت دیدند.

سپس می فرماید: «تِلْکَ الأَیّامُ»، عجب آیه ای است! این آیه باید در خانه ها و ادارات ما البته برای آنهایی که خیلی میز دوست دارند، ریاست دوست دارند تابلو شود و این آیه را بالای سرشان نصب کنند: «تِلْكَ الأيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ»[7]؛ این زندگی دنیا را بین قشرهای مختلف تقسیم کردیم. یک وقت جناح راست است یک وقت آن جناح است. در تمام ایام این مسایل و حوادث برای همه پیش آمده است. برای بزرگان ما و خود پیغمبر گرامی اسلام که با اعجاز او عالم هستی متحول می شود با اینکه در این جنگ حضور داشته این مسایل بوده است پس «وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الأَعْلَوْنَ»[8]، نترسید و مضطرب نشوید که شما بالایید.

صلح حدیبیّه و وعدۀ الهی

بیش از هزار و چهارصد سال از شهادت شهدای احد گذشته است، خداوند چند آیه در سورۀ آل عمران به این داستان اختصاص داده است. و موارد دیگر که شما ملاحظه کردید مثلاً در صلح حُدیبیّه، مسلمانان سست شدند، هزار و چهارصد نفر از مدینه تا مکه حرکت کردند تا احرام ببندند و طواف کنند. مشرکان راهشان را بستند و نگذاشتند به طواف بروند. هزار و چهارصد نفراز مسلمان برگشتند. پیغمبر (ص) طبق احکام خاصش از احرام بیرون آمده و قربانی کرد و سپس فرمود: بر می گردیم. این پیشامد در روحیه ایشان خیلی تأثیر گذاشت.

شما فکر کنید از تهران سوار هواپیما شوید و تا فرودگاه عربستان بروید، اما شما را برگردانند. چقدر به شما بر می خورد! فکر کنید بروید مدینه و محرم شوید وقتی سوار اتوبوس شدید و نزدیک حدیبیه، بیست کیلومتری مکه رسیدند، آنجا بگویند این اتوبوس باید به ایران برگردد. هزار و چهارصد مسلمان با این وضعیت از احرام بدون طواف و بدون دیدن صفا و مروه برگشتند. این احکام شرعی دارد. اگر کسی مُحرم شد ولی راهش ندادند همچون کسی است که راه برای او مسدود است.

روحیه مسلمانان خیلی کسل شد. این یکی حرفی می زد، آن یکی حرفی می زد، چه سفر بدی بود! پیغمبر به ما گفته بود: خواب دیدم که به مسجدالحرام می رویم. رسول خدا (ص) در این سفر خواب دیده بود و فرموده بود: ان شاءالله وارد مسجدالحرام می شویم.

سرانجام خواب حضرت پس از دو سال در فتح مکه تعبیر شد – گاهی می بینی تعبیر خواب یا استجابت دعا طول می کشد، زمان می برد – مسلمانان در راه برگشت نق می زدند و همین امر باعث نگرانی و گله مندی رسول خدا (ص) شد. در همین حال این آیه نازل شد: «هُوَ الَّذِي أَنزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَّعَ إِيمَانِهِمْ».[9] کلمۀ «سکینه» شش بار در قرآن آمده و به معنای آرامش است؛ ما آرامشی به قلوب شما فرستادیم تا ایمانتان را قوی کنید. یعنی آرام باشید، دین است حادثه دارد شکست دارد پیروزی دارد.

دو سال بعد همین ها وارد مکه شدند و با ندای «لا اله الا الله» با این شعار الهی مکه را فتح کردند. اینها را باید دقت کرد که امنیت و آرامش و اطمینان یک نیاز عادی بشر است.

جنگ مشکلاتی دارد در خانه هم که باشی باز مشکلاتی دارد. الان خانواده هایی وضعشان بد نیست گاهی مراجعه می کنند دعواهای بی خود، زد و خوردهای بیجا، درگیری های بی مبنا. گاهی جوان ها و نوجوان ها در محیط کاری و مدیران در محیط اداره درگیری دارند.

این حدیث بسیار جالب است: «لاَ نِعْمَةَ أَهْنَأُ مِنَ الْأَمْنِ»[10]؛ هیچ نعمتی بالاتر از آرامش نیست. یک مدیر آرام ممکن است بهتر بتواند کشور را اداره کند. یک مدیر آرام ممکن است بحرانی را پشت سر بگذارد. امام بسیار آرام بود. خبرنگار ایتالیایی در سال 63 به ایران آمد از او پرسیدند: چه چیز امام، شما را جذب کرد؟ پاسخ داد: آرامش امام.

این آدمی که در کشورش جنگ، درگیری و تحریم اقتصادی است، این همه مشکلات، خرابکاری های منافقین، رئیس جمهور کشورش دو یا سه سال قبل ترور شده، کشورش خطر ترور دارد، اما این مرد بسیار آرام است. ماه مبارک رمضان که می شد، امام آن چنان به تعبد و عبادت می پرداخت که خیلی از کارهای کشوری را تعطیل می کرد. ایشان به مسئولین می فرمود: خودتان اداره کنید.

امام خمینی (ره) زمانی که می خواستند از فرانسه به طرف ایران حرکت کنند در فرودگاه خبرنگار سؤال می کند: چه احساسی دارید؟ امام می فرماید: هیچ. آرام است. شخصی که آرام است می تواند این بحران ها را پشت سر بگذارد. شخص آرام می تواند این حوادث را طی کند. این آرامش برای بشر یک گمشده است.

ریشه ناآرامی ها

علت این همه اضطراب و ناآرامی (هیستری) چیست؟

یکی از عوامل اضطراب که قرآن هم از آن یاد می کند، اضطراب برای روزی و خرج و مخارج است. ترس از فقر و نداری، آیندۀ موهوم و این که ایا دانشگاه می روم، شغلم چه می شود؟ ازدواج کنم؟ خانه از کجا بیاورم؟ زندگی ام چه می شود؟

قرآن کریم می فرماید: آن قدر اضطراب در مشرکین بود که بچه هایشان را می کشتند؛ «وَلاَ تَقْتُلُواْ أَوْلاَدَكُم مِّنْ إمْلاَقٍ»[11]؛ یعنی بچه هایتان را از ترس روزی نکشید. خداوند روزی شما و آنها را می دهد. این یکی از نگرانی هاست که ما در جامعه کم و بیش به آن مبتلا هستیم.

حجه الاسلام دکتر رفیعی

[1]. یونس، 57.

[2]. مسندرک الوسائل، ج 3، ص 175.

[3]. نحل، 112.

[4]. نحل، 112.

[5]. آل عمران، 139.

[6]. آل عمران، 140.

[7]. همان.

[8]. آل عمران، 139.

[9]. فتح، 4.

[10]. غرر الحکم، ش 10254.

[11]. انعام، 151.

پژوهه تبلیغ

 


فرم در حال بارگذاری ...