« معصیت و غفلت ما...تا کی؟ | اضطراب و راه های درمان آن در قرآن » |
وصیت امیرالمؤمنین(علیه السلام) بر غسل و دفن شبانه اش
نوشته شده توسطرحیمی 16ام تیر, 1394
روضه:
آیت الله آقا مجتبی تهرانی(ره)
ما در روایات داریم که علی(علیه السلام) در وصیت هایی که به امام حسن (علیه السلام) فرمودند، یکی از آن ها این بود كه من را شب غسل بده و شب دفن کن.
واقعاً مسأله عجیبی است!
خلیفه مسلمین را شب غسل دهند؟! چرا؟
قضيه چه بوده است که حضرت وصيت كرد، من را شب غسل بده و من را شب دفن کن؟ چرا محلّ دفن را هم مخفی نگه داشتند؟ می دانید که محلّ دفن علی(علیه السلام) یعنی همین جايي كه الآن در نجف است ، بیش از یک قرن مخفی بود و کسی نمی دانست كه حضرت كجا دفن هستند. چه خصوصیّاتی بوده كه این تشابه بین این دو همسر بوده است؟
چرا زهرا(سلام الله علیها) و علی(علیه السلام) هر دو اينگونه وصيت كردند؟
محمد حنفیّه برادر امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام)، نقل می کند که در دل شب بود؛ دیدم دو برادرم امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) برای تجهیز بدن علی(علیه السلام) آماده شدند. امام حسین آب می ریخت و امام حسن شست وشو می کرد و من هم ایستاده بودم و نگاه می کردم. می گوید دیدم که این بدن مبارک، خودش به سمت راست و چپ حرکت می کند و نيازي نیست كه حضرات بدن را حرکت دهند. بوی مُشکی هم آنجا بلند شده بود كه تمام فضا را معطّر كرده بود. می گوید وقتی که غسل تمام شد، برادرم امام حسن خواهرش زینب را صدا کرد و به او فرمود:
برو و آن کافور و حنوطی که جبرائیل از بهشت آورده و سهم پدر است را بیاور؛ او هم رفت و آنها را آورد. پدر را حنوط کردند و در پنج جامه کفن کردند.
سپس این بدن مقدس را بر طبق وصیت علی(علیه السلام) در تابوتی گذاشتند؛ حسنین(علیهماالسلام) جلوی تابوت را نگرفتند، بلكه در روايت آمده که جبرائیل و میکائیل آمدند و جلوی تابوت را گرفتند و حرکت دادند. عقب تابوت را حسنین(علیهماالسلام) گرفته بودند. این تابوت بلند شد و حرکت کردند. می گوید ما از کوفه بیرون آمدیم و همين طور راه مي رفتيم. محمد حنفیّه قسم می خورد و می گوید این جنازه به هر دیوار و درختی که می رسید، همه خضوع می کرند، همه خشوع می کردند، همه خم می شدند، تا آمدیم و به محل دفن حضرت در نجف رسيديم.
تابوت روی زمین آمد. برادرم امام حسن ایستاد و با هفت تکبیر نماز خواند. وقتي آن محلّ مخصوص را باز کردند، دیديم که قبری آماده و مهیا است. جنازه پدر را در قبر گذاشتند؛ اما امام حسن بعد از آن ایستاد و دو رکعت نماز خواند. نمازش که تمام شد، دیدیم پرده ای از سُندُس، روی جنازه را گرفته است. برادرم امام حسن سمت سر علی(علیه السلام) را وقتی کنار زد، دیدیدم كه آدم صفی الله، ابراهیم خلیل الله و پیغمبر اکرم آمده اند و دارند با علی(علیه السلام) سخن می گویند. امام حسین پرده سمت پای علی(علیه السلام) را کنار زد، دیدیم حوّا، مریم، آسیه و زهرا(سلام الله علیها) آمده اند. امّا این ها چه کار می کنند؟
این ها همه نوحه و گریه می کنند…
على را وصف، در باور نيايد *** زبان هرگز ز وصفش بر نيايد
على تركيبى از زيباترين هاست *** على تلفيقى از شيواترين هاست
على راز شگفت روز آغاز *** على روح سبك بالى و پرواز
فرم در حال بارگذاری ...