« اضطراب و راه های درمان آن در قرآن | آثار ذکر در کلام امیرالمومنین علیه السلام » |
آدرس مهمی که همه به دنبال آنند!
نوشته شده توسطرحیمی 16ام تیر, 1394بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ(الرعد/28)
آگاه باش که با ياد خدا دلها آرامش مي يابد.
جمال يار ندارد نقاب و پرده ولى
غبار ره بنشان تا نظر توانى کرد!
در آيه «أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» تفسير بسيار جالبى از (من اناب ) (آنها که به سوى خدا بازگشته اند) بيان مى کند:
اينان کسانى هستند که ايمان آورده اند و دلهايشان به ذکر خدا مطمئن و آرام است.
و بعد به عنوان يک قاعده کلى و اصل جاويدان و فراگير مى فرمود (آگاه باشيد با ياد خدا دلها آرامش مى گيرد (الا بذکر الله تطمئن القلوب ).
نکته ها :
1 - چگونه دل با ياد خدا آرام مى گيرد؟
بمحمد تطمئن القلوب و هو ذکر الله و حجابه
به وسيله محمد دلها آرامش مى پذيرد و او است ذکر خدا و حجاب او!.
هميشه اضطراب و نگرانى يکى از بزرگترين بلاهاى زندگى انسانها بوده و هست ، و عوارض ناشى از آن در زندگى فردى و اجتماعى کاملا محسوس است .
هميشه آرامش يکى از گمشده هاى مهم بشر بوده ، و به هر درى ميزند تا آن را پيدا کند، و اگر تلاش و کوشش انسانها را در طول تاريخ براى پيدا کردن آرامش از طرق (صحيح ) و (کاذب ) جمع آورى کنيم خود کتاب بسيار قطورى را تشکيل مى دهد.
بعضى از دانشمندان مى گويند: به هنگام بروز بعضى از بيماريهاى واگيردار همچون وبا از هر ده نفر که ظاهرا به علت و يا مى ميرند اکثر آنها به علت نگرانى و ترس است و تنها اقليتى از آنها حقيقتا بخاطر ابتلاى به بيمارى و يا از بين مى روند!
به طور کلى آرامش و دلهره ، نقش بسيار مهمى در سلامت و بيمارى فرد و جامعه و سعادت و بدبختى انسانها دارد، و چيزى نيست که بتوان از آن به آسانى گذشت و به همين دليل تاکنون کتابهاى زيادى نوشته شده که موضوع آنها فقط نگرانى و راه مبارزه با آن ، و طرز بدست آوردن آرامش است .
تاريخ بشر پر است از صحنه هاى غم انگيزى که انسان براى تحصيل آرامش به هر چيز دست انداخته و در هر وادى گام نهاده ، و تن به انواع اعتيادها داده است .
ولى قرآن با يک جمله کوتاه و پر مغز، مطمئن ترين و نزديکترين راه را نشان داده و مى گويد:
(بدانيد که ياد خدا آرامبخش دلها است )!.
براى روشن شدن اين حقيقت قرآنى به توضيح زير توجه کنيد:
عوامل نگرانى و پريشانى .
1 - گاهى اضطراب و نگرانى به خاطر آينده تاريک و مبهمى است که در برابر فکر انسان خودنمائى مى کند، احتمال زوال نعمتها، گرفتارى در چنگال دشمن ، ضعف و بيمارى و ناتوانى و درماندگى ، و احتياج ، همه اينها آدمى را رنج مى دهد، اما ايمان به خداوند قادر متعال ، خداوند رحيم و مهربان ، خدائى که همواره کفالت بندگان خويش را بر عهده دارد مى تواند اين گونه نگرانيها را از ميان ببرد و به او آرامش دهد که تو در برابر حوادث آينده درمانده نيستى ، خدائى دارى توانا، قادر و مهربان .
2 - گاه گذشته تاريک زندگى فکر انسان را به خود مشغول مى دارد و همواره او را نگران مى سازد، نگرانى از گناهانى که انجام داده ، از کوتاهيها و لغزشها، اما توجه به اينکه خداوند، غفار، توبه پذير و رحيم و غفور است ، به او آرامش مى دهد، به او مى گويد: عذر تقصير به پيشگاهش بر، از گذشته عذر خواهى کن و در مقام جبران براى ، که او بخشنده است و جبران کردن ممکن .
3 - ضعف و ناتوانى انسان در برابر عوامل طبيعى و گاه در مقابل انبوه دشمنان داخلى و خارجى ، او را نگران مى سازد که من در برابر اينهمه دشمن نيرومند در ميدان جهاد چکنم ؟ و يا در مبارزات ديگر چه مى توانم انجام دهم ؟ اما هنگامى که به ياد خدا مى افتد و متکى به قدرت و رحمت او مى شود، قدرتى که برترين قدرتها است و هيچ چيز در برابر آن ياراى مقاومت ندارد، قلبش آرام مى گيرد، با خود مى گويد آرى من تنها نيستم ، من در سايه خدا، بينهايت قدرت دارم !.
قهرمانيهاى مجاهدان راه خدا در جنگها، چه در گذشته ، چه در حال ، و سلحشوريهاى اعجاب انگيز و خيره کننده آنان ، حتى در آنجائى که تک و تنها بوده اند، بيانگر آرامشى است که در سايه ايمان پيدا مى شود.
هنگامى که با چشم خود مى بينيم و با گوش مى شنويم که افسر رشيدى پس از يک نبرد خيره کننده ، بينائى خود را به کلى از دست داده و با تنى مجروح به روى تخت بيمارستان افتاده اما با چنان آرامش خاطر و اطمينان سخن مى گويد که گوئى خراشى بر بدن او هم وارد نشده است ، به اعجاز آرامش در سايه ذکر خدا پى مى بريم .
4 - گاهى نيز ريشه نگرانيهاى آزار دهنده انسان ، احساس پوچى زندگى و بى هدف بودن آن است ولى آن کسى که به خدا ايمان دارد، و مسير تکاملى زندگى را به عنوان يک هدف بزرگ پذيرفته است ، و تمام برنامه ها و حوادث زندگى را در همين خط مى بيند، نه از زندگى احساس پوچى مى کند، و نه همچون افراد بى هدف و مردد، سرگردان و مضطرب است .
5 - عامل ديگر نگرانى آن است که انسان گاهى براى رسيدن به يک هدف زحمت زيادى را متحمل مى شود، اما کسى را نمى بيند که براى زحمت او ارج نهد و قدردانى و تشکر کند، اين ناسپاسى او را شديدا رنج مى دهد و در يک حالت اضطراب و نگرانى فرو مى برد، اما هنگامى که احساس کند کسى از تمام تلاشها و کوششهايش آگاه است ، و به همه آنها ارج مى نهد و براى همه پاداش مى دهد ديگر چه جاى نگرانى و ناآرامى است ؟
6 - سوء ظنها و توهمها و خيالات پوچ يکى ديگر از عوامل نگرانى است که بسيارى از مردم در زندگى خود از آن رنج مى برند، ولى چگونه مى توان انکار کرد که توجه به خدا و لطف بى پايان او و دستور به حسن ظن که وظيفه هر فرد با ايمانى است اين حالت رنج آور را از بين مى برد و آرامش و اطمينان جاى آن را مى گيرد.
7 - دنيا پرستى و دلباختگى در برابر زرق و برق زندگى مادى يکى از بزرگترين عوامل اضطراب و نگرانى انسانها بوده و هست ، تا آنجا که گاهى عدم دستيابى به رنگ خاصى از لباس يا کفش و کلاه و يا يکى ديگر از هزاران وسائل زندگى ساعتها و يا روزها و هفته ها فکر دنيا پرستان را نا آرام و مشوش مى دارد.
اما ايمان به خدا و توجه به آزادگى مؤ من که هميشه با زهد و پارسائى سازنده و عدم اسارت در چنگال زرق و برق زندگى مادى همراه است به همه اين اضطرابها پايان مى دهد، هنگامى که روح انسان (على وار) آنگونه وسعت يابد که بگويد: دنيا کم هذه اهون عندى من ورقة فى فم جرادة تقضمها: (دنياى شما در نظر من بى ارزشتر از برگ درختى است که در دهان ملخى باشد که آن را مى جود) نرسيدن به يک وسيله مادى يا از دست دادن آن چگونه امکان دارد آرامش روح آدمى را بر هم زند و طوفانى از نگرانى در قلب و فکر او ايجاد کند.
8 - يک عامل مهم ديگر براى نگرانى ترس و وحشت از مرگ است که هميشه روح انسانها را آزار مى داده است و از آنجا که امکان مرگ تنها در سنين بالا نيست بلکه در سنين ديگر مخصوصا به هنگام بيماريها، جنگها، ناامنيها وجود دارد، اين نگرانى مى تواند عمومى باشد.
ولى اگر ما از نظر جهان بينى مرگ را به معنى فنا و نيستى و پايان همه چيز بدانيم (همانگونه که ماديون جهان مى پندارند) اين اضطراب و نگرانى کاملا بجا است ، و بايد از چنين مرگى که نقطه پايان همه آرزوها و موفقيتها و خواستهاى انسان است ترسيد، اما هر گاه در سايه ايمان به خدا مرگ را دريچه اى به يک زندگى وسيعتر و والاتر بدانيم ، و گذشتن از گذرگاه مرگ را همچون عبور از دالان زندان و رسيدن به يک فضاى آزاد بشمريم ديگر اين نگرانى بى معنى است ، بلکه چنين مرگى - هر گاه در مسير انجام وظيفه بوده باشد - دوست داشتنى و خواستنى است ،
البته عوامل نگرانى منحصر به اينها نيست بلکه مى توان عوامل فراوان ديگرى براى آن نيز شمرد، ولى بايد قبول کرد که بيشتر نگرانيها به يکى از عوامل فوق باز مى گردد.
و هنگامى که ديديم اين عوامل در برابر ايمان به خدا ذوب و بى رنگ و نابود مى گردد تصديق خواهيم کرد که ياد خدا مايه آرامش دلها است (الا بذکر الله تطمئن القلوب ).
آيا آرامش با خوف خدا سازگار است ؟
بعضى از مفسران در اينجا ايرادى مطرح کرده اند که خلاصه اش اين است :
ما از يک طرف در آيه فوق مى خوانيم ياد خدا مايه آرامش دلها است ، و از طرفى ديگر در آيه 2 سوره انفال مى خوانيم انما المؤ منون الذين اذا ذکر الله وجلت قلوبهم : مؤ منان کسانى هستند که وقتى نام خدا برده مى شود قلبشان ترسان مى گردد آيا اين دو با هم منافات ندارند؟
پاسخ سؤ ال اين است که منظور از آرامش همان آرامش در برابر عوامل مادى است که غالب مردم را نگران مى سازد که نمونه هاى روشن آن در بالا ذکر شد، ولى مسلما افراد با ايمان در برابر مسئوليتهاى خويش نمى توانند نگران نباشند، و به تعبير ديگر آنچه در آنها وجود ندارد نگرانيهاى ويرانگر است که غالب نگرانيها را تشکيل مى دهد اما نگرانى سازنده که انسان را به انجام وظيفه در برابر خدا و خلق و فعاليتهاى مثبت زندگى وا مى دارد در وجود آنها هست و بايد هم باشد، و منظور از خوف از خدا نيز همين است .
ذکر خدا چيست و چگونه است ؟
(ذکر) همانگونه که راغب در (مفردات ) گفته است (گاهى به معنى حفظ مطالب و معارف آمده است با اين تفاوت که کلمه (حفظ) به آغاز آن گفته مى شود و کلمه (ذکر) به ادامه آن ، و گاهى به معنى يادآورى چيزى به زبان يا به قلب است ، لذا گفته اند ذکر دو گونه است : (ذکر قلبى ) و (ذکر زبانى ) و هر يک از آنها دو گونه است يا پس از فراموشى است و يا بدون فراموشى .
و به هر حال منظور در آيه فوق از ذکر خدا که مايه آرامش دلها است تنها اين نيست که نام او را بر زبان آورد و مکرر تسبيح و تهليل و تکبير گويد، بلکه منظور آن است که با تمام قلب متوجه او و عظمتش و علم و آگاهيش و حاضر و ناظر بودنش گردد، و اين توجه مبداء حرکت و فعاليت در وجود او به سوى جهاد و تلاش و نيکيها گردد و ميان او و گناه سد مستحکمى ايجاد کند، اين است حقيقت (ذکر) که آنهمه آثار و برکات در روايات اسلامى براى آن بيان شده است .
در حديث مى خوانيم که از وصايائى که پيامبر به على (عليهالسلام ) فرمود اين بود:
يا على ثلاث لا تطيقها هذه الامة المواسات للاخ فى ماله و انصاف الناس من نفسه و ذکر الله على کل حال ، و ليس هو سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر و لکن اذا ورد على ما يحرم عليه خاف الله عز و جل عنده و ترکه :
اى على سه کار است که اين امت طاقت آن را ندارند (و از همه کس ساخته نيست ) مواسات با برادران دينى در مال ، و حق مردم را از خويشتن دادن ، و ياد خدا در هر حال ، ولى ياد خدا (تنها) سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر نيست ، بلکه ياد خدا آن است که هنگامى که انسان در برابر حرامى قرار مى گيرد از خدا بترسد و آن را ترک گويد).
در حديث ديگرى مى خوانيم على (عليهالسلام ) فرمود: الذکر ذکران : ذکر الله عز و جل عند المصيبة و افضل من ذلک ذکر الله عند ما حرم الله عليک فيکون حاجزا:
ذکر دو گونه است : ياد خدا کردن به هنگام مصيبت (و شکيبائى و استقامت ورزيدن ) و از آن برتر آن است که خدا را در برابر محرمات ياد کند و ميان او و حرام سدى ايجاد نمايد).
و به همين دليل است که در بعضى از روايات ذکر خداوند به عنوان يک سپر و وسيله دفاعى شمرده شده است ، در حديثى از امام صادق (عليهالسلام ) مى خوانيم که روزى پيامبر رو به يارانش کرد و فرمود:
اتخذوا جئنا فقالوا يا رسول الله امن عدو قد اظلنا؟ قال لا، و لکن من النار قولوا سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر:
(سپرهائى براى خود فراهم کنيد عرض کردند اى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) آيا در برابر دشمنان که اطراف ما را احاطه کرده و بر ما سايه افکنده اند؟ فرمود نه ، از آتش
(دوزخ ) بگوئيد: سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر (خدا را به پاکى بستائيد و بر نعمتهايش شکر گوئيد و غير از او معبودى انتخاب نکنيد و او را از همه چيز برتر بدانيد).
و اگر مى بينيم در پاره اى از احاديث ، پيامبر به عنوان (ذکر الله ) معرفى شده ، نيز به خاطر آن است که او مردم را به ياد خدا مى اندازد و تربيت مى کند.
از امام صادق (عليهالسلام ) در تفسير الا بذکر الله تطمئن القلوب نقل شده است که فرمود:
بمحمد تطمئن القلوب و هو ذکر الله و حجابه :
(به وسيله محمد دلها آرامش مى پذيرد و او است ذکر خدا و حجاب او)!.
تفسیر نمونه
با سلام و احترام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات حضرتعالی
مطلب مفید و قابل استفاده ای بود
انشاالله که برای مخاطبین قابل استفاده باشد
در ضمن مطلب شما در قسمت مطالب برگزیده وبلاگ نویسان در سایت معاونت فرهنگی به آدرس farhangi.whc.irمنتشر گردید
با تشکر
فرم در حال بارگذاری ...