« ترویج نماز، مؤثرترین راهها برای کاستن آسیبهای اجتماعیتقلید در احکام ؛ مخالفت با قرآن و عقل، و عامل پراکندگی! »

امام دوازدهم غيبت و ظهور

نوشته شده توسطرحیمی 6ام بهمن, 1394

ظهور مردى از خاندان رسالت ، به منظور برپايى حكومت عدل جهانى، در آينده تاريخ بشر (آنگاه كه جهان پر از ظلم و جور مى گردد) يكى از مسلّمات عقايد اسلامى است كه جمهور مسلمانان بر آن اتفاق دارند و احاديثى كه در اين مورد نقل شده به حد تواتر مى رسد. طبق محاسبه محققين، تعداد 657 روايت در اين باره وارد شده است، كه از آن ميان تنها به نقل يك حديث از مسند احمد بن حنبل بسنده مى كنيم.

پيامبر گرامى (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمودند:

«لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيا إِلاّ يَومٌ واحِدٌ لَطَوَّلَ اللّهُ ذلِكَ اليَوْمَ حَتّى يَخْرُجَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدي فَيَمْلأُها عَدْلاً وَ قِسْطاً كَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوراً»([1]):

اگر از عمر جهان جز يك روز باقى نمانده باشد، خداوند آن روز را به قدرى طولانى مى كند تا مردى از فرزندان من قيام نمايد و دنيا را از عدل و قسط پر سازد، همان گونه كه با جور و ستم پر شده است.

بنابر اين قيام و ظهور مردى از خاندان پيامبر در آخرالزمان مورد اتفاق عموم مسلمانان ـ از شيعه و سنّى ـ است.

خصوصيّات اين مصلح جهانى در روايات اسلامى كه فريقين به نقل آنها پرداخته اند به شرح زير بيان شده است:

1. از اهل بيت پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) است 389 روايت

2. از فرزندان اميرالمؤمنين على (عليه السلام) است 214 روايت

3. از فرزندان فاطمه زهرا(عليها السلام) است 192روايت

4. نهمين فرزند از اولاد امام حسين (عليه السلام) است 148 روايت

5. از فرزندان امام زين العابدين (عليه السلام) است 185 روايت

6. از فرزندان امام حسن عسكرى (عليه السلام) است 146 روايت

7. دوازدهمين امام از ائمه اهل بيت (عليهم السلام) است 136 روايت

8. رواياتى كه از ولادت او گزارش مى دهد 214 روايت

9. عمر او طولانى خواهد بود 318 روايت

10. غيبت طولانى خواهد داشت 91 روايت

11. به هنگام ظهور او اسلام جهانگير مى شود 27 روايت

12. زمين را پر از عدل و داد مى كند 132 روايت

بنابر روايات فوق، وجود چنين مصلح جهانى در آينده تاريخ بشر از ديدگاه روايات اسلامى امرى مسلّم و غير قابل ترديد است; آنچه مورد اختلاف مى باشد اين است كه آيا از مادر متولد شده و هم اكنون در قيد حيات است، يا در آينده به دنيا خواهد آمد؟ شيعه و گروهى از محققان اهل سنت طرفدار رأى نخست بوده و معتقدند كه آن حضرت در سال 255هجرى قمرى از مادر متولد شده و هم اكنون در قيد حيات است، ولى گروهى از اهل سنت مى گويند وى در آينده متولد خواهد شد.

از آنجا كه ما شيعيان معتقديم آن حضرت در سال 255ق ديده به جهان گشوده و در قيد حيات است، لذا لازم است در حد ظرفيّت اين نوشته، نكاتى را درباره غيبت و طول عمر آن حضرت متذكر گرديم.

از نظر قرآن كريم، اولياى الهى بر دو نوعند: ولىّ ظاهر كه مردم وى را مى شناسند; و ولىّ غايب از انظار كه مردم او را نمى شناسند، گرچه او در ميان آنها بوده و از حال آنان با خبر است.

در سوره كهف، هر دو ولىّ يكجا بيان شده اند: يكى موسى بن عمران است، و ديگرى مصاحب موقّت او در سفر دريايى و زمينى كه به نام خضر معروف است. اين ولىّ الهى به گونه اى بود كه حتى موسى با او آشنا نبود و تنها به راهنمايى خدا او را شناخت و از علمش بهره گرفت ، چنانكه مى فرمايد:(فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَيْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَعَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنّا عِلماً* قالَ لَهُ مُوسى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمّا عُلِّمْتَ رُشْداً) (كهف/65ـ66): موسى و همراهش با بنده اى از بندگان ما (در لب دريا) آشنا شدند كه وى را مشمول رحمت خود قرار داده و از جانب خويش به او علمى آموخته بوديم. موسى به وى گفت: آيا اجازه مى دهى همراه تو باشم تا از علوم رشدآفرين خويش به من بياموزى؟

قرآن سپس شرحى از كارهاى مفيد و سودمند آن ولى الهى به دست مى دهد كه كاملاً پيداست مردم او را نمى شناخته ولى از آثار و بركات او بهره مند بوده اند.([2])

حضرت ولى عصر ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشريف ـ نيز بسان مصاحب موسى، ولىّ ناشناخته اى است كه در عين حال مبدء كارهاى سودمندى براى امت مى باشد. در اين صورت، غيبت امام به معنى انفصال و جدايى او از جامعه نيست، بلكه او ـ همان گونه كه در روايات معصومين (عليهم السلام)نيز وارد شده ـ بسان خورشيد در پشت ابر است كه ديدگان آن را نمى بينند، امّا به اهل زمين نور و گرمى مى بخشد».([3])

علاوه بر اين، در طول تاريخ، گروه بسيارى از پاكدلان و پارسايان كه شايستگى تشرّف به حضور وى را داشته ، به محضر آن حضرت رسيده و از او بهره گرفته و مى گيرند، و از اين طريق ديگران نيز از بركات وجود او بهره مند مى شوند.

روش متعارف در بين بشر اين بوده و هست كه فرمانروا و رهبر، بخشى از كارها را بدون واسطه انجام مى دهد و بخش ديگر را نمايندگان او انجام مى دهند. درست است كه علل مختلف، سبب غيبت امام عصر ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشريف ـ شده و بشر از دسترسى مستقيم به آن حضرت محروم است، ولى خوشبختانه راه بهره گيرى از نمايندگان آن حضرت، كه همان فقيهان عادل و پارسايند، به روى پيروان آن امام همام بسته نيست. فقيهان بزرگ و مجتهدان عاليمقام، در امور شرعى و حكومتى نمايندگان آن حضرت بوده و اداره جامعه اسلامى در عصر غيبت به آنان واگذار شده است. البته محروميّت از همه آثار وجودى آن حضرت به علت شرايط ويژه اى استكه غيبت وى را امرى اجتناب ناپذير ساخته است.

علت غيبت حضرت ولى عصر ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشريف ـ يكى از رازهاى الهى بوده و ممكن است ما نتوانيم به كُنْهِ آن پى ببريم . غيبت موقت رهبران الهى از ميان مردم ،در امت هاى پيشين نيز سابقه داشته است: موسى بن عمران (عليه السلام) چهل روز از امت خود غايب شد و در ميقات به سر برد (اعراف/142). حضرت مسيح (عليه السلام)به مشيت الهى از ديدگاه امت خويش پنهان گرديد، و دشمنان قادر به كشتن او نگشتند (نساء/158). حضرت يونس (عليه السلام)مدتى از قوم خود غايب گشت (صافات/140). اصولاً هرگاه مطلبى از طريق نقل متواتر ثابت شود ولى انسان نتواند به راز آن كاملاً پى ببرد، نبايد آن را مورد ترديد يا انكار قرار دهد، زيرا در اين صورت بخش عظيمى از احكام الهى، كه از مسلّمات و ضروريات دين اسلام به شمار مى رود، مورد ترديد واقع خواهد شد. غيبت حضرت ولى عصر ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشريف ـ نيز از اين قاعده مستثنى نيست وعدم اطلاع از سرّ يا اسرار حقيقى آن، مجوّز ترديد يا انكار آن نمى تواند باشد. در عين حال بايد گفت كه مى توان راز غيبت را در حد فكر بشرى فهميد و آن اينكه:

اين آخرين حجت معصوم الهى براى تحقق بخشيدن به آرمانى بزرگ (گسترش عدل كلى و به اهتزاز درآوردن پرچم توحيد در جهان) در نظر گرفته شده است، و اين آرمان نياز به گذشت زمان و شكوفايى عقل و دانش بشر و آمادگى روحى بشريت دارد، تا جهان به استقبال موكب آن امام عدل وآزادى رود. طبيعى است كه چنانچه آن حضرت پيش از فراهم شدن مقدمات در ميان مردم ظاهر شود، سرنوشتى چونان ديگر حجت هاى الهى (شهادت) يافته و قبل از تحقق آن آرمان بزرگ ديده از جهان برخواهد بست. به اين حكمت، در روايات نيز اشاره شده است. امام باقر (عليه السلام) فرمود: براى حضرت قائم ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشريف ـ غيبتى است قبل از ظهور. راوى از علت آن پرسيد، امام فرمود: «براى جلوگيرى ازكشته شدن»([4]). گذشته از اين، در برخى روايات مسئله امتحان و تمحيص خلق مطرح شده است، بدين معنى كه مردم در عصر غيبت در بوته آزمايش الهى قرار مى گيرند و مراتب استوارى آنان در ايمان واعقتاد سنجيده مى شود.([5])

براهين كلامى، وجود امام معصوم در جامعه را لطفى از الطاف بزرگ الهى مى داند كه عامل هدايت مردم است.بديهى است چنانچه مردم به استقبال اين مظهر لطف الهى رفتند، از همه آثار و بركات وجود وى بهره مند مى شوند، و در غير اين صورت از نعمت بهره مندى كامل از آن حضرت محروم خواهند شد، و عامل اين محروميت نيز خود مردمند، نه خدا و امام .([6])

حضرت ولى عصر ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشريف ـ در سال 255هجرى قمرى ديده به جهان گشوده است وبا اين حساب ، اكنون ( سال 1418 ق) متجاوز از يازده قرن از عمر شريف آن حضرت مى كذرد. قبول اين عمر طولانى، باتوجّه به قدرت گسترده خداوند، امر مشكلى نيست و در حقيقت، آنان كه طول عمر آن حضرت را مشكلى مى شمارند، از قدرت نامتناهى الهى غفلت ورزيده اند: (وَ ما قَدَرُوا اللّهَ حَقَّ قَدْرِهِ)(انعام/91). گذشته از اين، در امتهاى پيشين معمَّرين بسيارى وجود داشته اند، چنانكه قرآن دوران رسالت نوح (عليه السلام) را نهصد و پنجاه سال مى شمرد (عنكبوت/14).همچنين در عصر ما دانش بشرى مى كوشد مشكل طول عمر را حل كند، و اين مى رساند كه به اعتقاد دانشمندان، بشر شايستگى عمر طولانى را دارد، چيزى كه هست موانعى از طولانى شدن آن جلوگيرى مى كند. براستى خدايى كه قادر است، به تصريح قرآن، حضرت يونس را تا روز رستاخيز در شكم ماهى زنده بدارد(صافات/143ـ144)، آيا نمى تواند حجت بالغه خود را در روى زمين در پرتو بركات و الطاف خود عمر طولانى بخشد؟! پيداست كه جواب مثبت است.

خدايى كه جهان پاينده دارد *** توانـد حجّتى را زنــده دارد

وقت ظهور آن حضرت بر كسى روشن نيست و اين امر، از رازهايى است كه، بسان برپايى رستاخيز، تنها بر خداوند مكشوف است. بنابر اين، نبايد ادعاى كسانى را كه مدّعى آشنايى با وقت ظهور آن حضرت مى باشند يا براى ظهور وقت مشخصى را تعيين مى كنند، پذيرفت (كذب الوقّاتون).

از تاريخ دقيق ظهور كه بگذريم، بايد گفت در روايات نشانه هايى كلّى براى ظهور آن حضرت بيان شده است كه خود به دو بخش علائم «حتمى» و «غير حتمى» تقسيم مى شود كه تفصيل آن در كتب عقايد وحديث آمده است.

————————————————

[1] . مسند احمد بن حنبل، 1/99 و 3/17و 70.

[2] . سوره كهف، آيات:71ـ82.

[3] . كمال الدين، شيخ صدوق، باب 45، حديث 4، ص 485.

[4] . كمال الدين، شيخ صدوق، باب 14، حديث 8، 9، 10.

[5] . مجلسى، بحارالأنوار، 52/102ـ 113ـ 114، باب التمحيص و النهى عن التوقيت.

[6] . محقق طوسى، در كتاب تجريد الاعتقاد (بحث امامت) با عبارت زير به اين برهان اشاره دارد: وجوده لطف، و تصرّفه لطفٌ آخَر و عدمه منّا، ص362.

منبع:پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله العظمی سبحانی


فرم در حال بارگذاری ...