موضوعات: "اهل بیت علیها السلام" یا "رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم" یا "حضرت زهرا سلام الله علیها" یا "فاطمیه" یا "حضرت علی علیه السّلام" یا "نهج البلاغه" یا "نامه ها" یا "خطبه ها" یا "غدیر" یا "امام حسن مجتبی علیه السّلام" یا "امام حسین علیه السّلام" یا "امام سجّاد علیه السّلام" یا "صحیفه سجادیه" یا "امام باقر علیه السّلام" یا "امام جعفر صادق علیه السّلام" یا "امام موسی کاظم علیه السّلام" یا "امام رضا علیه السّلام" یا "امام جواد علیه السّلام" یا "امام هادی علیه السّلام" یا "امام حسن عسگری علیه السّلام" یا "امام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف" یا "مهدویت"
صلوات خاصه امام حسن عسکری علیه السلام+ دانلود صوت
نوشته شده توسطرحیمی 29ام دی, 1394صلوات خاصه امام حسن عسکری علیه السلام
اَللّهُمّ صَلِّ عَلی الحَسَنِ بنِ علیِّ بنِ مُحَمَّد، اَلبَرِّ التَّقِیِّ الصّادِقِ الوَفِیِّ النُّورِ المُضیء ، خازِنِ عِلمِک وَ المُذَکِّرِ بِتَوحیدِک وَ وَلیِّ اَمرِک وَ خَلَفِ اَئِمَّةِ الدّینِ الهُداةِ الرّاشِدینَ وَ الحُجَّةِ عَلی اَهلِ الدُّنیا فَصَلِّ عَلَیهِ یا رَبِّ اَفضَل ما صَلَّیتَ عَلی آَحَدٍ مِن اَصفیائِک وَ حُجَجِکَ وَ اَولادِ رُسُلِکَ یا اِلهَ العالَمین.
نقش امام حسن عسکری علیه السلام در تفسیر قرآن
نوشته شده توسطرحیمی 29ام دی, 1394جلوه هایی از پاسداری و مرزبانی از قرآن
امام حسن عسکری علیه السلام علاوه بر تفسیر آیات الهی و انجام وظیفه تعلیم، تربیت و آموزش قرآنی و تفسیری، در صحنه فکر و عمل به «پاسداری از قرآن» و «مرزبانی از شریعت با قرآن» نیز می پرداخت. اینک جلوه هایی از تلاش مقدس آن امام را به نظاره می نشینیم.
الف: پاسداری از قرآن
از زمان نزول قرآن همیشه شبهات و سؤالاتی پیرامون برخی آیات قرآنی یا کل قرآن مطرح بوده است، جدای از منشأ خیر اندیشانه یا مانع تراشانه این سؤالات و شبهات، باید گستردگی آن را مرتبط با رویکرد علمی، فلسفی، فقهی و… در هر عصر نسبت به قرآن دانست.
از این روی در عصر برخی امامان مثل امام عسکری علیه السلام و قبل از آن امام صادق علیه السلام و… شاهد شبهاتی گسترده که گاه پیامدهای اجتماعی و سیاسی مهمی هم داشت مانند
مسئله قدیم بودن قرآن و…بوده ایم. امام عسکری علیه السلام خود را پاسدار قرآن می دانست و در مقابل این شبهات، به زدودن غبار از چهره قرآن و عیان کردن واقعیت آن می پرداخت.
قدیم بودن قرآن!
ابوهاشم می گوید با خودم گفتم دوست دارم بدانم ابومحمد عسکری علیه السلام درباره قرآن چه می گوید آیا آفریده شده یا نه؟ در حالی که قرآن غیر خداست؟ حضرت روبه من کرد و فرمود:
آیا حدیث امام صادق علیه السلام به تو نرسیده است که فرمود:
«وقتی قل هو اللّه احد نازل شد، خداوند برای آن چهار هزار بال آفرید. پس بر هر گروهی از فرشتگان که می گذشت، همه در برابرش فروتنی می کردند و می گفتند این نسب (شناسنامه) پروردگار متعال است.(1)
امام عسکری علیه السلام به نقل ابن شهر آشوب، همچنین در جواب ابوهاشم (قرآن آفریده است یا نه؟)
فرمود: ابوهاشم خداوند آفریدگار هرچیز است و هرچه جز او آفریده است.(2)
امام عسکری علیه السلام طبق این دو روایت به روش روایی و نیز قرآنی پاسخ شبهه قدیم بودن قرآن را داده است.
آینه حسن
نوشته شده توسطرحیمی 29ام دی, 1394ای که خورشید فلک محو لقای تو بود
ماه را روشنی از نور ضیای تو بود
تویی آن آینه حسن خداوند کریم
که عیان نور الهی زلقای تو بود
معدن جود و سخایی تو که از فرط کرم
دو جهان ریزه خور خوان عطای تو بود
ولی حق حسن العسکری ای آن که قضا
مجری امر تو و بنده رای تو بود
حجت یازدهم نور خداوند جلی
ای که ایجاد دو عالم ز برای تو بود
من کجا مدح و ثنای تو توانم گفتن
که به قرآن خدا مدح و ثنای تو بود
نه همین جای تو در سامره تنها باشد
که به دلهای محبان تو جای تو بود
بی ولای تو عبادت زکسی نیست قبول
شرط مقبولی طاعات ولای تو بود
نسبت قامت سرو تو به طوبی ندهم
زآن که طوبی خجل از قد رسای تو بود
چه غم از تابش خورشید قیامت دارد
آن که در روز جزا زیر لوای تو بود
همه شب قرب جوارت زخدا می طلبم
که مرا در سر شوریده هوای تو بود
در جوار تو زحق خواهش جنت نکنم
جنت ما به خدا صحن و سرای تو بود
دیده گریان نشود روز جزا در محشر
هر که گریان به جهان بهر عزای تو بود
تو ظهور پسر خویش طلب کن زخدا
چون که مقبول خداوند دعای تو بود
تا ابد بر تو و اجداد کرام تو درود
غیر از این هر چه بگویم نه سزای تو بود
«سید محمد خسرو نژاد»
طرح/ ولادت امام حسن عسکری علیه السلام
نوشته شده توسطرحیمی 29ام دی, 1394گفتم به صبا دردِ دل خویش بگویم
نوشته شده توسطرحیمی 27ام دی, 1394بیهوده قفس را مگشایید پری نیست
جز مُشتِ پری گوشه ی زندان اثری نیست
در دل اثر از شادی و امّید مجویید
از شاخه ی بشکسته ی امّید ثمری نیست
گفتم به صبا دردِ دل خویش بگویم
امّا به سیه چال ، صبا را گذری نیست
گیرم که صبا را گذر افتاد ، چه گویم؟
دیگر ز من و دردِ دل من خبری نیست
امّید رهایی چو از این بند محال است
ناچار بجز مرگ، نجاتِ دگری نیست
ای مرگ کجایی که به دیدار من آیی
در سینه دگر جز نفس مختصری نیست
تا بال و پری بود قفس را نگشودند
امروز گشودند قفس را که پری نیست
صلواتی دلنشین که گویای بخشی از مناقب و مصائب حضرت موسی بن جعفر؛ امام کاظم علیه السلام است:
به نقل صاحب مفاتیح الجنان از سید بن طاووس ره
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَصِيِّ الْأَبْرَارِ وَ إِمَامِ الْأَخْيَارِ وَ عَيْبَةِ الْأَنْوَارِ وَ وَارِثِ السَّكِينَةِ وَ الْوَقَارِ وَ الْحِكَمِ وَ الْآثَارِ؛ الَّذِي كَانَ يُحْيِي اللَّيْلَ بِالسَّهَرِ إِلَى السَّحَرِ بِمُوَاصَلَةِ الاسْتِغْفَارِ حَلِيفِ السَّجْدَةِ الطَّوِيلَةِ وَ الدُّمُوعِ الْغَزِيرَةِ وَ الْمُنَاجَاةِ الْكَثِيرَةِ وَ الضَّرَاعَاتِ الْمُتَّصِلَةِ وَ مَقَرِّ النُّهَى وَ الْعَدْلِ وَ الْخَيْرِ وَ الْفَضْلِ وَ النَّدَى وَ الْبَذْلِ
وَ مَأْلَفِ الْبَلْوَى وَ الصَّبْرِ وَ الْمُضْطَهَدِ بِالظُّلْمِ وَ الْمَقْبُورِ بِالْجَوْرِ وَ الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُودِ وَ الْجَنَازَةِ الْمُنَادَى عَلَيْهَا بِذُلِّ الاسْتِخْفَافِ
وَ الْوَارِدِ عَلَى جَدِّهِ الْمُصْطَفَى وَ أَبِيهِ الْمُرْتَضَى وَ أُمِّهِ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ، بِإِرْثٍ مَغْصُوبٍ وَ وِلاءٍ مَسْلُوبٍ وَ أَمْرٍ مَغْلُوبٍ وَ دَمٍ مَطْلُوبٍ وَ سَمٍّ مَشْرُوبٍ
اللَّهُمَّ وَ كَمَا صَبَرَ عَلَى غَلِيظِ الْمِحَنِ وَ تَجَرَّعَ غُصَصَ الْكُرَبِ وَ اسْتَسْلَمَ لِرِضَاكَ وَ أَخْلَصَ الطَّاعَةَ لَكَ وَ مَحَضَ الْخُشُوعَ وَ اسْتَشْعَرَ الْخُضُوعَ وَ عَادَى الْبِدْعَةَ وَ أَهْلَهَا وَ لَمْ يَلْحَقْهُ فِي شَيْءٍ مِنْ أَوَامِرِكَ وَ نَوَاهِيكَ لَوْمَةُ لائِمٍ صَلِّ عَلَيْهِ صَلاةً نَامِيَةً مُنِيفَةً زَاكِيَةً تُوجِبُ لَهُ بِهَا شَفَاعَةَ أُمَمٍ مِنْ خَلْقِكَ وَ قُرُونٍ مِنْ بَرَايَاكَ وَ بَلِّغْهُ عَنَّا تَحِيَّةً وَ سَلاما وَ آتِنَا مِنْ لَدُنْكَ فِي مُوَالاتِهِ فَضْلا وَ إِحْسَانا وَ مَغْفِرَةً وَ رِضْوَانا
إِنَّكَ ذُو الْفَضْلِ الْعَمِيمِ وَ التَّجَاوُزِ الْعَظِيمِ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.
و این جمعه هم گذشت...
نوشته شده توسطرحیمی 25ام دی, 1394غروب جمعه رسیده است و باز تنهایی
غروب، این همه غربت، چرا نمیآیی؟
زمین به دور سرم چرخ میزند، پس کی
تمام میشود این روزهای یلدایی؟
کجاست جاذبهات آفتابِ من؟ خسته است
شهابِ کوچکت از این مدار پیمایی
کبوترانه دلم را کجا روانه کنم؟
کجاست گنبد آن چشمهای مینایی؟
تمام هفته دلم را به جمعه خوش کردم
غروب جمعه رسیده است و باز تنهایی…
دلم برای تو تنگ است...
نوشته شده توسطرحیمی 25ام دی, 1394السلام علیک یا سلطان عشق علی بن موسی الرضا علیه السلام
در آن کرانه که دل با ستاره همزاد است
به من اجازه ی در اوج پر زدن داده است
در آن کرانه که همواره یک نفر آنجاست
که در پذیرش مهمان همیشه آماده است
در آن کرانه که خورشید پیش یک گنبد
بدون رنگ ز بازار حسن افتاده است
همیشه از تو سرودن چه سخت و شیرین است
شبیه تیشه زدن های سخت فرهاد است
سؤال می کند از خود هنوز آهویی
که بین دام و نگاهت کدام صیّاد است؟
دلم که دست خودم نیست این دل غمگین
همان دلی است که جامانده در گهرشاد است
بدون فنّ غزل بی کنایه می گویم
دلم برای تو تنگ است شعر من ساده است
***سید حمیدرضا برقعه ای***
قبله حاجات ری
نوشته شده توسطرحیمی 25ام دی, 1394هوای بهاریِ «ری» در نهایت لطافت، بر مقدم گل ها بوسه می زند و فرشته های شکوفه پوش، دامن دامن گل بر حجله بهار می افشانند.
ری، عروس شهرهای ایران، قصر بهارانه ز یبایی ها، منظر پاک تماشا و بارگاه شور و عشق و مناجات، امروز جشن کبریایی «سیّدی» از فزندان «امام مجتبی علیه السلام » را برپا می کند که عطر «زهرا»یی اش، در نهایت غربت، تمام پروانگان را به زیارت خوانده است!
سیّدی از تبار عشق و ایمان، نور و صداقت و مهر و عطوفت.
سیدی از سلاله پاکان، که عطر بهشت از آستانش به مشام می رسد ودل های عاشق را به زیارت کربلا می برد! سیدی از قبیله کرامت، که آستان کبریایی اش مثل «بقیع»، درمان تمام دردهای غریبی است؛ چشم نواز است و دل های غریب را به غربت آستان امام مجتبی علیه السلام پیوند می زند.
سیدی که صدای مناجاتش، هنوز از «سِکّة الموالی» می آید و یاران ولایت را نسل به نسل، محو کرامت های خود کرده است!
سیدی که نام، مرام و احترامش غیر قابل وصف است و شکوه مقامش در میان اولیاءاللّه نشانه عظمت اوست! عظمتی که حتی امامان بزرگوار تشیع آن را ستوده اند .
ألسلام علیکَ اَیُهَا السَّیدِ الزَّکیُ و الطّاهِرُ الصَفّی!
السلام علیک یَابنَ السّادَة الْاَطْهار!
السلامُ عَلَی الْعَبدِالصّالِح الْمطیعُ للّه رَبِ العالَمین و لِرَسولِهِ و لِاَمیرِ المؤمنین!
درود خداوند بر تو و نیاکان پاک تو باد.
مولاجان! دل های دردمند خود را به آستانت دخیل می بندیم و هرگاه رو به قبله می کنیم، سلام و درود نگاهمان را نذر گلدسته های آسمانی تو می کنیم.
مولا جان!:
یک نگهْ نظّاره ات، سرجوشِ صد میخانه می یک تبسّم کردنت، آغوش صد گلزار گل
انگار قسمت ازلی «ری»، این شهر کهن و باستانی، این شهر زیبا و سرسبز بود که وجود مبارک حضرتت را میزبانی کند، تا شیعه، عطر مدینه و بقیع را از آستان کبریایی تو استشمام کند.
در سالروز میلادت، مولاجان! یا ابالقاسم! در قنوت اشک هامان تو را می خوانیم:
«یا سَیّدی وابْنَ سَیّدی! اِشْفَعْ لی فی الْجَنَّةِ، فَاِنَّ لَکَ عِنْدَاللّهِ شأنا مِنَ الشَأنِ؛
مولاجان، ما را با نگاه شفاعت بنواز، که سخت نیازمند کراماتِ توایم!
منبع: حوزه
فضایل و کرامات حضرت عبد العظیم حسنی
نوشته شده توسطرحیمی 25ام دی, 1394
فضایل حضرت عبد العظیم حسنی از زبان معصومین
1- صاحب بن عباد در رساله خود گفته: ابو حماد رازی گوید: خدمت حضرت هادی علیه السّلام رسیدم و از آن جناب مسائلی پرسیدم، هنگامی که اراده کردم از محضر مقدّسش بیرون شوم فرمود: هرگاه مشکلاتی برایت پیش آمد کرد، آنها را از عبد العظیم حسنی بپرس، و سلام مرا هم به او برسان.
2- در امالی صدوق در ضمن حدیث «عرض دین» آمده وقتی که حضرت عبد العظیم خدمت امام هادی علیه السّلام مشرّف شد و عقاید خود را اظهار نمود، امام فرمود: تو از دوستان حقیقی ما هستی.
3- ابو نصر بخاری ضمن حالات فرزندان امام مجتبی علیه السّلام از ابوعلی محمّد بن همام از حضرت امام حسن عسکری علیه السّلام روایت کرده که در نزد آن جناب از عبد العظیم حسنی صحبت به میان آمد، فرمود: اگر عبد العظیم نبود می گفتیم علی بن حسن بن زید بن حسن فرزندی از خود باقی نگذاشته.
4- ابن قولویه در کامل الزّیارات(باب 107 صفحه 324) از علیّ ابن حسین ابن موسی بن بابویه و او از محمّد ابن یحیی اشعری عطار قمی روایت کرده یکی از اهالی ری گفت بر حضرت ابوالحسن العسکری امام هادی علیه السّلام وارد شدم آن جناب از من پرسید کجا بودی؟ عرض کردم به زیارت سیّد الشهدا علیه السّلام رفته بودم آن حضرت فرمود بدان و آگاه باش اگر قبر عبدالعظیم حسنی علیه السّلام را که در نزد شماست زیارت کرده بودی مثل آنست که حضرت حسین ابن علی را در کربلا زیارت کرده باشی.
اینجا، ری است.
نوشته شده توسطرحیمی 25ام دی, 1394اینجا، ری است که فرسنگ ها با مدینه فاصله دارد.
اما خاک و آبش، بوی غربت نمی دهد؛
آخر مردمی دارد که تو را بر چشم می نهند و سالیان سال، به زیارتت می آیند.
شاید مدینه نباشد، ولی هرچه بخواهی بوی مدینه می دهد؛
تا آنجا که تو را نه به میهمانی، بلکه به میزبانی این شهر می پذیرند.
و ری به همین سادگی، شهر عبدالعظیم علیه السلام می شود.