موضوعات: "اهل بیت علیها السلام" یا "رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم" یا "حضرت زهرا سلام الله علیها" یا "فاطمیه" یا "حضرت علی علیه السّلام" یا "نهج البلاغه" یا "نامه ها" یا "خطبه ها" یا "غدیر" یا "امام حسن مجتبی علیه السّلام" یا "امام حسین علیه السّلام" یا "امام سجّاد علیه السّلام" یا "صحیفه سجادیه" یا "امام باقر علیه السّلام" یا "امام جعفر صادق علیه السّلام" یا "امام موسی کاظم علیه السّلام" یا "امام رضا علیه السّلام" یا "امام جواد علیه السّلام" یا "امام هادی علیه السّلام" یا "امام حسن عسگری علیه السّلام" یا "امام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف" یا "مهدویت"

دانلود نرم افزار مادر پاکی ها

نوشته شده توسطرحیمی 9ام فروردین, 1394

حضرت على و نهج البلاغه

نوشته شده توسطرحیمی 6ام فروردین, 1394

 

علاّمه مى گويد: «بشر عادى، نمى تواند به تمام ابعاد وجودى حضرت على (عليه السلام)معرفت پيدا كندچه آن حضرت سرشار از مناقب، معالى، علم، كرم، جود، شجاعت، رأفت، رحمت، شفقت و جميع مظاهر كرامت و كمالات انسانى است و اين كمالات، در حضرت امير (عليه السلام) به كامل ترين وجه وجود دارد. با اين همه، برخى از مخالفان، در گذشته و حال منكر اين مناقب شده اندهر چند در زمان كنونى، به دليل انتشار كتاب هاى بسيار درباره فضايل حضرت امير (عليه السلام)، به خصوص بعد از انقلاب اسلامى ايران، از شدّت مخالفت ها كاسته شده است و هر چند ما هنوز نتوانسته ايم، چنان كه بايد، به شناساندن آن حضرت همّت بگماريم.

بهترين راه شناساندن حضرت على (عليه السلام)، نشان دادن زندگى اوست كه شايسته است زير نظر متخصصان، آثارى دراين باره تهيه شود و در اختيار جهانيان قرار گيرد. بايد در هر بعد از ابعاد نامتناهى آن حضرت، به گونه اى علمى و تخصصى، بحث و تحقيق شودمثلاً درباره معرفى حضرت على (عليه السلام)به عنوان باب علم نبى (صلى الله عليه وآله)، مطالب بسيارى در دست است اما از همه بهتر، نهج البلاغه است زيرا اين كتاب، اثر خود حضرت امير (عليه السلام) است و گويايى بيشترى در نشان دادن مقامات كمالى و علمى آن حضرت دارد.

در باب كلمات قصار، توجه به سند و شواهد خارجى مهم است اما در باب خطبه ها، و به خصوص خطبه هاى طولانى و نيز خطبه هاى مربوط به جهان آخرت و صفات حق تعالى، شواهد داخلى كفايت مى كند. ممكن است برخى از مخالفان انتساب نهج البلاغه را به اميرمؤمنان(عليه السلام) انكار كنند. اين گروه، اگر مى گويند نهج البلاغه از حضرت امير نيست، جمع شوند و شبيه آن را بياورند. آن چه خدا درباره قرآن فرموده است، درباره نهج البلاغه نيز صادق است. آيا مخالفان مى توانند مثل نهج البلاغه بياورند؟

آيا كسى مانند آن حضرت، محرم اسرار بوده است. حضرت على (عليه السلام) اشاره مى كند كه ديگران گاه گاهى خدمت پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله)مى رسيدند و حتى سؤال كردن هم بلد نبودندولى وقتى آن حضرت به خانه مى آمد، خود ايشان اشتياق داشت كه به من علم ياد دهد و من هم حرص داشتم كه از پيامبر ياد بگيرم.

هر كس نهج البلاغه را به كار بندد و در راه تحصيل هدف عالى، از زحمت و فشار نترسد، خير دنيا و آخرت را جمع كرده است. نهج البلاغه، بعد از قرآن، معجزه دوم است. قرآن، معجزه حضرت رسول (صلى الله عليه وآله) و نهج البلاغه، معجزه آقا اميرمؤمنان (عليه السلام)است. آيا مخالفان، كتابى همانند نهج البلاغه دارند كه عالم ماوراى طبيعت را با بيان قدسى و ربّانى خود شرح و بسط دهد؟ هزار كتاب را هم بياورند، جاى نهج البلاغه را نمى گيردچون اميرمؤمنان (عليه السلام) از روزى كه چشم گشود، در دامن پيغمبر (صلى الله عليه وآله) بود و تا آخرين لحظه حيات آن حضرت، از محضر او بهره گرفت.

نهج البلاغه از جهات گوناگونى، مايه باليدن و نازيدن شيعه است همان گونه كه ابعاد حضرت على (عليه السلام)نامتناهى است، نهج البلاغه نيز غيرمتناهى است.

مخالفان پس از گذشت حدود يك هزار سال از تأليف نهج البلاغه، هنوز مى گويند اين سخنان از حضرت على (عليه السلام) نيست بلكه از آنِ سيّدرضى يا سيّدمرتضى است چرا در اين يك هزار سال، نتواسته اند يك دهم نهج البلاغه را از خلفاى خود بياورند»؟

ترجمه ها و شروح نهج البلاغه

در ميان شروح نهج البلاغه، سه شرح ممتاز استشرح ابن ميثم كه براى شرح الفاظ نهج البلاغه خيلى ارزش داردولى كمتر به ادبيات و حديث و تفسير پرداخته است بر خلاف آن، شرح ابن ابى الحديد، هم تاريخ دارد، هم تفسير و هم ادبيات. اين شرح، از جهت جامع بودن، ممتاز است گرچه در شرح كلمات خود حضرت، به زيبايى شرح ابن ميثم نيست. شرح شريفى به نام منهاج البراعة از علاّمه حبيب الله خوئى هست كه از شرح هاى ديگر ارزنده تر است. كسانى كه معلومات اندكى دارند، بهتر است اوّل به مطالعه اين شرح بپردازند و بعد شرح ابن ابى الحديد را بخوانند و يا اين دو را با هم مطالعه كنندزيرا در شرح خوئى به اعتراض ها و انتقادهاى ابن ابى الحديد پاسخ گفته شده است اما متأسفانه مؤلف منهاج البراعة، فقط خطبه ها را شرح كرده است چون وقتى به آخر خطبه ها رسيده، از دنيا رفته است. اخيراً اين شرح به وسيله گروهى ديگر تكميل شده است كه ارزش قسمت هاى اصل اين شرح را ندارد و به استحكام آنها نيست».

گروه فناوری اطلاعات پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام

 

رنج های فاطمه علیها السلام از زبان علی علیه السلام

نوشته شده توسطرحیمی 21ام اسفند, 1393

فاطمه و علی علیهما السلام دو یار همراه و دو ستاره آسمانی اند که برای نشان دادن راه آسمان چند روزی به زمین آمدند و سپس به آسمان بازگشتند . آن دو یار مهربان، نامهربانی ها و بی مهری های بی حسابی از خاکیان دیدند و بزرگوارانه از کنار مزاحمت های شب پره های مزاحم گذشتند . از این بی مهری ها و مزاحمت ها، حکایات فراوانی گفته اند و شنیده ایم، اما در این اوراق معدود، برآنیم تا از زبان تنها همتای زهرا، گوشه ای اندک از تلخی های رفته بر آن عزیز را بخوانیم و بدانیم . پیش از ذکر این تلخی ها، جملاتی چند در بلندای مقام آن زهره درخشنده را از زبان علی علیه السلام نقل می کنیم و سپس به بیان رنج های حضرت زهرا علیها السلام می پردازیم .

فاطمه، برترین بانو

معاویه در نامه ای که به امام علی علیه السلام می نویسد، به فخر فروشی در مقابل امام می پردازد . امام در پاسخ به نامه او، به بیان فضیلت های بنی هاشم و فضیحت های بنی امیه می پردازد:

«وانی یکون ذلک کذلک، ومنا النبی ومنکم المکذب ومنا اسد الله ومنکم اسد الاحلاف ومنا سیدا شباب اهل الجنة ومنکم صبیة النار ومنا “خیر نساء العالمین” ومنکم حمالة الحطب فی کثیر مما لنا وعلیکم (1) ;

شما چگونه و کجا با ما برابرید! که از میان ما پیامبر صلی الله علیه و آله برخاست و دروغزن (ابوجهل) از شما است، واسد الله (حمزه سید الشهدا) از ما و اسد الاحلاف (شیر سوگندها; اسد بن عبد العزی) از شما، و از ماست دو سید جوانان اهل بهشت (حسن علیه السلام و حسین علیه السلام) و از شما است کودکانی (2) که آتش نصیب آنان گردید . و از ما است بهترین زنان جهان (فاطمه علیها السلام) و از شماست آن که هیزم کشد برای دوزخیان (ام جمیل همسر ابی لهب) (3) وبیش از این ما را فضیلت ها و شما را فضیحت ها است .»

علی و فاطمه علیهما السلام از زبان یکدیگر

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله پس از ازدواج حضرت علی و فاطمه علیهما السلام و سپری شدن مراسم عروسی، ابتدا از علی علیه السلام پرسیدند: همسرت فاطمه علیها السلام را چگونه یافتی؟ امام پاسخ داد: «نعم العون علی طاعة الله; در اطاعت کردن از خدا خوب یار و یاوری است .» سپس از دختر خود، فاطمه علیها السلام پرسیدند: شوهرت را چگونه یافتی؟ آن حضرت پاسخ داد: «خیر بعل; بهترین شوهراست . (4) »

زحمات فاطمه علیها السلام در منزل

به دنبال تقسیم کار پیامبر صلی الله علیه و آله بین حضرت زهرا علیها السلام و علی علیه السلام و واگذاری کارهای داخل منزل به فاطمه علیها السلام، گرچه علی علیه السلام نیز در کمک به همسرش از هیچ کوششی دریغ نمی کرد، اما در عین حال انجام تمام کارهای منزل برای فاطمه علیها السلام باری گران بود . برای کاهش زحمت های منزل، علی علیه السلام راه حلی به فاطمه پیشنهاد می کند . آن حضرت بعدها این ماجرا را چنین نقل فرمود: «فاطمه زهرا علیها السلام، عزیزترین عزیزان رسول خدا صلی الله علیه و آله در خانه من بود . فاطمه علیها السلام آنقدر با آسیاب آرد کرد تا دست هایش پینه بست و آنقدر از چاه آب کشید که اثر آن بر سینه اش باقی مانده بود و به اندازه ای خانه را روبید تا اینکه لباس هایش غبار آلود شد، و آن قدر زیر دیگ آتش بر افروخت تا لباسش کثیف و گرد آلود گردید و به همین علت، به سختی و زحمت افتاد . روزی شنیدم چند غلام خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله آورده اند . به فاطمه گفتم: وقتی خدمت پدر رفتی از او خادمی بخواه تا در کارها مدد رسان تو باشد و از این همه رنج و محنت آسوده شوی .

فاطمه زهرا علیها السلام خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله رفت . ملاحظه کرد که گروهی با ایشان مشغول بحث و گفت و گو هستند . لذا بدون اینکه با پدر سخنی بگوید از شرم و حیا بازگشت . چون رسول خدا صلی الله علیه و آله می دانست که فاطمه علیها السلام برای حاجت و نیازی مراجعه کرده است، خود به منزل ما آمد . ما در بستر استراحت بودیم، وی بالای سر فاطمه علیها السلام نشست و فاطمه علیها السلام از جهت شرم و حیا سر خود را زیر رخت خواب کرد .

حضرت فرمود: فاطمه جان! برای چه منظوری نزد من آمدی؟ او دو مرتبه سؤال فرمود و فاطمه ساکت بود .

عرض کردم: ای رسول خدا! من علت را برای شما عرض می کنم . فاطمه آن قدر سنگ آسیاب را چرخانده که دستش پینه بسته و آن قدر آب کشیده که بر سینه اش اثر آن باقی مانده و آن قدر خانه را جاروب کرده که لباسش خاک آلود شده، و آن قدر آتش در زیر دیگ افروخته که پیراهن او کثیف شده و بوی دود گرفته است . شنیدیم که غلامان و خادمان چندی را خدمت شما آوردند، به فاطمه علیها السلام گفتم: به سراغ پدر خود رفته، از ایشان خدمت کاری بخواه تا تو را کمک کند .

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «الا ادلکما علی خیر مما سالتما . اذا اخذتما مضاجعکما تکبرا اربعا وثلاثین وتسبحا ثلاثا وثلاثین وتحمدا ثلاثا وثلاثین فهو خیر لکما من خادم یخدمکما; شما را از مطلبی آگاه کنم که برای شما از خادمی که خواستید بهتر است . وقتی از خواب برخاستید (دربعضی روایات است وقتی به رختخواب رفتید) سی و چهار مرتبه «الله اکبر» ، سی و سه بار «سبحان الله » و سی و سه بار «الحمد لله » بگویید، این برای شما از خادمی که به شما خدمت کند بهتر است .»

آنگاه فاطمه سر خود را بیرون آورد و سه بار فرمود: «رضیت عن الله ورسوله; از خدا و رسول او راضی و خشنود شدم . (5) »

ادامه »

خانه خاموش

نوشته شده توسطرحیمی 21ام اسفند, 1393

 

اقتباس و ترجمه ای از اشعار و سخنان معروف بزرگ پیشوای شیعیان علی علیه السلام بعد از شهادت یگانه بانوی اسلام، فاطمه زهرا سلام الله علیها

بعد از تو ای انیس دل داغدار من

 باشد چو شب، سیاه، همه روزگار من

تا رخ نهفته ای ز مـن ای مـهر تـابناک

 بارد ستاره، دیده اختر شمار من

دور از تو نیست خواب و قرارم به چشم و دل

 بی تست غضه بار دل و گریه کـار من

زهرای من ز داغ تو شد خانه ام خموش

 آتش گرفت جان و دل بی قرار من

از سـوز دل بنالم و ترسم که از قـضا

 گـردد دراز، زندگی رنجبار من

ای کاش آمد از تن من جان من برون

 همراه ناله های اسف خیز زار من

گر سرزنش نبود، به روی مزار تو

 ماندم همیشه تا گذرد روزگار من

گر پیکرت به خاک نـهان شد ز دیده ام

کی می روی تو از دل پر انتظار من

من می روم ز خاک تو، اما خیال تو

 باشد همیشه همدم من در کنار من

نقش توام به دیده و یاد توام به دل

 از تست این دو، بهر ابد یـادگار  من

محمد حسین بهجتی (شفق)

منبع: مجله درس هایی از مکتب اسلام » مرداد 1381، سال 42 - شماره 5

جواب­هایت را از الان آماده کن!

نوشته شده توسطرحیمی 16ام اسفند, 1393

 


آیت الله شیخ مجتبی تهرانی(ره)
رَویَ اَبُو حَمزِهِ ثَمالی قالَ: کانَ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ عَلَیهِمَا السَّلامُ یَقُولُ: اِبنَ آدَمُ لایَزالُ بِخَیرٍ ماکانَ لَکَ واعِظٌ مِن نَفسِکَ وَ ماکانَتِ المُحاسِبَه مِن هَمِّکَ وَ ماکانَ الخَوفُ لَکَ شِعاراً وَ الحُزنُ لَکَ دِثاراً. اِبنَ آدَمُ! اِنَّکَ مَیِّتُ وَ مَبعُوثٌ وَ مَوقُوفٌ بَینَ یَدَیِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ وَ مَسئُولٌ فَاَعِدَّ جَواباً
بحار الانوار، جلد 75، صفحه 147

ابوحمزه ثمالی می­ گوید: مکرّر از زین العابدین (ع) می شنیدم که می فرمودند:

ای پسر آدم!
تو همیشه به سوی خیر و نیکی می­ روی تا موقعی که از نظر درونی پند دهنده ­ای داشته باشی،
و تا موقعی که بررسی و محاسبۀ اعمال خودت را داشته باشی
و تا موقعی که خوف و اندوه از تو مفارقت نکرده باشد،
خوف، لباس رویین تو
و اندوه، لباس زیرین تو باشد.

ای پسرآدم!
تو می­ میری و برانگیخته می ­شوی و در پیشگاه عدل خداوند عزّوجل می­ایستی و در آن هنگام مورد سؤال واقع می‌­شوی، پس جواب­هایت را از الان آماده کن.

انسان در زندگی­ اش تا موقعی به سمت خیر و نیکی پیش می‌­رود که این مسائل جلوی چشمانش باشد:

اوّل: نفس لوّامه، که نکوهش گر انسان نسبت به اعمال زشت است و به انسان پند می­ دهد.
یعنی اگر آن واعظ الهی درونی انسان از بین نرفته باشد، واعظ بیرونی اثر می­ گذارد؛
یعنی باید آن عقل عملی در او باشد.

در روایات داریم اگر واعظ درونی نباشد، واعظ بیرونی کاربرد روی انسان نداشته و هیچ فایده­ ا­­ی ندارد…

اما اگر یک پند دهندۀ درونی داشته باشد، انسان خودش می ­فهمد که باید چکار کند، والا آهن سرد کوبیدن است.


دوّم: بررسی و محاسبۀ اعمال خود را می­ کنی، زیرا انسان­هایی هستند که کاری می ­کنند ولی اصلاً فکر نمی ­کنند که چه کار کرده ­اند.
باید همیشه رسیدگی کردن به اعمالت مدّ نظرت باشد.


سوّم: خوف از اعمالی که انجام داده­، داشته باشد و دارای بیم و ترس از عذاب الهی در قیامت باشد و موقعی که متوجّه شد بد کرده است، اندوه و ناراحتی از عواقب اعمال زشتش مانند لباس زیرین، او را در برگرفته و از او جدا نشود.

تا موقعی که اینها در انسان باشد، به سمت خیر و نیکی حرکت کرده و عاقبت به خیری دارد.

این مراحل، مقدّمه ­ای بود برای مراحل سخت و دشوارِ بعد که هشدار می‌­دهد.

ای انسان! تو می­ میری و در قیامت برانگیخته می ­شوی و در پیشگاه الهی نگهت می ­دارند و از تو می­ پرسند:
چه کار کردی؟

فکر کن فردا روز قیامت است و می ­خواهی جواب بدهی، حالا جوابی را که می­ خواهی بدهی از الان آماده کن.


پایگاه اطلاع رسانی آیت الله شیخ مجتبی تهرانی(ره)

 

حاج سید مجید بنی فاطمه-گلچین بهترین سبکهای ایام فاطمیه اول ۹۴

نوشته شده توسطرحیمی 15ام اسفند, 1393

 

 

شب اول فاطمیه اول ۱۳۹۴:

روضه حضرت زهرا سلام الله علیها (روضه)

اگه میشه نفس بزن اگه میشه (زمینه جدید)

شام غربت سر نشد هر چه حیدر کرد (واحد)

گل بر من و جوانی من گریه میکند (واحد)

شبی در خواب بودی آمدم باروزی تو دیدم (شعرخوانی)

ابریه هوای چشمام با غمی که نا تمومه (شور)

شب دوم فاطمیه اول ۱۳۹۴:

دوباره مرغ دلم آشیانه می خواهد (روضه)

هنگام پهلو شستنت چشمان زینب (روضه)

بازم میون روضه ها همدم اشک و آهم (زمینه)

شب بود و می رفتند مادر را شویند (واحد سنگین)

من برای تو گریه می کنم زهرا (واحد)

دلم گرفته دوباره این شبا برا حرم گرفته (شور)

یا قاهر العدو و یا والی الولی (مدیحه سرایی)

عصر شهادت حضرت زهرا(س)-فاطمیه اول ۱۳۹۴

من می خوام به پات تمنا بیارم (روضه)

چه روزای خوبی بود یادش بخیر (روضه)

چون روز آخر بود کار خانه کردم (روضه)

شبی در خواب بودی آمدم بازوی تو دیدم (زمینه جدید)

قصه قصه ی آتیش نیست (زمینه جدید)

میخوام بار دیگه دخترمو صداکنم (واحد جدید)

می دونی کربلا چه وقت دیدن داره (شور)

 

جمعه های انتظار

نوشته شده توسطرحیمی 15ام اسفند, 1393

 

 


آخر رسد آن بت شکن آن یاور مرکب سوار
آخر رسد موعودمان آرام دل آرام جان


آن مرد شب آن مهربان آن مونس ِدل بی قرار
پیدا شود خورشید گم از پشت تیره ابرها


پر نور گردد این جهان روشن شود شب های تار
مردی ز جنس ِ خرمی ، مردی ز جنس ِ آرزو


از او رسد باران گل ، از دل رود رنگ ِ غبار
آید بهار ِ دوستی ، فصل ِ طلوع ِ عشق ها


پایان رسد تقویم کین ، عالم شود چون لاله زار
دیگر بیا دنیا دگر طاقت ندارد همچو ما


هم روی او هم روی ما تا کی بماند اشک بار؟
از دوریت بشنیده ایم از دشمنان زخم ِ زبان


پس کو؟ چرا؟ ما متهم به یک دروغ ِ شاخدار
ای عاقلان ، دیوانگان ، شه نامه را آخر خوش است


آخر چشد شیرینی ِ شه نامه را این روزگار…..

 

السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ‏

نوشته شده توسطرحیمی 13ام اسفند, 1393


ایام فاطمیه

ابوالفرج اصفهانی ـ که زیدی‌مذهب است ـ در کتاب مقاتل‌الطالبیین راجع به زمان وفات حضرت فاطمه علیهاالسلام اقوال متعددی را نقل می‌کند، و آخرین آنها را شش ماه بعد از رحلت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، و اولین آنها را چهلم حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم که تقریباً هشتم ربیع‌الثانی است ذکر می‌کند.[1]

مرحوم شربیانی [از آیات عظام نجف] هم چهلم را وفات حضرت فاطمه علیهاالسلام می‌دانستند.

گویا چنان‌که مکان دفن و قبر آن حضرت مجهول است، زمان فوتش هم باید مجهول و ناشناخته باشد، البته شاید علت مجهول بودن زمان وفاتش این باشد که معمولاً ضبط و کتابتِ وقایع تاریخی را اشخاص باسواد و اهل دقت در نویسندگی، بر عهده نمی‌گرفتند؛ لذا در ولادت حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم هم بین شیعه و سنی اختلاف است.

درهرحال، در مدت حیات حضرت صدیقه طاهره علیها السلام بعد از رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم اختلاف است، آیا ۴۵ روز بوده و یا ۷۵ روز و یا ۹۵ روز؟!

مرحوم نوری نوشته است: ۷۵ و ۹۵ به خط کوفی خیلی به هم شباهت دارند، لذا روایت ۷۵ روز[2] با روایت ۳ جمادی‌الثانی[3] قابل جمع و تطبیق می‌باشد و منظور از آن، همان ۹۵ روز است.

افزون‌براین، ۳ جمادی‌الثانی دور از اشتباه است. شاید در این مدت (فاصله ۷۵ ـ ۹۵) حضرت زهرا علیهاالسلام بستری بوده‌اند و یا راوی اشتباه نقل کرده و به‌جای عدد ۹۵ عدد ۷۵ را ضبط نموده است، ولی ۳ جمادی‌الثانی هیچ اشتباهی در آن تصور نمی‌شود.

درهرحال، مرحوم میرزا حسین نائینی هم روایت ۹۵ روز را ترجیح می‌دادند و روز سوم جمادی‌الثانی را روضه داشتند؛ ولی مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانی فاطمیه اول، یعنی ۷۵ روز را وفات می‌گرفتند و روضه‌خوانی داشتند.

بعضی از بیوت مراجع و علمای نجف، از جمله بیت سید بحرالعلوم در ایام فاطمیه مثل دهه محرم عزاداری و روضه‌خوانی داشتند.

فرمایشات آیت‌الله بهجت قدس‌سره

در محضر بهجت، ج۲، ص۳۲۱



[1]. در این‌باره ر.ک: الذکری، ص۷۳؛ الحبل‌المتین، ص۷۶؛ کشف‌الغطاء، ج۱، ص۱۲؛ بصائرالدرجات، ص۱۷۳؛ اصول کافی، ج۱، ص۲۴۱ و ۴۵۸؛ کافی، ج۳، ص۲۲۸؛ فتح‌الباری، ج۷، ص۳۷۸؛ الطبقات‌الکبری، ج۸، ص۲۸؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۳، ص۱۵۹.

[2]. ر.ک: بحارالانوار، ج۴۳، ص۹؛ دلائل‌الامامة، ص۹ و ۴۵. نیز ر.ک: مناقب ابن‌شهرآشوب، ج۳، ص۳۵۶.

[3]. ر.ک: بحارالانوار، ج۴۳، ص۹ و ۱۷۰؛ دلائل‌الامامة، ص۹ و ۴۵؛ مناقب ابن‌شهرآشوب، ج۳، ص۳۵۶.

دانلودگلبرگ کبود” به مناسبت ایام فاطمیه و شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها با صدای علی فانی

نوشته شده توسطرحیمی 13ام اسفند, 1393

گلبرگ کبودبه مناسبت شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

با نوای: علی فانی

 دانلود فایل صوتی

کیفیت خوب

کیفیت عالی

کیفیت خیلی عالی

دانلود فایل تصویری

نماهنگ گلبرگ کبود با صدای علی فانی

 دستی که بسته بود

می شست بی صدا

دستی که خسته بود

در زیر نور ماه

گلبرگ گل کبود

گلها فسرده بود

جرم علی چه بود

روی عدو سیاه

یافاطمه(س)…یافاطمه(س)…یافاطمه(س)…

آتش زدی به جانم

بانوی بی نشانه

گفتی مرا کفن کن

مظلوم من شبانه

سردار بدر و خیبر

دیگر ز پا فتاده

دستی به دوش سلمان

دستی به سر نهاده

یافاطمه(س)…یافاطمه(س)…یافاطمه(س)…

یابن الحسن کمک کن

جد مطحرت را

بیرون ببر ز خانه

تابوت مادرت را

روزی تو خواهی آمد

از غربت زمانه

می آوری نشان از

آن قبر بی نشانه

در سوگ سپیده

نوشته شده توسطرحیمی 12ام اسفند, 1393

 

یا وجیهتا ًعند الله، اشفعی لنا عند الله!

نخستین ستاره ای بودی که در عرش به خورشید نبوت رسیدی؛ ستاره ای نیلی به رنگ جراحت آسمان و زخم زمان.

ای ام ابیها! ای مهربان ترین مادر، حبیبه ی حق و شفیعه ی حشر! پدر و مادرم فدای پینه ی دست هایت باد.

تو محور آسیای ایثاری و اولین علت خلقت.

ای مادر رسالت و همتای ولایت! به روزهایی می اندیشیم که پس از واقعه ی عظیم غدیر، همراه با حسنین به خانه های اهل مدینه می رفتی و با بیان وحیانی خویش حجت الهی را بر غافلان، تمام می کردی و بدین سان از آغاز، حمایت از ولایت، سرلوحه ی خصایل آسمانی ات بود.

غبار غم از سیمای زیبای علی می زدودی و بر زخم های فزون از ستاره ی پیکرش که نشان از رزم با باطل داشت، مرهم می نهادی. فتوحات مولا، رهین مهربانی توست. هنوز خطابه های رسایت سراج راه مجاهدان است و بر آفاق تاریخ می تابد. پاره ی تن رسول یار بودی و یگانه یاور یکتا امیر عاشقان. تلألؤ ذوالفقارعلی، وامدار عزم و عزت تو بود. آنگاه که بر بی بصیرتان و دنیا پرستان غضب می کردی، غضبناکی آفریدگار قادر، آشکار می شد. رضای تو رضای حق بود و با خرسندی ات، تمامت اهل عرش و ساکنان قدس، قرین شعف می شدند.

وصله های چادر و بوریای خانه ات، تمنیات و تمایلات خاکیان را به هیچ می انگاشت. صالحان و صدیقین و مقربان ملکوت، آرزومند خدمتگزاری خاندان خدایی ات بودند و بانوان برگزیده ی حق ، رفت و روب آستانه ی خانه ی اهل بیت علیهم السلام را تمنا می کردند و با این وصف، دستان مبارکت که بوسه گاه اشرف رسولان بود، از فزونی تلاش مهرآگینت پینه بسته بود.

همه ی قصرهای جنت و تمام گهرها و آذین های باغ بهشت، ذره ای از غبار خشت خانه ات هستند و هستی، جلوه ی یک سجود سالکانه ی تو. اگر نبودی، افلاک و آفریدگان به وادی حیات نمی رسیدند.

ما «اسیر» عنایت تو هستیم و «مسکین» و محتاج شفاعتت. اینک «یتیم» هجران توییم و سیه پوش نیلوفر ساقه شکسته ی شهود؛ « و یطعمون الطعام علی حبّه مسکینا ً و یتیما ً و اسیرا». ما را نیز به طعام معرفت و محبت، میهمان کن و از زلال زمزم خیر کثیر، بنوشان ای عطیه ی عرش!

سلام بر غمگنانه ترین روایت ولایت! امروز جان علی از تن مفارقت کرد، گرد یتیمی بر رخسار مهسای زینب نشست، موسم تنهایی حسن فرا رسید، حسین از همین لحظه، کربلایی شد و طلیعه ی عاشورا بر صحیفه ی راز، تابید. ای مهدی موعود، ای آخرین حجت یار! تو شاهدی که مادر سادات را شبانه به جانب مزاری ناپیدا مشایعت کردند و پیکر زخمی شقایق باغ ولایت را به آغوش خاک سپردند و علی بی یاور شد. ای قائم آل یاسین، ای شمس بنی هاشم، ای برپا کننده ی قسط ، ای احیاگر عدل علی! ذوالفقار قیام از نیام برآور و روا مدار که چنین، امواج غم بر دریای دل شیعه بیفزایند.

اینک در شعاع آفتاب ، اندوهی سترگ بر شکوفه های قلب شیعه سایه گستر شد. ستاره ی امید نبی بر خاک فتاد و موج دریای دل علی به ساحل فرقت رسید و برترین آشنای عرشیان بر فراز دست سپیداران در سیاهی شب به ضیافت سرخ لقا نایل شد.

مادر، چه غریبانه از دیار عاطفه ها هجرت کرد و در مشایعتش مرغ دل تا فراسوی آسمان کوچید. معتصمین شیطان، تلخی شوکران فراق را در کام یاران سپیده ریختند. واحسرتا! مهتاب نیلی شفاعت به محاق نشست و طوبای رعنای ولایت و آذین صحیفه ی شهادت، پای به معراج نهاد و سایه ی همای عنایتش را از ماسوا برچید.

امروز از سیمای یاس ها و نسترن های بهاری، نکهت غم می خیزد. امروز شقایق های دشت بی قراری، سیاهپوش زهرای آل یاسینند و از سمت آبی دلدادگی، سحاب حزن و توفان حسرت به آسمان احساس سرخ شیعه رسیده و بارش اشک و تراوش زمزم عشق و ریزش آبشار حرمان و رویش غنچه های درد و داغ، منظر بهار غمند و عندلیب عاطفه را به نغمه ی فرقت فرامی خوانند.

یا فاطمه، یا سیدتنا و مولاتنا!
ادرکنا!
امروز صبای سوزدل ها حزین و خرامان به سوی مدینه وزید و عطر یاسمن های اندوه در کوچه های ارادت پیچید. سلام عاشقان بر غریب مدینه. امروز تمام راه های آسمان را به سوی مدینه گشوده اند و راهیان سبز سلوک به تنهایی مزار یار می اندیشند. آنک، در رثای گوهر گمگشته ی علی، ریزش الماس اشک را شاید و تراوش یاقوت آه. آنگاه که شمشاد شیدای ولایت را شبانه به معراج مهر بردند، چشمه ی اشتیاق خشکید و ماه امید، هجرت کرد. چه شباهنگام دلتنگی بود و چه سپیده ی سیاهی! تمام خورشیدهای شعف، یکباره با غروب آشنا شدند. سیمای سپید زهره ی منظومه ی ولایت به سرخی گرایید.

فاطمه، معیار فضایل بود و اسوه ی سرآمدان عصمت و میزان محسنین. در فناکده ی خاک، افول کرد و در بقاسرای عرش، طلوع و تابندگی نمود. هنوز آوای شیوایش در گوش دل ها باقی است که همگان را به پارسایی و پایداری در ولایت علوی می خواند و خود،عامل نخست آن بود. آیین محمد صلی الله علیه و آله از استقامت سرخ زهرا آوازه یافت و امت از مرام زیبایش، مجد. فردای شیعه از دیروز شعله ناک آلاله ی شهید نبی، به روشنایی رسید و سوز سینه ی آسمانی اش، اقتدار و صبر حسین و سطوت و صلابت حسن را به ارمغان آورد.

السلام علیک یا فاطمة الزهرا یا بنت رسول الله!
ما خاک پای یوسف گمگشته ی توییم و حیات و قیام و حکومت و جان و روح و هستی مان رهین یک نگاه آسمانی اوست. انقلاب اسلامی ما جلوه ی کوچکی از نورعنایت فرزند عزیز توست. تمام شقایق های دشت التهاب برای قطره ای از دریای احسانش در انتظار، می سوزند.
خدایا مباد که نسیان و غفلت ما، موعود عاشقان را دل آزرده سازد، که تمام حیات و نهضت ما برای یک تبسم ملیح اوست. سال هاست که دلتنگ غیبت و نهانی اوییم و نیک می دانیم که وجود جودآگینش حضور محض است و نهانی، از آن ماست.

یا فاطمة الزهرا، یا قرة عین الرسول!
پدر و مادرم فدای خاک قدوم گل گمگشته ات باد. نظر عنایت خویش از ما مگیر. ضعیفانیم و چه کسی به ما نظر کند جز مظهر سطوت رسول یار؟ تهی دستانیم و چه کسی احسان مان کند جز جلوه ی غنای دوست؟

یا وجیهتا ًعند الله، اشفعی لنا عند الله!

سایت رهبری


 
مداحی های محرم