موضوعات: "اهل بیت علیها السلام" یا "رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم" یا "حضرت زهرا سلام الله علیها" یا "فاطمیه" یا "حضرت علی علیه السّلام" یا "نهج البلاغه" یا "نامه ها" یا "خطبه ها" یا "غدیر" یا "امام حسن مجتبی علیه السّلام" یا "امام حسین علیه السّلام" یا "امام سجّاد علیه السّلام" یا "صحیفه سجادیه" یا "امام باقر علیه السّلام" یا "امام جعفر صادق علیه السّلام" یا "امام موسی کاظم علیه السّلام" یا "امام رضا علیه السّلام" یا "امام جواد علیه السّلام" یا "امام هادی علیه السّلام" یا "امام حسن عسگری علیه السّلام" یا "امام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف" یا "مهدویت"
ويژه نامه شهادت حضرت صادق عليه السلام
نوشته شده توسطرحیمی 11ام شهریور, 1392داغ صادق شرر سینه ام افروخته کرد
جگرى سوخته یاد از جگر سوخته کرد
جگرى سوخته کز داغ بر افروخته بود
باز هم از اثر زهر جفا سوخته بود
بر جگر آنکه ولایت به موالى همه داشت
محنت کشتن اولاد بنى فاطمه داشت
آن امامى که لواى شرف افراخته بود
زهر منصور به جانش شرر انداخته بود
آه از آن روز که بگرفت زطاغوت زمان
آتش از چار طرف خانه او را به میان
وندرآن خرمن آتش، ولى رب جلیل
راه مى رفته و می گفت منم پور خلیل
شعله را چون به در خانه تماشا مى کرد
یاد آتش زدن خانه زهرا مى کرد
آنکه هم ظاهر و هم باطن ما مى داند
با دلش زهر چه کرده است خدا مى داند
چارمین قبله عشق است به دامان بقیع
رونق دیگر از او یافت گلستان بقیع
امام صادق (علیه السلام) در روز 17 ربیع الاول سال 83 هجری قمری در مدینه متولد گردید. پدر گرامی آن حضرت، امام محمد باقر (علیه السلام) و مادر ارجمندش ام فروه، دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر می باشد. نام شریفش جعفر و لقب معروفش صادق و کنیه اش ابوعبدالله می باشد. شهادت آن حضرت در 25 شوال سال 148 هجری قمری، در 65 سالگی، به دستور منصور دوانیقی، خلیفه ستمگر عباسی، به وسیله سمی که به آن بزرگوار خوراندند، در شهر مدینه اتفاق افتاد، و محل دفنش در قبرستان بقیع است.
امام جعفر صادق (علیه السلام) تلاش و کوشش خود را با مساعی علمی آغاز و حوزه فکری و ثمربخش خویش را که بزرگان فقها و متفکران از آن بیرون آمدند، در صفوف امت، افتتاح کرد و با تربیت شاگردانی دانشمند، ذخیره علمی بزرگی برای امت برجای گذاشت. بعضی از شاگردان نامی آن بزرگوار عبارتند از: هشام بن حکم و مؤمن طاق و محمد بن مسلم و زرارة بن اعین و … که هر یک چهره های درخشانی از تربیت شدگان مکتب آن حضرتند. حرکت علمی او آن سان گسترش یافت که سراسر مناطق اسلامی را دربر گرفت و مردم از علم او سخن ها می گفتند و شهرتش در همه شهرها و دیارها پیچیده بود.
جاحظ در مورد امام صادق (علیه السلام) می گوید:«امام صادق چشمه های دانش و حکمت را در روی زمین شکافت و برای مردم درهایی از دانش گشود که پیش از او معهود نبود و جهان از دانش وی سرشار گردید.»هدف امام صادق (علیه السلام) از گسترش برنامه فرهنگی، چاره جهل امت و تقویت عقیده به مکتب اسلام و نیز ایستادگی در برابر امواج کفرآمیز و شبهه های گمراه کننده و حل مشکلات ناشی از انحراف حکومت بود.
تلاش آن حضرت از طرفی مقابله با امواج ناشناخته و فاسد اوضاع سیاسی عهد امویان و عباسیان بود که انحرافات عقیدتی آن، بیشتر معلول ترجمه کتاب های یونانی و فارسی و هندی و پدید آمدن گروه های خطرناک از جمله غلات و زندیقان و جاعلان حدیث و اهل رأی و متصوفه بود که زمینه های مساعد رشد انحراف را به وجود آورده بودند. امام (علیه السلام) در برابر تمامی آنها ایستادگی کرد و با همه مناظره و مباحثه کرد و خطر افکارشان را برای ملت اسلام افشا نمود و از طرف دیگر، با تلاش های خستگی ناپذیر، مفاهیم عقیدتی و احکام شریعت را منتشر ساخت و آگاهی علمی را پراکند و توده های عظیم دانشمندان را به منظور آموزش مسلمانان مجهز ساخت.
امام صادق (علیه السلام) مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را در مدینه محل تدریس خویش قرار داد و مردم، دسته دسته از دور و نزدیک به آنجا می شتافتند و سؤالات گوناگون خود را مطرح و جواب لازم را دریافت می نمودند. از جمله استفاده کنندگان از محضر آن بزرگوار، مالک بن انس و ابوحنیفه و محمد بن حسن شیبانی و سفیان ثوری و ابن عینیه و یحیی بن سعید و ایوب سجستانی و شعبة بن حجاج و عبدالملک جریح و دیگران بودند.
امام صادق(علیه السلام) به پیروان خود فرمان داد که به حاکم منحرف پناه نبرند و از داد و ستد و همکاری با او خود داری کنند و به اصحاب و دوستان خود سفارش می کرد که در هر کار، مخفیانه عمل کنند و تقیه را رعایت نمایند و در هر عملی که انجام می دهند توجه کامل داشته باشند که دشمنان و مخالفان شان متوجه آن نشوند. آن حضرت مردم را بر آن می داشت تا در قیامی که زید بن علی بن الحسین (علیه السلام) بر ضد دولت امویان کرده بود، پشتیبان زید باشند. هنگامی که خبر قتل زید به او رسید بسیار ناراحت شد و اندوهی عمیق به او دست داد و از مال خود به خانواده هر یک از یاران زید که با او در آن واقعه آسیب دیده بودند هزار دینار داد و نیز هنگامی که جنبش بنی الحسن (علیه السلام) شکست خورد، امام را حزن و اندوه فرا گرفت و سخت بگریست و مردم را مسؤول کوتاهی در برابر آن جنبش دانست. با این حال، آن حضرت از در دست گرفتن حکومت، خودداری فرمود و این کار را به وقتی موکول کرد که نقش دگرگون سازی امت را ایفا کند و در مجرای افکار امت تأثیر گذارد و انحراف های گوناگونی را که واقعیات سیاسی و اجتماعی روز به وجود آورده بود تصحیح نماید، آنگاه در داخل امت عهده دار تجدید بنا شود و امت را آماده سازد تا در سطحی درآیند که بتوانند حکومتی را که خود می خواهند، تشکیل دهند.
امام صادق در نگاه دیگران
ابوحنیفه، پیشوای مشهور فرقه حنفی، گفته است:«من دانشمند تر از جعفربن محمد ندیده ام.» «لو لا السنتان لهلک نعمان»؛ یعنی اگر آن دو سال (شاگردی من نزد او) نبود، نعمان هلاک می شد. (اسم ابوحنیفه نعمان بن ثابت بوده است). مالک، پیشوای فرقه مالکی، گفته است: «مدتی نزد جعفر بن محمد رفت و آمد می کردم، او را همواره در یکی از سه حالت می دیدم؛ یا نماز می خواند یا روزه بود و یا قرآن تلاوت می کرد، و هرگز او را ندیدم که بدون وضو حدیث نقل کند.»
اکنون از باب تیمن و تبرک و جهت بهره مندی بیشتر، سخنی چند از آن امام بزرگوار را ذکر می کنیم؛
کمال احسان
«لایتم المعروف الابثلاث خصال؛ تعجیله و تقلیل کثیره و ترک الامتنان به» احسان و نیکی کامل نباشد، مگر با سه خصلت؛ شتاب در آن، کم شمردن بسیار آن، و منت ننهادن بر آن.
محاسبه نفس
«حق علی کل مسلم یعرفنا ان یعرض عمله فی کل یوم و لیله علی نفسه فیکون محاسب نفسه، فان رای حسنه استزاد منها، و ان رای سیئه استغفر منها لئلایخزی یوم القیمه» بر هر مسلمانی که ما را بشناسد، سزاوار است که در هر شبانه روز، عملش را بر خود عرضه دارد و خود حسابگر خویش باشد، اگر حسنه دید بر آن بیفزاید، و اگر گناه دید از آن آمرزش خواهد تا اینکه روز قیامت رسوا نشود.
استقامت
«لو ان شیعتنا استقاموا لصافحتهم الملائکه ولاظلهم الغمام و لاشرقوا نهارا و لاکلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم و لما سالوا الله شیئا الااعطاهم» اگر شیعیان ما استقامت می ورزیدند، هر آینه فرشتگان با آنها دست می دادند و ابرها بر آنها سایه می انداخت و در روز می درخشیدند و از بالای سر و زیر پای خود روزی می خوردند و چیزی از خدا نمی خواستند مگر اینکه به آنها عطا می کرد.
منبع:http://www.leader.ir
پيروى از اهل بيت(عليهم السلام) ، راه رسيدن به عرفان حقيقى
نوشته شده توسطرحیمی 9ام شهریور, 1392هرچه شيئى نفيس تر و باارزش تر باشد، دشمن بيش ترى دارد. هر قدر كالايى گران بهاتر باشد، نوع تقلّبى و غير واقعى آن بيش تر ساخته مىشود؛ مثلا، الماس چون سنگى قيمتى است، زياد سعى مىكنند تا سنگهاى ديگرى را مانند آن درست كنند و به جاى الماس بفروشند. اين مسأله به دليل كمياب بودن كالاى اصلى از يك سو و ارزش مند بودن آن از سوى ديگر است. عرفان و سير و سلوك واقعى راهى است دشوار و صعب الوصول كه پيمودن آن نياز به اخلاص كامل، استقامت و پشتكار دارد. گذشته از اين، هركس به قدر همت و ظرفيت خويش مىتواند مراحلى از آن را بپيمايد. ممكن است در ميان ميليونها انسان، تنها چند نفر انگشت شمار بتوانند به مراتب عاليه آن دست پيدا كنند. به دليل محبوبيت اين كالا و پرمشترى بودنش، زيادند افرادى كه نوع بدلى و تقلّبى آن را عرضه مىكنند. متأسفانه امروز بازار عرفانهاى تقلّبى در دنيا رواج زيادى دارد، و اين خلاف انتظار نيست. اكنون در اين ميان، چه بايد بكنيم تا اين نياز فطريمان را اشباع كنيم و در رسيدن به كمال نهايى خود كامياب باشيم؟
به نظر ما تنها راه براى رسيدن به اين مهم شناخت هرچه بهتر و بيش تر اهل بيت(عليهم السلام) و مكتب و روش آنان و محك زدن ساير چيزها با آن است. هر معرفتى كه عرضه مىشود و هر دستورالعملى كه ارايه مىگردد، بايد با معارف و دستورات آنان بسنجيم؛ اگر متناسب با آنها بود حقيقى است، وگرنه بدلى و از نوع غير واقعى است. با اين محك، مىتوانيم بفهميم در ميان روشهايى كه براى سير و سلوك و تكامل انسان عرضه مىشود، كدام يك سالم تر و مفيدتر است.
يكى از رواياتى كه در اين زمينه وجود دارد، وصيت امام صادق(عليه السلام) به يكى از اصحاب خاصّشان به نام عبداللّه بن جندب است كه مقامات والايى در معنويات و معارف داشته است. در اين وصيت، حضرت ابتدا هشدار مىدهند و متذكر مىشوند، كسانى كه در مسير صحيحى قرار مىگيرند و مىخواهند راه درست خداشناسى را طى كنند، بايد توجّه داشته باشند كه خطرات بسيارى در پيش رويشان وجود دارد. طرح اين نكته از سوى امام صادق(عليه السلام) در ابتداى اين روايت براى توجه دادن به اين نكته است كه گرچه بحمداللّه، خداوند ايمان به خود را در دل ما قرار داده و ما در ميان تمام اديان آسمانى، كامل ترين آنها، يعنى اسلام را پذيرفته ايم؛ هم چنين در ميان مذاهب منسوب به اسلام نيز مذهب اهل بيت(عليهم السلام) را انتخاب كرده ايم و ظاهراً راه خود را يافته ايم و هيچ مشكلى نداريم، اما از يك نكته نبايد غفلت كنيم.
بزرگ ترين خطر تهديد كننده سالك
راحت طلبى و تنبلى هميشه در انسان وجود دارد. همين موجب مىشود انسان وقتى به جايى مىرسد تصور كند ديگر مشكلى ندارد و كار تمام است، در حالى كه اگر خوب بينديشد، مىبينيد كه تازه اول مشكل است. هر قدر انسان در نردبان تكامل بالاتر مىرود، سقوطش خطرناك تر مىشود. كوه بزرگى را تصور كنيد كه عدهاى قصد دارند به قلّه آن صعود كنند. كسانى كه در دامن كوه سير مىكنند، خطر چندانى تهديدشان نمىكند. آنها كه كمى بالاترند، اگر بلغزند، ممكن است فقط يكى دو متر سقوط كنند، ولى بالاخره جان سالم به در مىبرند. اما آنها كه تا نزديكى قلّه بالا رفته اند، اگر سقوط كنند، به هيچ وجه نجات نخواهند يافت.
وضعيت ما در مسير تكامل نيز به همين ترتيب است. درست است كه بسيارى از مراحل كمال را طى كرده ايم و راه درازى را پيموده ايم، و اگر ادامه دهيم به مقصد مىرسيم، ولى در چنين مرحلهاى اگر در بين راه سقوط كنيم، خطر هلاكتمان قطعى است.
شيطان دشمن بزرگ انسان است. او سوگند خورده كه «قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِينَّهُمْ أَجْمَعِينَ»(ص/82)گفت: «به عزتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم کرد»، سعى و تلاش او بر اين است كه انسانها را از مسير حق منحرف كند. هر قدر انسان در راه صحيح پيش تر برود، شيطان بيش تر تلاش مىكند تا او را منحرف سازد. شيطان با كسانى كه از ابتدا قدم در اين راه نگذاشته اند، كارى ندارد. آنها خودشان منحرف هستند؛ لازم نيست شيطان آنها را منحرف كند. به محض آن كه كسى يك قدم در راه صحيح برمىدارد، شيطان متوجه او مىشود و سعى مىكند تا از همان ابتدا او را منحرف نمايد. اگر دو قدم به پيش رفت، تلاش شيطان مضاعف مىشود. هر قدر در اين راه جلوتر برود، شيطان سعى بيش ترى براى گمراهى او مىنمايد.
بنابراين ما كه راه حق را شناخته ايم و در بين اديان و مذاهب، صحيح ترين آنها را انتخاب كرده ايم، شيطان دشمنى بيش ترى با ما دارد و نيروهايش را صرف مىكند تا منحرفمان سازد. پس بايد توجه داشته باشيم كه دچار لغزش نشويم و در مبارزه با شيطان كاملا حواسمان را جمع كنيم. به هدايت فعلى خودمان هم نبايد مغرور باشيم؛ زيرا از عاقبت كار خود خبر نداريم. بايد نسبت به آينده بيم ناك باشيم؛ چون شيطان تمام نيروهايش را براى گمراه ساختن ما صرف خواهد كرد. اين اولين نكتهاى است كه در اين حديث بر آن تكيه شده است. البته چون مخاطب امام صادق(عليه السلام) يكى از ياران خاص آن حضرت بوده، نيازى نبوده به تفصيل اين مطالب را ذكر كنند؛ فرموده اند:
يا عبداللّهِ لَقَدْ نَصَبَ ابليسُ حبائِلَهُ في دارِ الغرورِ؛اى عبداللّه، شيطان در اين عالم فريب كارى، دامهاى خود را گسترده است. فما يَقْصُدُ فيها اِلاّ اولياءَنا؛ از اين كار هم هيچ مقصودى ندارد، جز آن كه دوستان ما را به دام بيندازد. به عبارت ديگر، هدف اصلى شيطان به دام انداختن دوستان ما است.
منبع: پندهای امام صادق علیه السلام به ره جویان صادق/آیت الله محمد تقی مصباح یزدی
توسل به اهل بيت علیهم السلام در منابع اهل سنت
نوشته شده توسطرحیمی 5ام شهریور, 1392 توسل به اهل بيت پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) طبق روايات اهل سنت نيز، حتى پيش از خلقت دنيوى معصومين هم جايز است و در روايات مطرح شده است ، مثل توسل حضرت آدم ، به نور پنج تن آل عبا.
از پيامبر اكرم (ص ) نقل شده كه فرمود: خداوند چون حضرت آدم را آفريد، به سمت راست عرش نگريست ، در هاله اى از نور پنج شبح را ديد كه در ركوع و سجودند. پرسيد: خدايا پيش از من نيز كسى را از گل آفريده اى ؟خداوند فرمود: نه . پرسيد: پس اين پنج شبحى كه به هيئت و چهره منند، كيانند؟ خداوند فرمود: پنج نفر از فرزندان تو هستند، اگر آنان نبودند، تو را نمى آفريدم . نامشان را از نامهاى خودم مشتق ساخته ام . اگر نبودند، بهشت و دوزخ و عرش و كرسى و آسمان و زمين و فرشتگان و جن و انس را نمى آفريدم … اينان برگزيدگان منند. من به خاطر و به وسيله اينها ديگران را نجات مى بخشم و (به خاطر دشمنى با اينان ) هلاك مى سازم . هرگاه حاجتى به من داشتى به اينان توسل بجوى . آن گاه پيامبر فرمود: ما كشتى نجاتيم ، هركس در اين كشتى آويزد، نجات يابد و هر كه جا بماند، هلاك مى شود. هركس به درگاه خدا نيازى دارد، پس به وسيله ما اهل بيت از خدا بخواهد.(1)
عبدرى قيروانى ، از بزرگان مالكيه (متوفاى 731) گفته است :
(كسى كه به زيارت حضرت رسول رود و به ساحت او متوسل و پناهنده شود و حاجت بخواهد، مايوس نخواهد شد ؛ چرا كه آن حضرت ، شافع مشفع است و توسل به او موجب ريزش و آمرزش گناهان مى شود. هركس درآستان آن حضرت بايستد و به او متوسل شود. خداوند را بخشنده و مهربان خواهد يافت .)(2)
نيز قسطلانى در كتاب (المواهب اللدنيه ) گفته است :
(زائر پيامبر اكرم ، سزاوار است كه دعا و تضرع و استغاثه و تشفع و توسل بسيار داشته باشد. استغاثه ، طلب يارى و پناهجويى است . فرقى نمى كند كه به لفظ استغاثه باشد، يا توسل ، يا تشفع و توجه . توجه هم به معناى آن است كه انسان در پى يك موجه و آبرومند و صاحب جاه و منزلت برود و توسل جويدتا به يك مقام بالاتر از او دسترسى پيدا كند.)(3)
(زرقانى ) نيز نوشته است :
(زائر پيامبر (ص ) به آن حضرت توسل جويد و در توسل به او، از خداوند به جاه و مقام وى مسالت كند، چرا كه توسل به حضرتش كوههاى گناه و بارهاى سنگين معاصى را فرو مى ريزد، بركت شفاعت او و عظمتش در پيشگاه پروردگار، در حدى است كه هيچ گناهى ياراى ماندن در برابرش نيست . هركس جز اين عقيده داشته باشد، محرومى است كه خداوند، چشم بصيرتش را كور كرده و دلش را به گمراهى كشانده است . آيا مخالف اين عقيده ، اين آيه را نشنيده است . (ولو انهم اذ ظلموا انفسهم …) تا آخر آيه .)(4)
گروهى از بزرگان و علماى اهل سنت ، در مورد توسل دامن سخن را گسترده اند و گفته اند كه توسل به پيامبر اكرم (ص ) در هر حال جايز است ، قبل از خلقتش و پس از خلقت ، درطول حيات دنيوى و پس از وفاتش ، در مدت عالم برزخ و پس از برپايى رستاخيز و در عرصات قيامت و بهشت .
گفته اند كه توسل سه نوع و به سه معنى است :
1 - حاجت خواستن از خداوند، به واسطه مقام پيامبر و به بركت وجود او. اينگونه توسل جستن در همه حالات ياد شده جايز است .
2 - به معناى درخواست از پيامبر كه درباره زائر دعا كند. اين نيز در همه حالات ، جايز است .
3 - اينكه از خود پيامبربخواهند، چرا كه آن حضرت مى تواند نزد خدا شفاعت كند و از پروردگارش بخواهد، از اين رو ما از خود او مى خواهيم . بازگشت اين نوع ، به همان معناى دوم است و اشكالى ندارد. در تاريخ هم نمونه هايى بوده است ، مثل كسى كه نزد پيامبر، از ضعف حافظه خود شكايت كرد. حضرت با دست نهادن بر سينه اش ، به شيطان دستور داد كه از درون او دور شود. از آن پس حافظه او قوى گشت و هر چه را مى شنيد، دريادش مى ماند.(5)
در حديث آمده است كه حضرت آدم به حق و به نام مبارك پنج تن اهل بيت ، خدا را قسم داد، خداوند هم توبه او را پذيرفت ، اين همان (كلمات ) بود كه به تعبير قرآن كريم ، آدم از خداوند متعال دريافت كرد.(6)
اين حديث ، در منابع متعددى از كتب اهل سنت آمده و بزرگان حديث ، آن را صحيح و موثق شمرده اند.(7) حتى (ابن جوزى ) در كتاب خويش به نام (الوفاء فى فضائل المصطفى ) در اين زمينه فصلى گشوده و با عنوان (باب التوسل بالنبى ) و (باب الاستشفاء بقبره ) احاديث اين موضوع را آورده است و محمد بن نعمان مالكى نيز كتابى دارد با عنوان (مصباح الظلام فى المستغيثين بخير الانام ). همچنين ابن داود مالكى در كتاب (البيان و الاختصار)، حكايات بسيارى از كسانى نقل مى كند كه با توسل و التجاء به پيامبر اكرم (ص ) برايشان گشايش و فرج حاصل شده است .
با اين حال ، شگفت از نويسنده بى خبرى همچون (قصيمى ) است كه با پيروى ازهتاك و دروغ بافى همچون ابن تيميه همه اين احاديث صحيح نبوى را دروغ پنداشته و اصل توسل به حق پيامبر و آل او را رد كرده و گفته است : چيزى را از خدا خواستن و او را به حق پيامبر يا هركس ديگر از پيامبران و صالحان قسم دادن ، هيچ ارزش علمى و دينى ندارد و نمى تواند يك كار مقبول و شايسته باشد، تا چه رسد كه وسيله آمرزش و عفو كامل شود! صرف گفتن الفاظ چه تاثيرى دارد و نزد خدا چه قيمتى مى تواند داشته باشد تا موجب ريزش گناهان گردد؟(8)
راستى … قصيمى آن همه احاديث صحيح را درمورد توسل به پيامبر و آل او چگونه پاسخ مى دهد؟
اين آيه قرآن را چگونه جواب مى دهد كه خداوند مى فرمايد: اى پيامبر!آنان كه به خويشتن ستم كردند، اگر نزد تو آيند و از خداوند آمرزش بخواهند و پيامبر هم براى آنان از خداوند مغفرت بطلبد، خدا را توبه پذير و مهربان خواهند يافت :
«وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا»(النساء/64)
ما هيچ پيامبري را نفرستاديم مگر براي اين که به فرمان خدا، از وي اطاعت شود. و اگر اين مخالفان، هنگامي که به خود ستم ميکردند (و فرمانهاي خدا را زير پا ميگذاردند)، به نزد تو ميآمدند؛ و از خدا طلب آمرزش ميکردند؛ و پيامبر هم براي آنها استغفار ميکرد؛ خدا را توبه پذير و مهربان مييافتند.(9)
البته ادعاهاى امثال قصيمى و ابن تيميه را بزرگانى از خودشان پاسخ داده و سستى آنها را بيان كرده اند و گفته اند كه واسطه قرار دادن پيامبر براى مغفرت خواهى از خدا عقلا و شرعا اشكالى ندارد، چه با لفظ توسل باشد، چه استغاثه و چه تشفع .(10)
وقتى قصيمى به گمان خود، استغاثه به على (ع ) و صدا كردن او را در گرفتاريها نوعى كفر دانسته و توسلهاى شيعه را در حرمهاى مقدس نجف و كربلا و مشاهد مشرفه به اهل بيت ، مغاير با توحيد پنداشته است ،(11) غافل است كه اينگونه استغاثه و توجه و صدا كردن ، بيش از اين نيست كه شيعيان ، اهل بيت را در پيشگاه خداوند وسيله قرار مى دهند تا به حاجتهاى خويش برسند. چرا كه اينان به خداوند نزديكتر و در پيشگاهش مقرب ترند و مجارى فيض الهى و حلقه وصل و واسطه فيض ميان مولى و بندگانند، نه آن كه خودشان ذاتا و بطور مستقل ، دخالتى در برآمدن حاجتها داشته باشند. همه افراد براى دست يافتن به خواسته هايشان نزد بزرگان ، دنبال وسيله و واسطه مى گردند. معصومين و همه اولياء صالح خدا، با تفاوتهايى كه در مراتب و درجات قرب دارند، واسطه رحمت الهى اند. در عين حال ، عقيده داريم كه در عالم هستى ، هيچ موثرى جز خداى سبحان نيست . آن چه در حرمهاى مطهر و كنار قبور اولياء دين توسط زائران شيعه و غير شيعه انجام مى گيرد، جز همان توسل نيست . كجاى اين با توحيد ناسازگار است ؟(12)
حتى در متن زيارتنامه هايى كه علماى اهل سنت در كتب خويش آورده اند، مساله توسل و شفاعت مطرح است ، كه اينجا جاى بررسى همه آنها نيست . تنها به يك مورد اشاره مى شود. در يكى از زيارتها خطاب به رسول خدا(ص ) مى گوييم :
(…سلام بر تو اى پيامبر رحمت و اى شفيع امت !…
درود خدا بر بهترين مكانى كه جسم پاك تو را در برگرفته است .
اى رسول خدا! ما مهمانان تو و زائران حرمت ، از شهرهاى دور، با پيمودن دشتها و بيابانها به زيارت تو آمده ايم و شرافت يافته ايم كه در پيشگاه تو فرود آييم ، تا به شفاعت تو دست يابيم و به يادگارها و آثار بازمانده از تو بنگريم و برخى از حقوق تو را ادا كنيم و تو را در پيشگاه پروردگارمان شفيع قرار دهيم . بار گناهان كمرهاى ما را شكسته است و تو شفيعى هستى كه شفاعتت پذيرفته است و ما را به شفاعتت وعده داده اند، پس در پيشگاه خدا شفيع ما باش و از پروردگار بخواه كه ما را بر سنت تو بميراند و در زمره همراهانت برانگيزد… شفاعت ، شفاعت ، يا رسول الله !…)(13)
با اين حال ، آيا آن چه كه شيعه به عنوان توسل به انبياء الهى و ائمه معصومين و پيامبر و اهل بيت او انجام مى دهند و آنان را براى برآمدن حاجتهايشان در پيشگاه خدا (وسيله ) و (شفيع ) قرار مى دهند، از كارهاى مخصوص و بدعتهاى خودشان است ؟يا بزرگان اهل سنت هم چنين معتقدند و چنين عمل مى كرده اند؟! و آياتبرك و توسل ، بدعت است ، يا عمل به سنت و ابراز محبت به اولياء الله ؟
«… كَبُرَتْ كَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ إِنْ يقُولُونَ إِلَّا كَذِبًا»(الکهف/5)
نه آنها (هرگز) به اين سخن يقين دارند، و نه پدرانشان! سخن بزرگي از دهانشان خارج ميشود! آنها فقط دروغ ميگويند!
پی نوشت:
- (مناقب خوارزمى )، ص 252، (فرائد السمطين )، باب اول ، (مستدرك حاكم )، ج 3 ص 151. (اين مطلب از الغدير، ج 1 ص 300 نقل شده است . (مترجم ) )
- (المدخل )، ج 1 ص 258 ( (الغدير)، ج 5 ص 112).
- (الغدير)، ج 5 ص 144.
- شرح (المواهب )، زرقانى ، ج 8 ص 317.
- همان ، ص 145.
- (الدر المنثور)، سيوطى ، ج 1 ص 60، (الرياض النضره )، ج 1 ص 30.
- منابع آن در الغدير، ج 7 ص 303 آمده است .
- (الصراع بين الوثنية و الاسلام )، قصيمى ، ج 2 ص 593.
- نساء، 64.
- از جمله ، سبكى در (شفاء السقام )، ص 121.
- (الصراع )، ص 12.
- برگرفته از الغدير، ج 3 ص 292.
- (مراقى الفلاح ) شربنلالى حنفى : (السلام عليك يا شفيع الامه … يا رسول الله ، نحن وفدك و زوار حرمك تشرفنا بالحلول بين يديك و جئنا من بلاد شاسعة و امكنة بعيدة نقطع السهل و الوعر بقصد زيارتك لنفوز بشفاعتك و النظر الى مآثرك و معاهدك …والاستشفاع بك الى ربنا…انت الشافع المشفع … فاشفع لنا الى ربك واساله ان يميتنا على سنتك ) الغدير، ج 5 ص 139.
منبع: تبرک و توسل/جواد محدثی
وقتي كسي مي ميرد چه اتفاقاتي برايش مي افتد؟
نوشته شده توسطرحیمی 4ام شهریور, 1392رسولُ اللّه صلى الله عليه و آله و سلّم :
إذا ماتَ أحَدُكُم فَقد قامَت قِيامَتُهُ ، يَرى ما لَهُ مِن خَيرٍ و شَرٍّ .
هرگاه يكى از شما بميرد ، قيامتش بر پا شود .
پس خدا را چنان بپرستيد كه گويى او را مى بينيد و هر لحظه از او آمرزش بخواهيد .
كنزالعمّال : 42123 منتخب ميزان الحكمة : 516
نرم افزار حکمت علوی+ دانلود
نوشته شده توسطرحیمی 27ام مرداد, 1392
نرم افزار حکمت علوی شامل حکمت های نهج البلاغه امیرالمومنین علی علیه السلام بهمراه ترجمه حکمت ها، توسط استاد دشتی است . در این نسخه از نرم افزار (نسخه ۱٫۱) سرعت بار گذاری اولیه برنامه ، به شکل چشمگیری افزایش یافته است.
ویژگی های نرم افزار مذهبی حکمت علوی عبارتند از :
• جاوا بودن و قابلیت اجرا در اکثر گوشی ها
- طراحی برنامه به شکلی که تقریباً هر حکمت در یک صفحه گنجانده شده
- تطابق شماره صفحه در نرم افزار با شماره هر حکمت
• محیط گرافیکی جذاب و فهرست
دریافت و نصب نرم افزار:
چون گوشیهای موجود در بازار از تنوع زیادی برخوردارند نسخههای مختلفی از این نرمافزار تهیه شده است که باید نسخهی سازگار با گوشی خود را انتخاب کنید ، همچنین با توجه به اینکه این نرم افزار جاوا می باشد ، لذا در اکثر گوشیهای تلفن همراه قابل اجراست .
نسخه ۱ : برای گوشیهایی طراحی شدهاست که کیفیت و اندازه صفحه نمایش LCD آنها عالی و بزرگ بوده و قابلیت پردازشی بالایی دارند .
دریافت نسخه ۱ حکمت علوی (LCD بزرگ و باکیفیت + قابلیت پردازش بالا) با حجم ۲۷۹ KB
نسخه ۲ : برای گوشیهایی طراحی شدهاست که کیفیت نمایش LCD آنها ضعیف بوده و قابلیت پردازش پایینی دارند. بنابراین اگر متن و منوهای نرمافزار روی LCD شما کوچک دیده میشود از این نسخه استفاده کنید.
دریافت نسخه ۲ حکمت علوی (LCD کوچک + قابلیت پردازش کم) با حجم ۲۱۲ KB
برای استفاده از نرم افزار کافی است فایل دریافت شده را با استفاده از بلوتوث یا کابل و یا دستگاه کارت ریدر به تلفن همراه خود انتقال داده و آن را نصب نمایید .
منبع: پایگاه اطلاع رسانی محمد(ص)
بهانه وهابیون برای تخریب بارگاه بقیع چه بود؟
نوشته شده توسطرحیمی 26ام مرداد, 1392امروز هشتم شوال است؛ یادآور غم انگیزترین روز تاریخ معاصر اسلام؛ سالگرد روزی که در سال ۱۳۴۴ هجری قمری و پس از روي كار آمدن سومين حكومت وهابي آل سعود در عربستان، وهابيون به فتوای سران گمراه خود مراقد مطهر ائمه و اهلبيت پيامبر(ص) در بقیع را ويران کردند.
«حجت الاسلام والمسلمین استاد محمدجعفر مروجی طبسی» در گفتگو با ابنا، زوایایی از این بزرگترین جنایت فرهنگی قرن بیستم را روشن کرده است:
ابـنا: لطفاً در ابتدا کمی در مورد تاریخچه قبرستان بقیع توضیح دهید.
ــ بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا ابی القاسم محمد و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین الذین اذهب الله عنهم الرجس و طهرهم تطهیراً.
بقیع، یکی از مقدسترین و با فضیلت ترین بقاع مدینه بعد از مدفن رسول گرامی(ص) است. قبرستان بقیع اول مدفن و مزاری است که به دستور رسول خدا به وسیله مسلمانان تأسیس شد. در اهمیت بقیع همین بس که پیغمبر اکرم(ص) در روایتی فرمودند: “از بقیع هفتاد هزار نفر محشور خواهند شد که صورت آنان مانند شب چهارده خواهد درخشید".
قبرستان بقیع، ریشه در روایات ما و تاریخ کهن اسلامی ما دارد. بقیع مدفن فرزندان پیغمبر است؛ بقیع بنا به بعضی روایات مدفن حضرت فاطمه زهرا(س) است؛ بقیع مدفن چهار تن از ائمه معصومین ـ یعنی امام حسن مجتبی(ع)، امام سجاد(ع)، امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق(ع) ـ است؛ بقیع مدفن صحابه بزرگ پیغمبر(ص) است؛ بقیع مدفن حضرت ام البنین(س) است؛ بقیع مدفن جناب حلیمه دایه رسول اکرم(ص) است؛ بقیع مدفن بسیاری از بزرگانی است که اکنون فرصت بیان نام همه آنها نیست.
ابـنا: درباره این چهار امام معصوم که در بقیع مدفون هستند صحبت کنید تا بویژه خوانندگان خارجی و غیرشیعه آنها را بشناسند و ببینند که مرقد چه شخصیتهایی تخریب شد.
ــ البته تبیین شخصیت این چهار امام کار ما نیست؛ چون از مقامی بسیار بسیار عالی و رفیع برخوردارند و انسان های غیرمعصوم و گنهکار نمی توانند آنان را معرفی کنند. ولی همین مقدار به شما عرض کنم که «امام محمد باقر(ع)» یکی از این چهار امامی است که در بقیع دفن شده است. «جناب مسلم» از دانشمندان طراز اول اهل سنت در جلد اول کتاب خود “صحیح مسلم” در صفحه 15 از شخصی به نام «جابر بن یزید جعفی» یک روایت نقل می کند که خیلی قابل توجه است. روایت این است که جابر می گوید: « عندي سبعون الف حديث عن ابي جعفر عن النبي كلها صحيح». دقت کنید؛ تنها یک نفر به نام جابر بن یزید جعفی می گوید در سینه من از امام محمد باقر(ع) هفتاد هزار حدیث وجود دارد. نکته مهمتر این که می گوید این هفتاد هزار حدیث را امام باقر(ع) از پیغمبر اکرم(ص) نقل کرد. ما از این چه می فهمیم؟ این نکته دلالت می کند بر اینکه امامان ما عموماً و امام محمد باقر(ع) خصوصاً در نشر فرهنگ نبوی ید طولایی داشته اند. این مطالب بیانش ممکن است آسان باشد؛ ولی خیلی فوق العاده است که یک نفر به تنهایی هفتاد هزار روایت از وجود نازنین پیغمبر اکرم(ص) نقل کند.
«امام جعفر صادق(ع)» یکی دیگر از ائمه مدفون در بقیع است. زبان از بیان عظمت حوزه ای که امام صادق(ع) با فشارهایی که در آن زمان وجود داشت تشکیل داد قاصر است. من فقط برای شما یک جمله از «مرحوم شیخ مفید» عرض کنم. ایشان در کتاب شریف “الارشاد” خود، نام راویانی که از امام جعفر صادق روایت نقل کردند را جمع کرده است که تعداد آنها بالغ بر 4000 نفر است. دقت کنید؛ در حدود 1400 سال قبل با وجود محدودیت های بنی امیه و بنی عباس، امام جعفر صادق(ع) حوزه علمیه ای را تاسیس کردند که اکنون تمام حوزه های علمیه موجود ـ چه در نجف اشرف، چه در قم، چه در مشهد، چه در جاهای دیگر ـ همه سر سفره قال الباقر و قال الصادق آن نشسته اند.
«امام حسن مجتبی(ع)» و «امام سجاد زین العابدین(ع)» هم برای همه مسلمانان دنیا از مذاهب مختلف شناخته شده هستند.
صفحات: 1· 2
کتاب پیامک و اشعار مهدوی نسخه دوم + دانلود (مخصوص موبایل)
نوشته شده توسطرحیمی 26ام مرداد, 1392در این نسخه قسمت های جدیدی به کتاب اضافه شده است،که عبارت اند از: اضافه شدن پیامک در ایام مختلف مانند ماه مبارک رمضان، ایام فاطمیه، نیمه شعبان،ماه محرم و عید نوروز. این کتاب هدیه به تمام دوست داران و عاشقان حضرت بقیه الله اعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف است. این کتاب در سه نسخه جاوا، اندروید و آیفون تولید شده است.
اندروید
برای دانلود نرم افزار اینجا کلیک کنید
حجم نرم افزار: 780 کیلوبایت
آیفون
برای دانلود نرم افزار اینجا کلیک کنید
حجم نرم افزار: 124 کیلوبایت
جاوا
برای دانلود نرم افزار اینجا کلیک کنید
حجم نرم افزار: 980 کیلوبایت
برگزاری مسابقه بزرگ کتابخوانی «خورشید هستی»
نوشته شده توسطرحیمی 22ام مرداد, 1392به گزارش روابط عمومی موسسه قرآن و نهج البلاغه کشور،حجت الاسلام والمسلمین محمد رضازاده جویباری با اعلام این خبر اظهارداشت: مسابقه کتابخوانی خورشید هستی ویژه امام عصر(عج) می باشد که به صورت سراسری در کل کشور برگزار می گردد.
وی آشنایی آحاد جامعه و به خصوص نسل جوان با اندیشه ها و آموزه های مهدوی و تعمیق بخشی این مهم در جامعه را، از جمله اهداف این مسابقه کتابخوانی غیر حضوری عنوان کرد و افزود: برگزاری مسابقات کتابخوانی یکی از برنامه های راهبردی موسسه قرآن و نهج البلاغه کشور در راستای رسیدن به اهداف خود، که همان ترویج معارف و سیره اهل بیت(ع) است، می باشد که در این راستا دو برنامه کتابخوانی نهج البلاغه و دیگری کتابخوانی با موضوع آشنایی با ائمه اطهار در طول سال برگزار می گردد.
مدیر موسسه قرآن و نهج البلاغه کشور، در خصوص مسابقه «خورشید هستی» گفت: این مسابقه که همزمان با ایام میلاد امام عصر(عج) برگزار می گردد، مختص به آشنایی با این امام همام و پاسخ به شبهات مهدوی دارد که در این راستا مطالبی از علما و بزرگان تشیع از جمله علامه شهید مطهری جهت مطالعه دوستداران ائمه اطهار در قالب کتابی به عنوان «خورشید هستی» گرد آوری شده است.
حجت الاسلام و المسلمین رضازاده جویباری، با اشاره به غیرحضوری بودن این مسابقه تصریح کرد: علاقه مندان شرکت در این مسابقه علاوه بر مراجعه به دفتر مرکزی و نمایندگی های این موسسه و موسسات قرآنی در سراسر کشور، می توانند از آدرس اینترنتی www.2noor.ir کتاب را تهیه کنند.
وی یادآورشد : هم چنین با توجه به اینکه در ایام نیمه شعبان مسجد مقدس جمکران میعادگاه عاشقان اهل بیت(ع) است لذا جهت تهیه آسان این کتاب، این موسسه غرفه ای را در جنب درب 2 مسجد جمکران، با همکاری معاونت فرهنگی مسجد جمکران، برپا کرده است.
مدیر موسسه قرآن و نهج البلاغه کشور، با یادآوری اینکه سوالات و پاسخنامه در انتهای کتاب «خورشید هستی» تعبیه شده است خاطرنشان ساخت: در این مسابقه به 313 نفر از برگزیدگان به قید قرعه جوایز ارزشمندی از قبیل کمک هزینه عمره مفرده، عتبات عالیات،قم و مشهد مقدس اهدا خواهد شد.
وی در بخش پایانی سخنان خود، آخرین مهلت تحویل پاسخنامه ها را پایان آذرماه سال جاری عنوان کرد و ابرازداشت : علاقمندان می توانند جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره تلفن های 2-37745480 و37839034 با پیش شماره 025 تماس حاصل نمایند.
منبع:http://www.2noor.com
شرط امام رضا(ع) برای اقامه نماز عید فطر/ چگونگی خروج پیامبر(ص)برای نماز
نوشته شده توسطرحیمی 18ام مرداد, 1392
پس از پذیرش ولایتعهدی از سوی امام رضا (ع) و فرا رسیدن عید فطر، مأمون به حضرت پیام فرستاد و از وی خواست که نماز عید را اقامه فرماید. امام بر اساس شرط های تعیین شده در پذیرش ولایتعهدی (مانند عدم دخالت در امور حکومتی که اقامه نماز عید، از مظاهر و مصادیق آن به شمار میرفت)، به مأمون پیام داد مرا از این امر معاف کن. مأمون پیام داد که می خواهم ولایتعهدی شما تثبیت شود و از سوی دیگر، مردم به فضل و برتری شما آگاه شوند. اصرار مأمون از یک سو و امتناع امام از سوی دیگر، سبب شد که حضرت به مأمون پیام داد: اگر مرا از این کار معاف بداری، بیشتر دوست دارم، امّا اگر معاف نباشم، شرط من برای اقامه نماز عید این است که: آن گونه که پیامبر (ص) و امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب (ع) برای نماز عید بیرون میرفتند، بیرون بروم. مأمون شرط امام را پذیرفت و دستور داد نظامیان و درباریان و عموم مردم، صبحگاهان جلوی خانه امام اجتماع کنند. مردم در اطراف خانه حضرت و در مسیر اجتماع کرده و عدهای در پشت بام منازل خود به انتظار نشستند تا با دیدن امام، سیره نبوی و هیبت علوی را به تماشا بنشینند. فرماندهان و سپاهیان سواره نیز، رو به خانه امام آوردند و تا طلوع خورشید همه به انتظار ایستاده بودند.
امام پس از به جای آوردن غسل و پوشیدن لباس و بر سرگذاشتن عمامهای سفید از پنبه که یک طرف آن بر روى سینه مبارکش افتاده و طرف دیگرش بر شانهاش قرار گرفته بود، در حالی که خود را خوشبو کرده و عصایی در دست داشت، به غلامان خود فرمود: به همین هیئت خود را درآورید و به آنها دستور داد پیشاپیش حضرتش حرکت نمایند. سپس با پای برهنه از خانه بیرون آمده و راه مصلّی را در پیش گرفت و چون اندکى راه رفت سر به طرف آسمان بالا کرد و تکبیر گفت، با تکبیر گفتن امام، غلامان حضرت نیز تکبیر گفتند.
لشکریان با مشاهده حالت حضرت، همگی از مرکبها پیاده شده و هر کس کاردی به همراه داشت، زودتر توانست بندهای چکمه خود را باز کند و پابرهنه شود. امام تکبیر دیگری گفت، همه با او یکصدا شدند. طنین تکبیر چنان بود که گویی آسمان و در و دیوار با امام همصدا شدهاند. شهر مرو با دیدن امام و شنیدن تکبیر او، از کثرت گریه و فریاد مردم به لرزه در آمد.
مأمون دگرگونی اوضاع را دریافت. فضل بن سهل به او گفت: اگر حضرت رضا به همین نحو به مصلّی برود، مردم شیفته او شده و فتنهای برپا خواهد شد؛ از این رو افرادی را به سوی ایشان فرستاد تا امام را برگردانند. مأمون به امام (ع) پیغام داد که شما را زحمت داده و در رنج انداختیم و دوست نداریم از این پس، بیشتر به مشقّت بیفتید، از همینجا برگردید، کسی که مطابق مرسوم با مردم نماز میخوانده، این نماز را نیز اقامه میکند. امام کفشهای خود را خواست و پوشید و به منزل بازگشت. مردم در آن روز دچار پراکندگی شدند و نماز در آن روز به خود نظم نگرفت.
عمده دلیل مأمون از جلوگیری اقامه نماز عید به وسیله امام رضا (ع)، احساس خطری بود که از ناحیه محبوبیت و اظهار علاقه و استقبال مردم از امام شده بود؛ چراکه به گمان مأمون و مشاورش اقامه این نماز و ایراد خطبه به وسیله امام علی بن موسی الرضا(ع)ممکن بود حکومت وی را به خطر اندازد؛ زیرا آنان قصد استفاده تبلیغاتی از این نماز را داشته و هرگز فکر نمی کردند، امام این گونه در میان مردم حتی رجال کشور و فرماندهان لشگر دارای محبوبیت باشد. لذا دستور داد تا امام از اقامه نماز منصرف شود، تا بدین وسیله خود و حکومتش از خطرات احتمالی از ناحیه امام (ع) حفظ نماید.
منبع: خبرگزاری مهر،