موضوعات: "اهل بیت علیها السلام" یا "رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم" یا "حضرت زهرا سلام الله علیها" یا "فاطمیه" یا "حضرت علی علیه السّلام" یا "نهج البلاغه" یا "نامه ها" یا "خطبه ها" یا "غدیر" یا "امام حسن مجتبی علیه السّلام" یا "امام حسین علیه السّلام" یا "امام سجّاد علیه السّلام" یا "صحیفه سجادیه" یا "امام باقر علیه السّلام" یا "امام جعفر صادق علیه السّلام" یا "امام موسی کاظم علیه السّلام" یا "امام رضا علیه السّلام" یا "امام جواد علیه السّلام" یا "امام هادی علیه السّلام" یا "امام حسن عسگری علیه السّلام" یا "امام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف" یا "مهدویت"

دانلود مقتل خوانی امام خامنه ای + دانلود صوت و تصویر

نوشته شده توسطرحیمی 24ام آبان, 1391

روضه های صوتی:

آوردن آب در مصائب شهادت حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام در تاسوعای 1379   

ميدان رفتن علي اكبر علیه السلام در مصائب شهادت حضرت علي اكبر علیه السلام در سال 77 

چگونگی شهادت علي اكبر علیه السلام در مصائب شهادت حضرت علي اكبر علیه السلام درنماز جمعه سال 74  

کيفيت شهادت حضرت قاسم علیه السلام درنماز جمعه سال 77

روضه علي اكبر با موضوع آمدن امام حسين بر سر بالين علي اكبر(سلام الله)

 

روضه های تصویری:

دانلود روضه ترکی رهبــری ، شعرخوانی حضرت آیت الله خامنه ای به زبان آذری-سفر به اردبیل سال 79 درباره ماجرای کربلا… تقدیم به دوستان ترک زبان(هرچنــد من ترک نیستم) یاعلی

>

tahoma,arial,helvetica,sans-serif; font-size: small;">

 

دانلود روضه مقام معظم رهبری امام خامنه ای برای امام علی علیه السلام

>

y;">

 

دانلود روضه حضرت علی اکبر علیه السلام از لسان مقام معظم رهبری

دانلود روضه کامل حضرت علی اکبر (علیه السلام) توسط مقام معظم رهبری همراه با مداحی

>

عبرت های عاشورا در کلام رهبری (دانلود)

نوشته شده توسطرحیمی 23ام آبان, 1391

ویژگیهای مجالس امام حسین علیه السلام

نوشته شده توسطرحیمی 23ام آبان, 1391

 آیت ­الله شیخ جعفر شوشتری (ره)در کتاب ارزشمند، خصایص الحسینی ویژگیهای مجالس امام حسین علیه السلام را با توجه به احادیث و روایات این گونه بیان می­ کنند.

 1- جایگاه درود فرستادن خدا بر برپا دارندگان و سوگواران آن مجلس است.

 2- جایگاه گرد هم آیی فرشتگان تقرب یافته است.

 3- جایگاه دست یافتن به دعای پیامبر و جانشینش حضرت علی (ع) و حضرت زهرا و امام حسین صلوات ­ا… علیهم اجمعین می ­باشد.

 4- جایگاه مورد توجه و رحمت آمیز امام حسین است.

 5- جایگاه بیان سخنان و گفتارهای آن حضرت در میان سوگواران گرد هم آمده است.

 6- جایگاهی که امام صادق بدان عشق می ­ورزد.

 7- جایگاهی که در فرازمندی بسان عرفه است.

 8- جایگاهی که در پاکی بسان مشعر الحرام است.

 9- جایگاهی که در قداست بسان حطیم (فاصله میان حجرالاسود و در کعبه است).

 10- جایگاهی که در عظمت و پاکی بسان جایگاه طواف خانه خداست.

 11- جایگاهی که در معنویت بسان حرم امام حسین علیه ­السلام است.

 12- جایگاهی که فرو نشاننده آتش­های شعله ­ور دوزخ است.

 13- جایگاهی که سرچشمه آب حیات در سرای بهشت است.

 14- مجلسی که به مجالسی پیوند می­ خورد که آغازش پیش از آفرینش و پایانش روز رستاخیز است.

      آری مجلسی که به نام امام حسین علیه ­السلام برگزار می ­شود دارای این ویژگی­ ها می ­باشد بیاییم قدر و منزلت این گونه مجالس را بهتر بدانیم و با معرفت و محبت نسبت به امام حسین (ع) در هرچه بهتر برگزار کردن این مجالس کوشا باشیم.

حدیث محرم

نوشته شده توسطرحیمی 22ام آبان, 1391

امام رضا (عليه ‌السلام):

     إنَّ المُحَرَّمَ شَهرٌ كانَ أهْلُ الجاهِلِيَّةِ يُحَرِّمُونَ فِيهِ القِتالَ، فَاسْتُحِلَّت فِيهِ دِماؤُنا، وَهُتِكَتْ فِيهِ حُرْمَتُنا، وَسُبِيَ فِيهِ ذَرارِينا وَنِساؤُنا.

    

محرّم ماهی است كه [حتّی] مردم زمان جاهليّت جنگ را در آن حرام می‌دانستند، [امّا] در آن ماه خون ما را حلال شمردند، حرمت ما را پايمال و فرزندان و زنان ما را اسير كردند.

 

Muharram is the month when even people of the Jāhillīyya time declared fighting unlawful, in that month they declared shedding our blood lawful, trampled upon our honor and captured our children and women

بحار الأنوار، ج 44، ص 283

روز مباهله

نوشته شده توسطرحیمی 19ام آبان, 1391

 

    «فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَاجَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أبْنَاءَنـَا وَأبْنَآءَکُمْ وَنِسَاءَنـَا وَنِسَاءَکُمْ وَأنفُسَنَا وَأنفُسَکُمْ ثُمَّ نـَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللهِ عَلَی الْکَذبِینَ»

     پس هرکه در این[باره] پس از دانشی که تو را [حاصل] آمده، با تو محاجّه کند، بگو: بیایید پسرانمان و پسرانتان، و زنانمان و زنانتان، و ما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدیک خود را فراخوانیم؛ سپس مباهله کنیم، و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.

     نور تو را نمی دیدند و حقیقت را درک نمی کردند که تو را به مبارزه می طلبیدند. 

     باورشان نبود که زمین ارزش خود را مدیون شما است و عرشیان، خاک پایتان را سرمه چشم می کنند.

     نمی دانستند که دیره در مقابل گلدسته های عرش نمی توانند قد علم کنند و بر خود ببالند!

     نمی پنداشتند که غرور پوشالی آن ها در مباهله توان مقابله شانه های عزت و سرافرازی آل عبا را ندارد و فرو خواهد ریخت!

     یقین نداشتند که آفرینش با شما حرکت می کند و هستی به دنبالتان می آید تا به گام هایتان برسد.

     نمی دانستند که صدای دل نشین قدوم شما، عطر خوش کاینات را در گستره ی افلاک می افشاند…

     نمی دانستند…

     و تو می آیی ساده و بی پیرایه با جانت، نفست و با تمام زندگی ات.

     می آیی تا حقانیت خویش را اثبات کنی و حقانیت دینت را!

     می آیی با نگاهی که هیچ کهکشان نمی تواند در برابر آن تاب بیاورد و تسلیم آن می شود.

     و آنان که با تو بودند؛ چهار دلیل محکم برای فرو نشستن توفان جهل و سیاهی:

      (… إنّمَا یُرِیدُاللهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیر)؛

     خدا فقط می خواهد آلودگی را از شما خاندان [پیامبر] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند.

     تو باید می آمدی با چشمان معصوم حسین (ع) و نگاه پر معنای فاطمه (س)، با آرامش علی (ع) و سکوت صبور حسن (ع) تا عطر یقینتان در همه جا بپیچد و پرده های تردید از دیدگان بی خبر نجرانیان کنار رود.

     آنان باید ایمان راسخ در چشمانتان را می دیدند تا بدانند هیچ هیمنه ای پاسخ این همه جلال را نخواهد داد و هیچ کوهی، هرچه عظیم، هیبت گام های مهربان، اما محکم شما پنج گنج را تاب نخواهد آورد!

     باید می آمدی استوار با آرامشی آسمانی، سرشار از عطر رضوان تا عاقب دریابد که یارای مواجهه با معجزات علوی علی (ع) را ندارد و ابوحارثه ناتوان از مباهله و مقابله با تو که سرور کایناتی و اشرف مخلوقات.

     باید می آمدی با استدلالی زلال؛ همچو آب و برهانی عطوف همچو نسیم تا نجرانیان دریابند نفرین شما باران بی وقفه ای است که دنیا را همچو توفان نوح، غرق خواهد کرد، تا زبان ادّعایشان بسته شود و دست های عهد بسته شان، شکسته. دریابند که اگر مخلوقات عالم با تو هم ندا گردند، و دست های ملائک در دستان دعای علی (ع) گره بخورند، اگر قطره اشکی از چشمان فاطمه (س) بر بیابان تشنه نفرین بچکد و عمامه سبز حسن (ع) برای اجابت باز شود و آه حسین (ع) از نهادش برآید؛ به یقین، دنیا تاب نخواهد آورد نفرینتان را و گریزی نیست جز تسلیم در برابر اسلام. و باید حقانیت این جمع الهی را پذیرفت و شکست شانه های خاک گرفته را قبول کرد؛ چرا که خود می دانستند اگر تو با اهلت می آمدی؛ یعنی بر حق بودی و به طریق حق.


حوزه نت

 

فضیلت ماندگار( به بهانه 24 ذی حجه؛روز مباهله)

نوشته شده توسطرحیمی 18ام آبان, 1391

نجران

     نجران، نام شهری با صفا در نقطه مرزی بین مکه و یمن بود که هفتاد روستا را در برمی گرفت. مردم این شهر پیش از حضرت مسیح علیه السلام بت پرست بودند و در آغاز طلوع اسلام، این نقطه تنها منطقه مسیحی نشین حجاز بود که مسیحیت در آن رواج داشت. ریاست این شهر را سه نفر به عهده داشتند: عاقب که اسمش عبدالمسیح و فرماندار و حاکم نجران بود؛ اِیهَم معروف به سیّد که ملجأ و پناهگاه مردم به شمار می آمد؛ و ابوحارثه بن علقمه که اسقف و زمامدار نجران بود و مقام پاپی داشت.

اُسقف نجران و نامه پیامبر

     پیغمبراسلام صلی الله علیه و آله نامه ای را به همراه چهار نفر از یارانش به نام های صُهیب بن سنان، غَنْبة بن غزوان، عبداللّه بن ابی امیّه و هُدیرابن عبداللّه به سمت سرزمین نجران فرستاد.

     فرستادگان پیامبر به نجران رفتند و نامه را به دست اسقف بزرگ، ابوحارثه دادند. وی نامه را گشود و آن را با دقت خواند، ولی بسیار خشمگین شد و از شدت خشم، نامه را پاره کرد و برای تصمیم گیری، با بزرگان و شخصیت های مهم نجران به مشورت پرداخت.

صفحات: 1· 2

بر طرف شدن درد چشم

نوشته شده توسطرحیمی 16ام آبان, 1391

آیت الله سید محمدحسین علوی بروجردی می گوید:

     آیت الله فقید(آیت الله بروجردی) در سن نود سالگی دارای چشمانی سالم بودند كه بدون عینك خطوط ریز را هم می‌خواندند و می‌فرمودند این نعمت را مرهون وجود مبارك حضرت ابی عبدالله الحسین (ع)هستم و قضیه را چنین نقل می‌ فرمودند :

    در یكی از سالها كه در بروجرد بودم مبتلا به چشم درد عجیبی شدم كه بسیار مرا نگران ساخته بود ، معالجه اطبا مفید فایده نشد و درد چشم هر روز بیشتر و ناراحتی من افزون تر می‌ گردید . تا اینكه ایام محرم شد ، در ایام محرم آیت الله ، عشر اول(دهه اول) را روضه داشتند و دسته جات مختلف هم در این عزاداری شركت می‌ كردند ، یكی از دستجاتی كه روز عاشورا به خانه آقا وارد شده بود دسته “گِل گیرها” است ، كه نوعا سادات و اهل علم و محترمین در حالی كه هر یك حوله سفیدی به كمر خود بسته‌اند، سر و سینه خود را گِل آلود كرده و با وضع بسیار رقت بار و مهیج و در عین حال با سوز و گداز فراوان و ذكری جانسوز آن روز را تا ظهر عزاداری می‌ كنند ، آقا فرمودند هنگامی كه این دسته به خانه من آمدند و وضع مجلس با ورود این هیئت هیجان عجیبی به خود گرفته بود ، من هم در گوشه‌ای نشسته و آهسته آهسته اشك می‌ ریختم و در این بین هم یك مقدار گل از روی پای یكی از همین افراد گل گیر برداشته و به روی چشم های ملتهب و ناراحتم كشیدم و به بركت همین توسل، چشم هایم خوب و تا امروز علاوه بر اینكه مبتلا به درد چشم نشده‌ام ، از نعمت بینایی كامل بر خوردارم و به بركت حضرت امام حسین احتیاج به عینك هم ندارم ، و با اینكه همه قوای ایشان تحلیل رفته بود، مع الوصف تا آخرین ساعات زندگانی از بینایی كامل برخوردار بودند .

……………………………………………………………………

منبع: علوی طباطبایی ،سید محمد حسین ،خاطرات زندگانی حضرت آیت الله العظمی بروجردی،ص94.

غربت غدیر، شروع فصل سختی ها!

نوشته شده توسطرحیمی 14ام آبان, 1391

 

غدیر بود ، رفتیم پیشانی اباذر را ببوسیم و بگوییم« برادر عیدت مبارک! »؛ پیشانیش از آفتاب ربذه سوخته بود .

به ابن سکیت گفتیم «علی» ؛ هیچ نگفت ؛  نگاهمان کرد و گریست ، زبانش را بریده بودند . خواستیم دست های میثم را بگیریم و بگوییم «سپاس خدای را که مارا از متمسکین به ولایت امیر مومنان قرار داد» دست هایش را قطع کرده بودند .

گفتیم : «یک سیدی بیابیم و عیدی بگیریم»، سیدی از بنی هاشم. کسی نبود ؛ جسدهاشان درز  لای دیوارها شده بود و چاه ها از حضور پیکرهای بی سرشان پر بود ، زندانی دخمه های تاریک بودند و غل های گران بر پا ، در کنج زندان ها نماز می خواندند .

فقط همین نبود که میان بیابان بایستد ، رفتگان را بخواند که برگردند و صبر کنند تا ماندگان برسند .

فقط همین نبود که منبری از جهاز شتران بسازند و بالا رود و صدایش کند و دستش را بالا بگیرد . فقط جمله ی کوتاه «علی مولاست نبود» .کار اصلاً اینقدرها ساده نبود . فصل اتمام نعمت ، فصل بلوغ رسالت ، فصل سختی بود .

بیعت با علی مصافحه ای ساده نبود . مصافحه ای با همه رنج هایی بود که برای ایستادن پشت سر این واژه سه حرفی باید کشید . ایستادن پشت سر واژه ای سه حرفی که در حق ، سخت گیر بود . ولی این روزها همه چیز آسان شده است . این روزها «علی مولاست» تکه کلامی معمولی و راحت است .

آن « مرد ناشناس » سر بر دیوارنیمه خرابی در دل شب دارد و می گوید :

« آه از این ره توشه ی کم ، آه از راه دراز»  

و ما بی آنکه بشناسیمش ، همین نزدیکی ها جایی نشسته ایم .

عجیب است!!!

این مرد هنوز هم « مرد ناشناس» است .

طلبه دانش آموخته : نگار مهرجو

دانلود سرود و شعر خوانی حاج محمود کریمی به مناسبت عید غدیر

نوشته شده توسطرحیمی 12ام آبان, 1391

حاج محمود کریمی سال 1390

شعرخوانی [حاج محمود کریمی] [10:13]

صحبت درباره ی عید غدیر [حاج منصور ارضی] [17:56]

مدیحه سرایی [حاج منصور ارضی] [10:17]

سرود [حاج حسین سازور] [10:43]

مدیحه سرایی [حاج محمود کریمی] [10:20]

سرود [حاج حسین سازور] [4:06]

شورخوانی [حاج حسین سازور و حاج امین مقدم] [9:49]

مدح امیرالمومنین [حاج حسین سازور و حاج امین مقدم] [6:35]

سینه زنی [حاج حسین سازور و حاج محمود کریمی] [8:58]

سال 1389

سرود [حاج سیدمجید بنی فاطمه] [8:33]

شعرخوانی [حاج سیدمجید بنی فاطمه] [5:24]

سرود [حاج سیدمجید بنی فاطمه] [10:20]

مدح مولا امیرالمومنین(ع) [حاج محمود کریمی] [13:10]

مدیحه سرایی [حاج محمود کریمی] [15:08]

سرود [حاج محمود کریمی] [10:56]

سرود [حاج محمود کریمی] [12:05]

مناجات [حاج محمود کریمی] [3:02]

سال 1388

سرود [حاج محمود کریمی] [8:50]

شعرخوانی [حاج سیدمجید بنی فاطمه] [11:02]

سرود [حاج سیدمجید بنی فاطمه و حاج محمود کریمی] [12:31]

شعرخوانی [حاج محمود کریمی] [7:14]

مدح مولا امیرالمومنین(ع) [حاج محمود کریمی] [18:03]

کعبه از کعبه اومده (سرود) [حاج محمود کریمی] [14:48]

سرود [حاج محمود کریمی] [7:51]

مدح و مناجات [حاج محمود کریمی] [9:17]

سال 1387

 [حاج محمود کریمی] [10:25]

[حاج محمود کریمی] [7:27]

[حاج محمود کریمی] [10:22]

 [حاج محمود کریمی] [10:52]

 با تشکر از فطرس

عید غدیر ( امام شناسی )

نوشته شده توسطرحیمی 12ام آبان, 1391

     عيد غدير، كه اشرف و افضل اعياد است، به جهت ربط امّت با امام، و وحدت دل‌هاي آنان با ولايت و ورود در سلك سالكان راه، و روندگان طريق مودت و محبت و ايثار و انفاق، و عقل و شعور و گسترش نور ربّاني، و نفحات قديسة سبحاني، و ارتباط ملك با ملكوت است.
      عيد غدير، روز عبوديت و تسليم در برابر حق، و خروج از فرعونيت نفس اماره، بندگي حضرت سبحان است، و اقرار واعتراف به يگانه خاصه از خواص درگاه با عظمت او، و قدم در صراط مستقيم ايمان نهادن،‌ و گام استوار و راستين در ترك تجاملات نمودن، و بدون شائبه و تعارف به حق و حقيقت و واقعيت در آمدن، و از زمزمة بهائم خارج شدن، و به صف انسان پيوستن است.
      عيد غدير، نداي حضرت قدوس و سبوح را به حصر ولايت در قرآن كريم به ايها الرسول بلغ پاسخ صحيح دادن، و گفتار حضرت پيامبر اعظمش را به: «مَنْ كُنْتُ مَولاهُ فَعِلَيُّ مَولاهُ » با جان و دل پذيرفتن، و در تحت دعاي اللهمَّ وَ الِ مَنْ وَالَاهُ قرار گرفتن، و ازنفرين خانمان‌سوز و عاد من عاداه بيرون شدن، و استقبال از وانصر من نصره، و استدبار از واخذل من خذله نمودن است.
      عيد غدير، تماشاي جمال ملكوتي مولي الموالي اميرالمومنين عليه‌السلام را برروي دو دست پيغمبر معظم، در فراز منبر برآمده بر پالانهاي «شتران، در زير درختان وادي جُحْفَه در غدير خم» و نمايش دادن ولايت را به كافة مردم، و نزول ملكوت وجبروت در اين عالم ملك است كه:
      هان اي دشمنان علي واي مخالفان اهل بيت كه پيوسته رسول خدا را با شكايت‌هايي كه از علي مي‌كرديد، آزار و اذيت مي‌رسانيديد، اينك بدانيد كه: علي سزاوار شكايت نيست، و در خور اذيت‌ و آزار نيست. او والي ولايت، و يگانه شاهباز بلند پرواز صدر نشين كاخ عرفان است. او از خود شما به جان‌هاي شما نزديكتر است، و ولايتش بيشتر است.
او تكويناً و تشريعاً سيد و سالار و سرور و سپهسالار شماست!
      پيغمبر علي را به اطراف بگردانيد، تا همه ببينند، همچون زليخا كه يوسف را به زنان مصري نشان داد كه اي زنانيكه مرا در عشق اين جوان، مورد ملامت قرار داده‌ايد و مي‌گوييد:
      تو كه ملكة عزيز مصر هستي، ملكة و جاهت و زيبايي، آخر حيف نيست كه مفتون يك جوان گمنام كه بندة شما و زرخريد شماست شده‌اي؟!
      پيامبر هم علي را به روي دست بلند كرد، تا همة مردم ببينند، و بدانند كه آن جواني كه از او بدگويي مي‌كردند و بغض و كينه آنها از جهت شرف و منزلت عظيم او، از جهت شجاعت و علم و عرفان و ايثار و حالات روحي وي، و احقاد بدريه و حنينيه و غيرها به آنها اجازه نمي‌داد، در مقابل او خاضع باشند و ابهت و جلالت او را گردن نهند،‌ و حسدهاي ديرين، مانع مي‌شد كه بند طوع او را بر گردن نهند، اينك برروي دستهاي پيامبر خاتم‌الانبياء و المرسلين، ارائه مي‌شود كه اسلام و ايمان در او متجلي است، و عملي مقبول نيست مگر به پيروي از او، و از منهاج او و سنت او.

       اوست قسيم بهشت و دوزخ. اوست ميزان عدل وصفت.
      اوست مخزن اسرار و گنجينة معرفت. اوست از هر مومني به او اولاتر و نزديكتر. اوست حامل قرآن.
      اوست فرقان حق و باطل.

     اوست مأمور به جنگ بر تأويل كتاب خدا، همچنانکه پيامبر مأمور بود به جنگ بر تنزيل آن.

      اوست لوادار دفع و قلع و قمع ناكثين و قاسطين و مارقين.

     اوست شهيد در محراب عبادت در بيت خدا همانطور كه ميلادش دركعبه و بيت خدا بود.

منبع: امام‌شناسي (جلد نهم) / سيد محمد حسين حسيني طهراني