« آفت هاى انقلاب را بشناسیم ( 9- گمان پيروزى نهايى موجب سستى و سردى ) | عنایت امیر المومنین علیه السلام به آیت الله بروجردی(ره) » |
غربت غدیر، شروع فصل سختی ها!
نوشته شده توسطرحیمی 14ام آبان, 1391
غدیر بود ، رفتیم پیشانی اباذر را ببوسیم و بگوییم« برادر عیدت مبارک! »؛ پیشانیش از آفتاب ربذه سوخته بود .
به ابن سکیت گفتیم «علی» ؛ هیچ نگفت ؛ نگاهمان کرد و گریست ، زبانش را بریده بودند . خواستیم دست های میثم را بگیریم و بگوییم «سپاس خدای را که مارا از متمسکین به ولایت امیر مومنان قرار داد» دست هایش را قطع کرده بودند .
گفتیم : «یک سیدی بیابیم و عیدی بگیریم»، سیدی از بنی هاشم. کسی نبود ؛ جسدهاشان درز لای دیوارها شده بود و چاه ها از حضور پیکرهای بی سرشان پر بود ، زندانی دخمه های تاریک بودند و غل های گران بر پا ، در کنج زندان ها نماز می خواندند .
فقط همین نبود که میان بیابان بایستد ، رفتگان را بخواند که برگردند و صبر کنند تا ماندگان برسند .
فقط همین نبود که منبری از جهاز شتران بسازند و بالا رود و صدایش کند و دستش را بالا بگیرد . فقط جمله ی کوتاه «علی مولاست نبود» .کار اصلاً اینقدرها ساده نبود . فصل اتمام نعمت ، فصل بلوغ رسالت ، فصل سختی بود .
بیعت با علی مصافحه ای ساده نبود . مصافحه ای با همه رنج هایی بود که برای ایستادن پشت سر این واژه سه حرفی باید کشید . ایستادن پشت سر واژه ای سه حرفی که در حق ، سخت گیر بود . ولی این روزها همه چیز آسان شده است . این روزها «علی مولاست» تکه کلامی معمولی و راحت است .
آن « مرد ناشناس » سر بر دیوارنیمه خرابی در دل شب دارد و می گوید :
« آه از این ره توشه ی کم ، آه از راه دراز»
و ما بی آنکه بشناسیمش ، همین نزدیکی ها جایی نشسته ایم .
عجیب است!!!
این مرد هنوز هم « مرد ناشناس» است .
طلبه دانش آموخته : نگار مهرجو
امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
روز غدير خم عيد بزرگ خداست، خدا پيامبرى مبعوث نكرده، مگر اينكه اين روز را عيد گرفته و عظمت آن را شناخته و نام اين روز در آسمان، روز عهد و پيمان و در زمين، روز پيمان محكم و حضور همگانى است.(وسائل الشيعه، 5: 224، ح 1)
مطلب زیبایی بود ممنون
یا مولا دلمان تنگ آمده ….کمکمان کنید مطلبتون زیبا بود موفق باشی عزیز
فرم در حال بارگذاری ...