موضوع: "امام جعفر صادق علیه السّلام"

تربیت فرزند

نوشته شده توسطرحیمی 1ام دی, 1394

امام صادق (علیه السلام) از امام پنجم یا ششم علیهما السلام:

چون کودک سه ساله شود هفت بار به او بگو بخوان «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ»

بعد، واگذارش تا به سن سه سال و هفت ماه و بیست روز رسد، هفت بار باو بگویند: بگو «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ»،

و دیگر تا چهار سالگی او را واگذار، و چون چهار سالش تمام شد هفت بار بگوید: «صلی اللَّه علی محمد و آل محمد»

و ولش کنید تا پنج سالگی باو گفته شود دست راست و چپ کدامست؟ وقتی فهمید، رو بقبله واداشته شود، و سجده کند،

و باز واگذارش کنید تا 6 سالگی چون شش ساله شد رکوع و سجود آموزد

تا هفت ساله شود، در این سن دستور دهند تا دست و صورت را بشوید وضو بگیرد، بعد بنمازش وادارند،

و چون نه ساله گردد، وضوء یادش دهند و اگر ترک کرد تنبیه گردد و به صلاة فرمانش دهند، و بر ترک آن تنبیهش کنند.

و چون نماز و وضوء فرا گیرد، و والدینش آمرزیده شوند ان شاء اللَّه.

إِذَا بَلَغَ الْغُلَامُ ثَلَاثَ سِنِینَ فَقُلْ لَهُ سَبْعَ مَرَّاتٍ قُلْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ ثُمَّ یتْرَک حَتَّی یبْلُغَ ثَلَاثَ سِنِینَ وَ سَبْعَةَ أَشْهُرٍ وَ عِشْرِینَ یوْماً ثُمَّ یقَالُ لَهُ قُلْ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ یتْرَک حَتَّی یتِمَّ لَهُ أَرْبَعُ سِنِینَ ثُمَّ یقَالُ لَهُ سَبْعَ مَرَّاتٍ قُلْ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ یتْرَک حَتَّی یتِمَّ لَهُ خَمْسُ سِنِینَ ثُمَّ یقَالُ لَهُ أَیهُمَا یمِینُک وَ أَیهُمَا شِمَالُک فَإِذَا عَرَفَ ذَلِک حُوِّلَ وَجْهُهُ إِلَی الْقِبْلَةِ وَ یقَالُ لَهُ اسْجُدْ ثُمَّ یتْرَک حَتَّی یتِمَّ لَهُ سِتُّ سِنِینَ فَإِذَا تَمَّ لَهُ سِتُّ سِنِینَ قِیلَ لَهُ صَلِّ وَ عُلِّمَ الرُّکوعَ وَ السُّجُودَ حَتَّی یتِمَّ لَهُ سَبْعُ سِنِینَ فَإِذَا تَمَّ لَهُ سَبْعُ سِنِینَ قِیلَ لَهُ اغْسِلْ وَجْهَک وَ کفَّیک فَإِذَا غَسَلَهُمَا قِیلَ لَهُ صَلِّ ثُمَّ یتْرَک حَتَّی یتِمَّ لَهُ تِسْعُ سِنِینَ فَإِذَا تَمَّتْ لَهُ عُلِّمَ الْوُضُوءَ وَ ضُرِبَ عَلَیهِ وَ أُمِرَ بِالصَّلَاةِ وَ ضُرِبَ عَلَیهَا فَإِذَا تَعَلَّمَ الْوُضُوءَ وَ الصَّلَاةَ غَفَرَ اللَّهُ لِوَالِدَیهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ.

مكارم الأخلاق، ص 222

نتیجه ی عدم اعتماد به خدا

نوشته شده توسطرحیمی 20ام مهر, 1394


شخصی به نام حسین بن عُلوان می‌گوید : در مجلسی که برای کسب دانش شرکت کرده بودیم نشسته بودم و هزینه ی سفر من تمام شده بود . یکی از کسانی که در آن جلسه بود گفت : برای این گرفتاری به چه کسی امیدواری ؟ گفتم به فلانی . گفت : به خدا سوگند ، حاجتت برآورده نمی‌شود و به آروزی خود نخواهی رسید و مقصودت حاصل نخواهد شد . گفتم : از کجا می‌دانی خدا تو را بیامرزد ؟ گفت من از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود در یکی از کتاب‌ها خوانده‌ام که خدای متعال فرموده است به عزّت و عظمت و شرف و بزرگواری و سلطه ام بر جمیع ممکنات سوگند که آرزوی هر کس را که به غیر من امید بندد نا امید خواهم کرد و لباس ذلّت و خواری بر او خواهم پوشاند و او را از پیش خود می رانم و از فضل خویش دور می‌کنم . آیا در گرفتاری‌ها غیر من را می‌طلبد در صورتی که گرفتاری‌ها به دست من است ؟!

آیا به غیر من امید دارد و درِ خانه ی غیر مرا می‌کوبد با آن که کلید های همه ی درهای بسته نزد من است و درِ خانه ی من به روی کسی که مرا بخواند باز است ؟!
کیست که در گرفتاری‌های خود به من امید بسته و من امید او را قطع کرده باشم ؟
چه کسی در مشکلات بزرگی که برای او پیش آمده است به من امیدوار گشته که امیدش را قطع کرده‌ام ؟
من آرزوهای بندگانم را پیش خود محفوظ داشتم و آن‌ها به حفظ و نگهداری من راضی نگشتند و آسمان‌ها را از کسانی که از تسبیح من خسته نمی‌شوند [ : فرشتگان ] پر کردم و به آن‌ها فرمان دادم که درهای بین من و بندگانم را نبندند ولی آنان [ : بندگان ] به قول من اعتماد نکردند .
آیا کسی که به غیر از من امیدوار است نمی‌داند که اگر برای او حادثه‌ای پیش آید چه کسی غیر از من می‌تواند بدون اذنِ من گرفتاری او را برطرف سازد ؟ پس چرا از من رویگردان است با این که از فضل و کَرَم خود چیزی به او داده‌ام که از من نخواسته بود سپس آن را از او می‌گیرم و برگشت آن را از من نمی‌خواهد و از غیر من می‌طلبد ؟
او درباره ی من چه اندیشه‌ای دارد ؟ من که بدون تقاضا و سؤال به او عطا می‌کنم ، آیا هنگامی که از من بخواهد به او پاسخ نمی‌دهم ؟
آیا من بخیل هستم که بنده ام مرا بخیل می پندارد ؟!
آیا هر جود و کَرَمی از من نیست ؟!
آیا عفو و رحمت در دست من نیست ؟!
مگر من محل آرزوها نیستم ؟!
بنابراین چه کسی جز من می‌تواند آرزوها را قطع کند ؟!
آیا آن‌ها که به غیر من امید دارند نمی ترسند [ از عذاب من یا از این که نعمتهایم را از آنان قطع کنم ] ؟
اگر همه ی اهل آسمان‌ها و زمینم به من امید بندند و به هر یک از آن‌ها به اندازه ی امیدواری همه ی آنان بدهم به اندازه ی عضو مورچه ای از فرمانروایی و قدرت و ملک من کاسته نمی‌شود و چگونه کاسته شود از ملکی که من سرپرست آن هستم ؟

پس بدا به حال آن‌ها که از رحمتم نا امیدند و بدا به حال آن‌ها که مرا معصیت کرده و از من پروا ندارند .
بنابراین ، انسان باید فقط به خدا اعتماد کند و از دیگران چشم بپوشد که امیر مؤمنان علیه السلام فرمود :

. . . مَن تَوَکَّلَ عَلَیهِ کَفاهُ . . .
. . . هر کس بر او توکل کند ، خدا او را کفایت می‌کند . . .

ادامه »

مومن باید «خانه وسیع» و «سواری خوب» داشته باشد.

نوشته شده توسطرحیمی 6ام مهر, 1394

ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ می‌فرﻣﺎﯾﻨﺪ:

ﯾﮏ ﻣﺆﻣﻦ ﭼﻬﺎﺭ ﭼﯿﺰ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ:
1. ﺧﺎﻧﻪ ﻭﺳﯿﻊ
2. ﺳﻮﺍﺭﯼ ﺧﻮﺏ
3. ﻟﺒﺎﺱ ﺯﯾﺒﺎ
4. ﭼﺮﺍﻍ ﭘﺮ ﻧﻮﺭ

ﺷﺨﺼﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﻣﺎ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ﭼﻪ بﮐﻨﯿﻢ؟

ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ این حدیث ﺑﺎﻃﻦ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﺩ:
1. ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺯ ﺧﺎنه ﻭﺳﯿﻊ؛ ﺻﺒﺮ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﯿﺎن گر ﺭﻭﺡ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ.
2. ﻣﺮﮐﺐ ﺧﻮﺏ، عقل ﺍﺳﺖ.
3. ﻟﺒﺎﺱ ﺯﯾﺒﺎ، ﺣﯿﺎ ﺍﺳﺖ.
4. چراغ پر نور، ﻋﻠﻢ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺛﻤﺮﻩ‌ی ﺁﻥ ﺑﻨﺪﮔﯽ ﺍﺳﺖ.

کافی، جلد 6، صفحه 525

زنان خود را بیمه کنید!!!

نوشته شده توسطرحیمی 6ام شهریور, 1394

 

     بِهَذَا اَلْإِسْنَادِ عَنِ اَلْحَسَنِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ اَلْمُؤْمِنِ عَنِ اِبْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ علبه السلام قَالَ :

     حَصِّنُوا أَمْوَالَكُمْ وَ فُرُوجَكُمْ بِتِلاَوَةِ سُورَةِ اَلنُّورِ وَ حَصِّنُوا بِهَا نِسَاءَكُمْ قَالَ مَنْ أَدْمَنَ قِرَاءَتَهَا فِي كُلِّ يَوْمٍ أَوْ فِي كُلِّ لَيْلَةٍ لَمْ يَزْنِ أَحَدٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ أَبَداً حَتَّى يَمُوتَ فَإِذَا هُوَ مَاتَ شَيَّعَهُ إِلَى قَبْرِهِ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ كُلُّهُمْ يَدْعُونَ وَ يَسْتَغْفِرُونَ اَللَّهَ لَهُ حَتَّى يُدْخَلَ فِي قَبْرِهِ.

ثواب الأعمال و عقاب الأعمال / ترجمۀ غفاری :: ابن بابویه، محمد بن علی


از ابن مسكان روايت شده است كه امام صادق عليه السّلام فرمودند:

مال و ناموس خود را بتلاوت سوره ی نور در پناه بداريد يا بقول اهل زمان ما بيمه نمائيد ،

و نيز زنهاى خويش را بدان مستور و محفوظ بداريد،زيرا هر كس بر قرائت اين سوره در هر روز يا هر شب مداومت كند هيچ يك از افراد خانواده اش بعمل منافى عفت هرگز دچار نشود تا از دنيا برود،

و چون از دنيا رفت هفتاد هزار فرشته تا كنار قبر او را مشايعت و بدرقه كنند،

و همه براى او دعا و طلب آمرزش كنند تا او را ميان گور وارد سازند.


ترتیل ، قرائت مجلسی ، ترجمه و متن سوره نور در ادامه مطلب

 

ادامه »

اَللّهُمَّ عَرِّفْنی نفسَک!

نوشته شده توسطرحیمی 22ام مرداد, 1394

اَللّهُمَّ عَرِّفْنی نفسَک!

امام صادق علیه السلام می فرماید :

زمانی می آید که خداوند قلوب شیعیان را در زمان غیبت «قائم» امتحان می کند.

یکی از یاران امام به نام زراره می گوید اگر آن زمان را درک کردم چه کار کنم؟

حضرت فرمودند: یا زراره هرگاه آن زمان را درک کردی این چنین دعا کن:

اَللّهُمَّ عَرِّفْنی نفسَک فانّک اِنْ لَم تُعَرِّفْنی نَفسَکَ لَمْ أعرفْ نبیّک اَللّهم عَرِّفْنی رَسُولَکْ فانّک اِنْ لَم تُعَرِّفْنی رَسُولَکْ لَمْ أعرفْ حُجَّتَک اللهم عَرِّفْنی حُجَّتَک فانّک اِنْ لَم تُعَرِّفْنی حُجَّتَک ضَلَلْتُ عَنْ دینی.

اى خدا تو مرا به خود شناسا کن که اگر تو شناسایم به خویش نفرمایى رسولت را نخواهم شناخت.

اى خدا تو رسولت را به من بشناسان و گرنه حجتت را نخواهم شناخت.

خدایا تو حجتت را به من بشناسان و گرنه از دین خود گمراه خواهم شد.

حجاب از دیدگاه امام صادق ( علیه السلام)

نوشته شده توسطرحیمی 21ام مرداد, 1394

همه اهل بیت ما برای پیشبرد دین اسلام زحمات فراوانی کشیدند و حتی شخصیتی چون امام حسین (علیه السلام) فرزندان خودش را در راه اسلام داد، و با این عملش توانست ذهن های بیشماری را به طرف مکتب تشیع و اسلام راستین جمع کند، ولی آن کسی که به معرفی این مکتب که نگاه های فراوانی را به خودش جمع کرده بود پرداخت و افکار تشنه معارف را سیراب کرد شخصیت امام صادق (علیه السلام) بود که توانست اسلام را به مردم معرفی کند و شمه ای از نور امامت را برای مردم نمایان سازد؛ که چند نمونه از روایت های ایشان را برای شما عزیزان که مرتبط با بحث ما نیز هست را می نویسم.

حضرت امام صادق علیه السلام می فرمایند:

در قیامت زن زیبایی را که به خاطر زیبایش در فتنه افتاده است و (فریب زیبایی خود را خورده؛ و بی حجابی و بی عفتی و آلودگی دامن گناه او می باشد) به پای حساب خواهند کشید. خطاب به خداوند متعال خواهد گفت:

خدایا،خودت مرا زیبا خلق کردی تا اینکه در فتنه افتادم. به اذن الهی، حضرت مریم (سلام الله علیها) را در آنجا حاضر خواهند نمود و ندا خواهد شد: نگاه کن ببین تو زیباتری یا این زن، ما او را هم در نهایت زیبایی آفریدیم اما او گناه نکرد و فریب نخورد.(1)

و در روایت دیگری می فرمایند:

سه خصلت هست که اگر یک زن آن ها را داشت، نترس و بگو: اهل جهنم است،

آن سه خصلت عبارتند از:

1. بدزبانی

2. خودخواهی و غرور

3. بد دامنی و (بی حجابی و بی عفتی)(2)

===================================
(1)تُؤتی بالمَرأهِ اِلحُسناءِ یَومَ الِقِیامَهِ الّتِی قَدِ افتَتَنت فِی حُسنِها،فَتَقُولُ: یا رَبِّ،حَسّنتَ خَلقِی حَتّی لَقِیتُ ما لَقِیتُ،فَیُجاءُ،بمَریَمَ(س)، فَیُقالُ:أنتَ أحسَنُ أو هذِهِ؟ قَد حَسّنّاها فَلَم تَفتَتِنُ
(الکافی :228/8)
(2)ثَلاثُ إذا کُنّ فِی المَرأهِ فَلا تَحرُج أن تَقُولَ: إنّها فِی جَهَنّمَ؛البذاءُ، وَالخُیَلاءُ، وَ الفَجَرُ (الخصال:159)

سایت لبیک

 

25 رمز موفقیت در بیانات امام صادق علیه السلام

نوشته شده توسطرحیمی 20ام مرداد, 1394

از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمودند:

1. « طلبتُ الجنه، فوجدتها فی السّخاء؛
بهشت را جست و جو نمودم. پس آن را در بخشندگی و جوانمردی یافتم».

2. « و طلبتُ العافیه، فوجدتها فی العزله؛
و تندرستی و رستگاری را جست و جو نمودم. پس آن را در گوشه گیری(‌مثبت و سازنده) یافتم.».

3. « و طلبت ثقلاً لمیزان، فوجدتها فی شهاده ان لا اله الا الله و محمد رسول الله؛
و سنگینی ترازوی اعمال را جست و جو نمودم. پس آن را در گواهی به یگانگی خدای تعالی و رسالت حضرت محمد(ص) یافتم.»

4. « و طلبت السرعه فی الدخول الی الجنه، فوجدتها فی العمل لله تعالی؛
سرعت در ورود به بهشت را جست و جو نمودم. پس آن را در کار خالصانه برای خدای تعالی یافتم.»

5. « و طلبتُ حبّ الموت، فوجه ته فی تقدیم المال لوجه الله؛
و دوست داشتن مرگ را جست و جو نمودم. پس آن را در پیش فرستادن ثروت(انفاق) برای خشنودی خدا یافتم.»

6. « و طلبتُ حلاوه العباده، فوجدتها فی ترکال معصیه؛
و شیرینی عبادت را جست و جو نمودم. پس آن را در ترک گناه یافتم.»

7. « و طلبت رقّه القلب، فوجدتها فی الجوعو العطش؛
و رقت(نرمی) قلب را جست و جو نمودم. پس آن را در گرسنگی و تشنگی(روزه) یافتم.»

8. « و طلبت نورالقلب، فوجدته فی التفکر و البکاء؛
و روشنی قلب را جست و جو نمودم. پس آن را در اندیشیدن و گریستن یافتم.»

9. « و طلبت الجواز علی الصراط، فوجدته فی الصدقه؛
و (آسانی) عبور بر صراط را جست و جو نمودم. پس آن را در صدقه یافتم.»

10. « و طلبت نور الوجه، فوجدته فی صلاه اللیل؛
و روشنی رخسار را جست و جو نمودم. پس آن را در نماز شب یافتم.»

ادامه »

كلمه اى كه اوّلش كفر و آخرش ایمان مى باشد.

نوشته شده توسطرحیمی 20ام مرداد, 1394


روزى به همراه نعمان كوفى به محضر مبارك آن حضرت وارد شدیم، ابن ابى لیلى - كه یكى از دوستان امام جعفر صادق علیه السلام است - حكایت نماید:

روزى به همراه نعمان كوفى به محضر مبارك آن حضرت وارد شدیم ، حضرت به من فرمود: این شخص كیست ؟

عرض كردم : مردى از اهالى كوفه به نام نعمان مى باشد، كه صاحب راءى و داراى نفوذ كلام است .

حضرت فرمود: آیا همان كسى است كه با راءى و نظریّه خود، چیزها را با یكدیگر قیاس مى كند؟

عرض كردم : بلى .

پس حضرت به او خطاب نمود و فرمود: اى نعمان ! آیا مى توانى سرت را با سایر اعضاء بدن خود قیاس نمائى ؟

نعمان پاسخ داد: خیر.

حضرت فرمود: كار خوبى نمى كنى ، و سپس افزود:

آیا مى شناسى كلمه اى را كه اوّلش كفر و آخرش ایمان باشد؟

جواب گفت : خیر.

امام علیه السلام پرسید:

آیا نسبت به شورى آب چشم و تلخى مایع چسبناك گوش و رطوبت حلقوم و بى مزّه بودن آب دهان شناختى دارى ؟

اظهار داشت : خیر.

ابن ابى لیلى مى گوید: من به حضور آن حضرت عرضه داشتم : فدایت شوم ، شما خود، پاسخ آن ها را براى ما بیان فرما تا بهره مند گردیم .

بنابراین حضرت صادق علیه السلام در جواب فرمود: همانا خداوند متعال چشم انسان را از پیه و چربى آفریده است ؛ و چنانچه آن مایع شور مزّه ، در آن نمى بود پیه ها زود فاسد مى شد.

و همچنین خاصیّت دیگر آن ، این است كه اگر چیزى در چشم برود به وسیله شورى آب آن نابود مى شود و آسیبى به چشم نمى رسد؛ و خداوند در گوش ، تلخى قرار داد
تا آن كه مانع از ورود حشرات و خزندگان به مغز سر انسان باشد.

و بى مزّه بودن آب دهان ، موجب فهمیدن مزّه اشیاء خواهد بود؛ و نیز به وسیله رطوبت حلق به آسانى اخلاط سر و سینه خارج مى گردد.

و امّا آن كلمه اى كه اوّلش كفر و آخرش ایمان مى باشد:

جمله «لا إ له إ لاّ اللّه» است ،

كه اوّل آن «لا اله» یعنى ؛ هیچ خدائى و خالقى وجود ندارد

و آخرش «الاّ اللّه» است ، یعنى ؛ مگر خداى یكتا و بى همتا.(1)


چنین خزائن گرانبهائى دارید ولی شیعیان شما در فقر به سر می برند؟

نوشته شده توسطرحیمی 20ام مرداد, 1394

یاابن رسول اللّه ! این ها طلاى خالص است ؛ و چقدر جالب برق مى زند و مى درخشد

روزى عدّه اى از دوستان و اصحاب خاصّ امام جعفر صادق علیه السلام همانند یونس بن ظبیان ، مفضّل بن عمر، ابو سلمه سرّاج ، حسین بن ابى فاخته و…، در محضر شریف و مبارك آن حضرت ، شرف حضور داشتند.

امام علیه السلام در آن جمع فرمود: تمام گنج هاى زمین و نیز كلید تمام جواهرات درون آن ، نزد ما اهل بیت - عصمت و طهارت علیهم السلام - مى باشد؛ و چنانچه هم اكنون اراده كنم و به یكى از دو پایم بگویم كه آنچه از طلا و نقره زیر آن پنهان شده درآورد و آشكار سازد، فورا انجام خواهد داد.

سپس در ادامه فرمایش خود، اظهار داشت : توجّه كنید؛ و آن گاه با پاى مبارك خود روى زمین خطّى كشید و زمین شكافته شد و گنجى پُر از طلا و نقره نمایان گردید.

بعد از آن با دست مبارك خود اشاره به گنج كرد و فرمود: ما كراماتى این چنین انجام مى دهیم ؛ و سپس یكى از آن شمش هاى طلا را كه به اندازه یك وجب بود برداشت و به تمامى افراد حاضر نشان داد و فرمود:

خوب نگاه كنید و دقّت نمائید و چشمان خود را باز دارید كه اشتباه نكنید و فردا در شكّ و شبهه قرار نگیرید.

و همگى آن افراد پس از دقّت كامل گفتند: یاابن رسول اللّه ! این ها طلاى خالص است ؛ و چقدر جالب برق مى زند و مى درخشد.

پس از آن ، حضرت خطاب به افراد كرد و فرمود: اینك درون زمین را نگاه كنید.

و چون درون زمین را نگاه كردند، شمش هاى فراوانى را از طلا و نقره دیدند؛ و با حالت ناباورى عرضه داشتند: یاابن رسول اللّه ! قربان شما گردیم ، آیا واقعا شما چنین قدرت و چنین خزائن گرانبهائى را دارید؛ و حال آن كه شیعیان و دوستان شما در فقر و بیچارگى به سر مى برند؟

حضرت در پاسخ فرمود: به همین زودى خداوند متعال خزائن دنیا و آخرت را براى ما و شیعیان ما جمع و فراهم مى نماید؛ و ما در میان نعمت هاى وافر بهشتى قرار خواهیم گرفت ؛ و آن گاه دشمنان ما به عذاب دردناك الهى مبتلا مى گردند.

سایت لبیک

بحارالا نوار: ج 47، ص 65، ح 5، به نقل از بصائرالدّرجات : ج 2، ب 18، ص 27

 

انتظارات امام صادق علیه السلام از شیعیان

نوشته شده توسطرحیمی 20ام مرداد, 1394

گوشه ای از وظایف و مسئولیتهای شیعیان از زبان امام صادق علیه السلام

1. خدمت رسانی به مردم :
2. ولایت مداری و ولایت پذیری :
3. انجام عمل شایسته و دارا بودن اوصاف بایسته:
4. حسابرسی اعمال :
5. دوری از گناه و محرمات :
6. رسیدگی به اهل و عیال انتظارات ائمه علیه السلام و امام صادق علیه السلام:
7. توجه به قرآن و تلاوت آن :

 

     در مقاله حاضر نویسنده با استناد به روایات و احادیث به گوشه ای از وظایف و مسئولیتهای شیعیان از زبان امام صادق علیه السلام اشاره كرده و در واقع بخشی از انتظارات ائمه معصومین و خصوصا امام ششم از شیعیان را بازگو كرده است. مسلما ادعای زبانی شیعه بودن نمی تواند ما را در جرگه پیروان راستین آن امامان هدایت قرار دهد و لازمه این كار پیروی عملی از آموزه های آنان كه همان آموزه های قرآنی و پیامبر است می باشد. با هم این نوشتار را كه از مجله پاسدار اسلام شماره 264 انتخاب شده از نظر می گذرانیم:

1- خدمت رسانی به مردم : خدمت رسانی و همیاری در بین پیروان اهل بیت باعث نزدیكی دل ها و تحكیم ارتباط ها می شود، ائمه ما از جمله امام صادق علیه السلام نه تنها در گفتار، شیعیان را به همكاری و همیاری و خدمت رسانی دعوت می كردند بلكه با عمل نیز این مسئله را به اثبات رساندند. امام صادق علیه السلام در زمینه خدمت رسانی به مردم به شیعیان خود چنین سفارش فرمود: «یابن جندب الماشی فی حاجه اخیه كالساعی بین الصفا و المروه و قاضی حاجته كالمشحط فی سبیل الله یوم بدر و احد و ما عذب الله امه الا عند استهانتهم بحقوق فقراء اخوانهم(1)؛ ای پسر جندب! هر كه در راستای برآوردن حاجت برادر (دینی)اش گام بردارد، چون كسی باشد كه میان صفا و مروه (برای انجام حج) گام برداشته است. و برآورنده حاجت برادر (دینی) همچون كسی است كه در جنگ بدر و احد (در صدر اسلام) در راه خدا، به خون خویش آغشته است (و به شهادت رسیده است) خدا هیچ امتی را دچار عذاب نساخته مگر هنگامی كه به حق و حقوق برادران مستمندشان سستی(و بی اعتنایی) نموده اند».

در ادامه می فرماید: ای پسر جندب! به شیعیان ما برسان و به آن ها بگو: مبادا گروه ها (و طرز فكرهای منحرف) شما را اغفال كنند، به خدا سوگند! به ولایت ما (اهل بیت) نتوان دست یافت مگر با تقوا… و یاری كردن برادران دینی (با مال و جان) در راه خدا و هر كس بر مردم ستم نماید، شیعیان ما به شمار نیاید».(2)

راستی چرا این سفارشات و انتظارات در جامعه تشیع كم رنگ شده است؟ با این كه از علامت بارز شیعه همدردی و همیاری و خدمت رسانی بوده است چنان كه آن حضرت می فرماید: «به راستی شیعیان ما به چند ویژگی شناخته شوند: (از جمله) بذل و بخشش به برادران دینی.»(3)

ادامه »