موضوع: "امام حسین علیه السّلام"
عيد ما، روزى بود...!
نوشته شده توسطرحیمی 30ام اسفند, 1395قالَ أَبُو عَبْدِاللّه ِ عليه السلام: لَمّا ضُرِبَ الْحُسَيْنُ بْنِ عَلِىٍّ عليهماالسلام بالسَّيْفِ وَ سُقِطَ ثُمَّ ابْتُدِرَ لِيُقْطَعَ رَأْسُهُ نادى مُنادٍ مِنْ بُطْنانِ الْعَرْشِ: أَلا أَيَّتُهَا الاْ?مَّةُ الْمُتَحـَيِّرَةُ الضّالَّةُ بَعْدَ نَبِيِّها لاوَفَّقَكُمُ اللّه ُ لِأَضْحى وَ لا فِطْرٍ. ثُمَّ قالَ أَبُو عَبْدِاللّه ِ عليه السلام: وَاللّه ِ ما وَفَّقُوا وَ لا يُوفَّقُونَ حَتّى يَثُورَ ثائِرُ الْحُسَيْنُ بْنِ عَلِىٍّ عليهماالسلام.
امام صادق عليه السلام فرمود:
هنگامى كه حسين بن على عليه السلام در اثر ضربه هاى شمشير بر زمين افتاد و براى بريدن سر مباركش از يكديگر سبقت مى گرفتند، منادى از درون عرش الهى ندا داد كه:
اى امّتى كه پس از پيامبر خود سرگردان و گمراه شديد، خدا شما را به درك فيضهاى عيد قربان و فطر موفّق نگرداند. آنگاه حضرت صادق عليه السلام فرمود:
قسم به خدا كه آنان در پى اين ندا تاكنون موفق نشده اند و پس از اين نيز موفق نخواهند شد تا روزى كه خونخواه سيدالشهداء عليه السلام براى خونخواهى ـ قيام كند و ـ بشورد.
من لايحضره الفقيه، ج 2، 175
خواب چشمان تو دیدم که مسلمان شده ام
نوشته شده توسطرحیمی 19ام اسفند, 1395
خواب چشمان تو دیدم که مسلمان شده ام
باده از دست تو نوشیدم و سلمان شده ام
غرق رویای تو بودم دل شب تا دم صبح
زان که بیدار شدم سخت پشیمان شده ام
یار دیرینه من، کودکیم با تو گذشت
نان تو خورده ام و عاشق این نان شده ام
من شنیدم به گدایان ز کرم می بخشی
زین سبب آمدم و دست به دامان شده ام
من کجا… سفره ارباب کجا… شاه کجا
بیشتر از طلبم دادی و حیران شده ام
گوشهٔ مجلستان را به جهانی ندهم
وارد سلطنت ملک سلیمان شده ام
شجره نامه من در حرم کربُبلاست
من عراقیم و چندیست به ایران شده ام
به سرم باز زده حال و هوای حرمت
که دخیل حرم شاه خراسان شده ام
محمد قاجار
راه سیدالشهدا علیه السلام
نوشته شده توسطرحیمی 29ام بهمن, 1395محال است انسانی به جز از راه سیدالشهدا علیه السلام به مقام توحید برسد. سریان فیوضات و خیرات از مسیر حضرت سیدالشهدا علیه السلام است و پیشكار این فضیلت هم حضرت قمر بنی هاشم ابالفضل العباس علیه السلام است.
توصیه های اخلاقی از آیت الله بهجت (ره)
مطالب زیر گزیده ای از توصیه ها و وصایای آیت الله سید علی قاضی (ره) است كه به شاگردان و اطرافیان خود فرموده اند و ما آن ها را به اختصار ذكر می نماییم. باشد كه كلامش چون صاعقه ای بر قلبمان بدرخشد و راهنمایمان در تاریكی ها باشد.
نماز
شما را سفارش می كنم به اینكه نمازهایتان را در بهترین و با فضیلت ترین اوقات آنها به جا بیاورید و آن نمازها با نوافل، 51 ركعت است؛ پس اگر نتوانستید، 44 ركعت بخوانید و اگر مشغله های دنیوی نگذاشت آنها را به جا آورید، حداقل نماز توابین را بخوانید [نماز اهل انابه و توبه هشت ركعت هنگام زوال است.]
مرحوم علامه طباطبایی و آیت الله بهجت از ایشان نقل می كنند كه می فرمودند: «اگر كسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن كند.»
مرحوم آقای سید هاشم رضوی هندی می فرمایند: روزی یكی را به محضر آقای قاضی آوردند كه مثلا آقا دستش را بگیرد و راهنمایی اش كند. مرحوم آقای قاضی فرموده بودند: «به این آقا بگویید كه نماز را در اول وقت بخواند.» بعد معلوم شد كه آن آقا وسواس در عبادات داشته و نماز را تا آخر وقت به تأخیر می انداخته است.
اما وصیت های دیگر، عمده آنها نماز است. می فرمودند نماز را بازاری نكنید اول وقت به جا بیاورید با خضوع و خشوع. اگر نماز را تحفظ كردید همه چیزتان محفوظ می ماند و تسبیح صدیقه كبری سلام الله علیها كه از ذكر كبیر به شمار می آید و آیت الكرسی در تعقیب نماز ترك نشود.
جان به قربانِ ترک های لبِ تشنه تو
نوشته شده توسطرحیمی 22ام بهمن, 1395ای مسیحا که کنی زنده دو صد عیسی را
ای که چشم تو کند کار دو صد موسی را
تو حسینی که خدا گشته بهای دم تو
تو حسینی که شدی آینه، بیهمتا را
گفته احمد که حسین از من و من از اویم
جان شیرین شدهای جان و تن طاها را
گفتهای هر چه پسر هست علی بگذاری
تا کنی زنده به دنیا علم مولا را
تا که بر روی لبم نام تو را میگویم
میکنم شاد دل مادرتان زهرا را
کربلا آخر دنیای همه نوکرهاست
دم آخر برسان آخر دنیا ما را
تا که ناکام از این عالم خاکی نروم
کن نصیبم سحری جنت پایین پا را
شوق وصل است که در دیدهی ما میجوشد
قسمت دیدهی ما کن نظر دریا را
زودتر کار مرا دست علمدار انداز
نیست معلوم ببینم سحر فردا را
کشتهی اشک، بده اشک، بده سوز جگر
تا که از داغ تو پر خون بکنم دلها را
جان به قربان ترکهای لب تشنهی تو
آب کرده لب خشک تو قد سقا را
چه کشیدی تو در آن لحظه که دیدی آقا
پر نموده تن اکبر همهی صحرا را
طالب خون تو کی میرسد از راه حسین
تا کند پر ز حسینیه همه دنیا را
ناصر شهریاری
ذره ای تربتِ اعلی دهنم بُگذارید
نوشته شده توسطرحیمی 14ام بهمن, 1395
یک وجب خاک، میانِ کفنم بُگذارید
مرهمی بر بدنِ سینه زنم بُگذارید
یک وجب خاک، فقط از حرمِ کرب و بلا
بگذارید، به روی بدنم بُگذارید
حتما اینگونه کمی بوی حرم می گیرم
ذره ای کاش، محل بر سخنم بُگذارید
تا که در قبر، فقط ناله زنم “وای حسین”
ذره ای تربتِ اعلی … دهنم بُگذارید
همه جا جار زدم که، وطنم کرب و بلاست
پس به روی لحدم، از وطنم بُگذارید
یک وجب پارچه هم هست، که اشک آلود است
این کمی پارچه را هم به تنم بُگذارید
کاش می شد که کمی، تربتِ اعلای بقیع
در مزارم، ز غبارِ حسنم بُگذارید
رضا قاسمی
ما را فقیرِ کوی حسین آفریدهاند
نوشته شده توسطرحیمی 1ام بهمن, 1395«سید محمد میرهاشمی» شاعر آیینی کشورمان که در مدح و مرثیه اهل بیت علیهم السلام اشعاری را از خود منتشر کرده است، در تازه ترین اثر خود سروده ای را به پیشگاه قدسی آقا اباعبدالله الحسین (ععلیه السلام) تقدیم کرده که در ادامه با هم می خوانیم.
ما دردِ عشقِ دوست به درمان نمیدهیم
سوزِ سحر به صبحِ گلستان نمیدهیم
جان بر کفیم و دار به دوشی، مرام ماست
تا اذنِ حضرتش نرسد، جان نمیدهیم
ما پشتِ پا به عشق و محبت نمیزنیم
این شهد را به تلخیِ عصیان نمیدهیم
عمری بود ز سینه زنان ولایتیم
این دست را به بیعتِ شیطان نمیدهیم
از آبروی اشک، بصیرت گرفتهایم
این قطره را به زمزمِ جوشان نمیدهیم
تا ذوالفقار ذکرِ ائمه به دست ماست
هرگز امان به منکرِ قرآن نمیدهیم
اهل ولایتیم و پریشانِ دلبریم
ما گوشِ جان به حرف پریشان نمیدهیم
ما را فقیرِ کوی حسین آفریدهاند
این فقر را به ملکِ سلیمان نمیدهیم
جز کربلا بهشتِ دگر را نخواستیم
این خاک را به روضه رضوان نمیدهیم
عشقِ حسین و مهدیِ او ارث مادر است
این گنج پربها بُوَد، ارزان نمیدهیم
ای که از روز ازل ما را جدا کردی حسین
نوشته شده توسطرحیمی 24ام آذر, 1395دانلود ای که از روز ازل ما را جدا کردی حسین
مناجات و روضه – شب سوم محرم – حضرت رقیه سلام الله علیها
با نوای حاج منصور ارضی زمان : 7:33
ای که از روز ازل ما را جدا کردی حسین
یک نگه کردی و ما را مبتلا کردی حسین
حاجت دنیایی و عقبایی ما را که هیچ
حاجت پیغمبران هم روا کردی حسین
خون تو خون خدا خون نبی خون همه
تو تمام دهر را صاحب عزا کردی حسین
گر نبودی باب توبه تا قیامت بسته بود
باب رحمت را به روی ما تو وا کردی حسین
نان شبه حب دنیا باعث قتل تو شد
تا بماند اصل دین خود را فدا کردی حسین
یاد دادی وقت فتنه جان نثاری واجب است
این چنین حق را ز باطلها جدا کردی حسین
دشمنت هم دست خالی از کنارت برنگشت
تو کرم اندازهٔ لطف خدا کردی حسین
با لب خشکیدهات زیر فشار چکمهها
مادرت شاهد بُوَد ما را دعا کردی حسین
تبعیت از ولی فقیه نشانه صدق دعا برای فرج امام عصر(عج) است
نوشته شده توسطرحیمی 21ام آذر, 1395اگر ما دعا می کنیم که حضرت ولی عصرعجل الله تعالی فرجه الشریف تشریف آورده و حاکمیت جامعه ما را برعهده بگیرند، خدا برای این ادعا و دعای ما، یک نشانه صداقت می خواهد و نشانه صداقت، تبعیت از جانشینان امام (عج) است.
حجت الاسلام حسن ملایی، مدیر گروه اخلاق و تربیت مرکز تخصصی مهدویت در رابطه با موضوع «نیابت عام عالمان و فقهای دینی از سوی امام معصوم» و فلسفه این نیابت و چرایی و فلسفه چنین نیابتی در جامعه اسلامی، در گفت و گو با خبرنگار مهدویت خبرگزاری شبستان گفت: یکی از معارف مبنایی برای پاسخگویی به این پرسش این است که انسان موجودی اجتماعی است و به دلیل تنوع نیازها و انواع خواسته هایی که دارد، زندگی به صورت فردی برای او ناممکن یا بسیار دشار خواهد بود.
وی ادامه داد: این مسئله مورد توافق همه اندیشمندان اسلامی و غیراسلامی است. علاوه بر آن طیف گستردهای از نخبگان علمی اذعان دارند که حتی رشد همه جانبه انسان ها نیز در تعامل با جامعه شکل می گیرد و در فضای اجتماعی است که انسان ها می توانند به رشد مطلوب برسند.
حجت الاسلام ملایی در ادامه تصریح کرد: اسلام نیز به عنوان دین خاتم و جاودانه به این نکته توجه داشته و با رویکردی جامع، علاوه بر بعد آخرتی، بعد دنیایی زندگی انسان را نیز از نظر دور نداشته و نه تنها به انسان به منزله فردی بلکه به منزله جامعه انسانی نیز نگریسته است. حال باید دید که اسلام به عنوان یک برنامه جامع که می خواهد انسان را به سعادت برساند چه راهبردی را برای دنیای او تعریف کرده است؟
این مولف و مدرس مهدوی بیان کرد: علامه طباطبایی (ره) در ذیل آخرین آیه از سوره مبارکه آل عمران تصریح می کند که اسلام تمام احکام و قوانین خود را، حتی در عبادات - که به نظر می رسد امور فردی هستند- با نگاه اجتماعی تدوین و تنظیم کرده است. گرچه شاید به این نکته فوق العاده مهم کمتر اشاره شده است.
اضطرار امام زمان...
نوشته شده توسطرحیمی 15ام آذر, 1395
وقتی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می آیند نمی گویند: من فرزند امام حسن عسگری و نرجس خاتون هستم بلکه می گویند: «یا اهل العالم ان جدی الحسین قتلوه عطشانا» تا آن زمان که امام ظهور کنند، سیدالشهدا بین المللی می شوند و تمام عالم ایشان را شناخته اند.
چهل گویه:دلنوشته ای بی نظیر از پیاده روی اربعین
نوشته شده توسطرحیمی 11ام آذر, 1395
1.
بدون یک کلام اضافه با فروشنده،
از نگرانی ات برای سبکی کیف،
راحتی کفش،
و گرمی لباس،
مقصد برملا می شود.
نزدیک است که طومار خیابان ها در هم بپیچد،
درختان از ریشه کنده شوند،
و چراغهای راهنما مرخصی بگیرند،
تا با پای پیاده به سیل اربعینی ها بپیوندند.
شهر، کوله بار سفر بسته.
2.
اربعین رفتنم را به مرگ گرفتم
که به تب راضی شوم.
تب کردم!
به پیشواز شور و گرمای سفر.
حالا نه به تب راضی م نه مرگ.
تنها رفتنی بی تردید، سفر آخرت است.
3.
دلهره افتاده بر وجودم
که نکند پای تن را کِشان کِشان برسانم
اما پای دلم جا بماند!
دست خالی برگردم
و بر مزار “پایی که جا ماند”
سوگ حسرت سر دهم.
4.
سفر
در نیمه شبی پاییزی
و به صرف قرص و سِرُم دیشب
آغاز می شود.
و من
بر سر دوراهیِ چشم انتظاریِ معجزه ی کیلومترها گام برداشتن با تنی رنجور،
و یا غلبه ی عقلانیت و نسخه های اطبا هستم.
آیا جرات قبول پیامدهای هر دو راه را با نگاهی یکسان دارم؟!
یا همیشه پای تفسیر و توجیهی در میان است؟