موضوعات: "امام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف" یا "مهدویت"

شعری که رهبر انقلاب برای امام زمان (عج) خواندند

نوشته شده توسطرحیمی 6ام اردیبهشت, 1396

 


دفترم هم در جیبم بود، دفتر شعر. درآوردم، گفتم آقاجان این شعر را برای شما گفته‌ام، می‌خوانم برایتان. شروع کردم شعر را خواندن.

رهبر انقلاب در هنگام تعطیلات سال نو مسیحی به دیدار خانواده‌های شهدای ارمنی و آشوری تشریف می‌برند و این خانواده‌ها را به صورت ویژه‌ای تکریم می‌کنند. در کتاب مسیح در شب قدر که مربوط به خاطرات این جلسات است، آمده:
 
مادر شهید ارمنی در جلسه با آقا می‌گوید:
حاج‌آقا راست می‌گویند؛ من خودم عاشق هیئتم، محرم هر شب می‌روم. تازه جمکران هم رفته‌ام. وقتی این را به ایشان می‌گویم، اصلا تا اسم جمکران را می‌شنوند، یک لبخند زیبا می‌زنند و می‌گویند: جمکران؛ به‌به.
 
می‌گویم که من نامه نوشته‌ام و در چاه جمکران انداخته‌ام.
 
حالا آن نامه را نمیخواهد آنجا بیندازید. شما جمکران اگر رفتی، برو آنجا، یک آقای وجود دارد که بدان این آقا می‌شنود حرفت را. مخاطب قرارش بده. خودت بدان داری با یکی حرف می‌زنی. با او حرف بزن، بدان که خدای متعال جواب می‌دهد. تردید در این نداشته باش، درست می‌شود. نامه داخل چاه و اینها لزومی ندارد. نه یک سند درستی دارد، نه لازم است. حال به فرض، سند هم داشته باشد، چیز لازمی نیست. آنهایی که قدرت کار را دارند، می‌توانند تصرف کنند، آنها محتاج به نامه نیستند. وقتی خواستی حرف بزنی، به حرکت درمی‌آید، به حرف درمی‌آید. برو با دلت با آنها حرف بزن.
من یک وقتی شعری گفته بودم درباره امام زمان (سلام‌الله‌علیه) رفتم جمکران و خب، تضرع و توجه و نماز و همین اعمال که هست، دیدم آرام نمی‌گیرم. راحت نمی‌شوم. بلند شدم و ایستادم. دفترم هم در جیبم بود، دفتر شعر. درآوردم، گفتم آقاجان این شعر را برای شما گفته‌ام، می‌خوانم برایتان. شروع کردم شعر را خواندن، آهسته البته. هیچ‌کس هم متوجه نبود. یک غزلی بود از اول تا آخر غزل خطاب به حضرت خواندم. گمان می‌کنم تأثیری که آن غزل در حال من کرد، آن نماز مخصوص و آن چیزها نکرد. آدم با دلش که حرف بزند، این‌طوری است.
در پانوشت این خاطره شعر مذکور این‌گونه آمده است:
 
دلم قرار نمی گیرد از فغان بی تو
 
سپند وار زکف داده ام عنان بی تو
 
ز تلخ کامی دوران نشد دلم فارغ
 
زجام عشق لبی تر نکرد جان بی تو
 
چون آسمان مه آلوده ام زتنگ دلی
 
پر است سینه ام ز اندوه گران بی تو
 
نسیم صبح نمی آورد ترانه ی شوق
 
سر بهار ندارند بلبلان بی تو
 
لب از حکایت شبهای تار می بندم
 
اگرامان دهدم چشم خونفشان بی تو
 
چون شمع کشته ندارم شراره ای به زبان
 
نمی زند سخنم آتشی به جان بی تو
 
ز بی دلی و خموشی چون نقش تصویرم
 
نمی گشایدم از بی خودی زبان بی تو
 
عقیق سرد به زیر زبان تشنه نهم
 
چو یادم آید از آن شکرین دهان بی تو
 
گزارش غم دل را مگر کنم چو امین
 
جدا از خلق به محراب جمکران بی تو  [۱]
 
۱. مسیح در شب قدر (روایت حضور مقام معظم رهبری در منازل شهدای ارمنی و آشوری)، مؤسسه جهادی صهبا، تهران، ۱۳۹۳، صص ۴۳۱-۴۳۲.
 
 
مشرق

سلام، در همه ساعت سلام بر مهدی

نوشته شده توسطرحیمی 31ام فروردین, 1396

 

دمی که حضرت قائم قیام خواهد کرد

حمایت اهل حق از آن امام خواهد کرد

امام بر همه حجت تمام خواهد کرد

به صالحان زمان سلام خواهد کرد

ز حال تا به قیامت سلام بر مهدی

خدا به خاطر او می دهد برکات

ز یمن این برکات ست چرخ را حرکات

ز نور اوست اگر هست بر جهان جلوات

بگو به حق علی بر جمال او صلوات

برای عرض ارادت سلام بر مهدی

سلام بر لحظاتی که ذکر می خواند

زمانه منتظر اوست خود نمی داند

همیشه نور پس ابر نمی ماند

خدا سر همه را دور او بگرداند

که اوست محو خلقت سلام بر مهدی

برون ز پرده جمال جمیل خواهد شد

معین دین خدای جلیل خواهد شد

به کعبه هم نفسش جبرئیل خواهد شد

بگو که دشمن مهدی ذلیل خواهد شد

نگار ما به سلامت سلام بر مهدی

طلاست مهدی و ما قیمتش نمی دانیم

کجا بود حرم غیبیش، نمی دانیم

چرا بریده ز ما ، علتش نمی دانیم

کی انقلاب کند ساعتش نمی دانیم

سلام، در همه ساعت سلام بر مهدی

کلامی زنجانی

تو اگر آمده بودی همه انسان بودیم

نوشته شده توسطرحیمی 25ام فروردین, 1396

 

کاشکی آمده بودی و زمین سرد نبود
این همه روی زمین آدمِ نامرد نبود

خسته‌ام! مهدیِ من! حال مرا می‌فهمی؟
حال من را که نصیبم به جز از درد نبود

تو بهاری و اگر آمده بودی؛ گل‌ها
دلشان منتظر حادثه‌ای زرد نبود

تو اگر آمده بودی همه انسان بودیم
نفسمان این همه هر جایی و ولگرد نبود

هیچ کس اهل ریاکاری و تزویر و فریب
هیچ کس مدعی آن چه نمی‌کرد نبود

ندبه‌ها و فرج و العجل و عهد… چه سود؟
کاش این شهر پر از آدمِ بی درد نبود…

وحیده افضلی

 

پاداش هزار شهید بدر و اُحُد از آنِ اینهاست!

نوشته شده توسطرحیمی 25ام فروردین, 1396

 

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام:

«مَن ثَبَتَ على وَلايتِنا في غَيبةِ قائمنا أعطاهُ اللّه ُ أجرَ ألفِ شهيدٍ ، مثلِ شُهَداءِ بدرٍ و اُحدٍ.»

امام زين العابدين عليه السلام می فرمایند:

«هر كه در روزگار غيبت قائم ما، بر ولايت ما استوار ماند، خداوند پاداش هزار شهيد مانند شهيدان بدر و اُحُد را به وى عطا مى فرمايد.»

بحار الأنوار : 52 / 125 / 13

التماست می کنم آقا بیا

نوشته شده توسطرحیمی 25ام فروردین, 1396

چرا دعا و اشک شب، به دل اثر نمی کند

به کلبه حقیر من، کسی نظر نمی کند

من و سکوت و هق هق و صدای آه و ناله ام

ز کوی دل شکستگان، کسی گذر نمی کند

سپاه ابرهه ز کین، دوباره حمله ور شد

ولی ز ترس، سینه را کسی سپر نمی کند

دروغ و دزدی و ربا، ترانه های پُر غنا

ز هر گناه زشت و بد، کسی حذر نمی کند

در این سرا که مردمان، به آب ناب تشنه اند

لبان تشنه را کسی، به آب، تر نمی کند

تمام شب به عشق صبح، سرود وصل خوانده ام

شب سیاه دوریت، چرا سحر نمی کند؟

ز زخم دشنة فراق، دلم به درد، گریه کرد

بیا که اشک درد دل، ز دل به در نمی کند

مهدی دیلمی

 

آداب دعای منتظران

نوشته شده توسطرحیمی 25ام فروردین, 1396
 
 

 

طلیعه

دعا آموزه زیبای الهی است که در پرورش آدمی و رساندن او به مقام قرب ربوبی اهمیت بالایی دارد. این اهمیت تا جایی است که قرآن کریم به شیوه های گوناگون، انسان را به دعا و تضرّع به درگاه الهی تشویق کرده است. از آن جمله، در آیه ای دعا را عبادت نامیده[1] و در آیه دیگر، دعا را ملاک ارزش انسان و میزان توجه پروردگار قرار داده است.[2]

در روایات اهل بیت علیهم السلام نیز علاوه بر تأکید به اصل دعا و تضّرع به درگاه الهی، بر مقدّمات دعا، آداب و شرایط آن و مهمتر از همه، بر کیفیت دعا تأکید فراوانی شده است. مواردی از قبیل تضرّع در دعا،[3] خلوت کردن،[4] عدم تکلّف در دعا[5]، حضور قلب[6]، انقطاع از غیر خدا[7] و موارد بسیار دیگری از آداب دعا و کیفیت انجام آن، در روایات اهل بیت علیهم السلام بیان شده است.

بی شک، در عصر ما که عصر غیبت کبرای امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است،

یکی از وظایف منتظران، دعا برای وجود آن حضرت، مخصوصاً برای تعجیل در فرج آن بزرگوار است.

همچنان که این نکته در کلمات و فرامین گهربار رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه اطهار علیهم السلام نیز مورد تأکید قرار گرفته است؛ وجود مقدس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هم می فرمایند:

«و اکثروا الدعا بتعجیل الفرج فان ذلک فرجکم…؛[8]

برای فرج من بسیار دعا کنید که فرج و گشایش کار شما همان است.»

اما به نظر می رسد منتظر حقیقی، جدای از رعایت آداب و شرایطی که در روایات اسلامی برای دعا ذکر شده است، باید به چند نکته مهم و کلیدی در این امر مهم توجه بیشتری داشته باشد؛ چرا که اگر این امور، آن گونه که باید و شاید در مراحل دعای منتظر در نظر گرفته نشود، کمال ادب او نسبت به ساحت مقدس امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف رعایت نشده است.

ادامه »

راستی برای ظهور چه کرده اید؟؟!!...

نوشته شده توسطرحیمی 25ام فروردین, 1396

برای عده ای چه خوب شد نیامدی!

نوشته شده توسطرحیمی 18ام فروردین, 1396

 

چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی
چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی

خلیل آتشین سخن ، تبر به دوش بت شکن
خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی

برای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم نه
ولی برای عده ای چه خوب شد نیامدی

تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام
دوبار صبح ، ظهر نه غروب شد نیامدی…

 

همه امروزها مثل غروب جمعه دلگیرند

نوشته شده توسطرحیمی 18ام فروردین, 1396

 

نمی از چشم های توست چشمه، رود، دریا هم

کمی از رد پای توست جنگل، کوه ، صحرا هم

 

تو از تورات وانجیل و زبور از نور لبریزی

تو قرآنی ، زمین محو شکوهت، آسمان ها هم

 

جهان نیلی است طوفانی، جهان دلمرده ظلمانی

تویی تو نوح موسی هم، تویی تو خضر عیسی هم

 

نوایت نغمه ی داوود، حسنت سوره یوسف

مرا ذوق شنیدن می کشد شوق تماشا هم

 

تو آن ماهی که در پایت تلاطم می کند دریا

من آن دریای سرگردان دور افتاده از ماهم

 

اسیر روی ماه تو هواخواه نگاه تو

نشسته بین راه تو نه تنها من که دنیا هم

 

تمام روز ها بی تو شده روزمبادا  نه

که می گرید به حال و روز ما روز مبادا هم

 

همه امروزها مثل غروب جمعه دلگیرند

که بی توتیره و تلخ است چون دیروز فردا هم

 

جهانی را که پژواک صدایت را نمی خواهد

نمی خواهم نمی خواهم نمی خواهم نمی خواهم

سیدمحمد جواد شرافت

بی‌تو یاصاحب‌الزمان دردیم

نوشته شده توسطرحیمی 6ام فروردین, 1396

ای نمی از عنایتت دریا
قطره‌ای از حکایتت دریا
دست ما خالی و لبت سرشار
واژه‌های روایتت دریا
پشت دیوار تشنگی ماندم
کاسه‌ی لطف آیتت دریا

ما نفس‌های عافیت سوزیم
که به دست تو چشم می‌دوزیم

بی‌تو یاصاحب‌الزمان دردیم
مثل پاییز خسته و زردیم
پیشکش در مسیر آمدنت
دل سرشار غصه آوردیم
بلکه با یک نگاه پر مهرت
به سر راه نور برگردیم

به دل تنگ ما نگاهی کن
عاشقت را به جاده راهی کن

منتظر مانده‌ایم برگردی
شعرها خوانده‌ایم برگردی
در هوای ظهور موعودت
اشک افشانده‌ایم برگردی
هرچه غیر از غم محبت را
از درون رانده‌ایم برگردی

کاش این روزها ظهور کنی
سهم ما جلوه‌ی حضور کنی

دست ما را بگیر آقا جان
جان ندبه… مجیر… آقا جان
ما گرفتار حب دنیاییم
لطف کن بر اسیر آقا جان
من گدایی که سخت محتاجم
تو امیری امیر آقا جان

می‌سزد سهم من دعا بشود
بوسه بر خاک کربلا بشود

کربلا معنی عزای دلت
اشک خون رمز کربلای دلت
زلف پر گرد و خاک حادثه‌ها
وزد از سمت کربلای دلت
تا ز عباس روضه می‌خوانند
می‌کنم یاد ضجه‌های دلت

نظری کن که روسفید شوم
و چه خوشتر اگر شهید شوم

 مصطفی کارگر