موضوعات: "امام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف" یا "مهدویت"

برای حضرت باران...

نوشته شده توسطرحیمی 29ام بهمن, 1395

حضرت باران

هیچ عاشقی نیست که شرمسارِ نگون بختی خویش نباشد

و هر سپیده، تلخی غیبتت را نچشیده باشد

و در غروبِ نیلگون هر روز، شقایق انتظار را نچشیده باشد.

آنکه راه، غبار خستگی بر رویش نشاند و چشم، اشک را با خاک بر گونه‌اش درآمیخت

و نو به نو، خود را از خاک انتظار بنا کرد.

فغان که نفس برآمد و بخت از خواب بر نیامد و چشم بلندای قد تو را به آغوش نکشید

و چه خرم درختانی که از خاک منتظران، شاخه درهم کردند و با هر نسیم از سوی تو، سری برگرداندند.

ای خوب‌ترین حکایت تاریخ! ای شوکت آسمان در رنج زمانه! ای شگفتی رحمت خدا در نزول قرآن!

ای اقبال خوشایندِ روزهای رنج! ای ذوق مستی چشم‌های منتظر!

ستارگان فروزان و ماه نقره‌فام، بر من رشک برند گر نور تو، بر بخت آسمان چشمم طلوع کند.

صبح وصل عشاق و شفق خستگان بر تاریکی سحرم حسرت برند گر نسیم، تاری از طرّه‌ی مشک‌بوی تو بر بختم افکند.

ای ترنم رحت خدا بر رخسار منتظران

آه بر ما می‌نالد و گریه بر پایان خود دلتنگ است.

شب، برای سپیده‌ی صبح، سینه تیرگی شکافته و غروب به خون نشسته، حیران صبح است

و خدا کریمانه‌ترین وعده‌هایش، ربانی‌ترین مژده‌هایش و حرز جان ما را به پای نغمه‌های ظهور تو ریخته

ای از تو خندان دشت گل‌های نرگس… بیا!

 besuyezohur.ir

این هفته هم گذشت ندیدم نگار را

نوشته شده توسطرحیمی 29ام بهمن, 1395

من گریه می كنم سحر انتظار را

تا كه به سینه ام برسانی قرار را

دارد بدون تو سپری میكند دلم

این جمعه های پرغم و ناسازگار را

وقتی كه با قدوم تو ما زنده می شویم

باید به پای تو بنویسم بهار را

 

دارم غروب جمعه به این فكر میكنم

این هفته هم گذشت ندیدم نگار را

 

من مطمئن شدم كه دلت را شكسته ام

وقتی شكستم آن همه قول و قرار را

من را به پایبوسی خود مفتخر كن و

من هم به چشم می كشم این افتخار را

 

پیراهن سیاه تنم بیرق عزاست

از من نگیر این سند  اعتبار را

ای كاش صحن حضرت زهرا پس از ظهور

روزی ببیند این  همه خدمتگذار را

امن یجیب كیست كه میخواهد اینچنین

از حق شفای مادر در احتضار را

رضا تاجیک

دست ما نیست اگر دست به دامان توییم

نوشته شده توسطرحیمی 28ام بهمن, 1395

دست ما نیست اگر دست به دامان توییم

فاطمه خواسته که… بی سر و سامان توییم

 

تا ببینیم کمی از وجنات نبوی…

تشنه ی دیدن رخسار درخشان توییم

 

به نگاهی،” به دعایی دل ما را دریاب!”

که اسیر کرم و شیوه ی احسان توییم

 

مادر تو اگر امروز مدد فرماید…

تا ابد ماه علی! بر سر پیمان توییم

 

از دم شعله ورت محفل ما شور گرفت

همگی سینه زن ذکر حسن جان توییم

 

ما شبیه دل زهرای شهیده هرشب…

بی قرار و نگرانِ دل سوزان توییم

 

زخم شد چشم ترت گریه نکن… میمیریم

دیده گریان غم دیده ی گریان توییم

 

هرشب جمعه برو کرببلا با مادر

یاد کن از فقرایت پسر پیغمبر


مجتبی روشن روان

تا هنوز ...

نوشته شده توسطرحیمی 15ام بهمن, 1395

 

ای انتظار جاری ده قرن تا هنوز

بی تو غروب می شود این روزها هنوز

 

اما هنوز چشم جهانی به راه توست

این جمعه آه می رسی از راه یا هنوز…؟

 

با اشتیاق رویت تو رو به آسمان

هر چشم خیره است ولی ابرها هنوز…

 

باران پاک رحمتی و خاک می کشد

هر لحظه انتظار نزول تو را هنوز

 

تو وعده ی خدایی و جاری است یاد تو

در خواهش مکرر هر ربنا هنوز

 

در انتظار جمعه ی تو ندبه می کند

ناحیه ی مقدسه ی کربلا هنوز

سید محمد رضا شرافت

ای خدایی که به یعقوب رساندی یوسف

نوشته شده توسطرحیمی 15ام بهمن, 1395

من فکر می کنم در غیاب ِ تو

همه ی ِ خانه های ِ جهان خالیست !

                       همه ی ِ پنجره ها بسته است !

                                        وقتی که تو نیستی

                           من هم

                                تنهاترین اتفاق ِ بی دلیل ِ زمین ام !

یا رب آن یوسف گم گشته به من بازرسان

تا طربخانه کنی بیت حزن بازرسان

 

ای خدایی که به یعقوب رساندی یوسف

این زمان یوسف من نیز به من بازرسان

 

رونقی بی گل خندان به چمن بازنماند

یارب آن نوگل خندان به چمن بازرسان

 

از غم غربتش آزرده خدایا مپسند

آن سفرکرده ما را به وطن بازرسان

 

ای صبا گر به پریشانی من بخشائی

تاری از طره آن عهدشکن بازرسان

 

شهریار این در شهوار به در بار امیر

تا فشاند فلکت عقد پرن بازرسان

قیام شکوهمند حضرت مهدی(عج) و حیات بخشی به لشکریان عقل

نوشته شده توسطرحیمی 15ام بهمن, 1395

همراه با آزاد شدن عقل و خرد از بندهایی که قدرت های شیطانی و نفسانی او را به زنجیر کشیده است، نیروهای عقل از اسارت رها گشته و انسان به راحتی می تواند قدرتهای عقلی خویش را به کار بندد.

مستضعف فکری کسانی هستند که‌ دچار نادانی‌ هستند. ناتوان‌ به‌شمار می‌روند و وظیفه دانشمندان‌ و آگاهان‌ بیرون‌ آوردن‌ آن‌ افراد از تیرگی‌ نادانی‌ به‌ نور دانش‌ است.

این وظیفه در طول تاریخ بر دوش پیامبران و اولیای الهی بوده است. چنانچه خداوند متعال در آیه ۱۶۴ سوره مبارکه آل عمران می فرماید:

«لقد منّ الله علی المومنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین»

به درستی که خداوند بر مومنین منت گذارد که یکی را از آن میانه برانگیخت تا آیات الهی را بر آنان بخواند و بر کسانی کتاب و حکمت تعلیم کند که پیش از آن در گمراهی آشکار قرار داشتند.

امام علی(علیه السلام) دربخشی از خطبه ۳۴ نهج البلاغه می فرمایند:

«فأما حقُّکم‌ علیَّ… تعلیمکُم‌ کیلا تجهَلُوا و تأدیبُکُم‌ کیما تعلموا؛ اما حق‌ شما بر عهده من، تعلیم‌ شماست‌ تا جاهل‌ نمانید و نیز تأدیب‌ و تربیت‌ شما است‌ تا این‌که‌ در شمار عالمان‌ و وارستگان‌ قرار گیرید.»

ادامه »

سنت خداوند بر یاری مستضعفان

نوشته شده توسطرحیمی 14ام بهمن, 1395


 بسم الله الرحمن الرحيم

عوامل انحطاط انسان در آينه داستان‌های قرآن

 

سنت خداوند بر یاری مستضعفان

 در جلسات گذشته براساس آیات ابتدایی سوره قصص گفتیم هدف فرعون برتری‌جویی بر همه انسان‌ها در حد اعلا بود تا آن‌جا که خود را معبود معرفی کرد. او برای رسیدن به این هدف به ایجاد اختلاف بین مردم پرداخت و نوعی نظام طبقاتی در جامعه ایجاد کرد و سپس برای این‌که مردم را مطیع خودش کند از انواع حیله‌ها، فریبکاری‌ها و مغالطات بهره برد. گویا از اسباب ظاهری چیزی کم نداشت؛ هم خودش انسان مقتدر و باهوش و زرنگی بود، هم نعمت‌های بسیاری در اختیارش بود و هم یارانی داشت که مطیعش بودند و به او مشورت می‌دادند و با او هم‌فکری و همکاری می‌کردند. بنابراین از روی اسباب ظاهری می‌بایست کاملا موفق باشد و مشکلی برایش پیش نیاید، اما این‌طور نشد.

 

اراده خداوند، حاکم بر اسباب ظاهري

خداوند می‌فرماید:

وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ؛[1]

او خواست بر همه تسلط پیدا کند، همه نوع اسباب ظاهری هم برایش فراهم شد و همه را به کار گرفت، اما اراده‌ ما چیز دیگری بود. ما می‌خواهیم کسانی را پیروز کنیم که در جامعه مورد بی‌توجهی بودند، آن‌ها را مستضعف قرار داده بودند، فرزندانشان را می‌کشتند و زنان‌شان را به کنیزی می‌گرفتند. وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ؛ نه تنها از آن ضعف و ذلت نجات پیدا کنند، بلکه ما خواستیم که همین افراد مستضعف در جامعه پیشگام و رهبر شوند و دیگران از آن‌ها تبعیت کنند، و قدرت و ثروت آن‌ها به دست این‌ها بیفتد. وَنُرِي فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُم مَّا كَانُوا يَحْذَرُونَ؛[2] و به فرعون و اطرافیانش همان چیزی را نشان دهیم که از آن می‌ترسیدند. کاهنان پیش‌بینی کرده بودند که از بنی‌اسرائیل کسی ظهور خواهد کرد که سلطنت فرعون را از بین خواهد برد. آن‌ها از همین می‌ترسیدند و شاید به همین علت بود که فرزندان آن‌ها را می‌کشتند، ولی اراده ‌ما این بود که همین مردم مستضعف را سر کار بیاوریم و آن‌ها تحت‌الشعاع قرار گیرند و زیر دست این‌ها شوند.

ادامه »

بانگ اللّهُمَّ عَجِّل تابہ ڪـِے؟

نوشته شده توسطرحیمی 12ام بهمن, 1395
نتیجه تصویری برای جمکران غیبت

چیسٺ این دلشورہ هاے بیڪران!
پشٺ ڪاشے هاے سبز جمڪران!

ڪشتے امید در گِل تا بہ ڪـِے؟
بانگ اللّهُمَّ عَجِّل تابہ ڪـِے؟

❁﷽❁

عشق، تا پایانِ دنیا بی تو کم می آورد

نوشته شده توسطرحیمی 9ام بهمن, 1395



عکس تو در رود باید قبله گل ها شود
دست هایت پایه های سنگیِ پل ها شود

می شود با گرمی ات از تخمِ سی مرغ رها
پر کشد مرغی که سیمرغ تغزل ها شود

سردی کوچ تو از این کوچه شاید باعث
سرفه درد آور و یک ریز بلبل ها شود

حافظ و قرآنِ روی طاقچه دلواپسند
درد هجرت تا ابد ذکر تفأل ها شود

التهاب مولوی! شیرازه ی دیوان شمس!
شعرشو تا خواندنت راز تحمل ها شود

عشق، تا پایانِ دنیا بی تو کم می آورد
رفته ای تا بودنت رمز تکامل ها شود

آفتاب من! تمام ترسم از این است که
من نباشم تابشت سهم گلایل ها شود

حسنا محمدزاده

بسیار دعا كنید...

نوشته شده توسطرحیمی 1ام بهمن, 1395

امام زمان حضرت مهدي -عجل الله تعالی فرجه الشریف- فرموده اند:

أَكْثِرُوا الدُّعاءَ بِتَعْجیلِ الْفَرَجِ، فإِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُمْ

براى شتاب در گشایش حقیقى و كامل، بسیار دعا كنید; زیرا، همانا، فَرَج شما در آن است.

كمال الدین، ج2، ص485، ح4 ; الغیبه، طوسى، ص293، ح247 ; احتجاج، ج2، ص284 ; إعلام الورى، ج2، ص272 ; كشف الغمه، ج3، ص340 ; الخرائج و الجرائح، ج3، ص1115 ; بحارالأنوار، ج53، ص181، ح10 .