« دلتنگیام مونس زخمای دل دیروزه | هم نفس حیدر ، چیه از این بهتر » |
باید نفس اسیر باشد و عقل امیر
نوشته شده توسطرحیمی 14ام بهمن, 1397
حجت الاسلام صراف:
باید نفس اسیر باشد و عقل امیر
حجت الاسلام صراف در جلسه هفتگی هیئت ریحانة النبی سلام الله علیها به سخنرانی پرداختند که متن آن را در ادامه می خوانید:
کمیل، ازصاحبان سر امیرالمومنین علیه السلام می باشد.دانلود دعای کمیل
آثاری ازکمیل از امیرالمومنین علیه السلام نقل شده است که برای درک شخصیت ایشان قابل توجه است. و هرکدام از این آثاری که به جا مانده است به نوع خود قابل بحث است و هرکدام میتواند مسیری از مسیر کمالات را برای انسان باز کند.
یکی از آثاری که از کمیل به جامانده است حدیث حقیقت میباشد. کمیل صاحب سر امام علی علیه السلام است. و از بین شخصیت هایی که صاحب سر امیرالمومنین علیه السلام هستند، کمیل از همه آن ها بالاتر است. ظرفیت و استعدادی که کمیل در فهم و درک و درعین حال کتمان سر داشته است حضرت ایشان را از صاحبان سر خود قرار داده است. چون یکی از شرایط صاحب سر بودن اهل بیت علیهم السلام این است که انسان کتمان سر کند.
کمیل یک شخصیت عجیبی در نزد امیرالمومنین علیه السلام است. روایت هایی بوده که کمیل آنها را از حضرت نقل کرده اما روایت هایی نیز بوده اند که کمیل حق نشر آن ها را نداشته و باخود به گور بوده است. یکی از روایت هایی که اجازه نشر داشته همین حدیث حقیقت است که بااینکه دو خط است 22 شرح مفصل و 5 شرح کوتاه برای آن نوشته شده است. وهرکدام از این شرح های مفصل نزدیک به دوهزار صفحه هستند. همچنین این شرح ها توسط افرادی که صاحب نظر هستند نوشته شده اند. مانند علامه حلی، مرحوم عبدالرزاق کاشانی، مرحوم سیدحیدر آملی، خوارزمی و دیگر بزرگان
در نهج البلاغه خطبه های توحیدی را بزرگان به عوام توصیه نمی کنند که بخوانند.
حدیث نفس چیست؟
حدیث حقیقت سومین و مهم ترین اثر است که از حضرت علی به کمیل نقل شده است. علاوه براین روایتی به نام حدیث نفس نیز وجود دارد. کمیل حدیث حقیقت از حضرت درمورد حقیقت سوال کرده و حضرت مجاب شده اند که پاسخ ان را بدهند. حضرت در پاسخ این سوال یک روایتی را نیز خلق کرده اند که زمینه متن عرفانی خیلی از بزرگان شده است مانند صدرالمتألهین شیرازی که در کتاب حکمت متعالیه خود مفصل در مورد حدیث نفس توضیح داده است.
روزی کمیل به نزدحضرت آمد و درمورد نفس سوال کرد.
حضرت فرمودند: کدام نفس؟
کمیل پرسید مگر چند نفس داریم؟
حضرت فرمودند: نفس بر چهار قسم است.
قسم اول نامی نباتی، قسم دوم حسی حیوانی، قسم سوم ناطقه قدسی و قسم چهارم کلی الهی است. ای کمیل برای هرکدام از این قسم ها پنج نیرو و دوخاصیت وجود دارد.
واما پنج نیروی موجود در قسم اول ازجمله: جاذبه، ماسکه، هاضمه، دافعه و مربیه و دوخاصیت آن زیاد شدن و کم شدن و محل برانگیخته شدن از کبد است و شبیه ترین نفس به نفس حیوانی است.
پنج نیروی موجود در قسم دوم ازجمله: شنوایی، بینایی، بویایی، چشایی و لمس کردن و دوخاصیت آن بحث رضا وغضب است. و محل برانگیخته شدن آن قلب انسان است و شبیه ترین نفس به نفس درندگان است.
پنج نیروی موجود در قسم سوم ازجمله: فکر، ذهن، علم، حلم ودانایی و دوخاصیت آن دوری از بدی و حکمت است. شبیه ترین نفس به نفس فرشتگان است.
پنج نیروی قسم چهارم که مختص اولیای الهی است ازجمله: بقای درفنا، نعیم درشقا، عزت درذلت، فقر درغنا و صبر در بلا و دوخاصیت آن حلم و کرم است. و حقیقت این نفس این است:
یَآ أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ. ارْجِعِى إِلَى رَبِّکَ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً. فَادْخُلِى فِى عِبَادِى.وَادْخُلِى جَنَّتِى.1
باید نفس اسیر باشد و عقل امیر
از مهم ترین نکته هایی که دراین شرح ها وجود دارد، عمده ترین آن ها این است که اگرکسی می خواهد به بالاترین درجات الهی برسد و لذت قرب پروردگار را درک کند از این که نفسش امیرباشد و عقلش اسیر، باید تلاش کند تا برعکس این باشد یعنی عقلش امیر و نفسش اسیر باشد. فرق ما با اولیای خدا در همین است. همه بدبختی انسان ها در جوامع این است که عقلشان اسیر است و نفسشان امیر. تمام راه هایی رسیدن به خدا دوقدم بیشتر نیست اول قدم گذاشتن به نفس و دوم رسیدن به خداوند. فضای دل زمانی نورانی است که هوای نفس در آن نباشد. حاج اقای مجتهدی می فرمودند: راه پرواز این است که با نفست مخالفت کنی.
مرحوم مقدس اردبیلی در منبر خود فرمودند: من علاوه براینکه گناه نمی کنم فکر گناه را نیز به ذهنم خطور نمی دهم. کسی از میان جمعیت برخاست و گفت میتوانی این ادعایت را اثبات کنی؟ فرمودند: بله. بعداز جلسه در راه زباله هایی که در راه بود را به مردنشان داد و پرسید بنظرت میتوانی روزی بخاطر گرسنگی کمی از این زباله هارا بخوری؟ یا حتی فکرش را نیز میتوانی بکنی؟ شخص گفت خیر. مقدس اردبیلی فرمود: گناه در نزد من مانند این زباله هاست که حتی فکر انجامش را نمیتوانم بکنم.
ریشه عدم نشاط ما در بندگی و مناجات غافل بودن از خودمان است. تمام بزرگان ما برای خود بسیار وقت می گذاشته اند. قرائت قران روزانه، نفس را رام می کند. از معصوم روایت شده که غافل کسی است که روزانه پنجاه آیه نخواند.
وصیت نامه امیرالمومنین علیه السلام به کمیل
این وصیت نیز یکی از آثاری است که از حضرت در زمان حیاتشان به کمیل نقل کرده اند و بسیار مفصل است و دارای بخش های زیادی نیز می باشد.
فرم در حال بارگذاری ...