« كليد بدبختى هاخلافت مؤمنان بزرگ ترين آرزوى پيامبران »

بقية اللّه كيست؟

نوشته شده توسطرحیمی 16ام مرداد, 1394

«بَقيّةُ اللّهِ خَيرٌ لَكُمْ اِنْ كُنتُم مُؤمِنينَ وَما اَنا عَلَيكُمْ بِحَفيظ»;( 1)

« ذخيره خدا براى شما بهتر است اگر مؤمن باشيد و من نگهبان شما نيستم».

تفسير آيه

اين آيه در ادامه آياتى است كه درباره گفتوگوى شعيب(عليه السلام) با قومش در رابطه با چگونگى معامله و مسائل مادى است. در پايان به آنان گوشزد مى كند كه ثروت فراوانى كه از راه نادرست به دست آيد، مفيد نبوده و هنگام نياز، به كار نمى آيد; بلكه مال حلال براى شما بهتر است. اين در صورتى است كه ايمان داشته باشيد; زيرا اين مال باقى بوده و بركات الهى را براى شما به همراه خواهد داشت. درك اين واقعيت و كسب بركات، وقتى است كه شما به خداوند ايمان داشته باشيد.

تأويل آيه

در روايات متعدد مصداق كامل و تمام «بقية اللّه» حضرت مهدى(عليه السلام)معرفى شده و اين لفظ به آن جناب تأويل گشته است.

صدوق(ره) در روايتى از امام باقر(عليه السلام) نقل مى كند:

«اَلقائُمُ مِنّا منصُورٌ بِالرُّعبِ، مؤيَّدٌ بِالنَّصرِ، تُطوى لَهُ الاَرضُ وَتَظهَرُ لَهُ الكُنُوزُ يَبْلُغُ سُلطانُهُ المَشرِقَ والمَغرِبَ وَيُظهِرُاللّهُ عَزَّوَجَلَّ بِه دينَهُ عَلى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوكَرِهَ المُشرِكُونَ، فَلا يَبقى فِى الاَرضِ خرابٌ اِلا قَدْ عُمِرَ، وَيَنزِلُ روحُ اللّهِ عِيسَى بنُ مَريَم(عليها السلام)فَيُصَلّى خلفَهُ. قالَ قُلتُ: يَابنَ رَسُولِ اللّه مَتى يَخرُجُ قائِمُكُمْ، قالَ: اِذا تَشَبَهَ الرِّجالُ بِالنِساءِ وَالنِساءُ بالرّجالِ، وَأكتَفى الرِجالُ بِالرّجالِ والنِساءُ بِالنِّساءِ وَرَكِبَ ذَواتُ الفُرُوجِ السُّروجَ وَقُبِلَتْ شَهاداتُ الزُورِ وَرُدَّتْ شَهاداتُ العُدُولِ واستَخَفَّ الناسُ بِالدِّماءِ وارتِكابِ الزِنا وَأكلِ الرِّبا واتُّقِىَ الاَشرارُ مَخافَةَ اَلسِنَتِهِم وَخُروجَ السُفِيانى مِنَ الشامِ واليَمانِى مِنَ اليَمنِ وخَسف البِيداء وَقَتلَ غُلام مِن آلِ مُحَمد بينَ الرُّكنِ والمَقامِ اِسمُهُ مُحمدُ بن الحَسَنِ النَفسُ الزَكِيّةُ وجائَتْ صَيحَةٌ مِنَ السَّماءِ بِانَّ الحَقَّ فِيهِ وَفِى شِيعَتِه، فَعِندَ ذلِكَ خُرُوجُ قائِمِنا. فَاِذا خَرَجَ أسنَدَ ظَهرَهُ اِلَى الكَعبَةِ وَاجتَمَعَ اِلَيه ثَلاثُمِأة وَثُلاثَةَ عَشَرَ رَجُلا وَاولُ ما يَنطِقُ بِهِ هَذِه الايَةِ «بَقية اللّه خَيرٌ لَكُمْ اِنْ كُنْتُم مُؤمِنينَ» ثُمَّ يَقُولُ: انَا بَقيَّةُ اللّهِ فِى اَرضِه وَخَليفَتُه وَحُجَّتُه عَلَيكُمْ فَلا يسلمُ عَلَيهِ مُسلِمٌ اِلا قال: اَلسَلامُ عَلَيكَ يا بَقيَّة اللّه فِى أرضِه…»;( 2)

قائم ما يارى شده به رعب و ترس است (ترس از او در دل دشمنان قرار مى گيرد) و به نصرت و پيروزى مدد گرفته. زمين براى او درنورديده شود و گنج ها براى او ظاهر مى شود و سلطنت و حكومتش شرق و غرب عالم را فرا گيرد و خداى متعال به واسطه او دينش را بر همه اديان چيره گرداند; گرچه مشركان را ناخوش آيد و در زمين ويرانه اى نماند، جز آنكه آباد گردد و روح اللّه عيسى بن مريم فرود آيد و پشت سر او نماز گزارد. راوى گويد:

گفتم: اى پسر رسول خدا! قائم شما كى خروج مى كند؟

فرمود: آن گاه كه مردان خود را شبيه به زنان كنند و زنان، خود را مشابه مردان نمايند و مردان به مردان بسنده كنند و زنان به زنان، و زنان بر زين ها سوار شوند و شهادت هاى دروغ پذيرفته شود و شهادت هاى عادلان مردود گردد و مردم خون ريزى و ارتكاب زنا و رباخوارى را سبك شمارند و از اشرار به خاطر زبان شان پرهيز شود و سفيانى از شام خروج كند و يمانى از يمن، و در بيداء خسفى واقع شود و جوانى از آل محمد(صلى الله عليه وآله) ـ كه نامش محمد بن حسن، نفس زكيه است ـ بين ركن و مقام كشته شود و صيحه اى از آسمان بيايد و بگويد: حق با او و شيعيان او است. در اين هنگام است كه قائم ما خروج مى كند و چون ظهور كند به خانه كعبه تكيه زند و 313 مرد به دور او اجتماع كنند و نخستين سخن او اين آيه از قرآن است:

بَقيَةُ اللّه خَيرٌ لَكُم اِنْ كُنتُم مُؤمِنين.

سپس مى گويد:

«منم بقية اللّه در زمين و منم خليفه خداوند و حجت او بر شما»


و هر درود فرستنده اى، به او چنين سلام گويد:

«السلامُ عليكَ يا بَقيةَ اللّه فِى أرضِه».

امام باقر(عليه السلام) ضمن بيان برخى از ويژگى هاى دوران ظهور و بعضى از علايم ظهور، به محل قيام حضرت مهدى(عليه السلام) (مكه) اشاره دارد و چگونگى سلام دادن اصحاب و مردم را به آن حضرت بازگو مى كند. در اين زمان خود امام مهدى(عليه السلام)ابتدا به معرفى جايگاه خويش مى پردازد. كلينى(ره) در روايتى نقل مى كند:

«عمر بن زاهر عن ابى عبداللّه(عليه السلام)قالَ: سَألَهُ رَجُلٌ عَنْ القائِمِ يُسلَمْ عَلَيهِ بِاِمْرَةِ المؤمِنينَ قال: لا ذاكَ اِسمٌ سَمَّىَ اللّهُ بِه اَميرَالمُؤمِنينَ(عليه السلام) لَمْ يُسَمُّ به اَحَدٌ قَبْلَهُ وَلايَتَسَمّى بِهِ بَعدَهُ اِلاّ كافِرٌ. قُلتُ: جُعِلْتُ فِداكَ كَيْفَ يُسْلَمُ عَلَيه، قالَ: يَقُولُونَ: السَلامُ علَيكَ يا بَقِيَةَ اللّهِ. ثُمَّ قَرَأ: «بَقيَةُ اللّهِ خَيرٌ لَكُم اِن كُنتُم مُؤمِنينَ»;(3)

شخصى از امام صادق(عليه السلام)پرسيد: آيا به قائم به (لفظ) اميرالمؤمنين سلام گفته مى شود؟ حضرت فرمود: نه اين اسمى است كه خدا به اين اسم امام على(عليه السلام) را ناميده است. كسى قبل از او به اين ناميده نشد و بعد از او نيز ناميده نمى شود، مگر كافر.

گفتم: فداى شما بشوم! چگونه بر او سلام گفته مى شود؟ حضرت فرمود: مى گويند: «السَلامُ عَلَيكَ يا بَقِيَةَ اللّهِ». سپس حضرت اين آيه را خواند: (بَقيَةُ اللّه خيرٌ لَكُمْ اِن كُنتُم مُؤمِنين).

بقية اللّه كيست؟

با توجه به لغت و كاربرد آن (به خصوص در آيه شريفه)، مى توان گفت كه «بقية اللّه»; يعنى، هر شىء مفيد و نافعى كه از طرف خدا (به عنوان موهبت) براى آدمى ذخيره مى شود و مايه خير و سعادت و فلاح او مى گردد. چون حضرت مهدى(عليه السلام) آخرين پيشوا و بزرگ ترين رهبر انقلابى است، پس يكى از روشن ترين مصاديق «بقية اللّه» مى باشد و از همه به اين لقب شايسته تر است. به ويژه كه او تنها باقى مانده از سلسله پيامبران و امامان است و خداوند به واسطه او به مؤمنان عزت مى دهد و دشمنان را خوار و ذليل مى كند: «اَيْنَ مُعزُّ الاولِياءِ وَمُذِلّ الاَعداءِ» و بناهاى شرك و نفاق را منهدم مى كند: «اَينَ هادِمُ اَبنِيَةِ الشِّركِ وَالنِّفاقِ» و دين را احيا مى كند: «اَينَ مُحيِى مَعالِم الدِّينِ وَاَهلِه».(4)

چند نكته

1. انسان در برخورد با پيشوايان بايد سعى كند از چهارچوب دين و دستورات ائمه(عليهم السلام) خارج نشود و آنچه كه آنان مى گويند، انجام دهد. امام صادق(عليه السلام) در اين روايت به پرسشگر يادآور مى شود كه حتى براى سلام نيز نبايد فقط به فكر و عقل خود بسنده كرد; بلكه بايد مقررات دينى را رعايت نمود. اگر خداوند بر اساس مصالحى نام و يا وصفى را به شخصى اختصاص داده، بايد حريم آن حفظ شود.

2. هر چيزى كه رنگ الهى پيدا كند، براى انسان خير و رستگارى به همراه دارد. جامعه نيز ـ كه شأنى از شئون زندگى انسانى است ـ علاوه بر قانون، نياز به مجرى و حاكم دارد. يك پيشواى، الهى، قطعاً سعادت آدمى را نيز در آن جامعه، به ارمغان مى آورد.

=================

1. هود(11)، آيه 86.

2. كمال الدين و تمام النعمة، ج 1، ب 32، ح 16. اين روايت در كتاب هاى متعددى ذكر شده است; ر.ك: معجم احاديث الامام المهدى(عليه السلام)، ج 5، ص 176.

3. كافى، ج 1، ح 2، ص 411. اين روايت در كتاب هاى متعددى ذكر شده است; ر.ك: معجم احاديث امام مهدى(عليه السلام)، ج 5، ص 176.

4. سيد بن طاوس، الاقبال، ص 297.


فرم در حال بارگذاری ...


 
مداحی های محرم