« آلبوم شیدایی(حاح حسن خلج و صابر خراسانی) + دانلود | ويژگي هاي مجلس امام حسين عليه السلام » |
توصیه به مبلغین ماه محرم
نوشته شده توسطرحیمی 11ام آبان, 1392سر یک کلاس آن هم در دانشگاه می خواهم یک ساعت صحبت کنم. باید اولاً بدانم چه میگویم؟ بدانم او چه میخواهد؟ تبعاتش را ببینم، مطالعه اقلاً دوسه ساعته داشته باشم تا عمر این جوانها از بین نرود، وقت این جوانها از بین نرود. اینطور نمیشود که یک منبر داشته باشیم و از این جلسه به آن جلسه همین طور آن را تکرار کنم. این العبد لایزول قدما مسلماً میگیرد. هم عمر دیگران را هم عمر خودم را. بنابراین ما برای درسمان که مطالعه داریم باید برای منبرمان مطالعه خیلی بیشتر و بهتر داشته باشیم و روی آن وقت بگذاریم. یعنی اگر میخواهیم شب منبر برویم باید عصرش را برای مطالعه قرار دهیم. این مطلب اوّل که حتماً ما باید در درسمان و برای منبرمان مطالعه داشته باشیم نمیشود انسان درس خارج بخواند ولی شب مطالعه نکند، اینکه خارج خواندن نیست. قبلاً به شما گفتم که یک مربته حضرت امام رضوان اللَّه تعالی علیه یک وقتی به یک تناسب به من می فرمودند که من دیشب هشت ساعت مطالعه روی این مسأله کردم. خوب اینهایی که راستی به جایی رسیدند اوّل سینه شان زخم شد از اثر اینکه از بس دوزانو نشستند خسته شدند چهارزانو نشستند خسته شدند خوابیدند کتاب را گذاشتند روی سینه شان و مطالعه کردند سینه شان زخم شد. مرحوم صاحب عقبات را نقل میکنند صاحب جواهر را نقل میکنند، دیگران را هم نقل میکنند. فقه مطالعه میخواهد اصول مطالعه میخواهد. مهمتر از اینها منبر مطالعه میخواهد. تقاضا دارم مطالعه زیاد داشته باشید. چه چیز مطالعه کنیم؟ منبری مرضی اهلبیت(ع) است و اهمیت زیادی هم دارد که بنایش قرآن و روایات اهلبیت(ع) باشد. خیلی قرآن مطالعه کنید. یکی از مدرسین عالی قم به من گفت که من از حضرت امام(ره) پرسیدم آقا شما در فقه چی مطالعه میکنید؟ فرمودند من وسائل. خوب این از باب تأکید است. یعنی مهمتر از جواهر؛ وسائل مهمتر از هر کتابی روایات اهلبیت(ع) مخصوصاً در منبر. این جمله که در زیارت جامعه میخوانیم کلامکم نور و امرکم رشد و وصیتکم التقوی و فعلکم الخیر.
این را فراموش نکنید. هفته گذشته گفتم که حضرت آیت اللَّه آقای مروارید در مشهد به من گفتند که یکی از ازکیاء گفت اوّل اذان صبح میرفتم حرم دیدم آشیخ عباس قمی - اینکه پرورش یافته در روایات اهلبیت(ع) است - دارد می آید نفس میکشد امّا نور از دهان مبارک ایشان بیرون میآید. راستی چنین است. بعد یکی از بزرگان که کنار آقای مروارید نشسته بود گفت آقا تعجب ندارد. من در تاریخ خوانده ام فضل بن شاذان پا شد برای نماز شبش و دیدند وقتی دارد مسواک میکند از ته مسواک او نور بیرون میآید. منبر ما باید نور باشد. اگر بخواهیم منبر ما نور باشد قدجاءکم من اللَّه نور قرآن نور است.
این مرحوم کربلایی کاظم اراکی، خوب همه ما که قم بودیم ایشان را دیدیم. ایشان نور قرآن را میدید شاید در جلسه ما افرادی باشند که چشم بصیرت داشته باشند نور قرآن را ببینند. قرآن نور است. روایات اهلبیت(ع) هم نور است. کلامکم نور.
در قرآن مطالعه کنید در روایات اهلبیت(ع) مطالعه کنید و منبر شما روی قرآن و روایات اهلبیت(ع) بگردد. خیلی می گیرد. راستی نفوذ پیدا میکند تأثیر خوب پیدا میکند و دیگر احتیاجی به چیز دیگر ندارد. ولی خوب است یک تاریخ صحیح ضمیمه اش کنیم. به قول ما طلبه ها یک جمله تاریخی بعنوان چاشنی بکار بریم ولی نه هر تاریخی و از هر کسی و از هر کتابی. بلکه از یک کتاب مؤثقی استفاده کنیم که بتوانیم آنرا نشان بدهیم. اگر بپرسند این روایت کجا بوده بتوانیم جواب دهیم. این تاریخ کجا بوده؟ بتوانیم نشان دهیم.
امّا در مورد مصیبت که همیشه باید مصیبت اهلبیت(ع) خوانده شود اصلاً نمک منبر مصیبت است. منبری که مصیبت نداشته باشد مثل آشی است که نمک نداشته باشد. اصلاً مسئول هم هست. قطعاً اگر کسی اصلاً مصیبت نخواند این مسئول است. حتماً امام حسین(ع) از او راضی نیست. باید مصیبت بخوانیم. خوب مصیبت را از کجا باید گرفت؟ از یک کتابی که در جامعه بتوان آنرا نشان داد. مثل نفس المهموم آشیخ عباس قمی. این مورد تأیید همه است. من نمیگویم همه اش صحیح است. نمیخواهم صحیح باشد امّا میخواهم به قول مرحوم محدث قمی سنددار باشد من نمیگویم روایات اخلاقی شما تماماً سند صحیح داشته باشد مثل قرآن که قطعی السند است. نه! امّا اگر از شما بپرسند این روایت کجاست یک مدرکی که علم پسند و حوزه پسند باشد بتوانید نشان دهید. این مصائبی که این از او میگیرد او از این میگیرد بعضیها از مداحها میگیرند مداحها از کس دیگر میگیرند اینها نه! راستی یک مصیبتی که با آن بشود گریه هم گرفت. این دیگر شاهکار است.
خدا رحمت کند حضرت آیت اللَّه العظمی مرحوم آقای درچه ای، ایشان خیلی سختگیر بودند پای منبر و مرتب پای منبر اگر به ذهنشان میرسید که مطلب درست نیست اعتراض میکردند. مرادم اینجاست. خانه خودشان منبر بود یک کسی رفت منبر متن عبارتها را بنا کرد بخواند خوب هیچ کسی گریه نکرد. این آقای درچه ای لجش گرفت گفت یک قدری از این زهرماریها غاطی اش کن تا مردم گریه کنند. اینطور نه، اگر شاهکار داشته باشیم یعنی یک منبری خوب، یک منبری مخلص یک منبری که واقعاً دلش برای امام حسین(ع) بسوزد این قطعاً میتواند با همین بدون زهرماریها از مردم گریه بگیرد خوب هم میتواند گریه بگیرد.
شما که الحمدللَّه خلوص دارید یک مقداری به کارش بزنید بگوئید فقط برای خدا هیچ چیزی، هیچ کسی در نظر شما نباشد جز خدا، ببینید چطور منبر شما میگیرد. ببینید چطور پای منبر شما گریه میکنند. ببینید چطور نفوذ پیدا میکنید. قرآن اش هم حتّی یک نفوذ عجیبی پیدا میکند. زیاد ما تجربه کردیم که قرآنِ مخلص، غیرِ قرآن غیر مخلص است قرآن شیعه غیرِ قرآن سنی است. اینها تجربه شده، اینها دیده شده، شماها میدانید یا خیلی هایتان بهتر از من میدانید. اینها تجربه شده است.
علی کل حالٍ باید مصیبتی که میخوانید مدرک داشته باشد. مصیبت را باید بخوانید نمیشود نخوانید امّا حتماً باید مصیبت با مدرک بخوانید لذا قرآن، روایات اهلبیت(ع)، مصیبت، اگر صدای خوبی داشته باشید، شعر با مدرک و شعر گرفته شده از مصائب بخوانید. امّا به شرطی که از ذیّ طلبگی هم بیرون نرود. یعنی بر فرض هم که صدایتان خوب باشد این را مواظب باشید این عمامه ما، این طلبگی ما یک تَنَزُّه خاصی دارد و از این تَنَزُّه خاص هم نباید بیرون برویم. مداح خوب یک طور دیگر می خواند باید بخواند ولی ما طلبه ها از ذیّ طلبگی نباید بیرون برویم. این مطلب اوّل بود.
منبر چیز خوبی است. الذین یبلغون رسالات اللَّه این کار انبیاء است و لایخشون احداً إلّا اللَّه که مسلماً همه تان دارید. لذا کار انبیاء است. منبر کار خوبی است امّا این شرط اوّلش است.
شرط دوّم که شما مراعات می کنید و تقاضا دارم بیشتر مراعات کنید. این است که یک وظیفه مردم دارند اینکه باید به ما پول خیلی بدهند. این وظیفه آنها و به همان اندازه ای که بعضی این کارهای تجمّلگرایی را میکنند، بعضی این نهار و شام های بیجا را میدهند، بعضی پولهای بیجا را میدهند، باید چندین برابرش را بدهند به یک منبری، این وظیفه آنها. امّا وظیفه ما چیست؟ اینجا کار مشکلی است.ما باید اولاً اهل طی کردن و چک و چک کردن و امثال اینها نباشیم - که البته اینها در شماها نیست - ولی علاوه بر این چشم داشت هم نباید داشته باشیم. مشکل است ولی باید کم کم به سمتی برویم که بجای مخلِص بشیوم مخلَص. نمیشود قرآن یک چیزی بگوید و ما به آن نرسیم. باید کم کم رسید به آنجا که واقعاً مخلِص شویم مراتب اخلاص را هم بالا برویم برسیم به مرحله مخلَص و فقط پروردگار عالم بر دل ما حکومت کند.
ولی علی کل حالٍ این چشم داشتِ به مردم، چشم داشتِ به بانی، بعضی اوقات منجر میشود به اینکه آنچه او دلش میخواهد من بگویم و این خیلی ضرر دارد. من باید روی منبر ببینم امام زمان(عج) چه میخواهد و علی کل حالٍ این هم مطلب خاصی است و صحبت کردن درباره اش هم کار خیلی مشکلی است ولی آنها یک وظیفه دارند ما هم یک وظیفه داریم و این وظیفه سنگین هم هست و باید به این وظیفه عمل بشود.
سوّم اینکه الآن یک سری مفاسد اجتماعی وجود دارد شکی نیست و این مفاسد اجتماعی را باید تذکر دارد امّا در چارچوبی باید تذکر داد که تضعیف دولت و نظام نباشد.
اگر ما در گفتارمان نظام را تضعیف بکنیم این گناهش خیلی بزرگ است. ذنب لایُغفر است. برمیگردد در ردیف آن کسانی که نظام را الان تضعیف میکنند. یعنی رسانه های گروهی، خوب آن تضعیف میکند با تهمتها، حالا اگر شما تضعیف بکنید با یک حقّی تضعیف بکنید با یک برخوردی، که راستی مردم که پای منبر ما نشسته اند، آن تنزّه نظام، آن تنزّه ولایت فقیه، آن تنزه جمهوری اسلامی از دلشان برود یا کمرنگ شود. خوب گناه خیلی بزرگ است. میشویم در ردیف همانها.
باید ما راجع به چادر صحبت کنیم باید راجع به این اشاعه فحشا صحبت کنیم. باید راجع به موسیقی های شهوت انگیز صحبت کنیم. باید راجع به ربا و رشوه صحبت کنیم. باید ما راجع به مفاسد اجتماعی صحبت کنیم امّا نباید تضعیف نظام کنیم. باید تا آن اندازه که در فراخور قدرتمان هست نظام را تقویت کنیم. بی تفاوتی راجع به نظام جمهوری اسلامی برای یک طلبه جایز نیست دیگر چه برسد اینکه نیشهایی هم داشته باشیم. این نیشها به خودمان میخورد. خیال هم نکنیم اگر ما نیش زدیم چهار نفر هم به ما بارک اللَّه گفتند، بعد که از منبر پایین آمدیم چهار تا ضد انقلاب هم گفتند بَه چه خوب گفتی، بارک اللَّه، و یک چهار تا مرید اینطوری پیدا کردیم… نه نباید اینگونه باشیم. یک قضیه مشهوری هست و بایداین قضیه همیشه در ذهن ما باشد. من نمیدانم واقعیت دارد یا نه امّا مثال خوبی است. میگویند دو تا طلبه رفتند در یک دهی، منزل کدخدای آن ده، آن کدخدا آدم فهمیده ای بود. می خواست امتحان کند دو نفر چگونه اند. لذا خیلی به آنها احترام کرد. قبل شام یکی از آنها رفت تطهیر کند، از دیگری که نشسته بود پرسید این رفیق شما چطور آدمی است. گفت یک الاغی است هیچی سرش نمیشود. مثل حالا بعضی اوقات - البته در شما که نیست - امّا بعضیها غیبت، حرف رکیک… دارند. - آن آمد نشست و مدتی بعد همین طلبه برای تطهیر رفت. کدخدا دوباره همین سؤال را از طلبه دیگر کرد و طلبه دومی هم گفت: یک گاوی است هیچی سرش نمیشود. موقع شام که شد این کدخدا سه تا بشقاب تهیه کرد. یکی برنج و خورشت عالی، یکی بشقاب پنبه دانه، یک بشقاب جو، بشقاب جو را گذاشت در مقابل آن الاغ، بشقاب پنبه دانه را هم گذاشت در مقابل آن گاو، و بشقاب برنج را جلوی خودش گذاشت. اینها عصبانی شدند و صدایشان درآمد. کدخدا گفت من که شما دو تا را نمیشناختم. آن گفت دیگری الاغ است خوب بهترین غذاها برای الاغ جو است. آن گفت دیگری گاو است خوب بهترین غذاها برای گاو پنبه دانه است. این واقعیت داشته باشد یا نداشته باشد این حرف خیلی عالی است. یعنی اگر من شما طلبه را خراب کنم اوّل خودم را خراب کرده ام. بعد شما را. اگر من یک آقا را خراب کنم اوّل خودم را خراب کرده ام بعد آن آقا را. بارها و بارها و بلکه همیشه وقتی مباحثه ها میخواست تعطیل شود حضرت امام(ره) یک ربع برایمان صحبت میکردند می فرمودند که حرفهای ما، گفتار ما، کردار ما مربوط به شخص نیست مربوط به نوع است. اگر یک طلبه در یک دهی اعمالش بد از کار درآید نمی گویند فلان شیخ بد است میگویند این هم آخوندها!! اگر هم خوب از کار دربیاید میگویند بارک اللَّه به حوزه، بارک اللَّه به آخوندها. چه چیزهای خوبی دارند. ایشان (حضرت امام ره) بارها و بارها اینجا با یک عصبانی منشی میگفتند این ذنب لایُغفر است. یعنی دیگر معلوم نیست موفق به توبه شود آن کسی که توهین به روحانیت بکند. این فرمایش حضرت امام(ره) را تقاضا دارم همیشه مدّنظر داشته باشید. گفتار ما، کردار ما، روش ما، منش ما در خانه، در اجتماع، مخصوصاً در منبر و تبلیغ مربوط به نوع میشود نه مربوط به شخص. مواظب باشید. اگر شما نظام را خراب بکنید، خوب همه میگویند نظام آخوندی، دشمن میگوید نظام آخوندی، دوست هم میگوید نظام آخوندی، بالاخره این نظام مال ماست. ما آوردیم آنرا و باید آنرا باقی نگه داریم. حالا اگر شما العیاذباللَّه بی تفاوت باشید یا علیه نظام صحبت بکنید ولو نیش زدن ولو برای امر حقّی، خوب این اوّل نیش را به خودتان زده اید و متوجه نیستید. نیش را به روحانیت زده اید ولو توجّه ندارید. بعد هم نیش به نظام زده اید. نیش زدن به نظام یعنی در ردیف آن رسانه های گروهی که دارند مرتب این کار را میکنند. بی تفاوت راجع به نظام نباشید. اصل نظام مقدس جمهوری اسلامی خیلی بالاست.
باید اصل نظام را، اصل ولایت فقیه را قبول داشته باشیم و کارهای مثبتی که در کشور شده را بازگو کنیم و آن جایی که بارک اللَّه دارد خیلی بارک اللَّه بگوئیم. نمیگویم اسم کسی را بیاورید الّا مقام معظم رهبری، ولی علی کل حالٍ باید تشویق کنید.
اگر کسی ولایت فقیه را، نظام را، قبول نداشته باشد، به چه عنوان میتواند از سوبسیدهایی که هست استفاده کند؟ چگونه میتواند از نانی که قیمت واقعی آن چند برابر است و دولت برای آن سوبسید میدهد استفاده کند؟ روی اینها باید فکر کرد، تمام خوراک ما سوبسید دارد. تمام زندگی ما سوبسید دارد. این بنزینی که شما مصرف میکنید سوبسید دارد. اگر نظام را قبول نداشته باشید، اگر ولایت فقیه را قبول نداشته باشید نمیتوانید از این سوبسید استفاده کنید. از چه راهی این مسأله را درست میکنید؟
تقاضا دارم در منبرهایتان راجع به اصل نظام، آنکه امام زمان(عج) دوست دارد راجع به ولایت فقیه صحبت کنید. خوب صحبت کنید. در یک چهارچوب مؤدبی صحبت کنید و مواظب باشید بیتفاوت نباشید. یعنی درست نیست ما ده روز در یک دهی برویم بیتفاوت و فقط مسأله بگوئیم. این نمیشود بله باید مسأله گفت. مسأله خیلی خوب است بهترین چیزها در ده ها مسأله گفتن است. در دانشگاه هم بهترین چیزها مسأله گفتن است نمیشود مسأله گفت!!! آنجا که بشود گفت بهترین چیزها مسأله است امّا مسئله منهای ولایت فقیه، مسأله منهای نظامی که ما داریم، نمیشود آقا. ده روز یک کسی برود یک جا بی تفاوت - حالا نیش هم نزند - بی تفاوت. این هم مطلب سوّم که این مطلب سوّم را هم باید خیلی اهمیتش دهید.
دیگر دیر شد و بعد هم که جلسه داریم؛ شما را خسته کردم خیلی مطالب داشتم میخواستم تذکر بدهم امّا نشد یک مسأله دیگر هم که ربطی به شما ندارد امّا تذکرش خیلی خوب است و آن این است که بسیاری دیده شده که یک آدم مقدّس عالمی، بخاطر شکم به اندازه ای زمین خورده که اگر دشمن پشت به پشت یکدیگر میکردند نمیتوانستند این قدر ضربه به او بزنند نمیتوانستند این قدر او را زمین بزنند. سر سفره در میان مردم مواظب خوراکتان باشید. مردم روی خوراک ما، روی نحوه خوراک ما، روی راه رفتن ما،… دقّت دارند.
یک آقایی به من میگفت که یک کسی رسید به من گفت من فهمیدم که چرا این نخها را در قسمت بالایی عبا میدوزند. گفتم چرا میدوزند. گفت دیروز دیدم شما با آن دارید بازی میکنید و من فهمیدم این «بازیکُنی طلبه هاست.»!!
روی خانه ما حساب میکنند روی زن و بچّه ما حساب میکنند، روی پسر، دختر ما، روی روگرفتن دختر ما، روی روش پسر ما، روی خوراک ما، طرز خوراک ما، حساب میکنند. دستمان را دراز کنیم اینجا و آنجا و غذا اینطرف کشیدن و امثال اینها!؟ شاید من اگر بخواهم اینگونه برای شما صحبت کنم. نزدیک به ده تا قضیه خیلی تلخی، خنده دار تلخی برای شما داشته باشم. لذا در مجالس مواظب نشستنتان باشید چگونه می نشینید.
مواظب حرف زدنتان باشید. این سکوت چیز خوبی است. جلسه را باید شما کنترل کنید. جلسه را دست مردم ندهید که غیبت و تهمت و شایعه و حرفهای مالایُعنی بزنند. معمولاً ما نشسته ایم آن آقا کدخدای ده یا فلان کار شهر می آید می نشیند و همین طور میگوید و ما طلبه ها همین جور نشسته ایم. آقا جلسه را کنترل کن. اگر نمیشود با یک روایت، با یک آیه قرآن جلسه را کنترل کنید. به یک جوان بگو حمد و سوره ات را بخوان ببینم چطور میخوانی؟ تیمّم کن ببینم چطور تیمم میکنی؟ غالبشان بلد نیستند. جلسه را کنترل کنید امّا نه با حرفهایی که با مقام شامخ روحانیت سازگار نیست. روی حرفهای ما حساب میشود، روی خوراک ما حساب میشود، روی دست دراز کردن ما در سفره حساب میشود و من تقاضا دارم روی همه اینها با عصای احتیاط راه برویم و این روایتی که راجع به چهل ساله ها هست عقل ما میگوید راجع به ما طلبه هاست: «من بلغ اربعین و لم یتعصأ فقد عصی» خوب این معنایش این نیست که یک طلبه چهل ساله عصایی دست بگیرد، نعلین زردی بپوشد، شال سبزی، سفیدی ببندد در کوچه برود. این مال یک آیت اللَّه العظمی است. مال ما نیست.
شیخٌ یَتَصَبّی صَبیٌّ یَتَشَیَّخ که دیگر نمیشود باشد. راستی معنایش چیست؟ یعنی کسی که چهل ساله شد دیگر باید با عصای احتیاط راه برود. چنانچه نهج البلاغه میگوید زن باید با عصای احتیاط راه برود. مقام شامخ روحانیت به ما میگوید باید با عصای احتیاط راه بروی، در گفتارت، در کردارت، در ازدواجت، در خانه ات در روش ات، در منش ات، از نظر شکم ات، از نظر ارضای غریزه جنسی تا آخر…. حتی در خانه، پیش زن و بچه هایت، چه برسد پیش میهمان، چه رسد پیش مردم. عذرخواهی میکنم از شما از اینکه دیر شد. و السلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته
دفترامور تربیت اخلاق معاونت تهذیب
صفحات: 1· 2
فرم در حال بارگذاری ...