موضوعات: "در محضر علما" یا "مقام معظم رهبری" یا "آیت الله مکارم شیرازی" یا "علامه حسن زاده آملی" یا "امام خمینی (ره)" یا "آيتالله محمدتقي مصباح يزدي" یا "آیت الله بهجت (ره)" یا "آیت الله جوادی آملی"
مهمترین مسئولیت انسانی و دینی ما چیست؟ /سومین مسئولیت انسانی و دینی ما (1)
نوشته شده توسطرحیمی 23ام مهر, 1394پناهیان: مهمترین مسئولیت انسانی و دینی ما چیست؟ / اینها را از کودکی باید به بچه ها یاد داد!
ما سه نوع مسئولیت انسانی و دینی داریم. دوتا از این مسئولیتها را همه میشناسنند و از آنها حرف میزنند. مسئولیتهای فردی و مسئولیتهای اجتماعی. اما ما مسئولیتهای سیاسی هم داریم. مسئولیت سیاسی ما با مسئولیت اجتماعی ما تفاوت دارد.
مسئولیتهای اجتماعی نقش ما را در ارتباط با اطرافیانمان تنظیم میکند؛ که به آنها رسیدگی کنیم و در زندگی به همدیگر کمک کنیم. اما مسئولیت سیاسی ما، حکم میکند ببینیم کلیت جامعه به کجا میرود؟ چه خطراتی جامعه را تهدید میکند؟ چه کسانی جامعه را اداره میکنند؟ و چگونه؟ آیا شایستگی دارند یا خیر؟
مسئولیت اجتماعی مثل صدقه دادن؛
مسئولیت سیاسی مثل ریشۀ فقر را کندن.
مسئولیت اجتماعی مثل عیادت از مریضها؛
مسئولیت سیاسی مثل تلاش برای بنیانگذاری حاکمیتی که در آن اینقدر آرامش و رفاه باشد که کمتر کسی مریض بشود.
خب کدام مهمتر و ارزشمندتر است؟
معلوم است؛ مسئولیت سیاسی.
طبیعی است چیزی که ارزشمندتر است، سختتر و پیچیده تر هم هست.
این چیزها را باید از کودکی به بچه ها یاد داد، تا هیچوقت کسی در عرصۀ سیاسی بیتفاوت نباشد و یک مشت قدرتطلب نتوانند او را فریب دهند.
با این تفاصیل، چطور دین میتواند به سیاست اهمیت ندهد؟
دست نوشته های استاد پناهیان پایگاه اطلاع رسانی بیان معنوی
باید برای برخورداری از امام معصوم و مقتدر، آماده شویم
نوشته شده توسطرحیمی 23ام مهر, 1394یکی از آخرین و مهمترین وظایفِ منتظران “آمادگی جهت برخورداری از امام معصوم و مقتدر ” میباشد، امامِ مقتدری که دیگر مظلوم نیست.امام مقتدر امامی است که منفعل نبوده و به دلیل اقتداری که ناشی از بصیرت و قوت ایمان شیعیان او است، اجازه نمیدهد هیچ امری به او تحمیل شود.
حجتالاسلام علیرضا پناهیان در اولین شب سخنرانی خود در “مدرسه علمیه صدر ” واقع در محدوده بازار تهران، با موضوع “آخرین وظائف منتظران ظهور “، یکی از آخرین و مهمترین وظایفِ منتظران را “آمادگی برای برخورداری از امام معصوم و مقتدر ” دانست.این استاد حوزه و دانشگاه که در جمع طلاب مدارس علمیه تهران سخن میگفت، با اشاره به اینکه بشر در طول تاریخ، با موضوع مظلومیتِ اولیاءالله خوگرفته است و به همین دلیل مواجهه با امام مقتدر و تغییر این ذهنیت برای بشر کمی دشوار است، گفت: “امام مقتدر، امامی است که منفعل نبوده و به دلیل اقتداری که ناشی از بصیرت و قوت ایمان شیعیان او است، اجازه نمیدهد هیچ امری به او تحمیل شود. “
در ادامه گزیدهای از مطالب بیان شده در اولین شب این مراسم را میخوانید:
خداوند حیات بشر را عرصه امتحانات و ابتلائاتی قرار داده است تا معلوم شود چه کسانی بهتر از دیگران عمل میکنند و بیشتر از نعمات الهی بهره برداری میکنند. به این ترتیب زندگی ما تبدیل به فضای مسابقهای خواهد شد که باید آن فضا را درک کرده و جدّی بگیریم. این مسابقه گاهی تبدیل به یک جنگ تمام عیار می شود که در آن، با کوچکترین غفلتی ممکن است انسان به هلاکت و نابودی کشانده شود.
ما همیشه در بستر امتحانات الهی قرار داریم و این امتحانات گاهی بسیار حیاتی بوده وگاهی به اوج جدیّت و اهمیّت میرسند. امتحانات آخرالزمان که ائمه هدی ما را از آنها ترساندهاند، جدّیترینِ امتحانات و فتنهها هستند و به همین دلیل برای اینکه از این امتحانات سربلند بیرون آئیم لازم است به اوج آمادگی رسیده و ایمان خود را قبل از ظهور حضرت تکمیل کنیم. امام صادق علیه السلام فرمودهاند: “ایمان خود را قبل از ظهور تکمیل کنید چون در لحظات ظهور ایمانها به سختی مورد امتحان و ابتلاء قرار میگیرند. “(کافی / 1/ 370 / 6 ؛ کمالالدین / 1/ 18)
سخت بودن امتحانات آخرالزمان امری طبیعی و معقول است و همانطور که در آخرین لحظات عمر یک انسان، ابلیس بیشترین تدبیر و اصرار و فشار خود را در جهت گمراهی فرد، بهکار میگیرد؛ شیطان در آخرالزمان بیشترین تلاش خود را برای سقوط افراد انجام میدهد. شیطان با مقدمهسازی و تدبیر کار میکند و برای انجام نقشههای خود طرحریزی میکند و لذا ما باید تدبیر خود را برای پیشگیری از سقوط، افزایش دهیم و ایمانمان را کاملتر کنیم.
واکاوی فلسفه عزاداری امام حسین علیه السلام از دیدگاه آیتالله مکارم
نوشته شده توسطرحیمی 23ام مهر, 1394اصل عزادارى كه باعث بيدارى و آگاهى امّت اسلامى و داراى جنبه ظلم ستيزى است در واقع مكتبى است براى پرورش صفات برجسته انسانى، از این رو باید گفت عاشورا يك «حادثه» نبود بلكه يك «جريان تاريخى» بود.
در آستانۀ فرارسیدن ایام سوگواری و عزاداری حضرت اباعدالله الحسین(علیه السلام)، لزوم واکاوی چیستی فلسفۀ برپایی مراسم عزا در مصائب حضرت سید الشهدا(علیه السلام) بیش از پیش احساس میگردد، از این رو در این نگاشته مهمترین مولّفههای کلیدی در این مسأله با بهره گیری از اندیشه های ارزشمند آیت الله مکارم شیرازی به مخاطبان ارائه میشود.
تأکید روایات در برپایی مجلس عزاداری امام حسین(علیه السلام)
به يقين تأكيد و توصيهاى كه در روايات نسبت به برپا نمودن مجالس عزا و گريه بر مصائب امام حسين عليه السلام وارد شده است، نسبت به هيچ يك از امامان معصوم عليهم السلام حتّى وجود مقدّس پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله وارد نشده است. گويا در اين مسئله سرّى نهفته است كه ائمّه اطهار عليهم السلام اين همه آن را مورد تأكيد و سفارش قرار دادهاند.[1]
حفظ مكتب اهل بيت عليهم السلام
در تبیین چیستی تأکیدات بی شائبۀ ائمۀ معصومین(علیهم السلام) به لزوم برپایی عزاداری امام حسین (علیه السلام) باید گفت؛ به اعتراف دوست و دشمن، مجالس عزاى امام حسين عليه السلام عامل فوق العاده نيرومندى براى بيدارى مردم است و راه و رسمى است كه آن حضرت آن را به پيروان خود آموخته تا ضامن تداوم و بقاى اسلام باشد.[2]
هم چنین اهمّيّت برپايى اين مجالس و رمز تأكيد ائمّه اطهار عليهم السلام بر حفظ آن، آنگاه روشنتر مىشود كه ملاحظه كنيم شيعيان در عصر صدور اين روايات به شدّت در انزوا به سر مىبردند و تحت فشارهاى گوناگون حكومت امويان و عبّاسيان چنان گرفتار بودند كه قدرت بر انجام كوچكترين فعّاليّت و حركت سياسى واجتماعى نداشتند و چيزى نمانده بود كه به كلّى منقرض شوند ولى مجالس عزاى امام حسين عليه السلام آنان را نجات داد و در پناه آن، تشكّل و انسجام تازهاى يافتند و به صورت قدرتى چشمگير در صحنه جامعه اسلامى ظاهر شده و باقى ماندند.[3]
به همين دليل، برپايى اين مجالس در روايات به عنوان «احياى امر اهلبيت عليهم السلام»تعبير شده است. امام صادق عليه السلام در مورد اين گونه مجالس فرمودند:«إِنَّ تِلْكَ الْمَجالِسَ أُحِبُّها فَأَحْيُوا أمْرَنا؛ اين گونه مجالس (شما) را دوست دارم، از اين طريق مكتب ما را زنده بداريد!».[4]،[5]
وحدت امت اسلامی
بی شک تأكيد ائمّه اطهار عليهم السلام به ضرورت برگزارى مراسم عزادارى حسينى عليه السلام، بر مبنای«وحدت مردم» استوار میباشد، به گونهاى كه امروزه در ايّام شهادتش ميليونها انسان با اختلاف طبقات و نژاد و مذهب در هر كوى و برزن به عزادارى آن حضرت بپاخاسته و گرد بيرق حسينى اجتماع مىكنند.
هر ملّتى براى بقا و موفّقيّت خويش محتاج به عامل وحدت و اجتماع است. بدون شك بهترين عامل وحدت پيروان اهل بيت عليهم السلام كه با كمترين زحمت و كمترين هزينه مىتواند تودههاى ميليونى را حول يك محور جمع كند، همين مراسم عزادارى حسينى است.[6]
احیاء اهداف امام حسین(علیه السلام)در ظلم ستیزی
بدیهی است از جمله اهداف و عوامل برپایی عزادارى، زنده نگهداشتن تاريخ امام حسين عليه السلام و هدف او، يعنى مبارزه با ظلم و ذلّت است، لذا بايد عزادارى به گونه ای محقق گردد كه همگان را به اهداف آن پيشواى بزرگ آشنا سازد که عزادارى، حمايت از مكتب امام حسين عليه السلام در ظلم ستيزى و اعلام برائت و بيزارى از ظالمان از جمله شاخصههای وجودی برپایی مراسم سوگواری امام حسین(علیه السلام) است.
پیوند عاطفه و بصیرت؛ مقوّم مقولۀ استکبار ستیزی
باید اذعان نمود برپایی مراسم سوگواری و عزاداری بر مبنای گريه بيانگر عواطف و عشق به بنيانگذار اين مكتب است كه درس شجاعت و ايمان و ظلم ستيزى را به ما آموخت. مگر مىشود رابطه عميقِ عاطفى باشد، و قطرههاى اشك در مصائب آنها جارى نشود، لذا گريهها بهخاطر ظلمهايى است كه دشمنان بر آنها روا داشتند و در واقع اعلان جنگ با دشمنان ايشان، و به تعبير ديگر با ظالمان و ستمگران دنياست. علاوه بر اين، صحنههاى كربلا چنان بوده است كه هر كس كمترين عاطفهاى داشته باشد، با شنيدن آن متأثر مىشود اين همان رابطه و پيوند عاطفى است.[7]
سخن آخر
اصل عزادارى كه باعث بيدارى و آگاهى امّت اسلامى و داراى جنبه ظلم ستيزى است در واقع مكتبى است براى پرورش صفات برجسته انسانى، از این رو باید گفت عاشورا يك «حادثه» نبود بلكه يك «جريان تاريخى» بود.جريان مبارزه حق و باطل، عدالت و ظلم به نحوی و اين مبارزه در همه اعصار و قرون ادامه دارد و عاشوراى حسينى درس لازم را براى پيروزى حق بر باطل به طرفداران حق مىدهد و شعار«هيهات منا الذّله» بيانگر اين جهاد پرارزش است و ما از اين درس در طول تاريخ استفاده فراوان بردهايم.[8]
منابع:
[1] عاشورا ريشهها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها ؛ ص66.
[2] عاشورا ريشهها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها، ص: 70.
[3] همان.
[4] وسائل الشيعة، ج 10، ص 391- 392، ح 2.
[5] عاشورا ريشهها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها، ص: 71.
[6] عاشورا ريشهها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها، ص: 72.
[7] احكام عزادارى، ص: 31.
[8] احكام عزادارى، ص: 32.
باشگاه خبرنگاران جوان؛
تار و تور و تیر خدا!
نوشته شده توسطرحیمی 23ام مهر, 1394خدا اگر به کسی علاقه مند باشد او را تحت فشار قرار می دهد . لذا تمام انبیاء تحت فشار بوده اند.
حاج اسماعیل دولابی می گفت: خدا یک تار، یک تور و یک تیر دارد. با تار، تیر و تور خودش، آدمها را جذب می کند . مجذوب خودش می کند . تار خدا ، قرآن است .
نغمه های آسمانی است . خیلی ها را از طریق قرآن جذب خودش می کند . خیلی ها را با تور خودش جذب میکند . مثل مراسم اعتکاف و مراسم ماه رمضان و شب قدر . تیر خدا همان بارهای مشکلات است . غالب آدمها را از این طریق مجذوب خودش می کند . اولیاء خدا برای این مشکلات لحظه شماری می کردند .
شیخ بهایی میگوید : شد دلم آسوده چون تیرم زدی ، ای سرت گردم چرا دیرم زدی . از وقتی بلا و مصیبت به زندگی ام آمد ، فهمیدم من ارزش دارم . ولی گلایه دارم که چرا من را زودتر گرفتار نکردی .
سعدی هم می گوید: بزن سیلی و رویم را قفا کن . خدایا من را بزن چون زدن های تو ارزش دارد . پنبه را وقتی می زنند ، باز میشود و سفید میشود و ارزش پیدا می کند . اگر کسی به گرفتاری ها چنین نگاهی داشته باشد ، دیگر جای ناامیدی برایش باقی نمی ماند . این گرفتاری ها باید زمینه امید ما را فراهم بکند . زمینه نشاط ما را فراهم کند ولی چون ما با شیوه تربیتی خدا آشنا نیستیم ، تا مصیبتی می رسد ، ناراحت می شویم . این شیوه خداست .
آهنگرها یک گیره دارند و وقتی می خواهند روی یک تکه کار کنند ، آنرا در گیره میگذارد . خدا هم همینطور است . اگر بخواهد روی کسی کار بکند ، او را در گیره مشکلات می گذارد و بعد روی او کار می کند . گرفتاری ها ، نشانه عشق خداوند است .
شما اگر کسی را دوست نداشته باشی ، با او شُل دست می دهی و اگر او را دوست داشته باشی ، دستش را فشار می دهی و این فشار ، علامت علاقه است . خدا هم اگر به کسی علاقه مند باشد او را تحت فشار قرار می دهد . لذا تمام انبیاء تحت فشار بوده اند .
دلیل نا امیدی ما آشنا نبودن با شیوه تربیتی خدا است و دلیل دیگر که مهم است این است که ما خود خدا را نمی فهمیم . خود خدا را درک نمی کنیم . میزان توانایی خدا را متوجه نمی شویم . چقدر مقتدر است . حافظ اگر کسی را می دید که زیبا چهره بود ف می گفت : تو اول نطفه بودی و خدا تو را به این صورت درآورد ، پس این خدا می تواند به من آرامش دهد.
جوانی به من گفت : من خیلی نا امید هستم . گفتم قرآن خیلی مفید است. گفت یکبار قرآن را باز کردم و این آیه آمد : ما تو را از نطفه آفریدیم . گفتم این دوای درد تو است . خدا میگوید : من روی یک نطفه ، چنین نقش زیبای آدمی را درست کردم . پس خودت را بدست من بده. امیدوار باش .
به من ایمان بیاور . تو هرقدر پَست و گرفتار شده باشی ، من به هر کاری توانا هستم . مولانا می گوید : آن را که منم خرقه عریان نشود هرگز ، آن را که منم چاره بیچاره نخواهد شد ، آن کس که منم منصب معذور کجا گردد . اگر من به کسی منصبی بدهم ، هیچ کس نمیتواند او را عزل کند. ممکن است او را هُل بدهند و بیفتد ولی آسیب نمی بیند . چتربازها با هلکوپتر بالا می روند ، هرچه بالاتر می روند ، بیشتر لذت می برند و لحظه شماری می کنند که سقوط کنند . زیرا دلشان به چتر گرم است . انسان اگر پشت گرمی اش به خدا باشد ، اگر بالا برود ، لذت می برد .
اگر هُلش بدهند ، لذت می برد . کسی هم که عشقی به خدا ندارد ، باز این مشکلات برای او مثل سرعت گیر است و می گوید : کمی آرامتر . موسی می گفت : خدایا تو به من نعمت و آبرو و …دادی پس من هیچ وقت خودم را به پشت گرمی دشمنانت قرار نمی دهم . یک جوری رفتار نمی کنم که دشمنان تو ، دلشان گرم بشود .
تو به من عزت و آبرو دادی و من آنرا زیر پا نمی گذارم . یک جوان بگوید : خدایا تو به من خانواده و عزت دادی ، پس من تیپی نمی زنم که وقتی مجرمین من را می بینند ، دلشان گرم بشود . پوشش مهم است . وقتی من این مسائل را رعایت نمی کنم و پشت گرمی دشمنان خدا می شوم و آن وقت پشت گرمی را از خدا می خواهم . خدا می گوید : ابرای همان که کار می کنی ، برو از همان هم مزد بگیر . چون من به پوشش تو هم حساس هستم . در مکه اولین کار که می کنیم ، لباس را عوض می کنیم .
شما شیشه اتومیبل را از بیرون پاک نکن و فقط از داخل پاک کن . خوب این نمیشود . حالا یک جوان پوشش خود را طوری تنظیم بکند که باعث دلگرمی دشمنان خدا نشود . این جوان هیچ گاه مأیوس نمی شود . خدا او را رها نمی کند . ولی وقتی من یک کاری میکنم که دشمنان خدا لذت ببرند ، خدا هیچ گاه به من نشاط وامید نمی دهد .
منبع: باشگاه خبرنگاران،
هدف اصلی دشمن از جنگ نرم تغییر باورهای مردم است.
نوشته شده توسطرحیمی 21ام مهر, 1394رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار رئیس و مدیران سازمان صداوسیما:
هدف اصلی دشمن از جنگ نرم استحاله جمهوری اسلامی و تغییر باورهای مردم است/ صداوسیما باید تحلیلی مبنایی و واقع بینانه از شرایط داخلی، منطقه و جهان داشته باشد/ موقعیت جمهوری اسلامی را با وضعیت کشورهایی که زیر سایه امریکا زندگی کردند مقایسه کنید. (۱۳۹۴/۰۷/۲۰)
حضرت امام خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح دیروز(دوشنبه) در دیدار مسئولان و مدیران رسانه ملی و اعضا شورای نظارت بر صدا و سیما با تبیین اهداف «جنگ نرمِ برنامه ریزی شده، گسترده و همه جانبه نظامِ سلطه با جمهوری اسلامی»، تغییر باورهای مردم را مهمترین هدف این جنگ پیچیده خواندند و با تأکید بر نقش منحصر به فرد رسانه ملی در این کارزار جدی، برنامه ریزی دقیق و عالمانه را برای تحقق وظایف رسانه ملی مورد تأکید قرار دادند.
حضرت آیت الله خامنه ای در ابتدای سخنان خود به موضوع اهمیت رسانه ملی در نظام جمهوری اسلامی ایران پرداختند و با اشاره به حرکت عظیم رسانه ای که با کمک رسانه های نوپدید، بوجود آمده گفتند: رسانه ملی در صحنه چنین نبرد عجیب و عظیم و درگیری ناخواسته و ناگزیر قرار دارد که همان عرصه پیچیده و بسیار مهم جنگ نرم است.
رهبر انقلاب اسلامی افراد صاحبنظر، دلسوز و دارای انگیزه را به مطالعه و بررسی دقیق ابعاد جنگ نرم فراخواندند و گفتند: در جنگ نرم، همان اهداف جنگ سخت دنبال می شود اما بصورتی فراگیرتر و عمیق تر.
ایشان به برخی پیچیدگی ها و خطرات بیشتر جنگ نرم در مقایسه با جنگ سخت اشاره کردند و افزودند: جنگ نرم برخلاف جنگ سخت، آشکار، قابل فهم و ملموس نیست و حتی در برخی موارد طرف مقابل ضربه خود را می زند اما جامعه هدف، دچار خواب آلودگی و عدم احساس حمله است.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: جنگ های سخت معمولاً موجب برانگیخته شدن احساسات مردم و ایجاد وحدت و انسجام ملی می شود در حالیکه جنگ نرم، انگیزه های مقابله را از بین می برد و زمینه ساز ایجاد اختلاف نیز می شود.
حضرت آیت الله خامنه ای بعد از بیان خطرات به مراتب بیشتر و نگران کننده تر جنگ نرم در مقایسه با جنگ سخت گفتند: جنگ نرم فقط مخصوص ایران نیست اما در موضوع ایران، هدف اصلی از این جنگ نرمِ فکر شده و حساب شده، استحاله جمهوری اسلامی ایران و تغییر باطن و سیرت، با حفظ صورت و ظاهر آن است.
ایشان با تأکید بر اینکه تغییر باطن و سیرت به معنای تغییر انگیزه ها، شعارها، معارف انقلابی و اهداف بزرگ است، افزودند: در چارچوب اهداف جنگ نرمِ دشمن، باقی ماندن نام «جمهوری اسلامی» و حتی حضور یک معمم در رأس آن مهم نیست، مهم آن است که ایران تأمین کننده اهداف امریکا، صهیونیسم و شبکه قدرت جهانی باشد.
نعمت #محبت حسین(علیه السلام) را ساده نگیر!
نوشته شده توسطرحیمی 21ام مهر, 1394
شما در معرض بزرگترین نعمت هستید؛ «نعمت اباعبدالله الحسین(علیه السلام)»، این نعمت را دست کم نگیرید!
در این محرم، مدام دورِ خیمۀ اباعبدالله الحسین(علیه السلام) بگرد، به خودت بپیچ و بگو:
«خدایا! آخر من چطور باید از تو تشکر کنم؟! من مثل مادر بچهمرده برای حسین فاطمه گریه میکنم! میسوزم! دوستش دارم! من چطور تشکر کنم؟!»
یک محرم، ده روز از خدا تشکر کن!
یکبار سجدۀ شکر بهجا بیاور! یکبار!
بگو: خدایا ممنونتم که به من حسین(علیه السلام) دادهای.
میفرماید: «قیمت گریۀ برای حسین(علیه السلام) این است که با یک قطرهاش بهشت بر انسان واجب میشود؛ یک قطرهاش!»
نسبت به نعمت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) سراسر شکر باش،
این نعمت نعمتِ کمی نیست!
این نعمت محبت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) را ساده نگیر…
#استاد_پناهیان
یا فاطمه اشفعی لنا فی الجنه
راه کنترل غضب
نوشته شده توسطرحیمی 20ام مهر, 1394
آدم که عصبانی می شود
نه خدا سرش میشود،
نه دین و نه عقل؛
هر کاری که دلش بخواهد میکند.
بعد که عقلش سر جایش آمد پشیمان می شود[1].
در حالت غضب نه باید حرف زد و نه باید کاری کرد. چون حرف بزنیم گناه میکنیم و اگر کاری هم بکنیم گناه میشود. وقتی غضب از بین رفت آن وقت آدم باید آرام حرفش را بزند. در حال غضب هیچ کاری نباید کرد. چون غضب پرده ضخیمی مقابل عقل و دین و خداست. آدم در آن حال نمیفهمد که خدا چه گفته است، عقل چه گفته است؛ آن چیزی که میخواهد را می گوید، آن هم دیگر پدرِ آن ذخائر معنوی را در می آورد! لذا در حال غضب فقط سکوت توصیه شده است؛ هیچ حرفی هم نباید بزنیم، محلی هم که در آنجا عصبانی شدهایم را ترک کنیم؛ آرام که گرفتیم بعد بیاییم و حرف بزنیم. ولی در آن حالِ غضب اگر یکی به دو کردیم، حتماً در آن گناه خواهد بود :
فحش، بی حرمتی، تهمت و… در آن است. آدم تا خلاص نشود و راحت نشود، رها نمی کند! هر چیز از دستش بر بیاید! تیر، تفنگ، چوب، سنگ، همه را در آن جا مصرف میکند. غضب این طور است، جلوی عقل و دین را میگیرد.
درس اخلاق استاد اخلاق و معرفت حضرت آیت الله خوشوقت اعلی الله مقامه مدرسه علمیه حضرت صاحب الأمر عجل الله فرجه13/08/1389
بهترین کار در نبرد نرم،خلع سلام دشمن است
نوشته شده توسطرحیمی 20ام مهر, 1394استاد علیرضا پناهیان: چرا ما باید از یک ادبیاتی استفاده کنیم که هم برای خیلیها سوء تفاهم شود، و هم خیلیها متوجه نشوند؟! اگر با ادبیات واقعبینانه صحبت کنیم و از انقلاب دفاع کنیم، اسلحۀ دشمن را از دستش گرفتهایم. امروز واقعیتها آنقدر به نفع انقلابیگری شده که هیچ نیازی به سخنان آرمانگرایانه نداریم …
هنگامی که ابوموسی اشعری به عنوان نمایندۀ امیرالمؤمنین(علیه السلام) در حال مذاکره با نمایندۀ معاویه در محل مذاکرات بود، امیرالمؤمنین(علیه السلام) به او نامهای نوشتند که این نامه در نهج البلاغه آمده است. حضرت در این نامه از قیامت، آرمانهای رسول خدا(ص) یا ارزشهایی که باید حاکم شود، سخن نگفت. بلکه با ادبیات واقعبنیی سخن گفت و فرمود: «ای ابوموسی! تجربه را زیر پا نگذار، کسی که به تجربه و عقل بیاعتنا باشد شقیّ است»
در نبرد افکار و مبارزۀ اندیشهها، کلمات و مفاهیم حکم اسلحهها و مهماتی را دارند که هر کسی در خشاب تفکر خودش ذخیره کرده و آن را به طرف خصم اندیشه میفرستد. نبرد سخت قواعد خاص خودش را دارد. اما در نبرد نرم بهترین نبرد این نیست که شما با اسلحۀ خودت در مقابل دشمن بایستید و از این مهمات علیه یکدیگر استفاده کنید. یعنی بهترین نبرد این نیست که هر کسی از ادبیات خودش علیه ادبیات خصم استفاده کند و آن را بزند یا حقانیت خودش را اثبات کند. بلکه بهترین کار در نبرد نرم این است که طرف مقابل خودت را خلع سلاح کنی. آنوقت او دیگر سلاحی ندارد که بهوسیلۀ آن سلاح، شما را بزند. البته در نبرد سخت هم اگر بشود این کار را انجام داد-یعنی انبار مهمات دشمن را نابود کرد تا مهماتی برای جنگیدن نداشته باشد، خیلی خوب است.
الان احتیاج به «همدلی و همزبانی» داریم و امکاناتش بیش از هر زمانی مهیاست.
شیوۀ همدلی و همزبانی بر اساس آیۀ قرآن
این شیوه از مبارزه در آیات قرآن تصریح شده است، خداوند میفرماید: «وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ»(نحل/125) یعنی اگر میتوانی با آنها مجادله کن؛ آنهم مجادله به شیوۀ بهتر. این مجادله یعنی اینکه به طرف مقابل بگویی: «تو چه چیزی را قبول داری؟ هر چیزی را قبول داری، از همانجا شروع میکنیم.» نه اینکه بگویی:
«من اینها را قبول دارم و تو آنها را قبول داری، پس بیا با هم بجنگیم!» بلکه معنایش این است که بگوییم: «تو کدام طرف ایستادهای؟ من هم میآیم و همانطرف میایستم و همانطوری که تو نگاه میکنی، نگاه میکنم.» در این صورت هم همدلی بیشتر میشود و هم همزبانی. ضمن اینکه بددلی پیش نمیآید و ناهمزبانیها هم از بین میرود.
الان ما واقعاً در شرایطی قرار گرفتهایم که هم به «همدلی و همزبانی» بیشتر احتیاج داریم و هم امکاناتش را بیشتر از هر زمان دیگری داریم.
در طول انقلاب، جریانهای متعددی سعی کردند انقلابیگری را در مقابل واقعبینی ترجمه کنند
در طول مدت انقلاب جریانهای متعددی سعی کردهاند انقلابیگری را در مقابل واقعگرایی یا واقعبینی ترجمه و تفسیر کنند. گاهی اوقات انگار انسان خوشش میآید که انقلابیگری را در مقابل واقعبینی قلمداد کند، مثلاً اینکه بگوییم: «حضرت ابالفضل(ع) با اینکه عقل به او میگفت: آب بخور! ولی عشق به او میگفت: به خاطر امام حسین(علیه السلام) آب نخور! و او هم آب نخورد و این چقدر زیباست!» یا بگوییم: «آدم انقلابی کسی است که از هستی خودش میگذرد و این چقدر زیباست.»
انگار گاهی اوقات ادبیات انقلابیِ غیرواقعبینانه برای بعضیها قشنگ است. البته گاهی اوقات هم ضرورت دارد که آدم با ادبیاتهای دیگری-مثلاً ادبیات انقلابی،حماسی، آرمانی یا عاشاقانه و از سر شوریدگی، سخن خودش را بگوید. چون گاهی اوقات شما نمیتوانیید واقعیت را برای مخاطب یا مخالف خودت تبیین کنی و توضیح دهی، لذا با ادبیات عاشقانه و حماسی سخن میگویی, ولی الان شرایط ما اصلاً اینگونه نیست.
منبع: بیان معنوی