موضوعات: "در محضر علما" یا "مقام معظم رهبری" یا "آیت الله مکارم شیرازی" یا "علامه حسن زاده آملی" یا "امام خمینی (ره)" یا "آيتالله محمدتقي مصباح يزدي" یا "آیت الله بهجت (ره)" یا "آیت الله جوادی آملی"
نقش مخاطب شناسی در تأثیر امر به معروف و نهی از منکر
نوشته شده توسطرحیمی 6ام مرداد, 1394
اگر امر به معروف و نهی از منکر به طور غلط انجام شود، این اقدام، خود به منکر تبدیل خواهد شد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آستان مقدس حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السلام ،آیت الله محمدی ری شهری تولیت آستان مقدس حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السلام گفت:
کسی که می خواهد امر به معروف و نهی از منکر کند، می بایست مخاطب خودش را بشناسد، چون حال و روز هر کسی در هر مکان و شرایط مختلف، اقتضائات متفاوتی دارد و بدون توجه به این مساله ممکن است امر به معروف و نهی از منکر با نتیجه معکوس مواجه شود.
آیت الله محمدی ری شهری افزود: تاثیر پذیری و نفوذ در مخاطب از جمله مسایل مهم در خصوص انجام امر به معروف و نهی از منکر است، که باید به آن توجه شود و با روش مناسب و شناخت حالات مختلف افراد، امر به معروف و نهی از منکر صورت گیرد.
رئیس دانشگاه قرآن و حدیث با بیان این نکته که بکارگیری روش های مناسب در امر به معروف و نهی از منکر، نیاز به مطالعه و پژوهش های علمی دارد گفت: مساله اقناع و القاء به مخاطبان لوازم مختلفی دارد که از جمله آنان پرهیز و اجتناب از خشونت است.
آیت الله محمدی ری شهری گفت: چه بسا با خشونت و تندی، امر به معروف و نهی از منکر اثر معکوس خواهد داشت مگر در مواردی که تکلیف قانون و نهادهای انتظامی و قضایی است.
رئیس دانشگاه قرآن و حدیث، برخورد محترمانه و شخصیت قائل شدن برای افراد و همچنین محترم شمردن دیگران، ولو اینکه حتی خطایی از آن ها سر زده باشد، را از دیگر نکات مهم در اجرای امر به معروف و نهی از منکر برشمرد و گفت: در روایت آمده است که از نشانه های کمال عقل، این است که خود را از هیچ کسی برتر نبیند و معتقد باشد دیگران از او بهترند.
وی در بیان نمونه های رفتار صحیح در این خصوص به فراز نخست وصیت نامه امام راحل اشاره کرد و گفت: اینکه در ابتدای وصیت نامه شریف امام راحل به فرزندشان، حاج احمد آقا از آن تعابیر خاص برای خود استفاده کرده اند، نشانه تحقق آن حالت معنوی برای آن بزرگمرد و آن شخصیت متعالی است که به هیچ وجه خوبی های خودش را نمی بیند و خودش را اینگونه خطاب می کند.
تولیت آستان مقدس حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السلام، نخستین گام برای تحقق صحیح امر به معروف و نهی از منکر در آستان مقدس را شناخت صحیح مصادیق معروف و منکر خصوصا در مجموعه آستان مقدس برشمرد و گفت: البته معروف و منکر در همه جا معروف و منکر است، اما در اسلام به دلیل شرافت مکانی و زمانی و حتی برخی قرابت ها میزان زشتی منکر و نیکویی معروف دوچندان می شود که این مساله در قرآن مجید در خصوص نزدیکان پیامبر صلی الله علیه و آله و در قوانین شرعی و قانونی ما نیز در خصوص حد برخی جرایم در برخی از ماه ها بیان شده است.
رئیس دانشگاه قرآن و حدیث در بیان روایتی از رسول اکرم صلی الله علیه و آله گفت: در روایت آمده است که اگر امر به معروف و نهی از منکر به طور غلط انجام شود، این اقدام، خود به منکر تبدیل خواهد شد.
قرارداد با امام رضا عليه السلام
نوشته شده توسطرحیمی 5ام مرداد, 1394يك سال براى زيارت به مشهد مقدّس رفتم . در حرم با حضرت رضا عليه السلام قرار گذاشتم كه يك سال مجّانى براى جوانها واقشار مختلف كلاس برگزار كرده و در عوض امام رضا عليه السلام نيز از خدا بخواهد من در كارم اخلاص داشته باشم .
مشغول تدريس شدم ، سال داشت سپرى مى شد كه روزى همراه با جمعيّت حاضر در كلاس از كلاس بيرون مى آمدم ، طلبه اى همين طور كه جلو من راه مى رفت نگاهى به عقب كرد، مرا ديد و به راه خود ادامه داد! من پيش خود گفتم :
يا نگاه نكن يا اينكه من استاد تو هستم، تعارف كن كه بفرماييد جلو! (اللّه اكبر)
به ياد قراردادم با امام رضا عليه السلام افتادم ، فهميدم اخلاص ندارم ، خيلى ناراحت شدم . با خود گفتم : قرآن مى فرمايد:
« لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا»(الإنسان/9)
آنان نه مزد مى خواهند و نه انتظار تشكر. من كار مجّانى انجام دادم ، ولى توقّع داشتم از من احترام كنند!
خدمت آية اللّه ميرزا جواد آقا تهرانى داستانم را تا به آخر تعريف كرده و از ايشان چاره جوئى كردم .
يك وقت ديدم اين پيرمرد بزرگوار شروع كرد به بلند، بلند گريه كردن ، نگران شدم كه باعث اذيّت ايشان نيز شدم ، لذا عذرخواهى كرده و علّت را پرسيدم ايشان فرمود: برو در حرم خدمت امام رضا عليه السلام و از حضرت تشكّر كن كه الا ن فهميدى كه مشرك هستى واخلاص ندارى ، من مى ترسم در آخر عمر با ريش سفيد در سنّ نود سالگى مشرك بوده و خود متوجّه نباشم .
والاترين صبر
نوشته شده توسطرحیمی 5ام مرداد, 1394بسم الله الرحمن الرحيم
آن چه پيشرو داريد گزيدهاي از سخنان حضرت آيتالله مصباحيزدي (دامتبركاته) در دفتر مقام معظم رهبري است كه در تاريخ 92/05/06،ايراد فرمودهاند.
در بعضي روایات كه در آنها شیعیان صبورتر از ائمه عنوان شدهاند، به توضيحات مرحوم علامه مجلسی ذيل اين روايات اشاره و اين نتيجه حاصل شد كه صبورتر بودن شیعیان به معنای برتري صبر آنها بر صبر ائمه عليهمالسلام نيست؛ بلكه منظور دشوارتر بودن آن است. سوالي كه ممكن است به مناسبت ذكر این مطلب مطرح شود اين است كه چگونه میتوان بین دو صبر تفاضل قائل شد و تشخيص داد كدام بهتر است؟ مسلما! همه صبرها از لحاظ ارزش و ثواب نزد خدای متعال يكسان نیستند؛ اما ملاک برتري يكي بر ديگري چیست؟
اقسام صبر
این مساله به صورت کلی در روایات بيان شده و بعضی از بزرگان علم اخلاق هم فیالجمله در این باره به بحث پرداختهاند. در بعضی روایات صبر به دو بخش و در برخي ديگر به سه بخش تقسيم و یک بخش افضل از ساير بخشها معرفي شده است. در مقابل اين روايات، غزالی در احیاءالعلوم روایتی ديگر را از ابن عباس نقل کرده که ظاهر آن با روایات قبلي متفاوت است و از این جهت مرحوم فیض در احیاءالاحياء این حرف غزالی را به دليل اختلاف با روايات ديگر اشتباه دانسته است.
ابتدا روایاتی را که در آنها انواع صبر و فضيلت بعضي از آنها بر بعضي ديگر مطرح شده، مرور ميكنيم.
اولين روايت در اصول کافی به نقل از اصبغ بن نباته، از امیرالمؤمنین صلواتالله علیه نقل شده است:
«الصَّبْرُ صَبْرَانِ: صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ حَسَنٌ جَمِيلٌ، وَ أَحْسَنُ مِنْ ذَلِكَ الصَّبْرُ عِنْدَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْك1
صبر بر دو قسم است: صبر در برابر مصیبت، و خودداري از جزع و فزع كه زيبا و پسنديده است؛ ولی بهتر از آن، صبر در برابر معصیت است.»
روايت ديگري شبيه اين از امام باقر صلواتالله علیه نقل شده است: «الصَّبْرُ صَبْرَانِ: صَبْرٌ عَلَى الْبَلَاءِ حَسَنٌ جَمِيلٌ، وَ أَفْضَلُ الصَّبْرَيْنِ الْوَرَعُ عَنِ الْمَحَارِم2
صبر بر دو قسم است: صبر در برابر مصیبت كه زيبا و پسنديده است؛ اما بهتر از آن ورع از محارمالله و خودداری از گناهان است.»
روایت دیگری را امیرالمؤمنین از پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله نقل كردهاند:
«الصَّبْرُ ثَلَاثَةٌ: صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ، وَ صَبْرٌ عَلَى الطَّاعَةِ، وَ صَبْرٌ عَنِ الْمَعْصِيَةِ. فَمَنْ صَبَرَ عَلَى الْمُصِيبَةِ حَتَّى يَرُدَّهَا بِحُسْنِ عَزَائِهَا، كَتَبَ اللَّهُ لَهُ ثَلَاثَمِائَةِ دَرَجَةٍ مَا بَيْنَ الدَّرَجَةِ إِلَى الدَّرَجَةِ كَمَا بَيْنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ. وَ مَنْ صَبَرَ عَلَى الطَّاعَةِ، كَتَبَ اللَّهُ لَهُ سِتَّمِائَةِ دَرَجَةٍ مَا بَيْنَ الدَّرَجَةِ إِلَى الدَّرَجَةِ كَمَا بَيْنَ تُخُومِ الْأَرْضِ إِلَى الْعَرْشِ. وَ مَنْ صَبَرَ عَنِ الْمَعْصِيَةِ، كَتَبَ اللَّهُ لَهُ تِسْعَمِائَةِ دَرَجَةٍ مَا بَيْنَ الدَّرَجَةِ إِلَى الدَّرَجَةِ كَمَا بَيْنَ تُخُومِ الْأَرْضِ إِلَى مُنْتَهَى الْعَرْشِ3
صبر سه قسم است: صبر بر مصیبت كه پاداش آن سیصد درجه و فاصله هر درجه بین زمین تا آسمان است؛ صبر بر طاعت كه پاداشش ششصد درجه و فاصله هر درجه بین اعماق زمین تا عرش الهی است؛ صبر بر معصیت كه اجر آن نهصد درجه و فاصله هر درجه از اعماق زمین تا نهایت عرش الهی است.» يعني بر اساس اين روايت هر يك از اقسام سهگانه صبر نسبت به قبلي، هم از حيث تعداد درجه و هم از جهت فاصله درجات برتر است.
روایت ديگری را ابوحمزه ثمالی از حضرت صادق سلامالله علیه نقل كرده است:
«مَنِ ابْتُلِيَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ بِبَلَاءٍ فَصَبَرَ عَلَيْهِ، كَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ أَلْفِ شَهِيد
هر مومنی كه به بلایی گرفتار شود و بر آن صبر کند، اجري مانند هزار شهید خواهد داشت.»
همچنانكه در اين روايات كه از طرق شيعه نقل شده، مشاهده كرديد، خودداری از معصیت چندین برابر بيشتر از صبر بر بلا پاداش دارد؛ علاوه بر این که صبر بر بلا اجر بالایی در حد اجر هزار شهید دارد.
نقش قلم
نوشته شده توسطرحیمی 5ام مرداد, 1394حضرت امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد:
ما رَأَيْتُ باكِياً اَحسَنَ تَبَسُّماً مِنَ الْقَلَمِ!(1)
ترجمه
هيچ گريانى را نديدم كه همچون قلم به زيبايى تبسم كند.
شرح كوتاه
قلم گوياى عواطف و ترجمان خرد آدمى است.
قلم بنيان گذار تمدّن ها و گرداننده چرخ هاى جامعه است.
قلم در گريه هاى مداوم خود شرح دردهاى جانكاه انسانها مى گويد و در تبسّمى كه همواره در ميان دو لب دارد، نشاط عشق، و شوق حيات، و رمز زندگى و هزار گونه زيبايى نهفته است.
ولى افسوس همين قلم هنگامى كه به دست نا اهل افتد از قطره هاى اشكش، قطره هاى خون مى ريزد و تبسّمش نيشخندى است بر عالى ترين ارزش هاى انسانى!
1. از كتاب لطايف و ظرايف.
برگرفته از یکصدو پنجاه درس زندگی/ آیت الله مکارم شیرازی
نتیجه خودداری نکردن از گناه
نوشته شده توسطرحیمی 5ام مرداد, 1394وَمَا أَصَابَكَ مِنْ سَيئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ (النساء/79)
و آنچه از بدي به تو ميرسد از خود توست!
وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيدِيكُمْ (شوري/30)
و هر [گونه] مصيبتي به شما برسد به سبب دستاورد خود شماست.
علل و ریشه هاى ارتكاب گناه : جهل، پیروى از هواى نفس، حب دنیا، و غضب.
روشهاى پیشگیرى از گناه: ایمان به خدا، اعتقاد به حضور خدا در همه جا، ذكر و یاد خدا، خودشناسى، ایمان به معاد، توجه به عرضه اعمال بر پیشوایان دین، یاد مرگ، توجه به پیامدهاى شوم گناه، عبادت، شناخت علل و ریشه هاى گناه، و عدم همنشینى با گنه كاران.
راههاى درمان گناه : توبه، عبادت، ریاضت، و احسان.
در غذاى جسم سختگيرند اما...
نوشته شده توسطرحیمی 4ام مرداد, 1394امام حسن(عليه السلام) مى فرمايد:
عَجِبْتُ لِمَنْ يَتَفَكَّرُ فى مَأْكُولِه كَيْفَ لا يَتَفَكَّرُ فى مَعْقُولِهِ، فَيُجَنِّبُ بَطْنَهُ ما يُؤْذيهِ وَيُودِعُ صَدْرَهُ ما يُرْدِيهِ(1)
ترجمه
عجب دارم از آنها كه به غذاى جسم خود مى انديشند; امّا به غذاى روح خود نمى انديشند، خوراك ناراحت كننده از شكم دور مى دارند; امّا قلب خود را با مطالب هلاكت زا آكنده مى كنند.
شرح كوتاه
همان طور كه پيشواى بزرگ ما فرموده مردم معمولا در غذاى جسمانى خود سختگيرند جز در پرتو نور چراغ دست به سفره نمى برند، و جز با چشم باز لقمه بر نمى گيرند، از غذاهاى مشكوك مى پرهيزند، و بعضى هزار گونه نكات بهداشتى را در تغذيه جسم رعايت مى كنند.
امّا در غذاى جان، با چشم بسته، در لابه لاى ظلمت هاى بى خبرى، هرگونه غذاى فكرى مشكوكى را در درون جان خود مى ريزند، گفتار دوستان نامناسب، مطبوعات بدآموز، تبليغات مشكوك يا مسموم همه را به آسانى مى پذيرند و اين جاى بسيار شگفتى است.
1. سفينة البحار ماده طعم.
برگرفته از یکصدو پنجاه درس زندگی/ آیت الله مکارم شیرازی
سيره سبز
نوشته شده توسطرحیمی 3ام مرداد, 1394سرور فقيهان كربلا آیت الله محمد باقر بهبهانى(ره) لباسهاى ساده مى پوشيد،(1) همنشينى با تهيدستان را دوست داشت و در برآورده ساختن نياز ناتوانان جامعه از هيچ كوششى دريغ نمى كرد.
بسيار اتفاق مى افتاد كه استاد بزرگ بهبهان عبادت استيجارى انجام مى داد و در آمد آن را به شاگردان تنگدستى چون ميرزاى قمى مى سپرد تا در راه دانش اندوزى به كار گيرد.([2])
ميرزا محمد تنكابنى مى نويسد:
زوجه آن جناب در ايام زمستان جبه اى بر او درست كرد. آن بزرگوار جبه را پوشيد و چون وقت مغرب شد به مسجد رفت. در راه يكى از او باش كلاه از سر بر داشته، برهنه پاى نزد آقا شتافت و عرض كرد: آقا، سرم برهنه است و كلاهى ندارم، هوا سرد است، فكرى برايم كنيد.
آن جناب فرمود: چاقو همراه دارى؟
مرد پاسخ داد: آرى.
استاد با چاقو يك آستين جبه را بريد به مرد تهيدست داد و فرمود: اين آستين را بر سر بگذار و شب را بگذران تا صبح فكرى برايت شود.
چون به خانه بازگشت همسرش جبه وى را بى آستين ديد و بسيار ناخشنود شد و گفت: من مدتها زحمت كشيده، جبه اى آماده ساختم شما آن را ناقص كرديد.([3])
علاوه بر اين فقيه يگانه روزگار زندگى فرزندانش را نيز زير نظر داشت تا در استفاده از نعمتهاى جهان زياده روى نكنند و پا برهنگان جامعه را از ياد نبرند. روزى حضور زنى با پيراهن رنگارنگ در خانه توجه اش را جلب كرد. از اطرافيان پرسيد: اين زن كيست؟
گفتند: عروستان است آقا عبدالحسين لباس تازه برايش خريده.
استاد خشمگينانه به چهره فرزندش نگريسته، وى را از تكرار اين كردار باز داشت. آقا عبدالحسين اين آيه را تلاوت كرد: قُل مَن حَرَّمَ زينَةَ اللهِ التى اَخرَجَ لِعِبادِهِ …([4])
وحيد دوران فرمود: من نيز اين آيه را شنيده ام ولى بسيارى از فقيران پيرامون ما زندگى مى كنند كه به نادارى ما تسلاى خاطر مى جويند.([5])
پیمانه تدبیر
نوشته شده توسطرحیمی 3ام مرداد, 1394حضرت امام صادق(عليه السلام) مى فرمايند:
صَلاحُ حالِ التّعايُشِ وَ التَّعاشُرِ مِلاَمِكْيال ثُلْثَاهُ فِطْنَةٌ وَثُلْثَهُ تَغافُلٌ(1)
ترجمه
اصلاح وضع زندگى و معاشرت با پيمانه اى انجام مى شود كه دو سوّم آن هوشيارى است و يك سوّم آن بى اعتنايى و تغافل!
شرح كوتاه
أَفَلَا يتَدَبَّرُونَ…
هيچ كارى بدون مطالعه و نقشه و هوشيارى سر نمى گيرد، همچنين هيچ كارى بدون بى اعتنايى هم به سامان نمى رسد. به تعبير بهتر و روشنتر: اگر ما بخواهيم بدون مطالعه و دقت كار كنيم مواجه با شكست خواهيم شد ولى اگر بخواهيم براى تمام احتمالات ممكن و حوادث پيش بينى نشده به هنگام انجام كارها خود را معطل سازيم به اين آسانى قادر بر انجام كارى نيستيم و براى يك كار بايد سال ها مطالعه كنيم، و نيز براى انتخاب دوست و شريك و همسر و مانند آن، لذا فرمود دو سوّم دقّت و يك سوّم بى اعتنايى.
1. از كتاب تحف العقول، صفحه 267.
برگرفته از یکصدو پنجاه درس زندگی/ آیت الله مکارم شیرازی
راز سرفرازى
نوشته شده توسطرحیمی 3ام مرداد, 1394فقيه نسبت به جان و مال مومنان اولي است، اعم از اينكه خودش يا حاكماني از جانب او بر امر مومنين، نظارت و اقدام نمايند.
فقيه فرزانه كربلا با همه گستردگى انديشه و ژرفناى دانشى كه داشت بسيار گشاده رو، شيرين گفتار و فروتن بود.
روزى گروهى از مؤمنان ضمن نامه اى از وى پرسيدند:
چگونه به چنين جايگاه بلندى در دانش، سرفرازى، شرافت و مقبوليتِ دوسرا دست يافته ايد؟
آن بزرگوار در پاسخ نوشت:
من هرگز خود را چيزى نمى دانم و در شمار افراد موجود جاى نمى دهم. آنچه ممكن است مرا به اين وضع رسانده باشد اين است كه همواره دانشوران را به نيكى ياد كرده، يادشان را گرامى داشتم، هرگز اشتغال به تحصيل را رها نكردم و آن را بر هر كارى مقدم مى دارم.
فوائدالرضويه، ص405.