موضوع: "آيتالله محمدتقي مصباح يزدي"
ضرورت توجه به كميت و كيفيت ذكر
نوشته شده توسطرحیمی 7ام بهمن, 1391در ارتباط با مراتب ذكر، هم بايد كميت و مقدار ذكر ملاحظه گردد و هم كيفيت آن . از اين روى در روايات و قرآن و سفارش هاى اولياى دين بر كميت ذكر تاءكيد شده است . حتى سفارش شده كه ما در نماز تنها به اذكار واجب بسنده نكنيم و سعى كنيم اذكار مستحبى فراوانى كه وارد شده و نيز تعقيبات و تسبيحات فاطمه زهرا عليه السلام را نيز بگوييم . بى ترديد اگر ذكر مكرر خداوند اثر سازنده در روح انسان نمى داشت و موجب تعالى انسان و رسيدن به مراحل على توجه به خداوند نمى گشت ، مورد سفارش و تاءكيد قرار نمى گرفت . از جمله آياتى كه ناظر به كميت ذكر است و خداوند در آن به فراوانى ذكر سفارش كرده است . آيه 41 سوره احزاب است :
يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا (الأحزاب/41)
اي کساني که ايمان آوردهايد! خدا را بسيار ياد کنيد.
در جاى ديگر مى فرمايد:
فَإِذَا قُضِيتِ الصَّلَاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ
وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (الجمعة/10)
و هنگامي که نماز پايان گرفت (شما آزاديد) در زمين پراکنده شويد
و از فضل خدا بطلبيد، و خدا را بسيار ياد کنيد شايد رستگار شويد!
صفحات: 1· 2
اگر در نمازتان تمرکز ندارید، بخوانید!
نوشته شده توسطرحیمی 4ام دی, 1391به هنگام نماز طورى نماز بخوان كه گویا این آخرین نمازى است كه مىخوانى.
بهرهاى كه هر كس از نماز خود مىبرد و تعالى و تكاملى كه در اثر آن براى نفسش حاصل مىشود وابسته به روح نماز است. برخى فقط از پیكر بى روح نماز استفاده مىكنند. اثر پیكر بى روح نماز همین است كه در قبر و قیامت به او نمىگویند چرا نماز نخوانده اى، و از این بابت مۆاخذهاى نخواهد شد؛ اما بیش از این اثرى ندارد. كسانى نیز از مراتب نازله این روح بهره مىبرند. برخى نیز با نمازشان به معراج مىروند و به «لقاء الله» نایل مىشوند. این تفاوت درجات، بسته به این است كه تا چه حد در نماز حضور قلب داشته باشیم و نمازمان را براى خدا خالص كنیم. در باره اهمیت و نقش «نیت» در نماز، چگونگى و مراتب مختلف آن در جلسات گذشته بحث هایى را مطرح كردیم.
نكته اساسى كه در این جا وجود دارد این است كه ما با آنكه در حرف و روى كاغذ به اهمیت نماز واقفیم، اما به هنگام نماز خواندن، دانسته هاى خود را فراموش مىكنیم و آنگونه كه باید و شاید به آن اهتمام نمى ورزیم. غالباً نهایت هنر ما این است كه سعى كنیم نمازمان را اول وقت بخوانیم و احیاناً علاوه بر واجبات برخى از مستحبات آن را نیز رعایت كنیم. اما همه اینها جزو پیكره نماز است و روح نماز چیز دیگرى است.
از همین رو ما غالباً وقتى وارد نماز مىشویم به جاى آنكه توجهمان به خدا و نماز باشد، مشغول فكر كردن به كارها و مسایل زندگى مىشویم. حتى برخى ـ نعوذ بالله ـ در حال نماز به فكر گناه و چگونگى فراهم كردن مقدمات معصیت هستند! اگر خیلى آدم هاى خوبى باشیم، در حین نماز به فكر درس و بحثمان هستیم یا به فكر این كه، مثلاً، در منبر و سخنرانى امشب چه بگوییم! معمولاً دل و قلب ما در نماز با زبان و اعضا و جوارحمان همراه نیست و هر كدام رو به سویى دارند! بسیارى از ما وقتى «السلام علیكم و رحمة الله» را مىگوییم تازه یادمان مىآید كه نماز مىخوانده ایم!
اكنون سۆال این است كه آیا این مشكل چارهاى دارد؟ و چه مىتوانیم بكنیم تا از روح نماز برخوردار گردیم؟
در روایتى، پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) در ضمن نصایحى به یكى از اصحاب به نام «ابوایوب خالد بن زید»، یكى از مطالبى كه اشاره فرمودهاند همین مطلب است:
فَصَلِّها صَلاةَ مَوَدِّں
یعنى به هنگام نماز طورى نماز بخوان كه گویا این آخرین نمازى است كه مىخوانى؛
نماز خداحافظى تو است
صفحات: 1· 2
شکر نعمت عامل رشد انسان است
نوشته شده توسطرحیمی 25ام آذر, 1391به گزارش خبرگزاری حوزه، رییس موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، در مراسم جلسه اخلاق که در دفتر مقام معظم رهبری در قم برگزار شد، درباره روند رشد انسان و نیازهای آن در مراحل مختلف زندگی، گفت: انسان در ابتدای تولد نیاز به شیر خوردن دارد که با رشد او نیازهای جدیدی به وجود می آید که برای برطرف کردن آنها تلاش میکند.
ایشان با بیان این که بسیاری از این نیازها قابل فهم نیستند، ولی بر اساس شواهد و قرائنی انسان به آن دست مییابد و قابل فهم میشود، افزود: خدا از طریق انبیاء و وحی کمک میکند که انسان نسبت به نیازهای اصلی خود که برای آن خلق شده است، آگاه شود، همچنین کتابهای آسمانی و اولیای الهی تلاش میکنند که انسان را به حقیقت انسانی آشنا کنند.
عضو خبرگان رهبری افزود: این وسایل به انسان کمک میکند که انسان بداند بعد کمالی او چه اندازه است و نباید به لهو و لعب دنیا سرگرم شود؛ انسان باید بداند که وسایل دنیوی ابزاری برای رسیدن به کمال میباشد.
ایشان با بیان این که هنگامی که انسان زیباییهای دستگاه خلقت را می بیند و نسبت به نظم آن آگاه میشود، در برابر خدا تعظیم میکند، ابراز داشت: اگر انسان در همان دوره شیرخوارگی باقی میماند و نیاز او به غذا خوردن نیز تا ابد ادامه مییافت، در آن صورت تنها هدف او از خلقت همین غذا خوردن بود، اما تمایل انسان به بینهایت دلیل فطری اثبات خداوند است چرا که خواسته نهایی او خداست.
آیتالله مصباح یزدی خاطرنشان کرد: زمانی که انسان بفهمد نیازهای مادی و کوچک دنیایی مقدمهای برای هدف نهایی اوست، به سعادت دست مییابد؛ انسان با رسیدن به هدف نهایی خود به لذتی دست مییابد که ذرهای قابل مقایسه با لذایذ دنیوی نیست.
ایشان ادامه داد: وقتی که انسان شایسته رسیدن به این درجه از کمال است، چرا باید خود را متوجه مسایلی کند که با مرگ او تمام میشود؟
عضو خبرگان رهبری در ادامه شکر نعمت را عاملی قوی برای رشد انسان دانسته و گفت: شکر نعمت از بهترین راههای ترقی و رسیدن به خداست؛ انسان زمانی شکر میکند که از نعمت استفاده کرده باشد و زمانی از آن استفاده میکند که به آن احساس نیاز داشته باشد.
رییس موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی در پایان افزود: انسان بر اساس نظم طبیعت هر روز با نیازهای جدیدی روبرو میشود که در راستای برطرف کردن آنها از نعمتها استفاده میکند و با شکر آن به مقاماتی که باید دست یابد، میرسد.
نسخه آزمایشی کتاب همراه «اخلاق در قرآن» منتشر شد
نوشته شده توسطرحیمی 7ام آذر, 1391به گزارش پايگاه اطلاعرساني آثار آيتالله مصباح يزدي به منظور فراهم کردن زمينه دسترسي بيشتر علاقمندان به آثار حضرت استاد و در پي درخواستهاي مکرر، پس از انجام برنامهريزيهاي لازم جهت آمادهسازي و توليد کتابهاي معظمله در قالب کتاب همراه، به همت کارشناسان معاونت فناوري اطلاعات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) نسخه آزمايشي کتاب همراه «اخلاق در قرآن» آماده و در اختيار علاقمندان قرار گرفت.
گفتني است اين نسخه از کتاب همراه با زبان جاوا که فراگيرترين زبان رايج در گوشيهاي تلفن همراه است، آماده شده و در اغلب گوشيها قابل استفاده است. در اين برنامه امکاناتي از قبيل مطالعه متن کتاب، جستجو، نشانهگذاري، يادداشتنويسي و… در نظر گرفته شده است.
اين كتاب همراه مشتمل بر متن کامل بخش هفتم از سلسله دروس حضرت آيتالله مصباح يزدي در تفسير موضوعى قرآن كريم است، كه پيش از اين در 3 جلد و با عنوان «اخلاق در قرآن» توسط انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) منتشر شده است.
استاد در قالب طرح نويني که براي دستهبندي موضوعي مباحث اخلاقى قرآن دارند، پس از طرح مباحث مقدماتى و فلسفى در باب اخلاق، اخلاق انسانىِ مورد نظرِ قرآن را در سه بخش اخلاق الهى، اخلاق فردى و اخلاق اجتماعى به بحث مى گذارند. به اين ترتيب، مجموع مباحث اخلاق در قرآن، در چهار بخش تدوين يافته است: بخش اول به مفاهيم و كليات اخلاق ـكه همان مباحث مقدماتى استـ مى پردازد؛ بخش دوم اخلاق الهى را برمى رسد؛ بخش سوم درباره اخلاق فردى است كه در جلد دوم کتاب گرد آمده؛ و بخش چهارم اخلاق اجتماعى را پژوهيده، كه جلد سوم کتاب را به خود اختصاص داده است.
علاقمندان ميتوانند اين کتاب همراه را از اينجا دريافت کنند.
نقش عاشورا در بقای اسلام
نوشته شده توسطرحیمی 5ام آذر, 1391آنچه دوست و دشمن بر آن اتفاق نظر دارند این است که داستان کربلا اگر در عالم انسانیت داستان منحصر به فردی نباشد از وقایع بسیار بی نظیر است البته ما براساس آنچه از ائمه اطهار علیهم السلام دریافت داشته ایم این داستان را منحصر به فرد می دانیم و معتقدیم که نظیر این داستان در گذشته نبوده و در آینده هم نخواهد بود.
اتفاق نظر همه ی مورخین و آشنایان به تاریخ بشر این است که اگر داستان عاشورا منحصر به فرد نباشد از کم نظیرترین داستانهای عالم است. داستانی که هم از نظر کیفیت وقوع، هم از نظر عظمت و مصیبت و هم از نظر بقای خاطره آن در میان مردم و آثار اجتماعی که بر آن مترتب می شود با هیچ ماجرای دیگر قابل مقایسه نیست خود همین تکرار عزاداریهایی که در کشور خودمان می شود می تواند برای ما عامل هشداردهنده و بیدارکننده ای باشد که هیچ حادثه ی دیگری با این حادثه قابل مقایسه نیست حادثه ای که برای آن این همه وقت صرف می شود این همه هزینه می شود و این همه اشکها ریخته می شود با هیچ حادثه ای و پیشامدی قابل مقایسه نیست.
«والسلام»
منبع: آذرخشی دیگر از آسمان کربلا/ آیت الله محمدتقی مصباح یزدی
ويژگى هاى اولياى الهى
نوشته شده توسطرحیمی 10ام آبان, 1391«اُولئِكَ الَّذينَ نَظَرُوا اِلَى الَْمخْلُوقينَ بِنَظَرى اِلَيْهِمْ وَلَمْ يَرْفَعُوا الْحَوائِجَ اِلَى الْخَلْقِ. بُطُونُهُمْ خَفيفَةٌ مِنْ اَكْلِ الْحَرامِ. نَعيمُهُمْ فِى الدُّنْيا ذِكْرى وَ مَحَبَّتى وَ رِضائى عَنْهُمْ. يا اَحْمَدُ؛ اِنْ اَحْبَبْتَ اَنْ تَكُونَ اَوْرَعَ النّاسِ فَاَزْهَدْ فِى الدُّنْيا وَ ارْغَبْ فِى الاْخِرَةِ. فَقالَ: يا اِلهى: كَيْفَ اَزْهَدُ فِى الدُّنْيا؟
فَقالَ: خُذْ مِنَ الدُّنْيا خِفّاً1 مِنَ الطَّعامِ وَ الشَّرابِ وَ اللِّباسِ وَ لاتَدَّخِرْ لِغَد وَ دُمْ عَلى ذِكْرى. فَقالَ: يا رَبِّ كَيْفَ اَدُومُ عَلى ذِكْرِكَ؟ فَقالَ: بِالْخَلْوَةِ عَنِ النّاسِ وَ بُغْضِكَ الْحُلْوَ وَ الحامِضَ وَ فَراغِ بَطْنِكَ وَ بَيْتِكَ مِنَ الدُّنْيا.
يا اَحْمَدُ: اِحْذَرْ اَنْ تَكُونَ مِثْلَ الصَّبِىِّ اِذا نَظَرَ اِلَى الاَْخْضَرِ وَالاَْصْفَرِ اَحَبَّهُ وَاِذا اُعْطِىَ شَيْئاً مِنَ الْحُلْوِ وَ الْحامِضِ اِغْتَرَّ بِهِ …»
«اوُلئِكَ الَّذينَ نَظَرُوا إلَى الْمَخْلُوقينَ بِنَظَرى اِلَيْهِمْ …»
آنان كسانى هستند كه به بندگان خدا به گونهاى نگاه مىكنند كه من به آنها نظر مىكنم.
توضيح اينكه: محبّت انسان به ديگران فرع محبّتى است كه به خداى خود دارد، تا انسان خدا را دوست نداشته باشد و به او عشق نورزد، نمىتواند ديگران را براى خدا دوست بدارد. در اصل، محبت به خداى متعال تعلّق مىگيرد و در سايه آن، انسان به هر كسى كه با خدا در ارتباط است، محبّت مىورزد، وقتى مىبيند او مُحِبّ خداوند است، او را براساس محبّت خدا دوست مىدارد. بنابر اينچنين فردى به مردم آنگونه نگاه مىكند كه خداى متعال به آنان نظر مىكند؛ يعنى هر كس كه در نزد خدا عزيزاست در نظر او نيز عزيز خواهد بود و چنين نيست كه خداوند اشخاصى را براساس يك معيار و ملاكى دوست داشته باشد و او براساس معيار ديگر، بلكه يك نگرش وجود دارد و با يك معيار اشخاص سنجيده مىشوند.
صفحات: 1· 2
نشاط و دلخوشى مؤمنين
نوشته شده توسطرحیمی 8ام آبان, 1391خداى متعال مىفرمايد:
«… نَعيمُهُمْ فِى الدُّنْيا ذِكْرى و مَحَبَّتى وَ رِضائى عَنْهُمْ…»
دل خوشى آنان در دنيا به سه چيز است:
الف: ياد خدا
كسى كه به خدا محبّت دارد طبيعتاً به ياد اوست و از ياد او لذّت مىبرد و تا زمانى كه به وصال او نرسيده و با او فاصله دارد، تمام دل خوشى و لذّتش به اين است كه به ياد او مشغول باشد. چنانكه در دعاى سحر حضرت سجاد(عليه السلام)مى خوانيم: «بِذِكْرِكَ عاشَ قَلْبى»1 يعنى زندگى من و دل من زنده به ياد توست، اگر ياد تو نباشد دل مىميرد، چون به غير تو دلخوشى و اميدى ندارم.
آرى مؤمن زنده دل است، امّا شادى و حيات دلش در گرو ياد خداست، نه لذّت هاى فانى دنيا.
اينكه در حديث مزبور كلمه «فِى الدُّنْيا» آمده است شايد بدان جهت است كه در جهان آخرت احتياجى به ذكر و ياد او نيست، چون آنجا عالم حضور و ديدار است و انسان به لقاى او مىرسد و اين دنياست كه عالم جدايى و فراق است و تا زمانى كه لقاى او حاصل نگشته، مؤمن دل را به ياد او مشغول ساخته و لذّت و خوشى دل را در پرتو ياد او مىيابد.
رابطه ذكر خدا با محبّت الهى
ذكر و ياد خداوند از محبّت به او نشأت مىگيرد پس هر اندازه محبّت به خداوند بيشتر باشد، انسان بيشتر به ياد او خواهد بود. اين رابطه را در امور عادى دنيوى نيز مىتوان تجربه نمود. هر شخصى به هر اندازه به كسى علاقه مند باشد، به همان اندازه به ياد او خواهد بود و علاقه زياد سبب مىگردد كه بيشتر به ياد او باشد و از طرف ديگر، اگر او را فراموش كند از محبّت وى كاسته شده و به تدريج ياد او از دل بيرون مىرود. و بر عكس هر قدر به ياد او باشد بر محبّتش افزوده مىگردد، لذا كسانى كه در اين دنيا دلخوشى آنها به ياد خداوند است، هر اندازه كه ياد و توجه آنها به خدا بيشتر و عميقتر شود، محبتشان به خداوند متعال افزون مىگردد.
صفحات: 1· 2
ضرورت توجه به كميت و كيفيت ذكر
نوشته شده توسطرحیمی 6ام آبان, 1391در ارتباط با مراتب ذكر، هم بايد كميت و مقدار ذكر ملاحظه گردد و هم كيفيت آن، از اين روى در روايات و قرآن و سفارش هاى اولياى دين بر كميت ذكر تأكيد شده است. حتى سفارش شده كه ما در نماز تنها به اذكار واجب بسنده نكنيم و سعى كنيم اذكار مستحبى فراوانى كه وارد شده و نيز تعقيبات و تسبيحات فاطمه زهرا عليها السلام را نيز بگوييم.
بى ترديد اگر ذكر مكرر خداوند اثر سازنده در روح انسان نمى داشت و موجب تعالى انسان و رسيدن به مراحل اعلى توجه به خداوند نمى گشت، مورد سفارش و تأكيد قرار نمى گرفت. از جمله آياتى كه ناظر به كميت ذكر است و خداوند درآن به فراوانى ذكر سفارش كرده است .
«يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا»(الأحزاب/41)
اى كسانى كه ايمان آورده ايد، خداى را بسيار ياد كنيد.
در جاى ديگر مى فرمايد:
«فَإِذَا قُضِيتِ الصَّلَاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»(الجمعة/10)
و چون نماز گزارده شد، در روى زمين پراكنده گرديده و فضل خدا را جويا شويد و خدا را بسيار ياد كنيد، باشد كه رستگار شويد.
در برخى روايات وارد شده كه انسان بايد پيوسته به ذكر خداوند مشغول باشد و در هر حالى و در هنگام انجام هر كارى نبايد از ذكر خداوند غافل باشد. از امام باقر عليه السلام نقل شده كه حضرت موسى عليه السلام در مناجات خود خطاب به خداوند عرض كرد:
خدايا، مواقعى براى من پيش مى آيد كه از مقام عزت و جلال تو شرم دارد كه در آن حال ذكر تو را بگويم . خداوند در پاسخ فرمود:
يا موسى ان ذكرى حسن على كل حال(1)
اي موسى ، ذكر و ياد من در هر حالى نيكو است .
صفحات: 1· 2
نقش نيازهاى مادى و معنوى در ياد كردن خداوند
نوشته شده توسطرحیمی 1ام آبان, 1391عمده ترين دليل لزوم ذكر خدا نياز فطرى خود انسان است. انسان از آغاز زندگى خود را برتر از اين جهان ماده مى بيند و در وراى حقايق نسبى و اعتبارى ، حقيقت مطلقى را مى جويد كه هستى و زيبايى مطلق باشد تا دل به او ببندد. در اين ميان تنها خدا است كه از هر عيب و نقص مبرا و شايسته شتايش و پرستش است . از اين رو همه انسان ها با گرايشى از درون خويش ، او را مى طلبند و حتى آنان كه به ظاهر به غير خدا دل بسته اند در تعيين مصداق به خطا رفته اند وگرنه در حقيقت او را مى جويند.
سرچشمه اين احساس نياز، علاقه انسان به از بين بردن نقش ها و پر كردن خلاهاى وجود خويش است . تنها در پناه خداوند است كه انسان خود را نورانى مى بيند و خلاهاى وجود خويش را فراموش مى كند، و ذكر خدا بهترين راه ايجاد ارتباط با آن منبع فياض و لايزال و درياى لطف و رحمت است.
بدين ترتيب ، عمده ترين انگيزه انسان براى روى آوردن به ذكر الهى و توجه به خداوند، نيازهاى مختلف مادى و معنوى و دنيوى و اخروى ، و در يك كلام ، ضعف و نقص وجودى او است . بر همين اساس ، مراتب و انواع مختلفى براى ذكر تحقق مى يابد. انسان ها به دليل تفاوت مراتب معرفت و شناختشان نسبت به خدا و اسما و صفات الهى و نيز به حسب نيازها و انگيزه هايى كه براى ذكر خداوند دارند، اذكارشان چه از نظر مفهوم و چه از نظر مرتبه و سطح متفاوت مى شود. مثلا كسى كه در تأمين غذاى خود مشكل دارد، گرسنگى و نياز به غذا او را متوجه صفت رازقيت خداوند مى كند و او خداوند را با اسم يا رازق مى خواند. چنين كسى حتى اگر در آن لحظه يا الله نيز بگويد، در واقع صفت رازقيت خداوند را در نظر گرفته است ؛ چون او ابتدا صفت رازقيت خداوند را تصور كرده و همان صفت انگيزه توجه به خداوند شده است .
صفحات: 1· 2
عبرت هاى تاريخ
نوشته شده توسطرحیمی 30ام مهر, 1391
نقل اين داستانها براى ما چه سودى دارد؟ در گذشته هاى دور بنى اميه چنين بلاهايى را بر سر مسلمانان آوردند. اما امروز الحمد للّه نه ما از بنى اميه هستيم و نه حاكمان ما بنى اميه هستند! آيا امروز از جنگ كربلا خبرى نيست؟
كسى كه گفت «كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا»، بدون دليل اين سخن را نگفت. جريانات تاريخى هر روز تكرار مى شود. درست است كه روش ها، تاكتيك ها و شعارها تغيير مى كند، اما جنگ حق و باطل هميشه خواهد بود. هميشه افرادى هستند كه به نام طرفدارى از اسلام قصد ريشه كن كردن اسلام را دارند. روزى به نام انقلابى، روزى به نام مجاهد و روز ديگرى با اسم و عنوانى ديگر.
همين افراد هستند كه با معاويه و يزيد بيعت كردند. مگر مسأله عجيبى است؟ لازم نيست حتماً كسى باشد كه بگويد «لعبت هاشم بالملك». اگر گفته شد « تاريخ مصرف احكام اسلام گذشته است» اين تعبير ديگرى از «لعبت هاشم بالملك» است. آن زمان گفتند بنى هاشم با سلطنت بازى كردند، امروز مى گويند آخوندها مردم را به بازى گرفته اند! اگر احكام 1400 سال پيش براى امروز كاربرد ندارد و تاريخ مصرف آن گذشته است، يعنى بايد آنها را به مزبله ريخت العياذ بالله ـ مگر با داروها و مواد غذايى كه تاريخ مصرف آنها گذشته است چه مى كنند؟ آنها را مى سوزانند يا در مزبله مى ريزند. امروز مى گويند تاريخ مصرف احكام اسلام گذشته است. با وجود اينكه عده اى چنين سخنانى مى گويند، مجدداً بعضى از مردم به همين افراد رأى مى دهند.
صفحات: 1· 2