« اهمیت وفایده در دعا برای فرج امام زمان(عج)میان من وخدا «إِلَيْكَ أَشْكُو» »

دعای پدر ( از خداوند خواستم نسل من مبلّغ دین باشد).

نوشته شده توسطرحیمی 24ام خرداد, 1394

خداوند به پدرم فرزندی عطا نكرده بود و سنّ او از چهل سال می گذشت كه همسر دوّمی انتخاب كرد، بازهم بچه دار نشد. یكی از همسایه ها كه وضعیّت ما را می دانست روزی یك گونی بچه گربه را كه تازه در خانه آنان متولّد شده بودند، به منزل ما آورد و در حالی كه آنها را وسط حیاط پرت می كرد به پدرم گفت:

حال كه اجاقت كور است و بچّه نداری این بچه گربه ها را بزرگ كن!

پدرم می گفت: بسیار ناراحت شدم و دلم شكست.

بچه گربه ها را كه جمع كردم و شمردم 11 تا بودند.

امّا پدرم مأیوس نبود تا اینكه خداوند سفر حجّ را قسمت او كرد. ایشان در طواف و نماز به سایرین كمك می كرد و از آنان می خواست در كنار كعبه برای فرزند دار شدنش دعا كنند.

مرحوم پدرم می گفت: من همانجا از خداوند خواستم نسل من مبلّغ دین باشد.

به هر حال از سفر حج كه برگشت، خداوند دوازده فرزند به او داد؛ یك فرزند از همسر اوّل و یازده فرزند از مادرم كه همسر دوّم او بود.
با لطف الهی در سن چهارده سالگی به حوزه علمیه رفتم، یك سال در كاشان، هفده سال در قم، یك سال در نجف و یك سال نیز در حوزه مشهد بودم و پس از پیروزی انقلاب در تهران مقیم شدم.
توفیقاتم را از خداوند می دانم كه پس از اشك پدرم در كنار كعبه و دعای مردم نصیب من فرموده است، همان گونه كه نشر سخنانم از صدا وسیما را مرهون رهبری امام خمینی (قدس سره) و خون شهدا و تلاش و پیگیری علامه بزرگوار شهید مطهری می دانم و تمام نواقص و ضعف ها را از خود دانسته و از خداوند طلب مغفرت و از مردم عزیز عذرخواهی می كنم. [1]

پی نوشت :
1. محسن قرائتی، خاطرات حجت الاسلام قرائتی، ج1، ص28.

منبع:شمیم یار 94 - اسک دین

نظر از: جان نثاری [عضو] 
جان نثاری

سپاس
موید باشید

1394/03/24 @ 14:55


فرم در حال بارگذاری ...