« از خدا حیا کنیم! | دانلود مداحی های شب اول محرم92 (ورود کاروان به کربلا) » |
زهیر بن قین بجلی امروز به امامش پیوست
نوشته شده توسطرحیمی 24ام مهر, 1393السَّلامُ عَلی زُهَیْرِ بْنِ الْقَیْنِ الْبَجَلِیِّ، الْقائِلِ لِلْحُسَیْنِ وَقَدْ اذِنَ لَهُ فِی الانْصِرافِ: لا وَاللَّهِ لا یَکُونُ ذلِکَ ابَداً، اتْرُکُ ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اسیراً فِی یَدِ الَاعْداءِ وَانْجُو! لا ارانِیَ اللَّهُ ذلِکَ الْیَوْمَ. [الاقبال ج۳، ص۷۷-۷۸.]
سلام به زهیر فرزند قین بجلی آن که چون امام(ع) به او اجازه بازگشت داد در پاسخ گفت:نه به خدا سوگند هرگز فرزند رسول خدا(ص) را که درود خدا بر او و آلش باد ترک نخواهم کرد آیا فرزند رسول خدا(ص) را در حالی که اسیر در دست دشمنان است رها کنم و خود را نجات دهم خداوند آن روز را بر من نیاورد. قسمتی از زیارت منسوب به ناحیه مقدسه
زهیر بن قین بجلی از بزرگان قبیله بجیله بود که در کوفه می زیست. وی از مردان شریف و شجاع شهر کوفه و قوم خود شمرده می شد و به واسطه حضور در جنگ ها و فتوحات بسیار، جایگاه رفیعی به دست آورده بود. در برخی از منابع از قین -پدر زهیر- به عنوان یکی از اصحاب رسول خدا(ص) نام برده شده است. زهیر از یاران و بزرگان سپاه امام حسین(ع) بود که در واقعه عاشورا در کربلا به شهادت رسید.
زهیر از هواداران عثمان به شمار میرفت. در سال شصت هجری، او و همسرش به همراه برخی از خویشاوندان و اهل قبیلهاش هنگام بازگشت از مناسک حج به کوفه، در یکی از منازل بین راه، به نام “زرود” با امام حسین(ع) و همراهانش که به سوی کوفه در حرکت بودند _هم منزل_ روبرو شدند. بنابر نقل دینورى، این ملاقات در منزلگاه زَرُود انجام گرفته است.
امام حسین(ع) شخصی را نزد زهیر فرستاد و خواستار ملاقات با او شد. زهیر در ابتدا تمایلی به این دیدرا نشان نداد؛ اما به توصیه همسرش- دیلم یا دَلْهم دختر عَمرو به محضر امام حسین(ع) حاضر شد. این دیدار مسیر زندگانی زهیر را تغییر داد. او پس از این ملاقات، شادمان نزد خانواده و دوستانش بازگشت و فرمان داد تا خیمه و بار و بُنه او را به کنار خیمه امام حسین(ع) منتقل کنند.
زهیر با همسرش نیز وداع کرد و بنا به نقلی همسرش را طلاق داده و گفت: «من عازم شهادت همراه امام حسین(ع) هستم. تو با برادر خود نزد خانواده ات برگرد، زیرا نمیخواهم از سوی من چیزی جز خوبی به تو برسد.»
زهیر بعد از وداع با همسرش، به همراهانش گفت: «هر که دوستدار شهادت است، همراه من بیاید، و گرنه برود و این آخرین دیدار من با شماست.
زهیر خاطرهای برای آنان نقل کرد و گفت: زمانی که به جنگ بلنجر رفته بودیم، به پیروزی و غنایم فراوانی دست یافتیم و بسیار خوشحال شدیم. سلمان فارسی -در برخى منابع به جاى سلمان فارسى، سلمان باهلى گفته شده است.- که همراه ما بود گفت: «آنگاه که سیّد جوانان آل محمّد(ص) را درک کردید، از پیکار و کشته شدن در کنار او بیش از دستیابی به این غنایم شادمان باشید.
برخی منابع آورده اند سلمان بن مضارب، پسر عموی زهیر، با وی همراهی کرد و به سپاه امام حسین(ع) پیوست.
در چگونگی پیوستن او به سپاه امام(ع) جماعتی از قبیله بنی فزاره و بجیله نقل کردهاند که:
«ما با زهیر بن قین از مکه باز میگشتیم و در راه، چون حسین(ع) در محلّی فرود میآمد، ما در جای دیگری فرود میآمدیم! اما در بعضی از منازل ما هم به ناچار در همان محلّی فرود میآمدیم که حسین(ع) در آنجا فرود آمده بود! در منزل «زرود» بود که فرستاده حسین(ع) بر ما وارد شد.»
امام حسین(ع) پس از شهادت زهیر فرموند:
ای زهیر خداوند تو را از رحمتش دور نسازد و خداوند کشندگان تو را لعنت کند و قاتلان تو را همانند لعنت شدگان مسخ شده (بنی اسرائیل) به لعنت ابدی خود گرفتار سازد.»
منبع:ویکی شیعه
سلام ممنون از دیدار شما.مطالب خوبی دارید.
منتظر بازدید مجدد شما.یاعلی
خوش بحال زهیر ؛ ……………اللهم الرزقنی
الحاقیات:
- 64.gif - ضمیمه یافت نشد!
فرم در حال بارگذاری ...